▫️◽️#نقل_فضایل_از_کتب_مخالفین •عمریه﷼
▫️قسمت 🔖 سی • چهارم ✔️
☑️ اعتراف به عظمت جایگاه امام ابوالحسن الرضا علیه السلام از منظر بزرگان عمریه🔖 2 •
♦♦➖➖♦♦
...👥..." ابن صباغ مالکی " ، از علمای به نام عمری مذهب ،
متوفای سال ۸۵۵ ھ۔ق ، در کتاب " الفصول المهمه ج۲ ص۱۰۲۳ ؛
چنین می نویسد :
✍..مناقب علی بن موسی الرضا از والاترین مناقب و ویژگی هاست ؛
و همان گونه که نیروهای لشکر پشت سر هم و پی در پی حرکت می کنند فضایل و مناقب ایشان نیز پی در پی و لاینقطع است ؛
ولایت او ، از ابتدای امر به نحو بسیار ستوده و خصوصیات و اوصاف او از مسایل ، بسیار شگفت انگیز بود ؛
و مقامات عالی و شرافت ایشان در جایگاه و مرتبهء بلندی قرار داشت ؛
خوشا به حال پیروان او و بدا به حال دشمنانش ؛
بزرگی و شرافتِ پدران آن حضرت از روز آشکارتر و از خورشید روشن تر است ؛
و اما ویژگی های اخلاقی و صفات خاص او به گونه ای است که احدی به رتبهء ایشان نمی رسد .
#بر_عمر_وعمریدوستلعنت ✊🏻
🔅ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است🔅
الهی بِحَقِ السّیدة زِینَب ْسَلٰام ُاَللّهْ عَلَیْها َّعَجّل لِوَلیکَ الغَریبِ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻
‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️
ید الله فـــــوق ایدیهم
#علـــــی یــــــد الله است..
بمیرد دشمن حیــــــدر
#علــــــی ولــــــی الله است..
🔰حضرت امیرالمومنین علی علیه السّلام فرمودند: رسول خدا صَلی الله علیهِ و آله فرمودند: ای علی، چون روز قیامت شود تو را سوار بر محملی از نور و در حالی که تاجی با چهار کنگره بر سرداری و بر هر کنگره سه سطر نوشته است که عبارت است از «لا اله الا الله محمد رسول الله علی ولی الله»، میآورند و کلیدهای بهشت به دست تو سپرده میشود. سپس یک کرسی که آن را تخت کرامت نامند برایت آورده میشود و تو بر روی آن مینشینی، آن گاه اوّلین و آخرین را به یکباره به حضورت میآورند، پس فرمان میدهی شیعیانت به بهشت و دشمنانت به جهنّم برده شوند، بدین ترتیب تو تقسیم کننده بهشت و دوزخ هستی و تحقیقاً کسی رستگار میشود که ولایت تو را پذیرفته باشد و زیان کار آن است که با تو دشمنی ورزیده باشد، در آن روز تو امین خدا و حجّت آشکار او هستی.
📚 امالی صدوق: ۳۹۸- ۳۹۷
بحارالانوار ج ۳۹ ص ۱۹۳ ح ۱
• 🔝لطفا در نشر آن کوشا باشیم ✔️
⭕اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج⭕
▫️◽️#درس_های_کافی
قسمت🔖 سی • سوم ✔️
📌این قسمت : حضرات ائمه علیهم السلام نور الله هستند🔆
♦♦➖➖➖➖♦♦
👥الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مِرْدَاسٍ قَالَ حَدَّثَنَا صَفْوَانُ بْنُ يَحْيَى وَ الْحَسَنُ بْنُ مَحْبُوبٍ عَنْ أَبِي أَيُّوبَ عَنْ أَبِي خَالِدٍ الْكَابُلِي👥ِّ
☀️ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیهما السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ النُّورِ الَّذِي أَنْزَلْنا ، فَقَالَ يَا أَبَا خَالِدٍ النُّورُ وَ اللَّهِ- الْأَئِمَّةُ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله و سلم) إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ هُمْ وَ اللَّهِ نُورُ اللَّهِ الَّذِي أَنْزَلَ وَ هُمْ وَ اللَّهِ نُورُ اللَّهِ فِي السَّمَاوَاتِ وَ فِي الْأَرْضِ وَ اللَّهِ يَا أَبَا خَالِدٍ لَنُورُ الْإِمَامِ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ أَنْوَرُ مِنَ الشَّمْسِ الْمُضِيئَةِ بِالنَّهَارِ وَ هُمْ وَ اللَّهِ يُنَوِّرُونَ قُلُوبَ الْمُؤْمِنِينَ وَ يَحْجُبُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ نُورَهُمْ عَمَّنْ يَشَاءُ فَتُظْلِمُ قُلُوبُهُمْ وَ اللَّهِ يَا أَبَا خَالِدٍ لَا يُحِبُّنَا عَبْدٌ وَ يَتَوَلَّانَا حَتَّى يُطَهِّرَ اللَّهُ قَلْبَهُ وَ لَا يُطَهِّرُ اللَّهُ قَلْبَ عَبْدٍ حَتَّى يُسَلِّمَ لَنَا وَ يَكُونَ سِلْماً لَنَا فَإِذَا كَانَ سِلْماً لَنَا سَلَّمَهُ اللَّهُ مِنْ شَدِيدِ الْحِسَابِ وَ آمَنَهُ مِنْ فَزَعِ يَوْمِ الْقِيَامَةِ الْأَكْبَرِ.
•———••———••———••———••———•
🔹ابى خالد كابلى گويد: از حضرت امام محمدالباقر (علیه السلام) از تفسير قول خداى عز و جل (8 سوره تغابن): «بگرويد به خدا و رسولش و نورى كه ما فرو فرستاديم» پرسيدم، فرمود: اى ابو خالد، مقصود از نور- به خدا- ائمه از خاندان محمد صلی الله علیه و آله است تا روز قيامت، هم ايشانند به خدا نور خدا كه فرو فرستاده و هم آنانند به خدا نور خدا در آسمان و زمين، به خدا اى ابا خالد نور امام در دل مؤمنان از پرتو خورشيد تابان در روز روشن تر است، به خدا آنها دل مؤمنان را نورانى كنند و خدا عز و جل نورشان را از هر كه خواهد محجوب دارد تا دلشان تاريك گردد، به خدا اى ابا خالد بنده اى ما را دوست ❤️ندارد و پيروى نكند تا خدا دلش را پاك كند و خدا دل بنده اى را پاك نكند تا تسليم ما شود و با ما در سازش و صفا باشد و چون نسبت به ما در صلح و صفا باشد، خدا او را در سختى حساب سالم دارد و از فزع بزرگ روز قيامت آسوده اش كند.
📚کافی ج ۱ کتاب الحجه بَابُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ ع نُورُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل ح ۱
🔅ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است🔅
الهی بِحَقِ السّیدة زِینَب ْسَلٰام ُاَللّهْ عَلَیْها َّعَجّل لِوَلیکَ الغَریبِ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻
‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️
ید الله فـــــوق ایدیهم
#علـــــی یــــــد الله است..
بمیرد دشمن حیــــــدر
#علــــــی ولــــــی الله است..
🌹بزرگ ترین عید جهانيان، عید الله اکبر، عید سعید غدیر خم است. 💚😍
🌺قال الرضا علیه السلام:
وَ هُوَ الْيَوْمُ الَّذِي نَجَا فِيهِ إِبْرَاهِيمُ الْخَلِيلُ مِنَ النَّارِ فَصَامَهُ شُكْراً لِلَّهِ
🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺
🌸امام رضا علیه السلام فرمودند:
روز غدير همان روزى است كه خداوند ابراهيم خليل را از آتش نجات داد و آن حضرت آن روز را براى سپاسگزارى از خدا، روزه گرفت
📚إقبالالأعمال (ط - القدیمة)، ج 1، ص 464
• 🔝لطفا در نشر آن کوشا باشیم ✔️
⭕اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج⭕
📢یا علی، پس از من تو مظلوم واقع میشوی پس....😭💔
🔰رسول خدا صَلی الله علیهِ و آله فرمودند: یا علی، پس از من تو مظلوم واقع میشوی پس وای بر آن کس بر تو ستم نموده و به تو تعدّی کند، و خوشا به حال آنکه از تو پیروی کند و کسی را بر تو نگزیند. ای علی، پس از من با تو خواهند جنگید، پس وای به حال آنکه با تو بجنگد و خوشا به حال آنکه در رکاب تو بجنگد؛ ای علی، پس از من تو کسی هستی که سخن مرا بازگو میکنی و به زبان من سخن میگویی، پس وای بر آنکه سخن تو را نپذیرد و خوشا به حال آنکه سخن تو را قبول کند، ای علی، پس از من تو سرور این اُمّت هستی و تو امام آنی و جانشین من بر آن، هر که از تو جدا شود، در روز قیامت از من جدا میگردد و هر کس با تو باشد، روز قیامت با من خواهد بود؛ ای علی، تو اولین کسی هستی که به من ایمان آوردی و مرا تصدیق نمودی و تو اولین کسی هستی که در کار دعوتم مرا یاری نمودی و به همراه من با دشمنانم جنگیدی، و تو نخستین کسی هستی که با من نماز گزاردی در حالی آن روز مردم در غفلت جهل به سر میبردند؛ ای علی، تو نخستین کسی هستی که با من سر از خاک در میآوری و اولین کسی هستی که با من برانگیخته میشوی، و تو اولین کسی هستی که با من از پل صراط میگذرد و اینکه پروردگارم عزّوجل به عزّت خویش سوگند یاد فرموده که هیچ کس از پل صراط نگذرد مگر اینکه برات پذیرش ولایت تو و ولایت امامانی که از فرزندان تو هستند، با خود داشته باشد؛ و تو نخستین کسی هستی که بر حوض من وارد میشود، دوستداران خود را از آن مینوشانی و دشمنانت را از آن میرانی، و آن گاه که در مقام محمود بایستم تو با من خواهی بود و شفاعت دوستدارانمان را میکنیم و شفاعت ما درباره ایشان پذیرفته میشود، و تو نخستین کسی هستی که وارد بهشت میشوی در حالی که پرچم مرا در دست داری و آن«لواء الحمد» است که هفتاد تکه است و هر تکه آن گسترده تر از خورشید و ماه است، و تو صاحب اختیار درخت طوبا در بهشت هستی که ریشه آن در خانه تو و شاخ و برگش در خانه شیعیان و دوستداران توست.
📚عیون الأخبار: ۱۶۹- ۱۶۸
بحارالانوار ج ۳۹ ص ۲۱۲ ح ۲
🔅ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است🔅
الهی بِحَقِ السّیدة زِینَب ْسَلٰام ُاَللّهْ عَلَیْها َّعَجّل لِوَلیکَ الغَریبِ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻
‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️
ید الله فـــــوق ایدیهم
#علـــــی یــــــد الله است..
بمیرد دشمن حیــــــدر
#علــــــی ولــــــی الله است..
* 💞﷽💞
#مُشکین83
سری از تاسف تکون دادم و بیحرف به سمت درگاه اتاق رفتم.
چی میگفتم؟ اشتباه کرده بودم؟ عماد به خاطر من مجبور شده بود مرجان رو هم به این خونه بیاره؟ یعنی اون با ذهن منطقیش تصمیم گرفته بود و من با دید احساسی قضاوتش کرده بودم؟
نکنه تموم قضاوتم در موردش اشتباه باشه؟
احساسم رو پس زدم و با خودم گفتم،
اگر اینقدر براش مهم بودم چرا اصلا رفت دنبال زن دوم؟ اگه براش بس بودم چرا خواست آغوش دیگهیی رو امتحان کنه؟
نمیخوند! اصلا شواهد با کاری که عماد کرده بود همخونی نداشت و من کلافه از پلهها سرازیر و وارد اتاق خودم شدم.
وقتی که جویای علت دعواشون شدم عماد تعریف کرد که اون روز عصر مرجان لبهی پشت بوم فالگوش میایسته و صدای علی و بقیه رو میشنوه که عماد مسافر یزده.
مرجان اصرار کرده بود که حالا که اون باهات نمیاد، من رو ببر دکتر تا با خیال راحت بتونم مادر باشم و عماد هم خواستهش رو رد کرده و به جنجال کشیده شده بود. من میفهمیدم که عماد خودداری میکرد از بازگو کردن بد وبیراههایی که مرجان نثارم کرده بود و من توی چشمهای مرجان برق حسادت رو دیدم اون شب!
عماد ساعتی موند و کمی که آرومتر شد به خونهش برگشت.
اون روزها مرجان چنان سر ناسازگاری رو با عماد گذاشته بود که آخر پای حاجبابا به اختلافشون باز شد و بالاخره با واسطهی بقیه موفق شد تا عماد رو قانع کنه و برای درمان به یکی از شهرهای اطراف برن.
عماد همچنان بیقرار گفتن بود و تازگیها حس میکردم شاید که باید پای حرفهاش بنشینم و بشنوم حرفهایی رو که دو سال و نیمه فرو نکشیده عطش گفتنش ولی نمیدونم چرا دچار کشاکش درونی شده بودم.
تنها که میشدم با خودم عهد میکردم که اگه این دفعه خواست تا حرف بزنه قبول میکنم و گوش میشم برای حرفهاش، اما همین که باهاش روبرو میشدم تموم وجودم رو موج لجبازی بیسابقهیی میگرفت و تموم حسهای خوبم رو پس میزد. هنوز هم سخت بود برام وقتی فکر میکردم جایگاهم رو زن دیگهیی اشغال کرده و عماد هم منعش نکرده.
زندگی خوب و بد در گذر بود و اما میدیدم که چه روزهای سختی بر عماد میگذشت. یا در راه دکتر و دوا درمون بود یا درحال دعوا و مرافعه. چندین بار به شهرهای بزرگ رفتند اما بینتیجه بود، همه اتفاق نظر داشتند که بهترین راه اینه که هیچ وقت به بچهدار شدن فکر نکنند.
عماد تسلیم شده بود و خوب این طبیعی بود. اون پدر شدن رو تجربه کرده بود و حسرت به دل نبود اما مرجان داغ این حسرت، بیچارهش کرده و خستگی ناپذیر پی درمان بود. با خودم که فکر میکنم به این نتیجه میرسم که باروری یک زن از مهمترین ویژگیهاشه که خودش رو بیشتر از بقیه راضی میکنه و هیچ عذابی دردناکتر از این نیست که بیثمر باشی.
اون روزها به عماد سخت میگذشت و شاهد مُدّعا، موهای زودتر از موعد سفید شده شقیقههاش بود و نوری که خیلی وقت بود دیگه توی اون چشمهای شفاف ندیده بودم.
کمر خم کرده بود زیر بار این حادثههای تلخ و بیفرجام!
با تقدیر کنار اومده بودم. تموم هم و غمم رو صرف درست بزرگ کردن بچهها کرده بودم و البته که نرمتر شدنم نسبت به عماد رو توانایی کتمان نبود. هیچ وقت عشق و کینه باهم جمع نمیشن. جمع این دو محاله. دلم شکسته بود اما هنوز هم دیوانهوار دوستش داشتم. عماد حتی بعدها هم بارها اقرار کرد که میدونم اونقدر دوستم داری که اگر درد توی سرم بگیره تو حتما تب میکنی. واقعیت هم همین بود و لااقل در برابر خودم نمیتونستم انکارش کنم.
✍🏻 #مژگان_گ
* 💞﷽💞
#مُشکین84
وارد سومین تابستون بعد از اون حادثهی تلخ شده بودیم و نمیدونم چرا دلم بهونهگیر یک اتفاق تازه بود.
شاید که خسته شده بودم از تموم حجم لجبازی با خودم و زندگیم!
چند روزی بود که انگار عماد و حاج بابا با همدیگه حرف درگوشی داشتند که تا من رو متوجه میدیدند بیخیال میشدند و حرفشون رو نیمهکاره رها میکردند.
پنجشنبه بود و طبق معمول کارهای نظافت خونه رو انجام میدادم تا نیمچاشت نرسیده راهی خونهی پدر و مادرم بشم تا مرجان راحت باشه و فریبا هم کمتر حرص بخوره. حاج بابا از حیاط صدام میزد.
_ بله حاج بابا چیزی شده؟
_ بیا باباجان اون اتاق حرف دارم باهات.
_چشم الان میام.
مریم و محمدرضا هنوز خواب بودند. روسریم رو سر گرفتم و به سمت اتاقشون رفتم.
حاجبابا کنار دیوار به پشتی تکیه زده بود و تسبیح درشت شاهمقصودش رو دونه مینداخت.
سلام کردم و بغل دست فرخنده سادات نشستم.
- بفرمایید حاجبابا. باهام کاری داشتین؟
_ باباجان تو چند ساله که عروس این خونهیی و من کل سعیم رو کردم که خدایی نکرده بین عروس و دختر فرقی نباشه. خدا شاهده که تو رو به اندازه دخترا دوست دارم.
الان سه ساله که عماد رو از اتاقت بیرون کردی و خوب من بهت حق دادم که عصبانی باشی و حمایتت هم کردم، توی این چند وقت، روزی نبود که عماد نخواد من پادرمیونی کنم اما دلم نمیخواست فکر کنی پسرم رو به تو ترجیح دادم.
ولی باباجان درست نیست رابطهی زن و شوهر اینجور بمونه.
شیطون به فرخندهسادات نگاه کرد و ادامه داد:
_ درسته سادات؟
_ بله مادر، حاج مصباح راست میگه نمیخواید یه فکری به این اوضاع بذارید؟ تو جوونی، عماد هم جوونه، اشتباه کرده قبوله ولی تو فقط اون رو تنبیه نمیکنی، بیشتر خودت و بچههات دارید اذیت میشید.
_ خوب میگید من چی کار کنم؟ عماد که با مرجان زندگیش رو داره من هم که اعتراضی ندارم.
_ مرجان زن عماده قبول، ولی وقتی اون جایی نبود تو زن عماد بودی. عین این سه سال هر وقت باهاش حرف زدم گفت تا معصوم نخواد پا نمیذارم تو اتاقش. اینقدر اذیتش کردم که دیگه نمیخوام بیشتر از این ازم بیزار بشه.
راستش، اون روزی که من رو به خونهی انسی طلبیدن، عماد یه چیزایی میگفت که من فکر کردم داره از ترس من و آبروش اینطور میگه ولی هر چه گذشت با خودم گفتم نکنه این پسر راست میگفت و من نادون قبولش نکردم!
همون موقع هم فقط میگفت من چه کنم با معصوم، خودش رو به در و دیوار میزد که معصوم این معرکه رو تاب نمیاره. اون هنوز خاطرخواه تو بود و من فکر کردم هوای مرجان تو سرشه.
✍🏻 #مژگان_گ
* 💞﷽💞
#مُشکین85
تلخ شدم باز و گفتم:
_ آره خوب خاطرم رو میخواست و به اینجا رسیدیم.
_ ببین باباجان، عماد از من خواسته رضایتت رو بگیرم، بذاری حرفهاش رو باهات بزنه و این ابهام چند ساله رو برات روشن کنه منی که پدرش بودم در حق این بچه بد کردم و حرف غریبه رو باور کردم و حرف بچهی خودم رو روی عصبانیت قبول نکردم اما اون بارها گفته یه نفر برام مهمه.
اون که باورم کنه دیگه برام کل آدمیزاد روی زمین مهم نیست. حالا
میخوام ببینم روی من پیرمرد و این اولاد پیغمبر رو زمین میندازی و باز اصرار داری که حرفهاش رو نشنوی یا اینکه نه و این مهلت رو بهش میدی.
نمیدونستم چی بگم توی معذوریت عجیی بودم. خودش و فرخنده سادات رو دوتایی وسط انداخته بود.
_ آخه چی میخواد بگه که سه ساله روز و شب من رو تیره و تار کرده. اصلا چی داره که بگه.
_ خوب بذار بگه، مرگ یه بار شیون هم یه بار. تونست قانعت کنه که چه بهتر، نتونست هم که همینجور بمونید. من قول میدم دیگه اجازه ندم پاپیات بشه.
مکثی کردم و گفتم:
_ میدونم که میتونم رو حرف شما حساب کنم و پشتم بهتون گرمه، باشه قبول به حرفهاش گوش میکنم.
خوشحال به همدیگه نگاه کردند و حاج بابا قدردان رو بهم گفت:
_ خیر ببینی بابا! اگه یه روز بیاد و ببینم تو عماد رو بخشیدی دیگه هیچ دلنگرونی ندارم. عماد بعد اذون صبح راه میفته طرف قم یه زیارتی بکنید سنگهاتون رو هم وا بکنید و برگردید.
دنبال بهونه بودم. دلم این سفر رو حداقل الان نمیخواست، شاید از واکنش مرجان میترسیدم.
_ آخه الان که نمیشه، تا بخوام بچه ها رو روبراه کنم یه روز طول میکشه.
اونا رو یا بذار اینجا یا ببر خونه حاج ابراهیم خودت تنها برو.
سر زیر انداختم و با احتیاط گفتم:
_ مرجان چی؟
فرخنده سادات حرصی شده گفت:
_ اون کارهیی نیست. عوض اینکه اون از سایهی تو بترسه تو از اون حساب میبری مادر؟ چند روزه میخواد بره با رضا و فریبا سر بزنن به خواهرش. خانم عزم سفر داره، لابد باز میخواد بره دست به دامان رمال جماعت بشه. آخر با این کارهاش بچهم رو دیوونه میکنه.
چیزی نگفتم و بلند شدم.
حاج بابا گفت:
_ باباجان یه وقت نگی چون عماد پسرمه این رو میگم، ولی حیفه تو که خودت رو از محبت عماد بی نصیب کنی، اون خاطر تو رو خیلی میخواد.
پوزخندی تلخ زدم و پا توی حیاط گذاشتم.
✍🏻 #مژگان_گ
💎 دوستان، عزیزان و سروران گرامی!
23 و 25 ذی القعده، برابر با ۲ (پنج شنبه) و ۴ (شنبه) تیرماه ، از روزهای زیارت خاص حضرت رضا علیه السلام است. از هم اکنون می توانید برای رفتن به این سفر زیارتی و به نیابت از مولایمان حضرت صاحب الزّمان علیه السلام اقدام نمایید.
✅ «اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
4_5796158073617779979.mp3
4.43M
#گرفتگی_کانال_مچ_دست_و_پا
✅ #صوت82
🔅علت گرفتگی کانال مچ دست و پا چیست...❓
👌چرا به هیچ عنوان عمل جراحی انجام نشود،زیرا درون بدن پاکسازی نشده و بیماری برمیگردد...
🔰سردی کلیه باعث خارج نشدن سودا و گرفتگی کانال دست و پا میشود...
🎤 #استاد_سید_حسین_افشار_نجفۍ
#اللهم_عجل_لولیڪ_الفـرج_الساعه🍃🌺
✴️ دوشنبه 👈30 خرداد/ جوزا 1401
👈20 ذی القعده 1443👈20 ژوئن 2022
🕌 مناسبت های دینی و اسلامی.
🌙⭐️ امور دینی و اسلامی.
❇️ امروز روز خوبی برای امور زیر است:
🩸امروز هفتم ماه حزیران و بهترین روز سال برای حجامت است و اگر برای شما امکان نداشت روز 6 تیر موافق با 14 حزیران را از دست ندهید...
✅آغاز بنایی و خشت بنا نهادن.
✅برداشت محصولات کشاورزی.
✅درختکاری.
✅و آغاز معالجات و درمان خوب است.
🚘سفر:مسافرت مکروه است و درصورت ضرورت همراه صدقه باشد.
🤕 مریض مراقبت بیشتری نیاز دارد.(منظوری مریضی است که امروز مریضیش شروع شود).
👶زایمان مناسب و نوزاد عمرش طولانی خواهد بود.
🔭 احکام و اختیارات نجومی.
🌓 امروز قمر در برج حوت و از نظر نجومی مناسب برای امور زیر است:
✳️داد و ستد و تجارت.
✳️آغاز درمان.
✳️بذرافشانی و کاشت.
✳️دعوت کردن افراد.
✳️آغاز کارهای اموزشی.
✳️دادن سفارشات تجاری.
✳️و از شیر گرفتن کودک خوب است.
👩❤️👨 مباشرت و مجامعت: مباشرت امشب،(شب سه شنبه) ،فرزند چنین شبی دهانی خوشبو و دستانی سخاوتمند و دلی مهربان دارد.
💇♂ طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، ایمنی از بلاها است.
🔴 #خون_دادن یا #حجامت در این روز از ماه قمری ، موجب صحت می شود.
🔵 دوشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی است و برکات خوبی از جمله قاری و حافظ قران گردد.
👕 دوشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز بسیار مناسبی است و آن لباس موجب برکت میشود.
✴️️ وقت #استخاره در روز دوشنبه: از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعداز ساعت ۱۰ تا ساعت ۱۲ ظهر و از ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن)
❇️️ ذکر روز دوشنبه : یا قاضی الحاجات ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۱۲۹ مرتبه #یا لطیف که موجب یافتن مال کثیر میگردد.
💠 ️روز دوشنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_امام_حسن_علیه_السلام و #امام_حسین_علیه_السلام . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
😴تعبیر خواب
شب سه شنبه اگر کسی خواب ببیند تعبیرش از آیه ی 21 سوره مبارکه "انبیاء علیهم السلام " است.
ام اتخذوا آلهه من الارض هم ینشرون...
و از مفهوم آن استفاده می شود که اگر خواب بیننده با کسی کدورت و مشکلی داشت برطرف می شود ان شاءالله. و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید.
🌸زندگیتون مهدوی🌸
36.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
◽️▫️#ویدئو_استوری_روزشمار_غدیر —عیداللهالاکبر • ☀️ 28 🔖 روز مانده تا عید سعید غدیر خم❣️
« سرّ پیمبری»
✨ از اخطب خوارزمی از ابن مسعود روایت شده حضرت رسول خدا صلی الله علیه و اله فرمودند: که فرشته ای به سوی من آمد و گفت: ای محمد بپرس پیامبرانی را که پیش از تو برانگیخته شدند به چه چیز مبعوث شدند؟
من گفتم: بر چه چیز برانگیخته شدند ؟ گفت:بر دوستی تو و دوستی علی بن ابی طالب علیه السلام مبعوث شدند .
📚 ارشادالقلوب، ج۳،ص۴
⭕اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج⭕
▫️◽️#نقل_فضایل_از_کتب_مخالفین •عمریه﷼
▫️قسمت 🔖 سی • پنجم ✔️
☑️ اعتراف به عظمت جایگاه امام ابوالحسن الرضا علیه السلام از منظر بزرگان عمریه🔖 3 •
♦♦➖➖♦♦
...👥..." محمد بن طلحهء شافعی " ، از علمای به نام عمری مذهب ،
متوفای سال ۶۵۲ ھ۔ق ، در کتاب 📔 مطالب السوول فی مناقب آل الرسول ص ۲۹۵ ؛
چنین می نویسد :
✍.. سخن دربارهء امیرالمؤمنین علی (علیه السلام ) و زین العابدین علی ( علیه السلام ) گذشت و ایشان علی الرضا ( علیه السلام) ، سومین آنهاست ؛
کسی که در شخصیت ایشان تأمل کند ،
در می یابد که علی بن موسی ( علیه السلام) ، وارث امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) و زین العابدین علی ( علیه السلام) است و حکم می کند که ایشان سومین علی ( علیه السلام ) است ؛
ایمان و جایگاه و منزلت ایشان و فراوانی اصحاب باعث شد تا مأمون وی را در حکومت شریک کند و ولایت عهدی را به ایشان بسپارد.
#بر_عمر_وعمریدوستلعنت ✊🏻
🔅ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است🔅
الهی بِحَقِ السّیدة زِینَب ْسَلٰام ُاَللّهْ عَلَیْها َّعَجّل لِوَلیکَ الغَریبِ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻
‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️
ید الله فـــــوق ایدیهم
#علـــــی یــــــد الله است..
بمیرد دشمن حیــــــدر
#علــــــی ولــــــی الله است..
◽️▫️#ویدئو_استوری_روزشمار_غدیر —عیداللهالاکبر • ☀️ 28 🔖 روز مانده تا عید سعید غدیر خم❣️
🔰حضرت علی بن الحسین علیه السّلام در قول خدای متعال: «یَاحَسْرَتیَ عَلیَ مَا فَرَّطتُ فیِ جَنبِ الله»{«دریغا بر آنچه در حضور خدا کوتاهی ورزیدم بی تردید من از ریشخند کنندگان بودم.»}
فرمودند: «جنب الله» علی است، و او حجّت خدا بر خلقش در روز قیامت است، چون روز قیامت شود، خداوند به خازنان جهنم فرمان خواهد داد که کلیدهای جهنم را به علی بدهند، پس آن حضرت هر که را خواهد وارد دوزخ کند و هرکه را خواهد نجات دهد.
و در همین رابطه رسول خدا صَلی الله علیهِ و آله فرمودند: هر که تو را دوست بدارد، مرا دوست داشته است و آنکه تو را دشمن داشته با من دشمنی کرده است؛ ای علی، تو برادر منی و من برادر توأم، ای علی، «لواء الحمد» روز قیامت در دست توست، پیشاپیش اُمّت من حرکت میکنی و اذان گویان در سمت راست و چپ تو خواهند بود.
📚تفسیر فرات: ۱۳۳-۱۳۲
بحارالانوار ج ۳۹ ص ۲۳۲ ح ۱۲
• 🔝لطفا در نشر آن کوشا باشیم ✔️
⭕اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج⭕
27.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 سخنان تکان دهنده و اعترافات تلخ طارق یوسف المصری عالم و دعوتگر اهل سقیفه در مورد حدیث غدیر!
👈 شیخ طارق یوسف المصری: به خداوند قسم ما امتی هستیم که علی علیه السلام را تنها گذاشتیم!
برخی از صحابه پس از غدیر بر ضد حضرت علی توطئه کردند و ایشان را از خلافت کنار گذاشتند و راه بغض و کینه را نسبت به وی در پیش گرفتند!
#بر_عمر_وعمریدوستلعنت ✊🏻
⭕اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج⭕
* 💞﷽💞
#مُشکین86
چارهیی نبود و قبول کردم تا به این سفر یک روزه برم. احساس اضطراب شدیدی داشتم و کمی لرزش دل.
خشاب قرصهام رو برداشتم و نصف قرص رو بیرون کشیدم و با آب فرو دادم. شاید که اونقدر هیجان داشتم که فکر میکردم دوباره دچار اون حمله بشم.
شب که عماد برای دیدن بچهها اومد خوشحالی و هیجان زیادی توی نگاه و صورتش موج میزد. بیتفاوتتر از همیشه نگاهش کردم و ظرف میوه رو براش گذاشتم.
مستقیم نگاهم کرد و
دست روی بازوم گذاشت و گفت:
- خیلی خانمی معصوم، اونقدر که حد نداره. سه ساله با همهی نامرادیهام کنار اومدم و حرفهام رو تلنبار دلم کردم تا فقط برای تو بگم.
بازوم رو از توی دستش کنار کشیدم و عماد رو با بچهها تنها گذاشتم.
علامت سوالی که سه سال سعی در محوش از ذهنم داشتم بزرگ و بزرگتر میشد و من چرا سه سال مقاومت کردم در برابر حرفهاش؟ تموم این سه سال من حس میکردم پس زده شدم و غرورم اجازه نمیداد تا پای حرفهای کسی بنشینم که لهم کرده بود. کل اون سه سال حرفهامون از کلمات روزمره بین دوتا غریبه تجاوز نکرده بود و نه که عماد غرق خوشی باشه و نخواد، این من بودم که نخواستم.
شاید دایی خرم راست میگفت اون اوایل که عماد من رو لوس کرده.
عماد فراتر از یه مرد سنتی روستایی میفهمید و محبتهاش خاص بود و یکی دوباری که دایی به خونهمون اومده و رفتارش رو میدید به عماد تشر میزد که زن گرفتی یا عروسک؟ داری بد بارش میاری عماد. و عماد آروم و مطمئن نگاهم میکرد و میگفت، معصوم همه چی تمومه، من همهجوره خواهونشم.
بعد از شام با فرخنده سادات و حاج بابا خداحافظی کردم و به خونهی پدرم رفتم.
تموم شب رو بیدار بودم و روزهای سخت زندگیم رو یک به یک مرور میکردم. دلم شکسته بود و نمیدونم چرا نمیشد و نمیتونستم به تموم خوبیهای عماد فکر کنم.
بزرگنمایی کرده یا بدبین بودم اگر تموم خوبیهاو عشق عماد رو تاثیر گرفته از اون حادثهی تلخ فراموش کرده بودم؟
انصافا، عماد توی اون سه سال و چند ماهِ اول زندگی برای من از هیچ کاری فرو گذار نکرده بود. ولی اون اتفاق تموم صفحهی ذهنم رو سیاه کرد و دچار فراموشی شدم انگار.
با صدای اذون صبح توی بسترم نیمخیز شدم و آروم به حیاط رفتم تا وضو بگیرم.
به اتاق برنگشتم تا بچهها بدخواب نشن و همراه پدر توی ایوون نماز صبحم رو خوندم.
سلام نماز رو دادم که چند ضربه به در خورد و عماد آروم صدام زد.
سریع آماده شدم و با گفتن خداحافظ آرومی از خونه بیرون رفتم.
عماد سر ذوق بود و این از حرکاتش مشهود بود. روی صندلی کنارش نشستم و آروم و سنگین سلام دادم.
متبسم نگاهم کرد و گفت:
- میدونی چقدر هیجان دارم؟ حس میکنم برگشتم به چند سال پیش و همون روز دوم عقدمون که از پدر و مادرت دزدیمت و رفتیم اصفهانگردی.
با دوق به طرفم برگشت و ادامه داد:
- یادته چقدر داد وبیداد کردی نگران میشن و من بهت نگفتم با محمد هماهنگم؟
بلند خندید و از صدای خندههاش حال خوبی داشتم.
سکوت کردم و چشمهام رو بستم و اون هم دیگه چیزی نگفت و
نمیدونمغوطهور در افکار کی خوابم برد!
آفتاب صبحگاهی کم جون و ملایم روی صورتم پهن شده بود، شب قبل فکرم درگیر بود و اصلا خوابم نبرده بود و این چرت نصفه نیمه عجیب چسبید.
خودم رو روی صندلی جابجا کردم و از بین چشمهای نیمه باز و نیمه بستهم نگاهی به عماد انداختم. خندید و گفت:
_ خوب خوابیدیها معصوم! دو ساعته دارم رانندگی میکنم و شما در خواب نازی. من رو بگو که میخواستم با کی درددل کنم.
✍🏻 #مژگان_گ
* 💞﷽💞
#مُشکین87
آهی کشید و زمزمهوار ادامه داد:
_ دلم حتی برای چشمهای بسته ت هم تنگ شده بود. دلم نیومد بیدارت کنم.
پوزخندی زدم و گفتم:
_ اصلا نفهمیدم چه جوری خوابم برد. چای بریزم برات؟
_ بریز عزیز دل، اون قدح مستانه را!
_ نه بابا ذوق شعر و شاعریت برگشته.
دلخور نگاهم کرد و نگاهش رو به روبرو دوخت.
یاد تموم دونفرههامون افتادم.
چه شبهایی رو که با دیوان حافظ میگذروندیم و اونقدر پشت سر هم دیوان رو باز و بسته میکردیم تا اون فالی که دلمون میخواست و باب طبعمون بود پیدا بشه. از یادآوری اون روزها لبخند روی لبهام اومده بود.
نگاهم کرد و مهربون گفت:
_ اصلا فکرش رو هم نمیکردم که راضی بشی باهام بیای. سه سال تموم حاج بابا رو التماس کردم تا باهات حرف بزنه و رضایت بدی به حرفهام گوش بدی و راضی نشد و گفت تو خطا کردی و باید که زجر بکشی.
بعضی اوقات شک میکنم که اون بابای منه یا تو.
_ حاج بابا مَرده! طرف مظلوم رو ول نمیکنه ظالم رو بگیره فرقی هم نداره که اون آدم از گوشت و پوست خودش باشه یا نباشه.
_ بزن، این دل دیگه خیلی وقته عادت داره به این طعنههای پر از بغض تو.
انگار دوست داشت هر جوری شده به حرفم بیاره که باز گفت:
_ مطمئن نبودم قبول میکنی وگرنه کارها رو روبراه میکردم و سه چهار روزه میرفتیم پابوس آقا.
_ که اون وقت مرجان به خون من و بچههام راضی نشه.
✍🏻 #مژگان_گ
* 💞﷽💞
#مشکین88
نفسم رو سخت و سنگین بیرون دادم و گفتم:
_ کاریست که شده، روغنیه که ریخته و نمیشه جمعش کرد عماد.
_ میخوام تو این فاصله همهی حرفهایی که این چند سال رو دلم مونده و سنگینی میکنه رو برات بگم معصوم. من نخواستم که به تموم عشقم خیانت کنم و کل سعیم رو میکردم که خم به ابروی تو نیاد ولی افتادم تو مرداب نامردی و نامرادی. وقتی که حاجبابا موافقت کرد تا با تو حرف بزنه به دل گرفتم که اگه قبول کردی بیارمت پابوس خانم و کنار ضریح خودش از تو حلالیت بگیرم.
_ تو باز سرم شیره مالیدی عماد. من رو تو عمل انجام شده قرار دادی و از نفوذ حاج بابا استفاده کردی.
_ از دستم ناراحت نباش معصی که دیگه پرم از ناراحتی و غم تو. کی تضمین میکنه که تا کِی زنده است؟ من به این اقرار و اعتراف نیاز دارم، من به دیدن آرامش توی اون چشمهای قشنگت بعد اینهمه وقت نیاز دارم. من قرار ندارم چون تو بیقراری. من درد دارم چون نگاه تو دردمنده.
ملتمستر از همیشه ادامه داد:
- بذار تا بگم و شاید برسی به اون آرامشی که دلم میخواد.
- آرامشم چنان رفت که تا دنیا دنیایی کنه برنمیگرده عماد! خودت میدونی که آرامشم کی بود و چی بود.
خیلی وقته دست شستم ازش.
- بذار بگم اون چیزایی رو که داره هر روز تحلیلم میبره.
_ قبوله، بگو عماد بگو تا سبک شی اما اگه توضیحت قانعم نکرد چی؟ اگه دلیلهات رو موجه ندیدم چه کنم؟
_ اون وقت دیگه تا آخر عمرم بهت اصرار نمیکنم که ببخشیم و کنارت باشم، خوبه؟
سکوت کردم و نفسش رو صدادار بیرون داد و من میدیدم دستی رو که روی فرمون ماشین قفل شده بود و از شدت فشار رگهاش برجسته شده بود.
_ معصی، شاید اون چیزایی که میگم خوشایندت نباشه و یه جاهایی اذیت شی. هر جا دیدی حالت خوب نیست بگو بزنم کنار یه کم بری بیرون هوا بخوری حالت بهتر شه. این رو همین اول بگم که من با مرجان و مادرش همون اول شرط کردم که یه روزی اگه معصوم اومد پی حقیقت، باید سیر تا پیاز ماجرا رو براش تعریف کنید.
و من فکر کردم که شهادت مرجان و مادرش به چه کار من میاد وقتی بخوام پای حرفهات بشینم و قبولت داشته باشم.
نفس بلندی کشیدم و توی دلم بسماللهی گفتم و صاف نشستم. عماد به روبرو نگاه میکرد و انگار داشت لابلای افکارش دنبال شروع میگشت.
_ فریبا تو دام عاشقی که نه هوس رضا افتاده بود و حرف حاجبابا رو گوش نگرفت و عروس اون خونه شد. حاج بابا سرسنگین بود باهاش و از طرفی هم دلواپسش بود.
به توصیهی عزیز و حاجبابا یه روز من، یه روز علی میرفتیم دیدنش که احساس تنهایی نکنه.
اون خونواده غریبه بودن و حاجبابا میترسید که به فریبا سخت بگذره.
چارهیی نبود و رفت و اومدم تو اون خونه زیاد بود.
✍🏻 #مژگان_گ
4_5812442377696055421.mp3
6.54M
💠 #ورم_دست_و_پا:
✅ #صوت83
⚜علت ورم دست و پا چیست❓
👌سردی کلیه و ضعف قلب باعث ورم دست و پا میشود...
🔰چرا افراد پیر بیشتر دچار این بیماری می شوند❓
🔅ضعف قلب و سردی کلیه باعث آب آوردگی ریه میشود...
♦️راه تشخیص سردی کلیه و ضعف قلب چیست❓
🎤 #استاد_سید_حسین_افشار_نجفۍ
#اللهم_عجل_لولیڪ_الفـرج_الساعه🍃🌺
🙏نماز والدین در روز دوشنبه بعد از بالا آمدن آفتاب
قَالَ النَّبِيُّ صلّی الله علیه و آله: مَنْ صَلَّى يَوْمَ الْإِثْنَيْنِ عِنْدَ ارْتِفَاعِ النَّهَارِ أَرْبَعَ رَكَعَاتٍ يَقْرَأُ فِي كُلِّ رَكْعَةٍ الْحَمْدَ وَ آيَةَ الْكُرْسِيِّ مَرَّةً مَرَّةً، وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ، وَ وَهَبَ ثَوَابَهَا لِوَالِدَيْهِ، أَعْطَاهُ اللَّهُ قَصْراً كَأَوْسَعِ مَدِينَةٍ فِي الدُّنْيَا.(جمال الأسبوع، ص70)
رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمود: هرکس روز دوشنبه، بعد از آن که خورشید بالا آمد، 4 رکعت نماز بخواند(دو نماز 2 رکعتی)، در هر رکعت یک بار سوره حمد، یک بار آیة الکرسی، و سه بار سوره توحید؛ و ثواب آن را به پدر و مادرش هدیه کند، خداوند به وی کاخی می بخشد که مانند وسیع ترین شهر در دنیاست.
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🙏👌نمازهای روز دوشنبه
حضرت عسکری علیه السلام فرمود: هرکس روز دوشنبه ده رکعت نماز بخواند، در هر رکعت، یک بار سوره حمد و ده بار سوره توحید، خداوند در روز قیامت برای او از آن نماز نوری قرار می دهد که از آن نور، موقف (قیامت) روشن می شود به گونه ای که همه کسانی که خداوند خلق کرده است، در آن روز به واسطه آن نماز به او غبطه می خورند. (جمال الأسبوع، ص41)
رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمود: هرکس روز دوشنبه، وقتی روز بلند شد، چهار رکعت نماز بخواند، در رکعت اول سوره حمد و آیةالکرسی، در رکعت دوم سوره حمد و سوره توحید، در رکعت سوم سوره حمد و سوره فلق و در رکعت چهارم سوره حمد و سوره ناس، و بعد از نماز ده بار استغفار کند، خداوند همه گناهانش را می آمرزد و به او قصری در بهشت فردوس عطا می کند که ویژگی آنچنانی دارد که در روایت بیان شده است. (جمال الاسبوع، ص68)
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 حدیث سلسلة الذهب
🔸 كَلِمَةُ لا اِلهَ اِلاَّ اللّهُ حِصْني فَمَنْ دَخَلَ حِصْني اَمِنَ مِنْ عَذابی...
🎥🖥 در بیان سید معظم
حسن احمدی اصفهانی حفظه الله
🗓 ۱۱ ذی القعده ۱۴۴۳
🗓 ۲۱ خرداد ۱۴۰۱
⭕اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج⭕
▫️◽️#درس_های_کافی
قسمت🔖 سی • چهارم ✔️
💬معنای یریدون لیطفئوا نورالله بافواههم چیست⁉️
♦♦➖➖➖➖♦♦
👥أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِيسَ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عُبَيْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ مُوسَى بْنِ عُمَرَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَيْلِ👥
☀️ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ علیه السلام قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى- يُرِيدُونَ لِيُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ ،قَالَ يُرِيدُونَ لِيُطْفِئُوا وَلَايَةَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام بِأَفْوَاهِهِمْ قُلْتُ قَوْلُهُ تَعَالَى وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ قَالَ يَقُولُ وَ اللَّهُ مُتِمُّ الْإِمَامَةِ وَ الْإِمَامَةُ هِيَ النُّورُ وَ ذَلِكَ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ- فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ النُّورِ الَّذِي أَنْزَلْنا قَالَ النُّورُ هُوَ الْإِمَامُ.
•———••———••———••———••———•
✍محمد بن فضيل گويد از حضرت ابو الحسن (امام موسی الکاظم علیه السلام) راجع به قول خداى تعالى (8 سوره 61) «ميخواهند نور خدا را با پف دهان خود خاموش كنند» پرسيدم،
حضرت فرمودند :
يعنى ميخواهند ولايت حضرت امير المؤمنين (علیه السلام) را با پف دهانشان خاموش كنند، گفتم سپس خداى تعالى فرمايد: «و خدا كامل كننده نور خويش است» فرمود يعنى و خدا كامل كننده امامت است و امامت همان نور است و همان است كه خداى عز و جل فرمايد «به خدا و رسولش و نورى كه فرو فرستاده ايم ايمان آوريد» مقصود از نور همان امام است.
📚 کافی ج ۱ کتاب الحجه باب ُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ ع نُورُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل ح ۶
🔅ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است🔅
الهی بِحَقِ السّیدة زِینَب ْسَلٰام ُاَللّهْ عَلَیْها َّعَجّل لِوَلیکَ الغَریبِ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻
‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️
ید الله فـــــوق ایدیهم
#علـــــی یــــــد الله است..
بمیرد دشمن حیــــــدر
#علــــــی ولــــــی الله است..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️ننگی بزرگ برای شیعیان و محبین اهل بیت علیهم السلام 🔖•«قسمت „ یکم»•
👈 شیعیان و محبین اهل بیت علیهم السلام باید همه کاراش رو بزاره کنار و خیلی سریع تکلیفش رو با خودش روشن کنه❗️
ما تکلیفمون با خودمون روشن نیست ❗️
نمیدونیم میخوایم چکار کنیم ❗️
راه رو اشتباه رفتیم......
☀️يا امام المنتقم العجل العجل انتقام،یا امام المنتقم☀️
#مهم #نشر_دهید
⭕اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج⭕