تو تنت تا شده و تا شده من هم کمرم
مثل تو درد گرفته همهی بال و پرم
گرچه من عین حسن زهر نخوردم اما
پاره پاره شده حالا همه جای جگرم
ترسم این است که زنهای حرم جان بدهند
گر ببینند که افتادهای از پا پسرم
چشم من تار شده یا که تو کوچک شدهای؟
علی اکبر، علی اصغر شدهای در نظرم
خبرش پخش شده: پخش شدی روی زمین
خبرش پخش شده: ریختهای دور و برم
من از این چند برابر شدنت فهمیدم
چقدر کینه به دل داشتهاند از پدرم
بغلت میکنم و از بغلم میریزی
آه بابا چه کنم با تو و این دردسرم
با چنین ریخت و پاشی که شدی ممکن نیست
که تو را یک نفری تا دم خیمه ببرم
دارد از سمت حرم عمهی تو میآید
ولدی گفتنم انگار رسیده به حرم
#یا_مظلوم
#شعر_شهادت_حضرت_علی_اکبر
#محرم_۱۴۰۲
@hadithashk
چه میشد مثل حر گردد سرانجام پشیمانی
چه خواهد شد که در داغت مرا هر دم بگریانی
به نام نامی نام بلندت دیده ام ابریست
تمنا میکنم مولا بفرما حکم طوفانی
سرا پا ماتم و رنجم سرا پا زخمم و دردم
تویی دارالشفای من به درد من تو درمانی
*پشیمان میشود هر کس برای تو نمیمیرد*
پشیمانم مخواه ای کشته که زخمی و عریانی
دعا کن تا بمیرم در غمت آقای مظلومم
الهی بر غمت جانم شود ارباب ، ارزانی
امید و آرزو دارم که از هر سفره ای من را
به دست خویش برداری به پای خویش بنشانی
به خاک کربلا با دست پر رفتی بیاموزی
به خلق میزبان خود کمی آداب مهمانی
هنوزم تشنه ای آری هنوزم غرق خون هستی
هنوزم از سر نیزه به فکر ما یتیمانی
به روی نی که بودی مردم کوفه همه دیدند
به لحن مصطفی خواندی همه آیات قرآنی
چه گفتی با سه ساله دختر خود گوشه ی ویران
که لب را نیمه ی شب بست و جان را داد پنهانی
#داریوش_جعفری
#محرم_۱۴۰۲
#شعر_مناجات_سیدالشهدا
@hadithashk
▪️◾️اشعار شب هشتم محرم ◾️▪️
حضرت علی اکبر صلوات الله علیه
روضه حضرت علی اکبر علیه السلام :
https://hadithashk.com/moharram/333/
مدح حضرت علی اکبر علیه السلام:
https://hadithashk.com/52/333-3/
@hadithashk
May 11
▪️◾️اشعار شب نهم محرم◾️▪️
حضرت عباس صلوات الله علیه
روضه :
https://hadithashk.com/moharram/133/
مدح و مناجات :
https://hadithashk.com/52/133-3/
@hadithashk
May 11
خوشا آنکس که کارش دست این دنیا نمی افتد
خوشا بالا بلندی را که از بالا نمی افتد
گلویی تازه کن ای آب با ماه بنی هاشم
که دیگر جزر و مد عشق در دریا نمی افتد
نمی دانم که حکمت چیست در کار جوانمردان
گره هاشان بدست قوم با تقوا نمی افتد
تحمل کن تو هم ای مشک اشکش را درآوردی
ببین دندان گرفته آبرویش را نمی افتد
سرش آخر به جای پرچمش با نیزه بالا رفت
علمداری که عاشق شد دگر از پا نمی افتد
کنار نهر افتاده ولیکن خوب می دانم
سر عباس جز بر دامن زهرا نمی افتد
#علی_حسنی
#شعر_شهادت_حضرت_ابالفضل
#محرم۱۴۰۲
@hadithashk
یا غیاث المستغیثین کاشف الکرب الحسین
با تو دارم عهد دیرین کاشف الکرب الحسین
ای برایم عشق تو دین کاشف الکرب الحسین
زندگی شد با تو شیرین کاشف الکرب الحسین
رحمت ِ الله ، بر شیر حلال مادرم
شکر حق ساعت به ساعت من ابالفضلی ترم
ای مسیحای مسیحا معجزاتت محشر است
هر که بر آقایی ات ایمان ندارد کافر است
بین اصحاب الحسین شان تو چیزی دیگر است
آب دور قبر تو از آب زمزم بهتر است
آب هزار و چهارصد سال است سرگردان توست
غرق دریای وفا و غیرت و ایمان توست
سیدی هستم گدای روز و ماه و سال تو
ماه من یک عمرم کارم گشته استهلال تو
من همان هستم که مستم می کند تمثال تو
گریه بر تو مال من ، من هر چه دارم مال تو
گریه بر تو گریه بر داغ حسین فاطمه است
روضه گودال اصلا ابتدایش علقمه است
این زمانه ناگهان با کوفیان هم دست شد
دست دشمن باز شد تا جسم تو بی دست شد
پای کوبان لشکری ، از حال و روزت مست شد
دوره ات کردند لشکر هر مفر ، بن بست شد
کینه ها از مرتضی داده چه کاری دست تو
آه عجب تیری نشسته بین چشم مست تو
ابن ملجم با عمودی فرق حیدر را شکست
بشکند دستش الهی ، بی هوا سر را شکست
هلهله ها حرمت سردار لشکر را شکست
این زمین خوردن دوباره قلب مادر را شکست
مشک پاره پاره سیرت کرد از این زندگی
بر زمین افتاد علم ، مُردی تو از شرمندگی
یک طرف زهرای اطهر بر سر و سینه زنان
یک طرف آقا نشسته پای جسمت قد کمان
یک طرف آسوده خاطر ، حرمله، شمر و سنان
یک طرف چشم انتظاری رباب نیمه جان
یک طرف از ترس می پیچد به خود صاحب علم
یعنی آقا زنده می ماند که برگردد حرم
از حرم تا علقمه آقا تو را می زد صدا
آه در آن هلهله ، زهرا تو را می زد صدا
با پیمبر از نجف ، مولا تو را می زد صدا
دل پریشان زینب کبری ، تو را می زد صدا
آه سرلشکر بمان ، اوضاع لشکر خوب نیست
حضرت باب الحوائج حال خواهر خوب نیست
ذکر آقا می شود هل من معین بی تو ، نرو
شاهزاده می شود ویران نشین بی تو نرو
سنگ باران می شود ناموس دین بی تو نرو
می خورد در کوچه ها زینب زمین بی تو نرو
تو نباشی بی حیایی ها فراوان می شود
با حرم برخورد مانند کنیزان می شود
#محمد_حسین_رحیمیان
#شعر_شهادت_حضرت_ابالفضل
#محرم_۱۴۰۲
@hadithashk
ریخت بر هم با زمین افتادنت دنیای من
دیدی آخر چشم خوردی خوش قد و بالای من!
پیشمرگ من شدی و پیشمرگ خواهرم
تیرخوردی نیزه خوردی جای زینب جای من
قید مشکت را بزن با من سوی خیمه بیا
بعد ازین هرکس که حرف از تشنگی زد پای من
مسجد کوفه ست اینجا یا کنار علقمه؟!
فرق عباس است یا فرق سر بابای من
انقدر بازو زمین کوبیدی آبم کرده ای
داغ تو پشت مرا خم میکند دریای من
هیچکس اینگونه در بین اراذل هو نشد..
گریه کن خون گریه کن عباس بر غمهای من
این خجالت چه بلایی بر سرت آورده است
قدّ یک طفل است اینجا قامت سقای من
دارد از امروز خولی فکر معجر میکند
وای بر امروز من ای وای بر فردای من
در شلوغی سر بازار بین مستها
رونگردان روی نی از دختر تنهای من!
#شعر_شهادت_حضرت_ابالفضل
#محرم_۱۴۰۲
#سید_پوریا_هاشمی
@hadithashk
کشید چشمِ تو خورشید کامل ما را
گرفته وسعتی از نور ، محفل ما را
به سمت جَذْبهی داغ تو جذب خواهد شد
هر آنکه خوب ببیند دلایل ما را
همه، بنی اَسَدِ بوریابهدستِ توائیم
به گُودِ عشق کشاندی قبایل ما را
همیشه پرچم تو روی دوشِ این خانه است
غمت حسینیه کرده ست منزل ما را
هزار روزَنِ اُمّید را در آن وا کن
لباس کهنه ی خود فرض کن دل ما را
چِقَدر تیغ فراقِ تو کُشتهمُرده گرفت...
خودت قصاص کن اینبار قاتل ما را
قسم به دامن آتش گرفته ی طفلت
شرارِ هجر تو سوزانده حاصل ما را
منِ نشسته دمِ در..،غذا نمی خواهد
به کربلا برسان دست سائل ما را
فنون اهل جُنون درس می دهد یک عُمر...
بیا ببین هنر پیرِ عاقل ما را
اواخر همه ی ما کنارِ جز تو مباد!
تویی که خاطره کردی اوایل ما را
فرات؛ مِلکِ سند خوردهی اباالفضل است
سپرده اند به عبّاس ساحل ما را
همین که خورد زمین..،دستگیر عالم شد
هزار مرتبه حل کرده مشکل ما را
نوشته اند سرش روی نیزه بند نشد
همین به ضَجّه رسانده مقاتل ما را
عقیله بعد علمدار رو به علقمه گفت:
خدا بخیر کند وضع محمل ما را
سنان یکی دو قدم مانده تا بمن برسد
تو نیستی بِکِشی حدِّ فاصل ما را
#شعر_شهادت_حضرت_ابالفضل
#محرم_۱۴۰۲
#بردیا_محمدی
@hadithashk
رفت از خیمه به دنبالش دل ارباب رفت
رفت از خیمه به دنبالش حرم از تاب رفت
آب باید محضِ پابوسی میآمد خدمتش
کار دنیا را ببین دریا به سوی آب رفت
ریخت از مشک عمو سوغات اصغر بر زمین
گریه کرد عباس اما حرمله شاداب رفت
حیف که ادرک اخایش به کمانداران رسید
قبل از ارباب این صدا تا دشمن ناباب رفت
محضر چشمش سه شعبه تشنه آمد با شتاب
از میان کاسه ی چشمش ولی سیراب رفت
با کُلاخودش به روی آسمان خط میکشید
علقمه او را چه شد قد رشیدش آب رفت؟
قطعه قطعه شد که کوچکتر شود پیش حسین
آری از نزد بزرگ قوم با آداب رفت
از مزار کوچکش پیداست با جسمش چه شد
شد پریشان خاطر از غم هر که در سرداب رفت
#شعر_شهادت_حضرت_ابالفضل
#محرم_۱۴۰۲
#گروه_شعر_یا_مظلوم
23.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خوشا آنکس که کارش دست این دنیا نمی افتد
خوشا بالا بلندی را که از بالا نمی افتد
گلویی تازه کن ای آب با ماه بنی هاشم
که دیگر جزر و مد عشق در دریا نمی افتد
نمی دانم که حکمت چیست در کار جوانمردان
گره هاشان بدست قوم با تقوا نمی افتد
تحمل کن تو هم ای مشک اشکش را درآوردی
ببین دندان گرفته آبرویش را نمی افتد
سرش آخر به جای پرچمش با نیزه بالا رفت
علمداری که عاشق شد دگر از پا نمی افتد
کنار نهر افتاده ولیکن خوب می دانم
سر عباس جز بر دامن زهرا نمی افتد
#علی_حسنی
#شعر_شهادت_حضرت_ابالفضل
#تاسوعا
@hadithashk