eitaa logo
حدیث اشک
7.4هزار دنبال‌کننده
51 عکس
97 ویدیو
8 فایل
کانال رسمی سایت"" حدیث اشک"" اشعار اهل بیت ع http://hadithashk.com حدیث اشک هیچگونه تبلیغی ندارد اینستاگرام: http://instagram.com/hadith_ashk ارتباط با ادمین @Admin_hadithashk @asgharpoor53 تلگرام: http://t.me/hadithashk
مشاهده در ایتا
دانلود
هر شب جمعه‌ شعر غم دارم که برآید ز قلب غمبارم قلم از داغ شعر گریان است صفحه از هُرم شعر سوزان است شعری از جنس سوز و آتش و آه برگرفته ز ماتمی جانکاه هر شب جمعه‌ قصه ای پُر راز همره غُصه می‌شود آغاز هر شب جمعه‌ در حرم باید مادری پاک و محترم اید در تمامی عرش زمزمه است باز هنگام داغ فاطمه است هرشب جمعه او ز عرش برین پا گذارد ز هودجی به زمین چون بیاید سوی حرم گل یاس عالمی می‌شود پُر از احساس و ملائک به لب نوا دارند همگی داغ نینوا دارند چون بیاید ملیکه ی ملکوت همه جا همهمه ست نیست سکوت گرچه یک دست بر کمر دارد باز در دل غم پسر دارد خون جگر، با دلی پر از تب و تاب شوید حلقوم را به اشک و گلاب با غمی که فقط خدا داند روضه ی قتلگاه میخواند روضه ی بازِ تشنگی و عطش روضه ی مشک آب و روضه ی غش روضه ی از قفا بریدن سر روضه ی بازِ حَنجر و خنجر روضه ی بازِ پیکری صد چاک بی کفن پیکری فتاده به خاک روضه پر سوز و آه و پی در پی روضه ی سر ، سَرانِ بر سر نی بوسه چون ميزند بر آن حلقوم گویدش یا بُنَیَّ یا مظلوم از چه از کین سرت جدا کردند در بیابان تنت رها کردند زخمهایت چرا نمک خورده لب خشکت چرا ترک خورده زینت دوش مصطفای نبی آب مهر منو تو تشنه لبی؟ پدرت بو تراب و جان منی روی خاک از چه رو تو بی کفنی تا ابد از غم تو می نالم به فدایت شوم عزیز دلم بر تن بی سری که درصحراست هر شب جمعه‌ نوحه گر زهراست هر شب جمعه‌ گوشه ی گودال مادری خسته می رود از حال هر شب جمعه قصه ای غمبار همره غُصه می‌شود تکرار @hadithashk
ای عشق! دلیل‌ها نمی‌فهمندت ای رود! قلیل‌ها نمی‌فهمندت والله معزّ الاولیایی آقا هر چند ذلیل‌ها نمی‌فهمندت @hadithashk
بازآ که دل از فراقِ رویت ریش است دنیایِ  بدونِ  تو  پُر از  تشویش است ای یار سفر کرده ی از این وادی ... برگرد که اضطرار بیش از پیش است @hadithashk
حدیث اشک
شغل اجدادی من گریه بر اجداد شماست چشمم از داغ تو یک ثانیه بی‌کار نشد #امام_زمان_عج #کلیپ #انتظار #مه
گذری نیست در این باغ ، که دیوار نشد کلبه ای نیست در این دشت ، که آوار نشد سینه‌ی تنگ من از دوده‌ی اندوه پُر است غُصّه‌ای در دلم اینگونه تلنبار نشد آخر و عاقبت دوری یوسف ، کوری ست بی جهت دیده‌ی یعقوبِ نبی ، تار نشد سعی کردم که دلم را بخری ، سود نداشت بخت با ظرف ترک‌خورده‌ی من یار نشد گیر افتاده ام از دست گناهان خودم هیچ‌کس مثل من این‌قدر گرفتار نشد آبروریزی من قلب تو را درد آورد آه! این پست کجا مایه‌ی آزار نشد؟! با همین بی خِرَدی سخت هواخواهِ تواَم عاشقت جذبِ زبان‌بازی اغیار نشد خواب دیدم که کف پای تو را می بوسم حیف شد دیدن رویای تو تکرار نشد شُغل اجدادی من گریه بر اجداد شماست چشمم از داغ تو یک ثانیه بی کار نشد در سرم عطر شبستان نجف پیچیده هیچ صحنی ، حرم حیدر کرار نشد لب به انگور ضریحش نَزَنم ، می میرم خواستم ترک شود عادتم ، انگار نشد! قبل مُردن برسانید مرا پیش حسین تا نگویند که او لایق دیدار نشد جان آن ساقی لب‌تشنه‌ی بی دست ،بیا... یَلی اندازه ی او اُسوه‌ی ایثار نشد پسر اُمّ بَنین آب شد از داغِ فرات عرق شرم به پیشانی اش انکار نشد قَدِ عباس سرآخر قَدِ اصغر شده بود... هرچه کردند ، بدن ، شکلِ علمدار نشد @hadithashk
خشکی چشمان من خشکی چشمان من یعنی که شیدا نیستم لایق مجنون شدن در کوی لیلا نیستم عبد بودن را خودت یادم بده مولای من تا در آغوش توام در بندِ دنیا نیستم آرزوهای دراز انگار کورم کرده است حشر در پیش است و من در فکر فردا نیستم باز شد درهای رحمت، ماه مهمانی رسید ماه مهمانی رسید اما مهیا نیستم فیض خلوت در سحرها یک به یک از دست رفت آه ... من آماده ی شب های احیا نیستم سینم ام تنگ است! تنگِ دیدنِ صحنِ نجف من حریف این دل بی تاب رسوا نیستم باز نورِ چادرِ مادر به دادم می رسد واسطه آورده ام با خویش، تنها نیستم کربلا ارباب مان با نیزه‌ها افطار کرد من دم افطار فکر نان و خرما نیستم احسان نرگسی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یا ام المومنین(س) ای بر نبی الله دل آرام خدیجه ضرب المثل جودی و اکرام خدیجه با حیدر کرار تو هم گام خدیجه دین با تو رسیده به سرانجام خدیجه در امت خویشی تو چه گمنام خدیجه مظلوم ترین بانوی اسلام خدیجه قربان تو و حجت و حیا و ادب تو طی گشت به اخلاص و وفا ، روز و شب تو یاری ِ نبی بود همه تاب و تب تو آن فتنه گر ِ در پی ِ غصب لقب تو والله بُوَد در طمع خام خدیجه مظلوم ترین بانوی اسلام خدیجه خوب است تو رفتی و ندیدی که چه ها شد مثل تو چه مظلوم ، علی شیر خدا شد حق نمکت خوب در آن کوچه ادا شد سرو ِ قد ِ زهرای جوان تو دو تا شد شد روز خوش فاطمه ات شام خدیجه مظلوم ترین بانوی اسلام خدیجه یک خانه و یک کوچه و یک شهر ، مصیبت آمد سر زهرات چه ها بر سر بیعت وای از لگد و آتش و سیلی و جسارت ای وای که قنفذ چه قَدَر کرد اهانت بر فاطمه ات در ملا عام خدیجه مظلوم ترین بانوی اسلام خدیجه اولاد تو هستند همه اهل کرامت شد عرش خداوند ازین هدیه قیامت آری کفنش را به تو بخشید حسینت پوشید ز خون جامه ، در آن حج شهادت جای کفن و جامه ی احرام خدیجه مظلوم ترین بانوی اسلام خدیجه گشته است عیان روی تو در طلعت زینب رفته به تو بانو چه قَدَر غربت زینب ای وای چه غم ها که شده قسمت زینب کردند چهل روز چه با حضرت زینب وای از حرم و سنگ سر بام خدیجه مظلوم ترین بانوی اسلام خدیجه  محمد حسین رحیمیان لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
ام الائمه خاتم نبی باشد که شانش هر نگینی نیست دست خدا اصلا که در هر آستینی نیست مانند زهرا که فقط هم‌کفو حیدر بود غیراز خدیجه مصطفی را هم نشینی نیست حجب و حیا اعلی، حجابش نور ، دامن پاک پس با عفتش غیر از ” مُطهر ” ها قرینی نیست آن خانه که روح الامینش خادم در بود جای زنانی جز زنان اینچنینی نیست هرکس که شک دارد به دختر بودن این زن حتی اگر علامه هم باشد ، ” امینی ” نیست از دامن زن مرد تا معراج خواهد رفت من مطمئن هستم که این بانو زمینی نیست مال خدیجه ، تیغ حیدر ، هر دو لازم بود این دو نباشد گفت پیغمبر که دینی نیست مادر به دختر رفته این فصل الخطاب ماست جز این دو بانو دیگر ام المومنینی نیست  علی کاوند لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
کریم و مهربان منم آن گناهکاری، که به سوی تو دوان است تویی آن بزرگواری، که کریم و مهربان است تو همیشه در فرازی، تویی آن گدا نوازی که در اوج بی نیازی، نگران بندگان است به شب سیاه نوری، برسان پُلِ عبوری که دلم برای دوری، ز گناه نا توان است تو اگر مرا برانی در دیگری نکوبم که به غیر از آستانت، همه جا پر از زیان است همه عمر جز تو یارب! چه کسی رفیق من بود؟ تو امان من نباشی! چه کسی مرا امان است؟ تو خدای مرتضایی، که همیشه با وفایی به گدای بی نوایی، که ضعیف و ناتوان است برو ای گدای مسکین در خانه علی زن که امیر با خدا در نجفش هم آشیان است بگذار جای کعبه، سر خود به پای حیدر تو اگر بهشت خواهی، نجفِ علی جنان است خوشم اینکه خاک پای پسر ابوترابم همه عمر سایبانم علم حسین جان است به فدای آن شهیدی که نخورد آب و جان داد ز غمش هنوز زهرا، شب جمعه روضه خوان است پسرم به تو جفا شد سرت از قفا جدا شد اثرات خنجر شمر روی حنجرت عیان است پسرم مگر به دشمن تو به غیر حق چه گفتی؟ که جواب حرف حقت، نوک نیزه سنان است پسرم کسی در عالم کفن تو را ندارد کفن تو خاک بوده، کفن تو بیکران است به خدا عطش دلیلِ ترک لبت نبوده ترک لبت برای ضربات خیزران است نگرانی ات برای دل خواهرت چنان بود که هنوز هم نگاهت سوی خیمه زنان است  علی ذوالقدر لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
اسوه ی ایمان و هر حرف و حدیثی آیه ی قرآن نخواهد شد زنی غیر از خدیجه اسوه ی ایمان نخواهد شد به جز او هیچ امّ المومِنینی نیست در این شهر به جز او هیچکس همصحبتِ قرآن نخواهد شد سُکـوت اش می کند تحقیــر بیـدادِ هُبل ها را گلستانـی کـه با نَمرود هم پیمان نخواهد شد خدیجه خوب می داند رسالت بی ولایت نیست که آن از این جدا و این جدا از آن نخواهد شد کویرِ خشک ، قوم و خویشِ دریا نیست ای مردم جهنّم زاده هـرگز مَحرمِ باران نخواهد شد نه ... هر افسانه ای همخانه ی وحیِ الهی نیست به اجبار آنکه اسلام آورد سَلمان نخواهد شد علی همبازیِ یک کودکِ مظلـــوم می گــردد ولی بازیچـه ی پیـراهنِ عُثمـان نخواهد شد جَمل هنگامِ برگشت از جَمل می گفت با حسرت : علی مرعوبِ نام و نسبت و عنـوان نخواهد شد  ابراهیم زمانی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
عبد ضعیف عبد ضعیف، تابِ قهر و تشر ندارد جز آستانِ ربّش، جایی دگر ندارد بنده رسیده اما با کوله بار خالی نزد رئوس الأشهاد، جز چشم تر ندارد بیچاره تر کسی از این تحبسُ الدعا نیست درد است که دعایم دیگر اثر ندارد لطفی مرا کشانده بر آستان توبه این لطف از کجا بود؟! روحم خبر ندارد حُسن توکلم بر دست دعای زهراست گرچه محبی از من آلوده تر ندارد خیر و صلاح طفلِ خورده زمینِ خود را هرگز شبیه مادر، کس در نظر ندارد شب زنده دار بودن، کار علی و زهراست جز اقتدا به عشقش، عاشق هنر ندارد آقایی علی را هر سائلی چشیده او از گناهکاران هم چشم برندارد مستیِ ناب، از چیست؟ انگور مرقد او حتی درخت فردوس، چون آن ثمر ندارد راه نجات یعنی کرب و بلا، زیارت قلبم جز آن حوالی شوق سفر ندارد فیض سحر تماما از گریه بر حسین است بی فیضِ ذکر روضه، فیضی سحر ندارد زهرا رسیده نزد جسم حسینش اما جسم عزیز زهرا، ای وای سر ندارد  محمد جواد شیرازی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
مادر زُل میزند با چشمهای تر به مادر هی فاطمه در لحظه ی آخر به مادر سرمایه اش را داد پای دین خدیجه پس در قبالش هدیه شد کوثر به مادر تاریخ می گوید چهل نامرد،در اصل؛ آنجا هجوم آورد یک لشکر به مادر تقسیم شد درد دو عالم بین این دو سیلی به حیدر خورد و میخ در به مادر زهرا هم آخر محسنش را خرج دین کرد مادر به دختر میرود،دختر به مادر از غنچه ای بعد از گذشت این همه سال حالا رسیده یک گل پرپر به مادر ام ابیها نیز ام المومنین شد چون می رسد این ارث از مادر به مادر ام المصائب زینب و مظلوم ارباب آقا به بابا می رود خواهر به مادر در کربلا سیراب گشت و با سه صورت با گریه اش خندید علی اصغر به مادر  مهدی رحیمی زمستان لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹