شمسُ الضُّحا
ای دل زمان هجـر به پایان رسیده است
دور وصال حضرت جانان رسیده است
گُل کرده طبع طوطی اشعار من که باز
فیض جمال گُل به گُلستان رسیده است
هم سرخوشم که تاج سرم جلوه گر شده
هم مست اینکه سوّم شعبان رسیده است
بدرُ الدّجــایِ عرش ، در عالم طلوع کرد
شمسُ الضُّحایِ روضه ی رضوان رسیده است
بعد از حسن که لؤلؤ بیتُ العَقیق” شد
نوبت به جلوه کردن مرجان رسیده است
خلقت گرفته جان که درون رگ حیـات
خون شــریف ایـزدِ منّــان رسیده است
از رحمت کسی که خودش رحمت خُداست
لطف خدا به خلق دو چندان رسیده است
بر بال جبرئیل ، به عنوان رو نمـاش
آیات سُرخِ فجـر به قرآن رسیده است
دوران پر شکستگی ات رو به خاتمه ست
فطرس بیا که نوبت درمان رسیده است
چیزی کم از خزانه ی لطفش نمی شود
گر چه نیازمند ، فراوان رسیده است
در چشم تک تک شهدا برق شادی است
سالارشان ، امام شهیدان” رسیده است
هارونِ مصطفای نبی ، یا اباشُبیر
در خانه ی تو آمده از عرش ، کلّ خیر
ریحانه ی مُطهّره ی ختم الانـبیا
ای از اَلَـست ، مادر سلطان اولیا
بانو ، ظهور نور دوعینت ، مبارکت
بوسیــدنِ جمال حسینت ، مبارکت
زهرا ! عروس بنت اسد ، زوجه الاسد
از عطر سیب سُرخ تو مستیم تا ابد
آن سان که مجتبای تو مثل پیمبر است
از هر نظر حسین تو مانند حیدر است
مولود گریه ، بر رُخ طاها نگاه کن
اشک پدر بزرگ خودت را نگاه کن
غوغا شده درون دل پُر خروش تو
گفته پدر اذان و اقامه به گوش تو
یاد از خُدایِ لم یَزَلت می کند حسن
با ذوق و شوق تا بغلت می کند حسن
رویت لطیف چون گُلِ سُــرخ مُحمّـدی
دستار تو سیاه نه سبــزِ زبــرجدی”
با جذبه های خاصِّ چشم سیاه تو
ما را طلسم کرده ، طلسم نگــاه تو
سوگند بر علی که ولیّ دو عالم است
نام تو یا حسین همان اسم اعظم است
شک میکند دراین که تو باشی خدا،حسین
هر دل که زنده می شود از ذکر یا حسین
عُمریست گفته است به کرّات و باز هم
در مجلـس سُرور تو قلبم گرفته دم:
ای دل بگیر دامن سلطان اولیا”
`یعنی حسین بن علی شاه کربلا”
محمّد قاسمی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
#اشعار_آیینی #اشعار_ولادت #اعیاد_شعبانیه #شعر_میلاد_امام_حسین #شعر_ولادت_سیدالشهدا #محمد_قاسمي
میلاد کوثر است
روز تولدت به غلط روز دختر است
در اصل روز آمدنت روز خواهر است
شادند از حضور تو اهل جهان ولی
خوشحالی امام رضا جور دیگر است
امشب به اعتبار روایات مانده ام
میلاد توست یا شب میلاد کوثر است
وقتی پس از کریم تو تنها کریمهای
اسم تو با امام حسن حاصلش زر است
از هر چه بگذریم نشد بگذریم از این
از خواهری که این همه عشق برادر است
دریاچهی نمک سندش؛ بین اهلبیت
آری طعام سفرهی تو با نمکتر است
پس قلب این کویر به شوق تو میتپد
وقتی که کوه خضر برای تو منبر است
امشب حساب کرده ام از خانه تا ضریح
به نیت امام رضا هشت تا در است
با این حساب باز دل بیقرار من
آهوست توی مشهد و در قم کبوتر است
جمع دل من و دل هر کس به غیر تو
در بین صحن آینه جمع مکسر است
`ما را سریست با تو که گر خلق روزگار
دشمن شوند” هدیهی ما باز هم سر است
جای بقیع و آنهمه قبری که خاکی است
دیدم در این حرم چقدر سنگ مرمر است
او هم شبی شبی درست پدر را ندیده است
معصومه هم رقیهی موسیبن جعفر است
مهدی رحیمی
#اشعار_آیینی #اشعار_اهل_بیت #اشعار_ولادت #شعر_میلاد_حضرت_معصومه #مهدی_رحیمی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
زهر
بیا یکدم تماشا کن ببین حال پریشانم
بود ذکر لبم هر دم بیا بابا رضا جانم
بیا دامن کشان و بر سر دامن سرم بگذار
که باشد یکسره بابا به درب حجره چشمانم
زسوز زهر می غلتم ازاین پهلو به آن پهلو
به مانند غریب کربلا بنگر که عطشانم
بخود پیچیده ام اما تنم را برنگرداندند
دراین ساعات آخرهم به یاد جسم عریانم
کنیزان کف زدندو من به یاد شام افتادم
دراین حجره به غیر از روضه ی عمه نمی خوانم
زنان شام دور عمه ی ما هلهله کردند
به یاد عمه ام در کوچه و بازار گریانم
محمود اسدی
#اشعار_آیینی #اشک #حسینیه_شعر #روضه #شعر_شهادت_امام_محمد_تقی #محمود_اسدی #مرثیه_امام_جواد
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
باقرالعلوم
مولای هر سرا تویی یا باقرالعلوم
از نسل هل اتی تویی یا باقرالعلوم
یک جلوه ات به ظاهر و باطن بیانگر است
پیدای هر کجا تویی یا باقرالعلوم
با آن همه روایت سبزت مشخص است
پـروازِ تا خـدا تویی یا باقرالعلوم
دیگر پی طبیب و دوایش نمیرویم
درد و دوای ما تویی یا باقرالعلوم
با لطف تو همه سرِ این سفره آمدیم
بانـیِ روضه ها تویی یا باقرالعلوم
ما نوکریم و بر دل عالم نوشته ایم؛
مـولا و مقتدا تویـی یا باقرالعلوم
در چهره ات همیشه دعا موج میزند
منظومه ی دعا تویی یا باقرالعلوم
ما غصه ی عذاب جزا را نمیخوریم
تا شافـع جــزا تویی یا باقرالعلوم
ذکر مصیبتی کن و ما هم به سر زنیم
راوی ماجـرا تویـی یا باقرالعلوم
از کوفه و خرابه و دروازه ها بگو
مشروح غصه ها تویی یا باقرالعلوم
ازکربلا به کوفه و از کوفه تا به شام
در بند دست و پا تویی یا باقرالعلوم
محمد حسن بیات لو
روح الله نوروزی
#اشعار_آیینی #روح_الله_نوروزی #شعر_شهادت_امام_باقر #شعر_مدح_امام_باقر #محمد_حسن_بیات_لو
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
شهر جهنم
هزار خاطره از غم نمی رود از یاد
غروب سرخ محرم نمی رود از یاد
به گاهواره ی خالی اصغرم سوگند
رباب و خیمه ی ماتم نمی رود از یاد
فرات بود و عطش بود و کودکان حرم
خروش غیرت زمزم نمی رود از یاد
دمی که هستی زینب ز روی زین افتاد
همان مصیبت اعظم نمی رود از یاد
به دشت، دختر و زنها برهنه پا و دوان...
...بدون یاور و محرم، نمی رود از یاد
اسیر بودن با خواهران بی معجر...
هجوم سیلی محکم، نمی رود از یاد
به شام، بر سر ما سنگ می زدند ز بام
بلای شهر جهنم نمی رود از یاد
به شهر شام، به بزم یزید، بین طشت
سر شکسته و درهم نمی رود از یاد
رضا رسول زاده
#اشعار_آیینی #رضا_رسول_زاده #روضع_امام_باقر #شعر_شهادت_امام_باقر #شعر_مذهبی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
شعر ولادت حضرت زینب(س)
اگر نشانه اى از کوه و آبشارى هست
اگر خزان مرا شوقى از بهارى هست
اگر که از سرِ لطف تو بى قرارى هست
اگر که بال و پرى هست..اعتبارى هست
فقط به خاطرِ عرض ارادتم به شماست
به جان مادرم اصلاً سعادتم ز شماست
تورا به صفحه ى دل شاعرانه باید گفت
ز معجزات بیانت ترانه باید گفت
ز غصه هاى دلت بى بهانه باید گفت
ز دشت کرب و بلا عاشقانه باید گفت
به نقطه نقطه ى شعرم نظر بفرمایید
مرا براى غلامى خبر بفرمایید
`تو خواهرى و برادر تو مادرى و پدر
گهى حسینى و عباس و گه خود حیدر
تو وجه مشترکى بین سوره ى کوثر
تو شاه شام بلایى...رقیه سرلشکر
فداى ذکر قنوت و سجود تو بانو
خلاصه گشته خدا در وجود تو بانو
در انعکاس نگاهت على شده جارى
تو فاطمى نسبى عینه شاه کرارى
براى دخترکان حرم علمدارى
ملیکه اى و منم آن غلام دربارى
بیا و بر منِ درمانده تکه نانى ده
مسیح خانه ى مولا..مرا تو جانى ده
تو ارث بردى ز مادر مقام عصمت را
تو شان دادى به پاکى..حجاب و عفت را
تو ارث بردى ز حیدر شکوه و غیرت را
و استوار نمود خطبه ات ولایت را
به لحنِ حیدرىِ تو هزار اى والله
وقارِ مادرى تو..هزار اى والله
حرم حرم حرم از روى لب نمى افتد
به سنگ فرش حرم رنگ شب نمى افتد
مدافع حرم از تاب و تب نمى افتد
ظفر به لطف دعایت عقب نمى افتد
به زودى کار همه دشمنانِ تو زار است
مدافع حرم تو خود علمدار است
حسین روز و شب و ماه و آفتابت بود
حسین تکه کلام و گل و گلابت بود
حسین ماه تمامت میانه قابت بود
حسین نان تو بود و حسین آبت بود
تو وقف کردى خودت را براى خون خدا
تو ایستادى همیشه به پاى خون خدا
براى وصف تو واژه اگر کم آوردم
به جاش پیش قدومت سرى خم آوردم
براى زخم دلم باز مرهم آوردم
میانه مجلس تو نوحه و دم آوردم
ستاره ى شب ارباب..قبله ى حاجات
شهیدِ زنده ى گودال..عمه ى سادات
اگر حسین تنش زیر دست و پاها بود
براى ذبح سر او اگر که دعوا بود
و حرفِ شمر ها به هم بفرما بود..
چقدر کرب و بلا در نگات زیبا بود
تو چنگ بر رخ خود مى کشیدى با فریاد
رسید مادر تو پاى پیکرش..اى داد
آرمان صائمى
#آرمان_صائمی #اشعار_آیینی #اشعار_اهل_بیت #اشعار_مذهبی #اشعار_ولادت
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
خوب شد , ایران ما یک سهم از زهرا گرفت
خوب شد یک زن , میان خاندانت جا گرفت
لطف کرده فاطمه , ما را حساب آورده است
خوب شد این دفعه این عرض دعای ما گرفت
ما حساب کار خود را از ازل پس داده ایم
اینچنین بوده که چشم مادرت ما را گرفت
شهر بانوی قبیله , شد کنیز فاطمه
مثل مروارید بود و رزق از دریا گرفت
در هیاهوی دو رنگی عرب های حجاز
پرچم ایرانیان را مادرت بالا گرفت
حامل نور
امامت” بود , بانوی حسین تا به دنیا آمدی , تبریک از مولا گرفت خاک پایت سرمه ی چشم تمام قدسیان آفرینش با قدوم پاک تومعنا” گرفت زینت سجده تویی , زین العباد عالمی با نماز تو , `عبادت” جلوه ای زیبا گرفت بشکند دست کسی که پیش چشمان ترت زیور از گوش یتیمان , شام عاشورا گرفت پوریا باقری #اشعار_آیینی #اشعار_اهل_بیت #اشعار_روضه #اشعار_شهادت #اشعار_کانال_حدیث_اشک لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
فصل دلبری
دارد تمام میشود این فصل دلبری
ای یار از قصور من ای کاش بگذری
مهمان بی حیای خودت را حلال کن
حالا که سفره جمع شد این شام آخری
از خانه ات نرفته دلم تنگ میشود
آه ای فراق ، آه چه وضع مقدری
ای وای اگر که دوست نبخشیده باشدم
باید چه کرد با غم این خاک بر سری
رفتند مردم و در بازار بسته شد
فریاد میزنم برسد کاش مشتری
من جنس بنجلم ته بازار مانده ام
گفتند این تویی که فقط مانده میخری
حتی اگر محل ندهی صاحب منی
نوکر غلط کند برود جای دیگری
با دیدنم بیا وسرت را تکان نده
شرمنده ام از این همه تقصیر نوکری
دست مرا بگیر و ببر وادی السلام
سِیرم بده میان نجف ، سِیر حیدری
گفتم به قبر من بنویسند یا علی
آخر نمیشناسم از این نام بهتری
بابای بچه های زمین خورده یا علی
دست مرا بگیر که راهم بیاوری
با دیدن هلال دلم رفت کربلا
افتاد یاد قد هلالی خواهری
دارد برادری سوی گودال میرود
در پای خیمه میرود از حال خواهری
آن میرود به قتلگه این میرود ز حال
آه از فراق ، آه چه وضع مقدری
رفت و لباس خویش به سرنیزه ها سپرد
عریان تر از حسین ندیدم توانگری
ای کاش ناشیانه نبرّند لااقل
این نازدانه را جلوی چشم مادری
دیگر هلال آب نیاور به قتلگاه
این تشنهی عزیز ندارد دگر سری
*الشمر جالس نفس مادرش گرفت
سر را برید و روبروی خواهرش گرفت*
وحید عظیم پور
#اشعار_آیینی #شعر_وداع_با_ماه_محرم #وحید_عظیم_پور #وداع
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
سالار زینب(س)
بیابانی که خون بر قلب زینب شد همینجا بود
همانجا که تن تو نامرتب شد همینجا بود
تنت پامال سم چند مرکب شد همینجا بود
اسیر مردمان نامؤدب شد همینجا بود
همینجا بود افتادی و من هم با تو افتادم
تو در گودال جان دادی و من صدبار جان دادم
صدایت قطع شد بین حرم واویلتاه افتاد
نگاهت قطع شد از ما به سمت ما نگاه افتاد
سرت را میبرید و سمت ما لشکر به راه افتاد
سرت با شمر بیرون رفت تن در قتلگاه افتاد
تنور و دامن شمر و درخت و بر سنان رفتی
مگر خواهر نداری روی دست این و آن رفتی
به دنبال سرت غم بی قرین خوردم چهل منزل
چه طعنه ها که از شمر لعین خوردم چهل منزل
به پایت سنگها از آن و این خوردم چهل منزل
تو از نیزه زمین خوردی زمین خوردم چهل منزل
چهل منزل به هر سنگی که خوردی سنگ هی خوردم
سرت را که بغل کردم ببوسم کعب نی خوردم
الا یا ایهاالساقی ادرکاسا و ناولها
شترها بی جهاز آمد فراوان گشت مشکلها
بگویم دختران رفتند بی محرم به محملها
چه ها بر ما گذشت آه ای برادر بین محفلها
عزیزم روضه ها باز است دل را آب و آتش کرد
فقط سربسته میگویم سکینه چند جا غش کرد
تو را از من گرفتند و عزا کردند عیدم را
بگویم چه کشیده ها که خوردم چه کشیدم را
نمیدیدند اگر نامحرمان شمع چکیدهم را
نشان میدادمت یک لاخه از موی سفیدم را
جوانی هام قربان سر تو که مقدس بود
همان بزم شراب شام بهر پیری ام بس بود
وحید عظیم پور
#اربعین_1403 #اشعار_آیینی #حدیث_اشک #طیق_نجف_به_کربلا #وحید_عظیم_پور
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
خوب شد , ایران ما یک سهم از زهرا گرفت
خوب شد یک زن , میان خاندانت جا گرفت
لطف کرده فاطمه , ما را حساب آورده است
خوب شد این دفعه این عرض دعای ما گرفت
ما حساب کار خود را از ازل پس داده ایم
اینچنین بوده که چشم مادرت ما را گرفت
شهر بانوی قبیله , شد کنیز فاطمه
مثل مروارید بود و رزق از دریا گرفت
در هیاهوی دو رنگی عرب های حجاز
پرچم ایرانیان را مادرت بالا گرفت
حامل نور
امامت” بود , بانوی حسین تا به دنیا آمدی , تبریک از مولا گرفت خاک پایت سرمه ی چشم تمام قدسیان آفرینش با قدوم پاک تومعنا” گرفت زینت سجده تویی , زین العباد عالمی با نماز تو , `عبادت” جلوه ای زیبا گرفت بشکند دست کسی که پیش چشمان ترت زیور از گوش یتیمان , شام عاشورا گرفت پوریا باقری #اشعار_آیینی #اشعار_اهل_بیت #اشعار_روضه #اشعار_شهادت #اشعار_کانال_حدیث_اشک لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹