کوثر طاها
رفت از دلِ فردوس هزاران قلم آورد
اندازهی آفاق ورق روی هم آورد
میخواست که جبریل کمی از تو نویسد
جایی که خدا نامِ تو را محترم آورد
صدبار تراشید درختانِ جهان را
صدبار نوشت از تو و صدبار کم آورد
تو بودی و دستانِ خدا مُلک و مَلَک را
محضِ گُلِ انوارِ شما از عدم آورد
ما هیچ نبودیم.. ولی مادریات بود
در هیچ نظر کرد و مرا در رقم آورد
این جلوهی پُر جذبه بر افلاک مبارک
مهمانِ خدا آمده بر خاک ، مبارک
جبریل نوشت اولِ دفتر که علی کیست
پرسید مکرر و مکرر که علی کیست
یک عمر به معراج به هرجا که توان داشت
هِی رفت نفهمید در آخر که علی کیست
تا گفت از اوصافِ علی پیشِ رسولان
بشنید فقط پرسشِ دیگر که علی کیست
برداشت قلم را و خدا وحی به او کرد...
یعنی که تو را نیست مقدر که علی کیست
فهمید فقط فاطمه معنیِ علی را
فهمید فقط فهمِ پیمبر که علی کیست
هرکس که علی گفت از امداد علی گفت
با فاطمه یک عمر فقط نادِ علی گفت
حق داد به آغوشِ خدیجه دو جهان را
گفتم دو جهان ، لال شوم برتر از آن را
عالم نشنید از لبِ احمد لبِ مولا
جز فاطمهجان ، فاطمهجان فاطمهجان را
پلکت ، ضربانت تپشت نامِ علی گفت
وقتی که پدر گفت به گوشِ تو اذان را
تو آمدهای قبلِ خودت ، حق بده خاتون
سِیرِ تو بهم ریخته بنیادِ زمان را
هربار که جبریل برای تو غزل گفت
میگفت خدا بهتر از آن ، بهتر از آن را
هر دفعه به پیغمبرِ ما واجب عینی است
بوسیدن دستان شما واجب عینی است
ای رشتهی خورشید نخی از ملکوتت
ای جاذبهی عمقِ جهان از جبروتت
تسبیح گرفتی و زمین دید خدا را
گفتی علی و دید زمان زنگ سکوتت
در فصل بهاریِ جمادیِ ظهورت
افلاک شگفت است سرِ شاخهی توتت
تا که بچکد از سر انگشت تو فیضی
یک عمر نشسته است علی پای قنوتت
هرجا که تو هستی همهاش باغ بهشت است
سوگند که دلهاست فقط جای هبوطت
عشقی ازلی هست اگر هست حجابت
پُر جلوهتر از پردهی کعبه است حجابت
تو آمدی آزاد شدن را بنویسیم
تا سروری گل به چمن را بنویسیم
بازیچه شدن ، هرزه شدن ، هیچ شدن مُرد
تو آمدی آزادیِ زن را بنویسیم
تا دور شود زندگی از اینهمه آفات
تا حرف جدایی غدغن را بنویسیم
تو آمدهای بر سر یک سفره نشینیم
تا خانه مساویِ وطن را بنویسیم
بخشندگیات را به تبارت برسانی
تا اینکه کریمی حسن را بنویسیم
...
#حسن_لطفی #شعر_ولادت_ام_ابیها #شعر_ولادت_ام_الائمه #شعر_ولادت_اهل_بیت #شعر_ولادت_حضرت_زهرا
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یا زهرا(س)
نورِ تو تا رسید به بامِ دیارِ عرش
خورشید را نِشاند به روی مدار عرش
در
فاطمه” جمال خدا دیده می شود آئینه ی نبی شده آئینهدار عرش ذکرِ تو شغلِ دائمیِ جبرئیل هاست تسبیح نامِفاطمه جان” است،کار عرش نه حضرت رسول..،نه حیدر..،برای تو
لولاک” را نوشته خداوندگارِ عرش با ربَّنای تو دو ستون آفریده تا از این طریق حفظ شود ساختار عرش جانم به میوه ای که بُود بابِ میل تو آن میوه ای که نام گرفته :”اَنارِ عرش” گفتند:انبیای خدا هم پیاده اند... آن دَم که روز حشر تویی تک سوار عرش ما را به سقفِقصرِ بهشتی” نیاز نیست کافی است چادر تو شود سایهسار عرش بعد از هجومِ کوچه خدا حُکم کرده است دیگر به دامنت ننشیند غبار عرش در گوشه ی بهشت،تنورِ تو روشن است مشغول طبخ نان شده ای ،”خانهدارِ” عرش شُکر خدا به دستِ تو ظرف غذای ماست شُکر خدا که نان تو در سفره های ماست خندیدی و خدا همه را شادکام کرد غم را برای اهل غمِ تو حرام کرد با تو گشود بابِ توسل به خویش را در حقِّ خلق،لطف خودش را تمام کرد قبل از تو سهم دخترکان سنگ قبر بود نور تو این معامله را بی دوام کرد زنده به گور کرد وجودِ تو
جهل” را دیگر عرب به شأن زنان احترام کرد فهمیده ایم حدِّ مقام اَت قیامتی است... وقتی رسول پیش قدومت قیام کرد بابَضعَهُ النَّبیِ” خودش ختم مرسلین در بابِ جایگاهِ تو ختم کلام کرد هم مادر رسولی و هم دختر رسول... باید که سجده را به کدامین مقام کرد؟! روح الامین به لفظِ
علیکِ” تو دلخوش است هرگاه رو به خانه ی امن ات سلام کرد وللهِ یک شبه همه ی آن یهود را این چادر تو بود،مسلمانِ تام کرد از قصه ات حکایتِ ایمان درست شد با گردوخاک چادرت انسان درست شد روح تو خلق شد،قَلَمیهَلْ أَتَا” نوشت دستت بلند شد،مَلَکی رَبَّنا نوشت
پرده نشین آل نبی”..،لوحِ کردِگار قُربِ تو را برابر قُربِ خدا نوشت تنها سه آیه سهم تو از قِصّه ی خداست امّا چِقَدر شرح بر این ماجرا نوشت معراج ،ابتدای رسیدن به فیضِ توست این را رَسول ، سَردرِ غارِ حرا نوشت عیسی اگر که کور شفا داده..،با یَقین بالای نسخه ذکر شریفِ تو را نوشت ذُرّیه ی تو را که خداپادشاه” خواند ذرّیه ی مرا همه از دَم
گدا” نوشت حالِ تو را مدیحِعلی” خوب می کند... باید به خاطر دلت از `مرتضی” نوشت ذکر تو شیعیان تو را پایبن ... #بردیا_محمدی #شعر_ولادت_ام_ابیها #شعر_ولادت_ام_الائمه #شعر_ولادت_اهل_بیت #شعر_ولادت_حضرت_زهرا لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
ام ابیها
استجابت زیر دستِ دستهای فاطمست
بهترین کرسی عرش الله جای فاطمست
«لافتی الا علی» حمد و ثنای فاطمست
چونکه حیدر هم خودش اهل کسای فاطمست
مرتضی فرمانده کل قوای فاطمست
نور حق زهراست، زهرا هم تمامش حیدر است
پیشوای عرشیان است و امامش حیدر است
او یکی شد با علی یعنی که نامش حیدر است
روز محشر فاطمه ختم کلامش حیدر است
یک علی دارد خدا آن هم برای فاطمست
دردمند عشق استعلاج میخواهد چهکار؟
جز محبت عاشق محتاج میخواهد چهکار؟
فاطمه که هست حیدر تاج میخواهد چهکار؟
با وجود او نبی معراج میخواهد چهکار؟
«قاب قوسینِ» خدا دولتسرای فاطمست
نُه بهار زندگی را با رسالت طی نمود
نُه بهار دیگرش را با علی همراه بود
چون خدا پیغمبرانه واجب است او را ستود
باب رحمت را به روی خلق عالم میگشود
خلقتی هم شد اگر محض رضای فاطمست
کوثر اهل یقین اعجاز یزدان فاطمه
حمد و توحید و دخان و آل عمران فاطمه
مرسلات و عادیات و فجر و انسان فاطمه
محتوای تک تک آیات قرآن فاطمه
لام و میم و طا و ها اسرار «طا»ی فاطمست
بانوی لولاک شد بنیانگذار پنج تن
روی دوشش میکشد او کوله بار پنج تن
با حسینش میشود سرمایه دار پنج تن
شد شکوه اوتجلی وقار پنج تن
هل أتی شد هل أتی چون هل أتای فاطمست
یاعلی و یاعلی ذکر لب صدیقه است
«مادر بابا» فقط این منصب صدیقه است
فضه سازی از علوم مکتب صدیقه است
کل هستی ریزه خوار زینب صدیقه است
زینبی که جلوه هایش رونمای فاطمست
بانوی احساس با دستاس دستش پینه بست
روی دامانش چه با وسواس شبنم مینشست
تا قیام قائم و روز قیامت از الست
أشهدُ أنَّ علیّاً حُجَةُ اللّٰهی که هست
بی گمان مدیون آن صوت رسای فاطمست
بر رکاب حق نشسته این نگین خوش تراش
کرده ام با نان او یک عمر امرار معاش
ما برای نوکری هستیم در آماده باش
جانِ جبرائیل و جِن ها جملگی یک جا فداش
جان فدای هرکسی که جان فدای فاطمست
دخترانش مرجع تقلیدهای هاجرند
تک تک اولاد زهرا جلوهی پیغمبرند
خانه های بچه هایش کعبه های دیگرند
کعبه هایی که خداوندانه عشق مادرند
قبلهء عالم علی موسی الرضای فاطمست
عماد بهرامی
#شعر_ولادت_ام_ابیها #شعر_ولادت_ام_الائمه #شعر_ولادت_اهل_بیت #شعر_ولادت_حضرت_زهرا #شعر_ولادت_صدیقه_طاهره
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
صدیقه طاهره
شرح خیرالعمل ولایت توست
زندگی وام دار خلقت توست
ای معمای آفرینش که...
قبل هر نور نور رحمت توست
ای قدیمی ترین بهار خدا
هر چه دارد زمین به برکت توست
بیشتر از هزار اقیانوس
شرح یک قطره از سخاوت توست
جمله ها کوچک اند وقتی که
صحبت از عزت و کرامت توست
به نمازت نماز زینت یافت
بسکه محض خدا عبادت توست
چه نیازی به سیم و زر داری
عشق حیدر شکوه ثروت توست
چه مقامی برای جبرائیل
بهتر از اینکه پای صحبت توست
از کمالت شرف کمال گرفت
شرفی که غبار عفت توست
بی نظیر خدا چه اعجازی
در قنوت پر از لطافت توست
گوشه چشمت چه می کند بی بی
فضه یک گوشه از صناعت توست
تو مگر روز حشر دیده شوی
چون قیامت فقط قیامت توست
افتخار بزرگ اهل البیت
به تو و آیه های عصمت توست
ما به نامت همیشه حساسیم
این هم از لطف بی نهایت توست
بهترین احتجاج بر حق ما
صحبت از نحوه ی شهادت توست
قبر پنهانی تو چون خورشید
سند محکم برائت توست
حسن کردی
#حسن_کردی #شعر_ولادت_ام_ابیها #شعر_ولادت_ام_الائمه #شعر_ولادت_اهل_بیت #شعر_ولادت_حضرت_زهرا
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یا فاطمه الزهرا(س)
چه دختری که به طوفش منا اجازه گرفته
منا و مروه و حتی صفا اجازه گرفته
چه دختری که برای غم دقایق عمرش
قَدَر نشسته دو زانو، قضا اجازه گرفته
چه دختری که به وقت تنفسش به تواتر
برای لمس دهانش هوا اجازه گرفته
چه دختری که پدر قبل از اینکه آمده باشد
ازاو به رفتن غار حرا اجازه گرفته
چه دختری که پدر در کنار خانه اش از او
چه قدر در زده و بارها اجازه گرفته
علی در اصل زخود خواسته ست حاجت خود را
زهمسرش به خدا هرکجا اجازه گرفته
چه همسری که علی در مقام زهد از اسمش
برای گفتن هر ربنا اجازه گرفته
چه همسری که به هنگام فتح قلعه ی خیبر
نبی جدا، علی از او جدا اجازه گرفته
چه همسری که ز خاک مزار گمشده ی او
به قد کشیدنش ایوانْ طلا اجازه گرفته
چه مادری که حسن درتب کشاکش رزمش
برای صلح از او در خفا اجازه گرفته
چه مادری که از او درکنار کعبه حسینش
برای کوچ به کرب و بلا اجازه گرفته
چه مادری که از او بی گمان امام رضا هم
برای فتح مقام رضا اجازه گرفته
چه مادری که از او شنبه تا به جمعه دهانم؛
برای گفتن«مهدی بیا» اجازه گرفته
مهدی رحیمی زمستان
#شعر_ولادت_ام_ابیها #شعر_ولادت_ام_الائمه #شعر_ولادت_اهل_بیت #شعر_ولادت_حضرت_زهرا #شعر_ولادت_صدیقه_طاهره
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
بهار بی خزان آمد
زمستان دوره اش سر شد ، بهار بی خزان آمد
تمام علت خلق ِ کران تا بی کران آمد
چه غوغایی شده بر پا ، که دنیا آمد امشب که
سراسیمه جنان بهر زیارت بر جنان آمد ؟!
همان که چون شب قدر است قدرش تا ابد پنهان
همان که چون خدا دارد نشان در بی نشان آمد
نماید نوش جان قرآن ، سه جرعه آیه ی کوثر
بگو بر ابتران نسل ِ رسول انس و جان آمد
بزن بر طبل شادی شیعه ی اثنی عشر امشب
دلیل محکم حق بودن ِ آیینمان آمد
مبارک باشد عید سهله ای ها ، جمکرانی ها
که امشب الگوی آقای ما صاحب زمان آمد
خدا پر کرده از عطر گل یاسش دو دنیا را
دهد جور دگر امشب جواب مادری ها را
به عشق تو خدا بخشید بر فردوس، کوثر را
نمی بیند دو عالم تا قیامت از تو بهتر را
تو دنیا آمدی گویی ، فقط کفوت علی باشد
نباید با کسی جز تو ، برابر کرد حیدر را
برای شرح قدری از ، کتاب قدر تو مادر
یقین دارم خدایت آفریده روز محشر را
نگاهت نه ، خودت نه ، رشته ای از چادرت کافی است
کند تا که مسلمان در شبی ، یک ایل ، کافر را
مقام چادر تو نه ،مقام چادر فضه
به مِن مِن بی شک اندازد زبان اهل منبر را
کسی که خورده شیر پاک ، غیر از روز میلادت
نداند روز مادر مطمئنا روز دیگر را
سلام ای بهترین چاره ، سلام ای بهترین یاور
چه بیچاره است آن کس که ، نمی گوید به تو مادر
خوشا بر آنکه یار او ، شود زهرای مرضیه
قرار او ، بهار او شود زهرای مرضیه
کسی که چون خدیجه ، خرج دین دار و ندارش شد
همه دار و ندار او شود زهرای مرضیه
و تنها حکمت تنهایی مولای ما این است
که تنها بی قرار او ، شود زهرای مرضیه
یقین دارم که بر عهده ، بگیرد کل عالم را
کسی که عهده دار او ، شود زهرای مرضیه
خوشا بر آن شهید ِ مادری ِ بی پلاکی که
همه ایل و تبار او ، شود زهرای مرضیه
امید ِ زندگی بخشد جهان را جمعه تا جمعه
جهانی که مدار او ، شود زهرای مرضیه
جهان یک جمعه می بیند امید آخر ما را
خدا رسوا نماید قاتلین مادر ما را
علی گویان ِ عالم را ، شفاعت می کند زهرا
علی گویان ، قیامت را ، قیامت می کند زهرا
هزار و چهار صد سال است با این قبر پنهانش
ز آن دو دارد اظهار برائت می کند زهرا
الا ای شیعه بعد از هر ، نماز خویش لعنت کن
همان ها را همان ها را که لعنت می کند زهرا
اگر لب تر کند بانو ، علی محشر کند بر پا
به سلطان ولایت هم ، ولایت می کند زهرا
اگر عیسی سخن گفته است در گهواره ای مردم
تکلم روزها قبل از ولادت می کند زهرا
خدا هر ...
#شعر_ولادت_ام_ابیها #شعر_ولادت_ام_الائمه #شعر_ولادت_اهل_بیت #شعر_ولادت_حضرت_زهرا #شعر_ولادت_صدیقه_طاهره
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یا زهرا(س)
گاهی یک حرف به دریایِ سخن می ارزد
آنچنان که لبِ بلبل به چمن می ارزد
گاهی اوقات میانِ ستم ِ فاصله ها
بردنِ نام ِ محمد به قرن می ارزد
پشتِ هر وصل ِ نِکو در به دری خوابیده
پس به امّید لقا، ترکِ وطن می ارزد
سر ِ سائیده به خاک کفِ پایِ زهراست…
…آن سری را که مَثَل گفته به تن می ارزد
در بهشتی که فقط میوه یِ فصلش سیب است
کیسه برداشتن و پرسه زدن می ارزد
راهِ دوری نَرَوَد فاطمه جان گاه گهی
یک دو تا قاچ از آن سیب به ما هم بدهی
سر به جز زیر ِ سرای تو وبال است وبال
نوکری جز به نگاه تو محال است محال
وقتی اعجاز کند خاکِ سر ِ چادر ِ تو
خاکِ پایِ تو شدن اوج کمال است کمال
سینه ات سینه یِ سینای رسول است و بر او
بوسه بر سینه ی تو طبق روال است روال
آتش ِ دوزخ اگر بر تو حرام است حرام
آتش ِ عشق تو بر شیعه حلال است حلال
بس که اوصاف تو پُر کرده همه دنیا را
این برای همه ی دَهر سؤال است سؤال
که تو رَبّی؟! ملکی؟! انسیه ای؟! حورایي؟!
تو رسولُ اللَهی یا حیدری یا زهرایی؟!
تو رسیدی و جهان آینه بندان شد و بعد
پَر ِ جبریل پُر از کوثر ِ قرآن شد و بعد
به خدیجه خبر ِ آمدنت را دادند
میزبانِ تو سر ِ خوانِ تو مهمان شد و بعد
مادر ِ عالم و آدم شدی و با قَدَمَت
شجره طیبه از میوه فراوان شد و بعد
پس از آنی که جهان مزرعه ی طوبا شد
نوه ی پنجم تو وارد ایران شد و بعد
شهر و آبادیِ ما عطر ِ خوش ِ یاس گرفت
شهر و آبادیِ ما یکسره سلمان شد و بعد
اینچنین مکتبِ ما مکتبِ ایمانی شد
قوم ِ ما جیره خور ِ شاهِ خراسانی شد
سر ِ سجاده نگاهِ تو قمر میسازد
اشک میریزی و چشم ِ تو گُهر میسازد
هر قنوتی که تو در نافله ها میگیری
از شبِ تار ِ علی صبح ِ ظفر میسازد
در دلِ خانه فقط نیمه نگاهت ، نفست
فضه یِ خادمه را معجزه گر میسازد
هرکجا دور ِ سر ِ شیعه بلا میگردد
گوشه یِ چادر ِ تو دفع ِ خطر میسازد
لذتِ پر زدنِ سویِ شما را دارد
به مَذاق ِ دلِ ما روضه اگر میسازد
مادری کردی و در روضه صدایم کردی
سر ِ سجاده نشستی و دعایم کردی
بی تو هیهات زمین میل ِ بهاری بکُنَد
یا که شمس و قمرش لیل و نهاری بکُنَد
روز ِ محشر همه را خاک نشین کرده خدا
تا فقط فاطمه اش ناقه سواری بکُنَد
به فُلانی و فُلانی و فُلان گفتی: نَه
تا علی از تو فقط خواستگاری بکُنَد
آنقَدَر خواسته ات را به کسی دَم نزدی
که علی مانده برایِ تو ...
#حسین_قربانچه #شعر_ولادت_ام_ابیها #شعر_ولادت_ام_الائمه #شعر_ولادت_اهل_بیت #شعر_ولادت_حضرت_زهرا
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
حضرت مادر
وقتی که با لَعل و دُر و گوهر
شان نزول حضرت مادر
گل آیههای سورهی کوثر
از عرش نازل شد به پیغمبر
آنجا پیمبر گفت یازهرا
آنروز حیدر گفت یا زهرا
آن روز تقوا هم نشینش شد
عصمت حریم سرزمینش شد
جنت همان بیت گلینش شد
فضه رکاب بر نگینش شد
یاقوت سرخ خانهی حیدر
شد فاطمه پروانهی حیدر
گفتیم زهرا آفتاب آمد
بوی گل و عطر گلاب آمد
از آسمان تا این خطاب آمد
زهرا برای بوتراب آمد
سمت علی افتاد روی ماه
گفت اشهد انَّکْ ولی الله
گفتیم زهرا صبح زود آمد
عالم نبودی بود و بود آمد
هستی ز جودش بر وجود آمد
از عرش ربانی درود آمد
آری ملائک بنگرید این را
این کوثر و طه و یاسین را
گفتیم زهرا ، آن که با نور است
او نور و بابایش ابا نور است
هم ابتدا هم انتها نور است
نورٌ علیٰ نورٌ علیٰ نور است
این نور هرجا که تبسم کرد
خیل ملائک قبله را گم کرد
از عالم ذر فاطمه زر بود
پیغمبر اکرم ابازر بود
دامان حسنش دُر و گوهر بود
پس همسر او نیز زرگر بود
عالم ندیده مثل این زر را
از خاک پایش قیمتی تر را
روزی که ایران گفت یا زهرا
خون شهیدان گفت یا زهرا
عباس دوران گفت یازهرا
همت به چمران گفت یا زهرا
رمز شهادت بود یا زهرا
ذکر ولایت بود یا زهرا
باید زمان ها را سفر کردن
رو در روی فتنه خطر کردن
بهر ولی سینه سپر کردن
از آبرو باید گذر کردن
نذر علی کن جسم و جانت را
دریاب مولای زمانت را
وحید عظیم پور
#شعر_ولادت_ام_ابیها #شعر_ولادت_ام_الائمه #شعر_ولادت_اهل_بیت #شعر_ولادت_حضرت_زهرا #شعر_ولادت_صدیقه_طاهره
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
نور اعطیناک
هوای تازه ای از عرش، سرشار از وزیدن بود
و چشم هل اتی از نور اعطیناک روشن بود
نگو جای زنی در خانه لولاک خالی بود
که جای آینه در پهنه ی ادراک خالی بود
عروس خانه نهج البلاغه ،مادر حکمت
بهشت رو به ایوان نبوت، دختر رحمت
همان که مادری کرده است طفل آفرینش را
همان که تربیت کرده است جمع اهل بینش را
همان نوری که می بخشید بر شب های دنیا نور
همان صبحی که می تابید تا همسایه های دور
همان نوری که بر شمع و گل و باران شرافت داد
همان انسیه الحورا که بر انسان شرافت داد
علیمه، عالمه ،راضیه، مرضیه، پُر از زهرا
نگین سبز پیغمبر به روی گنبد خضرا
شکوه لیله القدر است و ام الانبیا زهرا
چه گویم از مقاماتش و ما ادراک ما زهرا
به دستش جاروی تنزیه داده حی سبحانش
شهادت دسته گلهاییست در گلدان ایوانش
همان که چادرش پیغمبر حجب و حیا بوده
که این مستورهی معصومه ناموس خدا بوده
تواضع شاخه ای پر بار در باغ نمازش بود
خلوص و سادگی اسباب پررنگ جهازش بود
زنی چون فاطمه بر عشق عصمت داد اینگونه
که زهرا خانه داری را شرافت داد اینگونه
دهان روزه نان را پخت اما پای افطارش
به مسکینان و ایتام و اسیران کرد ایثارش
علی مظلوم اما ظالم از او واهمه دارد
علی در خانه شمشیری دودم چون فاطمه دارد
علی را کاشفالهم کاشف الغم ؛عشق زهرا بود
علی را با هزاران زخم،مرهم؛عشق زهرا بود
خلاصه! حُسن های عالم و آدم فقط یکجاست
و آن هم خانه نور است و نورش حضرت زهراست
چراغ آسمان ها چادر شب زنده دارش بود
خدمتک یا علی؟ این پرسش لیل و نهارش بود
اگر `ام الولا” یک لحظه احساس خطر می گرد
دوباره چادر شب زنده دارش را به سر می کرد
خطر دیروز تا امروز تحریف حقایق بود
خطر جاماندن اندیشه ها از صبح صادق بود
اگر گهواره جنبان حسینش می شود سلمان
نگاه فاطمه پس بوده از آغاز با ایران
اگر که آب و آیینهست، پس روشنگری دارد
اگر امالجهاد است این! جهادی حیدری دارد
نیافتاد از قنوتش یک نفس الجار ثم الدار
که جوشید از قنوت پر قناتش چشمه های ثار
قنوتش از مدینه تا همین امروز عازم بود
یکی از میوه های مستجابش حاج قاسم بود
رحمان نوازنی
#رحمان_نوازنی #شعر_ولادت_ام_ابیها #شعر_ولادت_ام_الائمه #شعر_ولادت_اهل_بیت #شعر_ولادت_حضرت_زهرا
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یا زهرا(س)
نورِ تو تا رسید به بامِ دیارِ عرش
خورشید را نِشاند به روی مدار عرش
در
فاطمه” جمال خدا دیده می شود آئینه ی نبی شده آئینهدار عرش ذکرِ تو شغلِ دائمیِ جبرئیل هاست تسبیح نامِفاطمه جان” است،کار عرش نه حضرت رسول..،نه حیدر..،برای تو
لولاک” را نوشته خداوندگارِ عرش با ربَّنای تو دو ستون آفریده تا از این طریق حفظ شود ساختار عرش جانم به میوه ای که بُود بابِ میل تو آن میوه ای که نام گرفته :”اَنارِ عرش” گفتند:انبیای خدا هم پیاده اند... آن دَم که روز حشر تویی تک سوار عرش ما را به سقفِقصرِ بهشتی” نیاز نیست کافی است چادر تو شود سایهسار عرش بعد از هجومِ کوچه خدا حُکم کرده است دیگر به دامنت ننشیند غبار عرش در گوشه ی بهشت،تنورِ تو روشن است مشغول طبخ نان شده ای ،”خانهدارِ” عرش شُکر خدا به دستِ تو ظرف غذای ماست شُکر خدا که نان تو در سفره های ماست خندیدی و خدا همه را شادکام کرد غم را برای اهل غمِ تو حرام کرد با تو گشود بابِ توسل به خویش را در حقِّ خلق،لطف خودش را تمام کرد قبل از تو سهم دخترکان سنگ قبر بود نور تو این معامله را بی دوام کرد زنده به گور کرد وجودِ تو
جهل” را دیگر عرب به شأن زنان احترام کرد فهمیده ایم حدِّ مقام اَت قیامتی است... وقتی رسول پیش قدومت قیام کرد بابَضعَهُ النَّبیِ” خودش ختم مرسلین در بابِ جایگاهِ تو ختم کلام کرد هم مادر رسولی و هم دختر رسول... باید که سجده را به کدامین مقام کرد؟! روح الامین به لفظِ
علیکِ” تو دلخوش است هرگاه رو به خانه ی امن ات سلام کرد وللهِ یک شبه همه ی آن یهود را این چادر تو بود،مسلمانِ تام کرد از قصه ات حکایتِ ایمان درست شد با گردوخاک چادرت انسان درست شد روح تو خلق شد،قَلَمیهَلْ أَتَا” نوشت دستت بلند شد،مَلَکی رَبَّنا نوشت
پرده نشین آل نبی”..،لوحِ کردِگار قُربِ تو را برابر قُربِ خدا نوشت تنها سه آیه سهم تو از قِصّه ی خداست امّا چِقَدر شرح بر این ماجرا نوشت معراج ،ابتدای رسیدن به فیضِ توست این را رَسول ، سَردرِ غارِ حرا نوشت عیسی اگر که کور شفا داده..،با یَقین بالای نسخه ذکر شریفِ تو را نوشت ذُرّیه ی تو را که خداپادشاه” خواند ذرّیه ی مرا همه از دَم
گدا” نوشت حالِ تو را مدیحِعلی” خوب می کند... باید به خاطر دلت از `مرتضی” نوشت ذکر تو شیعیان تو را پایبند کرد ... #بردیا_محمدی #شعر_ولادت_ام_ابیها #شعر_ولادت_ام_الائمه #شعر_ولادت_اهل_بیت #شعر_ولادت_حضرت_زهرا لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
بهار بی خزان آمد
زمستان دوره اش سر شد ، بهار بی خزان آمد
تمام علت خلق ِ کران تا بی کران آمد
چه غوغایی شده بر پا ، که دنیا آمد امشب که
سراسیمه جنان بهر زیارت بر جنان آمد ؟!
همان که چون شب قدر است قدرش تا ابد پنهان
همان که چون خدا دارد نشان در بی نشان آمد
نماید نوش جان قرآن ، سه جرعه آیه ی کوثر
بگو بر ابتران نسل ِ رسول انس و جان آمد
بزن بر طبل شادی شیعه ی اثنی عشر امشب
دلیل محکم حق بودن ِ آیینمان آمد
مبارک باشد عید سهله ای ها ، جمکرانی ها
که امشب الگوی آقای ما صاحب زمان آمد
خدا پر کرده از عطر گل یاسش دو دنیا را
دهد جور دگر امشب جواب مادری ها را
به عشق تو خدا بخشید بر فردوس، کوثر را
نمی بیند دو عالم تا قیامت از تو بهتر را
تو دنیا آمدی گویی ، فقط کفوت علی باشد
نباید با کسی جز تو ، برابر کرد حیدر را
برای شرح قدری از ، کتاب قدر تو مادر
یقین دارم خدایت آفریده روز محشر را
نگاهت نه ، خودت نه ، رشته ای از چادرت کافی است
کند تا که مسلمان در شبی ، یک ایل ، کافر را
مقام چادر تو نه ،مقام چادر فضه
به مِن مِن بی شک اندازد زبان اهل منبر را
کسی که خورده شیر پاک ، غیر از روز میلادت
نداند روز مادر مطمئنا روز دیگر را
سلام ای بهترین چاره ، سلام ای بهترین یاور
چه بیچاره است آن کس که ، نمی گوید به تو مادر
خوشا بر آنکه یار او ، شود زهرای مرضیه
قرار او ، بهار او شود زهرای مرضیه
کسی که چون خدیجه ، خرج دین دار و ندارش شد
همه دار و ندار او شود زهرای مرضیه
و تنها حکمت تنهایی مولای ما این است
که تنها بی قرار او ، شود زهرای مرضیه
یقین دارم که بر عهده ، بگیرد کل عالم را
کسی که عهده دار او ، شود زهرای مرضیه
خوشا بر آن شهید ِ مادری ِ بی پلاکی که
همه ایل و تبار او ، شود زهرای مرضیه
امید ِ زندگی بخشد جهان را جمعه تا جمعه
جهانی که مدار او ، شود زهرای مرضیه
جهان یک جمعه می بیند امید آخر ما را
خدا رسوا نماید قاتلین مادر ما را
علی گویان ِ عالم را ، شفاعت می کند زهرا
علی گویان ، قیامت را ، قیامت می کند زهرا
هزار و چهار صد سال است با این قبر پنهانش
ز آن دو دارد اظهار برائت می کند زهرا
الا ای شیعه بعد از هر ، نماز خویش لعنت کن
همان ها را همان ها را که لعنت می کند زهرا
اگر لب تر کند بانو ، علی محشر کند بر پا
به سلطان ولایت هم ، ولایت می کند زهرا
اگر عیسی سخن گفته است در گهواره ای مردم
تکلم روزها قبل از ولادت می کند زهرا
خدا هر ...
#شعر_ولادت_ام_ابیها #شعر_ولادت_ام_الائمه #شعر_ولادت_اهل_بیت #شعر_ولادت_حضرت_زهرا #شعر_ولادت_صدیقه_طاهره
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یا زهرا(س)
گاهی یک حرف به دریایِ سخن می ارزد
آنچنان که لبِ بلبل به چمن می ارزد
گاهی اوقات میانِ ستم ِ فاصله ها
بردنِ نام ِ محمد به قرن می ارزد
پشتِ هر وصل ِ نِکو در به دری خوابیده
پس به امّید لقا، ترکِ وطن می ارزد
سر ِ سائیده به خاک کفِ پایِ زهراست…
…آن سری را که مَثَل گفته به تن می ارزد
در بهشتی که فقط میوه یِ فصلش سیب است
کیسه برداشتن و پرسه زدن می ارزد
راهِ دوری نَرَوَد فاطمه جان گاه گهی
یک دو تا قاچ از آن سیب به ما هم بدهی
سر به جز زیر ِ سرای تو وبال است وبال
نوکری جز به نگاه تو محال است محال
وقتی اعجاز کند خاکِ سر ِ چادر ِ تو
خاکِ پایِ تو شدن اوج کمال است کمال
سینه ات سینه یِ سینای رسول است و بر او
بوسه بر سینه ی تو طبق روال است روال
آتش ِ دوزخ اگر بر تو حرام است حرام
آتش ِ عشق تو بر شیعه حلال است حلال
بس که اوصاف تو پُر کرده همه دنیا را
این برای همه ی دَهر سؤال است سؤال
که تو رَبّی؟! ملکی؟! انسیه ای؟! حورایی؟!
تو رسولُ اللَهی یا حیدری یا زهرایی؟!
تو رسیدی و جهان آینه بندان شد و بعد
پَر ِ جبریل پُر از کوثر ِ قرآن شد و بعد
به خدیجه خبر ِ آمدنت را دادند
میزبانِ تو سر ِ خوانِ تو مهمان شد و بعد
مادر ِ عالم و آدم شدی و با قَدَمَت
شجره طیبه از میوه فراوان شد و بعد
پس از آنی که جهان مزرعه ی طوبا شد
نوه ی پنجم تو وارد ایران شد و بعد
شهر و آبادیِ ما عطر ِ خوش ِ یاس گرفت
شهر و آبادیِ ما یکسره سلمان شد و بعد
اینچنین مکتبِ ما مکتبِ ایمانی شد
قوم ِ ما جیره خور ِ شاهِ خراسانی شد
سر ِ سجاده نگاهِ تو قمر میسازد
اشک میریزی و چشم ِ تو گُهر میسازد
هر قنوتی که تو در نافله ها میگیری
از شبِ تار ِ علی صبح ِ ظفر میسازد
در دلِ خانه فقط نیمه نگاهت ، نفست
فضه یِ خادمه را معجزه گر میسازد
هرکجا دور ِ سر ِ شیعه بلا میگردد
گوشه یِ چادر ِ تو دفع ِ خطر میسازد
لذتِ پر زدنِ سویِ شما را دارد
به مَذاق ِ دلِ ما روضه اگر میسازد
مادری کردی و در روضه صدایم کردی
سر ِ سجاده نشستی و دعایم کردی
بی تو هیهات زمین میل ِ بهاری بکُنَد
یا که شمس و قمرش لیل و نهاری بکُنَد
روز ِ محشر همه را خاک نشین کرده خدا
تا فقط فاطمه اش ناقه سواری بکُنَد
به فُلانی و فُلانی و فُلان گفتی: نَه
تا علی از تو فقط خواستگاری بکُنَد
آنقَدَر خواسته ات را به کسی دَم نزدی
که علی مانده برایِ تو چه ...
#حسین_قربانچه #شعر_ولادت_ام_ابیها #شعر_ولادت_ام_الائمه #شعر_ولادت_اهل_بیت #شعر_ولادت_حضرت_زهرا
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹