❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃
#فرازے_از_وصیت_نامہ
✍تعجب مے ڪنم از مردمے ڪہ بعد از گذشت سال ها و با این همه شهیدان و این همه توطئہ هاے دشمنان هنوز در خواب هستند. آن ها نور را با این همہ روشنے نمے بینند.
#شهید_علی_ڪمیلے_فر
📚ڪتاب سوے دیار عاشقان، صفحہ 113
@Shahadat_dahe_haftad
کانال ❣شهادت + دهه هفتاد❣
شھیدمرتضےآوینے:
#شھید منتظر مرگ نمےماند
او خودش #مرگ رابرمےگزیند...
شھیدپیش از آنڪہ مرگ ناخواستہ
بہ سراغ او بیاید بہ #اختیار خویش
مےمیرد 👌و لذت زیستن را هم
هم او مےیــابد.
نہ آنڪس ڪہ #دغدغہ مرگ
حتے آنے او را بہ خود نمےگذاردش
و خود را بہ ریسمان پوسیده
#غفلت مےآمیزد😔.
#شھادت_مرزخوبان_است ♥️
#اللھم_ارزقنےشهادةفےسبیلڪ🌷
🌹🍃🌹🍃
@Shahadat_dahe_haftad
❌باید لپ بعضی از این سلبریتی ها و غرب پرستا و وطن فروشا رو بکشی بگی عمویی،از کی تا حالا اینقدر وطن پرست شدی؟😏
حالا چی شد از اجنبی بدت اومد؟
اگه منافع ملی برات مهم بود!
اگه عزت و اقتدار کشور مهم بود
اگر ارزش #پول_ملی برات مهم بود
اگر #تمامیت_ارضی برات مهم بود!
بیخود کردی بدون فکر و اندیشه و فله ای رأی دادی که چوب حراج بزنن به هست و نیست مملکت!
❌حالا #دلواپس شدید؟
#آب_خزر براتون مهم شده؟
دوغتو بنوش بگو #رضا_شاه روحت شاد،و برو ببین تور ترکیه کیه!
❌اون موقعی که #سعید_جلیلی مذاکره کننده ارشد کشور بود و برای حفظ منافع ملی مملکت آب از ناخنش نمیچکید و مثل کوه جلوی زیاده خواهی های اجنبی ایستاده بود و امتیاز نمیداد، همین جماعت، صبح تا شب توهین و مسخره میکردند که دنیا جای چنگ و دندان نشون دادن و پنجه کشیدن نیست،باید با دشمن خودمون هم #مذاکره و تعامل کنیم!
دلار بود سه هزار تومن!
رفتن برای این که به عقب برنگردن و دوباره تحریم نشیم و دلار بشه هزار تومن استاد مشایخی بمونه رأی دادن!
دیگه نگم بقیه شو!
یادتون که نرفته رئیس جمهور معتدلتون میگفت:
میخواهید تحریم برگردانید؟
بعد شما سوت و کف میزدید!
میگفت :شما زبان دنیا رو بلدید؟ شما زبان مردم خودتان هم بلد نیستید!
شما سوت و کف میزدید!
میگفت چطور آب و صابون بیاریم روتونو بشوریم!
شما سوت و کف میزدید!
حالا دلت برای آب خزر سوخته؟
اون موقعی که گونی گونی سیمان تو قلب #رآکتور اتمی میریختند که با خون نخبگان مملکت درست شده بود کجا بودی؟
اون موقعی که سانتریفیوژ های نسل جدید و مثل گونی سیب زمینی رو هم مینداختند کجا بودی؟
اون موقعی که کیلو کیلو اورانیوم های غنی شده رو که گیر فلک نمیومد و اکسید کردن کجا بودی؟
اون موقعی که از ترکیه پهن وارد کردن کجا بودید؟
میخوای بگم کجا بودید؟
یا تو خیابون یه دلاری و با هزار تومنی گرفته بودی که آخ از فردا دلار میشه هزار تومن!
یا وقتی جای اون همه خیانت KFC باز شده بود، شما تو صف سیبزمینی سرخ شده، تو روغن اجنبی بودی و تو اینستاگرام پست میزاشتی که وایییییییی KFC فکر کنم این ماه ده کیلو وزن اضافه کنم؟
حالا برای ما از نظام حقوقی #دریای_خزر میگن!
ببین برعنداز!
تا 1400!
هر امتیازی که داده بشه!
هر تیکه از وطن که فروخته بشه!
هر خیانت مجددی که بشه!
قیمت ارز و سکه تا هرجایی که بره!
اونایی که برا روحانی رای جمع کردن و رای دادن مقصرن .
چون با رأی مستقیم اینها بود که این دولت مردان ابقا شدند!
خزر رو هم بدن، اونایی دادن که شما بهشون رأی دادید!
پس!
#سکوت😐
@Shahadat_dahe_haftad
🌺یادم میاد مقداری از #موهای اطراف سرش کمی سفید شده بود...
هر وقت جلوی #آینه می ایستاد و خودش را می دیدآه حسرتی می کشید و میگفت:
#آخر_پیر_شدیم_و_شهید_نشدیم😔...
🌺 آنقدر با حسرت ونگرانی این جمله را بیان میکرد که #اشتیاق بشهادت🌷 را در کلامش میدیدم
او با این جملات مرا آماده میکرد و خودش مهیا میشد برای پرواز🕊...
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_سجاد_طاهرنیا
راوے : #همسر_شهید🌹
@Shahadat_dahe_haftad
❤️بسم رب العشق ❤️
آرزوی دست هایم...🕊
#پارت_هفتم
وارد محوطه دانشگاه شدم نگاهی به اطراف کردم با دیدن مریم که منتظرم ایستاده بود به سمتش رفتم .....
هواسش به من نبود و انگار تو دنیای دیگه ای سیر میکرد
با ضربه ای که به شونش زدم یه متر پرید هوا😐 و جیغ بلندی کشید😐♀
وقتی نگاهش بهم افتاد و دید منم عصبانی گفت : این چه وضعشه😡 چرا اینطور کردی 😠ترسیدم
فهمیدم اعصاب نداره پس چیزی نگفتم مشغول راه رفتن توی محوطه بودیم و سکوت بین ما حاکم بود
چون واقعا میترسیدم حرفی بزنم
که یهو دادی کشید که از جام پریدم
_اههههههههه تو واس چی ساکتی خو حرف بزن😐
اب دهنمو قورت دادمو گفتم :
والا تو ان چنان پاچه میگیری که میترسم حرف بزنم😰
دوباره با داد گفت :
من کی پاچه گرفتم؟؟😡😡😤
با ترس گفتم :
همین الان😐😓
گفت:عه؟؟!! خدایی جذبرو حال کن😂 و زد زیر خنده 😑😑😑
با محکم ترین شکل ممکن زدم تو سرش😑😑
و جیغی کشیدم که تمام دانشگاه لرزید....
_مریمممممممممم من تو رو میکشم 😡😤
که یهو یه پسری صدام کرد
_خانم ساجدی !!!
برگشتم یه ابرومو دادم بالا و نگاهش کردم و گفتم : بفرمایید😕
_ یه عرض کوچیک داشتم 😓
_میشنوم🤔
_امممممم چیزه .... میشه فردا باهم ملاقات داشته باشیم؟؟😥
_برای؟.....
_الان نمیشه عرض کنم خدمتتون...فردا اگه میشه تو کافی شاپ ......همو ببینیم .😓
_اممممم باشه فقط میشه خودتونو معرفی کنید؟🤔
_طاهری هستم.....شهاب طاهری .......با اجازه...خدانگهدار
_خدانگهدار
و رفت ... مریم با تعجب گفت شهاب با تو چیکار داشت؟؟😳
ابروهامو بالا دادمو پرسیدم تو میشناسیش؟؟!🤔🤔🤔
_اره یکی از کلاسامون باهمه .....عجیبه که شهاب اومده سراغت ... چون با دخترا حرف نمیزنه چه برسه به قرار گذاشتن 😱
_اوه اوه پس امله😏 و زدم زیر خنده😂
دیدم بهم نگاه نمیکرد فک کردم چشاش مشکل داره نگو مخش معیوبه و بلند زدم زیر خنده
مریم چیزی نمیگفت و فقط با لبخند نگاهم میکرد
@Shahadat_dahe_haftad
کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
❤️بسم رب العشق❤️
آرزوی دست هایم .....🕊
#پارت_هشتم
بعد از تموم شدن کلاسها از مریم جدا شدم و به سمت خونه رفتم ... 😌
وارد خونه که شدم صدای داد و بیداد میومد .....😱
با سرعت رفتم 🏃♀🏃♀
وارد ساختمون شدم....که صدای سیلی با صحنه ای که دیدم برابر شد.....😰
یسنا به صورت پروین سیلی زد.....😱جمله رو تکرار کردم
یسنا.....به صورت.....پروین....سیلی.... زد .....😡😤
صدای فریادم تمام ستون های خونرو لرزوند ....😠.نگاه ترسان یسنا روی چهرم ثابت موند....معلوم بود مامان خونه نیست که قشقرق به پا کرده.....😏
با چند قدم بلند خودمو بهش رسوندم و بدون هیچ کلامی سنگین ترین سیلی عمرمو بهش زدم......😁دوباره زدم..دوباره و دوباره زدم .... انقدر زدم تا صورتش به کبودی میزد..... 😌
نه تنها تنبیه بی احترامی به پروین بود 😡بلکه تلافی تمام سیلی هایی که به ناحق بخاطر اون خوردم بود......😢
انگشت اشارمو به طرفش گرفتم و گفتم :
دفعه ی دیگه........فقط دفعه ی دیگه...دستت روی پروین و دخترش بالا بره.....یسنا به خدا قسم ...زندت نمیزارم.....🔫یسنا...مطمئن باش حالا که اینو میگم نه برام مهمه پدرم و مادرم چیکار میکنن نه هیچ چیز دیگه....حتی اگه بکشنمم برام مهم نیست ...میفهمی؟؟! 😡
با فریادی که زدم فقط با ترس سرشو تکون داد و رفت.....😄
پوووووف اینم از امروز ....
رفتم توی اتاقم و تاشب فقط برای خوردن ناهار و شام اومدم بیرون چون فردا امتحان داشتم ـ.... باید میخوندم...🤓
صبح با صدای ساعت بیدار شدم
دست و صورتمو شستمو وارد اشپزخونه شدم
با پروین سلام کردمو لپ توپولوشو محکممممم بوسیدم😍😘
_سلامم صبح پروین جونم بخیر😘
_سلام دختر قشنگم صبح تو هم بخیر☺️
بشین صبحانتو بخور دیرت نشه مادر😊
_چشم😇
#ادامه_دارد
@Shahadat_dahe_haftad
کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣