هدایت شده از امیر احتشام
🔴جلیلی نَبُرد؛ پزشکیان باخت!
امشب اولین مناظره واقعی از سال ۸۸ تاکنون اتفاق افتاد.
مناظره بین نامزدهای ریاست جمهوری بود که یکی از آن ها به صورت واضح در کلاس ریاست جمهوری نیست و دیگری اساسا تفاوتی بین فضای مناظره و میزگرد علمی قائل نیست!
آن یکی تنها مشکلات و چالش ها را بیان میکند و دیگری به مانند یک استادی که با سوال دانشجویی مواجه شده است، از سوال خوب او تعریف میکند و با اشتیاقی وصف نشدنی پاسخ می دهد!
🔺 گل به خودی پزشکیان در دقایق پایانی (من انصراف می دهم ولی اگر نتوانستی تو باید اعدام شوی) نتیجه مناظره را به نفع جلیلی تغییر داد و اگرنه این تقابل تا صبح هم طول میکشید جلیلی گلی به ثمر نمیرساند چرا که اساسا او دیگران را رقیب نمیبیند!
در سیاره او حتی حسن روحانی هم مسئولی قابل احترام است که باید کمک شود.
در جایی که جریان مقابل زاکانی را بخاطر فراموشی عید قربان مورد تمسخر قرار میدهد او در مناظره حتی کمک میکند تا پزشکیان کلام حضرت امیر (ع) را به یاد بیاورد.
و نقطه غم انگیز ماجرا این است که رسانه از این شخصیتِ سازگار و حامی، برای خیلی ها یک چهره بسته و غیر تشکیلاتی ساخته است!
#انتخابات۱۴۰۳
#سعید_جلیلی
@Amirehtesham
هدایت شده از کانال حسین دارابی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حاج مهدی سماواتی
تمام ثواب نفس زدنهام برای سیدالشهداء رو تقسیم میکنم بین کسانی که.....
کامل ببینید صحبتهای این مداح اهل بیت رو و منتشر کنید
#حسین_دارابی | عضوشوید 👇
http://eitaa.com/joinchat/443940864Cf192df24f0
باسلام
وقتی به دکترجلیلی رای میدین وقت نوشتن و انداختن رای بگویید:
🌸 اللهم بارک لمولانا صاحب الزمان🌸
#رای_ما_دکتر_جلیلی
سلام
این چند روز تا میتونیم سرگرم پویش بیسکال هستیم
بازخوردها جالب و متفاوته
برخی رای نمیدن
برخی رو مجاب کردیم به رای دادن
برخی طرفدار آقای پزشکیان هستن
نظر برخی رو تونستیم تغییر بدیم
برخی محکم سر نظر خودشون موندن
برخی هم تو نظرشون مردد بودن و درحد خودمون تموم تلاشمون رو برای راهنماییشون کردیم
حتی برخی هم توهین کردن...
اما
هدف اصلی ما
اول دعوت به شرکت در انتخابات
دوم تبیین مبانی فکری هردو نامزد
سوم تقاضای رای به نامزد اصلح هست
نکته!
امروز هیچ منعی برای تماس با بیسکال وجود ندارد
فقط ستادها اجازه فعالیت ندارن
اجازه فعالیت مردمی داده شده
فقط نباید بگید از ستاد تماس میگیرید
باید تموم تلاشمون رو کنیم تا صبح شنبه نتیجه هرچی که بود از کم کاری که کردیم سرافکنده نباشیم
@hamsare_jahadi
نزدیک ۱۵ دقیقه با ایشون صحبت کرده بودم
رایشون آقای پزشکیان بود
آخر صحبت ها وقتی قانع شدن که به آقای جلیلی رای بدن ازشون خواهش کردم که اطرافیانشون رو هم قانع کنن
امروز تو بعضی از تماس های بیسکال برخورد های سردی باهامشد
حتی وسط صحبت ها تلفن رو قطع کردن
این پیام بهترین خبری بود که امروز بهم رسید
ان شاالله خدا به حق صفا و اخلاص این آدما فردا بهترین هارو برای این کشور رقم بزنه
#انتخابات
#رای_ما_دکتر_جلیلی
#نه_به_دولت_سوم_روحانی
@hamsare_jahadi
14.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رمز عملیات انتخاباتی ما
یا زهرا سلام الله علیها
یا صاحب الزمان در آستانه ورود به محرم سیدالشهداء و با توسل به مادرمان عملیات رأی به دکتر جلیلی ادامه دهنده حقیقی راه شهید رئیسی را شروع میکنیم
بسم الله الرحمن الرحیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر نگران نتایج انتخاباتید ،
از شهید آوینی عزیز بشنوید...
@hamsare_jahadi
هدایت شده از محسن عباسی ولدی
▪️پدری داشتم که نامش «حسین» بود. نامش که میآمد، اهل زمین و آسمان، دلشان پرواز میکرد پیش او.
▪️جماعت!
پدرم که پر کشید و رفت
کار من شد ترسیم خدایی که پدرم فداییاش شد.
از عظمت خدا گفتم و گفتم
تا همه بدانید حسینی که در کربلا فدا شد
چه خدایی داشت و بدانید شما هم اگر خدا را
همچون پدرم میشناختید هر آنچه داشتید، فدای خدامیکردید و میفهمیدید زندگی یعنی قربانی این خدا شدن.
▪️من پس از عاشورا ماندم تا خدایی را که پدرم
به شوق دیدارش شکفته میشد به شما بشناسانم
تا بدانید اگر کسی بند انگشتی به او نزدیک شود
وجودش میشود شور و شوق و شعف.
▪️هنر پدرم، شهادت نبود.
هنر او شناختن خدایش بود.
اگر کسی این خدا را شناخت و فدایش نشد
باید شگفتزده شد.
مگر میشود خدای حسین علیه السلام را شناخت
و لحظهای جان را در تن تاب آورد؟
ریاضت پدر من، نفَس کشیدن بود، نه جان دادن.
▪️کاش میدانستید هر یک از مناجاتهای من با خدا
روی دیگری از داستان کربلاست!
کسی که با خدای حسین علیه السلام آشنا نشود
حال و هوای کربلا نمیگیرد.
حالا معلوم شد چرا
این قدر حسین حسین میگویید و به کربلا میروید
امّا حسینی نمیشوید و رنگ کربلا به خود نمیگیرید؟
#محرم
#شهادت_امام_سجاد
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi🏴
دل نوشته های همسر یک جهادی
میدونم که خدا به اندازه انجام وظیفه هرکس بهش مزد میده میدونم که هرکس ممکنه یه احساس وظیفه ای بکنه
ساعت ۱۲ شب بود
بچه ها طبق معمول خواب بودن و من منتظر بودم تا همسرم بیاد و مطالبی که از سایت آقا در جهت تایید حرفش پیدا کرده بودم رو بهش نشون بدم
بعداز شام گوشیم رو آوردم و گفتم بیا اینم مهر تایید حرفات😁
گفتم
خوب
فکر کن الان حسین رفته مدرسه دولتی
من باید چکار کنم؟
وظیفه من چیه؟؟
چجوری کمکش کنم تا مغلوب چالش هاش نشه
گفت
اول از همه بگرد دنبال یه مدرسه دولتی خوب!!!
گفتم
چی شد؟؟؟؟
تو که گفتی بچه باید با چالش دست و پنجه نرم کنه
پس چرا حالا میگه مدرسه دولتی خوب؟؟
گفت
من گفتم باید به وظیفمون عمل کنیم
🔻تو قدم اول
وظیفه ما قبول ورود بچمون به مدرسه دولتیه
🔻تو قدم دوم
پیدا کردن مدرسه دولتی خوب
ما باید سعی کنیم بچمون رو وارد محیط های دولتی سالم تر کنیم
اینجوری هم باعث تقویت مدارس دولتی میشیم
هم در تربیتش در محیط سالم خارج از خونه تموم تلاشمون رو کردیم
مطمئن باش همون محیط نسبتا سالم هم پراز چالشه
بگرد دنبال مدرسه ای که مسئولینش از لحاظ عقیده ای با ما همسو هستن و از لحاظ آموزش خوبه
🔻قدم سوم
ایجاد هویت های گروهی اسلامیه
یعنی باید حسین با هیئت خاص یا مسجدمحل یا کانون خاصی انس مداوم داشته باشه دوستای هیئتی یا مسجدی یا کانونی خوب داشته باشه و تحت نظر مربی باشه تا بخش زیادی از شخصیتش تو این مکان ها شکل بگیره
ادامه دارد...
#مدرسه_پسرم
#دغدغه_های_من
#دلنوشته_های_همسر_یک_جهادی
@hamsare_jahadi
enc_16317667055292314563932.mp3
4.38M
حرف دل این روزهای ما جامونده ها...
❁ـ﷽ـ❁
#برای_دلسوختهها
هر گروهی را باز میکنی
هر کانالی را که میخوانی
حرفِ رفتن است
حرف گذر و بلیت و کتانی و چفیه و تاول و...
و در این میان،
از من بپرسی،
میگویم آن گروهی که بیش از همه تحت فشار است
#مادران هستند...
یک مرد
اگر بتواند که میرود.
اگر نتواند، راحت میگوید: امسال پولش نیست نمیروم، مرخصی ندارم نمیروم،...
اما یک مادر
هزار هزار بار
با خودش درگیر است!
همه ذرات قلبش کشیده شده سمت عراق، روحش پر کشیده سمت کربلا، پای دلش گام گذاشته در مشایه
اما خودش…
درگیر
درگیر
درگیر
از یک طرف نگران گرما، گرمازدگی، نبود جا، بیماری، سختی و بی تابی بچهها، خبر شیوع سرخک در عراق، خبر تب دنگی، غذاهای غیرباب میل بچهها و...
مگر مسئولیت مادری کم چیزی است؟
از یک طرف مدام خودخوری و خوددرگیری که: اینهمه آدم میروند! چرا نمیترسند؟ تو چرا نگرانی؟ لابد من ایمانم مشکل دارد، لابد من آنقدری خریدنی نیستم، من به چشم مولا نیامدم، من بی لیاقتم، من عافیت طلبم و....
حالا اگر باردار باشد که بدتر:
فلانی هم باردار بود اما رفت! زمینی هم رفت! تو مگر این بچه را برای همین راه نمیخواهی؟ تو ترسویی، تو وسواس داری، تو روز روزش جا خواهی زد...
━━━━━━━ ⟡ ━━━━━━━
اینهمه فشار از کجا می آید؟
چه شده که اگر کسی این امر مستحب (ولو رزمایش تمدنی) را انجام ندهد، تا این حد خودش را تحت فشار میگذارد؟ یا حتی توسط دیگران قضاوت میشود؟ برچسب میخورد؟
چرا اگر یک مادر بخاطر خوف ضرر منطقی، بخاطر حفظ امانتش، برای جنینش، برای فرزند شیرخوارهاش، راهی این مسیر نشود، کارش قابل دفاع نباشد؟ عذاب وجدان بگیرد؟ خودش را جامانده بخواند؟!
خب!
باشد
اصلاً بگویید بحث عشق است و عشق منطق ندارد! (؟؟)
بفرمایید که آیا این ما جمعیت دلداده عاشق، برای امور دیگر دینی و شعائر اسلامی هم همنقدر مشتاق و بی تابیم؟ همینجور هرطور شده جور میکنیم که بشود؟
روزی پنجاه و یک رکعت نمازمان هم به راه است؟
آیا برای واجبات هم همین طور دست و پا میزنیم؟
آیا برای کارهایی که حتماً و یقیناً درست و لازم هستند اما گاهی حتی دیده هم نمیشوند هم اینطور بی قراریم و دل به فکر؟
آیا در پی ترک واجبات و ارتکاب محرمات هم همنقدر خوددرگیری و عذاب وجدان به سراغ ما میآید؟
━━━━━━━ ⟡ ━━━━━━━
حس حسرت درونی، حس درد از فراق، حس دیدن سیل مشتاقانی که جای تو بینشان خالیست،
بسیار بزرگ است، زیباست، رشد دهنده است
اما
چقدر از سهمِ این شورِ رفتن ها و جانماندن(؟) ها، مال جوزدگی و «وای خب همه دارند میروند» است
و چقدر مال خودم؟
چقدر مال رابطه من و امامم؟ معرفتم؟
و البته همین حرفها هم
میشود یک فشار دیگر برای مادری که عازم است!
نکند من برای دل خودم میروم؟ نکند من برای هوس خودم بچهها را به سختی می اندازم؟ نکند....
━━━━━━━ ⟡ ━━━━━━━
همه جا
حرف رفتن است.
اما سخت ترین انتخاب،
مال مادرهاست…
همانها که از اولین روزی که آن چند سلول کوچک مهمان وجودشان شدند،
طنابی از مهر، از عشق، از مسئوليت، از رشد، از نور به پایشان بسته شد!
فراغ و فراغت واژهای بیگانه شد
و برای همیشه، وجود این امانتها، شد یکی از مؤثرترین عوامل و مؤلفهها
در تصمیمهای کوچک و بزرگ زندگی…
✍ هـجرٺــــ | د. موحد
بله و ایتا @hejrat_kon
اینستاگرام @dr.mother8
پینوشت:
من هم مادرم، هم معتقد به شعائر، هم پياده روی اربعین رفتم و میروم؛ با بچه و با بارداری و...
اما
اگر در اطرافم یک مادر پایبند فرزند شیرخوارش شده، اگر کسی باردار است،
به او تذکر میدهم خود را جامانده و کم لیاقت نداند!
او و جاماندگی؟ بی لیاقتی؟! او دارد «شیعه پروری» میکند! کاری که هزاران نفر از کربلاروندهها نمیکنند و از آن -به هزارتوجیه- سرباز میزنند! کاری که از عهده هیچ شیرمردی برنمیآید! کاری که خودِ خودِ خدمت به عشاق الحسین و انصارالحسین و #طریق_الحسین است…
#مادری_را_با_همه_محدودیتهایش_دوست_دارم
#مادری_نیمی_از_عرفان_است
#مادری_سختی_شیرین
#با_مادری_یاری_گر_امامم
#طوبی_للغربا (=گمنام ها)
#طوبی_للمادران !
@hamsare_jahadi
این متن خییلی به دلم نشست
فقط با اون جمله بالاش مشکل دارم
که
"یک مرد
اگر بتواند که میرود.
اگر نتواند، راحت میگوید: امسال پولش نیست نمیروم، مرخصی ندارم نمیروم،... "
به نظرم این حرف درست نیست
اونی که پول رفتن نداره شاید بیشتر از منی که به خاطر بچه نرفتم میسوزه
من خودمو قانع میکنم که من مامور به انجام وظیفه هستم
اویس قرنی وظیفه خودش رو انجام داد
با اینکه پیامبر رو ندید ولی عزیز پیامبر شد
منم اگه وظیفمو انجام بدم نگاه امام حسین شامل حالم میشه ان شاالله
من خودمو برای چیزی ملامت نمیکنم چون کاری نمیتونم
مادرم و وظیفم مادری کردنه...
غصه نرفتن به کربلا رو میخورم
دلتنگ کربلا میشم
ولی خودمو ملامت نمیکنم
ولی اونی که پول نداره
شاید بیشتر غصه بخوره
شاید خودش رو ملامت کنه که کاش بیشتر کار میکردم و بیشتر پول در میاوردم
@hamsare_jahadi
دل نوشته های همسر یک جهادی
ساعت ۱۲ شب بود بچه ها طبق معمول خواب بودن و من منتظر بودم تا همسرم بیاد و مطالبی که از سایت آقا در ج
نزدیک خونمون یه مدرسه دولتی بود که همسایه ها تعریفش رو میکردن
کادر مومن و خوبی داشت
از تدریس معلم کلاس اولش خیلی تعریف میکردن
برای ثبت نام که رفتم گفتن ظرفیت تکمیله!!
مشکلات زیادی جلوی راه ثبت ناممون بود
جوری که از ثبت نام داشتم نا امید میشدم...
ما مادرها هروقت کارمون گیر میکنه بهترین راهی که به ذهنمون میرسه دعا و نذر و نیازه
نذر چهل شهید رو برداشتم
هرهفته حرم که میرفتم به بی بی التماس میکردم که بهترین مدرسه رو جلو پامون بذارن
تقریبا مدرسه محکم میگفت نه
رفت و آمدهای زیادی شد
تا جایی که حتی پدرهمسرم هم تا اداره آموزش و پرورش رفتن
بالاخره مدرسه با کلی سختی حسین رو قبول کرد...
حالا قدم اول و دوم رو رفته بودم
نوبت قدم سوم بود...
ادامه دارد...
#مدرسه_پسرم
#دغدغه_های_من #دلنوشته_های_همسر_یک_جهادی
@hamsare_jahadi
.
نفر اول
با اینکه پسرش متربی میثم تمار بود اما ذره ای این موسسه و نظرات همسر منو قبول نداشت
وقتی جلوش اسم همسرم میومد نوع برخورد اون فرد حالمو بد میکرد
بی تعارف انگار کادر موسسه میثم تمار رو آدم حساب نمیکرد
همیشه هم فقط منتقد بود
همیشه از صحبت باهاش فراری بودم
نفر دوم
امشب خونه یکی از اقوام توفیق شرکت تو روضه رو داشتیم
بعداز روضه با یکی از بزرگوارهایی که پسرش متربی موسسه میثم تمار هست صحبت میکردم
کلی از موسسه میثم تمار تعریف میکرد و به همه میگفت که من همش کادر میثم تمار رو دعا میکنم
وقتی از روضه داشتم برمیگشتم کلی حالم خوب بود
انگار به کار همسرم مطمئن تر میشدم
من تو خونه بودم و قائدتا خیلی خبر از موسسه نداشتم
ولی تشکر و تعریف اون بزرگوار کلی حالمو خوب کرد و منو مصمم تر کرد تو راهی که همسرم داره میره
داشتم فکر میکردم که قطعا موسسه میثم تمار بی عیب نیست و نقدهایی بهش وارده
فرد دوم با تمجید از این موسسه پیش من حالمو خوب کرد و پام رو محکم تر
ولی فرد اول با رفتارهاش حالمو بدکرد
ان شاالله پامو سست نکنه...
قوربون امام رضا بشم که گفتن :
مَنْ لَمْ يَشْكُرِ الْمُنْعِمَ مِنَ الْمَخْلُوقِينَ لَمْ يَشْكُرِ اللَّهَ عَزَّ وَ جَل
سعی کنیم نقد رو با درستی به اهلش برسونیم و زبون تشکر کردن داشته باشیم...
#شهادت
#پیامبر_اکرم(ص)
#امام_حسن_مجتبی(ع)
و آقا #امام_رضا(ع)
#تسلیت
@hamsare_jahadi
دل نوشته های همسر یک جهادی
نزدیک خونمون یه مدرسه دولتی بود که همسایه ها تعریفش رو میکردن کادر مومن و خوبی داشت از تدریس معلم کل
.
آخرهای خرداد بود
برای قدم سوم خیلی از کلاس های تابستونی و کانون هارو زیر و رو کردم
خیلی دلم میخواست میثم تمار سن حسین رو هم قبول میکرد...
حسین سال گذشته به حسینیه کودک رفت
فضای دینی و مبانی تربیتی حسینیه کودک رو خیلی پسندیدم
ولی حسین خیلی سخت پسند بود
به خاطر روحیه متفاوتش خیلی نتونست با حسینیه کودک انس بگیره
حسینیه کودک تجربه خوبی بود
اما برای قدم سوم حسین باید وارد فضای تربیتی تخصصی تر و مداوم تر میشد
فضایی که تو تشکیل شخصیت پسرانش موثر باشه
چندتا کانون رو زیر و رو کردم و نتیجه جستجوهام رو برای همسرم گفتم
همسرم گفت:
تو اگه دنبال کانون هستی من یه کانون خوب و مطمئن میشناسم
و این شد که حسین وارد کانون شفق شد...
ادامه دارد...
#مدرسه_پسرم
#دغدغه_های_من
#دلنوشته_های_همسر_یک_جهادی
@hamsare_jahadi
هدایت شده از محسن عباسی ولدی
🌷 ششم ربیع الاول سالروز رحلت عارف کبیر مرحوم آیت الله حاج سید علی قاضی طباطبایی
قسمتی از وصیّتنامه ایشان:
🔸امـا وصـيـتـهـاى ديـگـر، عـمـده آنـهـا نـمـاز اسـت . نـمـاز را بـازارى نـكـنـيـد، اول وقـت بـه جـا بـيـاوريـد بـا خضوع و خشوع ! اگر نماز را تحفظ كرديد، همه چيزتان مـحـفـوظ مـى مـاند و تسبيحه صديقه كبرى سلام الله عليها و آية الكرسى در تعقيب نماز تـرك نـشـود؛...
🔸در مـسـتـحبات تعزيه دارى و زيارت حضرت سيدالشهداء مسامحه ننماييد و روضه هفتگى ولو دو سه نفر باشد، اسباب گشايش امور است و اگر از اول عـمـر تـا آخرش در خدمات آن بزرگوار از تعزيت و زيارت و غيرهما به جا بياوريد، هـرگـز حـق آن بـزرگـوار ادا نـمـى شـود و اگـر هـفـتـگـى مـمـكـن نـشـد، دهـه اول محرم ترك نشود.
🔸ديـگـر آنـكـه ، اگـر چـه ايـن حرفها آهن سرد كوبيدن است ، ولى بنده لازم است بگويم ، اطـاعـت والدين ، حسن خلق ، ملازمت صدق ، موافقت ظاهر با باطن و ترك خدعه و حيله و تقدم در سلام و نيكويى كردن با هر بر و فاجر، مگر در جايى كه خدا نهى كرده . اينها را كه عـرض كـردم و امـثـال ايـنـهـا را مـواظـبـت نـمـايـيـد! الله الله الله كـه دل هيچ كس را نرنجانيد!
#آیت_الله_قاضی
@abbasivaladi
دل نوشته های همسر یک جهادی
. آخرهای خرداد بود برای قدم سوم خیلی از کلاس های تابستونی و کانون هارو زیر و رو کردم خیلی دلم میخوا
.
.
۳ماه تابستونش با کانون شفق سپری شد
خیلی سخت پسنده
به راحتی با جایی انس نمیگیره
اوایل تابستون اصلا دوست نداشت بره کانون
باباش هم اصلا اجبارش نمیکردن
فقط با تعریف جذابیت ها و اردوهای کانون برای من، سعی در تحریک حسین برای رفتن به شفق داشتن
نیمه اول تابستون تقریبا کلاس هارو یکی درمیون میرفت
تو نیمه دوم تابستون با شروع کلاس های کلاژِ شفق، اشتیاق حسین به این کانون بیشتر شد
کار با چسب و کاشی و درست کردن کاردستی از علایقش بود
آخرین اردوی شفق به مجتمع نور هم تیر خلاص رو برای تقویت این اشتیاق زد
ورود حسین به مدرسه دولتی برام پر از فکر و اضطراب بود
روی همه چیز حساس شده بودم
شاید بیش از ۲ ماه دنبال یه کوله با طرح مناسب میگشتم
به اینکه انس با شخصیت هایی که عکسشون روی لوازم التحریر بچه هست شخصیت بچه من رو میسازه اعتقاد داشتم
بعد از کلی گشتن و نشون دادن عکس کوله های مختلف به حسین، کوله مورد پسند حسین و خودم رو پیدا کردم
با کلی خوشحالی عکس رو به همسرم نشون دادم
اما
با مخالفت همسرم مواجه شدم😳!!!!!!!!!
ادامه دارد...
#مدرسه_پسرم
#دغدغه_های_من
#دلنوشته_های_همسر_یک_جهادی
@hamsare_jahadi
ممنون از همه عزیزانی که نظراتشون رو تو ناشناس میفرستند
از اونجایی که این راه ارتباطی یک طرفه هست متاسفانه من نمیتونم جواب محبت هاتون رو بدم🌹
هدایت شده از امیر احتشام
أَمَّنْ یجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَیکشِفُ السُّوءَ
اللهم احفظه لنا...
اللهم اجعله فی درعک الحصینه التی تجعل فیها من ترید...
هدایت شده از محسن عباسی ولدی
سلام وقت همگی بخیر
#عباسی_ولدی_هستم
میشه ازتون درخواست کنم یه موج ویژه راه بندازید تا مردم برای سلامتی رزمندههای جبهۀ مقاومت تو این ختم صلوات شرکت کنند؟
https://eitaabot.ir/counter/zx8qb
شام جمعه با هم دیگه با این صلواتها متوسل میشیم به امام زمان علیه السلام.
شرایط خیلی تعیین کنندهست.
فرستادن این مطلب برای دوستان و آشنایان کاری نداره.
بیکار نباشید.
یاعلی بگید و شروع کنید.
ختم صلوات به نیت سلامتی رزمندههای جبهۀ مقاومت بویژه فرماندهانشون و در رأس اونها سیدحسن نصرالله و پیروزی نهایی جبهۀ مقاومت بر اسرائیل غاصب.
@abbasivaladi
⭕️ ضاحیه چقدر شبیه ورزقان شده سید.
ضاحیه چقدر مهآلود شده. ضاحیه چقدر پنهانکار. همه دنبال شمایند آقای من.
🔺 خبرنگارها دنبالتان میگردند. تلفنها شماره محافظان و همراهانتان را میگیرند. مردم دست به دعا برداشتهاند. علما بر سجادهها نشستهاند. در حرمها ختم صلوات گرفتهاند باز. چندساعت است که مدام کانالهای خبری را اسکرول میکنیم؛ گاه به تایید، گاه به تکذیب.
🔺 شما گمشدهاید آقاسید و چشمان ما به دنبال ردی از وجود نازینتان. شب شده سید. ضاحیه تاریک است. ضاحیه شبها شیعهکش است. زنان شیعه بغض کردهاند؛ مردانی که دل خودشان هم قرص نیست، دندان میسایند که «چیزی نیست؛ ان شاءالله پیدایش میشود».
🔺 ما تاب گم شدن سید دیگری را باز نداریم. از دل تاریکی بیا و مقابل دوربینها ظاهر شو و بگو هستم، اینجایم و تا آخرش باقی خواهم ماند. بیا و باز روی کاغد کوچکی «قطعا ننتصر» بنویس و پایش را امضا کن. شما چراغ دلهای زخمخورده شرقیمردمان جنگزدهاید آقای من. کجایی سید زخمخردهها. حاجآقا هارداسان؟
هدایت شده از گروه جهادی علمدار
با دلی مضطر، اما امیدوار به رحمت پروردگار
ولی نعتمان حضرت ابالحسن الرضا، علیه السلام
را واسطه قرار می دهیم و
بنای ذبح قربانی داریم
هدیه به امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف
بامید سلامتی سید مقاومت
سید حسن نصر الله
و پیروزی حزب الله لبنان
مهلت واریز: تا ساعت 14 شنبه 1403.07.07
کار خیرم نذر تعجیل فرج
کمک های مالی خود را با اعطای وکالت تام جهت مصرف در این مورد و موارد خیر دیگر گروه جهادی علمدار به شماره کارت گروه واریز نمایید.
6273817010146326با کلیک بر روی شماره کارت، شماره کارت کپی میشود گروه جهادی علمدار @JAHADI_ALAMDAR
علی هم که باشی؛
کاری از دستت ساخته نیست وقتی امت، ابوموسی را میخواهد، و حَکمیت را، و قرآنِ سرِ نیزه را.
علی هم که باشی؛
ناگزیری به جنگ با جمل بروی تا مقابل رفاه و رانت و اشرافیتِ همسنگرِ بدر و خیبر و خندقت بایستی.
علی هم که باشی؛
گاه ناگزیری تن به برجامِ عمروعاص بدهی تا شاید، و فقط شاید، چشم امت را به حقیقتِ معاویه باز کنی.
علی هم که باشی؛
تا امت سراغت را نگیرند، حریف سقیفه نمیشوی و محکوم به سکوت هستی.
علی هم که باشی؛
باز میزان، رای امت است.
این امتاند که میتوانند پیامبری را آتش بزنند؛ گوسالهای را سجده کنند؛ توفانی را به سخره بگیرند؛ مُنجیی را به صلیب بکشند؛ و یا با بدن تکهتکهی امامی سلفی بگیرند...
علی هم که باشی؛
حاضری درون چاه، آه بکشی اما منتِ امتی را که منتظر رستگاریات در محراب نشستهاند، هرگز.
علی هم که باشی؛
تا سرداران سپاهت به بهانهی "تلهی جنگ" فرمان "انتقام سخت" تو را نشنیده میگیرند؛ لشگر معاویه گستاختر خواهد شد و نه فقط به سر سرداران که به سر تو هم طمع خواهد کرد.
#علی_تنها_مانده
#وای_به_حال_کوفیان_ایرانی
@hamsare_jahadi
هدایت شده از امیر احتشام
بسم الله...
تبریک به همه عزیزان بویژه شهدای مقاومت و مخصوصا سرور عزیزم سیدحسن نصرالله
دوست داشتم سید اینجا بود و بهش میگفتم امشب هر یه موشکی که برخورد میکرد هیجانی همراه با بغض وجودمون رو پر میکرد.
سلام سید حسن
سلام فرمانده مقاومت
دیشب ایران گوش اسرائیل را پیچاند
نمیگویم انتقام تورا گرفت
که هزاران اسرائیل اگر نابود شود بازهم آتش درون سینه مارا آرام نمیکند
دیشب حال عجیبی داشتم
کودکانم از حال دگرگونم حیران مانده بودند
چشم به موشک ها دوخته بودم
و ما رمیت میخواندم
فریاد الله اکبر سر میدادم
از شادی کف میزدم
و اشک میریختم
درون تک تک موشک ها تصویر تورا میدیدم
و اشک میریختم...
دلمان برایت تنگ شده سید
سینه مان برای داغ حضرت آقا میسوزد
شاد بودیم اما عزادار
ماتمت سوخت موشک هایمان میشود
سید
میدانم که برمیگردی
به زودی
همراه امام زمان
و به وعده ات عمل میکنی
در قدس نماز میخوانی
#وعده_صادق۲
#شهید_سید_حسن_نصرالله
@hamsare_jahadi