eitaa logo
مشاوره | حامیان خانواده 👨‍👩‍👧‍👦
1.7هزار دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
610 ویدیو
41 فایل
﷽ 🌱موسسہ‌مشاوره‌حامیان‌خانواده‌ڪاشان 🌱مدیریٺ:فھیمه‌نصیرۍ|مشاورخانواده 09024648315 بایدساخت‌زندگےزیبا،پویا،بانشاط‌ومٺعالےرا♥️ همسرانہ‌آقایان↯👨🏻 @hamsarane_mr همسرانہ‌بانوان↯🧕🏻 @hamsarane_lady سوالےداشتین‌درخدمٺم↯😊 @L_n1368
مشاهده در ایتا
دانلود
رمان 🦋 🕯 🌿 دلم هوای اون روزها رو کرده بود ، به یاد اون روزها با صدای بلند شروع به خوندن کردم ،نميدونم از از دل شکستم بود یا اعجاز آیه ها که بغضم شکست و اشکام روی گونه هام راه پيدا کردن و روی کلمات خداوندی می افتادند ولی من خوندن رو قطع نکردم و تا آخر ادامه دادم ، وقتی تموم شد گریه ام شدت گرفت و سرم به سجده افتاد ، صدای کارلو با همون زبون ایتاليایی از پشت سرم گفت : - این چی بود ؟! سریع تو جام نشستم و به عقب برگشتم ، کارلو روی زانوهاش روی زمين نشسته و دستش روی قلبش بود ، اینقدر شوکه شده بودم صدام درنميومد ، به سختی گفتم : + قرآن - قرآن ؟ + کتاب ما مسلمان ها . -اگر یه کتاب معموليه ، پس چرا حال من اینطوری شد ؟! نميدونستم چه جوابی باید بهش بدم ! اومد جلو و قرآن رو برداشت و بازش کرد ، چند ثانيه ای مدام ورق ميزد ولی چيزی سردرنمياورد ، آخر سر گفت : - این کتاب ترجمه ایتاليایی نداره ؟ به علامت مثبت سرمو تکون دادم و از جام بلند شدم ، به اتاقم رفتم و قرآن به ترجمه ایتاليایی که همراهم بود رو آوردم ، کتابو گرفت و گفت : + متشکرم ، ميخونم و برميگردونم ، فقط ميتونم بپرسم این کتاب ویژگی خاصی داره ؟ + خب ویزگی های این کتاب همگی خاص هستند مثل معجزه بودن این کتاب -معجزه چه کسی ؟ + پيامبر ما مسلمان ها . بدون هيچ حرفی از جاش بلند و وارد اتاقش شد . جانمازمو جمع کردم و به اتاقم رفتم ، لباسمو با لباس مناسبی عوض کردم و به آشپزخونه رفتم ، پياز برداشتم و بعد از پوست کندن برای تکميل سالاد شيرازی روی خيار و گوجه خورد شده ریزش کردم ، زیر برنج و خورشت رو خاموش کردم که کارلو وارد شد ، یه نفس عميق کشيد و گفت : - این بوی چيه ؟ + بوی غذای منه - غذای ایرانی ✍🏻 ... ╔═🦋🕯══════╗    @hamianekhanevade ╚══════🕯🦋═╝
رمان 🦋 🕯 🌿 + بله - اسمش چيه ؟ + قورمه سبزی - بوی فوق العاده ای داره ، امکانش هست ازش تست کنم ؟ دلم ميخواست از اون جوابای رک و بی پرده خودش بهش بدم و بگم نه ، آخه بعد از چند ماه غربت نشينی ميخواستم دو وعده غذای مورد علاقمو بخورم ولی در مرام ایرانی جماعت نميگنجه که بشينه جلوی یه نفر غذا بخوره و اون یه نفر فقط نگاه کنه ، سرمو به نشونه موافقت تکون دادم و دو بشقاب برنج و خورشت جداگانه کشيدم و یکيشو جلوی کارلو و یکيشم جلوی صندلی خودم گذاشتم ، دو پياله هم سالاد شيرازی و پارچ دوغ دست ساز خودم تکميل کننده ميز غذا بود نگاه پر از سوال کارلو روی ميز بود ، شروع به توضيح دادن کردم که باید از خورشت روی برنج بزاره ، ميتونه توی سالادش آبليمو و روغن زیتون بریزه و ... شروع به خوردن کرد ، تمام توجه ام به عکس العملش بود ، ولی کارلو قاشق های بعدی هم خورد و نظری نداد ، از چهره سرد و بی روحش هم هيچ چيزی نميشد برداشت کرد ، نفس عميقی از حرص کشيدم و منم شروع به غذا خوردن کردم ... با دستمال دور دهنمو پاک کردم و دستی به شکم صافم کشيدم ، خيیییییلی چسبيد ، دستم درد نکنه ، ولی کارلو هنوز داشت ميخورد ، ماشاالله خوش خوراکه ، پس غذاهای خودشون خوب نيست که به اندازه معمولی ميخوره و هيکل روفرمی داره اگر ایرانی بود مطمئنا یه شکم بزرگ زودتر از خودش وارد ميشد از تصور کارلو با شکم بزرگ خندم گرفت سعی کردم خودمو کنترل کنم ، نهایتا یه لبخند مليح روی لبهام شکل گرفت ، بالاخره وقتی همه برنج و خورشت تمام شد از خوردن دست کشيد ، من با چشمای گرد شده فقط به قابلمه های خالی نگاه ميکردم ، کم کم از حالت تعجب به غمگينی رسيدم ، غم تمام وجودمو فرا گرفت آخه خير سرم ميخواستم فردا ظهر هم قرمه سبزی کوفت کنم ! ظرفا رو جمع کردم و با قابلمه شستم ، آشپزخونه که مرتب شد وارد پذیرایی شدم ، با درکمال حيرت کارلو داشت قرآنو با سردرگمی نگاه ميکرد : +اگه وضو داشته باشی بهتره . سرشو بلند کرد و گفت : - چی ؟ در حالی که به سمت اتاقم ميرفتم گفتم: ✍🏻 ... ╔═🦋🕯══════╗    @hamianekhanevade ╚══════🕯🦋═╝
✅با تشکر فراوان از مشارکت چشمگیر شما همراهان همیشگی 👌دقت کنید قرعه کشی فقط از میان پاسخ های صحیح انجام می شود. : جناب آقای مهدی زاهدی تبریک عرض می کنیم خدمت ایشان 👏👏👏👏👏👏
رمان 🦋 🕯 🌿 + هنگام خواندن قرآن وضو داشته باشی بهتره و اگر وضو نداشته باشی نباید دستت به نوشته ها بخوره . وارد اتاقم شدم و کتابمو برداشتم و برگشتم که بيرون برم که با کارلو سينه به سينه شدم ، پشت سرم وارد اتاقم شده بود ، نفس عميقی کشيدم و گفتم : + در کشور شما به شما یاد ندادند که وقتی ميخواید وارد مکانی بشيد ابتدا در بزنيد ؟! انگار گيج بود : - اوه متاسفم اصلا حواسم نبود ... وضو چيه ؟ از کجا باید تهيه کنم ؟ خندم گرفت : + وضو یه کاری هست که باید انجام بدید و تهيه نميشه . - چه کاری فکر نميکردم یه روزی در یک کشور اروپایی به یک پسر مسيحی وضو گرفتن یاد بدم ولی اینکارو انجام دادم ، یک ليوان آب ریختم و ازش خواستم کنار سينک ظرفشویی بياد ، دليلشو پرسيد گفتم + که وضو نياز به آب داره ، با کلافگی دست به سينه شد و گفت : - چرا تمام کارهایی که یک مسلمان باید انجام بده اینقدر پيچيده و سخته ؟ یک کتاب خوندن واقعا نياز به این کارا داره ؟ من فقط یک کنجکاوی ساده کردم اونم فقط به خاطر حالی بود که از شنيدن صدات پيدا کردم . آدم در یک شرایطی که قرار ميگيره و استرس بهش چيره ميشه ذهنش قفل ميکنه و از هر پاسخی عاجز ميشه ، شاید چند ثانيه ای سکوت بينمون حکم فرما شد تا تونستم کمی فکرمو منسجم کنم ، سعی کردم با آرام ترین لحن جواب بدم : +ابتدا من یک سوال ميپرسم ، شما وقتی ميخوای به ملاقات یک شخص عالی رتبه بری چه تشریفاتی باید انجام بدی و از نظر ظاهری به چه شکل باید لباس بپوشی ؟ پوزخندی زد و گفت : - پاسخ این سوال رو یک کودک 7 ساله هم ميدونه ، برای ملاقات با یک شخص عالی رتبه ابتدا باید وقت ملاقات گرفته بشه و بعد در اون تاریخ سر ساعت مقرر به محل ملاقات بری و از لحاظ پوشش هم باید بسيار تميز و آراسته باشی ، همچنين بهترین لباست رو بپوشی . +بله این حرف شما کاملا درسته ، پس این کارها فقط برای ملاقات با یک شخصی هست که از جنس خود شماست یعنی اون شخص هم مثل شما انسانه و از این لحاظ برتری خاصی نسبت به شما نداره ، حالا دیدگاه ما مسلمان ها اینه که قرآن کلام خداونده و وقتی ميخواهيم قرآن یا نماز بخونيم به این معناست که داریم به ملاقات خداوند یعنی تنها خالق جهان ميریم و باید تشریفات رو رعایت کنيم ، تشریفات ما اینه که بهترین لباسمون رو بپوشيم و به وسيله وضو خودمون رو پاکيزه کنيم و بعد به ملاقات خداوند بریم. ✍🏻 ... ╔═🦋🕯══════╗    @hamianekhanevade ╚══════🕯🦋═╝
مشاوره | حامیان خانواده 👨‍👩‍👧‍👦
#شماره۴۸ #همسرانه 💞 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: مهمترین کمک به همسر، این است که سعی کنید همدیگر را دین‌
۴۸ مادرم به من می‌گفت اول و آخر زندگیت فقط همسرت برات میمونه، نه بچه‌هات ، نه پدر و مادرت ... نه‌ خواهر و برادرت. ❤ پس همیشه هوای همدیگر و داشته باشید @hamianekhanevade
رمان 🦋 🕯 🌿 نگاه پر از فکرش توی چشمام بود ، معلوم بود داره حرفامو حلاجی ميکنه ، یکدفعه با تمسخر گفت : - خداوند شما کجاست ؟ اون شخص عالی رتبه رو ما ميبينم ولی خداوندی که تو داری ازش یاد ميکنی اصلا قابل دیدن نيست ؟ شما با چه کسی واقعا ملاقات می کنيد ؟ با یک شخص خيالی ؟ این بيشتر شبيه به خيال بافی و رویا پردازیه . بعد هم بدون اینکه بزاره من جوابی بهش بدم از آشپزخونه بيرون رفت ، مات و مبهوت سر جای خودم مونده بودم ... *** -همگی شغلتون مربوط به رشتتون هست همه دانشجوها تایيد کردند جز من چون من اصلا شغلی نداشتم ، استاد حواسش به تک تک ما بود فوری متوجه شد من تایيد نکردم رو به من پرسيد : - تو شغلت مرتبط با رشتت نيست ؟ +نه ، من اصلا شغلی ندارم . - امکان نداره ، این با قوانين کشور مغایرت داره . + من شهروند این کشور نيستم و برای ادامه تحصيل به اینجا اومدم . - اهل چه کشوری هستی ؟ + ایران . لبخند تمسخر آميز استاد اخمامو توی هم برد : - ایران! کشوری که کار کردن در اونجا اصلا اجباری نيست و آمار بيکاری زیاد داره واقعا نميدونستم چه جوابی باید بدم ، سکوت کردم ، خود استاد ادامه داد : - پایان کلاس بيا دفترم . تا آخر کلاس خودخوری کردم ، با حرف استاد بدجور بهم برخورده بود . بعد از کلاس به دفترش رفتم ، چند ثانيه ای نگاهم کرد و گفت : - شاغل شو و یک برگه تایيده از رئيست بگير و برام بيار ، این کار باعث ميشه حداقل با رشته خودت بهتر آشنا بشی ، این موضوع روی نمره پایان ترمت تاثيری نداره ولی مطمئن باش از انجام این کار پشيمون نميشی . به استاد قول دادم که اینکارو انجام بدم چون واقعا خودمم قبول داشتم که به عنوان یک دانشجوی فوق ليسانس مهندسی معماری هنوز به کارم وارد نيستم. ✍🏻 ... ╔═🦋🕯══════╗    @hamianekhanevade ╚══════🕯🦋═╝
رمان 🦋 🕯 🌿 باید از کارلو برای پيدا کردن کار کمک ميخواستم باران شدیدی می بارید و سوز هوای سرد ماه دسامبر بدجور در استخون ها رخنه می کرد ، رفت و آمد زیاد بود ، چتری که صبح با خودم برداشته بودم حالا بالای سرم باز بود ، خداروشکر قسمت زیادی از مسير رو با مترو سپری کردم و باقی مسيرو سوار تاکسی شدم ، به علت بارش باران ترافيک شده بود ، هوای تاریک بدجور دلواپسم می کرد ... از تاکسی پياده شدم ، باید یه مسيری تا خونه رو پياده طی ميکردم ، رعد و برق هوا بدجور دلمو آشوب کرده بود ، هوای اون شبِ لعنتی هم دقيقا اینطور بود ، قدم هامو تند کردم ، قدم های تندم توی چاله های آب باعث ميشد گِل به شلوارم پاشيده بشه ولی برام اهميتی نداشت ، خيلی وحشت زده بودم و استرس داشتم ، مدام صحنه های اونشب جلوی چشمام رژه ميرفت توی افکار خودم غرق بودم که اسممو شنيدم یه نفر صدا ميزنه ، برگشتم یه ماشين کنارم ایستاده و سایه تاریک یه مرد مشخص بود ، از وحشت زیادی که داشتم جيغ بلندی زدم که یکدفعه اون مرد از ماشين پياده شد ، از دیدن چهره کارلو زیر نور آرامش پيدا کردم ، یه چهره آشنا در یک کشور غریب خيلی اتفاق خوبی به حساب مياد ،موهاش که از قطرات باران خيس می شد روی پيشانيش می ریخت ، موهای مشکی با چشمان آبی رنگ که هر دو براق بودند هارمونی قشنگی به وجود آورده بود ، با صداش به خودم اومدم : - یامين ، یامين ، نميخوای سوار بشی ؟ سریع سوار شدم و کارلو هم پشت سرم سرجاش نشست ، از حالتش معلوم بود ميخواد یه حرفی بزنه ، بالاخره زبون باز کرد: -اصلا قصد دخالت در برنامه های زندگيت رو ندارم اما به عنوان یک شهروند ایتاليایی ميخوام بهت توصيه کنم وقتی هوا تاریک ميشه سعی کن تنها بيرون نباشی . + درسته ولی به خاطر باران ترافيک زیاد بود به همين دليل دیر رسيدم . به خونه که رسيدیم من زودتر از کارلو وارد خونه شدم ، لباسامو عوض کردم و مثل هميشه به آشپزخونه رفتم تا شام بخورم ، خوشحال بودم که قرار نيست با این حجم زیاد خستگی پخت و پز کنم چون غذامو از دیشب آماده کرده بودم ، کوفته رو از یخچال بيرون آوردم ، اکرم خانم از بچگی ما رو به غذاهای سنتی و خونگی عادت داده و اگر بگم تعداد انگشت شمار در عمرم فست فود خوردم اغراق نکردم. ✍🏻 ... ╔═🦋🕯══════╗    @hamianekhanevade ╚══════🕯🦋═╝
😍 مسابقه بزرگ 😍 توسط: 🍫👑 پایان شرکت در مسابقه : جمعه شب شرایط: 1⃣ نصب پیام‌رسان گپ و وارد شدن در لینک پایین پوستر 2⃣ حرفه ای بودن در هنر 3⃣ بهترین میوه آرایی در کانال گذاشته می شود. 4⃣ میوه آرایی به دلخواه است.... (نمونه ای وجود ندارد) 🎁 هر هفته یک برنده شماهم شرکت کنید و در مسابقه برنده شوید🎈🎀🧸 ارسال عکس به آیدی: (در پیام رسان گپ مورد قبول می باشد✅) (در ایتا و تلگرام جایز نمی باشد❌) 🆔 @hamianekhanevade_admin در پیام رسان گپ : 💎💠💎💠💎💠💎💠💎💠💎 https://gap.im/firuzeneshan 💠💎💠💎💠💎💠💎💠💎💠
مشاوره | حامیان خانواده 👨‍👩‍👧‍👦
#شماره۴۸ #همسرانه مادرم به من می‌گفت اول و آخر زندگیت فقط همسرت برات میمونه، نه بچه‌هات ، نه پدر و
۴۹ محققان به تازگی دریافتند رابطه جنسی میتواند برای چند دقیقه حافظه شما را پاک کند. 👈🏻 این امر شما را از شر افکار و گرفتاری های روزانه خلاص کرده و به مغز شما آرامش میدهد. @hamianekhanevade