#تلنگر🌺🍃
رفقا ! ، دعا کنید که خداوند ، از کَری و کوری نجاتتان دهد.
تا انسان غیر خدا را می خواهد ، هم کَر است و هم کور .....
#شیخ_رجبعلی_خیاط
📕 کیمیای محبت ، ص ۱۷۸
@Shahadat_dahe_haftad
کانال ❣ شهادت + دهه هفتاد❣
🌸✨
✅ امام علی علیه السلام :
تكبر ، خوی نابود کننده های است كه ، هر كه بدان فزونی جويد كوچك شود.....
📕 غررالحکم ، باب الکبر
@Shahadat_dahe_haftad
کانال ❣ شهادت + دهه هفتاد❣
🌺☘
❂○° #وصیٺـــ_نامہ °○❂
"انا لله وانا الیه راجعون"
🍂پس بنابراین من از آن کسی نبوده ام که پس از رفتنم ناراحت شود و فقط بنده ضعیف خدا بوده و مرا به سوی خود برده است و بدانید که من اولین و یا آخرین کسی نیستم که جان خود را فدای این انقلاب اسلامی کرده ام بلکه هزاران نفر از من بهتر این راه را رفته اند و خواهند رفت و خواهشمندم شهادت من با عث ناراحتی شما نباشد و از خدای بزرگ بخواهید و دعا کنید که تمام مارا ببخشد و به صراط مستقیم هدایت کند و از شما تقاضا می کنم که همیشه وقت به یاد خدا باشید و بدانید که سرانجام زندگی مرگ است ..🍂
#شهید_عبدالرضا_رودبندیزاده🌷
📎سالروز شهادت
@Shahadat_dahe_haftad
کانال ❣ شهادت + دهه هفتاد❣
🌷 بانـو ...
چادرے که شدے مرامت هم چادرے باشد👌
#چادر که گذاشتے وظایفت هم بیشتر مےشود 😉
گرچه می گوییم #عشق و خبرے از وظیفه هم نیست
#چشم هایت بانو...حواست باشد👌
#صدایت بانو... حواست باشد😉
#قدم هایت ...
مبادا رفتارت چادرے نباشد❗️
آخر همیشه مےگویم ...
چادر که سر کردی یک چادر ظاهرے بر سرت هست و یک چادر باطنے بر دلـ❤️ـت
حواست باشد بانـــو ...
چادرے که در دستـان توست #امانت
زهــــ🌸ــــرا (س) است
مبادا چادر را از ما بگیرند و بگویند :
لیاقتش را نداشتے
بانو حواست باشد🖐
💐چادر #حرمت دارد💐
#ما_با_چادرمون_خوشتیپ_تریم😉
@Shahadat_dahe_haftad
کانال ❣ شهادت + دهه هفتاد❣
✍ #ڪلام_شـهید
خداوندا من در طول زندگی نتوانسته ام خدمتی به اسلام بکنم اگر با ریختن خونم می توانم خدمتی به اسلام بکنم پس ای رگبار مسلسل ها وای غرش توپخانه ها وای ترکش خمپاره ها مرا دریابید...
#رزمندهدیروز_مدافعامروز
#شهید_سیدعلی_منصوری🌷
#سالروز_شهادت
@Shahadat_dahe_haftad
کانال ❣ شهادت + دهه هفتاد❣
🌺🍃
#خاطرات_شهدا
#از_شهدا_الگو_بگیریم
از کرمانشاه به جبهه آمده بودم و مجروح شدم. دستم از کار افتاد و ناچار شدم برای مداوا به تهران بیایم.
ابراهیم در این وضعیت مرا تنها نگذاشت و به همراهم به تهران آمد و چند روز در منزل آن ها بودم و به خانواده ابراهیم مخصوصا مادر ایشان خیلی زحمت دادم.
ابراهیم با موتور من را به همه جا می برد و پی گیر درمانم بود .
بعد از این به دوستانم گفتم که من در تهران فردی را دیدم که از ما کردها مهمان نواز تر است .....
#شهید_ابراهیم_هادی
#راوی_سردار_امیر_نوح
@Shahadat_dahe_haftad
کانال ❣ شهادت + دهه هفتاد❣
#رمان_مجنون_من_کجایی❤️
#قسمت_48
تن بچه ها هم لباس سیاه کردم
هنوز نه خبر اسارت سید به مامان جون گفتم نه خبر شهادت حسینو😢
چه سخته خواهر بشه پیک خبر گفتن شهادت برادر
چه سخته بشی پیک خبر اسارت مردت
یا زینب کبری کمکم کن😭😢
دم سر سیاه فاطمه سرش بستم
دخترم ایام دور از پدریت شروع شد
گوشی📞 برداشتم الو سلام مامان جون
مامان جون (مادر سید):سلام دخترم
خوبی؟
صدات چرا گرفته؟😢
-چیزی نیست مادر داریم میایم خونتون
مامان جون:قدمتون سر چشم🙂
اسارت رو با ذکر خدا به امید خودت
خودت بهم کمک کن زدم
یه ربع بعد رسیدیم خونه مامان جون😞
زنگ زدم
مادر مثل همیشه اومد استقبالمون
مامان جون:سلام دخترم خوبی؟
چرا سیاه پوشیدی؟😢
چیزی شده؟
-خوبم مادر
آقا جون هست؟
مامان جون:اره تو خونست رقیه چی شده مادر؟
داخل شدیم
-سلام آقاجون
آقا جون:سلام بابا جان
-مادر میشه بیاید بشینید😔
-من امروز سپاه بودم
حدود ده روز پیش تو سوریه تو منطقه ای به اسم خان طومان عملیات میشه بچه های مدافع حرم خیلی شهید و اسیر میشن😭
مامان جون:یا امام حسین
مجتبی چی؟😢
-مامان مجتبی من اسیر شده
حسین داداشم شهید شده😭
مادر با یا زینب کبری از حال رفت😞
با دادن اب قند و ماساژ مادر به هوش اومد
بعداز چند دقیقه گفت رقیه الان چی میشه؟
-تبادل میکنند مادر اول اجساد شهدا
مامان جون:به مادرت گفتی
-نه
مامان جون:منم میام باهات بریم به مادرت بگیم😭😢
رقیه اشک 😭نریز
دشمن شاد میشه
مارو از خلقت مدافع حرم آفریدند
روزها از پس هم میگذشت و ما فقط منتظر خبری از سپاه بودیم😢
حسنا اومده پیش مامان چون وضعش خیلی اظطراری بود
سه ماهی از شنیدن خبر شهادت و اسارت میگذره
من و زینب خونه مادر بودیم
که گوشیم📱 زنگ خورد
آقای حسن پور:سلام خانم حسینی
ببخشید مزاحمتون شدم
-سلام آقای حسن پور مراحمید
خبری شده؟
اقای حسن پور: بله خوشبختانه بالاخره مذاکرات ما با داعش به نتیجه رسید و حدود 25روز دیگه شهدا وارد ایران میشن😢
بعد از معاینه یعنی حدود5روز بعدش وارد شهر میشن و مراسم تشیع و تدفین انجام میشه😞
-خیلی ممنون آقای حسن پور
اجرتون با امام حسین😢
گوشی قطع کردم
حسنا:اجی خبری شده؟
-با گریه 😭گفتم اوهوم حسین 30روز دیگه خونه است
حسنا :وای خدایا شکرت😭
اشکاش جلوی حرف زدنشو گرفت
بدنش شل شد و روی مبل افتاد
ترسیدم دویدم سمتش
-حسنا جان خوبی؟😰😢
با چهره ایی که از درد تو هم رفته بود جوابمو داد:نه آجی
-بریم دکتر
حالش وخیم بود سریع رسوندمش
به محض ورود رفتم داخل بیمارستان و به همراه چند تا پرستار برگشتم😢..
#ادامه_دارد ....
@Shahadat_dahe_haftad
کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣