eitaa logo
حلقۀ رندان
333 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
733 ویدیو
35 فایل
تجربۀ زندگی در باغ معارف آل الله علیهم صلوات الله أجمعین از دریچۀ هنر و ادب درگاه دریافت پیشنهادات و انتقادات شما: @halghe_rendan_admin جهت مشارکت بیشتر در گروه «حلقۀ رندان» عضو شوید: https://eitaa.com/joinchat/1185873964Cab5f90b3dd
مشاهده در ایتا
دانلود
عمرم به عکسِ خوابِ سگِ کهف گشتْ طی در من دقیقه با جگرِ سال می تپد...
در فتح جهان به دست سلطان الست دادند دو معنای مهم دست به دست اموال خدیجه کشت و تیغ علوی اینجاست که سرمایه همان شمشیر است
ای فیض قدیم بر حُدوث ای همه کُن ای منت تشریف به دنیا ز لَدُن سرمایه‌ی ذات لایزالی با توست ای ظرف بتول، ظرف ما را پُر کُن💔
خدیجه بذل کند مال و حق دهد کفنش حسین جان دهد و می‌بَرند پیرهنش بلی که پنج کفن را به شش نفر ندهند حسین می‌گذرد بهر مادر از کفنش
آخر شبی به دامن تو می‌زنیم دست خاکیم و در ره تو به جایی رسیده‌ایم
اجاق کور را یارای صحبت نیست با خورشید حمیرا را بگو آتش بگیرد در دل و جانش
با همه رو سیَهی زینتِ رُخسارِ توام ... می شود خوبیِ رُخ، خالِ سیاهی گاهی🖤💔
شب میلاد تو حتی منِ عاصی شادم... خار این بادیه در فصل طرب می‌روید
بعد از تو خواب را ندهم من به چشم خویش ای خفته در لحد، تو به شبها چگونه ای
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام الله علیها 🎙🖋به قلم و با نوای:حاج محمّد سهرابی ــــــــــــ ⚠️با توجه به ذکر مصیبت ذوات مقدسه لطفاً در شرایط مساعد و حال مناسب مشاهده نمائید. به جهت پیوستن به و مشاهدۀ آثار بیشتر لطفاً لینک زیر را لمس بفرمائید:👇 https://eitaa.com/joinchat/1185873964Cab5f90b3dd
امشب ز دیده از قدح افزون تا دل چو شیشه داشت نَمی، خون طوفان پناه بُرد به گیتی ز گریه‌ ام ای نوح سر بر آر! ببین چون ... . . حسرت شبی به وعدهٔ دیدارم آب‌ کرد از هر سرشک صبح قیامت‌ ...! بی دردی‌ام‌ کشید به دریوزه ی عرق مژگان نَمی نداشت، خجالتْ . . طوفان نوح زنده شد از اشک چشم من با آنکه در غمت به مدارا . . آخر نشستم و دو سه دریا میخواستم بگویمش امّا او‌ بین جمع بود غرورم نمیگذاشت در خلوتم نشستم و تنها . . بارِ گناه ، برکتِ چشم مرا گرفت شرمنده در مصیبتِ تو ، کم . . بر گردنم نمانده ز خمخانه هیچ حق یک استکان زدم دو سه دریا ترسم مجال گریه نیابم به روز حشر امروز هم به نیت فردا . . می خواست آسمان که ببارد گه وداع بیچاره خسته بود، بجایش . . در خواب، دست من به میانش رسیده بود بیدار گشته! هیچ ندیدم، ... . . بعد از هزار مرتبه خواهش، دمِ وداع چیزی نداشتم که بگویم . . بی‌اعتنا به شرم و خجالت بر آستین خویش به شدت مانند شمع، هستیِ من قطره‌قطره سوخت ای سنگدل، ببین به چه قیمت ! . . در خود نگاه کردم و گفتم که کیستم؟ یک‌ریز در جواب سوالم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام الله علیها 🎙🖋به قلم و با نوای:حاج محمّد سهرابی ــــــــــــ ⚠️با توجه به ذکر مصیبت ذوات مقدسه لطفاً در شرایط مساعد و حال مناسب مشاهده نمائید. به جهت پیوستن به و مشاهدۀ آثار بیشتر لطفاً لینک زیر را لمس بفرمائید:👇 https://eitaa.com/joinchat/1185873964Cab5f90b3dd
گونه: / موضوع: / علیه السّلام قالب شعر: وزن: شاعر: / ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ صلی الله علیک یا ابا عبدالله الحسین بر گردنم نمانده ز خمخانه هیچ حق یک استکان زدم دو سه دریا گریستم ترسم مجال گریه نیابم به روز حشر امروز هم به نیت فردا گریستم بردم به خانه رفقا چشم روشنی یادش بخیر من به کجاها گریستم تشریف دل به سر و علن یک قماش نیست در جمع خنده کردم و تنها گریستم آب حیات بین که چه سیر و سلوک داشت در گوشه ای نشستم و صد جا گریستم می رفت تا بخندم و ضایع کنم حدیث همت مدد نمود که در جا گریستم با یاد زلف و چشم تو ای آفت وجود یا کاروان ناله شدم یا گریستم روزت بخیر و شب خوشت ای معنی غنی من روز گریه کردم و شبها گریستم 🆔@halghe_rendan
یا حضرت شراب اغثنی به لعل دوست... این ذکر را پیاله ی مِی هر سحر گرفت 🆔@halghe_rendan
25.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔖مدح حسنی علیه السّلام توسط () ـــــــــــــــــــ ⚠️با توّجه به ذکر مصیبت ذوات مقدسه لطفاً در شرایط مساعد و حال مناسب مشاهده بفرمائید. 🆔@halghe_rendan
من کشتۀ نگاه توام ای سپاه حُسن سرگشتۀ مسیر تو ای شاه‌راه حُسن صحن و سرات چیست به غیر از گواه حُسن «یاغی نی‌ام ترحّمی ای پادشاه حُسن گردن کشیده ام که تماشا کنم تو را» مشهد رسیده ام که تماشا کنم تورا تضمین از: علیه السّلام 🆔@halghe_rendan
گونه: موضوع: علیه السّلام قالب شعر: وزن: شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ دل؛خون،نگاه؛بسته،نفس؛حبس،خون؛روان دم؛بازدم،حضور؛غیاب،اشک؛سیل سان برگشته؛بخت،آمده؛طوفان،رسیده؛درد افتاده؛قرعه،قرعه؛فتادن؛امان امان برعكس؛كار،منقلب از این زمان؛زمین خورشید؛ماه،ماه؛ستاره،زمین؛زمان آمده،چه؟بانگ،بود چه؟بانگ مرو مرو می رفت،چه؟صدا،به چه معنی؟بمان بمان زد بر تنش،كه؟خصم،چه؟افواج تیر،تیر آمد برش،كه؟شاه،چگونه؟كمان كمان شد قطعه قطعه،كی؟سر ظهری،كجا؟به دشت لب تشنه،خسته،روی زمین،زیر آسمان چرخیده؛سر،شكسته؛قدم،سوخته؛جگر تفتیده؛آه،خشک؛دو لب،خشک تر؛زبان محور؛عمود،شعر؛علی،صنعت؛ازدواج حورا؛عروس،حجله؛جنان،تیغ؛خطبه خوان بحث؛اختیار،مساله؛جبر،آب؛راه حل موضوع؛تیغ،فكر؛سنان،مغز؛استخوان اكبر؛شهید،شاه؛پریشان،حرم؛غریب واژون؛فلك،سیاه؛زمین،تار؛آسمان معنی؛غلام،شعر؛غلامی،قلم؛اثاث میخانه؛روضه،ساقی پیر؛اكبر جوان
حلقۀ رندان
دَخَلَت زَینبُ عَلَی بن زیاد خط که از این شکسته تر دارد؟!💔 #محمد_سهرابی #گلاب #حضرت_زینب سلام الله
گونه: / موضوع: سلام الله علیها قالب شعر: وزن: شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ خبر از ما اگر خبر دارد از قضا صحبت قَدَر دارد دیده در خون کند سفر ز کسی که محرّم از او صفر دارد دختر شیر بیشه زار شرف کز وجود و عدم گذر دارد دختر آفتاب و دختر آب که از او سایه هر شجر دارد زینب از رخ چو پرده بردارد جان ماه از حسد خبر دارد جلوه ای گر سری بلند کند عشق، تعظیم تا کمر دارد دل یکی، جان یکی، حسین یکی یک چو دو گشت درد سر دارد زینب از خود گذشت همچون آب آب از این دست بس گذر دارد دختر شیر، صحبتش شِکَر است در دل بیشه نی شکر دارد زن از این دست جرأت محض است مرد، کی اینچنین هنر دارد؟ رازی از خویشتن بُروز نداد بگذر از این که دو پسر دارد نذر او باد گریه های کمم گرچه خود اشک بیشتر دارد در مقامات چشم او نقل است که به کفّار هم نظر دارد با محبّان چه کار خواهد کرد او که با دشمنان نظر دارد ما همه سایه های آن نَفَسیم ناله ی ما از او اثر دارد شرح مویش حرام تکوینی است ورنه صد حاشیه خبر دارد گفت با او طبیب گریه مکن گفت جز این به من ضرر دارد زینب آن جامه ی پر از خون است که به خود زخم های تر دارد ای بمیرند نوکران حسین زین مصائب که او به بر دارد شرح طولانی پریشانی یک دو خط حرف مختصر دارد دَخَلَت زَینبُ عَلَی بن زیاد خط که از این شکسته تر دارد؟!💔🌧 🆔@halghe_rendan
شنیده‌ام که گدا موج می‌زند به درت  سرای جود تـو خالی ز مستمند مبـاد 🆔@halghe_rendan
موضوع: / گونه: قالب: وزن: شاعر: / ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ای زلف تو هم هندسه هم شخص مهندس تاریخ بنا از مژه فرمود مؤسس ما جز الف قامت تو هیچ نگفتیم شد دال در این مساله بالای مدرس زآن سو مگر از لطف، تو بابی بگشایی صد دست مرا هست ولیکن همه نارس از بندر صورت به سر زلف تو راهیست شاید که در آن شب بدمد صبح بنارس با ماست یکی حلقه که در آن خللی نیست زلفت ندهد راه به ابلیس موسوس با ما سخن از مکتب معقول مگویید اطفال ملولند ز تشویش مدارس صد مرتبه مردیم و نگشتیم ز اموات صد موعظه گفتیم و نرفتیم به مجلس ترتیب دگر یافت چو مسکین، خود شاه است عباس شود در صف این مرتبه عابس معنی به تو دارد نظر ای موعظه محض معذور بدارش چو کند سیر مجالس 🆔@halghe_rendan
ما بی سلیقه ایم, تو حاجات ما بخواه ورنه گدا مطالبه‌ی آب و نان کند... 🆔@halghe_rendan