زخمهای دستهای سفرهدارش را ببین
غربتش در دشمنستانِ دیارش را ببین
بارها مایَملَکش را داد، دور از چشمِ خلق
گفت ای دنیا! بیا تنها سه بارش را ببین
کیمیای پای او از خاک میسازد طلا
یک غبارش آفتابی شد، عیارش را ببین
نیست با "مَن لا رَفیقَ لَه" کسی جز او رفیق
در گذرگاهِ جُزامیها گذارش را ببین
جانمازش را کشیدند و نیفتاد از قیام
در سجود و در قعودش اقتدارش را ببین
غربتش قاب است بر دیوارِ غربتخانهاش
بین دامِ میخ، تیغِ در حصارش را ببین
در سکوت او هیاهوی جمل را گوش کن
حیدر و تکبیرهای افتخارش را ببین
اژدهای فتنه را تیغِ سکوتش سر برید
صبر کن، در دستِ صلحش ذوالفقارش را ببین
از سپیدیهای مویش روضههایش را بخوان
در سیاهیهای زلفش روزگارش را ببین
کودکی تا پیریاش را کوچهی تنگی گرفت
عمرِ اشکش، روضهی دنبالهدارش را ببین
حاصلِ سرسبزی تاکش شراب سرخ شد
جامِ أحلیٰ مِن عسل را، یادگارش را ببین
گفت "لایَوم" و شهیدِ کشتهی گودال شد
مقتلش را، کربلای احتضارش را ببین
اشکِ اربابِ مقاتل حالِ یک غارتزدهست
فصل بعدی، پیشِ سقا انکسارش را ببین
مقتل مکشوفهی او روضه میخواهد چه کار؟
روضههایش را تماشا کن، مزارش را ببین
#دهه_آخر_صفر
#شعر_شهادت_امام_حسن_مجتبی
#یا_کریم_اهل_بیت_ع
#رضا_قاسمی
@hadithashk
به نام حسن(ع)
به نام جود به نام کرم به نام حسن
پس از کریم رسیده قلم به نام حسن
که گفته ربط ندارد حرم به نام حسن
شده تمام حرم ها علم به نام حسن
گرفته است کلید بهشت را در دست
به قبر خاکی او کعبه سجده آوَردست
بخوان نماز به سویش بخوان که باطل نیست
دلی که نیست گرفتار عشق او دل نیست
گدای کوی حسن عاشق است سائل نیست
خلاصه هرکه از او غافل است عاقل نیست
قسم به سوره انسان قسم به اعطینا
به او نگاه کنی هم علیست هم زهرا
در آسمان کرم او فقط قمر باشد
توان کیست که از او کریم تر باشد
کرامتش ز تمامی خلق سر باشد
ولی کریم تر از او کسی اگر باشد
قسم به جود که او حیدر است بی تردید
حسن کریم تر از خود فقط علی را دید
اصول عشق و وفا در کتاب کیست؟ حسن
حسین در همه عالم خراب کیست؟ حسن
علی اکبر او پارکاب کیست؟ حسن
قیام کرب و بلا انقلاب کیست؟ حسن
غروب کرد که شب روشن از قمر باشد
نشست تا که ابالفضل جلوه گر باشد
دعای جوشن عاشق هزار، یا حسن است
به معرکه رجزِ اقتدار، یا حسن است
اثر گذارتر از ذوالفقار، یا حسن است
مدافعان حرم را شعار، یا حسن است
میان معرکه با هم حسن حسن گفتند
برای داعشیان از جمل سخن گفتند
همان جمل که زمانِ رشادتِ وِی شد
به سوی ناقه ی فتنه مسیرها طِی شد
اگر چه حمله ی دشمن به او پیاپی شد
همینکه گفت انا بن العلی شتر پِی شد
حسن شبیه پدر مثل شیر می غُرّید
شتر سوار جمل مثل بید می لرزید
گدا جدا نکند از حسن نگاهش را
کدام عبد فراموش کرده شاهش را
شبیه عرش بسازیم بارگاهش را
به اشک دیده بشوییم قتلگاهش را
ولی سؤال من این است قتلگاه کجاست؟
میان خانه و کوچه جواب نا پیداست
هنوز خاطره کوچه در سر حسن است
هنوز صحنه ی تلخی برابر حسن است
چه صحنه ای که فراتر ز باور حسن است
کسی که روی زمین است مادر حسن است؟
همین که فاطمه در آن گذر زمین افتاد
اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد
علی ذوالقدر
#شعر_شهادت_امام_حسن #شعر_شهادت_امام_حسن_مجتبی #شعر_شهادت_کریم_اهل_بیت #شعر_مناجات_امام_حسن_مجتبی #علی_ذوالقدر
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
غریب مدینه
ما حسینی گشتهایم از قبلِ دنیا با حسن
ما خودِ کرببلا هستیم اما با حسن
هرکه گرید بر حسن در وقت گریه بر حسین
طور دیگر قُرب دارد پیش زهرا با حسن
هست در نام حسن جان، هم جلال و هم جمال
من زیارت میکنم هر پنجتن را با حسن
یک کریم از هرچه دارد هر دو عالم کافی است
کارِ ما اُفتاده است امروز و فردا با حسن
منکه هرچه درد دیدم شد مداوا با حسین
منکه هر بیچاره دیدم گشت آقا با حسن
کم اگر آوردهای در دخل و خرج خانهات
کاروبارت میشود تنها مُهیا با حسن
گاهگاهی شمع روشن کن به سقاخانهای
نذر کن روز فرج را پیش آقا با حسن
نذر کن باهم حرم سازیم بر خاک بقیع
پیش قبر فاطمه آییم آنجا با حسن
ترس در این سیره هرگز جای اظهاری نداشت
یک طرف دنیا و ظلمش یک طرف ما با حسن
گفت: لا یوم... و در و دیوار با او گریه کرد
روضه خوانی پا گرفته از همانجا با حسن
حجرهی او شد حُسینیه حسینش مستمع
قبل عاشورا محرم گشت پیدا با حسن
قاسمش جای رجز فرمود انا ابن الحسن
تا به هم ریزد سپاه کفر تنها با حسن
ارزق شامی زمین اُفتاد قاسم نعره زد
کربلا کامل نمیگردید الا با حسن
روز محشر هرکسی دنبال آقاییست؛ کاش
مادرش آنجا صدا میکرد ما را با حسن
هر که گرید زیر این خیمه یقیناً میشود...
مادرش زهرا سلامالله علیها با حسن
حسن لطفی
#حدیث_اشک_شعر_هفتم_صفر #شعر_شهادت_امام_حسن #شعر_شهادت_امام_حسن_مجتبی #شعر_شهادت_کریم_اهل_بیت #شعر_مناجات_امام_حسن_مجتبی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
غریب مدینه
ما حسینی گشتهایم از قبلِ دنیا با حسن
ما خودِ کرببلا هستیم اما با حسن
هرکه گرید بر حسن در وقت گریه بر حسین
طور دیگر قُرب دارد پیش زهرا با حسن
هست در نام حسن جان، هم جلال و هم جمال
من زیارت میکنم هر پنجتن را با حسن
یک کریم از هرچه دارد هر دو عالم کافی است
کارِ ما اُفتاده است امروز و فردا با حسن
منکه هرچه درد دیدم شد مداوا با حسین
منکه هر بیچاره دیدم گشت آقا با حسن
کم اگر آوردهای در دخل و خرج خانهات
کاروبارت میشود تنها مُهیا با حسن
گاهگاهی شمع روشن کن به سقاخانهای
نذر کن روز فرج را پیش آقا با حسن
نذر کن باهم حرم سازیم بر خاک بقیع
پیش قبر فاطمه آییم آنجا با حسن
ترس در این سیره هرگز جای اظهاری نداشت
یک طرف دنیا و ظلمش یک طرف ما با حسن
گفت: لا یوم... و در و دیوار با او گریه کرد
روضه خوانی پا گرفته از همانجا با حسن
حجرهی او شد حُسینیه حسینش مستمع
قبل عاشورا محرم گشت پیدا با حسن
قاسمش جای رجز فرمود انا ابن الحسن
تا به هم ریزد سپاه کفر تنها با حسن
ارزق شامی زمین اُفتاد قاسم نعره زد
کربلا کامل نمیگردید الا با حسن
روز محشر هرکسی دنبال آقاییست؛ کاش
مادرش آنجا صدا میکرد ما را با حسن
هر که گرید زیر این خیمه یقیناً میشود...
مادرش زهرا سلامالله علیها با حسن
حسن لطفی
#حدیث_اشک_شعر_هفتم_صفر #شعر_شهادت_امام_حسن #شعر_شهادت_امام_حسن_مجتبی #شعر_شهادت_کریم_اهل_بیت #شعر_مناجات_امام_حسن_مجتبی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
غریب مدینه
با واژه غریب شده نام او عجین
با زانوان خویش چهل سال همنشین
در کوچه سر کشید حسن جام زهر را
آنجا که خورد مادر ریحانه اش زمین
این حربه را به کار نبرد او به جنگ ها
خیلی بدش میآمد از حربه ی کمین
دیگر نشد همان پسر سابق علی
افتاد از رکاب حیات علی نگین
وقتی که میرسید به آن کوچه می نشست
او بر روی زمین، عرق سرد بر جبین
بهمن ترکمانی
#بهمن_ترکمانی #شعر_شهادت_امام_حسن #شعر_شهادت_امام_حسن_مجتبی #شعر_شهادت_کریم_اهل_بیت #شعر_مناجات_امام_حسن_مجتبی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جانم حسن(ع)
خوشبختِ عالمَم که شدم آدمِ حسن
جنت کجاست؟ شعبه ای از عالمِ حسن
ما را به روضه های حسینش کشانده است
دلهایمان حسینیه ی اعظم حسن
محشر کنارِ فاطمه محشور می شود
هر کس که بوسه زد به نخِ پرچمِ حسن
آئینه ی پیمبر و زهرا و حیدر است
جمع حسین و زینب کبری ، همه حسن
از برکت و دعای حسن گریه کن شدم
این اشک هاست آمده از زمزمِ حسن
روز جزا به عرشِ خدا قد علم کُند
آنکس که سینه زد، شده قدّش خمِ حسن
سینه بزن ببین چه قدر مزه می دهد
سینه زدن برای حسین با دمِ حسن
نه سنگِ قبر و زائر و گلدسته و حرم
خیلی غریب مانده نذاری کمِ حسن
کِی می شود که صاحب صحن و سرا شود
آتش گرفته سینه ی ما از غمِ حسن
سیلی و روی نیلی زهرا و کوچه ها
عمری شده است مرثیه و ماتمِ حسن
بی مادری برای غمش بس نبوده که
زن مثلِ جعده هم بشود محرمِ حسن...
مهدی شریف زاده
#شعر_شهادت_امام_حسن #شعر_شهادت_امام_حسن_مجتبی #شعر_شهادت_کریم_اهل_بیت #شعر_مناجات_امام_حسن_مجتبی #مهدی_شریف_زاده
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
شراره غم
بر سینه شراره های غم خورد
چون ضربه به غیرت حرم خورد
در شهر مدینه وسط روز
تشییع جنازه ات بهم خورد
خون میچکد از کنار تابوت
برپیکرتو تیر ستم خورد
خونی شدن کفن، مدینه
از پهلوی مادرت رقم خورد
این تیزی تیرها کجا و
آن میخ که بر قلب حرم خورد
مادر به اشاره گفت فضه!
در با چه شتابی به سرم خورد؟
دیدی کف پای یک حرامی
بر چادر پاک و محترم خورد
آخه در کرب وبلا میان گودال
جسمی ست که نیزه دم به دم خورد
زینب به حسین رسید اما
یک ضربه لگد به هر قدم خورد
فریاد زد ای حسین برخیز
دستان عدو به معجرم خورد...
این دست همان بود که روزی
در کوچه به روی مادر خورد
شاعر؟؟؟
#شعر_شهادت_امام_حسن #شعر_شهادت_امام_حسن_مجتبی #شعر_شهادت_کریم_اهل_بیت #شعر_مناجات_امام_حسن_مجتبی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
مظلوم حسن(ع)
من برم به آسمون برم به دریا چی بگم
رفته بودیم فدک و بگیریم اما چی بگم
کوه اگه بشنوه حرفمو کمر خم میکنه
حالا من چیکار کنم برم به بابا چی بگم
امانت دار خوبی برای بابا نبودم
کاش خود بابا میرفت کاشکی که من اونجا نبودم
تا خود خونه نگاهمو ازش میدزدیم
کاش که من اصلا حسن بچه زهرا نبودم
خوب شدش نیومدی ازین به بعدشم نیا
آدمای خوبی پیدا نمیشن تو کوچه ها
راه ما رو بستن و مادرم و کتک زدن
نتونستم یه کلام بهش بگم آخه چرا
سواره با خبر از حال منه پیاده نیست
بغض من بغض گلوگیری بغض ساده نیست
کاش زمین نیفته مادر کسی، حال کسی
بدتر از حال کسی که مادرش افتاده نیست
دیگه من خوب نمیشم آدم سابق نمیشم
شبیه گریه ایم که دیگه هق هق نمیشم
کاش میشد همین الان شیشه زهر و بخورم
اینجوری برا کسی آینه ی دق نمیشم
بهمن ترکمان
#بهمن_ترکمان #حدیث_اشک_شعر_هفتم_صفر #شعر_شهادت_امام_حسن #شعر_شهادت_امام_حسن_مجتبی #شعر_شهادت_کریم_اهل_بیت
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
امان از دل زینب(س)
در حیرتم که با جگر او چه کار کرد
زهری که آب کرد دل سنگِ خاره را
زینب رسید نالهکنان، زودتر حسین
پنهان کنید این جگر پاره پاره را
تا سرفه کرد طشت پُر از داغِ کوچه شد
میخواند جای او جگرش درد واره را
در کوچه دید ضربهای از پشت دست خورد
بعدش شنید ضربهی دستی دوباره را
سیلی از این طرف زد و از آن طرف شکست
دیوار بسته بود به او راهِ چاره را
میرفت صبح زود به کوچه همیشه تا..
..پیدا کند بقیهی آن گوشواره را
هفتاد تیر بر کفننش زار میزدند
تا که کنند یاد تنی تکهپاره را
لایوم مثل کرببلا ، نیزه میزدند
کمکم زیاد کرد حرامی شماره را
انگار حرصِ حرمله خالی نمیشود
پیش رُباب میشکند گاهواره را
دارد حسین رو به حرم گریه میکند
وقتی که شمر داشت به زنها اشاره را...
حسن لطفی
#حسن_لطفی #شعر_شهادت_امام_حسن #شعر_شهادت_امام_حسن_مجتبی #شعر_شهادت_کریم_اهل_بیت #شعر_مناجات_امام_حسن_مجتبی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
آقای مظلوم
صحبت از وصف رویت شد قلم آمد به میان
بهر نزد تو رسیدن قدم آمد به میان
سابق از تو چه کسی بود ملقب به کریم؟
پا به دنیا که نهادی کرم آمد به میان
خواست دنیا لغتی در خور شانت گوید
در لغت نامه اگر محترم آمد به میان
یا حسن گفتن ما علت خوشحالی بود
یا حسن را که نگفتیم غم آمد به میان
روزی ما به خدا جز شب تاریک نشد
نام نامی تو هرگاه کم آمد به میان
خواستی حرف برادر شنوی بین جهان
این چنین بود اگر محتشم آمد به میان
حرمت تکه ای از خاک نباشد آری
هر کجا نام تو آمد حرم آمد به میان
شهریار سنجری
#شعر_شهادت_امام_حسن #شعر_شهادت_امام_حسن_مجتبی #شعر_شهادت_کریم_اهل_بیت #شعر_مناجات_امام_حسن_مجتبی #شهریار_سنجری
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
کریم اهل بیت
الگوی زندگی ساده حسن
کرم و لطف بی اراده حسن
از همه بیشتر کرم دارد
بین افراد خانواده حسن
پشت هر کس که تکیه زد به عَلَم
مثل یک کوه ایستاده حسن
کرمش را خدا به خلق خودش
کرد ثابت به استناد حسن
در مسیرش سواره می آید
دست می گیرد از پیاده حسن
به تمامی زائران حسین
شب جمعه سلام داده حسن
به هوایش دوشنبه ها یک سر
می روم تا امام زاده حسن
محمد نجاری
#شعر_شهادت_امام_حسن #شعر_شهادت_امام_حسن_مجتبی #شعر_شهادت_کریم_اهل_بیت #شعر_مناجات_امام_حسن_مجتبی #محمد_نجاری
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
اشکهایش به مادرش رفته
سینه ی پر شراره ای دارد
نه! به یک طشت اکتفا نکنید!
جگر پاره پاره ای دارد
از علی هم شکسته تر شده است!
علتش کینه ها، حسادت هاست
غربت چشمهای مظلومش
سند محکم خیانت هاست
خواهرش را کسی خبر نکند !
مادرش خوب شد که اینجا نیست!
لخته خونها سرِ لج افتادند
هیچ طشتی حریف آنها نیست
از غرور شکسته اش پیداست
صبر هم صحبت دلِ آقاست
نه! من از چشم سم نمی بینم
کوچه ای شوم قاتل آقاست
کوچه ای تنگ ،کوچه ای تاریک
شده کابوس هر شبِ آقا
برگه را پس بده... نزن نامرد...
چیست این جمله بر لبِ آقا؟
از صدایِ شکستن بغضش
چشم دیوارها سیاهی رفت
مادرش راه خانه ی خود را
تا زمین خورد، اشتباهی رفت
تا که باغش میان آتش سوخت
میله های قفس نصیبش شد
کودکی نه! بگو خزانِ بهار
پیری زود رس نصیبش شد
نفسش بند آمده ای وای!
به خدا نای روضه خوانی نیست
باز هم شکر! گوشه ی این طشت
لااقل چوب خیزرانی نیست
#وحید_قاسمی
#شعر_شهادت_امام_حسن_مجتبی
@hadithashk