در این دیار کسی مثل تو فدا نشود
شهید مثل تو در راه کبریا نشود
حرامزاده جگر از تنت درآورده
شدی اگر چه تو مثله،تنت دو تا نشود
اگر چه نیزه ای از پشت سر به تو زده اند
ولی دگر سرت از پشت سر جدا نشود
تمام صورت تو غرق خون شده اما
محاسن تو به سر پنجه آشنا نشود
اگر چه جسم تو را با عبا بپوشانم
برای بردن تو حرف بوریا نشود
نشسته زخم عمیقی به سینه ات اما
به نعل اسب دگر زخم سینه وا نشود
کسی به لعل لبت چوب خیزران نزند
سرت به طشت و روی نیزه جابجا نشود
اگر چه سوخت دلم را مصیبت تو ولی
غمت به مثل غم و رنج کربلا نشود
به گونه ای روی آن سینه می نشیند شمر
که تا بریدن آن سر،ز سینه پا نشود
بیا که گریه کنیم ای عمو بر آن پیکر
که طول می کشد آنجا بریدن حنجر
#محمود_اسدی
#شعر_شهادت_حضرت_حمزه_سیدالشهدا_ع
@hadithashk
طبعی که هوای تو به سر داشته باشد
در وصف تو بر وحی نظر داشته باشد
هر واژه که نیت کند از حمزه بگوید
بایست که آن واژه جگر داشته باشد
باید قلم از شهپر جبریل بگیرد
تا از سر کوی تو خبر داشته باشد
جز سینه تو که شده افلاک اسیرش
ما سینه ندیدیم که پر داشته باشد
در وصف تو این گریه عجز است نوشتیم
جز اشک مگر ابر هنر داشته باشد
تو حمزه ای و عز ملک سجده به نامت
لا حول ولا قوه الا به مقامت
ای هیبت چشمان تو شمشیر پیمبر
در چله ابروی خمت تیر پیمبر
چون حیدر کرار که شد شیر خداوند
زیبد که بگویند تو را شیر پیمبر
لشگر صف مژگان تو را دید به هم ریخت
برخاست از این رزم تو تکبیر پیمبر
هر سو که زدی گام در آن صحنه پیکار
شد میمنه تا میسره تسخیر پیمبر
عاشق شود آیینه معشوق سرانجام
پیداست به رخسار تو تصویر پیمبر
با قامتت افراشته شد پرچم عشاق
با خون تو سرخ است دل مغرب و اشراق
در لحظه افتادن تو عرش زمین خورد
پیشانی پیغمبر از این ثانیه چین خورد
جرات به دل دشمنت افتاد پس از تو
سنگی به نبی زد که شکافی به جبین خورد
اول نفرِ ایل که پهلوش شکستند
سر رشته این روضه به نام تو چنین خورد
آهی که به پا خاست ازآن قلب دریده
تیری شد و بر بال و پر روح الامین خورد
پیغمبر دین ماند و علی شد سپر آن قدر ...
نزدیک نود زخم به سرتا سر دین خورد
بر روی تن مثله ات افتاد پیمبر
دل خون شده از داغ تو، دلواپس خواهر
ای کاش که خواهر به کنار تو نیاید
قران مجلد به عبا را نگشاید
ای کاش نبیند تن مثله شده ات را
ورنه زتنش جان به یکی آه در آید
کس تاب ندارد تن صد پاره ببیند
از زینب کبری فقط این کار بر آید
این داغ فقط سهم دل زینب کبر است
آشفته کنار تن آشفته بیاید
جز زینب کبری نتوان یافت کسی را
با داغ در آغوش خدا را بستاید
بر حال عقیله دل افلاک بر آشفت
با کعبه نی آن روز عدو تسلیتش گفت
#موسی_علیمرادی
#شعر_شهادت_حضرت_حمزه_سیدالشهدا_ع
@hadithashk
یاکریمان با کریمان بیشتر خو می کنند
آنچه از جود و کرم ریزند جارو می کنند
با کراماتی همه از جانب پروردگار
روز و شب تسخیر هر قلب خداجو می کنند
این کرامات از خدا باشد به یُمن بندگی
دشمنان از بغضشان گویند جادو می کنند
زانکه احسان هرچه پنهانی بود نیکوتر است
بیش دلها می برند و کم هیاهو می کنند
نی فقط من یاکریمی جَلد بر شهر ری ام
روز و شب خیلِ ملک بر این حرم رو می کنند
ملجاء هر عبد باشد درگهِ عبدالعظیم
با نگاهی خار را چون یاس خوشبو می کنند
شیعه ریشه کرده در ایران ز علم و حلم او
گر کنون بر سایه سارش رو ز هر سو می کنند
مانده از جهدش به جا اصل جهاد و ، تیغ ها
بر هیاهو های کفر امروز هو هو می کنند
آن که درد روح دارد را بگو در شهر ری
ظرف دل ها را پر از درمان و دارو می کنند
سائل زهرا رود قم ، حج مسکینان رضاست
خیل ثاراللهیان هم روی بر او می کنند
شعبه ای از بوستان کربلا هست و در آن
بلبلانی چون «رئوفی» را ثناگو می کنند
#حضرت_عبدالعظیم_حسنی
#حسین_رئوفی
@hadithashk
هر کس که آشنا به ولای شما نشد
بیگانه ماند با همه،از خود رها نشد
یا سیدالکریم،سر و جان فدای تو
درد دلم بجز نگه تو دوا نشد
سوگند می خورم به خدا،می کند ضرر
هر کس به آستانه ی لطفت گدا نشد
آقا شود هر آنکه،نهد سر به پای تو
خوشبخت آنکه از سر خوانت جدا نشد
دائم اسیر رنج و غم و درد می شود
آن که به درد عشق شما،مبتلا نشد
بسیار گفته اند به مدحت ولی هنوز
یک ذره هم ز حق تو مولا،ادا نشد
در شان توست گفتهی أَنْتَ وَلِيُّنَا
بیچاره آن که با تو دلش آشنا نشد
داده ز کف ثواب مزار حسین را
هر کس که زائر حرم با صفا نشد
زنده به گور شد بدنت از جفا ولی
از سم اسبها بدنت جابجا نشد
خیلی نفس نفس زدنت سخت شد ولی
بر استخوان سینه ی تو نیزه جا نشد
#محمود_اسدی
#حضرت_عبدالعظیم_حسنی
@hadithashk
از امام مجتبی داری تو نیمی بیشتر
پس اگر عبدالعظیم، عبدالکریمی بیشتر
ای سفیر حضرت هادی برای جامعه
بردهای از «جامعه» سهم عظیمی بیشتر
در نماز این حرم فهمیده ام از راهها
هم صراطی هم صراط المستقیمی بیشتر
بی حرم جدّ تو بود و بارگاهت اینچنین
بوی غربت میدهد از هر حریمی بیشتر
بعد معصومه میان واجب التعظیمها
اُسوهی احسن برای زندگیمی بیشتر
روضهای برپاست از سوی ملائک بیگمان
در حریمت آمده هرجا نسیمی بیشتر
کربلایی هرشب جمعه به عشق مجتبی
در بقیعش جمعه شبها را مقیمی بیشتر
روضهی ارباب را با جان خود حس کردهای
بردهای از گندم ری چون شمیمی بیشتر
#حضرت_عبدالعظیم_حسنی
#مهدی_رحیمی_زمستان
@haxithashk
غم را نگیر از دل و بی نورمان نکن
بی نور این حسینیه ها کورمان نکن
حالا که تا حریم تو یک عمر فاصله ست
دیگر بیا ز روضهٔ خود دورمان نکن
گر چه بدیم ، خوب ولی گریه کرده ایم
جز با خودت به میکده محشورمان نکن
ما با علیِ اکبر تو جور گشته ایم
بر ما نبند دیده و ناجورمان نکن
#حامد_آقایی
#شب_زیارتی_سیدالشهدا_ع
#شعر_مناجات_سیدالشهدا
@hadirhashk
به نام آنکه دلم را زده به نام حسین
که جلد کس نشوم تا که هست بام حسین
خوش است اینکه شب جمعه جان دهم از شوق
بدون دغدغه در پاسخ سلام حسین
غلام همت آنم که زیر چرخ کبود
به لطف بند تعلق شده غلام حسین
چقدر حال جهان مرا عوض کرده
شده است گریه به کام من و به نام حسین
برای گریه نبود و به لطف توبه نبود
خدا گذشت از آدم به احترام حسین
به این امید که یک جمعه عاقبت بدمد
به برق تیغ دعا صبح انتقام حسین
#عاطفه_سادات_موسوی
#شعر_مناجات_سیدالشهدا
#شب_زیارتی_سیدالشهدا_ع
@hadithashk
روضه رفتن های ما تجدید بیعت کردن است
روضه روضه دستِ بیعت میفشارم با حسین
دوست دارم مرگ را،چون وقت مرگم میرسد
کیف دارد لحظه های احتضارم با حسین
#سیدپوریا_هاشمی
#شب_زیارتی_سیدالشهدا_ع
@hadithashk
چشم یک شهر به دست کرم توست حسین
بهترین شادی ما اشک غم توست حسین
سوخت از عمر هرآن لحظه که بی عشق گذشت
عشق نابی که، فقط در حرم توست حسین
از گزند همه آفات سلامت باشد
آنکه تا هست گرفتار غم توست حسین
دل ویرانه که در معرض نابودی بود
سبزی زندگی اش از قدم توست حسین
فکر تنهایی ما بوده ای از صبح ازل
تا قیامت دل ما ملتزَم توست حسین
تا جهان چشم گشوده است تو حاضر بودی
آنچه در ذهن نگنجد عدم توست حسین
لحظه ی آخر و پیراهن خونینی که
شاهد رنج دم و باز دم توست حسین
مثل عباس،سرِ نیزه نشینت، قاری
بر روی نیزه نگین علم توست حسین
#شعر_مناجات_سیدالشهدا
#شب_زیارتی_سیدالشهدا_ع
#حسن_کردی
@hadithashk
سلام آقا
سلام ای قرار دل بی قرارا
سلام ای محاسن سفید ِ شهیدا
سلام ای که هس زائر تربت تو
امام زمان باز تنهای تنها
چه شهری چه دردی ، چه بدکینه هایی
عجب روزگاری ، چه قد پسته دنیا
اونی که جهان روشنه از وجودش
روو قبرش یه شمعم ، نمی سوزه حالا
چرا باید آروم بگیرم خدایا
یه دنیا فراقه توو این چشم گریون
باید بودیم این ساعتا ما مدینه
باید میشد الآن ، بقیع غرق بارون
دلم مادری تر شده از همیشه
دلم باز گرفته برا فاطمیه
باید اشک خون ریخت ، امشب باید مُرد
توو این روضه که هس یه پا فاطمیه
چرا باز هیزم ،چرا باز آتیش
چی میخواد مدینه ازین خانواده
جوونا روو مرکب با خنده می بردن
یه آقای پیر و با پای پیاده
چه جور پیرمرد قبیله نَمیره
توو این کوچه ای که شده نوجوون پیر
میگه مو به موی غمای حسن رو
همین بغض آقا ، همین آه دلگیر
چه رسم بدی مونده جا از مغیره
چی کار کرده کینه ، چه کار کرده دنیا
چرا میخوره تا زمین دست بسته
میگه وای مادر ، میگه وای بابا
چی میخوای کوچه از اولاد روضه
چی میخوای کوچه ازین مادری ها
مگه زحمتای یه عمره نبی رو
تلافی نکردی با سیلی به زهرا
مدینه نگهدار یه کم احترام و
نلرزون یه عرش و ، نرو راه شام و
نزار بیشتر از این ، بشه روضه تکرار
توی بزم مستا ، کی دیده امام و
بازم خوبه تشت ِ طلا نیست اینجا
بازم خوبه که خیزران در کمین نیست
کسی بعد آقا اسارت نمیره
کسی بعد آقا خرابه نشین نیست
غریبونه جون داد ولیکن چهل روز
به اهل و عیالش جسارت نکردن
آهای دیو و دَدهای کوفه ببینید
عقیق سلیمان و غارت نکردن
محمد حسین رحیمیان
#شعر_مدح_امام_ششم #شعر_مدح_امام_صادق #شعر_مدح_رئیس_مکتب_تشیع #شعر_مدح_صادق_آل_عبا #محمد_حسین_رحیمیان
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یا صادق آل عبا
به جای تیغ خون آلود، تیغی جوهری داری
نه از مردان جنگ، از اهل دانش لشکری داری
کلاس درس نه، دکان عشق است این که می بینم
چه آوردی که از هفتاد ملت مشتری داری؟
زمان خطبه ات چرخِ فلک از کار می افتد
نه تنها از زمین از عرش هم پامنبری داری
به ظن دوستان گویی غریب افتاده ای هرچند
به زعم دشمنان آوازه ای سرتاسری داری
غلام ات مثل ابراهیم آتش را گلستان کرد
و این تازه غلامت بود و بر او سروری داری
چه توصیفش کنم هارون مکی را؟ خدا را شکر
کنار دست خود مانند حیدر قنبری داری
دمیدی در تن اسلام جان تازه ای دیگر
به باغ آفت زدند اما برایش نوبری داری
سید جعفر حیدری
#سید_جعفر_حیدری #شعر_شهادت_امام_ششم #شعر_شهادت_امام_صادق #شعر_شهادت_رئیس_مکتب_تشیع #شعر_شهادت_صادق_آل_عبا
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹