eitaa logo
حدیث اشک
7.4هزار دنبال‌کننده
51 عکس
97 ویدیو
8 فایل
کانال رسمی سایت"" حدیث اشک"" اشعار اهل بیت ع http://hadithashk.com حدیث اشک هیچگونه تبلیغی ندارد اینستاگرام: http://instagram.com/hadith_ashk ارتباط با ادمین @Admin_hadithashk @asgharpoor53 تلگرام: http://t.me/hadithashk
مشاهده در ایتا
دانلود
بوترابت بردی از این دل با نگاهت تاب را هم تاب از دلم،از چشم مستم خواب را هم از بسکه تو ممسوس در ذات خدائی دیوانه ی خود کرده ای محراب را هم هم بوترابت خوانده در عالم پیمبر هم داده دستت اختیار آب را هم از این طرف با امر تو خورشید برگشت از آن طرف نورش دهی مهتاب را هم قصد از طواف کعبه تنها مستجار است پس میزند،مشتاق تو اسباب را هم هر ذره ای با تو شود خورشید قطعأ دریا کنی با ذکر خود مرداب را هم سمت نجف خواندم نماز واجبم را بر هم زده دیوانه ات آداب را هم محسن صرامی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
۱۷ خرداد ۱۳۹۷
نور شمس «درد» آمدیم لطف تو مارا دوا کند شاید «غریبه» را نگهت آشنا کند هر روزه دار پیش ضریح تو در نجف با حبه های زرد عنب روزه واکند گفتند ربّ اهل جهان نیستی و من گفتم ز روی طعنه به آن ها...،خدا کند سرمست چشم توست غروبی که ظهر شد دستت به نور شمس هم انفاق ها کند هر ذره در عوالم امکان برای وصل با اسم تو خدای خودش را صدا کند امید وصل در دل ما موج می زند عاشق،سحر،مقابل ایوان ،دعاکند ... باران و آیه های ذراعیه بالوصید قلب مرا به عشق شما مبتلا کند هر کس که باحضورتو خلوت نکرده است باید برای خویش دلی دست و پا کند چون آفتابِ لطفِ شما ذره پرور است بی شک خرابه ی دل ما را بنا کند قطعا نجات دست مناجات های توست عمری کمیل با کلماتت صفا کند رندانه خواستیم خدا را و عاقبت ما را به یک نگاه تو حاجت روا کند در روز حشر مست شراب الست را از بین خلق فاطمه باید جدا کند علی اصغر یزدی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
۲۲ خرداد ۱۳۹۷
ناز نگاهت با رخصت از شاه دلیر سینه زنها هستیم در جمع کثیر سینه زنها با شور و شین بین بزم هیئت تو دلها شد از مستی اسیر سینه زنها آقا چه کردی با دل این عاشقانت ناز نگاهت ای امیر سینه زنها یک روز هم می آید آخر که بخوانند مارا میان روضه پیر سینه زنها بین دعای آخر مجلس همیشه هستیم در هیئت فقیر سینه زنها با شکل یک ارتش میاید پیش مهدی عج این اتحاد بی نظیر سینه زنها امیرفرخنده لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
۲۲ خرداد ۱۳۹۷
مقام تو افسرده جان گرفت به پایت امید شد هر قفل بسته نزد تو آقا کلید شد درسایهٔ مقام تو هرکس قدم گذاشت خود شد مراد، تاکه به کوی ات مرید شد اول کشیدروی خودش را به چهره ات بعداً خدا ز چشمِ جهان ناپدید شد گفتنداز ازل که به دلها تو مرهمی عباس هم رسیدُ چه خوشتر نَویدشد هرجا که هست شور تو آنجا قیامت است اشکت رسید اولُ و محشر پدید شد دستی که در عزای تو آمد مقدس است پایی که دور گشته ز مهرت پلید شد هرچند سهم اهل حرم شد رخ کبود هرکس رسید محضرتان روسپید شد جای خودش جهاد تو ، حتی به بسترش هرکس که داده جان به ره توشهید شد حامد آقایی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
۱۲ تیر ۱۳۹۷
گنبدْ طلا مرا «امام رضایی» شما حساب کنید غبارِ کاشیِ گنبدْ طلا حساب کنید میان این همه آوازهای روح‌نواز مرا «کلاغ» ، ولی خوش صدا حساب کنید اگر چه بال و پرم را سیاه کرده گناه مرا کبوترِ صحن و سرا حساب کنید به جای ذکر ، فقط لغو روی لب دارم کرم کنید و همین را دعا حساب کنید میان کاسه‌ی من دِرهمی بیندازید میان صحن ، مرا هم گدا حساب کنید به نسخه‌های طبیبان نیاز نیست ، اگر ... شما غبارِ حرم را دوا حساب کنید سلام‌های مرا روبروی گنبدتان سلام ، بر حرمِ کربلا حساب کنید به خوش حسابی‌ِتان بعدِ مرگ دل بستم که قرض‌های بدهکار را حساب کنید رضا قاسمی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
۱۴ تیر ۱۳۹۷
صاحِبُ‌الکَرَم ای صاحِبُ‌الکَرَم ! کَرمت را به رخ بکش پیش کریم‌ها تو کَمت را به رخ بکش وقتی تمام خلق، به دنبال شادی‌اند شور و نشاطِ بزم غمت را به رخ بکش تا «یا حسین» می‌شنوم زنده می‌شوم ای بهتر از مسیح، دَمت را به رخ بکش نزدِ فرشته‌های سبک‌بالِ عرش هم پرهای تیغه‌ی عَلَمت را به رخ بکش بازارِ داغِ جاذبه‌ها را کساد کن ای صاحِبُ‌الحَرَم ! حرمت را به رخ بکش بین تمام گریه‌کنانِ عزای خود ... چشمانِ اُمت عَجمت را به رخ بکش پرونده‌ی گناهِ مرا دست خود بگیر پیش نگاهِ من قلمت را به رخ بکش از من قبول کن غزلی را که گفته‌ام بعدش خُلوصِ مُحتشمت را به رخ بکش رضا قاسمی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
۲۲ تیر ۱۳۹۷
باز درعرش خداولوله برپاشده است دری از عرش به سمت دل ما واشده است ازدحام است درِبیت امام هفتم جن وانس وملک آنجاست چه غوغا شده است همگی بادلتان راهی آنجابشوید همه تبریک بگویید که بابا شده است آنکه عالم همگی محو جمالش هستند به رخ گل پسرش محو تماشا شده است آمده آنکه نوشتند شبیه زهرا پاره جان وتن حضرت طاها شده است پسر حضرت موسی به جهان آمده و پارکابش همه جا حضرت عیسی شده است السلام ای همه جا حضرت خورشید شده روز میلاد تو در هردوجهان عید شده باتو هرروز خراسان به خودش می بالد نه خراسان همه ایران به خودش می بالد نه خراسان ونه ایران به خداوند قسم همه عالم امکان به خودش می بالد چونکه روی لب تو لحظه به لحظه جاریست ثانیه ثانیه قرآن به خودش می بالد منتصب بر تو شده گنبد وایوان طلا این شده گنبد تابان به خودش می بالد من قسم می خورم این واژه برازنده توست باشما واژه سلطان به خودش می بالد چونکه درگوشه ایوان تو جا خوش کرده برسرخوان تو مهمان به خودش می بالد یوسفان دردوسرا محو رخ ماه تو اند پادشاهان جهان بنده درگاه تو اند سجده در گوشه ایوان طلایی عشق است نوکری بر سرکوی تو خدایی عشق است هر کسی عاشق پابوسی لیلای خود است در دم مرگ کنارم تو بیایی عشق است ضامن آهوی صحرا شدنت جای خودش اینکه در روز جزا ضامن مایی عشق است تاابد قبله نمای دل من سمت شماست اینکه در کشور ما قبله نمایی عشق است همه عرش و زمین را به گدایی بدهند! باز می گوید از این خانه گدایی عشق است کعبه وکرببلا هر یکشان عرش خداست اینکه هم کعبه وهم کرببلایی عشق است ای که در کشور ما عرش معلا داری آنچه خوبان همه  دارند تو یکجا داری ای که در چهره خود شمس منور داری در شجرنامه خود نام پیمبر داری نوه صادقی وذریه شیرخدا خوش به حال تو که چون فاطمه مادر داری فرصت جنگ نشد تاکه بفهمند همه تو به بازوی خودت قدرت حیدر داری همه در صحن تو مشغول به کاری هستند چقدر دور وبرت خادم ونوکر داری چه بزرگان که میان حرمت خاک شدند توخودت ماهی ودور وبرت اختر داری باجوادت برو در سوریه زینب تنهاست تو حسین ابن علی هستی واکبرداری تیغ بردارو پناه حرم زینب شو ماسپاهیم وتو صاحب علم زینب شو تو خودت بر سر دوشت علمش را داری در دلت روضه آن قد خمش را داری گرچه در کشورما از حرم او دوری از همین دور هوای حرمش راداری بارها سوریه رفتی به طواف حرمش حتم دارم که غبار قدمش را داری بار آخر که رسیدم حرمت، محزون بود به گمانم که تو در سینه غمش راداری بکش آهی که پلیدان همگی دق بکنند مطمئنم که تو در سینه دمش را داری بنویس عمه من خود سپرمولا بود بنویس از ته دل، تو قلمش راداری بنویس عمه ما مثل دری در صدف است هر که توهین بکند با خود مولا طرف است مهدی نظری لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
۳۱ تیر ۱۳۹۷
اِحرام بَستَم شاعر نشَسته بینِ صَحنِ انقلابِ تو صَحنی که دارَد چشمه هایِ روشَن و جاری هَرگوشه اش یادآوَرِ شعریست طوفانی شاعر چه دارَد غیرِ مَضمون هایِ تکراری مَن کودَکِ گُمگَشته ی دیروزِ این صَحنَم بیزارَم از امروزِ خود بسیار بیزارَم کارِ من ازآهو گُذشته ضامنِ آهو دیروز کَفتَر بودَم و امروز کَفتارَم!!! از اَسب افتادَم وَلی بَراَصلِ خود هَستَم بویِ خوشِ بال و پَرَم را خوب میفَهمَم تا آسمان هَم پَر کِشَم سویِ تو می آیَم فَوّاره ی حوضِ حَرَم را خوب میفَهمَم از لُطفِ تو یک پیرِ پالان دوز هَم گاهی دارَد خَبَر از ماؤرا و ماؤرایی ها مَن شَک ندارَم گوشه چَشمی از شُما آقا میسازَد از هَر عاشقی شیخِ بَهایی ها مَستِ زرشکُ و نُقلِ بازارِ رضا هَستَم شاید هَمین سَهمِ مَن از هَشت آسمان باشَد تَرسی نَدارَم از کَفَن وَقتی ببینَم که خَطِ دُعایِ رویِ آن با زَعفران باشَد اِحرام بَستَم بارِدیگَر پاک و مَعصومَم حَجِ فَقیران هَستی و مَن مَستِ میقاتَت دیروزهایَم گُم شُده دَر این حَرَم ، حالا بایَد بگیرَم بَچّگی را از اَماناتَت محسن کاویانی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
۳۱ تیر ۱۳۹۷
فخر عالم مِهر خوبان به دلِ اهل جهان افتاده همچو دُرّی است که از عمق جنان افتاده نقش یار است که چون نقش و نگاری زیبا روی لوح دل ما هر چه نشان افتاده بس که پرواز پی کوی وصالش کرده مرغ جان ها دگر از تاب و توان افتاده نیست زیباتر از این نام خوشش در هستی ذکر دلدار که در سِرِّ نهان افتاده هر که در حرم عشق بدیدم می گفت شعله ی عشق علی در دل و جان افتاده ما که از قبل ولادت پی دلدار شدیم بی بهاییم ولی مست رُخِ یار شدیم آن دل آرام که آرامش دل ها بُرده روزگاریست که از سینه دلِ ما بُرده او که با گوشه ی چشمی به نگاهی نظری هر چه داریم و نداریم به یغما بُرده نیم روزی ، سحری ، نیمه شبی ، صبحدمی من ندانم چه زمانی دلِ ما را بُرده گر که جان بر سر دیدار رخ او دادم بنویسید که او را غم مولا بُرده نام زیبای علی تا به لب حق آمد نه دل از ما ، که دل از حضرت زهرا بُرده او که دل های همه را به اسارت دارد به رُخش عرش و سما شوق زیارت دارد به تماشای علی عرش برین فخر کند به تولای علی مذهب و دین فخر کند به مسیحای علی هر دو جهان زنده شود به نسیم نفسش روح الامین فخر کند رخ زیبای علی وقت عطا دیدنی است سائلش بر ملک عرش نشین فخر کند به کف پای علی هر چه ملک بوسه زند خاک بر عرش و سماوات چنین فخر کند قلب شیدای علی جایگه خاص خداست چون خدا هم به امیر مومنین فخر کند مست عشقیم و به یار ازلی می نازیم هر که نازد به کسی ما به علی می نازیم محمد مبشری لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
۷ شهریور ۱۳۹۷
علی جانم هرآنکس که تولای علی دارد چه غم دارد؟ هرآنکس که تبرای عُمر دارد چه کم دارد؟ علی مولا، علی سرور، علی فاتح، علی حیدر بُوَد شاهد مرا خیبر، علی تنها جَنَم دارد بگو با پیروان شَر، بگو با آن سه تَن پَرور که تنها شیرِ حق حیدر، به هر کشور علم دارد نباشد کَس مثال او، مثال آن کمان اَبرو بِمیرد دشمن تَرسو، که او تیغِ دو دَم دارد مَطاف کعبه را بِنْگر، به چشمِ مرتضی بِنْگر بِگَرد و هر کجا بِنْگر، که دورش گَشتَنَم دارد قیاسش با بَدان هرگز، ندارد ترسِ جان هرگز.. زیادی بُرده نان؟، هرگز..، که او میلِ به کم دارد بگو با آن دو شیطانی، لَنا بی نون شود فانی اگَر دارید یک جانی، علی اعجاز دَم دارد اگر بُرهان نَشد سلمان، ابولؤلو که شُد بُرهان بِفهمید ای عُمرداران، علی یارِ عجم دارد علی گَر حاکم ما شد، به شیعه شاه و مولا شد به اَمر حق مهیا شد، که او حُکمِ حَکَم دارد شبِ معراج دید اَحمد، به چشم خود شَهِ سَرمد در آن خلوتگَه ایزَد، علی حق قِدَم دارم نُبوت بی علی ناقص، ولایت بر همه شاخص به دلهایی که شد مُخلص، ولایت از عدم دارد قسم بر حضرت طاها، به زهرا و بَنی الزهرا فقط حیدر بُوَد مولا، که اثباتش قسم دارد نجف رؤیای هر شیعه، گُذارد پاش سر شیعه کُند با دل سفر شیعه، که شوق آن حرم دارد خوشا بر حال آن سائل، که شد بر رحمتش شامل که در این بَحرِ بی ساحل، فقط با او صَنم دارد علی مولای بَخشنده، علی از غُصه آکنده علی روزی دِهِ بنده، علی خیلی کرم دارد بدان گردیده پابستش، زِ جام کوثری مستش اگر که `ملتمس” دستش، در این وادی قلم دارد  مجتبی دسترنج ملتمس لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
۷ آبان ۱۴۰۱
حاصلِ عشق بار دیگر فضا مُعَطَّر شد همه جا روشن و مُنَوَّر شد حاصلِ عشقِ بینِ شمس و قمر پسری شد که تاج هر سر شد زد قدم میوه ی دل زهرا شادی ما دو صد برابر شد غم فراری شد و شعف آمد اینچنین غصه هایمان سر شد حسن دیگری ز آل علی آفریده به دست داور شد مژده آمد!!که دلبری آمد شب میلاد عسکری آمد گوهری از دل جنان آمد ماه تابان آسمان آمد ماورای تمام خوبی ها دُرّ ِدریا انیس جان آمد اختر تا ابد فروزنده پا نهاد و ز بی کران آمد گل گلزار حضرت خاتم باب تقوای خاندان آمد پاره ی قلب حضرت هادی پدر صاحب الزمان آمد ما هم از یمن مقدمش شادیم صلواتی بر او فرستادیم در پسِ چهره اش قمر دارد چون خدا لطف مستمر دارد خاتم الانبیاء به خود نازد که تبارش چنین پسر دارد نوه ی شیر قاطعاً شیر است تا چنان مرتضی پدر دارد غرق در بوسه میشود زیرا بس که لعل لبش شکر دارد کوری چشم دشمنان علی نخل شیر خدا ثمر دارد ای فدایش شود تن و جانم مست ذکر حسن حسن جانم صاحبِ حسن ُاهل احسان است درد ما را همیشه درمان است مثل اجداد طاهرینش او کرمش بی حد و فراوان است در قیامت محبتش به خدا بهترین رکن و اصل میزان است هرکسی دم زد از ولایت او اهل تقوا شد! اهل ایمان است ز مرام و ز لطف بی حدش سائل درگهش غزلخوان است شکر حق را که با صفا هستیم عبد آقای سامرا هستیم می نویسم ز خصلت نامش دلِ عالم اسیرِ در دامش در دو دنیا به ما شرف بخشد طعمِ شیرین گندمِ بامش کس ندیده!!قسم به حق جایی به بزرگی خان اکرامش صاحب تاج پادشاهی شد هرکه نوشیده باده از جامش شکر یزدان که از ازل شده ایم قطره ای از یمِ غلامانش با چنین سروی چه غم داریم با نگاهش دگر چه کم داریم رضا آهی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
۱۰ آبان ۱۴۰۱
یا امام رضا ع اگر چه درد بسیار است اما تا تو درمانی دوباره از خدا میخواهم آن را بی پشیمانی ز تو رو بر نمی‌گرداند آنکه رو کند بر تو می اندازد نگاه تو هر آهویی را به حیرانی ندارد احتیاجی زائرت بر عرض حاجاتش که حاجات تمام خلق را از قبل میدانی اگر غرق غم و اندوه باشد، در کنار تو به هنگام‌ زیارت نیست در فکرش پریشانی بیا با گوشه چشمی قلب ما را هم طلایش کن شبیه سنگ آن مردی که شغلش بود سلمانی هر آنچه یاد دارم را خودت پاکش کن از ذهنم حسابم کن مرا من بعد یک طفل دبستانی درون صحن آیینه شکستم خویش را دیدم که روحم تازه دارد می‌شود آیینه بندانی فقیران یا که ثروتمندان به پابوس تو می‌آیند تو هم امید بیماران، هم امید طبیبانی به یمن توست می‌گویم اگر ذکر حسینم را که سجده دارد این نعمت که تو در خاک ایرانی بدت می‌آید از زندان میان واژه ها اما شنیدم عمه جانت هم شده در کوفه زندانی شنیدم چوب را چرخاند و بر دندان جدت زد که نه لب ماند نه دندان برایش بعد مهمانی بهمن ترکمانی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
۱۱ مرداد ۱۴۰۳