نغمه ی عرشی
ای شکوه فراز های دعا
نغمه ی عرشی و صدای دعا
دست من را بگیر از عَرشَت
بنده بنواز، ای خدای دعا
بنده ای را که دور افتاده
بنما امشب آشنای دعا
من دخیل دعای تو هستم
بنده ی ربّنای تو هستم
دلی امشب به خاک پات افتاد
ششمین دلبر خدا سجاد
یا علیِّ بن سید الشهدا
شد زِ ذکرت دلم حسین آباد
می نویسم اسیر یعنی من
که شدم با تعلّقت آزاد
نوکر خانه زاد نام من است
عبدِ زین العباد نام من است
بارش رحمت خدایی تو
دلخوشی دل گدایی تو
سینه ی تو اگرچه پُر درد است
به جراحات دل دوایی تو
در اسارت اگر که باشی، باز
به کرم کردن آشنایی تو
گنج العرش است زیر پاهایت
رحمت واسعه است بابایت
ما به دستان تو مسلمانیم
از تبار شما و سلمانیم
شهربانوی ماست مادر تو
ما تو را خویشِ خویش می دانیم
بس که ما عاشق `علی” هستیم
میزبان شه خراسانیم
نه فقط قلب ما سرای شماست
کلِّ ایران ما برای شماست
شب میلادت ای سلاله ی نور
مست ذکر علی شدیم، چه جور
نورت ای آفتاب مشرقِ مِی
از دلِ خسته ام چو کرد عبور
یادم آمد فروغِ رویِ تو و
آن تجلّی و آن زمان حضور
گفتم این ماه عالم ذَر بود
که ازل از رخش منوَّر بود
گفتم این ماه آمده تا ما
برسیم از مسیر او به خدا
آمده دومین علی من و
علی خانواده ی زهرا
سفره ی شیعگی چه با نمک است
با علی های سیدالشُّهدا
پسرانش همه علی هستند
اسدُالله منجلی هستند
علی اکبرش چه غوغاییست
چه قَدَر هیبتش تماشاییست
از علی اصغرش چه گویم، چون
او خودش وقت رزم، زهراییست
علی اوسطش سپهر دعاست
کار وی چون خداش یکتاییست
حضرت زین العابدین است او
با غمی جانگداز عجین است او
او ستم دیده و بلا دیده
کوفه و شام و کربلا دیده
دیده بر نی سر حسین و سپس
خنده ی نیزه دار را دیده
سر بازار دور عمّه ی خود
چقدر چشم بی حیا دیده
دور او حرف ناصواب زدند
لب به پیمانه ی شراب زدند
امیر عظیمی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
#امیر_عظیمی #شعر_مذهبی #شعر_ولادت_اهل_بیت #شعر_ولادت_حرت_امام_سجاد #شعر_ولادت_سیدالساجدین
زینت سجاده ها
باسجده هاش زینت سجاده ها شده است
سجاده اش ادامه ی عرش خدا شده است
مجموعه ی تمام ِ صفات ِ پیمبران
آئینه ی تمام نمای خدا شده است
در صورتش پیمبر و در سیرتش علی
در مهربانی آینه ی مجتبی شده است
هم افتخار قوم بنی هاشم از عرب
هم افتخار مردم ایران ما شده است
ارباب بوده است ولی از فروتنی
هم سفره با اسیر و یتیم و گدا شده است
محصول کیسه ی سردوشش به نیمه شب
نان و پنیر خانه ی صد بینوا شده است
بیمارمصلحت شده امابه دست خویش
بیماری تمام جهان را دوا شده است
در معرکه نبوده ولی راز دشمنان
باذوالفقارخطبه ی او برملا شده است
مجتبی خرسندی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
#شعر_اعیاد_شعبانیه #شعر_مذهبی #شعر_ولادت_اهل_بیت #شعر_ولادت_حضرت_امام_سجاد #شعر_ولادت_سیدالساجدین #مجتبی_خرسندی
مردِ دعا
سویِ مجنون برسانید که لیلایی هست
ما شنیدیم در این شهر که آقایی هست
دورِ این خانه شلوغ است اگر جایی هست
دردمندیم و دلی خوش که مداوایی هست
شبِ عید است بیائید حنا بگذاریم
سر به خاکِ قدمِ مردِ دعا بگذاریم
تا پدر چشم به چشمانِ تو احیا دارد
پَرِ گَهوارهیِ تو روحِ مسیحا دارد
وَ حسن خیره به چشمانِ تو نجوا دارد
نوهیِ حضرت زهراست تماشا دارد
جلوهیِ نامِ علی بر تو مبارک بادا
سومین نامِ علی بر تو مبارک بادا
فطرسی آمده و از تو پَری میخواهد
از تو عیسیٰ نفسِ ناب تری میخواهد
یوسف از دستِ تو مژگانِ تری میخواهد
که غبارِ قدمت رُفتِگَری میخواهد
یا کریمیم و سرِ جادهیِ تو شیعه شدیم
ما کنارِ پرِ سجادهیِ تو شیعه شدیم
عشق وقتی به نهایت به نهایت برسد
تازه شاید که سَرَش بر کفِ پایَت برسد
چشمِ جبریل اگر سویِ عبایت برسد
نه محال است مقامش به گِدایَت برسد
نه فقط پهنهیِ افلاک نمک گیرِ تو اند
تو از این کشور و این خاک نمک گیرِ تو اند
مثلِ پیراهنِ یوسف که به کنعان آمد
مثلِ اَبری که سرِ خاکِ بیابان آمد
صاحبِ خانهیِ خود جانبِ ایران آمد
خانهی مادریاش شاهِ خراسان آمد
خاکِ ما خانهی تو سایهی مطلق داری
حقِ آب و گِل و بر گردنِ ما حق داری
عشقِ ایرانیِ ما کارِ بنایت با ماست
حوض و فوّاره و ایوانِ طلایت با ماست
طاقِ گلدسته ، رواق ، آینههایَت با ماست
خادمیِ حرم و صحن و سرایت با ماست
طرحِ زیباتری از باغِ جنان میسازیم
وَ ضریحِ نویی با فرشچیان میسازیم
مصلحت بود اگر شیرِ خدا میگشتی
تو علی هستی و شمشیرِ خدا میگشتی
مست از جلوهیِ تکبیرِ خدا میگشتی
تکسوارِ عرب و تیرِ خدا میگشتی
بازویِ هاشمیات تیغِ دو دَم گَر میداشت
کربلا زیرِ قدمهات تَرَک بَر میداشت
رُخصَتَت بود اگر یک تنه لشکر بودی
میمنه ، میسره بودی و مکرّر بودی
ای امام ابنِ امام از همه بهتر بودی
رخصتت بود اگر حضرتِ حیدر بودی
کربلا دید پدر را نَفَست یاری کرد
وَه که با نامِ تو عباس علمداری کرد
واژهات خطبه شد و تیغِ علی وار آورد
خطبهات شورِ علی در دلِ پیکار آورد
چه بلائی به سرِ کاخِ ستمکار آورد
شیعه را با شب و شمشیر و دعا بار آورد
با تو در شام عجب معرکه بر پا شده است
که دعا گوی شما زینبِ کبری شده است
حسن لطفی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
#حسن_لطفی #شعر_آیینی #شعر_مذهبی #شعر_ولادت_اهل_بیت #شعر_ولادت_حضرت_امام_سجاد #شعر_ولادت_علی_ابن_الحسین
مرد شبهای مناجات
دل ما خورده گره بر ورق دفتر عشق
درس ها یاد گرفتیم از این منبر عشق
کسب تکلیف نمودیم اگر از در عشق
عشقمان بوده بمانیم فقط محضر عشق
عشق با عاشق دلداده ی تو همزاد است
آری آری به خدا عشق همه”سجاد” است
مرد شبهای مناجات علی بن حسین
ای برآورده ی حاجات علی بن حسین
نوه ی مادر سادات علی بن حسین
ذکر ما درهمه اوقات علی بن حسین
ای به قربان تو و سفره ی با اکرامت
ای علی بن حسین بی علی میخوامت
شده شب شیفته ی طرز دعاخوانی تو
اثر خوف خدا هست به پیشانی تو
و زمین تشنه لب گونه ی بارانی تو
عزت ماست همان یک رگ ایرانی تو
ای مسیحای همه هرم تبت راعشق است
پسر بانوی ایران نسبت را عشق است
تو چه سوزی و چه حالی به عبادت داری
زینت سجده – به سجاده ارادت داری
به روی شانه ی خود شال سیادت داری
گفتنی نیست چه اندازه رشادت داری
مصلحت بود که شمشیر نگیری آقا
ورنه اندازه ی حیدر تو دلیری آقا
قسمتت بود پیام آور قرآن باشی
دور ازمعرکه و ورطه ی میدان باشی
با صحیفه همه ی عمر رجزخوان باشی
سال ها گریه کن داغ شهیدان باشی
کربلا بود ولی شام امانت را برد
خنده های سر بازار دلت را آزرد
محمدحسن بیات لو
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
#شعر_آیینی #شعر_اعیاد_شعبانیه #شعر_ولادت_اهل_بیت #شعر_ولادت_حضرت_امام_سجاد #محمد_حسن_بیاتلو
زد رقم
از جنان امروز میکائیل عود آورده است
سجده هایش عاشقان را در سجود آورده است
چشم هایش عشق را بر قلب ها تزریق کرد
چشم هایی که خدا را به شهود آورده است
جان مارا در جهان جام شرابش پاک کرد
هر پلیدی را در عالم انقلابش پاک کرد
روسیاهی مرا آب طهورا هم نشست
لیکن او با پرتویی از آفتابش پاک کرد
بارگاهش را خدا در عرش اعلا زد رقم
تا که در شأن مقام او، بنا گردد حرم
چهره ی او را تَواریخ عرب تحریف کرد
تا به زیبایی شود یوسف در عالم متهم
عاشقان را مست، با چای ابو سجاد کرد
هر اسیری را نگاهش در جهان آزاد کرد
کوری چشم حسودان نام او هم شد علی
روز میلادش دِلِ شیر خدا را شاد کرد
زینتی بر عابدان او را خداوند آفرید
بی بها بودیم و او از لطف مارا هم خرید
جلوه ی پروردگاری خدا ،درچشم اوست
هیف شد هر دیده ای این نور زیبا را ندید
علی اصغر یزدی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
وقتی که طبع من بدمد سورشعر را
در واژ ه ها به عشق تومحشر شود به پا
تا اینکه جایی از غزلت جایشان شود
هر واژه ای به سمت خدا دست بر دعا
در بین حرف ها به تمنای وصف تو
با عین و لام و یا بشود کعبه ای بنا
باید خدا خودش بنویسد ز وصف تو
یا این قلم به دست من و شعر از خدا
شاعر چه زود خسته شد و بر ورق نوشت
بی انتهایی و غزلت نیست کار ما
باید برای شعر شما جبرییل شد
حتما به وحی های الهی دخیل شد
آهوی طبع من به هوایت رمیده است
آوارگی عشق تورا برگزیده است
ابروی تو دوبیتی چشمت رباعی است
نامت غزل بلندی قدت قصیده است
باران شناسنامه دست کریم تو
مهر شناسنامه چشمت سپیده است
عباس و تو دوشعله عشقید ودیده ای
در آسمان دو قرص قمر را ندیده است
جاداشت تا ترک بخورد کعبه باز هم
وقتی شنید حیدر لیلا رسیده است
با خلق توخدا به نبوت اشاره کرد
با قامتت به روز قیامت اشاره کرد
باعشق تو تمام دلم عشق میکند
تا مینویسم از تو قلم عشق میکند
نه اینکه ما فقط به تو دلداده ایم بس
با عشق تو خدای تو هم عشق میکند
هم تو کریم و هم پدر و هم قبیله ات
بر خانواده ی تو کرم عشق میکند
وقتی به پیش چشم پدر راه میروی
بر قامتت قدم به قدم عشق میکند
وقتی کنارحضرت عباس میرسی
از این سپاه چشم حرم عشق میکند
قلب پدر از عشق تو تسخیر می شود
روحش به چشمهای تو زنجیر می شود
صاحب نفس شدی مسیحای دیگری
اصلا خودت بگو که علی یا پیمبری
می بینمت تورا به بلندای بالها
از تاق عرش یک سرگردن تو سرتری
با این قداستی که تو داری مساجدی
باید بنا شود به رهی گر تو بگذری
بر آسمان اگر که نگاهت گذر کند
خورشید را به نور خود از روی میبری
آقا مگر که عاشق تو میشود نبود
لیلای زاده هستی و استاد دلبری
تصویر رفتن تو سر آغاز عاطفه است
معنای اوج قله پرواز عاطفه است
پر بود چشمهای حسین از محبتت
پربود چشمهای ترت از نجابتت
وقتی قدم به صحنه میدان گذاشتی
مومن شدند چندنفر بر نبوتت
اما تمام دشت به یک بار نیزه شد
وقتی شنید از رجز تو اصالتت
جاداشت از فلک برسد صوت لافتی
هنگام رقص تیغ تو در شان قدرتت
معراج تو میان حرایی زنیزه است
چیزی نمانده شبه پیمبر به بعثتت
بابا به پیش پیکر تو محتضر شود
در بین یک عبا بدنت مختضر شود
موسی علیمردانی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
#روز_جوان #شعر_اهل_بیت #شعر_ولادت_ابن_الحسین #شعر_ولادت_حضرت_علی_اکبر #شعر_ولادت_علی_ابن_الحسین #موسی_علیمردانی
وقتی که طبع من بدمد سورشعر را
در واژ ه ها به عشق تومحشر شود به پا
تا اینکه جایی از غزلت جایشان شود
هر واژه ای به سمت خدا دست بر دعا
در بین حرف ها به تمنای وصف تو
با عین و لام و یا بشود کعبه ای بنا
باید خدا خودش بنویسد ز وصف تو
یا این قلم به دست من و شعر از خدا
شاعر چه زود خسته شد و بر ورق نوشت
بی انتهایی و غزلت نیست کار ما
باید برای شعر شما جبرییل شد
حتما به وحی های الهی دخیل شد
آهوی طبع من به هوایت رمیده است
آوارگی عشق تورا برگزیده است
ابروی تو دوبیتی چشمت رباعی است
نامت غزل بلندی قدت قصیده است
باران شناسنامه دست کریم تو
مهر شناسنامه چشمت سپیده است
عباس و تو دوشعله عشقید ودیده ای
در آسمان دو قرص قمر را ندیده است
جاداشت تا ترک بخورد کعبه باز هم
وقتی شنید حیدر لیلا رسیده است
با خلق توخدا به نبوت اشاره کرد
با قامتت به روز قیامت اشاره کرد
باعشق تو تمام دلم عشق میکند
تا مینویسم از تو قلم عشق میکند
نه اینکه ما فقط به تو دلداده ایم بس
با عشق تو خدای تو هم عشق میکند
هم تو کریم و هم پدر و هم قبیله ات
بر خانواده ی تو کرم عشق میکند
وقتی به پیش چشم پدر راه میروی
بر قامتت قدم به قدم عشق میکند
وقتی کنارحضرت عباس میرسی
از این سپاه چشم حرم عشق میکند
قلب پدر از عشق تو تسخیر می شود
روحش به چشمهای تو زنجیر می شود
صاحب نفس شدی مسیحای دیگری
اصلا خودت بگو که علی یا پیمبری
می بینمت تورا به بلندای بالها
از تاق عرش یک سرگردن تو سرتری
با این قداستی که تو داری مساجدی
باید بنا شود به رهی گر تو بگذری
بر آسمان اگر که نگاهت گذر کند
خورشید را به نور خود از روی میبری
آقا مگر که عاشق تو میشود نبود
لیلای زاده هستی و استاد دلبری
تصویر رفتن تو سر آغاز عاطفه است
معنای اوج قله پرواز عاطفه است
پر بود چشمهای حسین از محبتت
پربود چشمهای ترت از نجابتت
وقتی قدم به صحنه میدان گذاشتی
مومن شدند چندنفر بر نبوتت
اما تمام دشت به یک بار نیزه شد
وقتی شنید از رجز تو اصالتت
جاداشت از فلک برسد صوت لافتی
هنگام رقص تیغ تو در شان قدرتت
معراج تو میان حرایی زنیزه است
چیزی نمانده شبه پیمبر به بعثتت
بابا به پیش پیکر تو محتضر شود
در بین یک عبا بدنت مختضر شود
موسی علیمردانی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
#روز_جوان #شعر_اهل_بیت #شعر_ولادت_ابن_الحسین #شعر_ولادت_حضرت_علی_اکبر #شعر_ولادت_علی_ابن_الحسین #موسی_علیمردانی
یا علی اکبر
خدا ز باغ نبی میوه نوبر آورده
دوباره چشمه ی نوری منور آورده
نخواست تشنه بماند گلوی خشک غزل
قلم پیاله ای از واژه ی تر” آورده
زمین و عالم بالا ز بوی او مست انند
گلاب ناب حسینی،معطر آورده
خبر به کنگره ی عرش می رسد کم کم
خبر دهید خبر را کبوتر آورده
نفس نفس زدن جبرئیل” دیدنی است
خیال می کنی از آسمان سر آورده
به وجد آمده فطرس” ز خنده های حسین
درست مثل زمانی که پر در آورده
نهاده اسم علی را به روی او اما
برای وصف کمالاتش اکبر آورده
رخش شبیه محمد،گمان کنی که خدا
ز نسل حیدر و زهرا پیمبر آورده
خدا برای شجاعت ز نسخه ی حیدر
علی دیگری اما برابر آورده
برای اینکه لبی تر کند فقط لیلا
علی” پیاله ای از حوض کوثر آورده
عروس فاطمه ماهی به آسمان بخشید
که از تبار شبِ غم پدر در آورده
پس از ولادت او عمه زیر لب می گفت
خدا برای حرم یار و یاور آورده
اگرچه وقت ظهورش زمان حیدر بود
زمانه شاهد رشد علی دیگر بود
میان معرکه وقتی علی غضب می کرد
تمام لشکر دشمن ز ترس تب می کرد
حساب کار خودش را عدوی کافر کرد
دمی که نام علی را نوای لب می کرد
و سر به روی سر اندازد و به هر ضربه
دل عموی خودش را پر از طرب می کرد
همو که اسوه ی جنگاوری او بود و
همیشه پیش نگاهش علی ادب می کرد
میان معرکه پیکر به روی پیکر ریخت
و باز خون به دل نسل بولهب می کرد
دوباره پشت یلی را به خاک مالید و
نفس گرفت و حریفی ز نو طلب می کرد
دعای خیر حرم پشت اوست می داند
که عمه بین حرم `اِن یکاد” می خواند
بردیا محمدی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
#بردیا_محمدی #شعر_اعیاد_شعبانیه #شعر_مذهبی #شعر_ولادت_اهل_بیت #شعر_ولادت_حضرت_علی_اکبر
شاه شمشاد قدان
در شباهت به نظر نفسِ پیمبر شده است
بی جهت نیست که اسمش علی اکبر شده ست
چه بگویم من از آن ذات که ممسوسِ خداست
اکبر است و صفت اکبر، مخصوصِ خداست
حرکات و سکنات و وجناتش طاها
مادرش آمنه بوده ست مگر یا لیلا؟
با همه، خُلقِ عظیمش سرِ احسان دارد
این پیمبر چه قدر تازه مسلمان دارد
ماه عالم شده از دیدن رویش سرمست
پیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دست”
سنگ در دستش از اعجاز، قمر میگردد
گر به خورشید بگوید نرو، برمیگردد
جان علی، جسم نبی، جلوه ی کوثر بوده
سرّ لولاک، ازاول علی اکبر بوده
هر زمان عطر حضورش به هوا برمیخواست
نفس پنج تن آل عبا بر میخواست
ذاتش آئینه در آئینه پیمبر گشته
بارها از شب معراجِ خودش برگشته
قاب قوسینِ خداوند خمِ ابرویش
زد قدم زینب کبری به سر زانویش
بی نقاب آمدنش پیش عمو دیدنی است
به ابالفضل قسم قامت او دیدنی است
چه بگویم من از آن سروِ خرامانِ بهشت
حرف حق را قلم خواجه ی شیراز نوشت:
شاه شمشاد قدان، خسرو شیرین دهنان
که به مژگان شکند قلب همه صف شکنان”
زلفش آنروز که در دست نسیم افتاده
سمت و سو داده به تحریر موذن زاده
کربلا هم عطشش چندبرابر شده بود
تشنه ی صوت اذان علی اکبر شده بود
أشهدُ أنّ به این مرد ولی باید گفت
اشهدُ أنّ علی بعدِ علی باید گفت
جلوی چشم پدر، رد شدنش را عشق است
أشهدُ أنّ محمّد شدنش را عشق است
باد آورده به همراه، شمیم صلوات
میوزد بر سر کوی تو نسیم صلوات
ابر رحمت تویی و تشنه ی الطافِ تو دشت
مشک از چشمه ی چشمان تو پر برمیگشت
کیستی ای که پیمبر شدی از کل جهات
باز هم بر گل روی علی اکبر صلوات
چشم دنیا به تنت جامه ی احسان دیده ست
حسنی بودن تو بر چه کسی پوشیده ست؟
رحمت واسعه ای، اسب تو از روی کرم
وسط لشکر دشمن زده ناگاه قدم
میروی پشت سرت باد شده پا به رکاب
نام اسب تو عقاب است، عقاب است عقاب
میشود صید نگاهت دل میدان حتی
باز شد روی تو آغوش بیابان حتی
رفتی آنگونه که شد دشت پر از عطر تنت
کربلا رنگ گرفت از نفس پیرهنت
ذات تو گرچه خلاصه شده ی پنج تن است
بعد تو دشت پر از عطر حسین و حسن است
بیشتر ریخت بهم رفتن تو قاسم را
کشت داغ تو جوانان بنی هاشم را
مسعود یوسف پور
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
#شعر_اعیاد_شعبانیه #شعر_ولادت_اهل_بیت #شعر_ولادت_حضرت_علی_اکبر #شعر_ولادت_علی_ابن_الحسین #مسعود_یوسف_پور
حضرت عشق
فصل گل گشت و نسیم از دل صحرا آمد
عرش گل ریز که دلداده ی زهرا آمد
شب عید است و به دل مژده ز بالا آمد
خیز مجنون که ترا حضرت لیلا آمد
روز میلاد علی اکبر لیلا شده است
حضرت عشق جهان حضرت بابا شده است
خیز کز لطف خدا شمس قمر آورده
نخل بستان علی باز ثمر آورده
حسن از شور و شعف سفره به سر آورده
ام لیلا نه پسر بلکه گهر آورده
آل حیدر همه در شور که اکبر آمد
بر حسین ابن علی حیدر دیگر آمد
تا سما صف زده حوری که ببیند رویش
مه به وجد آمده از طرح رخ دلجویش
متحیر شده گل، مست شده از بویش
شعله در رقص شد از رقص گل گیسویش
ابر و باد و مه و خورشید گرفتار دمش
بال جبریل امین فرش حریم حرمش
بزم شادی به در خانه ی کوثر عشق است
باده از دست یداللهی حیدر عشق است
رویت روی گل شبه پیمبر عشق است
عشق اینست حسین را ، علی اکبر عشق است
ثانی حیدر و زهرا و پیمبر اینست
این که گفتند علی عالی اکبر اینست
گفت بنگر که چه زیباست علی اکبر من
یوسف هر چه زلیخاست علی اکبر من
لیلی حضرت لیلاست علی اکبر من
علی دوم طاهاست علی اکبر من
صوت داود نبی لهجه ی کوثر دارد
خلق و خوی نبوی صولت حیدر دارد
جز خدا عرش همه آمده در طوف سرش
میکند فخر به آن قامت رعنا پدرش
دهم ماه شکستند حریفان کمرش
شمس آمد به هواداریِ شق القمرش
روی دامان پدر گفت پدر جان رباب
تشنه ام تشنه لبم جان پدر تشنه ی آب
پسر ارشد لیلاست به خون آغشته
همه ی هستی مولاست به خون آغشته
پیکرش در دل صحراست به خون آغشته
تشنه لب بین دو دریاست به خون آغشته
نوحه خواند حضرت زهرا که بنی قتلوک
سینه زد زینب کبرا که بنی قتلوک
داریوش جعفری
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
#داریوش_جعفری #شعر_آیینی #شعر_اعیاد_شعبانیه #شعر_ولادت_اهل_بیت #شعر_ولادت_حضرت_علی_اکبر
شبه پیمبر
دل می برد ز جمله ی هستی نگاه تو
صدها ستاره واله ی رخسار ماه تو
لیلای عالمی شده مجنون راه تو
کعبه رهین هیبت چشم سیاه تو
عاشق تر از همه به جمالت الاه تو
میخانه ها ز عشق تو ساغر شکسته اند
پیمانه ها ز غیر تو یکسر شکسته اند
از قامت تو سرو و صنوبر شکسته اند
پیمان هر که غیر تو دلبر شکسته اند
عشاقِ عالمی که شدند از سپاه تو
سر می زند حقیقت نور از ردای تو
رخ می کند به وجه جمیلت خدای تو
کِی می رسد ملاحت یوسف به پای تو
جلوه نموده روی نبی در نمای تو
شبه پیمبری و آینه ها شد گواه تو
بی تو همیشه کار همه بی قراری است
با تو هوای سرد زمین هم بهاری است
کوثر ز جام روشن چشم تو جاری است
از فاطمه جمال تو چون یادگاری است
شد معتکف فلک به درِ خیمه گاه تو
چون مرتضی علی همه مبهوت هیبتت
چون او به دوش خود ببری خوان رحمتت
هر نیمه شب مدینه گواه سخاوتت
هر پادشه بُوَد چو گدای کرامتت
حاتم نشسته بهر طلب در پناه تو
هستی تو مقتدا و امیر کریم عشق
حب تو بوده بیعت و عهد قدیم عشق
آید ز نفحه و نَفَس تو نسیم عشق
پرپر شدی به کرببلا در حریم عشق
بوده مگر چه یوسف لیلا گناه تو
محمد مبشری
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
#شعر_آیینی #شعر_ولادت_اهل_بیت #شعر_ولادت_حضرت_علی_اکبر #شعر_ولادت_علی_ابن_الحسین #محمد_مبشری
خنده ی پیمبری
قُنداقه را حسین گرفت و نگاه کرد
اینگونه آفتاب تبسم به ماه کرد
با خنده ی پیمبری اش از همان نخست
حال حسین را علی اش رو به راه کرد
هرکس که دیدش و صلواتی نکرد نذر
در باب احتجاج خودش اشتباه کرد
هرکس که بی وضو بغلش کرد بی گمان
مانند لمس کردن قرآن گناه کرد
با یک نگاه دشمن خود را در اوج رزم
هر قدْر کوه بود مُبَدَل به کاه کرد
مردان جنگجوی عرب را بدون جنگ
پلکی به هم رسانده و خلع سلاح کرد
قبل از ورود شمر به گودال در وداع
روز حسین را علی اکبر سیاه کرد
برگشت با بهانه ی لب تشنگی ولی
در اصل شاهزاده تَرَحُم به شاه کرد
برگشت قطعه قطعه علی اکبر این چنین
یک دشت را برای تنش بارگاه کرد
تو آمدی علی بشود حاصل حسین
باشد سه جور آینه در منزل حسین
تلفیقی از نبوت محض و امامتی
ای شامل پیمبر و ای شامل حسین
آن سان که خلق گشت حسین از گِل علی
آمد پدید با تو علی از گِل حسین
تو آمدی که نام تو مشکل گشا شود
عشق به تو ولی بشود مشکل حسین
از بس که دوست داشت تورا،در مقام عشق
جان تو گشت هدیه ی ناقابل حسین
کشتی شکست خورده ی طوفان کربلاست
آنجا که پیکر تو شود ساحل حسین
قدِّ تو را و موی تو را و رخ تورا
هرکس که دید گفت امان از دل حسین
با هر تبسمت،نفست،راه رفتنت
قبل از سنان خودت شده ای قاتل حسین
بالای پیکر تو خودش را بروز داد
در های های گریه غم کامل حسین
از خیمه تا کنار تن قطعه قطعه ات
قدّش خمیده گشت در این فاصله حسین
بعد از تو خاک بر سر دنیا که می رود
بر روی نیزه ها سر یک قافله حسین
بعد از تو روبرو بشود تا صلات ظهر
با شمر وخولی و انس و حرمله حسین
برای گفتن از تو سخن نمی ماند
که روضه ات به دل انجمن نمی ماند
چه کرده است به اعضای دَرهَمَت شمشیر
که بر سیاهی زلفت شکن نمی ماند
علی نماند اگر از حسین،قاسم هم
به احتمال قوی از حسن نمی ماند
چنان میان تن دشت ارباً اربایی
که بر تنت اثر پیرهن نمی ماند
برای روضه شناسان اشاره ای کافی ست
تن تو آه میان کفن نمی ماند
مؤذنی که بگوید علی ولی الله
مُسَلَم است برایش دهن نمی ماند
میان این همه شمشیر ونیزه معلوم است
که عضو سالمی از این بدن نمی ماند
مهدی رحیمی زمستان
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
#شعر_اعیاد_شعبانیه #شعر_ولادت_اهل_بیت #شعر_ولادت_حضرت_علی_ابن_الحسین #شعر_ولادت_حضرت_علی_اکبر #مهدی_رحیمی_زمستان