نسیم صبح اگر یابی، گذر بر منزل لیلی
بپرسی از من مجنون، دل رنجور شیدا را
#شهید_احمدرضا_ابراهیمی
#سالروز_شهادت
📎 سلام ؛ صبحتون شھـدایے🌺
#محاکمه_مهناز_افشار
@Shahadat_dahe_haftad
کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
آقاےمن
#عآشــِـق خَستـہ دلَـت
باز ڪَمے غَمگیـــن استـــ
اے واے
غَـــمِ #دوریتــــان
واااے عَجـَب سَنگین استـــ
#سلام_مولای_مــهربانم🌸🍃
📎صبحت بخیر آقا
#محاکمه_مهناز_افشار
@Shahadat_dahe_haftad
کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
✨
مردعربی از حضرت علی (ع) پرسيد :
اگر من آب بنوشم حرام است؟
فرمودند : نه
گفت: اگر خرما بخورم حرام است؟
فرمودند: نه
گفت: پس چطور اگه ايندو را با هم مخلوط كنم و مدتي در آفتاب بگذارم تا شراب شود خوردنش حرام است !
اميرالمومنين (ع) فرمودند :
اگر آب به رو ي سرت بپاشم دردي احساس ميكنی؟ گفت : نه
فرمودند:اگر مشتی خاك بپاشم چطور ؟
گفت : نه
فرمودند : اگر ايندو را با هم مخلوط كنم و مدتي در آفتاب بگذارم آنگاه به سرت بزنم چطور ؟
گفت : فرق سرم شكافته ميشود.
حضرت فرمودند : حكايت آن نيز اينگونه است .
📚منبع :کتاب قضاوتهای امیرالمومنین(ع)
#محاکمه_مهناز_افشار
@Shahadat_dahe_haftad
کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
#شهیدانه
شهدا بهترین الگو در انتظار
رفتم داخل .. به نگهبان گفتم با
فرمانده تون کار دارم ..
⚡️گفت الان ساعت ۱۱ هست و ملاقاتی قبول نمی کنن
⚡️رفتم در اتاقش رو زدم ..رفتم داخل
👌روی سجاده نشسته بود و داشت ذکر میگفت ..
😭چشماش سرخ بود و خیس اشک .
😔رنگ به رو نداشت . نگران شدم ..
✅گفتم مصطفی چیزی شده ؟ خبری شده ؟ کسی طوریش شده ؟
🌹سرش رو انداخت پایین ، زل زد به مهرش و دانه های تسبیح رو یکی یکی رد میکرد ..
آهی کشید و گفت از ساعت ۱۱ تا ۱۲ رو مخصوص خدا گذاشتم ..
میشینم ، فکر میکنم و نگاه میکنم به کارهای خودم ..
🌹از خودم میپرسم . مصطفی کارهایی که کردی برای خدا بوده یا برای دل خودت ؟
صداش بغض داشت ، بغضی که به زحمت نگهش داشته بود..
💐دلم به حال خودم سوخت ، من کجا و مصطفی کجا !!
🌹شهید مصطفی ردانی پور🌹
✅📣آیت الله سعادت پرور (ره) :
👈اگر نفس را آزاد گذاشتید و مراقب آن نبودید و محاسبه اعمال نکردید و دوش به دوش غفلت ، عمر رو گذارندید از سوء خاتمه(بد تمام شدن عمر بترسید)
#محاکمه_مهناز_افشار
@Shahadat_dahe_haftad
کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
🍂﷽🍂
#برگـــے_از_خاطراٺ
💠 پسرم حامد خیلی اهل شوخی و خنده بود، رفتارش طوری بود که اگر از کسی کدورت یا ناراحتی داشت سعی میکرد با خوبی و خنده مشکلش رو حل کنه.
⭕️ ولی یه خط قرمزی داشت.... 《 #ولایت_فقیه 》
به ولایت که میرسید میگفت منطقه ممنوعه است.
🔹یه دوستی داشتیم که با همه شوخی میکرد یک بار به شوخی بحثی کرد، که دیدم حامد کشیدش کنار و با جدیت گفت: با هر کسی دوست داری شوخی کن، با خونوادهام، خودم، دوستام ولی یادت باشه حق نداری با رهبری شوخی بکنی، به این نقطه که میرسی باید خط قرمز بکشی.
راوی 👈 مادر شهید
▫️ مدافـــع حــــرم ▫️
#شهیـــد_حامـــــد_جوانـــــے🌷
#محاکمه_مهناز_افشار
@Shahadat_dahe_haftad
کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
#تلنگر
اين جمله را به ياد داشته باشيد ،
اگر در راه خدا رنج را تحمل نكنيد ،
مجبور خواهيد شد در راه شيطان ؛
رنج را تحمل كنيد...
#شهید_پور_مرادی
#محاکمه_مهناز_افشار
@Shahadat_dahe_haftad
کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
💚🌸🌾
#فــــرازےازوصیتنــــــامــہ⇩
°•《بنده خونم و شاهرگم را میدهم که تا مردم ایران و تمامی شیعیان و مسلمانان جهان در آرامش و آسایش زندگی کنند و جانم را فدا امر و دستور امام خامنهای و سردار و سرلشگرم حاج قاسم سلیمانی میکنم، انشاءالله خداوند حافظ مملکتم باشد.》°•
ــــــ♢☘🌸☘♢ــــــ
🔻مدافــــعحــــــرمـ🔻
#شھیــــدمحمــــدڪــامــــران🌸🍃
#محاکمه_مهناز_افشار
@Shahadat_dahe_haftad
کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
✍امام صادق(علیه السلام ):
گناهانی که #توبه کردی و وقتی یادت می آید از خدا شرم میکنی ؛
خدا آن گناه را حتی از یاد و ذهن فرشته اعمال هم پاک میکند و به نیکی تبدیلش میسازد...
📚میزان الحکمه
#محاکمه_مهناز_افشار
@Shahadat_dahe_haftad
کانال ❣ شهادت + دهه هفتاد❣
📩
#ڪـــــلامشهـــــید
🌹شهــید مهــدی زیــن الدیــن:
▫️در زمان غیبت ڪبری به ڪسی
#منتظــــر گفته می شود و ڪسی
میتواند زندگی ڪند ڪه منتظــــر
باشـــــد.
منتظـــر شـــهادت
منتظر ظهـــــور امام زمان عــــــج
خداوند امروز از ما #هـمت ، اراده
و شــــهادت طلبی میــــــــخواهد.
#محاکمه_مهناز_افشار
@Shahadat_dahe_haftad
کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
#رمان_مجنون_من_کجایی ❤️
#قسمت_14
بالاخره نوبت من بود چای بردارم
استرس داشتم تو دلم غوغا بود
سعی کردم جلوی لرزش دستامو
بگیرم
آروم چای رو برداشتم
یه لحظه چشم تو چشم شدم با حسنا خانم مشخص بود از خجالت قرمز شده
صورتش
منم کل تنم و گر گرفته بود
حسنا خانم بعد از یک مکث کوتاه از جلوم رد شد و روی مبل نشست
صدای مادرم منو از فکر و خیال آورد بیرون
مادر:حاج خانم اگه اجازه میدید
این دوتا بچه برن حرفهاشون بزنن
حاج خانم:بله حتما
حسنا جان حسین آقا رو راهنمایی کن
وارد اتاق شدیم
بعد از کلی کلنجار رفتن با خودم بالاخره
شروع کردم حرف زدن
-حسنا خانم عشق اول من شهادت و دفاع از حرمه
سخته کارم
اما تمام سعیم میکنم شما سختیش و حس نکنید
نظرتون چیه
درحالیکه همچنان سرش پایین بود گفت:
علی که باشد فاطمه میشوم
-مبارک باشه
باهم از در خارج شدیم
کوتاه ترین حرف زدن تو خواستگاری
حرف زدن ما بود ظاهرا، کوتاه و مفید
مادر:دهنمون شیرین کنیم
حسنا:هرچی مامان بابا بگن
حاج آقا:مبارک ان شالله
پ.ن:دیگه از اینجا به بعد داستان شخصیتهای اصلی مشخص میشن
ممنونم از صبرتون...
#ادامه_دارد.....
#محاکمه_مهناز_افشار
@Shahadat_dahe_haftad
کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣