🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃
💔 #دلنوشته_خواهر_شهید
💠❣یادم میاد یه روز ڪه از دانشگاه اومده بود و توی اتاقش نشسته بود، صدام ڪرد و یه عکس نشونم داد .
گفت ببین چقدر قشنگه!!!
عکس صفحه اول شناسنامه #شهید_خلیلی بود .
💠❣بهش گفتم چی قشنگه؟؟ شناسنامه ست دیگه! گفت دقت نکردی! ببین چه مهری خورده روی صفحه . دقت ڪه ڪردم دیدم با رنگ قرمز مهر خورده: به فیض #شهادت نائل آمد لبخند زدم. گفت خیلی عاقبت قشنگیه، به قول آقا رسول:
همه رفتنی اند، چه خوبه ڪه آدم زیبا بره!
💠❣از ته دل دوست داشتم عاقبتش شهادت باشه و #برای_شهادتش دعا میکردم، راهی ڪه انتخاب ڪرده بود و حرفهایی ڪه میزد هم این عاقبت رو تایید می ڪرد. اصلا حیف بود جز با شهادت بره، اما فکرشو نمی ڪردم خدا انقدر زود مشتاق دیدنش بشه .
💠❣بیا عزیزم! بیا ببین محمد! روی شناسنامه ت مهر خورده.
راستی تا حالا فکر ڪردی سفارش سنگ قبر برای عزیزت چقدر سخته؟؟؟
برای عزیز بیست ساله...
💠❣یا اصلا می دونی پخش ڪردن وصیت نامه برادر یعنی چی؟
راستی چقدر این واژه قشنگه:
#برادر ...
#شهید_محمدرضا_دهقان❤️
#شهید_مدافع_حرم🍁
🔰اینجا حـرم هاے بیـقـرار👇
http://eitaa.com/joinchat/3701473293C579cea51ee
7.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸🍃❤️
دوباره جنبــ و جوشے اقتاده
میون عاشـقـــاے اربــابــ❤️
🎤 #مهدی_آلوئیان
🌷 #صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
🌷 #شب_جمعه
Join➟ @harame_bigarar
حرم بیقرار
⚜❤️⚜💛⚜💚⚜💙⚜💜⚜ #سهم_من_از_بودنت 🍃 #بخش_سےوچهارم 😍✋ #قسمت_2 اولین قدم را برمیدارم و وارد مےشوم... ڪمے
⚜❤️⚜💛⚜💚⚜💙⚜💜⚜
#سهم_من_از_بودنت 🍃
#بخش_سےوچهارم 😍✋
#قسمت_3
اسما_چیشد؟
با حرص به چشمانش نگاه مےڪنم و لب مےزنم:خجالت نمےڪشے؟
حق به جانب مےگوید:از چے دقیقا؟
_از بڪاربردن این الفاظ!حیام چیز خوبیه!
اسما_هههه حیا؟
_اره بخند،خنده داره،فڪر ڪنم هیچ نمیدونے حیا اصلا چے هست؟
اسما_درست حرف بزن...
_من درست حرف میزنم خانوم محترم،شما نمیزارے...
اسما_ببین هردومون واسه یه چیز اینجاییم!
_خب!
اسما_همه چے داشت خوب پیش میرفت،تا اینڪہ سرو ڪله تو پیدا شد وسط زندگیم و میعاد روز به روز ڪمرنگ تر...
اسما_اگه تو تازه با میعاد اشنا شدے،من چند ساله ڪہ میشناسمش،راستش اولین نفرے ام ڪہ علاقه مند شد خودم بودم،براے همین هم سعے مےڪردم از هر طریقے شده خودمو بهش نزدیڪ تر ڪنم و بالاخره هم تونستم،چه جاها ڪہ بخاطرش نرفتم،چه حرفا ڪہ بخاطرش نشنیدم...
وسط حرفَش مےپرم و لب مےزنم:بنظرت ارزش این رو داشت ڪہ خودتو بے ارزش ڪنے؟
اهمیتے به پرسشم نمےدهد و ادامه مےدهد
اسما_یه روز ڪہ ڪاملا ناامید شده بودم،پسرعمم ڪہ اونجاست،اومد و بهم گفت ڪہ منو به اون پیشنهاد داده،اینم گفت ڪہ براے قبول ڪردنش طفره رفته ولے بالاخره پذیرفته،خلاصه اینڪہ قرار شد بیان،جلسه اول به خیر و خوشے تموم شد...هم من اون ڪسے بودم که میخواست و هم اون ڪسے بود که من میخواستم،من تو همون اولین جلسه برای اینکه بیشتر بهش نزدیک شم پیشنهاد دادم شماره همو داشته باشیم براے اشنایے بیشتر،اما قبول نڪرد،جلسه دوم هم اومدن اما خودش نیومد،خانوادش گفتن ڪہ ماموریته،درصورتے ڪہ نبوده چون بعدش از پسرعمم پرسیدم،به دل مادرش نشستہ بودم،اما از خودش خبر نداشتم،تا اینڪہ به یه بهونه اے شمارشو از پسرعمم گرفتم و با یه سوال کوچیک درباره همون روز و با سیاستای زنانه شروع ڪردم،اوایل جوابمو میداد،اما بعد خودشم شروع ڪرد و این جریان دو طرفه شد...
سرش را پایین مےگیرد و با بغض مےگوید:تا اینڪہ یه روز اومد و گفت من ارزش توـرو ندارم و نمیتونم خوشبختت ڪنم و رفت براے همیشه...
هربارم ڪہ از طریق پسرعموم پیگیر میشدم میگفت ڪہ میعاد تو این فازا نیست و اصلا دیگه به ازدواج فڪر نمیکنه،مادرش تا چن وقت پیش هم پیگیر بود حتے قرار مراسم بله برون هم گذاشتن،اما دم اخرے زنگ زدن و با ڪلے معذرت خواهے ڪنسل ڪردن و بعد از اون ماجرا بازم دست نڪشیدم و مدام پیگیر بودم تا اینڪہ یه روز پسرعموم گفت ڪہ قراره بره خواستگارے یه دخترے و تصمیمش جدیه...اونجا بود ڪہ داغون شدم،نیست شدم...
بغض صدایش بیشتر مےشود و دیگر متوجه حرفهایش نمےشوم و همانطور ڪہ سعے در ارام ڪردنش مےڪنم مےگویم:اسما خانوم چرا قبول نمےڪنے ڪہ ڪارت اشتباه بوده؟هااا؟ وقت ڪردین یه نگاه به ایه ۳۰ سوره نور بندازین ببینین خدا چے میگه ! خدا تو قران گفته:یغضوا من ابصارهم و یحفظوا فروجهم اول میگه چشم هاتون رو حفظ ڪنین بعد میگه دامانتون رو حفظ ڪنین چشم ڪہ بے حیا شد قلبم بي حیامیشه...بخاطر همین چیزا گفته،بخاطر همین دلبستنای بی نتیجه گفته،در ضمن اون پسرعمتونم خیلے نامرده...
از جایم برمیخیزم،سوزش معده ام انقدر شدید میشود ڪہ براے لحظه اے دستم را رویش میگذارم و ارام روے ان قسمت مےڪشم،نفسم بند مےاید،دیگر بیش از این ماندن در اینجا برایم ممڪن نیست،برمیگردم مےخواهم بروم ڪہ مےگوید:من نگفتم بیاے اینجا تا شرح حالمو بشنوے و بے تفاوت بزارےبرے،اومدم اینارو بگم ڪہ رو تصمیمے ڪہ میگیرے فڪر ڪنے،چون چشم حسرت یڪے به زندگیته،چون من هنوز اونو دوس....
دیگر منتظر شنیدن حرفهایش نمیمانم و سریع انجا را ترڪ مےڪنم...
این دختر را ڪجاے دلم بگذارم؟
.
.
#نویسنده:اف.رضوانے
☆هرگونه کپےبدون ذکرنام نویسنده پیگردالهےدارد!
⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘
http://eitaa.com/joinchat/3701473293C579cea51ee
⚜❤️⚜💛⚜💚⚜💙⚜
⚜❤️⚜💛⚜💚⚜💙⚜💜⚜
#سهم_من_از_بودنت 🍃
#بخش_سےوپنجم😍✋
#قسمت_1
_مامان؟
مامان_جانم!
همانطور ڪہ مشغول ابڪش ڪردن میوه هاست،به سمتم برمےگردد...
لب مےزنم:راستش مےخواستم یه چیزے رو بهتون بگم...
مامان_بگو عزیزم مےشنوم...
حوله اے برمیدارد و همانطور ڪہ مشغول خشڪ ڪردن دستهاست مےگویم:بریم بشینیم اونجا؟
با انگشتـ مبل دونفره اے را نشان مےدهم...
با سر حرفم را تایید مےڪند و باهم به انجا مےرویم...
مادر روے مبل مےنشیند و من هم ڪنارش روے زمین مےنشینم تڪیه ام را به مبل مےدهم و لب مےزنم:امروز نیومدنمـ خونه یه دلیلے داشت!
مادر سریع مےپرسد:چه دلیلے؟
سرم را پایین مےگیرم و مشغول بازے با انگشتان دستم مےشوم و مےگویم:امروز یه خانمے زنگ زد،ناشناس بود،یه چیزایے گفت ڪہ بے ربط به میرامینے نبود،خلاصه اینڪہ منو مجاب به رفتن ڪرد...
تمام ماجرا را برایش شرح مےدهم و برخلاف انچه تصور مےڪردم،لبخندے مےزند و مےگوید:حتما توام باور ڪردے؟
_خب اره
مامان_چرا تو انقد ساده اے محنا؟ اصلا گیریم ڪہ بوده،مگه همه تو همون اولین خواستگارے طرفشونو پیدا مےڪنن؟هاا؟
_نه
مامان_خب،تو از این ناراحتے؟
_نه
مامان_پس چے دخترم؟
_اخه از میرامینے انتظارشو نداشتم...
مامان_انتظار چےرو؟ارتباطشونو؟ببین دخترم،ببین عزیره دلم،اولا اینا همه حرفه،دوما اگرم چیزے بوده باشه و رو تا ندیدے و از دهن خوده میرامینے همچین چیزیرو نشنیدے، نباید باور ڪنے،در ضمن اگرم رابطه اے بوده در حد شناخت طرفین از هم بوده اما اون دختر چون درگیر احساسات بوده کلا همه جریانات رو یجور دیگه برداشت کرده،ببین عزیزم نمیگم ڪلا عاقلانه تصمیم بگیر،نه،تو تصمیم به این مهمے هم احساس و هم عقل باید به یڪ اندازه توش دخیل باشه...
_خب،یعنے الان بنظرتون،چےڪار مےتونم بڪنم؟
مامان_باید یجوري ازش بپرسے؟پشت تلفن و پیام دادن و این چیزا نه،حضورے فقط...
_ولے اخه...
مامان_عه ولے و اخہ و اما نداره ڪہ...مسئله به این مهمیه...برات مهمه که بدونے در اینده جز تو ڪس دیگه اے تو زندگیش نباشه!
چیزے نمےگویم،یعنے نمےتوانستم ڪہ بگویم...
#نویسنده:اف.رضوانے
☆هرگونه کپےبدون ذکرنام نویسنده پیگردالهےدارد!
⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘
http://eitaa.com/joinchat/3701473293C579cea51ee
⚜❤️⚜💛⚜💚⚜💙⚜
#قــــــرار_شبــــانه🌺🍃
ختـم صـلواتــ بـه نیـابتــ از
#شهید_مهــدے_اسحاقیــان
هـدیـه بہ ائمـه معـصومـین(علیه السلام) و براےســـلامتـــےو تعجــــیل
در ظهــور امــام زمــان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)🌺
⚠️مهلتـــ صلواتـــ فـــرستــادن
تا فرداشب😊
❤️تعــداد صلواتـ هاے خود را به آیدے زیر بفرستین👇
🆔 @khadem_201