جبل الصبر
سلام حضرت دارالسلامها زینب
سلام جامع جمع امامها زینب
شکوه صبر و سکوت و صلابت و فریاد
حماسهی ابدی و سَّلامها زینب
سلام ای جگرِ فاطمه جهادِ علی
سلام خواهر صلح و قیامها زینب
تمامِ پاسخِ پرسش برای خلقتِ زن
جواب کاملِ این احترامها زینب
چه کس رسیده به نور نَوافِلت بانو
چه کس رسیده به شانت کدامها زینب
حسین ملتمس یک قنوتِ تو تا که...
تمام با تو شود ناتمامها زینب
سلام زمزمه هفت مرتبه سوگند
برای دیدن ختم کلامها زینب
فقط نه روضه که باید کلام تو برسد
پیام داری و باید پیام تو برسد
برای خاکِ ترک خورده آب آوردی
هزار چشمه به جای سراب آوردی
تو از بهشت تو از نور از کنار خدا
تو با نهایت عزت حجاب آوردی
فقط تویی که در این روزگارِ پُر تشویش
برای عاطفهی زن جواب آوردی
که جمع عاطفه و عقل و عشق و احساس است
و در کمال شرف انتخاب آوردی
تو نقطه چینی و باید ادامهی تو شوند
تو خواهرانِ مرا در حساب آوردی
فقط خداست که آرامش تو را فهمید
که ایستادی و فصلالخطاب آوردی
تو روی دست هرآنچه که داشتی دادی
برای عشق دو عالیجناب آوردی
وداع نکردی و دیدی به شوقِ غم رفتند
خدای من دو جگرگوشهی حرم رفتند
خدا کند نرسد نالههای آخرشان
خدا کند نرسد دادشان به مادرشان
میان خیمه نشسته چسان؟ نمیدانم
دعا کنید نبیند وداعِ آخرشان
نشسته فاطمه اینسو علی هم آنطرفش
نشستهاند بگِریند پیش دخترشان
سوارِ نیزه به دستی بقیه را میخواند:
زمانش آمده بازی کنیم با سرشان
سوارهای حرامی چقدر میچرخند
که حلقه تنگ شود دورِ حلقِ حنجرشان
که تا نیامده عباس کار خود بکنند
که تا گلاب کشند از تمام پیکرشان
جگرخراش بوَد نالههای وا اُمّا
سپاه ساخت خدایا علیِ اکبرشان
حسین آمد و در بِینشان زمین اُفتاد
بلندمرتبه شاهی زِ صدرِ زین اُفتاد
حسن لطفی
#امیری_حسین_و_نعم_الامیر #حسن_لطفی #شعر_شهادت_اهل_بیت #شعر_شهادت_دو_طفلان_حضرت_زینب #شعر_مذهبی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
طفلان زینب(س)
دو برادر دو تا پر پرواز
دو ستاره دو آفتاب حجاز
دو لب تیغ ذوالفقار حسین
دو گل لالهی بهار حسین
دو برادر دو موسی عمران
آینه های یوسف کنعان
دو برادر خلیل بت شکنند
این دوتا هم حسین هم حسنند
این دو تا با حسین هم قدمند
هردوتاشان مدافع حرمند
این دو ورّاث جعفر طیار
که به پا کرده اند گرد و غبار
هردو هستند حاصل زینب
میروند از مقابل زینب
بسم ربالحسین رب شهید
تیغ را از غلاف خود بکشید
جاده را سر کنید و هی بروید
آنقدر تا که روی نی بروید
بروید ای دو حاصل زینب
روی نی در مقابل زینب
زینب آن خانمی که ماه شب است
زینب آن خانمی که زین اب است
آن که خون علی ست در رگهاش
آن که گیج است پایش عقل معاش
شیرزن ، شیرزادهی علی است
مریم خانوادهی علی است
نفس شیعه است در عالم
بازدم چون حسین و زینب دم
گوشه ای از حیاش آسیه
گوشه ای از نجابتش مریم
شان مایسطرون برادر او
کاتب شان اوست نون وقلم
مادرش بوده از ازل زهرا
جد او بوده از ازل خاتم
جد او گرچه خاتم رسل است
بایدش گفت زینب خاتم
رهبرش گفت اصبری اختی
پای کوبید بر زمین محکم
کربلا تا که قامتش خم شد
آسمان پیش قامتش شد خم
آنچنان محو در حسینش بود
گوییا رفته در سکوت عدم
بعد عباس غیرتش جوشید
آنچنان که نیافتد این پرچم
گرچه او را کشیده اند به بند
دشمنانش اسیر او شدهاند
روی نی دید تا پسر ها را
گفت پس بنگرید دریا را
پس شما سایهی سرم باشید
پیشمرگ برادرم باشید
ما گرفتار هلهله شده ایم
همسفرهای حرمله شده ایم
اصلا این حرمله مودب نیست
ملأ عام جای زینب نیست
مردم شام طعنه را بلدند
بوسه بر چکمه های شمر زدند
دامن شامیان پر از سنگ است
چقدر کوچه هایشان تنگ است
آستین هایمان روی سرمان
آتش افتاده روی معجرمان
قصهی شام داغ سینه شده
چشم ها خیره بر سکینه شده
آه باید فقط فغان بکشم
خار از پای دختران بکشم
چقدر حرف آب را زدهاند
پیش سقا رباب را زدهاند
میشناسید ؟ آن سر سقاست
آن که برروی نیزه پخش و پلاست
نذر نجمه کنید سر ها را
ببرید از حرم نظر ها را
ن ...
#امیری_حسین_و_نعم_الامیر #شعر_شب_چهارم_محرم_1403 #شعر_شهادت_اهل_بیت #شعر_شهادت_دو_طفلان_حضرت_زینب #شعر_محرم_1403
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
سفره نذری محرم
خون او قصه ی سرخ ی ست که جریان دارد
تربتش خاصیت دارو و درمان دارد
یک نفر نیست که در دام نیفتد، اینها
برکاتی است که گیسوی پریشان دارد
برکت سفره نذری محرم_ صفر است
باقی سال اگر سفره ی ما نان دارد
چه کسی گفته که در جنت الاعلاست فقط
شاه ما روی زمین روضه ی رضوان دارد
شرط ایمان به خدا گریه ی بر ماتم اوست
قول معصوم بر این مسئله اذعان دارد
گریه بر زخم تنش رتبه پیغمبری است
سالها روضه او تازه مسلمان دارد
تکیه بر نیزه غربت زده در حالی که
لشگر جن و ملک گوش به فرمان دارد
شمر با خنجر کندش چقدر تندی کرد
ذبح با ضربه زدن درد دوچندان دارد
در غم غارت پیراهن او م یسوزد
عاشقی که همه شب چاک گریبان دارد
دخترش کاش نیاید وسط قربا نگاه
تا نبیند پدری ب یسر و عریان دارد
صورت برگ گل و ظهر عطش بار عراق
دختر شاه و بیابان مگر امکان دارد؟
تازیانه!مخور آنقدر بر این جسم بس است
حوریه بر تن خود زخم فراوان دارد
بیشتر م یشود ای ماه! بتابی امشب
دخترگمشده ای سر به بیابان دارد
معجرش نیست، نپاشید نمک بر زخمش
نوَز ای باد! در این شب، اگر امکان دارد
سنگ! بگذار به بالین تو سر بگذارد
آخر این طفل سه ساله، دو سه شب جان دارد
آه ای خاک! بیا سفر هی این دختر باش
پدرش سرزده م یآید و مهمان دارد
گروه شعر یا مظلوم
#شعر_اهل_بیت #شعر_جدید #شعر_روضه #شعر_سیاهپوشان #شعر_طلیعه_ماه_محرم
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
پیراهنی در عرش
پیراهنی در عرش آویزان شد امشب
چشم تمام قدسیان گریان شد امشب
با ناله های مادری عالم به هم ریخت
یکباره دنیا کلبه ی احزان شد امشبدر قبر، امواتش سر و سامان گرفتند
آنکه برایش بی سر و سامان شد امشب
بخشیده شد یکجا گناه قبل و بعدش
آنکه به زیر پرچمش مهمان شد امشب
هی بغض کردم تا محرم زنده باشم
دلتنگی یک ساله ام باران شد امشب
از گریه ی یعقوب های چشم هایم
پیداست یوسف وارد کنعان شد امشب
من آرزو دارم عزاداران بگویند
در راه عشقش عاقبت قربان شد امشب
روز الست این داغ را هدیه گرفتم
لطف قدیمش علت احسان شد امشب
از تشنگی و از گرسنه بودن اوست
اینکه برایم غُصه آب و نان شد امشب
ده روز دیگر حنجر است و خنجر کند
حق داشت که دلواپس طفلان شد امشب
گروه شعر یا مظلوم
#شعر_اهل_بیت #شعر_جدید #شعر_روضه #شعر_سیاهپوشان #شعر_طلیعه_ماه_محرم
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
میا کوفه حسین(ع)
هیشکی دیگه کنار مسلمت نیست
الان که دارم به تو نامه میدم
کوفه وفاداره به بی وفاییش
تنها دارم راهو ادامه میدمظلم اگه شد به من توو شهر کوفه
تقاصشو پس میده روزی ظالم
شکسته دندونم فدای سرت
دندون شیری سه ساله سالم
فکر نمیکردم که جماعتِ صبح
شب که بشه راهشونو کج کنن
حرمت مهمونو چه زود شکستن
خدا نیاره با کسی لج کنن
یواش یواش باید وصیت کنم
غروب عمر من دیگه رسیده
به دخترم بگو تو از قول من
خیلی بابا دوست دارم حمیده
بغضِ گلوم همش به اشکم میگه
قدری امون بده نفس بگیرم
نامه نوشتم که بیا حسین جان
کاشکی میشد حرفمو پس بگیرم
بیشتر از اینی که سرم بشکنه
دلم شکست از دل سنگ کوفه
کاشکی مسیر قافل هت نیفته
به کوچ هپ سکوچ هی تنگ کوفه
خبر پیچیده که میای و اینجا
کوفیایی که دنبال جهازن
با طمع غارت اسباب تو
عروسیاشونو عقب میندازن
راهتو کج کن و برو مدینه
قبل از اونی که راهتو ببندن
یه عده رو اجیر گرفتن فقط
توو کربلا به گری ههات بخندن
سنگِ تراش خورده برا تو ساختن
اونایی که توو کوفه سن گتراشن
یه عده هم نمک کنار گذاشتن
بیان رو زخمای تنت بپاشن
چهل تا نعل تازه دارن فقط
برای روی پیکرت دویدن
سلاحای جدیدشون جای خود
شمشیر کهنه هم اجاره میدن
کوفه میگفت یه روزی جبران میشه
نماز بارون براشون که خوندی
میبینم اون ظهریو که رو خاکا
آب میریزن وقتی که تشنه موندی
گروه شعر یا مظلوم
#شعر_روضه #شعر_شهادت_حضرت_مسلم #شعر_شهادت_حضرت_مسلم_ابن_عقیل #شعر_شهادت_سفیر_اباعیدالله_الحسین #شعر_محرم_1403
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
میا کوفه حسین(ع)
هیشکی دیگه کنار مسلمت نیست
الان که دارم به تو نامه میدم
کوفه وفاداره به بی وفاییش
تنها دارم راهو ادامه میدم
ظلم اگه شد به من توو شهر کوفه
تقاصشو پس میده روزی ظالم
شکسته دندونم فدای سرت
دندون شیری سه ساله سالم
فکر نمیکردم که جماعتِ صبح
شب که بشه راهشونو کج کنن
حرمت مهمونو چه زود شکستن
خدا نیاره با کسی لج کنن
یواش یواش باید وصیت کنم
غروب عمر من دیگه رسیده
به دخترم بگو تو از قول من
خیلی بابا دوست دارم حمیده
بغضِ گلوم همش به اشکم میگه
قدری امون بده نفس بگیرم
نامه نوشتم که بیا حسین جان
کاشکی میشد حرفمو پس بگیرم
بیشتر از اینی که سرم بشکنه
دلم شکست از دل سنگ کوفه
کاشکی مسیر قافل هت نیفته
به کوچه پسکوچه ی تنگ کوفه
خبر پیچیده که میای و اینجا
کوفیایی که دنبال جهازن
با طمع غارت اسباب تو
عروسیا شونو عقب میندازن
راهتو کج کن و برو مدینه
قبل از اونی که راهتو ببندن
یه عده رو اجیر گرفتن فقط
توو کربلا به گری ههات بخندن
سنگِ تراش خورده برا تو ساختن
اونایی که توو کوفه سن گتراشن
یه عده هم نمک کنار گذاشتن
بیان رو زخمای تنت بپاشن
چهل تا نعل تازه دارن فقط
برای روی پیکرت دویدن
سلاحای جدیدشون جای خود
شمشیر کهنه هم اجاره میدن
کوفه میگفت یه روزی جبران میشه
نماز بارون براشون که خوندی
میبینم اون ظهریو که رو خاکا
آب میریزن وقتی که تشنه موندی
گروه شعر یا مظلوم
#شعر_روضه #شعر_شهادت_حضرت_مسلم #شعر_شهادت_حضرت_مسلم_ابن_عقیل #شعر_شهادت_سفیر_اباعیدالله_الحسین #شعر_محرم_1403
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
طفلان زینب(س)
سابق از این مگر چه کسی دیده در جهان
تابیدن و ظهور دو خورشید ، همزمان
وقت نظر به صورت چون قرص ماه شان
در پشت ابرِ شرم شود مخفی آسمان
عون و محمد از همه فرماندهان سرند
کِی داشت احتیاج بیان آنچه شد عیان؟
وقت هنرنماییِ زینب سرشت ها
افتاد باز نام علی بر سر زبان
عالم حسد برد به مقام سگی چو من
از دست این دو شاه اگر گیرم استخوان
وقتی که روی خاک بدن هایشان فتاد
شد خیمه گاه سینه زن و شد دشت روضه خوان
از بس که نیزه بر تن شان بی امان زدند
چون نیزه زار شد بدن هر دو نوجوان
تا که برادرش نشود شرمسار او
زینب به خویش گفت که در خیمه ات بمان
شهریار سنجری
#امیری_حسین_و_نعم_الامیر #شعر_شب_چهارم_محرم_1403 #شعر_شهادت_اهل_بیت #شعر_شهادت_دو_طفلان_حضرت_زینب #شعر_محرم_1403
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
از خجالت نذار مو سفید بشم
از خجالت نذار مو سفید بشم
من نیومدم که نا امید بشم
این دو تا قربونی ها مو بپذیر
تا جلو فاطمه رو سپید بشم
نذاری برن آخه بی تاب میشن
مثل زینب اسیر طناب میشن
وقتی تشنه ای خجالت میکشن
قطره قطره جلو چشمام آب میشن
میمیرن به تو اهانت که بشه
بعد تو موقع غارت که بشه
به غرور جفتشون بر میخوره
جلوشون به من جسارت که بشه
حرفی از بیا زدن خودت برو
منو که صدا زدن خودت برو
دوست دارن رو دامن تو جون بدن
اگه دست و پا زدن خودت برو
شاعر:یاسین قاسمی
#از_خجالت_نذار_مو_سفيد_بشم #اشعار_محرم #دوطفلان_حضرت_زینب(س) #یاسین_قاسمی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
اگر لب تشنه ی آب بقایی همره ما شو
دلت را کربلا کن، دشت تربت شو، معلی شو
منیت حاصلش فقراست میخواهی غنی باشی
بیا بین گدایانش، بیا همسفره ی ما شونبازی مُفت، عمرت را ، د و روزِ زندگانی را
گدایی کن درِ این خانه و آقای دنیا شو
بساط من منم را جمع کن در پیشگاه او
خودت را دست او بسپار و سر تا پا تمنا شو
برای شستن دیگِ غذای نذری روضه
زرنگی کن همیشه زودتر از دیگران پاشو
تولی پیشه کن اما برای صدق گفتارت
به امر حضرت صادق کمی اهل تبری شو
هوا سرد است و سرمای گنه پُر کرده دنیا را
بنوش از چای داغ روضه ی او غرق گرما شو
به درباری که سائل ساحتِ پیغمبری دارد
گدای دست سقا باش و با افتادن آقا شو
سریر پادشاهی چیست؟ مسکین نجف بودن
رسیدی پای ایوان طلایش تا کمر تاشو
شبیه `جون” اگر ماندی به پای اعتقاداتت
برای گرمی آغوش اربابت مهیا شو
در آن وادی که ی ک بال مگس اشکت شفاعت هست
بیا اشکی بریز و باعث لبخند زهرا شو
اباالفضل یاگر بالای تل در روضه ذهنت رفت
به اشک دیده، قطر هقطره در گودال دریا شو
صدا زد اکبرم ! گفتم برو سوی رسول الله
ولی دیگر نگفتم قبل رفتن ارباً اربا شو
بسوز ای دل برای زینبی که گفت با گریه
در این گودال خوابیدی چرا، بی پیروهن... پا شو
قوام عرش رحمان سینه ی این شاه مظلوم است
تمام عرش سنگین گشته ای شمر لعین پاشو
گروه شعر یا مظلوم
#گروه_شعر_یا_مظلوم #شعر_اهل_بیت #شعر_جدید #شعر_روضه #شعر_سیاهپوشان
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
نان حلال
سر پیش جز تو خم نکنم، بنده زاد ه ام
تا پای جان به پای غمت ایستاد ه ام
کتمان نمیکنم همه جا جار میزنم
با افتخار نوکر این خانواده ام نان حلال او اثرش گریه بر تو شد
من اشک دارم از پدر فوق العاده ام
جدم غلام کوی تو بود و به من رسید
این ارث میرسد پس از این به نواده ام
ما خانوادگی سگ دربار زینبیم
این را به خانواد هی خود یاد داده ام
من را رساند های تو به رویای کودکیم
حالا که رو به روی حرم ایستاده ام
من در قبال این همه خوبی چه کرده ام
من در ازای این همه لطفت چه داده ام
اول قرار بود که خرج شما شوم
حالا چه شد که در طلب استفاده ام
با هر که اهل دوز و کلک بوده ام اگر
بات و ولی به جان خودم صاف و ساده ام
دست خودم که نیست اگر گریه میکنم
نام تورا که م یشنوم بی اراده ام
فرمود خواهرت پی تو: ای حسین من
مهلا که تو سواره ای و من پیاده ام
گروه شعر یا مظلوم
#شعر_اهل_بیت #شعر_جدید #شعر_روضه #شعر_سیاهپوشان #شعر_طلیعه_ماه_محرم
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
عزیزم حسین(ع)
من ازموج دریای غم آمدم
من از چشم های ترم آمدم
من از سرزمین درون خودم
من از نیستی از عدم آمدم
دویدی و فورا رسیدی به من
به سمت تو تا یک قدم آمدم
تو خیلی به من آمدی سر زدی
ببخشید من را که کم آمدم
گدای تو بودم شدم نوکرت
من از لطف سمت کرم آمدم
نشستم به روی پر جبرئیل
زمانی که زیر علم آمدم
شبی در خیالم شدم دعبل و
شبی هم شدم محتشم آمدم
و در اربعین باده گشتی و من
تو را سر کشیدم حرم آمدم
محمد نجاری
#شعر_آیینی #شعر_روضه #شعر_مناجات_امام_حسین #محمد_نجاری
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹