eitaa logo
شهیدجاوید الاثرابوالفضل.حافظی تبار
109 دنبال‌کننده
14.7هزار عکس
10.4هزار ویدیو
272 فایل
فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ ♥️خوش آمدید کانال شهید جاوید الاثر ابوالفضل حافظی تبار @hafzi_1
مشاهده در ایتا
دانلود
ــــــــــــــــــ☫﷽☫ــــــــــــــــــ 🦋 ذڪرِ روزانه 🦋 📗تفسیر 📖 هـرروز انس با قرآن مجید 🎊🎉🎊🎉🎊🎉🎊🎉🎊 💐خانه زهرا و علی گشته پر از مهر و صفا 💐سر زده خورشید رخ سرور خلیل شهدا 💐آمده آن کس که بُوَد فاطمه را نور دو عین 💐می‌شنوم از همه جا ذکر حبیبی یا حسین 💐کعبه دل‌ها یا حسین ای گل زهرا یا حسین 💐ولادت امام حسین (عليه‌السلام) و روز پاسـدار مبارک 🎊🎉🎊🎉🎊🎉🎊🎉🎊 🌸 ‎‌‌‎‌‌‎‌‌✾࿐༅✧🍃🌺🍃✧ ༅࿐✾🌸 ❀‏ موضوع ❀‏ ✍ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻭ ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﻲ ﺗﻨﻬﺎ ﺩﺭ ﻗﺪﺭﺕ ﻭ ﺁﺑﺎﺩﺍﻧﻲ ﻧﻴﺴﺖ، ﺑﻠﻜﻪ ﺩﺭ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﻭ ﭘﻴﺮﻭﻱ ﺍﺯ ﺍﻧﺒﻴﺎﺳﺖ📜 📖❀‏سوره الروم/آیہ(۹) اَعُوذُ بِٱݪلّٰهِ مِنَ ٱݪشَیْطٰان ٱݪرَّجیٖمْ بِسْمِ ٱݪلّٰهِ ٱݪرَّحْمٰنِ ٱݪرَّحیٖمِ 🔺«٩» ﺃَﻭَﻟَﻢْ ﻳَﺴِﻴﺮُﻭﺍْ ﻓِﻲ ﺍﻟْﺄَﺭْﺽِ ﻓَﻴَﻨﻈُﺮُﻭﺍْ ﻛَﻴْﻒَ ﻛَﺎﻥَ ﻋَﺎﻗِﺒَﺔُ ﺍﻟَّﺬِﻳﻦَ ﻣِﻦ ﻗَﺒْﻠِﻬِﻢْ ﻛَﺎﻧُﻮﺍْ ﺃَﺷَﺪَّ ﻣِﻨْﻬُﻢْ ﻗُﻮَّﺓً ﻭَﺃَﺛَﺎﺭُﻭﺍْ ﺍﻟْﺄَﺭْﺽَ ﻭَﻋَﻤَﺮُﻭﻫَﺂ ﺃَﻛْﺜَﺮَ ﻣِﻤَّﺎ ﻋَﻤَﺮُﻭﻫَﺎ ﻭَﺟَﺂءَﺗْﻬُﻢْ ﺭُﺳُﻠُﻬُﻢ ﺑِﺎﻟْﺒَﻴِّﻨَﺎﺕِ ﻓَﻤَﺎ ﻛَﺎﻥَ ﺍﻟﻠَّﻪُ ﻟِﻴَﻈْﻠِﻤَﻬُﻢْ ﻭَﻟَﻜِﻦ ﻛَﺎﻧُﻮﺍْ ﺃَﻧﻔُﺴَﻬُﻢْ ﻳَﻈْﻠِﻤُﻮﻥَ 🔻ﺁﻳﺎ ﺩﺭ ﺯﻣﻴﻦ ﺳﻴﺮ ﻧﻜﺮﺩﻧﺪ ﺗﺎ ﺑﺒﻴﻨﻨﺪ ﻋﺎﻗﺒﺖ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺑﻮﺩ؟ ﺁﻧﻬﺎ ﻧﻴﺮﻭﻣﻨﺪﺗﺮ ﺍﺯ ﺍﻳﻨﺎﻥ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﺯﻣﻴﻦ ﺭﺍ ﺯﻳﺮﻭﺭﻭ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺑﻴﺶ ﺍﺯ ﺁﻧﭽﻪ ﺍﻳﻨﺎﻥ ﺁﺑﺎﺩ ﻛﺮﺩﻧﺪ، ﺁﻥ ﺭﺍ ﺁﺑﺎﺩ ﺳﺎﺧﺘﻨﺪ، ﻭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺍﻧﺸﺎﻥ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺑﺎ (ﻣﻌﺠﺰﻩ ﻭ) ﺩﻟﺎﻳﻞ ﺭﻭﺷﻦ ﺑﻪ ﺳﺮﺍﻏﺸﺎﻥ ﺁﻣﺪﻧﺪ، (ﺍﻣّﺎ ﺁﻧﻬﺎ ﺍﻧﻜﺎﺭ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺑﻪ ﻗﻬﺮ ﺧﺪﺍ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭ ﺷﺪﻧﺪ) ﭘﺲ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺳﺘﻢ ﻧﻜﺮﺩ، ﺑﻠﻜﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺮ ﺧﻮﺩ ﺳﺘﻢ ﻛﺮﺩﻧﺪ 🌸 ‎‌‌‎‌‌‎‌‌✾࿐༅✧🍃🌺🍃✧ ༅࿐✾🌸 🔍❀‏ تفسیرنور❀‏📚 🔹✍🏻ﭘﻴﺎم ﻫﺎ:💠 ١- ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﻱ ﺗﺎﺭﻳﺦ، ﺳﻴﺮ ﻭ ﺳﻔﺮ ﻭ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻱ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ، ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﻫﺎﻱ ﺷﻨﺎﺧﺖ، ﻭ ﺗﺮﻙ ﺁﻥ ﻣﻮﺭﺩ ﺗﻮﺑﻴﺦ ﺍﺳﺖ. «ﺍﻭﻟﻢ ﻳﺴﻴﺮﻭﺍ» ٢- ﺁﮔﺎﻫﻲ ﺍﺯ ﺗﺎﺭﻳﺦ ﻭ ﻓﻠﺴﻔﻪ ﻱ ﺁﻥ ﻭ ﺁﺷﻨﺎﻳﻲ ﺑﺎ ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﺍﻗﻮﺍم ﭘﻴﺸﻴﻦ، ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻇﺎﻫﺮﺑﻴﻨﻲ ﻧﺠﺎﺕ ﻣﻲ ﺩﻫﺪ. «ﻳﻌﻠﻤﻮﻥ ﻇﺎﻫﺮﺍ - ﺍَﻭَﻟﻢ ﻳﺴﻴﺮﻭﺍ» ٣- ﺗﺤﻮّﻟﺎﺕ ﺗﺎﺭﻳﺨﻲ ﺑﺮ ﺍﺳﺎﺱ ﻗﻮﺍﻧﻴﻦ ﺛﺎﺑﺖ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﻲ ﺗﻮﺍﻥ ﺍﺯ ﮔﺬﺷﺘﻪ، ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻭ ﻓﺮﺩﺍ ﺩﺭﺱ ﮔﺮﻓﺖ. «ﻓﻴﻨﻈﺮﻭﺍ» ٤- ﺳﻴﺮ ﻭ ﺳﻔﺮ ﺑﺎﻳﺪ ﻋﺎﻣﻞ ﺗﻮﺟّﻪ ﻭ ﺑﻪ ﺩﻭﺭ ﺍﺯ ﻏﻔﻠﺖ ﺑﺎﺷﺪ. «ﻓﻴﻨﻈﺮﻭﺍ» ٥ - ﺑﻪ ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﻭ ﻋﺎﻗﺒﺖ ﺍﻗﻮﺍم ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺑﻨﮕﺮﻳﺪ، ﻧﻪ ﺑﻪ ﺟﻠﻮﻩ ﻫﺎﻱ ﺭﻭﺯﻣﺮّﻩ ﻱ ﺁﻧﺎﻥ. «ﻛﻴﻒ ﻛﺎﻥ ﻋﺎﻗﺒﺔ ...» ٦- ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﺳﻠﺎم، ﺗﻤﺪّﻥ ﻭ ﻗﺪﺭﺕ ﻫﺎﻱ ﺑﺰﺭﮔﻲ ﭘﺪﻳﺪﺍﺭ ﺷﺪﻩ ﻭ ﻧﺎﺑﻮﺩ ﺷﺪﻩ ﺍﻧﺪ. «ﻣﻦ ﻗﺒﻠﻬﻢ» ٧- ﺍﮔﺮ ﺧﺪﺍ ﻏﻀﺐ ﻛﻨﺪ، ﻫﻴﭻ ﻗﻮﻣﻲ ﺑﺎ ﻫﻴﭻ ﻗﺪﺭﺗﻲ ﺗﺎﺏ ﻣﻘﺎﻭﻣﺖ ﻧﺪﺍﺭﺩ. «ﻛﺎﻧﻮﺍ ﺍﺷﺪّ ﻣﻨﻬﻢ ﻗﻮّﺓ» ٨ - ﺗﻮﺟّﻪ ﺑﻪ ﻫﻠﺎﻛﺖ ﻭ ﻧﺎﺑﻮﺩﻱ ﻗﺪﺭﺕ ﻫﺎﻱ ﺑﺰﺭﮒ، ﻋﺎﻣﻞ ﺑﺎﺯﺩﺍﺭﻧﺪﻩ ﻱ ﻏﺮﻭﺭ ﺍﺳﺖ. «ﻛﺎﻧﻮﺍ ﺍﺷﺪَّ ﻣﻨﻬﻢ ﻗﻮّﺓ» ٩- ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻭ ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﻲ ﺗﻨﻬﺎ ﺩﺭ ﻗﺪﺭﺕ ﻭ ﺁﺑﺎﺩﺍﻧﻲ ﻧﻴﺴﺖ، ﺑﻠﻜﻪ ﺩﺭ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﻭ ﭘﻴﺮﻭﻱ ﺍﺯ ﺍﻧﺒﻴﺎﺳﺖ. «ﺍﺷﺪَّ ﻣﻨﻬﻢ ﻗﻮّﺓ... ﻭ ﻋﻤﺮﻭﻫﺎ ﺍﻛﺜﺮ ﻣﻤّﺎ ﻋﻤﺮﻭﻫﺎ... ﻛﺎﻧﻮﺍ ﺍﻧﻔﺴﻬﻢ ﻳﻈﻠﻤﻮﻥ» ١٠- ﻓﺮﻳﻔﺘﮕﻲ ﺑﻪ ﻗﺪﺭﺕ ﻭ ﺛﺮﻭﺕ، ﺍﺯ ﻣﻮﺍﻧﻊ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺑﻪ ﺍﻧﺒﻴﺎ ﺍﺳﺖ. «ﻋﻤﺮﻭﻫﺎ ﺍﻛﺜﺮ ﻣﻤّﺎ ﻋﻤﺮﻭﻫﺎ ﻭ ﺟﺎﺋﺘﻬﻢ ﺭﺳﻠﻬﻢ ﺑﺎﻟﺒﻴّﻨﺎﺕ...» ١١- ﺩﺭ ﺗﺒﻠﻴﻎ ﻭ ﺗﺮﺑﻴﺖ، ﺍﺯ ﺷﻴﻮﻩ ﻫﺎ ﻭ ﺍﺳﺘﺪﻟﺎﻝ ﻫﺎﻱ ﺭﻭﺷﻦ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻛﻨﻴﻢ. «ﺟﺎﺋﺘﻬﻢ ﺭﺳﻠﻬﻢ ﺑﺎﻟﺒﻴّﻨﺎﺕ...» ١٢- ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ، ﻋﺎﺩﻝ ﻭ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺍﺳﺖ؛ ﻋﺎﻣﻞ ﺍﺻﻠﻲ ﻫﻠﺎﻛﺖ ﺍﻗﻮﺍم ﭘﻴﺸﻴﻦ، ﺧﻮﺩ ﺁﻧﺎﻥ ﻫﺴﺘﻨﺪ. «ﻓﻤﺎ ﻛﺎﻥ ﺍﻟﻠّﻪ ﻟﻴﻈﻠﻤﻬﻢ ﻭ ﻟﻜﻦ ﻛﺎﻧﻮﺍ ﺍﻧﻔﺴﻬﻢ ﻳﻈﻠﻤﻮﻥ» ١٣- ﺳﺮﭘﻴﭽﻲ ﺍﺯ ﺩﺳﺘﻮﺭﻫﺎﻱ ﺍﻧﺒﻴﺎ، ﻇﻠﻢ ﺑﻪ ﻧﻔﺲ ﻭ ﺩﺭ ﭘﻲ ﺩﺍﺭﻧﺪﻩ ﻱ ﻋﺬﺍﺏ ﺍﺳﺖ. «ﺍﻧﻔﺴﻬﻢ ﻳﻈﻠﻤﻮﻥ» 🌸 ‎‌‌‎‌‌‎‌‌✾࿐༅✧🍃🌺🍃 ༅࿐🌸 🔹❀‏ حدیث روز 🔹❀‏ 🌹امام حسين عليه السلام : 🔺لايَحِلُّ لِعَينٍ مُؤمِنَةٍ تَرَى اللّه َ يُعصى فَتَطرِفَ حَتّى تَغَيِّرَهُ ؛ 🔻بر هيچ چشم مؤمنى روا نيست كه ببيند خدا نافرمانى مى شود و چشم خود را فرو بندد ، مگر آن كه آن وضع را تغيير دهد . 📚الأمالى ، طوسى ، ص 55 .. 🌸 ‎‌‌‎‌‌‎‌‌✾࿐༅✧🍃🌺🍃 ༅࿐✾🌸 🗓️ امروز: سہ شنبہ ☀️۲٤/بهمن/١٤٠٢/۱۱   🌙 ۰۳/‌شعبان/١٤٤۵/۰۸ 2024/02/Feb/13🌲 🌸 ‎‌‌‎‌‌‎‌‌✾࿐༅✧🍃🌺🍃✧ ༅࿐✾🌸 💠 ذڪـرِ روز 🕋 یا ارحم الراحمین(۱۰۰مرتبہ) *اے مهربان‌ترین مهربانان 💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨ 🤲اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ السِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ 💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨ ✋🏻 سـلام میدهیم به ارباب بی کفن:🚩 🚩اَلسَّلامُ عَلَیْڪَ یا اَبا عَبْدِ اللَّهِ وَ عَلَى الْاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائڪَ عَلَیْڪَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ وَ لا جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِڪُمْ 🚩 اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعلے اولاد الحسين وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ 🌸 ‎‌‌‎‌‌‎‌‌✾࿐༅✧🍃🌺🍃✧ ༅࿐✾🌸 🌷🍃 أَلَا بِذِڪْرِ اللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوبُ
هدایت شده از بسم الله بنیامین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥این فیلم چند دقیقه قبل از شهادت شهید غلامحسین اسلامی فرد است. ❤️@hafzi_1❤️ کانال شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار🌹🌹
هدایت شده از بسم الله بنیامین
💚درس خواندنش کمی با بقیه فرق داشت ! زمان نوشتن یادداشت‌هاش ، اگر فکرش کُند می‌شد یا در مسئله ای می ماند ؛ گوشه‌ی یادداشتش می‌نوشت : " الٰهـےوَربـِّےمَن‌ْلـےغَیرُڪْ " ❤️@hafzi_1❤️ کانال شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار🌹🌹
هدایت شده از بسم الله بنیامین
7.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
| 🎙 امروز برای ما اصل این نظام است 🎙 ❤️@hafzi_1❤️ کانال شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار🌹🌹
هدایت شده از بسم الله بنیامین
🌷 🌷 (۲ / ۱) ! 🌷من در روایت فتح رفیقی داشتم که از دوران بعد از انقلاب که در سمعی بصری ورامین بودم، می‌شناختمش. در ورامین فیلم نمایش می‌دادم. ایشان دبیر عربی بود ولی به این کارها هم خیلی علاقه داشت. از آن‌جا باهم رفیق شده بودیم. بعدها که من به تهران آمدم و در روایت فتح رفتم شنیدم که این هم آمده تهران ولی معتاد شده. از آن معتادهای تیر. این بنده خدا جای من را پیدا کرده بود هر چند وقت یک‌بار به روایت می‌آمد. با چنان قیافه زاری می‌آمد که معلوم بود چه می‌خواهد. یک روز که آمد اساسی بهش توپیدم. 🌷....بهش گفتم: «فلانی من نشستم مونتاژ می‌زنم، وقتی تو میای من دیگه حال کار کردن ندارم. جون اون کسی که دوست داری دیگه نیا! محض رضای خدا نیا! این کارو نکن. دیگه هم بهت پول نمی‌دم.» تا توانستم طرف را با تهدید و التماس طرد کردم. دیگر هم نیامد. بعد از شهادت آوینی دورادور شنیده بودم که دیگر ترک کرده و خوب شده است. افتاده تو فاز فیلمنامه‌نویسی و اصلاً زندگی‌اش عوض شده است. یک روز دیدمش و بهش گفتم: «چی شد که تو دیگه ترک کردی؟ سر اون حرفایی که من بهت زدم بود؟» گفت: «نه بابا من اینقد شبیه تو باهام برخورد کرده بودن. تو بودی، زنم بود، مادرم بود، برادرم بود. همه.... 🌷همه همین‌جور باهام برخورد کردن» آدم معتاد اصلاً هیچ چیز برایش مهم نیست، فقط می‌خواهد مواد بهش برسد. می‌گفت فهمیدم که تو رفیق آوینی هستی و این آوینی هم رئیس سوره است. یک روز دیدم که از ساختمان سوره رفت بالا من هم پشت سرش رفتم. بهش گفتم: «آقای فارسی سلام رسوند گفتن اگه دارید یه کمکی به من بکنید!» آوینی هم گفته بود: «اصلاً نیاز نداره که آشنایی بدی من خودم باهات رفیقم.» پولی بهش داده و گفته بود: «هروقت نیاز داشتی بیا بگیر.» هرچند وقت یک‌بار.... .... ❤️@hafzi_1❤️ کانال شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار🌹🌹
هدایت شده از بسم الله بنیامین
5.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شما به دیدار خصوصی با (عليه‌السلام) دعوت شدید :)) (عليه‌السلام) 🍃🌸🍃🌻🍃🌸🍃 أَلَا بِذِڪْرِ اللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوبُ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❤️@hafzi_1❤️ کانال شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار🌹🌹
هدایت شده از بسم الله بنیامین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خواص خواندن چهارقل: 🌴درامان ماندن خود و فرزند و مال از اسیب، 🌴دفع چشم زخم 🌴دفع سحروجادو 🌴آرامش ورفع اضطراب 🌴دورشدن شیاطین 🌴رفع. بلا وغم 🌴آسان شدن کارها 🌴بازشدن گره های کور در زندگی (به روایت آیه الله بهجت ره خصوصا تکرار ناس وفلق سبب رفع بلا وگرفتاریهای بزرگ است ان شاءالله 💛به امید اینکه تمام خواص وبرکات چهارقل شامل حال کل اهل ایمان و خودمون و،عزیزانمون ،باشه قربة إلی الله🤲 🍃🌸🍃🌻🍃🌸🍃 أَلَا بِذِڪْرِ اللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوبُ ❤️@hafzi_1❤️ کانال شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار🌹🌹
هدایت شده از بسم الله بنیامین
✍️ 💠 چانه‌ام روی دستش می‌لرزید و می‌دید از این جانم به لب رسیده که با هر دو دستش به صورتم دست کشید و به فدایم رفت :«بمیرم برات نرجس! چه بلایی سرت اومده؟» و من بیش از هشتاد روز منتظر همین فرصت بودم که بین دستانش صورتم را رها کردم و نمی‌خواستم اینهمه مرد صدایم را بشنوند که در گلویم ضجه می‌زدم و او زیر لب (سلام‌الله‌علیها) را صدا می‌زد. هر کس به کاری مشغول بود و حضور من در این معرکه طوری حال حیدر را به هم ریخته بود که دیگر موقعیت اطراف از دستش رفت، در ماشین را باز کرد و بین در مقابل پایم روی زمین نشست. 💠 هر دو دستم را گرفت تا مرا به سمت خودش بچرخاند و می‌دیدم از مصیبتی که سر ناموسش آمده بود، دستان مردانه‌اش می‌لرزد. اینهمه تنهایی و دلتنگی در جام جملاتم جا نمی‌شد که با اشک چشمانم التماسش می‌کردم و او از بلایی که می‌ترسید سرم آمده باشد، صورتش هر لحظه برافروخته‌تر می‌شد. می‌دیدم داغ غیرت و غم قلبش را آتش زده و جرأت نمی‌کند چیزی بپرسد که تمام توانم را جمع کردم و تنها یک جمله گفتم :«دیشب با گوشی تو پیام داد که بیام کمکت!» و می‌دانست موبایلش دست عدنان مانده که خون در نگاهش پاشید، نفس‌هایش تندتر شد و خبر نداشت عذاب عدنان را به چشم دیده‌ام که با صدایی شکسته خیالش را راحت کردم :«قبل از اینکه دستش به من برسه، مُرد!» 💠 ناباورانه نگاهم کرد و من شاهدی مثل (علیه‌السلام) داشتم که میان گریه زمزمه کردم :«مگه نگفتی ما رو دست امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) امانت سپردی؟ به¬خدا فقط یه قدم مونده بود...» از تصور تعرض عدنان ترسیدم، زبانم بند آمد و او از داغ غیرت گُر گرفته بود که مستقیم نگاهم می‌کرد و من هنوز تشنه چشمانش بودم که باز از نگاهش قلبم ضعف رفت و لحنم هم مثل دلم لرزید :«زخمی بود، داشتن فرار می‌کردن و نمی‌خواستن اونو با خودشون ببرن که سرش رو بریدن، ولی منو ندیدن!» 💠 و هنوز وحشت بریدن سر عدنان به دلم مانده بود که مثل کودکی از ترس به گریه افتادم و حیدر دستانم را محکم‌تر گرفت تا کمتر بلرزد و زمزمه کرد :«دیگه نترس عزیزدلم! تو امانت من دست (علیه‌السلام) بودی و می‌دونستم آقا خودش مراقبته تا من بیام!» و آنچه من دیده بودم حیدر از صبح زیاد دیده و شنیده بود که سری تکان داد و تأیید کرد :«حمله سریع ما غافلگیرشون کرد! تو عقب نشینی هر چی زخمی و کشته داشتن سرشون رو بریدن و بردن تا تلفات‌شون شناسایی نشه!» 💠 و من می‌خواستم با همین دست لرزانم باری از دوش دلش بردارم که نجوا کردم :«عباس برامون یه اورده بود واسه روزی که پای داعش به شهر باز شد! اون نارنجک همرام بود، نمی‌ذاشتم دستش بهم برسه...» که از تصور از دست دادنم تنش لرزید و عاشقانه تشر زد :«هیچی نگو نرجس!» می‌دیدم چشمانش از عشقم به لرزه افتاده و حالا که آتش غیرتش فروکش کرده بود، لاله‌های را در نگاهش می‌دیدم و فرصت عاشقانه‌مان فراخ نبود که یکی از رزمنده‌ها به سمت ماشین آمد و حیدر بلافاصله از جا بلند شد. 💠 رزمنده با تعجب به من نگاه می‌کرد و حیدر او را کناری کشید تا ماجرا را شرح دهد که دیدم چند نفر از مقابل رسیدند. ظاهراً از بودند که همه با عجله به سمت‌شان می‌رفتند و درست با چند متر فاصله مقابل ماشین جمع شدند. با پشت دستم اشک‌هایم را پاک می‌کردم و هنوز از دیدن حیدر سیر نشده بودم که نگاهم دنبالش می‌رفت و دیدم یکی از فرمانده‌ها را در آغوش کشید. 💠 مردی میانسال با محاسنی تقریباً سپید بود که دیگر نگاهم از حیدر رد شد و محو سیمای او شدم. چشمانش از دور به خوبی پیدا نبود و از همین فاصله آنچنان آرامشی به دلم می‌داد که نقش غم از قلبم رفت. پیراهن و شلواری خاکی رنگ به تنش بود، چفیه‌ای دور گردنش و بی‌دریغ همه رزمندگان را در آغوش میگرفت و می‌بوسید. حیدر چند لحظه با فرماندهان صحبت کرد و با عجله سمت ماشین برگشت. 💠 ظاهراً دریای این فرمانده نه فقط قلب من که حال حیدر را هم بهتر کرده بود. پشت فرمان نشست و با آرامشی دلنشین خبر داد :«معبر اصلی به سمت شهر باز شده!» ماشین را به حرکت درآورد و هنوز چشمانم پیش آن مرد جا مانده بود که حیدر ردّ نگاهم را خواند و به عشق سربازی اینچنین فرمانده‌ای سینه سپر کرد :« بود!» 💠 با شنیدن نام حاج قاسم به سرعت سرم را چرخاندم تا پناه مردم در همه روزهای را بهتر ببینم و دیدم همچنان رزمنده‌ها مثل پروانه دورش می‌چرخند و او با همان حالت دلربایش می‌خندد... ✍️نویسنده: ❤️@hafzi_1❤️ کانال شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار🌹🌹
هدایت شده از بسم الله بنیامین
🕊زیارتنامه ی شهدا🕊 بسم الرب الشهدا و الصدیقین اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم🌹🌱🌹🌱 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 به دلخواه صلوات ❤️@hafzi_1❤️ کانال شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار🌹🌹
15.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💐 صلوات شعبانیه 🌲إِلٰهِى وَأَنَا عَبْدُكَ وَابْنُ عَبْدِكَ قائِمٌ بَيْنَ يَدَيْكَ ! خدایا، من بنده تو و فرزند بنده توأم، در برابرت ایستاده‌ام ... ♥️ من همینم ، همان که مخلوقِ توست ، پرورش او با تو بود ، رزق و روزی اش را تو داده ای و بیین ، کم و کسرم فراوان است بیا و بسازم ...