eitaa logo
حرم
2.6هزار دنبال‌کننده
10هزار عکس
6.7هزار ویدیو
638 فایل
❤﷽❤️ 💚کانال حرم 🎀دلیلی برای حال خوب معنوی شما🎀 @haram110 ✅️لینک کانال جذاب حرم https://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018 👨‍💻ارتباط با ادمین @haram1
مشاهده در ایتا
دانلود
4_468051916576786804.mp3
4.02M
🎧 با صدای استاد فرهمند 🎁 به سفارش آقا صاحب الزمان (عج) و با نیت تعجیل در امر فرج ایشان هر روز یڪ زیارت عاشورا بخوانیم.
هدایت شده از حرم
👇👇👇#کلیپ_صوتی 💠 عنوان: #بررسی_تحریفات_عاشورا_دو 👈 خلاصه ای از بحث: بعضی از ویژگیها و صفات ائمه (علیهم السلام) را شنیده‌ایم بخشی را هم نمی‌دانیم و بخشی را هم نگفته اند، پس جگونه ادعا می‌کنیم آنها شبیه ما بوده‌اند! 🎙سخنران : #دکتر_محمد_دولتی ⏰ زمان:‌۳۴دقیقه و ۹ثانیه ➖➖➖ ⬅️ نگاه به عنوان "تحریفات عاشورا" از منظر و دیدگاهی متفاوت ، استماع فرمائید و نشر دهید. 👇👇👇
هدایت شده از حرم
2.mp3
8.2M
#کلیپ_صوتی 💠 عنوان: #بررسی_تحریفات_عاشورا_دو @haram110
هدایت شده از حرم
4_5825790835404309695.mp3
38.7M
مقامات زیارت عاشورا دوستان حتما دانلود کنین👆👆👆
هدایت شده از حرم
✨﷽✨ 💠شکر خدا را که در پناه حسینم💠 ✍سید بحرالعلوم به قصد تشرف به سامرا تنها به راه افتاد. در مسیر، شدیداً در فکر بود. شخص عربی (امام زمان) سوار بر اسب به او رسید و پرسید: سید، درباره چه به فکر فرو رفته ای؟ سید گفت اینکه چطور میشود خدا این همه ثواب به زائرین و گریه کنندگان سیدالشهدا میدهد؟ مثلا در هر قدمی ثواب یک حج و یک عمره و برای قطره ای اشک، گناهان صغیره و کبیره شان آمرزیده میشود؟ آن سوار عرب (ضمن بیان داستانی بسیار زیبا و بامفهوم) گفت: جناب بحرالعلوم، امام حسین هرچه از مال و منال و اهل و عیال و پسر و برادر و دختر و خواهر و سر و پیکر داشت همه را در راه خدا داد. پس اگر خدا به زائرین و گریه کنندگان آنحضرت این همه اجر و ثواب بدهد، نباید تعجب کرد، چون خدا که خدایی اش را نمیتواند به سیدالشهدا بدهد، پس هر کاری که میتواند برایش انجام میدهد. یعنی صرف نظر از مقامات عالی خود امام حسین، به زوار و گریه کنندگان ایشان هم درجاتی عنایت میکند و در عین حال این ها را جزای کامل برای فداکاری ایشان نمیداند. 🔺 وقتی شخص عرب این مطالب را گفت، از نظر سید بحرالعلوم غائب شد. 📚 برکات حضرت ولیعصر، ص۲۱۸ ‌‌‌‌
هدایت شده از حرم
1_5057608077356826634.mp3
4.32M
🎵کلیپ صوتی روضه شب دوم محرم👆 ▪️ورود کاروان به کربلا 🎤حجت الاسلام 🎤حاج محمود 👈 ۹۸
هدایت شده از حرم
با احتیاط لالہ ے ما را پیادہ ڪن عباس جان، سہ سالہ ے ما را پیادہ ڪن با احتیاط بار حرم را زمین گذار زانو بزن وقار حرم را زمین گذار با احتیاط تا ڪہ نیفتد ستارہ ای مے ترسم آن ڪہ گیر ڪند گوشوارہ ای چشم مخدرات بہ سمت نگاہ تو دوشیزگان محترمہ در پناہ تو با حوریان رفتہ بہ زیر نقاب هـا یڪ لحظہ روبرو نشدند آفتاب هـا این حوریان عزیز خدایند و بس، هـمین این دختران ڪنیز خدایند و بس، هـمین این دختر علے ست ڪہ بالش شڪستنے ست ناموس اعظم است و وقارش شڪستنے ست از این بہ بعد ماهـِ حرم آفتاب باش عباس جان مراقب این با حجاب باش این دختران من ڪہ بیابان ندیدہ اند در عمر خویش خار مغیلان ندیدہ اند یڪ لحظہ هـم ز خیمہ ے طفلان جدا نشو جان رباب از دم گهـوارہ پا نشو تو هـستے و اهـالے این خیمہ راحتند در زیر سایہ ات هـمہ در استراحتند تو هـستے و بہ روز حرم شب نمے رسد چشم ڪسے بہ قامت زینب نمے رسد یڪ عدہ یوسف اند و یڪ عدہ مریم اند احساس مے ڪنم هـمہ دلواپس هـم اند احساس مے ڪنم ڪہ جوابم نمے دهـند با آب آب گفتنم آبم نمے دهـند راضے ام و رضایت یزدانم آرزوست از سنگ هـا شڪستن دندانم آرزوست من راضیم بہ پاے خدا دست و پا زنم با صورتم بہ خاڪ بیفتم صدا زنم جام بلا بہ دست گرفتیم ما دو تا این جام را الست گرفتیم ما دو تا مے خواستیم عبد شدن را نشان دهـیم پیغمبر و علے و حسن را نشان دهـیم
هدایت شده از حرم
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شب_دوم_محرم #ورود_به_کربلا #سیدمجید_بنی_فاطمه ✨✨✨✨التماس دعا✨✨✨✨
هدایت شده از حرم
🖤▪️🖤▪️🖤▪️🖤▪️🖤 🏴 ... روایت کوتاهی از ده شب محرم... ⭕️در این روایت نام هرشب محرم که به هرشهید اختصاص داده شده معین گردیده...⭕️ : ورود به کربلا ☀️🔥 امام حسین(ع) روز دوم محرم سال 61 هـ ق به سرزمین کربلا وارد شد. به خاطر همین روز دوم محرم،روز ورود به کربلا نام گذاری شده است. روز دوم،نماد پایداری است. اباعبدالله الحسین(ع) از همان آغاز حرکت،با حوادث گوناگونی روبه رو شد. از بی وفایی کوفیان گرفته تا تعقیب شدن از سوی سپاهیان دشمن. با این حال از ادامه راه منصرف نشد و هم چنان استواری ورزید. حسین(ع) آموزگار بزرگ پایداری است. ... 🖤▪️🖤▪️🖤▪️🖤▪️🖤
هدایت شده از حرم
سلطانِ سلاطین! شیخ محمد طاهر نجفی سالها خادم مسجد کوفه بود و با خانواده خود در همان جا منزل داشت و اکثر اهل علم نجف که به آن جا مشرف می شدند، او را می شناسند و تاکنون چیزی جز حسن و صلاح از او نقل نکرده اند و ایشان از هر دو چشم نابینا اشد . او می گفت: « هفت یا هشت سال قبل، به علت نیامدن زوّار و جنگ بین دو طایفه در نجف اشرف، که باعث قطع تردد اهل علم به آن جا شد، زندگانی بر من تلخ گشت؛ چون راه درآمد من منحصر به این دو دسته ( زوار و اهل علم ) بود؛ به طوری که اگر آنها نمی آمدند، زندگی ام نمی چرخید. با این حال و با کثرت عیال خود و بعضی از ایتام، که سرپرستی آنها با من بود، شب جمعه ای هیچ غذایی نداشتیم و بچه ها از گرسنگی ناله می کردند. بسیار دلتنگ شدم. من غالباً به بعضی از اوراد و ختوم مشغول بودم. در آن شب که بدی حال به نهایت خود رسیده بود، رو به قبله، میان محل سفینه ( معروف به جای تنور ) و دکة القضاء ( جایی که امیرالمؤمنین علیه السلام برای قضاوت می نشسته اند ) نشسته بودم و شکایات حال خود را به خدای متعال می نمودم و اظهار می کردم که خدایا به همین حالت فقر و پریشانی راضی هستم. و باز عرض کردم: چیزی بهتر از آن نیست که چهره مبارک سید و مولای عزیزم را به من نشان دهی و دیگر هیچ نمی خواهم. ناگهان خود را سر پا دیدم که در یک دستم سجاده ای سفید و دست دیگرم در دست جوان جلیل القدری که آثار هیبت و جلال از او ظاهر است، قرار داشت. ایشان لباس نفیسی مایل به سیاه در برداشت. من ظاهربین، خیال کردم که یکی از سلاطین است؛ اما عمامه به سر مبارک داشت و نزدیک او شخص دیگری بود که لباس سفیدی به تن کرده بود. با این حالت به سمت دکه ای که نزدیک محراب است به راه افتادیم وقتی به آن جا رسیدیم، آن شخص جلیل که دست من در دست او بود فرمود: یا طاهر افرش السجاده. ( ای طاهر سجاده را فرش کن.) آن را پهن نمودم دیدم سفید است و می درخشد و با خط درخشان چیزی بر آن نوشته شده بود ولی جنس آن را تشخیص ندادم. من با ملاحظه انحرافی که در قبله مسجد بود، سجاده را رو به قبله فرش کردم. فرمود: چطور سجاده را پهن کردی؟ من از هیبت آن جناب از خود بی خود شدم و از شدت حواس پرتی گفتم: فرشتها بالطول و العرض ( سجاده را به طول و عرض پهن نمودم. ) فرمود: این عبارت را از کجا گرفته ای؟ گفتم: این کلام از زیارتی است که با آن، حضرت بقیة الله عجل الله تعالی فرجه الشریف را زیارت می کنند. در روی من تبسم کرد و فرمود: اندکی فهم داری. بعد هم بر آن سجاده ایستاد و برای نماز تکبیر گفت و پیوسته نور عظمت او زیاد می شد به طوری که نظر بر روی مبارک ایشان ممکن نبود. آن شخص دیگر، به فاصله چهار وجب پشت سر ایشان ایستاد. هر دو نماز خواندند و من روبروی ایشان ایستاده بودم. ناگهان در دلم راجع به او چیزی افتاد و فهمیدم ایشان از آن اشخاصی که من خیال کرده ام، نیست. وقتی از نماز فارغ شدند، حضرتش را دیگر در آن جا ندیدم اما مشاهده کردم که آن بزرگوار روی یک کرسی حدود دو متری که سقف هم داشت، نشسته اند و آن قدر نورانی بودند که چشم را خیره می کرد. از همان جا فرمودند: « ای طاهر احتمال می دهی من کدام سلطان از این سلاطین باشم؟ » عرض کردم: مولای من، شما سلطان سلاطینید و سید عالمید و از این سلاطین معمولی نیستید. فرمود: « ای طاهر به مقصد خود رسیدی دیگر چه می خواهی؟ آیا ما شما را هر روز رعایت نمی کنیم؟ آیا اعمال شما بر ما عرضه نمی شود؟ » بعد هم وعده گشایش از تنگدستی را به من دادند. در همین لحظه شخصی که او را می شناختم و کردار زشتی داشت از طرف صحن مسلم وارد مسجد شد. آثار غضب بر آن جناب ظاهر و روی مبارک را به طرف او کرد و رگ هاشمی در پیشانیش پدیدار شد و فرمود: « ای فلان، کجا فرار می کنی؟ آیا زمین و آسمان از آن ما نیست و در احکام و دستورات ما جاری نمی شود؟ تو چاره ای جز آن که زیر دست ما باشی، نداری؟» آنگاه به من توجه کرد و تبسم نمود و فرمود: ای طاهر به مراد خود رسیدی؛ دیگر چه می خواهی؟ به خاطر هیبت آن جناب و حیرتی که از جلال و عظمت او به من دست داد، نتوانستم سخنی بگویم. باز ایشان سخن خود را تکرار فرمودند؛ اما شدت حال من به وصف نمی آمد. لذا نتوانستم جوابی بدهم و سؤالی از حضرتش بنمایم. و در این جا به فاصله چشم برهم زدنی نگذ شت که ناگهان خود را در میان مسجد، تنها دیدم. به طرف مشرق نگاه کردم، دیدم فجر طلوع کرده است. شیخ طاهر گفت: با آن که چند سال است که کور شده ام و بسیاری از راه های کسب درآمد بر من بسته شده، که یکی از آنها خدمت علماء و طلابی بود که به کوفه مشرف می شدند؛ اما طبق وعده حضرت، از آن تاریخ تا به حال الحمدلله در امر زندگی گشایش شده و هرگز به سختی و تنگی نیفتاده ام. »
🔔 . 🔶 بدن دائما در حال تولید انرژی است و تمام اجزای بدن دارای انرژی است که به هنگام گرفتن وضو ارتباط با انرژی ها زائد دور می‌شود که در دین اسلام نیز توصیه شده به هنگام شیر دادن به کودک گرفته و روبه بنشینید و های را داده که برج مغناطیسی بدن است، سوره قدر را بخوانید و ذکر بگویید چرا که در علاوه بر ثواب موجب عالمیت کودک می‌شود. ‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌
بر من لباس نوکری ام را کفن کنید / نوکر بهشت هم برود باز نوکر است…