#سلسله_یادداشت
〽️موج چهارم جنگ نرم؛ نبرد اراده و تکنولوژی(بخش پنجم)
🌀 جنگ نرم؛ سخت تر و کشنده تر از جنگ سخت نظامی
➖جنگ نرم به طور ویژه برای براندازی جمهوری اسلامی ایران طراحی و اجرا شده است با این تفاوت که جنگ نرم امروز بسیار پیچیدهتر و همه جانبهتر نسبت به دهههای گذشته است. جنگ نرم رابطه معناداری با مولفه های قدرت نرم و نفوذ دارد همان گونه که جنگ های نظامی مبتنی بر قدرت سخت هستند.
▪️مهمترین سازه های مفهومی جنگ نرم عبارتند از مداخله، نفوذ، حمایت و هدایت بازیگر خارجی، ایجاد شکاف و نارضایتی اجتماعی، جنگ روانی، به کارگیری حتی قدرت سخت (مانور نظامی) و نیمه سخت (تحریم اقتصادی) به منظور براندازی و ایجاد تغییرات سیاسی و یا حداقل تغییر رفتار بازیگران سیاسی در کشور هدف. جنگ نرم تاکنون چهار موج داشته است که موج چهارم آن به تناسب رشد علمی و فناوری و تحول محیطی، ماهیت پیچیده تر، قوی تر و نوینی پیدا کرده است و راه را برای سلطه پنهانی بر جوامع بازکرده است.
▫️مهمترین عرصههای جنگ نرم، عرصههای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی است؛ بازیگران جنگ نرم به کمک علوم بین رشتهای برای هر یک از آنها مقاصد و رفتار ویژهای در نظر گرفته و متناسب با آن برنامهریزی تغییر را طراحی کردهاند. این بازیگران در موج چهارم لایههای مختلف، متکثر، درهم تنیده و سلسله مراتبی دارند که مشابه آن در دورههای گذشته دیده نمی شود.
〰️ادامه دارد🔜
📝برگرفته از کتاب موج چهارم جنگ نرم
✍️#محمدصادق_خرسند
#جنگ_نرم
⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد
@haqiq_center
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دخترک تاب نیـــــــــاورد جلو آمد و گفت:
"می شود شمر! که امسال سرش را نبری؟"
#رقیه_خاتون
#لبیک_یا_حسین
#یااباعبدالله
⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد
🏴@haqiq_center
🔖 #رمان 📚
💓 #تا_پروانگی 🦋
2️⃣ #قسمت_دوم 📕
کیک اسفنجی پخته بود. هر چند شخصا هوس شیرینی گردویی کرده بود اما ارشیا کیکهای سادهی خانگی دوست داشت. گور بابای دل خودش... مهم او بود و همهی علایقش.
پودر قند را که برداشت، حضورش را حس کرد. میدانست حالا چه میکند؛ حتی با اینکه پشت سرش را نمیدید. او پر از تکرار بود.
در یخچال باز شد. بعد از هزاران بار تذکر باز هم آب را با پارچ سر کشید. در را محکم بهم کوبید. طوری که عکسشان از زیر آهنربای چسبیده به یخچال سُر خورد و افتاد. دست خودش هم لرزید و خاک قندها کمی روی میز ریخت.
برگشت و کوبنده گفت:
_ارشیا!
شانهای بالا انداخت و از جلوی چشمش دور شد. این همه وسواس و تمییزی کجا دیده میشد؟ کیک برش زده را در سینی چایِ تازه ریخته گذاشت. طبق عادت کاسهی کوچک سفالی را پر کرد از توت خشک و کشمش و هر چیزی جز قند. ارشیا قند نمی خورد!
صندل نپوشیده بود و پایش تازگیها روی کفپوش یخ میکرد. باید جوراب زمستانی میبافت. شاید هم نه... میخرید اصلا. از این گل و منگوله دارهای خوش رنگورو که بدجور دلش را میبرد. خجالت کشید از ذوق بچه گانهاش و لبش را گزید. مردش از شنیدن صدای قژقژ دمپایی روی کفپوش و حتی ذوق زدگیهای بچگانه خوشش نمیآمد. چقدر تمام زندگی پر از خواستههای او بود. سینی را جلوی رویش نگه داشت. با اخم فقط چای را برداشت. همیشه تلخ بود و تلخ میخورد. تازگی نداشت...
سینی را روی عسلی گذاشت. دوباره وزوز گوشی بلند شد. هنوز خیلی سر و صدا نکرده بود که ارشیا با صدای خش دارش گفت:
_خیلی رو اعصابه.
همین یک جمله اعلان جنگ نامحسوس بود. سریع حمله کرد سمت گوشی و با دیدن دوبارهی عکس پر از مهر خواهرش لبخند زد. چند دقیقه صحبت کردن با ترانه عوض تمام سکوت امروز کفایت میکرد.
_الو سلام ریحانه. چطوری؟
_سلام عزیز دلم. تو خوبی؟
_الحمدالله. ده بار میس انداختم چرا جواب نمیدی؟
_دستم بند بود شرمنده
_نیومدی دیگه جات خالی بود
_کجا؟
_به... تازه میگی لیلی زن بود یا مرد
_باور کن مغزم ارور داده
_وقتی سه چهار روز از محرم گذشته و هنوز یه چای روضه نخوردی معلومه که اینجوری میشی خب خواهر جانم.
_ای وای، امشب بود نذری مادرشوهرت؟
_بله. انقدرم منتظرت شدم که نگو. نوید میگفت در دیگ رو وا نکنید خواهرزنم تو راهه. یعنی رسما آبرومو بردی
_شرمندتم، بخدا...
_قسم نخور ریحان، دیگه من که از همه چی باخبرم. حالا غصه هم نخور برات گذاشتم کنار فردا میارم
_دستت درد نکنه. به زری خانوم سلام برسون، بگو قبول باشه.
_چشم. من برم فعلا، با اجازه.
_خدانگهدارت
انقدر انرژی مثبت و خوب نصیبش شد از این دقایق همکلامی که کیک دست نخورده ناراحتش نکرد که هیچ، خوشحال هم شد و زیرلب گفت:
_بهتر، بمونه برای مهمون فردام
ادامه_دارد... 🔜
#تیموری ✍️
#داستان_سریالی 📨
⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد
🏴@haqiq_center
#عکس_نوشت
💢 سلام بر حسین
🌱 سلام بر آن کسی که خونش به ظلم ریخته شد.
#ناحیه_مقدسه
#لبیک_یا_حسین
#یااباعبدالله
⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد
🏴@haqiq_center
السلام علیک یا رقیه خاتون
#رقیه_خاتون
#لبیک_یا_حسین
#یااباعبدالله
⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد
🏴@haqiq_center
🏴 #فهمیدن_محرم
💢قریب به یازده سال امامت امام حسین(ع) فقط در ده روز عاشورا خلاصه نمیشود
امام حسین(ع) حقیقتا فرد سیاستمداری بودند که در سیره حضرت کمتر به آن توجه میشود.
امام حسین(ع) خطاب به معاویه در نامه خود می نویسند:
معاویه!
در نامهات نوشتهاى كه این امت را به فتنه نیندازم، ولى من فتنهاى را بالاتر از این نمىبینم كه تو امیر بر این مردم هستى.
بـاز گفتهاى كه مصلحت خود و دین و امت پیامبر صلی الله علیه و آله را در نظر بگیرم، به خدا قسم! من چیزى را بـهـتر از جنگ با تو نمىبینم كه اگر این كار را انجام بدهم، مقرب درگاه الهى شدهام و اگر ترك كنم، از خدا استغفار مىكنم و از خداوند آنچه موجب محبت و رضایت اوست، مىطلبم.
📚اعیان الشیعه، 1/583/ بحارالانوار، 44/212.
#لبیک_یا_حسین
#یااباعبدالله
⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد
🏴@haqiq_center
🌱 اندکی درنگ
🍯 قطره ی عسلی بزرگ، این است حکایت دنیا
➖ قطره عسلی بر زمین افتاد، مورچه کوچکی آمد و از آن چشید و خواست که برود اما مزه عسل برایش اعجابانگیز بود. پس برگشت و جرعه دیگری نوشید.
▪️باز عزم رفتن کرد، اما احساس کرد که خوردن از لبه عسل کفایت نمیکند و مزه واقعی را نمیدهد، پس بر آن شد تا خود را در عسل بیندازد تا هرچه بیشتر و بیشتر لذت ببرد.
🔹مورچه در عسل غوطهور شد و لذت میبرد.
🔸اما افسوس که نتوانست از آن خارج شود، پاهایش به زمین چسبیده بود و توانایی حرکت نداشت.
🔹در این حال ماند تا نهایتا مرد.
☘️ دنیا چیزی نیست جز قطره عسلی بزرگ!
💠پس آنکه به نوشیدن مقدار کمی از آن اکتفا کرد نجات مییابد و آنکه در شیرینی آن غرق شد هلاک میشود.
#درنگ
⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد
@haqiq_center
#عکس_نوشت
💢 سلام بر حسین
🌱 سلام بر آن کسی که جبرئیل به او مباهات مینمود.
#ناحیه_مقدسه
#لبیک_یا_حسین
#یااباعبدالله
⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد
🏴@haqiq_center
#یادداشت_سیاسی
💢 نقش ولایت فقیه در صیانت از جمهوریت نظام(بخش اول)
✍️#مهدی_جبرائیلیتبریزی
💠 نظام مقدس اسلامی، نظامی مردمی و دموکراتیک است که از دو رکن اسلامیت و جمهوریت تشکیل یافته است. جمهوریت آن بعنوان قشر و قالب و اسلامیتش محتوا و گوهرآن قلمداد میشود.
امام راحل در پاسخ به سوال خبرنگار مجله عرب زبان «المستقبل» درباره حکومت اسلامی فرمودند: «حکومت جمهوری اسلامی مورد نظر ما، از رویه پیامبر اکرم(ص) و حضرت علی(ع) الهام خواهد گرفت و متکی به آرای عمومی ملت خواهد بود و شکل حکومت با مراجعه به آرای ملت تعیین خواهد گردید».
📌 مقام معظم رهبری ریشه جمهوریت را در آموزههای اسلامی میدانند: «دراین کشور و دراین نظام، اسلام با جمهوریت همراه است. جمهوریت ما از اسلام گرفته شده و اسلام ما اجازه نمیدهد در این کشور مردمسالاری نباشد. ما نخواستیم جمهوریت را از کسی یاد بگیریم؛ اسلام این را به ما تعلیم داد و املاء کرد. این ملت، متمسک به اسلام و معتقد به جمهوریت است».
▪️البته تقسیمبندی مذکور به معنای تفکیکپذیری آنها نیست بلکه جمهوری اسلامی یک حقیقت واحدی است که سلب یکی از آن حقیقت به معنای سلب وجود از کل آن حقیقت است. ایشان فرمودهاند: «جمهوری اسلامی یک مُرکّب انضمامی نیست که ترکیبی باشد از چیزی به نام جمهوری و چیزی به نام اسلامی، تا یکی بگوید که من طرفدار جمهوریّتم بیشتر، یکی بگوید من طرفدار اسلامیّتم بیشتر؛ اینجوری نیست. اصلاً میتوان گفت مرکّب نیست، [بلکه] یک حقیقت است. آن جمهوریای است، آن اتّکاء به آراء مردمی است که خدا آن را مقرّر کرده است، خدا موظّف کرده است ما را که در این زمینه رأی مردم را، انتخاب مردم را، اراده مردم را معتبر بشماریم».
🔖مقام معظم رهبری در تبیین مردمی بودن حکومت فرمودهاند: «مردمی بودن حکومت، یعنی نقش دادن به مردم درحکومت؛ یعنی مردم در اداره حکومت و تشکیل حکومت و تعیین حاکم و در تعیین رژیم حکومتی و سیاسی نقش دارند».
➖ شبهه ناسازگاری ولایت فقیه با جمهوریت در طول تاریخ نظام اسلامی همواره با اهداف سیاسی مطرح بوده است. اما پایش تاریخی چندین دهه عمر جمهوری اسلامی نشان میدهد که اتفاقا ولایت همواره پشتیبان جمهوریت بوده است.
▫️ حضرت امام در زمان پیروزی انقلاب اسلامی با پشتوانه مردمی و مقبولیتی که در بین مردم داشتند میتوانست اصل ولایت فقیه، نوع نظام و قانون اساسی را شخصاً انتخاب کند ولی تأکید کردند مردم رأی بدهند که چه نظامی میخواهند و برای قانون اساسی خود نمایندگان را تعیین و برای آن رایگیری شود و حتی در بحبوحه جنگ نیز فرمودند رأیگیری حتی در خط مقدم جبهه صورت گیرد.
🔸در واقع نگاهی گذرا برعملکرد حکومتی حضرت امام (ره) در طول ده سال نشان میدهد که علیرغم تمامی توطئهها و وجود جنگ تحمیلی، شاخصهای جمهوریت و مردمسالاری مرتبا ارتقا یافت. فراوانی کاربست کلمه مردم در بیانات و بیانیههای ایشان دلیل متقنی بر این ادعا است.
🔹 رهبرمعظم انقلاب معتقدند: «هیچ کس درنظام اسلامی نباید مردم، رأی مردم و خواست مردم را انکار کند. بدون آرای مردم، بدون حضور مردم و بدون تحقّق خواست مردم، خیمه نظام اسلامی سر پا نمیشود و نمیماند».
#ولایت_فقیه
#جمهوریت
⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد
@haqiq_center
#عکس_نوشت
💢 مقام حضرت زینب(س)
🌱 قدرت های مادی ناکامند
قدرتهای مادی هر چه انجام دهند، در نهایت ناکامند. ببینید زینب کبری(علیها سلام)، وقتی که اسیر در دست آن سلطان ظالم و سفاک است، می گوید: هر کاری می توانی بکنی، بکن. اما نخواهی توانست ما را از صحنه تاریخ بیرون ببری و راهمان را محو کنی.
#سبک_زندگی
#حضرت_زینب
⛱با حقیق همراه باشید
🔻 @haqiq_center
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ تصویری
➖حتما ببینید💯
⚫️ پاسخ به برخی شبهات در مورد عزاداری
🌀منتشر کنید
#لبیک_یا_حسین
#یااباعبدالله
⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد
🏴@haqiq_center
🏴 #فهمیدن_محرم
💢امام به گریه نیاز نداره!!!
عده ای با ژست روشنفکر دینی می گویند:
امام حسین(ع) شهید نشد که ما گریه کنیم و توی سر وکله بزنیم باید راه حسین را شناخت حسین به این عزاداریها نیاز نداره
🔖 پاسخ
این حرف درستی است که امام حسین(ع) به گریه ما نیاز ندارد.
خداوند هم به نماز و عبادت ما احتیاجی ندارد پس انجام ندهیم؟
اصلا اینجا حرف از نیاز امام حسین(ع) به عزاداری ما نیست. این شبهات با حرفهای قشنگ دینی مخلوط میشود.
کسانی که ادعای روشنفکر دینی دارند.
به این سوال جواب دهند، چرا امام موسی کاظم(ع) که خودشان امام معصوم هستند برای امام حسین(ع) عزا داری میکردند؟
امام رضا(ع): هر گاه ماه محرم فرا می رسید، پدرم (موسی بن جعفر علیه السلام) دیگر خندان دیده نمی شد و غم و افسردگی بر او غلبه می یافت تا آن که ده روز از محرم می گذشت، روز دهم محرم که می شد، آن روز، روز مصیبت و اندوه و گریه پدرم بود.
📚امالی صدوق، ص 111
یا چرا امام صادق(ع) از قول پدرشان میفرمان:
امام صادق(ع):
پدرم امام باقر(ع) به من فرمود: ای جعفر ! از مال خودم فلان مقدار وقف نوحه خوانان کن که به مدت ده سال در «منا» در ایام حج، بر من نوحه خوانی و سوگواری کنند.
📚بحار الانوار، ج 46، ص .220
گریه بر حسین(ع)، گریه اعتراض به ظلم است.
گریه بر محبت حسین(ع)
مگر در زیارت #عاشورا نمی خوانیم که با محبت حسین(ع) به خدا نزدیک میشویم؟
با حرفهای به ظاهر قشنگ، دنبال تحریف و تخریب روضه امام حسین(ع) هستند و تازه خود را اسلام شناس و امام شناس هم معرفی میکنند.
#لبیک_یا_حسین
#یااباعبدالله
⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد
🏴@haqiq_center
30.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚠️انتشار برای اولین بار💯
🎥 کاری از مرکز فضای مجازی #حقیق
📽 مجموعه #کلیپ
➖شیوههای امر به معروف و نهی از منکر
🎞 قسمت اول: با قلبت شروع کن!
#امر_به_معروف
#نهی_از_منکر
⛱با حقیق همراه باشید
🔻 @haqiq_center
یار دلم_۲۰۲۱_۱۰_۱۰_۱۷_۱۱_۳۳_۵۰۴.mp3
11.52M
🏴
نــواهنگ يـارِ دلــم
فــوق العــاده دلنشیــن و زیـبا😭
با نوای #محمدحسین_پویانفر
دلم شکسته!
از بچگی شادی فروختم، غم خریدم
با پول تو جیبی هام، برات پرچم خریدم
یاد قدیم افتادم و دلم شکسته
دعوا سر پرچم گرفتن، توی دسته
گفتم محرم که بیاد واست، قیامت میکنم
گفتم که هر جا که باشم، اونجا رو هیئت میکنم
من همه خونوادم و نذر رقیه ات میکنم
میشه ازم راضی باشی، دردت به جونم
تا زنده باشم از تو و روضه ات، میخونم
یار دلم تویی، کس و کار دلم
فقط تورو داره دلم، فقط تورو داره دلم
من دوسِت دارم، ای همه دار و ندارم
ای همه ی کس و کارم، ای دل و دلبر و یارم
حسیــــــــن
آرامش آغوشت و کم داره قلبم
کاشکی میشد دستم، تو دستت باشه محکم
من تو نگاه اول، عاشقت شدم رفت
وقتی نگاهم خورد، به گنبد و به پرچم
بذار که امسال حرم و ببینم اربعین حسین
دق میکنم اگه نرم اشک منو ببین حسین
بیا و به جون مادرت، روم و نزن زمین حسین
بذار بیام و تو حرم، دورت بگردم
راه حرم باز شه میام، برنمیگردم
یار دلم، تویی کس و کار دلم
فقط تورو داره دلم، فقط تورو داره دلم
من دوسِت دارم، ای همه دار و ندارم
ای همه ی کس و کارم، ای دل و دلبر و یارم
حسیــــــــــن
#لبیک_یا_حسین
#یااباعبدالله
⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد
🏴@haqiq_center
🔖 #رمان 📚
💓 #تا_پروانگی 🦋
3️⃣ #قسمت_سوم 📕
ترانه آمده بود با یک کوه حرف و خبر داغ. با دسته گل نرگس و قیمه نذری زری خانم، مادر شوهرش. شاید توی این دنیا تنها کسی که به علایقش اهمیت میداد همین ترانه بود و بس. با دستی که به شانهاش خورد، حواس پرت شدهاش را جمع کرد.
_ریحان جون دیدی که خدا چقدر زود حاجت شکمو میده؟!
_تو هم واسطهای نه؟
_شک نکن. والا انقدری که زری خانوم از دور هوای تو رو دارهها یه وقتایی لجم میگیره ازت...
_چیه خواهری یکیم پیدا شده ما رو یاد میکنه تو ناراحتی؟
_ناراحت که نه چون بالاخره از من هیچی کم نمیشه ولی خب گفتم که در جریان حسادتام باشی!
و چقدر همیشه حسرت زندگی جمع و جور خواهرش را میخورد. بعد ازدواج با مادرشوهرش زندگی میکردند و با همهی سادگی و سختی خوشحال و دور هم بودند. برعکس خودش که ناخواسته اسیر تجمل پوچ خانواده ارشیا شده بود. هر چند مادر و برادرش ایران نبودند اما زخم زبان از دور هم شنیده میشد و خنجر میزد بر دل نازکش.
آلبوم گوشی ترانه را میدید که پر بود از عکسهای دو نفره و خندانش با نوید. خداروشکر تار میدید. گاهی همینقدر حسود میشد. حتی بیشتر از شوخیهای غیرواقعی ترانه. تازگیها دیدش هم دچار مشکل شده بود. مثل قبل نمیتوانست خوب بخواند و ببیند، اما از رفتن پیش چشم پزشک و عینکی شدن هراس گنگی داشت. مثل بچهها. دلش میخواست حالا که مادری نیست، حداقل ارشیا به اجبار دستش را بگیرد و به مطب ببرد. بعد هم دوتایی فِریمِ قشنگی انتخاب کنند، یا نه، حتی هر چه که او میپسندید. مثل همیشه.
آهی کشید و فکر کرد که کاش فقط میفهمید سوی چشمهای زنش چقدر کم شده. دکتر و عینک فروشی پیشکش.
ذهنش پَر کشید به سالها قبل و خاطرهی اولین هدیهای که گرفته بود. هوا سوز برف داشت اما خبری از سپیدپوش شدن زمین نبود هنوز. کلاسش تمام شده بود و با نگار مشغول حرف زدن و قدم زدن به سمت ایستگاه بود که با شنیدن صدای بوق برگشت. ارشیا بود. توی ماشین آن چنانیش لم داده بود و با غرور همیشگی نگاهش میکرد. دلش غنج زد هم برای او هم برای نشستن در جایی گرم و نرم. تند و با عجله از دوستش خداحافظی کرد و سوار شد. برای سلام پیشدستی کرد و به جواب زیر لبی او رضایت داد. دستهای یخ زدهاش را جلوی بخاری گرفت تا گرم شود. با هم محرم بودند و تازه عقد کرده ولی هنوز هم کمرویی میکرد وقتی اینطور خلوت میکردند.
ماشین راه افتاد بدون هیچ حرفی. نمیفهمید این همه سکوت خوب بود یا بد، از نداشتن علاقه بود یا...؟
چند وقتی بود که قدرت تفکیک و حتی حس اعتمادش نسبت به همهی آدمها کم و کمتر شده بود. خودش وارد بیست و سه شده بود. اما ارشیا سی و دو را پر میکرد.
دقایقی از باهم بودنشان گذشته بود که بالاخره دستش را گرفت و گفت:
_از این به بعد دستکش چرم بپوش!
پر از تعجب شد. از شوق شکستن سکوت خندید و با لحنی که بیشباهت به مخالفت بچگانه نبود گفت:
_ولی من از چرم خوشم نمیاد.
اخم ارشیا را جذاب میکرد و همانقدر ترسناک شاید.
_چون هنوز بچه ای! به همین دستبافت های خانم جانت اکتفا کن پس...
ادامه_دارد... 🔜
#تیموری ✍️
#داستان_سریالی 📨
⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد
🏴@haqiq_center
🌱 اندکی درنگ
💠 گاهی به نعمتهایمان عادت میکنیم
🔹مردی از خانهاش راضی نبود، از دوستش که بنگاه املاک داشت خواست تا خانهاش را بفروشد.
🔸دوستش یک آگهی نوشت و آن را بدین صورت برایش خواند:
خانهای زیبا که در باغی بزرگ و آرام قرار گرفته، تراس بزرگ مشرف به کوهستان، اتاقهای دلباز و پذیرایی و ناهارخوری وسیع.
🔹صاحبخانه تا متن آگهی را شنید، گفت:
این خانه فروشی نیست. در تمام مدت عمرم میخواستم جایی داشته باشم مثل این خانهای که تو تعریفش را کردی.
🔸خیلی وقتها نعمتهایی که در اختیار داریم را نمیبینیم چون به بودنشان عادت کردهایم و بعد از ازدستدادنشان تازه به ارزش آنها پی میبریم.
#درنگ
⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد
@haqiq_center
#عکس_نوشت
💢 سلام بر حسین
🌱 سلام بر آن کسی که خداوند شفا را در خاک قبر او قرار داد.
#ناحیه_مقدسه
#لبیک_یا_حسین
#یااباعبدالله
⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد
🏴@haqiq_center
#فهمیدن_محرم
💢آیا مدرک معتبری وجود دارد که سر مبارک امام حسین(ع) بر روی نیزه قرآن خوانده باشد؟
💠 پاسخ
در منابع اهل سنت و شیعه به این موضوع اشاره شده است.
زید بن ارقم یکی از صحابه رسول خدا(ص) میگوید: «روز بعد از ورود اهل بیت(ع) به کوفه، ابن زیاد امر کرد تا سر مبارک حضرت سید الشهداء(ع) را در کوچههاى کوفه و در میان قبائل بگردانند، من در میان غرفه نشسته بودم که سر حسین بن علی(ع) را که بالای نیزه بود از نزدیک منزل من عبور دادند. هنگامى که سر مبارک به من نزدیک شد، شنیدم این آیه مبارکه را قرائت مىکند: «أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحابَ الْکَهْفِ وَ الرَّقِیمِ کانُوا مِنْ آیاتِنا عَجَباً».
به خدا قسم از شنیدن این صدا موهاى بدنم راست شد و گفتم: سر مبارکت (با این اعجاز) از داستان اهل کهف نیز شگفتتر است».
📚شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 117
✅ضمنا در منابع زیر نیز به این مساله مسلم تاریخی اشاره شده است👇
ا📚لإرشاد - الشيخ المفيد - ج 2 - ص 117 - 118
📚الصراط المستقيم - علي بن يونس العاملي - ج 2 - ص 179
✅یک نمونه از متون تاریخی👇👇
عن المنهال بن عمرو قال أنا والله رأيت رأس الحسين بن علي حين حمل وأنا بدمشق وبين يدي الرأس رجل يقرأ سورة الكهف حتى بلغ قوله تعالى " أم حسبت أن أصحاب الكهف والرقيم كانوا من آياتنا عجبا " قال فأنطق الله الرأس بلسان ذرب فقال أعجب من أصحاب الكهف قتلي وحمل .
📚تاريخ مدينة دمشق - ابن عساكر - ج 60 - ص 369 – 370 .
بنابراين ، با اين همه مدارك معتبري كه در اين باره وجود دارد ، شكي در صحت خبر قرآّن خواندن سر مبارك امام حسين عليه السلام باقي نميماند .
#لبیک_یا_حسین
#یااباعبدالله
⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد
🏴@haqiq_center
مادرت چایِ روضه را دم کرد
و مرا چایِ روضــــــــه آدم کـرد
#لبیک_یا_حسین
#یااباعبدالله
⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد
🏴@haqiq_center
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 بفرمایید روضه
▪️ - آقا! گوشوارهٔ خوب برای فروش دارم، نمیخرید؟
با تعجب پرسید: چرا گوشوارهات خونیه؟
سرباز خندید و گفت: تازه از کربلا برگشتم. مگر نمیدانی؟ آنجا فرصت برای باز کردن قفل گوشواره نبود، آن را کشیدم...
🚩 اَيْنَ الطّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِكَرْبَلآءَ
#لبیک_یا_حسین
#یااباعبدالله
⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد
🏴@haqiq_center
سود نذری دادن چیست؟
فقط فقرا!
در جامعه ایرانی، محبت محور بوده و هست. محبت غریبگی را کنار میزند. همسایه در بحران و بزنگاه به داد همسایه میرسد. در فرهنگ و سبک زندگی غربی، انسان تمایل به زندگی انفرادی دارد. سود محور است. در نگاه ایرانی اسلامی، محبت دائمی در جامعه موضوعیت دارد.
نذری دادن غایتی دارد
یک هدف آن توسعه محبت است
درست مثل اینکه شما بی دلیل به دوستتان هدیه بدهید. نذری هدیه شما به دیگری است. دیگری که غریبه بود. محبت فاصله ها را کم می کند. نذری دادن حول محور محبت عمومی و فراگیر امام حسین(ع) جامعه را نسبت بهم مهربانتر می سازد. همسایه، همسایه را نمک گیر میکند.
روشنفکران مجازی ما اثر این توسعه محبت را درک نمی کنند. تار و پودی ساخته و در دنیا خودشان سیر می کنند. همه چیز را مادی می سنجند.
بخشی از نذری به فقیر می رسد
اما هدف فقط فقرا نیستند
به فکر مودت و محبت در بین اهالی شهر و روستا باشیم
هر چیزی که بتواند وفاق و محبت به هر بهانه ای ایجاد کند لازم است. حتی یک لبخند زدن به همسایه حتی دستگیری از آن کارگر، کمک به آن پیرزن و...
ذهن تان را توسعه دهید
حرف های تکراری بدون پشتوانه را تکرار نکنید
محبت کنید
یک محبت مردمی و غیر دولتی
محبت از عصبانیت جامعه می کاهد
✍#زادبر
#لبیک_یا_حسین
#یااباعبدالله
⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد
🏴@haqiq_center
رهبر انقلاب:
اشد مجازات برای عامل جسارت به ساحت قرآن مورد اتفاق همه علمای اسلام است
🔺جسارت به ساحت مقدس قرآن مجید در سوئد، حادثهای تلخ و توطئهآمیز و خطرآفرین است. دولت سوئد نیز باید بداند که با پشتیبانی از جنایتکار، در برابر دنیای اسلام آرایش جنگی گرفته و نفرت و دشمنی عموم ملتهای مسلمان و بسیاری از دولتهای آنان را بهسوی خود جلب کرده است.
🔹وظیفه آن دولت آن است که عامل جنایت را به دستگاههای قضایی کشورهای اسلامی تحویل دهد. توطئهگران پشتصحنه نیز بدانند که حرمت و شوکت قرآن کریم روزبهروز افزونتر و انوار هدایت آن درخشانتر خواهد شد. امثال این توطئه و عاملان آن، حقیرتر از آنند که بتوانند جلوگیر این درخشش روزافزون باشند. والله غالبٌ علی اَمرِه
#لبیک_یا_حسین
#یااباعبدالله
⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد
🏴@haqiq_center
27.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚡️صحنه ای که دل هر مسلمانی را به وجد می آورد هزاران جلد قرآن در سوئد بالا رفت..
چندروزپیش یک قرآن را سوزاندند
و امروز هزاران قرآن در سوئد بالا رفت و قرائت دسته جمعی قرآن.
هر چه بخواهید قرآن را محو کنید، بیشتر شکوفا می شود.
#لبیک_یا_حسین
#یااباعبدالله
⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد
🏴@haqiq_center
🔖 #رمان 📚
💓 #تا_پروانگی 🦋
4️⃣ #قسمت_چهارم 📕
اخم جذابش میکرد و شاید همانقدر ترسناک.
_چون هنوز بچه ای. به همین دستبافت های خانمجانت اکتفا کن پس.
و نگاهش چرخید روی ژاکت بنفشی که خانمجان سال پیش برایش بافته بود. مسخرهاش کرد؟ این یادگاری بود. اصلا قابل مقایسه نبود با کت و پلیورهای گران قیمت او.
بُق کرد و دستش را پس کشید. اینجور علاقه را نمیخواست که با تحقیر و نیش کلام بود. البته اگر جایی برای مهر و علاقه وجود داشت. از مقایسهی وضعیت مالی خودشان و خانواده او معذب میشد.
نگاهش را به بیرون دوخت. ارشیا با نیشخند گفت:
_تلخ شدی ریحان خانم.
_ریحانه
لجباز نبود اما ناخواسته و با تحکم نامش را کامل گفت. تمسخر کلام ارشیا بغض گلویش را بزرگتر کرده بود. دلش گرفت. با شرایطی که داشت و او هم باخبر بود، توقع حداقل مقداری محبت داشت اما سه روز بعد از عقد و این همه بیتفاوتی؟
داشبورد باز شد و چیزی مثل جعبه روی پایش گذاشته شد. اهمیتی نداد میخواست تلخ بماند.
_برای تو گرفتم. مارک اصل.
و جوری که انگار کمی هم پدرانه بود ادامه داد:
_توی همین هفته هم میریم بوتیک برای خرید پالتو و کفش و چیزای دیگه. خوشم نمیاد مثل دختر دبستانیهایی که لبه جدول راه میرن باشی. خانم من باید شیک پوش باشه.
و روی باید تاکید کرد. رسیده بودند. با اکراه جعبه را برداشت و بدون هیچ حرفی پیاده شد.
یعنی می رفت؟ با این همه دلخوری و قهر؟ بوی دیکتاتور بودن را حس میکرد و وقتی به اطمینان رسید که بیخداحافظی و فقط با بوق، گازش را گرفت و رفت.
صورتش پر از اشک بود. لرز افتاده بود به جانش. انگار واقعا باید پالتو میخرید. حتما سرما پوستش را سوزن سوزن میکرد نه طعنهها و بی محلیهای او!
وسط کوچه، زیر برفی که حالا ریز و چرخزنان بنای آمدن کرده بود و چادر سیاهش را کمکم خالدار میکرد، با صورت پر از اشک و دستهای لرزان هوس باز کردن جعبه را کرد.
همین که چشمش خورد به عینک آفتابیِ بین پارچه ساتن، بلند و با صدا خندید. تضاد قشنگی بود اشک و لبخند و تلخ و شیرین بودنش. یادش افتاد روز عقد که از محضر بیرون آمده بودند آفتاب داغ زمستان چشمش را میزد و تمام مدت دستش را حائل کرده بود روی پیشانی. پس او دیده و انقدرها هم سرد نبود.
و تمام این سالها همینطور گذشت. پشت مه غلیظی که معلوم نبود آن طرفش چه چیزی پنهان است. حداقل برای ریحانه اینطور بود ولی برای ارشیا شاید نه..!
ادامه_دارد... 🔜
#تیموری ✍️
#داستان_سریالی 📨
⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد
🏴@haqiq_center
🏴 اندکی درنگ
🔹️گویند "حر بن يزيد رياحي"
اولين کسي بود که آب را به روي امام بست
و اولين کسي شد که خونش را براي او داد.
"عمر سعد" هم اولين کسي بود که به امام نامه نوشت و دعوتش کرد براي آنکه رهبرشان شود و اولين کسي شد که تير را به سمت او پرتاب کرد!
کي ميداند آخر کارش به کجا ميرسد؟
دنيا دار ابتلاست.
با هر امتحاني چهرهاي از ما آشکار ميشود،
چهرهاي که گاهي خودمان را شگفتزده ميکند.
چطور ميشود در اين دنيا بر کسي
خرده گرفت و خود را نديد؟
ميگويند خداوند داستان ابليس را تعريف کرد
تا بداني که نميشود به عبادتت،
به تقربت، به جايگاهت اطمينان کني.
خدا هيچ تعهدي براي آنکه تو همان
که هستي بماني، نداده است
شايد به همين دليل است که سفارش شده،
وقتي حال خوبي داري و ميخواهي دعا کني،
يادت نرود "عافيت"
و "عاقبت به خيريات" را بطلبي!
#درنگ
#لبیک_یا_حسین
#یااباعبدالله
⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد
🏴@haqiq_center