eitaa logo
حقیق
6.8هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
975 ویدیو
120 فایل
حقیق به معنی شایسته و لایق برگرفته از آیه شریفۀ «حَقِيقٌ عَلَىٰ أَنْ لَا أَقُولَ عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ» اعراف ۱۰۵ مرجع ترویج و تبیین فرهنگ و معارف اصیل اسلامی ارتباط @H_chegeni کانال روبیکا : https://rubika.ir/haqiq_center
مشاهده در ایتا
دانلود
ba karevane hosaini 11.mp3
6.78M
🎙 کتاب صوتی با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه(قسمت یازدهم) 🔖 با موضوع: 💢 تاريخ دوران امامت امام حسين عليه السلام و پيش آمدهاي قبل و بعد از قیام عاشورا و شهادت امام تا بازگشت مجدد کاروان حسيني به مدينه. 📙انتشارات زمزم هدایت: @entesharat_zamzam_hedayat 📆 شنبه تا چهارشنبه ساعت 17 ⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد @haqiq_center
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 دردهای انسان مدرن از زبان یک انسان مدرن! • انسان مدرن کمبود ارتباط انسانی واقعی دارد و برای حل آن وارد چرخه‌ای از رقابت می‌شود که آخرش، افسردگی است! ⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد @haqiq_center
🔖 📚 💓 🦋 3️⃣2️⃣ 💌 واقعا مجلس عروسی را نیمه کاره رها کردند و برگشتند. توی ماشین سکوت مطلق بود. ریحانه فقط خودخوری می‌کرد. گوشه‌ی ناخن‌هایش را می‌کند و به بیرون زل زده بود. هنوز نتوانسته بود حرف‌های درشتی که شنیده بود را هضم کند. خانم‌جان چقدر کنار گوشش زمزمه کرده بود:" ریحانه این خانواده لقمه‌ی تو نیست دختر من! بدبخت‌تر از چیزی که امروز هستیم می‌شیما. ببین کی گفتم." روی دیوار گچی پشت سرش هم خط فرضی کشیده و ادامه داده بود:" این خط، اینم نشون... من مرده تو زنده، فردا پس فردا که دستتو گرفتو برد تو خونه‌ی باباش، تازه می‌فهمی منِ گیس سفید چی می‌گفتم. آخه اون مادرش اگه ما رو آدم حساب می‌کرد که یه تک پا می‌اومد اینجا ببینه اصلا تو رو پسند می‌کنه یا نه! خیال کردی تویی که بیشتر از یه کرم به صورتت نمی‌زنی و تا پول دستت برسه اولین چیزی که ذوق خریدن و عوض کردنش رو داری چادرته، می‌تونی با این قوم شوهر بسازی و آب‌تون توی یه جوب می‌ره؟ لابد اونا ما رو هم شان خودشون نمی‌دونن، الان برات مهم نیست این چیزاها ولی بعدا فرق می‌کنه. هیچ فکر کردی زن اولش از خون خودشه؟ چشم تو چشم می‌شین مادر. اینا همه می‌شه عذاب ریز و درشت زندگیت. ببین کی گفتم. نگی نگفتی." انگار پیش‌گویی کرده بود همچین شبی را. واو به واو کلماتش درست از آب درآمده بود. حالا باید چکار می‌کرد؟ تازه رسیده بودند. برق‌های سالن را روشن کرد. حس خفگی مانع از سکوت بیش از حدش شد: _ارشیا، چرا؟ کتش را کند و روی مبل نشست، کلافه بود. _چی چرا؟ _چرا گذاشتی من بی‌گناه و بی‌خبر از همه‌جا امشب انقد تحقیر بشم؟ من نباید می‌دونستم که زن سابقت اونجاست؟ برای‌ اولین بار صدای لرزانش بلند شده بود. دوست داشت داد بزند. ارشیا چنگی به موهایش زد و جواب داد: _شلوغ نکن ریحانه، هیچ اتفاق تازه‌ای نیفتاده. _از نظر تو شاید. _خودت خوب می‌دونستی نیکا دختر دایی منه و حتما دعوته. دلش می‌خواست ارشیا با چند جمله آرامش کند اما هیچ تلاشی نمی‌کرد که هیچ، تازه برعکس عمل می‌کرد و داشت حرصش را در می‌آورد. _نیکا کسی بود که مه‌لقا آرزو داشت عروسش بشه و شد؛ چون پسند خودش بود. دختر برادرشه تا قیامتم حمایتش می‌کنه. _همین؟ _همین. از اینکه با سیاست تمام از زیر بار همه چیز در می‌رفت کفری‌تر شد. ایستاد مقابلش و گفت: _چرا وقتی حرف‌ها و توهین‌های مادرت رو شنیدی از من دفاع نکردی؟ شنیدی دیگه نه؟ وگرنه اون شکلی نمی‌اومدی تو اتاق پرو. نگاهشان بهم گره خورد. ارشیا انگار دلخور بود. _دفاع نکردم چون فکر می‌کردم انقدر عرضه داری که گلیم خودت رو از آب بکشی بیرون، که متاسفانه مثل بت برخورد کردی. گفت، بلند شد و رفت. یعنی ریحانه بدهکار هم شده بود؟ اگر جواب مادرش را می‌داد تشویقش می‌کرد؟ نه.. ارشیا خیلی راحت همه‌ی توپ‌ها را به زمین او می‌انداخت! ادامه_دارد... 🔜 ✍️ 📨 ⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد 🏴@haqiq_center
🌱 اندکی درنگ 💠 عیب‌جویی نکنیم 🔹وقتی آن‌کس که دوستش داریم بیمار می‌شود، می‌گوییم: «امتحان الهی است.» 🔸و هنگامی که شخصی که دوستش نداریم بیمار می‌شود، می‌گوییم: «عقوبت الهی.» 🔹وقتی آن‌کس که دوستش داریم دچار مصیبتی می‌شود، می‌گوییم: «از بس خوب بود.» 🔸و هنگامی که شخصی که دوستش نداریم به مصیبتی دچار می‌شود، می‌گوییم: «از بس که ظالم بود.» 🔹مراقب باشیم. قضاوقدر الهی را آن‌طور که پسندمان است، تقسیم نکنیم! 🔸همه ما حامل عیوب زیادی هستیم و اگر لباسی از سوی خدا که نامش سِتْر (پوشش) است نبود، گردن‌هایمان از شدّتِ خجالت خم می‌شد. 🔹پس عیب‌جویی نکنیم، که عیوب زیادی چون خون در رگ‌ها و وجودمان جاری‌ست. ⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد @haqiq_center
🌁 عکس نوشت مناسبتی 💎 ‌ 31 مرداد صنعت دفاعی 💠 توان دفاعی را افزایش دهید تا زورگویان احساس تهدید کنند. ⛱با حقیق همراه باشید 🏴@haqiq_center
💰عملکرد اقتصادی دولت های روحانی و رئیسی در بوته نقد(قسمت اول) ✍️ پژوهشگر حوزۀ اقتصاد سیاسی ➖بدون تردید یکی از روش های نشان دادن میزان موفقیت اقتصادی یک دولت، مقایسه دستاوردهای آن با دولت های قبل خود می باشد. کاملاً مبرهن است که برای بررسی عملکرد هر دولتی، باید ابتدا تصویری از آنچه که تحویل گرفته ترسیم شود، تا آنگاه در مقام مقایسه قضاوت بهتری صورت گیرد. البته باید توجه داشت هنوز دو سال از عمر دولت سیزدهم باقی مانده است و برای مقایسه کامل دستاوردهای اقتصادی آن باید تا پایان این دولت صبر نمود. به طور مسلم، برای قیاس کارکرد اقتصادی دولت ها باید پارامترهای معینی مورد بررسی قرار گیرند و دستاوردهای آنان تحت الگوی ثابتی ارائه گردند. به طور قطع، در نظر گرفتن تأثیر همزمان عوامل داخلی و خارجی بر شاخصه های کلان اقتصادی، با نتیجه دقیق و منصفانه تری همراه خواهد بود. 🔘بدون شک، مهم ترین عامل خارجی مؤثر بر اقتصاد ایران در یک دهه گذشته، تحریم های سنگین اقتصادی بوده که نقش غیر قابل انکاری در کاهش رشد اقتصادی داشته است. این تحریم ها با افزایش شدید ریسک سرمایه گذاری در ایران، مانع مهمی در تأمین مالی پروژه های کلان به خصوص در حوزه نفت و گاز بوده است. به طور مسلم، نوع حکمرانی اقتصادی نیز در بروز مشکلات اقتصادی بی تأثیر نبوده است اما باید در نظر داشت که مدیریت اقتصاد بزرگی مانند ایران در شرایط تحریم و رکود جهانی، یک مدیریت عادی نیست و پیچیدگی های به مراتب بیشتری دارد. از این منظر، دولت های روحانی و رئیسی به جز مقطع کوتاهی در دولت دوازدهم به واسطه برجام، تحت تحریم های شدید اقتصادی قرار داشته و از این لحاظ در شرایط برابری بوده اند. ▪️یکی از پارامترهای مهم در کارنامه اقتصادی دولت، نرخ بیکاری است که البته در 11 سال گذشته به جز یک سال همواره از روند کاهشی برخوردار بوده است. روحانی در سال 1392، بیکاری را در نرخ 12.1 درصد از دولت دهم تحویل گرفت. او موفق شد بیکاری را در دو سال اول دولت یازدهم حدود 1.5 درصد کاهش دهد، هر چند نتواست این روند را حفظ کند و در سال 1395 نرخ بیکاری به بیشترین مقدار خود در دهه اخیر یعنی نرخ 12.4 درصد رسید. ابراهیم رئیسی نیز موفق شد روند کاهشی بیکاری را حفظ کند و در دو سال اول دولت خود، آن را به 8.2 درصد برساند که مطابق آمارها این نرخ تا پایان سال 1402 از میزان فعلی نیز کمتر خواهد شد. ▫️البته نباید از این نکته غافل شد که شروع به کار دولت سیزدهم همزمان با خطر از بین رفتن میلیون‏ها شغل در پی ورشکستگی ناشی از تعطیلی طولانی ‏مدت کسب ‏وکارها به دلیل همه گیری ناشی از کرونا بود. به طور قطع، بدون اقدام مؤثر دولت سیزدهم در واکسیناسیون عمومی، اقتصاد ایران نمی توانست از مهلکه قرنطینه ‏های هزینه ‏ساز رهایی یابد. بنابراین در این بخش، رئیسی موفق تر عمل نموده است. ادامه دارد ...🔜 ⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد @haqiq_center
🏴 گشتم میان عالم، دنبال راه چاره 😭 بستم دخیل خود را، بر معجر سه ساله ⛱با حقیق همراه باشید 🏴@haqiq_center
🔸 واقعیت‌های حجاب در جامعه امروز ایران 🔹 گزارش تحلیلی - آماری انجمن دانش آموختگان علوم اجتماعی دانشگاه تهران‌ درحالی که تنها۶.۴ درصد زنان حجاب را رعایت نمی کنند، به دلیل خودنمایی بی حجاب ها، جامعه احساس می‌کند ۳۰ درصد زنان بی حجاب هستند!! ⛱با حقیق همراه باشید 🏴@haqiq_center
🌁 مجموعه عکس‌نوشت 🌅 راهپیمایی اربعین(5) 🏴▪️ راهپیمایی اربعین بزرگترین مانور جهانی در برابر عرصۀ باطل است.❣️ ⛱با حقیق همراه باشید 🏴@haqiq_center
🔖رویکردها و روش‌های تبلیغی وهابیت 7️⃣ وهابیت و سیاه‎نمایی تشیّع ▪️وهابیت درصدد است با سیاه‎نمایی و انتساب اکاذیب و بیان تهمت‎ها و افتراهایی در آثار خود، تصویر تیره‎وتاری از تشیّع در ذهن غیرشیعیان ترسیم کند تا بدین وسیله، نفوذ مهم‎ترین رقیب خود را کاهش دهد. برای مثال، در کتاب الشیعه شاهدون علی انفسهم بالکفر که به‌طور گسترده در ایام حج توزیع می‎شود، چنین به شیعیان تهمت زده می‎شود که آنان معتقدند ائمۀ اطهار فرزندان خدا هستند و جالب اینجاست که این مطلب خود را به آدرسی مجعول در کتاب الغدیر ارجاع می‎دهند. ➖در انتهای کتاب نیز عکس‎هایی از یکی از موزه‎های تهران (موزۀ تاریخ عبرت ایران) که بازتاب‎دهندۀ شکنجۀ انقلابیون ایران توسط نظام شاهنشاهی پهلوی است، آورده شده و به دروغ چنین بیان شده است که این تصاویر مربوط به شکنجۀ اهل ‏سنت در ایران توسط جمهوری اسلامی است! 📚رویکردها و روش‌های تبلیغی وهابیت، ص 20-23 ادامه دارد ...🔜 ⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد @haqiq_center
ba karevane hosaini 12.mp3
4.03M
🎙 کتاب صوتی با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه(قسمت دوازدهم) 🔖 با موضوع: 💢 تاريخ دوران امامت امام حسين عليه السلام و پيش آمدهاي قبل و بعد از قیام عاشورا و شهادت امام تا بازگشت مجدد کاروان حسيني به مدينه. 📙انتشارات زمزم هدایت: @entesharat_zamzam_hedayat 📆 شنبه تا چهارشنبه ساعت 17 ⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد @haqiq_center
⚪️جنگ شناختی 🔘یعنی بی‌حیایی 👈 خوش‌برخورد بودن خیانت و هرزگی 👈 آزادی بی‌حجابی👈آراستگی حیا 👈 خجالتی بودن عفاف 👈 امل بودن امربه‌معروف‌ و‌ نهی‌ازمنکر 👈 فضولی 🔸یعنی نابود کردن «شناخت‌های خودی» و تسخیر کشور «ذهن» توسط «شناخت‌های بیگانه» با سلاح «رسانه» ⭕️نتیجه: دیگر نیازی به «جنگ نظامی» نیست. کشته‌های جنگ شناختی، با «میل» خود همان کاری را می‌کنند که با جنگ نظامی «مجبور» به انجام آن بودند. ✅راه چاره: قوی کردن کشور «ذهن» با بومی‌‌سازی ابزارهای ارتباطی و «رسانه»‌های نقطه‌زن برای تقویت «شناخت‌های خودی» و از پای درآوردن «شناخت‌های بیگانه» ⛱با حقیق همراه باشید 🏴@haqiq_center
🦋 🔖در کانال بخوانید👆👇 🦋رمان 🦋 📕رمانِ جذاب و خواندنی تاپروانگی 📅شنبه تا چهارشنبه‌ی هر هفته ساعت 21 📕برای خوندن این رمانِ جذاب، عضو کانالِ "حقیق" بشید📒 💌لطفا با دوستانتون به اشتراک بگذارید📚 ⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد 🏴@haqiq_center
🔖 📚 💓 🦋 4️⃣2️⃣ 💌 دنبال ارشیا راه افتاد تا توی اتاق. باید ذهنش را خالی می‌کرد. هرچند از عصبانی شدنش می‌ترسید ولی گفت: _چرا تا حالا در مورد نیکا چیزی نگفته بودی؟ _چی می‌خواستی بشنوی؟ سختش بود ولی باید می‌گفت: _می‌گفت امشب مدام نگاهش می‌کردی. ارشیا پوزخند زد: _تو چی فکر می‌کنی؟ _چرا بجای جواب دادن، سوال می‌پرسی دوباره ارشیا؟ پوف بلندی کشید و مشغول باز کردن دکمه‌ی سر دستش شد. _ریحانه دلم می‌خواد یه چیزایی رو خودت بفهمی. نه اینکه من برات دیکته کنم. _آخه اون حتی گفت که منو کردی عروسک خیمه شب‌بازی کردی تا... ارشیا دکمه‌های سردست را پرت کرد روی میز و با عصبانیت گفت: _بسه خانم. تو هرچی بشنوی رو باور می‌کنی؟ سادگیت خوبه اما ساده بودنت نه. من دفعه اول و آخرمه که دارم توجیهت می‌کنم. اگر واقعا نیکا رو دوست داشتم چرا طلاقش دادم که حالا بیفتم دنبالش؟ ببینم تو اصلا فکر نکردی ببینی از بین این‌همه دختر چرا تو؟ دست روی گردنش گذاشت. تکیه داد به کمد چوبی سفید و نگاهش را به سقف دوخت. چند دقیقه سکوت کرد و بعد طوری که انگار غرق خاطرات تلخ شده بود ادامه داد: _اون با تو خیلی فرق داشت، زمین تا آسمون. تنها جایی که بند نبود خونه بود. زندگی رو به مسخره می‌گرفت. درست طبق الگویی که بخوردش داده بودن پیش می‌رفت. به دلخواه آدمایی مثل مامانم که جلو چشمشون قد کشیده بود. هیچ‌وقت دوستش نداشتم. یعنی نمی‌‌خواست که دوست داشتنی باشه. هزار بار با زبون خوش و ناخوش حالیش کردم که طرز فکرمون باهم فرق داره. می‌خواستم رای‌ش رو بزنم که خودش بگه نه. اما قبل عقد شروطم رو قبول کرد. گفت بخاطر تو از خیلی چیزا دست می‌کشم. منم مثل تو خسته‌ام ازین زندگی بی سروته و هزار چیز دیگه؛ اما همش چرت بود. یا دنبال پولم بود یا... ده بار عمل زیبایی کرد. یه بار گونه می‌کاشت یه بار گریه می‌کرد که باید برداره‌. یا تو مزون لباس بود یا سالن مد و آرایش. این اواخر مدام تو کارهای شرکت سرک می‌کشید. می‌خواست توی تمام جلسه‌ها باشه. پایه‌ی همه‌ی سفرهای کاری بود حتی جلوتر از من. دیگه رئیس روسای بقیه شرکت‌ها پای معامله بیشتر از اینی که نامجو رو بشناسن با اسم نیکا آشنا بودن. هه... من بی غیرت نبودم ریحانه. نمی‌تونی بفهمی چقدر صبوری کردم. اونم من! ازدواجمون به خواست خانوادم بود. تحمل کرده بودم با اینکه مطابق میلم نبود اما از یه جایی به بعد بریدم. هیچ‌وقت تو خونه بوی زندگی نبود. شادی و تفاهم نبود. چیزایی که برای من مهم بود برای اون پشیزی ارزش نداشت. من سختم بود. ننگم میومد که با اون سر و شکل راه بیفته بیاد پیش وکیل و رفیقای من. اما نمی‌فهمید. دعواش که می‌کردم جری‌تر می‌شد. نمی‌دونی چقدر سعی کردم آدمش کنم اما نذاشت. با مه‌لقا همدست شده بود برای انگ امل زدن به من. فکر می‌کرد می‌خوام مرد سالاری کنم براش. چشمان به خون نشسته‌اش را بست و ادامه داد: _لعنتی... ولش کن بیشتر از این دوست ندارم بشکافم لباسی رو که با خفت از تنم درآوردم و پرت کردم تو گنجه‌ی خاطراتی که حالم ازش بهم می‌خوره. فقط اینو بگم، نمی‌دونی چقدر منطقی برخورد کردم که فقط طلاقش دادم. نفرتی که از بین دندان‌های کلید شده‌اش می‌شنید باعث شد باور کند دروغ‌های امشب نیکا را. چه ناگفته‌هایی داشت ارشیا و او بی‌خبر بود. چه عذابی کشیده بود. _پشت دستمو داغ کردم از حتی همکلامی با آدمای بی‌ارزشی مثل نیکا. پس نگران نباش و به صداقتم اعتماد کن. رو به روی ریحانه ایستاد دستانش را گرفت و نجوا کرد: _حرفای زیادی برای گفتن هست اما دوست ندارم بشنوی. چون می‌رنجی ازشون... به من اعتماد کن ریحانه. همونجوری که من اعتماد کردم و روی سادگی و یک رنگ بودنت حساب وا کردم. هیچ‌وقت عوض نشو، هیچ‌وقت! ادامه_دارد... 🔜 ✍️ 📨 ⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد 🏴@haqiq_center
🌱 اندکی درنگ 💠 عبادت به‌جز خدمت خلق نیست به تسبیح و سجاده و دلق نیست 🔹از خواجه عبدالله انصاری پرسیدند: عبادت چیست؟ 🔸فرمود: عبادت، خدمت‌کردن به خلق است. 🔹پرسیدند: چگونه؟ 🔸گفت: اگر هر پیشه‌ای که به آن اشتغال داری، رضای خدا و مردم را در نظر داشته باشی، این نامش عبادت است. 🔹پرسیدند: پس نماز و روزه و خمس، این‌ها چه هستند؟ 🔸گفت: این‌ها اطاعت هستند که باید بنده برای نزدیک‌شدن به خدا انجام دهد تا انوار حق بگیرد. ⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد @haqiq_center
🌁 اینفوگرافی 🌅 همایش بزرگ راهپیمایی اربعین 🏴▪️ ثبت انواع رکوردهای جهانی در یک همایش.❣️ ⛱با حقیق همراه باشید 🏴@haqiq_center
📚 آداب و مراقبات عزاداری سیدالشهدا(ع) و دستورات زیارت اربعین ✍️ استاد 🔸 این کتاب ۱۹۰ صفحه است که تقریبا دو سوم آن اختصاص به فضائل، آداب و دستورات زیارت سیدالشهدا(ع) دارد. 🔸استاد در این کتاب بصورت کاربردی و عملی، به تفصیل آداب و دستورات ظاهری و باطنی زیارت سیدالشهدا(ع)، بویژه زیارت و راهپیمایی اربعین را توضیح داده‌اند. برخی مطالب این بخش عبارتند از: ▪️ضرورت آماده شدن برای زیارت و درک محضر امام از مبدا سفر ▪️کیفیت تشرّف به حرم امیرالمؤمنین(ع) و نکاتی برای بهره‏‌مندی هرچه بیشتر از فرصت زیارت ایشان ▪️بهره‌گیری ویژه از قبرستان وادی‌السلام و طلب شفاعت از سیدعلی آقا قاضی ▪️ادب حضور در راهپیمایی نجف تا کربلا ▫️برخی شرایط ظاهری، از قبیل حُسن معاشرت، برنامه‌ریزی، صدقه و گشاده‌دستی، حفظ بهداشت و... برخی نکات معنوی، از جمله آداب آغاز راهپیمایی و ادعیه وارده، محاسبه و توبه، دوام طهارت، فراغ دل، انتخاب همسفر، انس با اهل بیت(ع) و... ▫️برخی لطایف راهپیمایی و زیارت اربعین و ادعیه و روایات وارده در این باره ▪️کیفیت زیارت کربلا و نحوه ورود بر امام حسین(ع) و حضرت عباس(ع) 🔸این کتاب در فرمت‌های متنوع در دسترس است: 🌐 برای دانلود چند صفحه ابتدایی کتاب و خرید نسخه چاپی «آداب عزاداری و زیارت سیدالشهدا(ع)» به این لینک بروید. 🌐 برای دریافت (رایگان) نسخه دیجیتال کتاب از سایت یا اپلیکیشن طاقچه، به این لینک بروید. 🌐 برای دانلود کتاب صوتی به این لینک بروید. ▫️مدت زمان کتاب صوتی: ۲۸۶ دقیقه ▫️تعداد قطعات: ۱۰ فایل صوتی ⛱با حقیق همراه باشید 🏴@haqiq_center
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 سلسله مباحث قرآنی 📻 📌قسمت هفتم: آداب سخن گفتن 🎙 ⛱با حقیق همراه باشید 🔻 @haqiq_center
🌁 مجموعه عکس نوشت 💎 ‌ نظر مراجع عظام تقلید در مورد پیاده‌روی اربعین 🥀 حضرت آیت‌الله مکارم شیرازی ▪️پیاده‌روی اربعین یک حرکت عظیم بی‌نظیز است. ➖مراسم سوگواری امام حسین علیه‌السلام سرمایه بزرگی است؛ ما به چنین سرمایه‌ای افتخار می‌کنیم و معتقدیم باید با تمام وجود از این سرمایه غنی حراست و پاسداری کرد. ⛱با حقیق همراه باشید 🏴@haqiq_center
🔖رویکردها و روش‌های تبلیغی وهابیت 9️⃣ وهابیت و رویکرد تهاجمی از طریق القای شبهات ▪️ ازآنجاکه همیشه طرح یک شبهه‌آسان‎تر از پاسخ دادن به آن است و پاسخگویی به آن،زمان چشمگیری از رقیب می‎گیرد، وهابیان در تبلیغات خود از این شیوه بسیار بهره می‎برند. ➖ وهابیان همواره بر دیدگاه‎های مخالفین هجوم می‎برند و به قول معروف، از تاکتیک «دست پیش را بگیر تا جا نمانی» و یا «بهترین دفاع، حمله است» بهره می‎برند. یکی از روش‎های مؤثر و کارآمد «تهاجم»، اصل حمایت از همدیگر است که وبلاگ‎ها و سایت‏های زنجیره‏ای همسو، با تبادل «لینک» و ایجاد پیوند، هرکدام برای دیگری نقش کاتالیزور و یاریگر را ایفا می‎نمایند و بدین شیوه، تمام رسانه‎های وهابی (اعم از سایت‎ها، وبلاگ‎ها، تلویزیون و ماهواره) همه به انتشار مطالب واحد سیاسی، فرهنگی و تبلیغی می‎پردازند. رویکردها و روش‌های تبلیغی وهابیت، ص 26-27 ادامه دارد ...🔜 ⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد @haqiq_center
🌅 همراه اربعین 🏴▪️ فاصله مرزهای ایران تا کاظمین و سامرا ⛱با حقیق همراه باشید 🏴@haqiq_center
ba karevane hosaini 13.mp3
3.8M
🎙 کتاب صوتی با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه(قسمت سیزدهم) 🔖 با موضوع: 💢 تاريخ دوران امامت امام حسين عليه السلام و پيش آمدهاي قبل و بعد از قیام عاشورا و شهادت امام تا بازگشت مجدد کاروان حسيني به مدينه. 📙انتشارات زمزم هدایت: @entesharat_zamzam_hedayat 📆 شنبه تا چهارشنبه ساعت 17 ⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد @haqiq_center
🌅 همراه اربعین 🏴▪️ فاصله مرزهای ایران تا کربلا و نجف ⛱با حقیق همراه باشید 🏴@haqiq_center
💠 جمع بندی حادثه شاهچراغ تا این لحظه 🔹 بزرگ‌ترین توفیق، زنده‌گیری عامل حمله بود. هم از این جهت که وی برنامه کشتار وسیع و آتش زدن بخشی از حرم را داشت و هم اینکه دستگیری این فرد و تخلیه اطلاعاتی سریع وی منجر به شناسایی تیم پشتیبان وی در همان شب شد. 🔹 شناسایی مسیر حرکت وی (پاکستان- ترکیه- افغانستان - ایران) نشان از اطلاع میت و ISI داشت زیرا سرپل اصلی ارتباط گیری عامل با داعش و سپس اعزام وی به بدخشان افغانستان و ایران در ترکیه و پاکستان صورت گرفته است. از این رو تبادل سرویسی در دستور کار قرار گرفته است. 🔹از سویی بررسی‌ها نشان داد پشت پرده آمر و هدایت کننده این عملیات رژیم بوده است. جالب است که بر خلاف گفته‌ها تا این لحظه با وجود نقش جدی داعش در این حادثه مانند عضویت عامل و آموزش وی در افغانستان و وعده انتقام داعش برای دو تروریست معدوم حادثه پارسال، اما داعش مسئولیت رسمی این حمله را تا کنون بر عهده نگرفته است هر چند ممکن است در جمع‌بندی‌های ماهانه، فصلی یا حتی سالانه این عملیات را بر عهده گیرند. به نظر می‌رسد یک طرف با بر عهده نگرفتنِ داعش به دنبال ارسال یک پیام مستقیم به تهران بوده است. 🔹باید توجه داشت که رژیم پس از وقایع پاییز ۱۴۰۱ که منجر به آسیب شدید ظرفیت‌هایش در ایران شد (که دستگیری بزرگترین شبکه تروریستی ۲۰ سال اخیر کشور خود نشانی بر این موضوع است) فاقد قدرت عملیاتی سابق است. البته مشکلات داخلی سرزمین‌های اشغالی را نیز باید اضافه کرد. طبیعی است که آنها با این ترور کور به دنبال شکستن اقتدار امنیتی ایران و عرض اندام در صحنه‌ای که روزانه زیر ضربه‌اند، بوده‌اند. 🔹از این رو بدون فوت وقت و برای جلوگیری از تغییر موازنه حتی برای یک روز، با کد ساعت ۱:۲۰ شاهد تشکیل قارچ انفجاری در کارخانه صنایع نظامی البیت بودیم. 🔹از سویی بسیار مهم بود تا کارکرد شکستن اقتدار امنیتی نظام و یا شبهه آلود کردن اذهان توسط رسانه‌های معاند شکل نگیرد. از همین رو در سطح رسانه‌ای نیز تلاش شد تا این حادثه چندان بزرگنمایی نشود تا حساسیت‌ها کاهش یابد و در عوض اولا تصویری مقتدرانه شکل بگیرد و دوما روند اطلاع رسانی از اقدامات مقابله‌ای قطع نشود. الحمدلله ثبت تصویر لحظه مهار تروریست توسط مدافع حرم فرزاد بادپا به هدف اول کمک کرده و با توضیحات وزیر و بیانیه‌های وزارت اطلاعات + مقامات استان فارس جریان اطلاع رسانی نیز قطع نشد. 🔹 در خصوص اینکه چرا صدا و سیما در دقایق ابتدایی اعلام کرد این حادثه را داعش بر عهده گرفته؛ ماجرا از این قرار است که ساعت حمله همزمان با ساعت تغییر شیفت کارکنان سازمان بوده است و طبیعتا پوشش چنین خبری در این ساعت، سختی‌های خاص خود را دارد. در این لحظه تصویری از یک خبر بی بی سی در خصوص بر عهده گرفتن عملیات توسط داعش در سال گذشته به دست یک نفر می‌رسد که اعلام هم می‌شود اما به زودی مسئول بالاتر آن بخش وارد شده، متوجه قدیمی بودن تصویر می‌شود لذا مانع از تداوم انتشار می‌شود. از این رو عملکرد صداوسیما در این ماجرا به استثنای دقایق ابتدایی حادثه، خوب بود. 🔹لازم به ذکر است داعش به هیچ عنوان توان تشکیلاتی سابق برای عملیات را ندارد و این اقدامات به طور قطع با حمایت سنگین سرویس‌های متخاصم صورت می‌گیرد. در این مورد دست داعش آشکار است اما در بالا گفته شد که احتمالا چرا تا کنون بر عهده نگرفته است. ⛱با حقیق همراه باشید 🏴@haqiq_center
🔖 📚 💓 🦋 5️⃣2️⃣ 💌 _حواست اینجاست؟ با توام ریحانه... با تلنگر ارشیا به زمان حال و توی بیمارستان برگشت. چطور در چند دقیقه غرق خاطره‌ها شده بود. مه‌لقا دوباره پرتش کرده بود به گذشته‌ها. نفس عمیقی کشید و گفت: _آره. آره حواسم اینجاست. _شنیدی دکتر چی گفت؟ بالاخره تا فردا مرخص می‌شم. _خداروشکر. خیلی خوبه. از دست این بوی الکل و شب و روز سخت بیمارستان خلاص می‌شی بالاخره. _هه. لابد باید توی خونه بنشینم‌ و صبر پیش گیرم! ریحانه خوب می‌دانست درد اصلی همسرش را. ولی نباید چیزی می‌گفت. ارشیا مرخص شد. با دست و پای گچ گرفته و اخمی غلیظ که باز شدنی نبود اصلا. رادمنش با جدیت تمام پیگیر کارهای شرکت و افخم بود. اوضاع مالی ارشیا هر روز خطرناک‌تر می‌شد و هیچ‌ خبری از پیدا شدن افخم نبود. ریحانه اگر همسرش را دوست نداشت با ترحم نگاهش می‌کرد. باید دست به کار می‌شد برای نگه داشتن زندگیش. فشارخون ارشیا مدام بالا می‌رفت و دکتر جدیدا قرص آرام‌بخش و فشار هم تجویز کرده بود و از نظر ریحانه، این اصلا نشانه‌ی خوبی نبود. با ترانه و زری خانم مشورت کرده بود. هر چند دلش راضی به این کار نبود اما باید کمکی می‌کرد. این روزها ارشیا سر کوچک‌ترین مساله‌ای داد و قال راه می‌انداخت و رگ‌ گردنش متورم می‌شد. می‌ترسید از گفتن، اما چاره ای نبود... برای تصمیمی که گرفته بود عزمش را جزم کرد. اگر حالا نمی‌توانست کاری کند و مفید باشد پس کی؟ در زد و رفت توی اتاق. انگار می‌خواست سخت‌ترین کار دنیا را انجام بدهد. دستش می‌لرزید. جعبه را روی پای گچ گرفته‌اش گذاشت و لب تخت نشست. سعی کرد لبخند بزند اما نمی‌شد. ارشیا با بدخلقی پرسید: _این چیه؟ _معلوم نیست؟ جعبه‌ی جواهراتم. _خب؟ شانه‌اش را بالا انداخت و گفت: _لازمش ندارم _بنداز دور _گفتم شاید به دردت بخوره _که کاردستی درست کنم؟ باید صبوری می‌کرد. در جعبه را باز کرد و به طلاهای داخلش اشاره کرد. پرُ بود از زیورآلات قیمتی این سال‌ها. از هیچ‌کدام‌شان خیلی دل خوشی نداشت. فقط قشنگ بودند و گران‌ قیمت. _می‌شه فروختشون. ارشیا کمی کجکی نگاهش کرد و ناگهان زد زیر خنده. بلند و صدا دار. ریحانه با ترس نگاهش کرد. بعد از یکی دو دقیقه، چشم‌هایش را که از خنده به اشک افتاده بود پاک کرد‌. سرش را تکان داد و گفت: _ببین کار من به کجا رسیده...خدایا. ریحانه اما بغض کرد از این همه خودآزاری شوهرش‌. صدایش را صاف کرد: _ارشیا جان. این روزا برای هر کسی پیش میاد. سخت هست اما گذراست. تو نباید انقدر خودت رو اذیت کنی. همه آدما توی زندگی چندبار شکست رو تجربه می‌کنن... هنوز حرفش تمام نشده بود که نفهمید ارشیا چرا ناراحت شد. ناگهان مثل پلنگ زخم خورده نیم‌خیز شد و با دست، جعبه را پرت کرد. تخت و فرش و زمین، حالا پر شده بود از تکه‌های طلایی رنگ. انگشتر و دستبند و گوشواره و... تا کی باید ریز ریز جمعشان می کرد؟ _شکست خوردن؟ تو چه می‌فهمی اصلا؟ ببینم من کی از تو کمک خواستم؟ هان؟ نکنه فکر کردی با فداکاریت دوباره همه چیز به روال عادی بر می‌گرده؟ مطمئن باش صدتا از این جعبه‌ها هم ناچیزه در مقابل بدهی‌های شرکت، اما من روی همین پای لنگ خودم دوباره وامیستم. همینم مونده که تو با این عقل کوچیکت به من، به ارشیا نامجو ترحم کنی و از اموال شخصیت بذل و بخشش کنی. چنان قرمز و کبود شده بود که ریحانه به غلط کردن افتاد. اما روزها بود که برای گفتن این حرف‌ها با خودش کلنجار رفته بود. نباید کوتاه می‌آمد. دست ارشیا را گرفت. محکم پسش زد و گفت: _برو بیرون دوباره نزدیک‌تر رفت و با مهر گفت: _ارشیا جان، من زنتم. درسته که توان کمک آن چنانی ندارم اما بهرحال این طلاها و پس‌انداز هم... ارشیا از نزدیک‌ترین فاصله ممکن به صورتش تقریبا عربده زد: _بس کن، متنفرم از لحنی که بوی ترحم بده. چرا نمی فهمی؟ برو بیرون! . ریحانه از چهره‌ی سرخ و کبودش ترسید. مغزش انگار هنگ کرده بود. _بلند شو برو بیرون تا دستم هرز نرفته. لرزه به جانش افتاد. چقدر ترسناک شده بود. ارشیا بود که این حرف‌ها را می‌زد و تهدیدش می‌کرد به زدن؟ صدای نفس‌های بلند و عصبیش توی گوش ریحانه کشیده‌تر می‌شد. حتما فشار خونش بالا رفته بود. چاره‌ای جز رفتن هم داشت؟ ادامه_دارد... 🔜 ✍️ 📨 ⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد 🏴@haqiq_center