eitaa logo
حدیث اشک
7.4هزار دنبال‌کننده
51 عکس
97 ویدیو
8 فایل
کانال رسمی سایت"" حدیث اشک"" اشعار اهل بیت ع http://hadithashk.com حدیث اشک هیچگونه تبلیغی ندارد اینستاگرام: http://instagram.com/hadith_ashk ارتباط با ادمین @Admin_hadithashk @asgharpoor53 تلگرام: http://t.me/hadithashk
مشاهده در ایتا
دانلود
باب المراد من از ازل گدایم و او از ازل جواد مثل‌ رضا و مثل‌ خودش‌ بی بَدَل جواد با روی خوش گذاشت به سائل مَحل جواد در جُود و در کرم شده ضَربُ المَثَل جواد ((صَلِّ‌ عَلی مُحمّد و صَلِّ عَلی‌َ الجَواد)) دست خُداست دست امامِ جوادِ من عرش خُداست روضه‌ی باب المُرادِ من لطف زیاد اوست که مانده‌ به یادِ من یک‌جمله است نغمه‌ی هر بامدادِ من ((صَلِّ‌ عَلی مُحمّد و صَلِّ عَلی‌َ الجَواد)) او را دلیل بارش باران نوشته اند در مدح او ملائکه قرآن نوشته اند چشم و چراغ شاه خراسان نوشته‌اند روی عقیق دست کریمان نوشته اند ((صَلِّ‌ عَلی مُحمّد و صَلِّ عَلی‌َ الجَواد)) با‌ مَست حُبِّ او سخن از مُستَحَب مگو شهد لبش که هست به ما از رُطب مگو ما با غمش خوشیم بیا از طرب مگو در پرده‌ای بلند بخوان ؛ زیر لب مگو ((صَلِّ‌ عَلی مُحمّد و صَلِّ عَلی‌َ الجَواد)) دل یاکریم گفت و زبان یاجواد گفت باید نیاز خویش به بابُ المراد گفت گنبد زبان گشود و دم گوش باد گفت شد برکتش زیاد کسی که زیاد گفت ((صَلِّ‌ عَلی مُحمّد و صَلِّ عَلی‌َ الجَواد)) ماییم سائل سر بازار کاظمین هستیم تا همیشه بدهکار کاظمین بیچاره‌ی رضا و گرفتار کاظمین گفتیم با تمامی زوّار کاظمین ((صَلِّ‌ عَلی مُحمّد و صَلِّ عَلی‌َ الجَواد)) تنها به بذل دست تو دارد نظر فقیر اینجا نیامده‌ست پی سیم و زَر فقیر پُرکرده‌است‌ کیسه‌ی‌خود را اگر فقیر یک بار گفته از سر شب تا سحر فقیر ((صَلِّ‌ عَلی مُحمّد و صَلِّ عَلی‌َ الجَواد)) ای دل به شادی دل آل عبا بخوان پیوسته با اهالی ارض و سما بخوان در صحن با صفای امامِینِ ما بخوان مصراع آخرست بیا با رضا بخوان ((صَلِّ‌ عَلی مُحمّد و صَلِّ عَلی‌َ الجَواد)) محمدقاسمی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یا علی اصغر(ع) دارد بساط عاشقی تکمیل می گردد آیات شادی آفرین تنزیل می گردد لبخند او لحن خوشِ ترتیل می گردد دُکّان درد و غصّه ها تعطیل می گردد وقتی که چشمانِ مسیحاگونه اش وا شد لبخند بر روی لبِ ارباب پیدا شد سجّاده،محراب دعاها را بغل می کرد قطره به قطره،برکه دریا را بغل می کرد آئینه احساس تماشا را بغل می کرد دستان کوچک داشت بابا را بغل می کرد جبریل کم کم داشت در این صحنه جان می داد وقتی حسین آرام در گوشش اذان می داد باید که درد دردمندان را دوا می کرد از نور خالق انشعابی را جدا می کرد باید برای ماه نامی دست و پا می کرد او را میان کهکشان خود صدا می کرد مثل ازل هفت آسمان با او بلی می گفت بابا برای بار سوم”یا علی”می گفت این ماه‌سیما پرده ها را از حجاب انداخت از چهره ی آئینه ها رختِ نقاب انداخت لب های جنّ و انس را با خنده آب انداخت ارباب،چشمش را به لبخند رباب انداخت بابا،علی،مادر..،سه تا نور جهان جمع است خورشید و مهتاب و ستاره جمعشان جمع است ذکر علی اصغر ستون طاق دین رَب نور جبینش آیه ی فتح المبین رَب تا شد حسین انگشتری او شد نگین رَب بند قماط او نخ حبل المتینِ رب قطعاً خدا این طفل را باب الحوائج کرد رسم گدایی را درِ این خانه رایج کرد ما را صغیر سفره ی بابای او خواندند ما را اسیر سفره ی بابای او خواندند ما را فقیر سفره ی بابای او خواندند جیره بگیرِ سفره ی بابای او خواندند شکر خدا نان شب ما نامِ ارباب است شیرینی روی لب ما نامِ ارباب است گهواره ی او قبله ی سیّار امروز است کعبه به دورش حاجی هوشیار امروز است یوسف برو،او گرمی بازار امروز است دُلدُل سوار و حیدر کرار امروز است با گریه ها دارد رجز در اصل،می خواند جنگاوری را در دل گهواره می داند قربان این کودک عجب ایل و تباری داشت خون علی را در دل رگهاش جاری داشت بااینکه گلبرگ تنش عطر بهاری داشت تیغ نگاهش کاردبرد ذوالفقاری داشت کوچکترین باز شکاری بین این لانه است او شیرِ در گهواره ی چوبی این خانه است او مُحکمات آیه ی تطهیر قرآن است کوچکترین قطره میان نسل باران است پیراهنش درمان چشمِ پیر کنعان است مثل علی اکبر برای عمه ها جان است قنداقه ی او را میان عرش می چرخاند زینب برایش `وَاْنْ یَکاد”از جان و دل می خواند تا آفتاب ظهر می تابید،می خندید از آسمان باران که می بارید،می خندید و ... لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یا علی اصغر(ع) دارد بساط عاشقی تکمیل می گردد آیات شادی آفرین تنزیل می گردد لبخند او لحن خوشِ ترتیل می گردد دُکّان درد و غصّه ها تعطیل می گردد وقتی که چشمانِ مسیحاگونه اش وا شد لبخند بر روی لبِ ارباب پیدا شد سجّاده،محراب دعاها را بغل می کرد قطره به قطره،برکه دریا را بغل می کرد آئینه احساس تماشا را بغل می کرد دستان کوچک داشت بابا را بغل می کرد جبریل کم کم داشت در این صحنه جان می داد وقتی حسین آرام در گوشش اذان می داد باید که درد دردمندان را دوا می کرد از نور خالق انشعابی را جدا می کرد باید برای ماه نامی دست و پا می کرد او را میان کهکشان خود صدا می کرد مثل ازل هفت آسمان با او بلی می گفت بابا برای بار سوم”یا علی”می گفت این ماه‌سیما پرده ها را از حجاب انداخت از چهره ی آئینه ها رختِ نقاب انداخت لب های جنّ و انس را با خنده آب انداخت ارباب،چشمش را به لبخند رباب انداخت بابا،علی،مادر..،سه تا نور جهان جمع است خورشید و مهتاب و ستاره جمعشان جمع است ذکر علی اصغر ستون طاق دین رَب نور جبینش آیه ی فتح المبین رَب تا شد حسین انگشتری او شد نگین رَب بند قماط او نخ حبل المتینِ رب قطعاً خدا این طفل را باب الحوائج کرد رسم گدایی را درِ این خانه رایج کرد ما را صغیر سفره ی بابای او خواندند ما را اسیر سفره ی بابای او خواندند ما را فقیر سفره ی بابای او خواندند جیره بگیرِ سفره ی بابای او خواندند شکر خدا نان شب ما نامِ ارباب است شیرینی روی لب ما نامِ ارباب است گهواره ی او قبله ی سیّار امروز است کعبه به دورش حاجی هوشیار امروز است یوسف برو،او گرمی بازار امروز است دُلدُل سوار و حیدر کرار امروز است با گریه ها دارد رجز در اصل،می خواند جنگاوری را در دل گهواره می داند قربان این کودک عجب ایل و تباری داشت خون علی را در دل رگهاش جاری داشت بااینکه گلبرگ تنش عطر بهاری داشت تیغ نگاهش کاردبرد ذوالفقاری داشت کوچکترین باز شکاری بین این لانه است او شیرِ در گهواره ی چوبی این خانه است او مُحکمات آیه ی تطهیر قرآن است کوچکترین قطره میان نسل باران است پیراهنش درمان چشمِ پیر کنعان است مثل علی اکبر برای عمه ها جان است قنداقه ی او را میان عرش می چرخاند زینب برایش `وَاْنْ یَکاد”از جان و دل می خواند تا آفتاب ظهر می تابید،می خندید از آسمان باران که می بارید،می خندید و ... لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
سبک شور الحسین علیه السلام بند اول محول الاحوال من آقای بی مثال من بوی تو رو میده همه زندگی و اعمال من اسمی که میبخشه حیات السلام کشتی نجات منی نیست هرچی هست تویی جونِ ناقابلم فدات *بی سر و سامون و تویی سامونم عمرمو هستیمو به تو مدیونم نا نفس تو سینم بیاد میخونم یااباعبدلله (یااباعبدلله اباعبدلله) بند دوم دنیای فضائل حسین ای آرامش دل حسین السلام علیک یا اباعبدللهِ الحسین غلامت اجدادم حسین مادر داده یادم حسین روز محشر دنبالتم میرسی به دادم حسین *تو عزیز زهرا منم ناچیزم ای همه دارائیم، همه انگیزم خون بپای داغت حسین می ریزم یااباعبدلله (یااباعبدلله اباعبدلله) @hadithashk
میگم قَدرِ کُل، قطره های بارون ای لعنت به مأمون... با شادی میخونم، امشب از دل و جون ای لعنت به مأمون... میگم لعن بسیار، بر اون پستِ ملعون ای لعنت به مأمون... هم شادی زهرا، هم امام رضامون ای لعنت به مأمون... بر دشمن حضرت رضا لعنت بر قاتلِ شمسِ اولیا لعنت.. شادی دل امام رضا میگم بر مامونِ بی سر و پا لعنت لعن الله مأمون لعن الله... شیعه میگه امشب، با لبهای خندون ای لعنت به هارون... هارون بوده مابون، دشمنِ آقامون.. ای لعنت به هارون... میخونم من امشب، با معصومه خاتون ای لعنت به هارون... با موسی بن جعفر، میگم من فراوون ای لعنت به هارون... بر زاده و فرزندِ زنا لعنت بر هارون الرشید ها.. لعنت شادی دل امام جواد میگم بر ام فضلِ بی حیا لعنت.. لعن الله هارون لعن الله... یک لعنی که امشب، حلّالِ مشکله لعنت بر حرمله... حضرتِ رضا هم، واسش میده صله لعنت بر حرمله... هم ولد الزنا..، هم خیلی سنگ دله لعنت بر حرمله... میخونه حضرتِ، رباب هم با گله.. لعنت بر حرمله... بر حرمله و شمر و سنان لعنت بر خولی و زجر و ساربان لعنت شادی دل زینب کبری هم... بر تمامی یزیدیان لعنت... لعن الله حرمله لعن الله لعن اللهُ یزید لعن الله... لعنی که برای، بچه شیعه خیره لعنت بر مغیره... لعنت بر مغیره، ذکر اهل سِیْره.. لعنت بر مغیره... حتی تو کربلا، فریادِ زهیره.. لعنت بر مغیره... این قاتل زهراست، با اون دو تا غیره!!.. لعنت بر مغیره... بر دشمن والی الولی لعنت بر قاتل همسرِ علی لعنت.. شادیِ دل امام حسن میگم بر قنفذ بی معطلی لعنت... @hadithashk
میگم با هروله لعنت بر حرمله... شادی دله حضرت مولا میگم شادی دله ام ابیها میگم شادی دله حضرت ارباب حسین شادی رباب،عروسِ زهرا میگم.. میگم با هروله لعنت بر حرمله... ای شیعه بگو به صد گِله لعنت و لعن با شور وسرور و هروله لعنت و لعن شادیه دله سکینه خاتون بگو تا روزِ جزا به حرمله لعنت و لعن میگم با هروله لعنت بر حرمله... باید که احادیث و روایاتو نِگاشت در پای تولا و تبری گُل کاشت پس لعن بگو، امام سجاد فرمود : این حرمله روی دل ما داغ گذاشت.. میگم با هروله لعنت بر حرمله... ما پایِ عمر کشون توون می‌گیریم تا فاطمیه حاجتِمون می‌گیریم ما بعد عمر کشون به عشقِ اصغر.. باز مجلس حرمله کشون می‌گیریم میگم با هروله لعنت بر حرمله... با لعن به حرمله بیا محشر کن وهابی و سنی رو بیا پرپر کن یک کربلا عیدی بگیر از علی اکبر.. یک لعن به قاتلِ علی اصغر کن میگم با هروله لعنت بر حرمله... مختار دمت گرم چه زیبا کُشتی آن حرمله ی زاده زنا را کُشتی جا پای ابولولو گذاشتی ای مَرد تو قاتلِ طفلِ کربلا را کُشتی میگم با هروله لعنت بر حرمله... این حرمله بوده آلتِ دست یزید لعنتِ خدا بر آن سگِ پست و پلید از شدت بغض مینویسم، باید.. با تیر هزار شعبه حنجرش دَرید.. میگم با هروله لعنت بر حرمله... دل غصه نَخور که میرسد مهدی ما آن منتقمه آل علی و زهرا.. از بعد ابوبکر و عمر و عثمان آتش بزند حرمله را ان شاالله میگم با هروله لعنت بر حرمله... @hadithashk
إِنَّـا لِـلَّـهِ وَ إِنَّـا إِلَـیْـهِ رَاجِـعُـونَ استاد بزرگوار جناب آقای جواد حیدری درگذشت پدر گرامیتان به شما و خانواده محترمتان تسلیت عرض میکنیم انشالله مهمان سفره حضرت سیدالشهدا ع باشن @hadithashk
لا فتی الّا علی حرف میرانم در اینجا از مقام آفتاب نه غلط گفتم فقط گویم ز نام آفتاب خوش سعادت بردم از این شعر خام آفتاب هر کسی آقاست قطعا شد غلام آفتاب ای به قربان مقامات و مرام آفتاب برگ می‌روید به پاس احترام روی او گل شکوفا میشود با شوق عطر و بوی او شهد شیرین می‌شود از حسن خلق و خوی او چرخ می‌گردد به اذن و قدرت بازوی او پس جهان بر جا بود با اهتمام آفتاب آفتابی و فروغ تو جهان را در گرفت یازده نور از تو نبض چرخ را در بر گرفت با تو عشق از نو به عالم شیوه ای دیگر گرفت بعد از آن هر کس که از تو منصب نوکر گرفت شد دلش روشن به انوار مدام آفتاب ز آفتاب آسمان قطع یقین بالاتری میکنی بر آفتاب و ماه و انجم رهبری برده ای دل از نبی از عالم و آدم سری چون به کرسی جای داری در مقام داوری پس یقینا دست داری در زمام آفتاب من تو را از چشم خود خواندم خطا شد یا علی حق علی آقا علی سرور علی مولا علی از ازل تا روز محشر لا فتی الّا علی چون علی با حق نشسته حق نشسته با علی شرم دارم بر تو دادم اتهام آفتاب آفتابا بگذر از من و از خطای باورم میروم با این خطا تا انتهای باورم باورم هستی و می‌مانم به پای باورم در قنوتم ذکر میگویم برای باورم سر به سجده میبرم در احترام آفتاب مهر می آید به پاس احترام یک نماز هر طلوع صبح یعنی یک قیام یک نماز روشنی تکبیر باشد بر مقام یک نماز ظهر تفسیر قعود است و پیام یک نماز بر علی وقت غروب آمد سلام آفتاب تو قیامت قامتی و قامتت اصل قیام ماه نیکو منظری و جلوه ات ماه صیام برق چشمانت به درد هر دو عالم التیام گر بگیرد ذوالفقارت ره به بیرون از نیام می شود این تیره شب روز قیام آفتاب ما کویری تشنه هستیم این جماعت آبشار از خزانیم و تمام نسل حیدر از بهار این تبار از آفتاب اند آفتاب اند این تبار لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار می‌شود امر فرج حسن ختام آفتاب  داریوش جعفری لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹