eitaa logo
حرم
2.6هزار دنبال‌کننده
9.9هزار عکس
6.5هزار ویدیو
632 فایل
❤﷽❤️ 💚کانال حرم 🎀دلیلی برای حال خوب معنوی شما🎀 @haram110 ✅️لینک کانال جذاب حرم https://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018 👨‍💻ارتباط با ادمین @haram1
مشاهده در ایتا
دانلود
مداحی آنلاین - ثواب زیارت حضرت عبدالعظیم حسنی.mp3
742.8K
🏴 ♨️ثواب زیارت حضرت عبدالعظیم حسنی 👌 بسیار شنیدنی 🎤حجت الاسلام 📡حداقل برای یک☝️نفر ارسال کنید.
مداحی آنلاین - هان ای کریم ابن الکریم - حسین طاهری.mp3
1.25M
🔳 🌴هان ای کریم ابن الکریم 🌴یا حضرت عبدالعظیم 🎤 👌بسیار زیبا
مداحی آنلاین - به نام نامیه حمزه سردار - برومند.mp3
3.64M
🔳 🌴به نام نامی حمزه سردار اسلام 🌴پناه دین و شریعت غمخوار اسلام 🎤 👌بسیار زیبا
هدایت شده از حرم
مداحی آنلاین - خوشتیپ - حجت الاسلام عالی.mp3
2.56M
♨️خوشتیپ 👌 بسیار شنیدنی 🎤حجت الاسلام 📡حداقل برای یک☝️نفر ارسال کنید.
دلـم مرحون الطاف رحيـم است مـرادم سيدے هست و كريـم است اگـر من از غلامـان حسينـم زلطف حضـرت عبدالعظيـم است 🥀 💔 🏴 ♨️ @haram110
. اگر مدام به این فکر میکنید که قرار است مورد بی‌وفایی و همسر یا عشق خود قرار بگیرید در واقع دارید کارت دعوتی برای این موضوع به هستی می فرستید نگرانی وترس از خیانت شما را به این مسیر هدایت میکند واگر شدت این را بیشتر کنید بیشتر به موضوع نزدیک می شوید. مثلا شما در حال تماشای تلوزیون هستید وصحنه ای از می‌بینید ذهن ناخودآگاه به سمت اندیشه قبلی شما میرود "نکند همسرم به من کند" و وقتی این بارها وبارها در ذهنتان پرسیده شود یا رابطه شما دچار بسیار میشود یا خودِ خیانت را جذب خواهید کرد! همیشه سعی کنیم بی‌اندیشیم 💞 @haram110
✨﷽✨ همسرداری ✍شنونده‌ی خوبی باشید! 💠خیلی وقت‌ها پیش می‌آید که دل همسرتان از دنیا پُر است و در آن لحظه، بیشتر از هر چیزی به یک جفت گوش شنوا احتیاج دارد. طبیعی است که چون او قصد تخلیه کردن خود را دارد، حرف‌هایش جذابیت چندانی برای شما ندارند. اما او در آن هنگام به‌شدت احتیاج دارد با شما درد دل کند. به حرف‌هایش گوش کنید اما مراقب باشید که این کارتان واقعی باشد و متظاهرانه به نظر نرسد وگرنه باعث کدورت و دلخوری بیشتر خواهد شد. لزوما این گوش دادن نبایستی همراه با جواب دادن باشد،خانم‌ها در این مواقع فقط دنبال "شنیده شدن" هستند و نه @haram110
🔵همسر خود را عصبى نکنيد 😤 يکى از عادات هاى بد مردان که باعث آزار و اذيت زنان مى شود ، اين است که از حرف زدن با همسر خود طفره 🙄 مى روند و مى گويند: " وقت مناسبى براى صحبت نيست " تصميمات و خواهش زنان را به آينده موکول مى کنند و هرگز دوست ندارند با چيزى سر و کله بزنند. انگار گرفتارترين مرد روى زمين هستند! 😮😐 در اين ميان زن به نوعى احساس مى کند ، در منزل نامحرم است 😔و هيچ کس به حرف هاى او گوش فرا نمى دهد ، لذا کم کم حرف هايش را درونى مى کند و با ناراحتى ذهنى خود درگير مى شود ؛ 😞 آنگاه مرد متوجه مى شود ، ديگر همسرش حال و حوصله ى زندگى را ندارد و نسبت به زندگى دلسرد شده است و در نتيجه اين دلسردى ، روح و نشاط را از زندگى تان خارج مى کند ؛ پس او را دريابيد و به نيازهايش پاسخ دهيد ، چون او نياز دارد با شما صحبت کند. 👌 💕 @haram110
➕چرا بايد از ازدواج و رابطه با شخصيت ضداجتماعي و شخصيت بيكاره پرهيز نمود؟ دو نوع شخصيت وجود دارد كه ازدواج با آنها براي هيچكس رضايت بخش نيست، اگر هم با كسي در رابطه هستيد كه واجد يكي از اين دو نوع شخصيت است هر چه سريعتر رابطه را ترك كنيد: ➖شخصيت ضد اجتماعي براي او فقط نياز به قدرت و آزادي خودش مهم است. نيازهاي ديگران اهميتي برايش ندارد. خصوصيت برجسته اش اين است كه نيازش به عشق و احساس تعلق تقريباً صفر است. از تحقير كردن شما لذت مي برد، فقط خودش را آدم قابلي مي داند. در گول زدن ديگران ماهر است و اگر مهربان بنظر ميرسد براي بهره كشي است نه براي لطف به شما. وقتي در رابطه با يك زن به خواسته هايش دست يافت، اگر زن بخواهد به او تكيه كند از دستش مي گريزد، و اگر زن به او متكي باشد ممكن است او را كتك بزند تا تمام خواسته هايش را برآورده كند. هيچ دوستي ندارد و هرگز نمي توانيد روي او حساب كنيد. ➖شخصيت بيكاره آدم عجيبي است كه بتدريج خود را آشكار مي كند. او كار نمي كند و براي گذران زندگي به ديگران وابسته است. نياز به قدرت در او بالاست ولي ميلي به تلاش براي دستيابي به آن ندارد، زيرا انجام هر كاري را دون شأن خود مي داند. حرفهاي بزرگ مي زند ولي عملكردش ناچيز است. براي شما از خودش حرف ميزند ولي علاقه اي به شنيدن حرفهاي شما ندارد. تا وقتي كسي از او انتظاري ندارد، مي تواند مثل يك آدم عادي رفتار كند. تا وقتي از او حمايت كنيد و همه كارها را خودتان انجام دهيد، براي تان همراه خوبي خواهد بود، اما اگر از او مسئوليتي را بخواهيد شانه خالي مي كند و اگر اصرار كنيد حتي به خشونت و بدرفتاري هم متوسل مي شود. به كودكي مي ماند كه هرگز بزرگ نمي شود. گاهي به شما قول مي دهد كه تغيير كند ولي ماشين اش يك دنده بيشتر ندارد و آن هم " دنده خلاص" است. 👇👇👇 🆔 @haram110
این گونه نیست که یک یا چند بار تشکّر کند و فرزند هم یاد بگیرد. تشکّر کردن، کمک کردن، احترام گذاشتن و... ، باید اخلاق ثابت و دائمی پدر و باشد تا فرزند، پیام‌های مثبت این گزاره‌ها را درک کند و ارزشی بودن این رفتارها را بفهمد. به طور کلّی، تخریب، آسان‌تر از ساختن است و به زمان کمتری هم نیاز دارد. 📚 من دیگر ما، ج 1 @haram110 ─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─
🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀 🥀🕊🥀🕊🥀 🕊🥀🕊 🥀 🌷بسم الله الرحمن الرحيم🌷 با قرآن كريم كودكان و نوجوانان بخش اول،جزء سي 🌿سوره عبس🌿 آيا تا كنون فكر كرده ايد غذايي كه مي خوريد چگونه به دست مي آيد؟و منبع اصلي آن چيست؟خداوند مهربان فرمان مي دهد كه در اين مورد تفكر كنيد: پس انسان بايد به خوراك خود بنگرد .ما آب را به فراواني بارانديم.سپس زمين را شكافتيم و در آن دانه رويانديم و انگور و سبزيجات و درخت زيتون و خرما و باغ هاي پردرخت و ميوه و چراگاه تا شمارو دام هايتان از آن استفاده كنيد. آيات ٢٤ تاي ٣٢ ادامه دارد.... 🗒منبع:مجموعه آشنايي با قرآن كريم براي نوجوانان؛فرزانه زنبقي نشر تاريخ و فرهنگ @haram110 🥀 🕊🥀🕊 🥀🕊🥀🕊🥀 🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀
4_6039562357137475021.mp3
4.21M
❤️ داستان های معصومین علیهم السلام 9 ⏰ زمان : 2 دقیقه و 54 ثانیه عدالت و امام علی سلام الله علیه برخورد امام علی علیه السلام با بیت‌المال مخالفت با پارتی بازی مخالفت با تبعیض علیه‌السلام 👈 هدف ما تربیت نوجوانان است و مخاطب اصلی مجموعهء نوجوان شیعه ؛ این فایل را به گوش نوجوانان اطرافتان برسانید! @haram110
✅ نمیدونم کی نوشته اما دمش گرم👇 یه مقایسه بسیار عجیب ۱_ چون اون آقا اهل مسجد بود و فلان اشتباه رو کرد، پس من دیگه مسجد نمیرم!😶 ۲_ چون فلان کس که نماز میخونه، فلان کار رو انجام داد، پس من دیگه نماز نمی‌خونم!😐 ۳_ چون فلان خانم که چادری هست، فلان اشتباه رو انجام داد، پس من دیگه چادر نمی پوشم!😑 *یه سوال خیلی مهم:*⁉️ ۱_ چرا هیچ کس نمیگه (چون فلانی که چلوکباب می خوره، فلان اشتباه رو کرد من دیگه چلوکباب نمیخورم؟) ۲_ چرا هیچ کس نمیگه( چون فلانی که خودرو آخرین سیستم رو سوار هست، دزدی کرد ، من دیگه خودرو سوار نمی شم؟) ۳_ چرا هیچ کس نمیگه( چون فلان خانم که این همه طلا و جواهر داره ، فلان اشتباه رو کرد، من دیگه از طلا و جواهر استفاده نمیکنم؟) *چرا ما سریع از دین مایه میذاریم، نه از دنیا؟!*🤫 هیچ کس به غیر از پیامبر اسلام صل الله علیه و آله وسلم و ائمه اطهار علیهم ‌السلام معصوم نیست. پس هر کسی ممکنه که اشتباه کند چه ربطی به دین آن شخص دارد. *اگه خیلی ادعا داری،* *از جیبت مایه بگذار،* *نه از دینت!* ❤❤ کانال جذاب و بی نظیر حرم ❤❤ 🦋🦋 @haram110
حرم
✍️ #رمان_تنها_میان_داعش #قسمت_بیست_و_هفتم 💠 از صدای پای من مثل اینکه به حال آمده باشد، نگاهم کرد و
✍️ 💠 عباس بی‌معطلی به پشت سرش چرخید و با همان حالی که برایش نمانده بود به سمت ایوان برگشت. می‌دانستم از یوسف چند قاشق بیشتر نمانده و فرصت نداد حرفی بزنم که یکسر به آشپزخانه رفت و قوطی شیرخشک را با خودش آورد. 💠 از پله‌های ایوان که پایین آمد، مقابلش ایستادم و با نگرانی نجوا کردم :«پس یوسف چی؟» هشدار من نه‌تنها نکرد که با حرکت دستش به امّ جعفر اشاره کرد داخل حیاط شود و از من خواهش کرد :«یه شیشه آب میاری؟» بی‌قراری‌های یوسف مقابل چشمانم بود و پایم پیش نمی‌رفت که قاطعانه دستور داد :«برو خواهرجون!» نمی‌دانستم جواب حلیه را چه باید بدهم و عباس مصمم بود طفل را سیر کند که راهی آشپزخانه شدم. 💠 وقتی با شیشه آب برگشتم، دیدم امّ جعفر روی ایوان نشسته و عباس پایین ایوان منتظر من ایستاده است. اشاره کرد شیشه را به امّ جعفر بدهم و نصف همان چند قاشق شیرخشک باقی‌مانده را در شیشه ریخت. دستان زن بی‌نوا از می‌لرزید و دست عباس از خستگی و خونریزی سست شده بود که بلافاصله قوطی را به من داد و بی‌هیچ حرفی به سمت در حیاط به راه افتاد. 💠 امّ جعفر میان گریه و خنده تشکر می‌کرد و من می‌دیدم عباس روی زمین راه نمی‌رود و در پرواز می‌کند که دوباره بی‌تاب رفتنش شدم. دنبالش دویدم، کنار در حیاط دستش را گرفتم و با که گلویم را بسته بود التماسش کردم :«یه ساعت استراحت کن بعد برو!» 💠 انعکاس طلوع آفتاب در نگاهش عین رؤیا بود و من محو چشمان شده بودم که لبخندی زد و زمزمه کرد :«فقط اومده بودم از حال شما باخبر بشم. نمیشه خاکریزها رو خالی گذاشت، ما با قرار گذاشتیم!» و نفهمیدم این چه قراری بود که قرار از قلب عباس برده و او را به سمت معرکه می‌کشید. در را که پشت سرش بستم، حس کردم از قفس سینه پرید. یک ماه بی‌خبری از حیدر کار دلم را ساخته و این نفس‌های بریده آخرین دارایی دلم بود که آن را هم عباس با خودش برد. 💠 پای ایوان که رسیدم امّ جعفر هنوز به کودکش شیر می‌داد و تا چشمش به من افتاد، دوباره تشکر کرد :«خدا پدر مادرت رو بیامرزه! خدا برادر و شوهرت رو برات حفظ کنه!» او می‌کرد و آرزوهایش همه حسرت دل من بود که شیشه چشمم شکست و اشکم جاری شد. 💠 چشمان او هم هنوز از شادی خیس بود که به رویم خندید و دلگرمی داد :« و جوونای شهر مثل شیر جلوی وایسادن! شیخ مصطفی می‌گفت به حاج قاسم گفته برو آمرلی، تا آزاد نشده برنگرد!» سپس سری تکان داد و اخباری که عباس از دل غمگینم پنهان می‌کرد، به گوشم رساند :«بیچاره مردم ! فقط ده روز تونستن مقاومت کنن. چند روز پیش وارد شهر شده؛ میگن هفت هزار نفر رو کشته، پنج هزار تا دختر هم با خودش برده!» 💠 با خبرهایی که می‌شنیدم کابوس عدنان هر لحظه به حقیقت نزدیک‌تر می‌شد، ناله حیدر دوباره در گوشم می‌پیچید و او از دل من خبر نداشت که با نگرانی ادامه داد :«شوهرم دیروز می‌گفت بعد از اینکه فرمانده‌های شهر بازم رو رد کردن، داعش تهدید کرده نمی‌ذاره یه مرد زنده از بره بیرون!» او می‌گفت و من تازه می‌فهمیدم چرا دل عباس طوری لرزیده بود که برای ما آورده و از چشمان خسته و بی‌خوابش خون می‌بارید. 💠 از خیال اینکه عباس با چه دلی ما را تنها با یک نارنجک رها کرد و به معرکه برگشت، طوری سوختم که دیگر ترس در دلم خاکستر شد و اینها همه پیش غم حیدر هیچ بود. اگر هنوز زنده بود، از تصور اسارت بیش از بلایی که عدنان به سرش می‌آورد، عذاب می‌کشید و اگر شده بود، دلش حتی در از غصه حال و روز ما در آتش بود! 💠 با سرانگشتان لرزانم نارنجک را در دستم لمس کردم و از جای خالی انگشتان حیدر در دستانم گرفتم که دوباره صدای گریه یوسف از اتاق بلند شد. نگاهم به قوطی شیر خشک افتاد که شاید تنها یکبار دیگر می‌توانست یوسف را کند. به‌سرعت قوطی را برداشتم تا به اتاق ببرم و نمی‌دانستم با این نارنجک چه کنم که کسی به در حیاط زد. 💠 حس کردم عباس برگشته، نارنجک و قوطی شیر خشک را لب ایوان گذاشتم و به دیدار دوباره عباس، شالم را از روی نرده ایوان برداشتم. همانطور که به سمت در می‌دویدم، سرم را پوشاندم و به سرعت در را گشودم که چهره خاکی آینه نگاهم را گرفت. خشکم زد و لب‌های او بیشتر به خشکی می‌زد که به سختی پرسید :«حاجی خونه‌اس؟»... نویسنده : @haram110
🔴 اهداء خون از دیدگاه طب ایرانی اسلامی به چه شکل است؟؟ 🔴 آیا برای سلامتی مفید است؟ 🔴 آیا برای بعضی مزاج ها مفید است؟ ♻ طب ایرانی‌اسلامی خیلی با موافق نیست مگر برای انسانی دیگر. چرا موافق نیست؟ به این دلیل که خونی که از طریق ورید با گرفته میشود آن پلاسماست و گلبول. بخش لطیف خون یا بعبارتی که از بدن خارج میشود و موجب افزایش در فرد اهداکننده میگردد. ولی در افراد یا دارای مزاج گرم و تر به دلیل حجم بالای خون در بدنشان میتوانند در کوتاه مدت از آن بهره ببرند البته قابل ذکر است که یا که با تیغ بیستوری انجام میشود برای این افراد بهتر است، آن هم به تشخیص متخصص طب ایرانی اسلامی. 🔹 : اگر مایل به اهدای خون برای نجات انسانی دیگر هستید حتما با و ، خون خود را اصلاح کنید تا هم خود آسیب نبینید و هم خون بهتری را به فرد گیرنده اهدا کنید. عضویت در کانال👇 @haram110
🔴 مضرات ♻️ (صلی الله علیه و آله) فرمودند: شفاء، دوا و گوشت آن مرض است به شدت بوده و خون را می ‌کند و برای مضر است و استفاده از آن سبب ، ، ، ، ، بزرگ شدن و ورود زرد آب به و بیماری‌های سوداوی می‌شود. عضویت در کانال⁦👇🏻⁩ 📡 @haram110
✴️ دوشنبه 👈 19خرداد 1399 👈16 شوال 1441👈8 ژوئن 2020 🕌مناسبت های اسلامی. 🌙🌟احکام اسلامی و دینی. 📛تقارن نحسین صدقه صبحگاهی رفع نحوست کند. 📛جابجایی و نقل و انتقال مناسب نیست. 📛دیدار رؤسا هم خوب نیست. 👶نوزادی که امروز بعد از ظهر به دنیا بیاید اعمال و رفتارش صالح باشدان شاءالله. 🤒بیماری که امروز مریض شود زود خوب گردد ان شاءالله. 🛫 مسافرت مکروه است خوف حادثه دارد. 👩‍❤️‍👩حکم مباشرت امشب. مباشرت شب سه شنبه مستحب و فرزند ان دهانی خوشبو دارد نرم دل و پاک زبان است. ان شاءلله. 🔭 احکام و اختیارات نجومی. 🌓انجام اموری از قبیل: ✳️ وام گرفتن و دادن قرض. ✳️اغاز جراحی. ✳️و از شیر گرفتن کودک نیک است. 🔲این مطالب یک سوم مطالب کتاب سررسید همسران است برای استفاده از اختیارات بیشتر به تقویم همسران مراجعه گردد. 💇‍♂ طبق روایات، (سر و صورت) در این روز از ماه قمری باعث حزن و اندوه است. 🔴 یا در این روز از ماه قمری،باعث فرح و نشاط است. 🔵 دوشنبه برای ، روز مناسبی است و برکات خوبی از جمله قاری و حافظ قران گردد. 👕 دوشنبه برای بریدن و دوختن روز بسیار مناسبی است و آن لباس موجب برکت میشود. ✴️️ وقت در روز دوشنبه: از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعداز ساعت ۱۰ تا ساعت ۱۲ ظهر و از ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن) ❇️️ ذکر روز دوشنبه : یا قاضی الحاجات ۱۰۰ مرتبه ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۱۲۹ مرتبه لطیف که موجب یافتن مال کثیر میگردد 💠 ️روز دوشنبه طبق روایات متعلق است به و . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 😴تعبیر خواب شب سه شنبه اگر کسی خواب ببیند تعبیرش از ایه 17 سوره مبارکه بنی اسرائیل است. و کم اهلکنا من القرون من بعد نوح..... و از معنای ان استفاده می شود که چیزی که باعث حزن و اندوه خواب بیننده شود پدیدار گردد ولی عاقبت بخیر شود صدقات و مبرات بدهد تا رفع گردد.ان شاءالله. شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید. 🌸زندگیتون مهدوی🌸 @haram110
😓😢👁 محبّت به امام زمان علیه السلام، نشانه ها دارد مرحوم آیت الله تولایی خراسانی در سخنرانی خود در مسجد جامع زاهدان، در ماه رمضان سال1390قمری می فرمود: وظیفه قلبی ما این است که محبّت به امام زمان علیه السلام داشته باشیم، لااقل به اندازه محبّتی که به بچه‌های خود داریم. خیلی پایین ‌تر بیائیم، به قدر محبّتی که به دوستان و رفقای خود داریم، لااقل همین اندازه محبّت به حضرت بقیة الله ارواحناه فداه داشته باشیم. آن‌وقت این محبّت اگر پیدا بشود، یک آثاری پیدا می ‌شود. اگر این آثار در شما بود، مسلّما محبت هست. اگر این آثار نبود، محبّت در شما نیست، لفظ است که می ‌گوئید، خودتان را دل‌خوش می ‌کنید. یکی از آثار محبّت قلبی این است که آدم در فراق محبوب خود غمناک می ‌شود، مهموم و مغموم و گرفته و دل ‌شکسته و متأثّر می ‌شود. ببینید که این موضوع در شما هست یا نیست. اگر در فراق امام زمانِ خود مهموم و مغموم هستید، گاهی فکر می‌ کنید که چرا محبوب ما در دسترس ما نیست؟ چرا نمی ‌توانیم خدمت او برویم؟ چرا او نمی‌ تواند به شئون سلطنتی خودش عمل کند؟ حکم ‌فرمائی در میان مردم کند؟ رتق و فتق امور کند؟ داد مظلوم را از ظالم بگیرد؟ فقرا را رسیدگی کند؟ چرا این سلطان عظیم الشان از این کارهای لازمه برکنار شده و نمی ‌تواند این کارها را انجام دهد؟ اگر شما را غصه گرفت، مهموم شدید، مغموم شدید، گریان شدید، خوب. ببینید در شما هست یا نه؟ اگر نیست، سال و ماه و هفته و شبانه‌روز می ‌گذرد، اصلا به فکر امام زمان علیه السلام نیستید، تا چه برسد به این‌که غصه او را بخورید، تا چه برسد به این‌که اشک بریزید و در فراق او گریه کنید، بدانید که محبّت ندارید، و اگر ادعای محبّت کنید دروغ گفته ‌اید. حساب کار خودتان را بکنید. باید محبّت قلبی داشته باشید و آن محبّت هم نشانه ‌ها دارد، یکی از نشانه ‌های محبّت این است که دائما انسان به یاد محبوبش است و دلش می ‌خواهد اسم او را ببرد. حضرت یعقوب علیه السلام محبّت به یوسف علیه السلام داشتند، دائما دل او می ‌خواست که اسم یوسف برده شود. دائم. از درو دیوار و از زن و مرد و از دوست و دشمن و از بیگانه و خودی در هر جلسه‌ای می‌ خواست اسم یوسف برده شود. زلیخا نیز یوسف علیه السلام را دوست می‌ داشت، دل او می ‌خواست که دائما بحث یوسف در میان بیاید. شما بچه خود را دوست می ‌دارید، دائما دل شما می ‌خواهد که صحبت از پسر شما به میان بیاید، دائما دل شما می ‌خواهد که بگویند آقای دکتر چنین کردند، چنان کردند، آقای مهندس چنین گفتند. آدم دلش می ‌خواهد محبوبش در میان مردم، معزّز و محترم باشد و دائم جلوه او زیاد شود. شما را به خدا قسم در مورد امام زمان خودتان هم همین‌طور هستید؟ آیا دائم دل شما می‌خواهد که اسم حضرت برده شود، جلال او، شوکت او، عظمت او به گوش مردم برسد، مردم نسبت به او مهربان بشوند، مردم علاقمند به او بشوند؟ اگر همین‌طور هستید ملتمس دعا هستم، در مورد من سگ رو سیاه هم دعا بفرمائید که خدا هم بنده را مثل شما کند. (سخنرانی های مسجد جامع زاهدان، شب 30 ماه رمضان1390قمری) چه زمانی شده آن‌طوری‌که طلب‌کار، چک سررسید را آورده است و می‌گوید یاالله بده و الاّ در زندان می ‌اندازمت، مستأصل می ‌شوی، چطور از دل می ‌سوزی و می ‌نالی و می گویی خدا به دادم برس! یا بچه ‌ات ناخوش شده است، می ‌سوزی و می ‌نالی: خدا فرزند من را شفا بده، بچه‌ام بیمار است، شفایش بده. یا گرفتاری ‌های دیگر. چه زمانی شده است که همان ‌طور، دلت برای غربت حضرت و برای غیبت حضرت و برای غربت اسلام بسوزد و از خدای متعال، ظهور آن حضرت را بخواهی؟ آیا شده است؟ (سخنرانی های مسجد جامع زاهدان، روز 7 ماه رمضان1390قمری) چطور شد که برای بچه‌ات که برای خرید و فروشی به سفر فرستاده ‌ای، ، چهار روز دیر کرد، اشک می ‌ریزی، خدا بچه‌ام را برسان. آن وقت، والد مهربانی که به هزار درجه مهربان ‌تر از پدرها است، اربابی که به هزار درجه از این ارباب ‌های ظاهری، بیشتر به ما عنایت دارد، پادشاهی که به میلیاردها درجه به رعیت خود مهربان ‌تر است، این‌ها قابل مقایسه با امام زمان علیه السلام نیستند. این آقا دیر کرده است در آمدن، آن وقت کَک تو نمی ‌گزد! هیچ! چه زمان شد که سوخته باشی و از خواب پریده باشی، اشک بریزی، بگویی خدا این گم کرده ما دیر کرد، خدا این مسافر ما دیر کرد، برسانش. آیا شده است؟ اگر شده است خوشا بر احوال شما. به جان خودم قسم، مفت قسم نمی ‌خورم، به جان خودم، اگر کسی این‌چنین دلی داشته باشد و این‌چنین قدمی بردارد، امام زمان علیه السلام چشم او را باز می‌ کنند، یک چیزی به او می ‌فهمانند که دیگران نفهمیده باشند. ایمانش را محکم می‌ کنند، کارهای او را بی ‌گره می ‌کنند. (سخنرانی های مسجد جامع زاهدان، روز 30 ماه رمضان1390قمری) ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج» @haram110
4_5967439647100372643.mp3
8.27M
‍🎙 حجت الاسلام علوی 🎵‌ ماجرای تشرف عالمی بزرگوار به محضر مقدس امام زمان علیه السلام .............................. @haram110
4_5999323779203858496.mp3
2.2M
✍شُکـْری عظیــم برای فَخری عظیم بر من واجب است؛ قربـه الی الله فَخـر عظیم من انتساب به توست! تو که طاوس اهل بهشـ🌸ـتی و خداوند؛ تو را برای من خلق کرده است @haram110
حرم
#منجی_در_ادیان #امام‌زمان‌عج‌در‌ادیان‌و‌مذاهب‌مختلف🗞 #مهدویت_در_نگاه_اهل_سنت 18 📖 💠فتنه ‏هایى در آ
🗞 19 📖 ⭕️ سفيانى‏، نشانه ظهور ✨ از نشانه‏ هاى ظهور مهدى موعود، قيام شخصى با عنوان سفيانى است‏. در برخى از احاديث اهل سنت نيز به صراحت از آن به عنوان يكى از نشانه ‏هاى خروج امام مهدى ياد شده است. از جمله در کتاب های: 📗 الحاوى للفتاوى، ص ٨٠ 📘 عقد الدرر، ص ٧٦ 📒 كنز العمال، ج ١١، ص ٢٧٣ 🌱 پیامبر اکرم فرمودند: «مردی (به نام سفيانی) از دمشق خروج میكند و... مردی از اهل بيتم (نيز) خروج میكند. خبر به سفيانی میرسد؛ او با لشگری به سوی او میرود... تا به بيابانی میرسند و در آنجا فرو میروند و جز يک نفر كه خبر آن را می آورد كسی نجات نمی يابد.» 📚 مستدرک حاكم، ج ۴، ص ۴٧٨ و ۵۶۵ 🌼السَّلام عَلی المَهدی🌼 @haram110
🔴 توصیه به ترک شام خیانتی بزرگ! 👇 ✍ توصیه به ترک شام قطعا از خائنانه ترین و بدترین توصیه ها در طب جدید است. توصیه ها به خوردن شام و خصوصا ترک نکردن آن در طب اسلامی به قدری زیاد است که می توان شام را مهمترین وعده غذایی و حتی یکی از ارکان سلامتی در طب اسلامی دانست. روایات این مساله خود گویای اهمیت مطلب است: امام صادق علیه السلام: هر کس یک شب شام نخورد، رگى در بدنش مى میرد و دیگر هرگز زنده نمى شود. 📚 مکارم الأخلاق، ج ۱، ص ۴۲۴ پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: هر کس شب شنبه و یکشنبه، پشت سر هم، شام نخورد، از وجود او چیزى مى رود که تا چهل روز باز نمى گردد. ( جبران نمى شود. ) 📚 مکارم الأخلاق، ج ۱، ص ۴۲۴ امام صادق علیه السلام: هر که خوردن شام را ترک کند، مقدارى از نیرویش کم مى شود و دیگر به او باز نمى گردد. 📚 محاسن، ج ۲، ص ۱۹۸ @haram110
🔴 شیر، غذای بهشتی 👇 🥛 فراوان نوشیدن شیر پیامبر اکرم(ص): اگر چیزى از مرگ پیشگیرى مى‏ كرد، همانا مثلّثه بود. گفته شد: اى پیامبر خدا مثلثه چیست؟ فرمود: شیر فراوان نوشیدن. 📚 بحارالانوار، ج ۶۳، ص ۹۵، ح ۱ 🥛 بی ضرر بودن شیر مردی به امام صادق علیه السلام عرض کرد: من شیر نوشیدم و مریض شدم. آن حضرت فرمود: نه، هرگز شیر تو را مریض نکرده و ضرری به تو نرسانده است؛ لیکن تو شیر را همراه غذایی دیگر خورده ای و آن غذا تو را ناراحت کرده است و گمان برده ای که شیر به تو ضرر زده است. 📚 ﺑﺤﺎﺭﺍﻟﺎﻧﻮﺍﺭ، ﺝ ۶۶، ﺹ ۱۰۲ 🥛 تاکید بر مصرف شیر گاو پیامبر صلى الله علیه وآله ‏فرمود: بر شما باد به استفاده كردن از شیر گاو؛ زیرا عصاره تمام گیاهان است. 📚 کافى، ج ۶، ص ۳۳۷ ⚠️ توجه داشته باشید فوایدی که در روایات در مورد شیر گفته شده، مربوط به شیر طبیعی گاو می باشد و نه شیرهای کارخانه ای که جز ضرر چیزی نیست. @haram110
حرم
✍️ #رمان_تنها_میان_داعش #قسمت_بیست_و_هشتم 💠 عباس بی‌معطلی به پشت سرش چرخید و با همان حالی که برایش
✍️ 💠 گریه یوسف را از پشت سر می‌شنیدم و می‌دیدم چشمان این رزمنده در برابر بارش اشک‌هایش می‌کند که مستقیم نگاهش کردم و بی‌پرده پرسیدم :«چی شده؟» از صراحت سوالم، مقاومتش شکست و به لکنت افتاد :«بچه‌ها عباس رو بردن درمانگاه...» گاهی تنها خوش‌خیالی می‌تواند نفسِ رفته را برگرداند که کودکانه میان حرفش پریدم :«دیدم دستش شده!» 💠 و کار عباس از یک زخم گذشته بود که نگاهش به زمین افتاد و صدایش به سختی بالا آمد :«الان که برگشت یه راکت خورد تو .» از گریه یوسف همه بیدار شده بودند، زن‌عمو پشت در آمد و پیش از آنکه چیزی بپرسد، من از در بیرون رفتم. 💠 دیگر نمی‌شنیدم رزمنده از حال عباس چه می‌گوید و زن‌عمو چطور به هم ریخته و فقط به سمت انتهای کوچه می‌دویدم. مسیر طولانی خانه تا درمانگاه را با دویدم و وقتی رسیدم دیگر نه به قدم‌هایم رمقی مانده بود نه به قلبم. دستم را به نرده ورودی درمانگاه گرفته بودم و برای پیش رفتن به پایم التماس می‌کردم که در گوشه حیاط عباسم را دیدم. 💠 تخت‌های حیاط همه پر شده و عباس را در سایه دیوار روی زمین خوابانده بودند. به‌قدری آرام بود که خیال کردم خوابش برده و خبر نداشتم دیگر به رگ‌هایش نمانده است. چند قدم بیشتر با پیکرش فاصله نداشتم، در همین فاصله با هر قدم قلبم به قفسه سینه کوبیده می‌شد و بالای سرش از افتادم. 💠 دیگر قلبم فراموش کرده بود تا بتپد و به تماشای عباس پلکی هم نمی‌زد. رگ‌هایم همه از خون خالی شده و توانی به تنم نمانده بود که پهلویش زانو زدم و با چشم خودم دیدم این گوشه، عباس من شده است. زخم دستش هنوز با چفیه پوشیده بود و دیگر این به چشمم نمی‌آمد که همان دست از بدن جدا شده و کنار پیکرش روی زمین مانده بود. 💠 سرش به تنش سالم بود، اما از شکاف پیشانی به‌قدری روی صورتش باریده بود که دلم از هم پاشیده شد. شیشه چشمم از اشک پُر شده و حتی یک قطره جرأت چکیدن نداشت که آنچه می‌دیدم نگاهم نمی‌شد. 💠 دلم می‌خواست یکبار دیگر چشمانش را ببینم که دستم را به تمنا به طرف صورتش بلند کردم. با سرانگشتم گلبرگ خون را از روی چشمانش جمع می‌کردم و زیر لب التماسش می‌کردم تا فقط یکبار دیگر نگاهم کند. با همین چشم‌های به خون نشسته، ساعتی پیش نگران جان ما را به دستم سپرد و در برابر نگاهم جان داد و همین خاطره کافی بود تا خانه خیالم زیر و رو شود. 💠 با هر دو دستم به صورتش دست می‌کشیدم و نمی‌خواستم کسی صدایم را بشنود که نفس نفس می‌زدم :«عباس من بدون تو چی کار کنم؟ من بعد از مامان و بابا فقط تو رو داشتم! تورو خدا با من حرف بزن!» دیگر دلش از این دنیا جدا شده و نگران بار غمش نبودم که پیراهن را پاره کردم و جراحت جانم را نشانش دادم :«عباس می‌دونی سر حیدر چه بلایی اومده؟ زخمی بود، کردن، الان نمیدونم زنده‌اس یا نه! هر دفعه میومدی خونه دلم می‌خواست بهت بگم با حیدر چی کار کردن، اما انقدر خسته بودی خجالت می‌کشیدم حرفی بزنم! عباس من دارم از داغ تو و حیدر دق می‌کنم!» 💠 دیگر باران اشک به یاری دستانم آمده بود تا نقش خون را از رویش بشویم بلکه یکبار دیگر صورتش را سیر ببینم و همین چشمان بسته و چهره برای کشتن دل من کافی بود. اجازه نمی‌داد نغمه ناله‌هایم را بشنود که صورتم را روی سینه پُر خاک و خونش فشار می‌دادم و بی‌صدا ضجه می‌زدم. 💠 بدنش هنوز گرم بود و همین گرما باعث می‌شد تا از هجوم گریه در گلو نمیرم و حس کنم دوباره در جا شده‌ام که ناله مردی سرم را بلند کرد. عمو از خانه رسیده بود، از سنگینی دست روی سینه گرفته و قدم‌هایش را دنبال خودش می‌کشید. پایین پای عباس رسید، نگاهی به پیکرش کرد و دیگر ناله‌ای برایش نمانده بود که با نفس‌هایی بریده نجوا می‌کرد. 💠 نمی‌شنیدم چه می‌گوید اما می‌دیدم با هر کلمه رنگ از صورتش می‌پَرد و تا خواستم سمتش بروم همانجا زمین خورد. پیکر پاره‌ پاره عباس، عمو که از درد به خودش می‌پیچید و درمانگاهی که جز پرستارانش وسیله‌ای برای مداوا نداشت. 💠 بیش از دو ماه درد و مراقبت از در برابر و هر لحظه شاهد تشنگی و گرسنگی ما بودن، طاقتش را تمام کرده و عباس دیگر قلبش را از هم متلاشی کرده بود. هر لحظه بین عباس و عمو که پرستاران با دست خالی می‌خواستند احیایش کنند، پَرپَر می‌زدم تا آخر عمو در برابر چشمانم پس از یک ساعت کشیدن جان داد... نویسنده : @haram110
⁦⁦⁦⁦⁦⁦⁦⁦⁦⁦⁦ ⁦⁦⁦ وقتی از دست همسرتون عصبانی هستین دوتا راه دارین: ➖ یا اینکه برید مستقیم قضیه رو باهاشون در میون بذارین و یه جوری حل و فصلش کنین، ➖ یا اینکه ببخشیدش و کلا قضیه رو فراموشش کنین. ولی معمولا ما هیچ کدوم از این دو تا کار رو انجام نمیدیم! بلکه شروع میکنیم تو ذهنمون صد بار قضیه رو تکرار میکنیم و بارها تو ذهنمون با طرف مقابل دعوا میکنیم! نتیجه این میشه که پر میشیم از خشم و کدورت و ناراحتی... حالا یا یه روزی میترکیم و خشم مون رو روی طرف خالی میکنیم یا اینکه این ناراحتی میمونه تو دلمون و در بلند مدت میشه کینه از طرف مقابل و افسردگی برای خودمون. ⁦⁦⁦⁦⁦⁦⁦⁦⁦⁦⁦ 💞 @haram110