🔰اگر سیمکارت جدید توی گوشیتان گذاشتید و نميدانید شمارهتون چند هست این کدها رو بزنید
همراه اول 👈 #99*
ایرانسل 👈 #91*
📲اگر میخواید بدونید سیمکارتی که توی گوشیتون هست به اسم کیه این کد رو بزنید :
همراه اول 👈 #411*10*
ایرانسل 👈#80*
📱برای قطع کردن پیامکهای تبلیغاتی و سرویسهای ارزش افزوده این کد رو بزنید :
📞شمارهگیری کد #800* و انتخاب گزینه
«قطع خدمات»
🌺 اگه اینو مفید دونستید برای دوستان تان هم بفرستید..🌹
کانال #داستان و #طنز حال خوش
💠#داستان_دنباله_دار #حسنیه_قسمت بیست و پنجم آیا به کلام خدای متعال ایمان ندارید که فرموده: «وَ ما
💠#داستان_دنباله_دار #حسنیه_قسمت بیست و ششم
. . . (عمر ) بلافاصله شمشیر کشیده و نزد ابوبکر رفت و گفت: سخن بسیار مگو دستت را دراز کن تا با تو بیعت کنیم و خود با او بیعت کرد.
بعد از او ابوعبیده برخاست و با او بیعت کرد، و سپس اصحاب گمراه یک یک می آمدند و بیعت می کردند تا اینکه قریب به بیست نفر با او بیعت کردند.
پس از این ماجرا عمر با شمشیر بر سر یک یک اصحاب می رفت و به زور آنها را می آورد و از آنها به اجبار بیعت می گرفت.
اوضاع تا سه روز بدین منوال بود. تا اینکه به مسجد رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم رفتند دیدند مراسم کفن و دفن و نماز آن حضرت به پایان رسیده و آنها شرکت نداشته اند، پس خواستند جنازه رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم را بیرون آورند و بر او نماز بگزارند.
امیرالمؤمنین علی علیه السلام چوبی که بر هر دو سر آن آهن بود بدست گرفته بر سر قبر پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم ایستاده و سوگند یاد کرد که هرگز اجازه نمی دهم پیغمبر را از قبر بیرون آورید مگر اینکه مرا کشته و از روی جنازه من بگذرید و یا با این دشنه همه شما را به درک واصل کنم.
معاویه به ابوبکر گفت : این کار را رها کنید چون من از پیغمبر شنیدم روزی که برادرم علیّ بن ابیطالب علیه السلام عمامه سرخ بر سر بسته باشد و چوبی که دو سر آن آهن باشد در دست بگیرد، اگر از مشرق و مغرب به او حمله کنند غالب نشوند و همه را باذن خدای تعالی بقتل می رساند.
آن ها چون سخن معاویه را شنیدند منصرف شده و به مسجد رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم رفتند و هر کدام در گوشه ای نشستند.
و امیرالمؤمنین علیّ بن ابیطالب علیه السلام با گروهی از اصحاب کبار و مؤمنان دین دار و جمعی کثیری از بنی هاشم که با آن حضرت بودند یک طرف نشسته و به گفتگو پرداختند. بحث میان آنها به درازا کشید.
علیّ بن ابیطالب برای آنها حجت و دلیل آورد و آنها را ملامت نمود و فرمود: شما پیامبر خود را گذاشتید و به غسل و کفن و تجهیز او حاضر نشدید و بر وی نماز نخواندید و به سقیفه رفتید و در امری که به حکم الهی و فرمان رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم به من تعلق داشت به منازعه پرداختید؟ و با مشورت چند فاسق، برای رسول خدا خلیفه تعیین کردید؟
در این حال عثمان و عبدالرحمن بن عوف و ابوعبیده برخاستند و گفتند: ای بنی امیه و ای بنی زهره بیائید و با ابوبکر بیعت کنید.
آری آنها که در زمان حیات رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم عداوتشان با امیر المؤمنین علیه السلام مشهور بود همراه جمع زیادی در برابر علیّ و بنی هاشم ایستادند و بیعت کردند و ندا دادند بیائید با ابوبکر بیعت کنید. و در این هنگام عده کثیری با او بیعت کردند.
اما زبیر برخاست و دست به شمشیر برد و رو به عمر کرد و گفت:
وای بر تو ای پسر خطّاب، علیّ بن ابیطالب علیه السلام ، برادر و پسر عموی رسول خدا، و عباس و عبداللّه و رؤسای بنی هاشم و خواص اصحاب رسول اللّه صلی الله علیه و آله وسلم را به بیعت پسر ابوقحافه دعوت می کنی! تا این بزرگان و خویشان رسول خدا که شرایط امامت و خلافت را دارا هستند حاضرند تو حق چنین کاری را نداری و شمشیر بلند کرد و خواست بر سر عمر فرود آورد.
عمر فریاد بر آورد و از سالم کلبی کمک طلبید. سالم از پشت سر زبیر آمد و شمشیر را از دست او گرفت .
عمر شمشیر را از سالم گرفت و شکست پس بنی هاشم دست به شمشیر شدند، امیرالمؤمنین علیه السلام آنها را از درگیری منع کرد و گفت: حکم الهی این نیست که شما شمشیر بکشید، اینک صلاح ما و مسلمین صبر است.
چون امیرالمؤمنین علیه السلام دید که بعضی از منافقان به اختیار و بعضی دیگر به اجبار بیعت کردند، رو به عمر و ابوبکر و مردم کرد و فرمود:
ای مردم: امر پیغمبر خود را مخالفت کردید و حکم الهی را وا گذاشتید اما بدانید که من از ابوبکر برای خلافت سزاوارترم، چون از او به رسول خدا نزدیک ترم و از او شجاع تر، فصیح تر و داناتر و پرهیزکارتر، زاهدتر و باورع تر هستم و جانشینی رسول خدا حق من است.
پس از خدا بترسید و از رسول او شرم کنید و حق مرا به خودم واگذارید.
عمر برخاست و گفت: ای علیّ اگر همه ما کشته شویم از تو تبعیت نکنیم و دست از تو بر نمی داریم تا تو نیز از روی اختیار یا به زور و جبر بیعت کنی
امیرالمؤمنین فرمود: به خدا من از هیچ کس باک ندارم، نه از تو و نه از این مردم، اگر امر الهی بر این قرار نگرفته بود و رسول خدا وصیت نکرده بود که برای حفظ کیان و دین خدا شمشیر از نیام بیرون نکشم نمی گذاشتم کافری روی زمین نفس بکشد و احدی از دشمنان رسول خدا و منکران ولایت خود را رها نمی کردم . . . .
✅ادامه دارد.
#مناظره
#حقانیت_شیعه
کانال #حال_خوش
http://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
به کسانی که به شما حسودی میکنند احترام بگذارید!
زیرا اینها کسانی هستند
که از صمیم قلب معتقدند؛
" شما بهتر از آنانید... "
@hal_khosh
🔴 من این غذا را بخورم!!! 🔴
🔹در محضر حضرت آيت الله #ناصري حفظه الله
حقیقت برزخی برخی از غذاهای حرام چرک و خون است. هر چند در ظاهر خوش مزه است اما در باطن خون و کثافت است.
یکی از درباریان وقت، مرحوم میرزای قمی را دعوت گرفته بود.
موقعی که آقا به دربار رفته بودند، سفره غذا را پهن کرده بودند؛ مرحوم میرزا فرموده بودند: «من نميتوانم غذا بخورم».
صاحب مجلس گفته بود: «آقا! این سفره را برای شما انداختیم».
آقا فرموده بودند: «نه؛ من معذورم».
صاحب خانه اصرار کرده بود. مرحوم ميرزاي قمي مقداری از غذاها را برداشته بودند فشار داده بودند. چکه چکه خون از آن بیرون ریخته بود. بعد فرموده بودند:
«من این غذا را بخورم؟!».
کانال #حال_خوش
http://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
12.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 #شعر بسیارزیبا و شنیدنی درباره
🔴#بی_وفایی_دنیا
👈بالهجه شیرین پیرمرد #اصفهانی
🤣کانال #حال_خوش😀
http://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
منتظرتون هستیم تشریف بیارید! 👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تقلید کودک در نماز از پدر؛ بالا کشیدن شلوار
🤣کانال #حال_خوش😀
http://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
از عالمی پرسیدند براۍ خوب بودن ڪدام روز بهتر است؟
عالم فرمود :یڪ روز قبل از مرگ
گفتند: ولۍ مرگ را هیچڪس نمیداند
عالم فرمود پس هر روز زندگی را روز ِ آخر فڪر ڪن و خوب باش شاید فردایۍ نباشد
@hal_khosh
⭕️ با این شدتی که نامزدهای احتمالی ریاست جمهوری دارن از ارتباطشون با شهید سلیمانی میگن و قراره زمان انتخابات، از عکس های دونفرشون با شهید استفاده کنن، احتمال اینکه حاج قاسم بیشتر از همشون رای بیاره خیلی زیاده!