#حسین_جان
هنوز صبح و شبم مثل چشم مهدی نیست
چقدر گریه به این آستان بدهکارم
#حامد_آقایی
#امیرالمومنین_علیه_السلام
#عید_غدیر
ای وصف تو در مصحف دادار نهفته
در نام دلارای تو اذکار نهفته
هر قدر که در وصف تو می گفت ، نبی گفت
شد فاش کمی از تو و بسیار نهفته
از نور تو بالاتر و معلوم تری نیست
خورشید نشد از همه ، یکبار نهفته
زیر مژه ات قهر خداوند نهان ست
ای شیر نگاه تو به نی زار نهفته
تنها نه به جنگیدنِ بی مثل تو ای مرد
در صبر تو هم ،مردی و ایثار نهفته
شد کشته تو میثم تمار از اول
در زلف خم اندر خم تو دار نهفته
گفتی که بپرسید بپرسید بپرسید
زیرا که در این لب بود اخبار نهفته
تا اینکه نخوانند تو را خالق هستی
شأنت شده برخلق به اجبار نهفته
#حامد_آقایی
#السلام_علیک_یا_امیر_المومنین_علیه_السلام
#عید_غدیر_خم
مهرت به جبر می کشد این اختیار را
دارد نگاه تو اثرِ ذوالفقار را
قدّ بلند شاخص کوتاه فکری ست
در سجده می برد قدِ تو روزگار را
آن لب چه لب که آب حیات ست بین آن
وا می کنی به خنده ات ای گل ، انار را
بیش از زمین رزم ، گرفتار کرده ای
بس عاشقانِ خون به دلِ تار و مار را
تیغِ تو آمده ست زمین را دو نیم کند
گیرم گرفته گاه گلوی شکار را
چون سایه بوده ایی ، نشدی دور از نبی
از تو گرفته اند مَثل ، یارِ غار را
ای دست و چشم و امر و زبان خدا ، علی
تو آمدی نشان بدهی کردگار را
ای ثروتم نمی برمت از دلم تو را
کرده خدا ، حلالِ من این احتکار را
#حامد_آقایی
#حسین_جان
مهرت گره گشاست ولی می زند گره
دست مرا به پنجره های ضریح تو
#حامد_آقایی
السلام علیک یا اباعبدالله (ع)
سلام و عرض ادب انشالله برای ده شب محرم الحرام زمزمه ای نوشته شده که بازگذاری می شود
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_علیه_السلام
#شب_اول_محرم_الحرام
پشیمونه مسلم
که گفته بیای با زن و بچه اینجا
پیشمونه مسلم
نیا جون هر چی عزیزه به اینجا
پیشمونه مسلم
ببین خون لب رو
توی ظرف آبم
برات دلنگرون بزم شرابم
بببین زخم لبهام برا قحط آبه
که مسلم نگرون طفلِ ربابه
########################
از این بالا دیدم
برا پیکرِ من میارن قناره
از این بالا دیده
که زهرا برا حال من بی قرار
از این بالا دیدم
من این بالا اما
تو میری تو گودال
که مثل تو با نیزه میرم من از حال
ولی سهم این لب دیگه چوب نمی شه
دیگه پیکر من لگد کوب نمی شه
#حامد_آقایی
#ورودیه
#شب_دوم_محرم_الحرام
الهی بمونی
پیش چشمای من همیشه حسین جان
الهی بمونی
نفس بی نگاهت نمیشه حسین جان
الهی بمونی
چرا خاک اینجا
بوی هجر و داره
چرا العطش جای بارون می باره
اگه چه پر از رود اینجا برادر
فقط سهم ما میشه این چشمای تر
#############
به من نگو اینجا
همونجاییِ که پیمبر می گفته
به من نگو اینجا
تن پاک تو زیر مرکب میفته
الهی بمیرم
نگو روی نیزه
میره حنجر تو
می ره دس به دس تا خرابه سر تو
الهی که خاک از محاسنِ تو دور
دسِ ساربان از پیراهنِ تو دور
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#شب_سوم_محرم_الحرام
بابا اگه بودی
نمی سوخت دیگه روسریِ رقیه
بابا اگه بودی
نمی دیدی که بستریِ رقیه
بابا اگه بودی
بابا نبودی
که ترسیدم هرشب
نشونش همین تبخالای روی لب
بیا قول بده که دیگه غم نمیاد
بگو که دیگه زجز سراغم نمیاد
/بند دوم/
دوبخشی بابا جون
سرت از تنت خیلی دورِ مگه نه
خاکِ صورت تو
برا رفتنِ تو تنور مگه نه
دوبخشی بابا جون
اگه تو میایی
بیا مثل قبلاً
بدن داشته باشی منم جونی بر تن
خون روی لبهات ، خودش روضه خونِ
برام بدتر ازخار، چوبِ خیزرونِ
#دوطفلان_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
وصیتم اینه
نه تنها باشم با تو باهات بمیرم
تا نفس آخر
لوای تو رو بعد عباس بگیرم
تا نفس آخر
حالا پیش کش تو
ببربچه ها مو
بزاز بین میدونم تو نور چشامو
اگر هر چی قسمت باشه ، باشه داداش
که فدات بشن کربلا کاشکی داداش
########################
از خیمه ها میام
برا تک تک بچه های تو بیرون
از خیمه ها میام
براشون به سر میزم توی میدون
از خیمه ها میام
میمونم تو خیمه
برا این دو پسر
اگر چه ببره سراشونو خنجر
دو تا گل های من فدا حنجرتو
ببخشید فدای علی اصغر تو
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_علیه_السلام
بغلتو وا کن
یتیم حسن رو بده جا تو آغوش
بغلتو وا کن
منم جا بده تا بمونم تو شش گوش
بغلتو وا کن
کجا جون بدم من
از این سینه بهتر
به جز آغوش تو که نیست جای بهتر
توی آسمونت منم اون ستاره
بزار دست بیعت بدم من دوباره
####################
بزا برم عمه
ببین آخه بالاسرش تیغ گرفته
بزا برم عمه
گمونم برا حنجرش تیغ گرقته
بزا برم عمه
گلوشو رها کن
بگیرش گلو مو
موهاشو رها کن بگیرش موهامو
میشم مثل عباس ، کوچیکم اگه من
دیگه دستای من اضافه ست تو این تن
#حضرت_قاسم_علیه_السلام
عموی عزیزم
اگر چه می خوام کربلا قربونت شم
عموی عزیزم
وصیت باباس بلاگردونت شم
عموی عزیم
صدا کردمت تا
ازت اذن بگیرم
میخوام مثل اکبر
برا تو بمیرم
میدونم عزیزم برا تو ولیکن
میخوام نذر تو کنم این جون و این تن
###########
میشنوی صدا مو
اگه شیحهٔ مرکباشون بزاره
می بینی نگامو
اگه لشکر بی حیاشون بزاره
می بینی نگامو
اگه مرگ گرفته
جونِ نوجوون رو
عسل هم نداره شیرینی اون رو
لبم خشک اما کویر لب تو
فدای لب تو فدای لب تو
#############
دیگه قد کشیدم
مثه اکبر قد بالام ، چه بهتر
دیگه قد کشیدم
میدونم که خوشحاله بابام ، چه بهتر
دیگه قد کشیدم
عجب روضه ای شد
واسه پیکر من
اومدی با بابام بالای سر من
پرای شکستم فدا اکبر تو
پاهای کشیدم فدا اصغر تو
#حامد_آقایی
#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
الهی نترسی
جای لالایی می شنوی هله هله رو
الهی نترسی
برا تو گذاشتن کنار حرمله رو
الهی نترسی
باید که بگیرم
با اشکم وضو رو
ببوسم مثه عمه زیر گلو رو
دیگه تاب ندارم کمی آب ندارم
چشاتو ببندیی دیگه خواب ندارم
سرشو ببندید
اگه حرمله زد نیوفته رو شونش
سرشو ببندید
رو نیزه ببینم نگیرم بهونش
سرشو ببندید
چهل صورت قبر
اگه باشه بهتر
که دیگه نیاد نیزه دنبال اصغر
بزار تا که بیام بالای مزارش
تن کوچکش رو آرومتر بزارش
#حامد_آقایی
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
سحرای جمعه
دلم میره تا کربلا بی بهونه
سحرای جمعه
نباشم حرم میشم آقا دیونه
سحرای جمعه
برای زیارت
نفس می کشم من
و انگار که روحم داره میره از تن
دلم کربلاته ، که پایینِ پاته
پیش اکبری که تو قبرم باهاته
تن اربا اربا
میشه ترجمه ش ، تسبیه پاره پاره
تن اربا اربا
تنت پخش تو کربلا چون ستاره
تن اربا اربا
مگه تشنه نیستی
که بوسه نمیخوای
پاشو بابات اومد بالا سرت ای وای
اگه زخمای من بشن خوب ولیکن
ولی زخم دوریت ، نمیشه خوب اصلا
عزای تو عظماس
از این غم داره زانوی من میلرزه
عزای تو عظماس
بی تو دنیا واسم به هیچم نیرزه
عزای تو عظماس
تو باید بخندی
نه جای تو لشکر
می خنده یه لشکر به این چشمای تر
برا اشک چشمم ، خودم روضه خونم
بلند شو توونم بلند شو جوونم
#حامد_آقایی
#یا_قمر_العشیره
قمر دل من
نمی خواد پاشی از غمت من نشستم
قمر دل من
شکستی ولی بیشتر از تو شکستم
قمر دل من
عمود خیامم
تو بودی تو بودی
پاشون وا میشه خیمه دیگه بزودی
دراز کن پاهاتو ، پاتو پس نکش خوب
نیا خیمه باشه خجالت نکش خوب
##############
برای دل من
کسی این دل صادق تو نمیشه
اینی که میبینم
دیگه چشمای سابق تو نمیشه
اینی که می بینم
می خندی می دونم
دیدی مادرم رو
همونکه میاد جمع کنه پیکرم رو
مثه فطرس بی پری حالا سقا
سلام حسینو برسون به زهرا
#################
مشک اینجا باهاته
ولی توی راه دستِ تو رو زمین بود
الهی یمیرم
که چندین هزار تیر برات در کمین بود
الهی بمیرم
چطوری برادر
با چشمات می دیدی
چطوری تیرو از تو چشمت کشیدی
خوبه زانوهاتو دیگه داشتی اینجا
تیرو ازدوچشمات که برداشتی اینجا
#حامد_آقایی
#شب_عاشورا
دعا بخون امشب
که سایه ت بالا سر زینب بمونه
دعا بخون امشب
برا زینبت که پس از تو نمونه
دعا بخون امشب
بخون آیه ها رو
تو خیمه حسین جان
انشالله نخونی رو نیزه تو قرآن
بخون آیه ها رو فدات زینب تو
بخون آیه ها رو فدای لب تو
##################
تا فردا رقیه
فقط. وقت داره تا نگاتو ببینه
تا فردا رقیه
میتونه روی زانوی تو بشینه
غروب دل من
سحری که میاد
وای از وقتی که ذوالجناح بی تو میاد
می دونم میری آخرش صبح فردا
مارو میسپاری دست کی صبح فردا
#حامد_آقایی
#گودال_اسارت
نگاهی به من کن
اگر چه می دونم چشات تاره تاره
نگاهی به من کنه
اگه اشک چشمات حسین جان
بزاره
نگاهی به من کن
کمی آروم آروم
قدمهات رو بردار
که هستم فقط از تو بوسه بدهکار
همینکه علی رفت داداشم چه پیرِ
لبات مثل لب نیس که انگار کویر
#######################
برو بسلامت
به راهی که برگشت نداره حسین جان
برو بسلامت
کوفه از علی کینه داره حسین جان
برو بسلامت
دویدم تا گودال
ولی رفتی از حال
خونِ رو زمینت شده دیگه پامال
مگه نیزه کم بود که روت رفته مرکب
به ده تا سم اسب شدی نامرتب
##############
حالا دیگه پاشو
ببین خواهرت داره میره اسیری
حالا دیگه پاشو
با این حال ببینیم هزار بار میمیری
حالا دیگه پاشو
بگو شب تو بازار
چطور راه برم من
اگر چه بهنورِ سرت راهه روشن
هوای مخالف تو کوفه زیاده
به کف نیزه دارا دارن جام و باده
#حامد_آقایی
#محرم_الحرام
به غیرِ غصهٔ ارباب ، غم نباید خورد
به جز هوای حسینیه دم نباید خورد
مسیر اشکِ روان می رسد دوباره به چشم
از این پیاله از این چشمه کم نباید خورد
به وقت خوردنِ آب از حسین یاد کنیم
اگر چه با یادش آب هم نباید خورد
به جز به چایِ حسینیه لب نباید زد
دمی که آب حیات ست ، سم نباید خورد
در اولین شبِ مستی کتیبه باز کنید
به دیده غیرِ میِ محتشم نباید خورد
#حامد_آقایی
#شب_دوم_محرم_الحرام
آقاست هر که محضر تو می شود بلند
شد پست آنکه از برِ تو می شود بلند
بر سینه می زنیم همینکه به روضه ات
تا عرش بوی عنبر تو می شود بلند
از سینه آمده ست به یاریِ تو به لب
این ناله نیست ، لشکر تو می شود بلند
ای جان به جانِ هر چه عزیز ست بازگرد
اینجاست ، تیغِ کافر تو می شود بلند
وقت اذان نیامده و بینِ کربلا
از غم صدای اکبر تو می شود بلند
بدجور حرمله به گلو می کند نگاه
بر دستها که اصغر تو می شود بلند
اول سرِ تو را به زمین شمر می زند
بعداً به پنجه حنجر تو می شود بلند
دیگر تمام می شود این لحظه کارِ شمر
وقتی که دستِ مادر تو می شود بلند
نیزه اگر چه دوخت تو را بر زمین ولی
با ضربِ نعل ، پیکر تو می شود بلند
تقصیرِ تازیانه شد از اختیار نیست
گودال اگر که خواهر تو می شود بلند
#حامد_آقایی
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
ای آنکه با نگاهِ خود اعجاز می کنی
امشب بگو چگونه مرا ناز می کنی
می بوسی ام ؟ لبی که نمانده برای تو
می بوسمت که زود بمیرم برای تو
آغوشِ تو شبیه من انگار گم شده
بابا بدان رقیه دو سه بار گم شده
از خستگی نه ، با زدن از حال رفته ام
هر شب به خوابِ دیدنِ گودال رفته ام
دستِ درشت و صورتِ من سازگار نیست
بابا کنیز و قیمت من سازگار نیست
هر چند غصه های من از سر گذشته ست
عمه بدان که از غم تو در گذشته است
عمه هنوز می دود از تل هنوز هم
او در نیامده ست ز مقتل هنوز هم
عمه هنوز می دود اینجا برای ما
چون کوه درد می کشد اینجا به جای ما
گر چه هنوز قافله را چون سپر شده
از بزمِ می به بعد بدان پیر تر شده
#حامد_آقایی
#دوطفلان_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
من زینبم به خون جگر حرف می زنم
از اینکه باغ داده ثمر حرف می زنم
دارد حسین از دو پسر حرف می زند
من از پسر نه از دو سپر حرف می زنم
آه ای دو دیدگانِ عقیله به گوش که
من از وصیتی ز پدر حرف می زنم
این سو حسین آنطرف آقای آبها
از نوکریِ شمس و قمر حرف می زنم
هر جا که رفت این دو ، همانجا بهشتِ ماست
از شاه راهِ سود و ضرر حرف می زنم
کشته شوید یا که بمانید ، فاتحید
دارم به وقتِ صبح ظفر حرف می زنم
احلی من العسل به شما نیز می رسد
از مردنی به طعمِ شکر حرف می زنم
هر چه شدید نذرِ رباب ست خونتان
دارم ز بغض تیرِ سه پر حرف می زنم
#حامد_آقایی
#حسین_جان
برای حشر به یمنِ درو به کشت برو
به سوی یار ، چنان مسجد و کنشت برو
ببین که قیمتِ جنّت چقدر ارزان ست
به قدرِ بال مگس گریه کن ، بهشت برو
#حامد_آقایی
#شهادت_حضرت_علی_اصغر_ع
بیدار شو عزیز دلم وقت خواب نیست
حتی به خواب دیدنِ تو حرف آب نیست
مهمانِ تیغ و تیرِ سه شعبه شدیم ما
در این دیار خشک ، محبت ثواب نیست
می سوزد از غمِ تو فقط ظلّ آفتاب
قلبی دگر برای لبِ تو کباب نیست
شرمندهٔ حسین شدم تا که گفتم آب
شرمنده گشت گفت ببخشید آب نیست
هشتاد و چار مضطرب این سو نظاره گر
برعکس ، آن طرف به دلی اضطراب نیست
آب ست دور تو که به اسراف می رود
اما به جز سه شعبه برایت جواب نیست
این وقت آخری به خدا می کنی نگاه
قربان رتبه ات که به چشمت حجاب نیست
ای کوچکِ به نیزه بگو بر عموی خود
بر پای عمه هیچ کس اینجا رکاب نیست
آنقدر کربلا شده ام پیر که مرا
هر کس که دید گفت به خود این رباب نیست
باید به نام تو قسمش را بیاورد
زیرا پس از تو ذکر کسی مستجاب نیست
#حامد_آقایی
#شب_هفتم_محرم_الحرام
#حضرت_رباب_سلام_الله_علیها
گلوی تو عوض آب ، خورده تیر عزیزم
چکیده از لب تو خون به جای شیر عزیزم
رسانده باد فقط بوی آب را به مشامت
که سهم تو به جز این نیست در کویر عزیزم
جوابِ خواهش من را چه زود داد سه شعبه
پس از سه روز تو خوابیده ایی چه دیر عزیزم
نگاه کن به روی خاک ، جای خون گلویت
روان شده عرق شرم در مسیر عزیزم
به احتیاط بمان روی نیزه تا که نیفتی
به هر طریق شده نیزه را بگیر عزیزم
به روی نیزه فقط با صدا مرا بشناسی
رباب می شود از این به بعد پیر عزیزم
#حامد_آقایی
#شهادت_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
فرات بود ، ولیکن نبود آب اینجا
که بود مهریهٔ فاطمه سراب اینجا
صدایِ گریه ، نمی داد رنجشان انگار
که بی محلیِ بر طفل شد ثواب اینجا
به روی دستِ پدر تا که طفل بالا رفت
نسوخت هیچ دلی غیرِ آفتاب اینجا
مگر به گوشِ علی ، تیر خواند لالایی ؟
که بُرد کودکِ معصوم را بخواب اینجا
غروبِ روز دهم زود اتفاق افتاد
سپهر گشت به خونِ گلو خضاب اینجا
حسین تنها شد وای بر دل زینب
خدایِ صبر گرفت از غم اضطراب اینجا
سه روز زخم تنش را که نور تازه گذاشت
حرام کرد به خود سایه را رباب اینجا
#حامد_آقایی
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#شب_هشتم_محرم_الحرام
برای کشتن قبله خدا خدا کردند
هوا هوای مدینه ست کوچه وا کردند
شبیه زخمِ محبت ، نیامده زخمی
تو می روی و از این تن جگر جدا کرده اند
به راه و رسم یهودند این مسلمانان
که باز رسم پیمبر کشی بنا کردند
هرآنچه جسم تو را ریز کرده اند به جاش
مرا به داغ بزرگی ست مبتلا کردند
ببخش موی تو این بار دست دشمن رفت
به خون فرق تو یک دشت را حنا کردند
چقدر روح مرا بد گرفته اند از من
که ذره ذره تو را از دلم جدا کردند
#حامد_آقایی
#حضرت_اباالفضل_علیه_السلام
#شب_تاسوعا
چه ماهِ پرده نشینی ست در میانهٔ خون
که رفته موی چلیپاش بین شانهٔ خون
همیشه روی نکو بود علامتش اما
حسین آمده تا جسم با نشانهٔ خون
میانِ علقمه رودیست می رود از فرق
به جای علقمه گوئید آشیانهٔ خون
اگر زبانهٔ آتش به روی زهرا خورد
نشسته است به یادش در این زبانهٔ خون
چه خوب خواست بمیرد برای دیداری
رسید مادر سادات در بهانهٔ خون
#حامد_آقایی