eitaa logo
حرم بی‌قرار
1.9هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
481 ویدیو
23 فایل
شـکࢪ خــدا ࢪا کــہ دࢪ پــنــاه حـسـینم ڪپے باصلوات‌؛حلال فوروارد ڪردے ‌دمت ‌گرم🌼
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به قصد زیارت شاه عشق اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْن صبحم ⛅️ به نام تو از دور سلام Join→ @harame_bigarar
🌸🌾 صـنما به چشـم شـوخـتـ کـه به چشـم اشـارتے کنـ نـفـسے خـراب خـود را بـه نـظر عمـارتـے کـنـ #مـولانا شهـید سیدمصطفے صـدر زاده💚 #دلتنگـے اینجا پایگاه شهـداسـتــ✌️ @harame_bigarar
3_727126809182838491.mp3
5.45M
🍃🌸 من یہ ڪم ببین😭 🎤با صداے مداح : ❣سیـد رضـا نـریمـانے❣ 💚 اینجـا پایگـاه شهداستـ🔰 Join → @harame_bigarar❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حرم بی‌قرار
#درمسیرعشق #به_قلم_ازتبار_زبنب۵۹ #پارت_۶۹ نگران سجاد هم بودم که وقتی این موضوع رو بشنوه چیکار میک
۵۹ ۷۰ ((ببین وروجک ، اگه بفهمم به اون فضولای لباس سبز جونت حرفی زدی ، برای همیشه باید با این اقا جونت خداحافظی کنی )) داشتم دیوونه میشدم . ای کاش هیچ وقت آتنا رو نمیدیدم و با تامی آشنا نمیشدم . به محض رسیدنمون ، سریع رفتیم اتاق سرگرد ‌. میثم یه کارتی نشون داد و با زهرا باهم وارد شدیم . آرش هم نشسته بود اما از چهره اش معلوم بود که خیلی عصبیه و خودخوری میکنه .... خیلی برام زجراور شده بود . پیغامهای تامی رو نشون جناب سرگرد دادم . جناب سرگرد خیلی عصبی بود . بچه های فتا ، استعلام تامی رو گرفتن و ردّش رو زدن . این عملیات به قدری حساس بود که نباید هیچکسی از نقشه بویی میبرد . سرگرد به میثم و زهرا هم توضیح داد که درمورد نقشه هیچ حرفی نزنند . یه سرباز در زد و وارد شد و چندتا سی دی رو داد به جناب سرگرد . روی تمام سی دی ها اسم {تامی مک آلن} بود که پلیس بین الملل هم دنبالش بود . سرباز : جناب سرگرد این هم سی دی هایی که فرموده بودید . سرگرد سری تکون داد و سرباز احترام نظامی ای گذاشت و رفت . سربازه تقریبا شکل علیرضا بود و این حالمو بدتر میکرد . http://eitaa.com/joinchat/3701473293C579cea51ee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۵۹ ۷۱ سرگرد لبتابش رو باز کرد و سی دی ها رو دونه دونه میگذاشت . یکیش خلاف هایی بود که تامی انجام داده با جزییات . اون یکی عکسایی بود که از خودش گرفته بود و باعث فریب افراد خصوصا دخترای جوان میشد . جناب سرگرد : آرش بیا ... آرش : جانم جناب سرگرد ؟ جناب سرگرد : ببین هرکاری میکنی باید علیرضا رو نجات بدیم ، به بچه های نوپو هم بگو درحالت آماده باش باشن ، ممکنه لازمشون داشته باشیم ، درضمن خیلی حواستونو جمع کنید اون نباید بفهمه که ما ازش اطلاعات داریم ... تامی یه آدم عادی نیست یه آدم حرفه ایه که از همه چی سر درمیاره ، خیلی حواستونو جمع کنید ‌بدون اجازه من هیچ کاری نمی کنید . آرش چشمی گفت و با میثم از اتاق جناب سرگرد رفتند بیرون ‌. http://eitaa.com/joinchat/3701473293C579cea51ee
✊ آن زمانے ڪه دڪمہ هاے موشڪ ها را بفشاریمـ ، آن روز ، روز عزاے خواهد بود 💪😍 ببینم ڪسے هسٺ تا بگوید قدس پایتخٺ ڪجاسٺ‼️ 👊 اینجـا پایگـاه شهداستـ🔰 @harame_bigarar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❁﷽❁ ما از دعاے خیر بہ هیئٺ رسیده‌ایم از دولٺِ حسیݧ بہ عزٺ رسیده‌ایم هیئٺ تمام زندگے ما غریب‌هاسٺ با پرچم‌حسیݧ‌بہ‌قدرٺ‌رسیده‌ایم #السلام_علیڪ_یامظلوم🌷 #فقط‌با_نام‌حسین_زنده‌ایم❤️ @harame_bigarar
رفتے و #باراݩ را بردے با خودت از ایڹ شهر حالا مڹ مانده ام و ایں روزهایے ڪہ تا #چشم ڪار میڪند پائیز است و پائیز است و #پائیز ... ! #سردارشهیدمحمدشالیڪار🌹 #یادش_باصلوات @harame_bigarar
4_5913243078289786148.mp3
3.47M
🌸🍃 *°دیگه وقتشه منو یاری کنے ‌*°واسه حل مشکلم کاری کنے بـانـواے ❣جـوادمـقـدم❣ Join➟ @harame_bigarar
دستـم در دستت❤️ برسـیم محضـر سلطان😍 عشـق 💚 پیشـ❣ عشـق💚 صفایے دارد مےدانے‼️ #زوجانہ 💛 #جاماندہ اینجـا پایگـاه شهداستـ🔰 Join → @harame_bigarar❤️
حرم بی‌قرار
#درمسیرعشق #به_قلم_ازتبار_زبنب۵۹ #پارت_۷۱ سرگرد لبتابش رو باز کرد و سی دی ها رو دونه دونه میگذاشت
۵۹ ۷۲ وقتی فهمیدم تامی چه آدمیه و چه کارایی کرده ، خونم به جوش اومده بود . دلم میخواست خودم برم پیش تامی و حسابمو باهاش تصفیه کنم . من خودم رزمی کار بودم و خیلی راحت میتونستم از پسش بربیام . تو دانشگاه چندتا از پسرایی که ادعا داشتن رو شکست داده بودم . اما اجازه نداشتم ، اون آدم خطرناکی بود . سرگرد تمام جوانب احتیاط رو رعایت میکرد ولی نمیدونم چرا حتی آب خوردنمون هم تامی میفهمید ... این دلهره منو بیشتر کرده بود و هر لحظه بیشتر نگران علیرضا میشدم . از سرگرد اجازه گرفتم زدم بیرون رفتم تو نمازخونه کلانتری ، نمازخونه بزرگ و تمیزی بود بهم حس آرامش میداد ... وضو گرفتم ، دو رکعت نماز به نیابت سلامتی علیرضا خوندم که خدا دوباره سالم بهم برگردونه . نگران سجاد هم بودم ولی گوشیم خاموش شده بود . ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘ http://eitaa.com/joinchat/3701473293C579cea51ee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۵۹ ۷۳ یه پلیس مهربون اونجا بود که درجه اش دور استین دستش خورده بود . از درجه ها سردر نمیاوردم . داشت دعای توسل میخوند رفتم پیشش نشستم و باهاش زمزمه میکردم . هرچند یه کم برام سخت بود ، به همه اماما توسل میکردیم که یکدفعه رسیدیم به امام رضا ... ((یا ابالحسن یا علی بن موسی ایها الرضا یابن رسول الله ....)) باشنیدن اسم آقا امام رضا ، قلبم‌ کمی آروم گرفت . توی دلم شروع به صبحت با آقا کردم . _آقا یکبار دیگه اومدم علیرضامو از شما بگیرم ، اسم شما هم علی داره هم رضا و اسم عشق من هم علیرضا . آقا راضی ام به رضای تو ، اما علیرضامو بهم بده ؛ نزارید بلایی سرش بیاد . دو روز دیگه تولد علیرضاست ، اونوقت هنوز علیرضام‌ نمیدونم کجاست و از همه بدتر حالش اصلا خوب نیست . دوست داشتم علیرضا درو باز کنه بیاد بگه همه چی تموم شد ، دیگه مشکلی نیست . ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘ http://eitaa.com/joinchat/3701473293C579cea51ee
4_5827753102882637417.mp3
2.89M
🌸🍂 *°دوباره تورابابای‌خوبم‌خواب دیدم *°دوباره توراروشن ترازمهتاب دیدم بـانـواے ❣میثم مطیعے❣ Join➟ @harame_bigarar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔥💔 صبـح به نام تـو دختـر اربابـم سه سالہ اے ڪه کرد گره باز #جامانده شهادتـ حضـرتـ رقـیهـ س تسلیتـ Join➟ @harame_bigarar
❁﷽❁ گـــر دخـتـرڪــے پـیـش #بـابـا نـاز ڪـنـد گــره #ڪـربـبـلاے هـمــہ را بـاز ڪـنـد #الســلام_‌علیـڪ🌤 #یابنٺ_الحسیݧ_الشهید🌷 #یـا_رقیـہ_ســلام_الله_علیـها🌷 Join➟ @harame_bigarar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
5_6208291693549060308.mp3
3.86M
🌸🔥💔 تو این شبــ تاریڪ ستاره غمگینه✨ به یاد سه ساله ارباب با صداے : ناصر حسین پور🎤 ❤️ اینجــا خانـہ شهداستـــ👇🏻 ♻️ @harame_bigarar
حرم بی‌قرار
#درمسیرعشق #به_قلم_ازتبار_زبنب۵۹ #پارت_۷۳ یه پلیس مهربون اونجا بود که درجه اش دور استین دستش خورد
۵۹ ۷۴ آقا از علیرضا شنیده بودم شما روی مادرتون حساسید ، اگر کسی شما رو به مادرتون قسم بده ، روش رو زمین نمیندازید ‌....شما رو به مادرتون قسم میدم علیرضامو سالم و مثل قبل بهم برگردونید . از گریه زیاد دیگه چشمام سنگین شد و خوابم برد . علیرضا با یه دست لباس سفید تو یه دشت وارد شد مثل همیشه قیافه اش شاد و مهربون بود . _کوثر جان آروم باش ؛ بی تابی نکن . من حالم خوبه مراقب خودت باش به سرگرد بگو شماره ۵۹ ... +علیرضا وایسا ، علییی .... _نگران نباش . از خواب پریدم . همون پلیس مهربونی که باهم‌دعای توسل میخوندیم ، بالا سرم بود . اروم دستامو تو دستاش گرفت . چشمامو باز کردم . _خوبی عزیزم؟؟؟ +من کجام؟ _نگران نباش عزیزم ، تو نماز خونه ی کلانتری ای ، خواب دیدی . سریع بلند شدم ‌‌‌، با عجله خودمو رسوندم اتاق سرگرد و وارد شدم جناب سرگرد داشت تلفن صحبت میکرد . +جناب سرگرد .... _چیشده دخترم ؟ اتفاقی افتاده؟؟ +جناب سرگرد باید چیزی بهتون بگم! _بفرما دخترم؟ +علیرضا گفت بهتون بگم شماره ۵۹ . _کی ؟ کجا بهت گفت ؟ اروم تعریف کن ببینم ... +خواب علیرضا رو دیدم ، بهم گفت به شما بگم شماره ۵۹ ... _دخترم حالت خوب نیست ، یه لیوان‌ اب بخور اروم بشی ...جناب سروان علوی ... جناب سرگرد حرفمو باور نمیکرد . باید یه جوری بهش ثابت میکردم . ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘ http://eitaa.com/joinchat/3701473293C579cea51ee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#مهدےجان بے قَـرار تـوام و دَر دلِ تنگم گِلہ هاسٺـ ✨آه! بے تـابْ شدن عـادٺِ بے حوصلہ هاسٺـْ مثلِ عڪسِ رُخ مهتابْ ڪہ افتاده دَر آبــ ✨دَر دلـَم هستے و بینِ مَـن و تـو فاصلہ هاسٺـْ #اللهم‌عجل‌الولیک‌الفرج Join➟ @harame_bigarar
👇🏻 °|اگر ڪسی بہ دختر چادرۍ یا باحجاب با نظر تحقیر نگاه میڪند... ڪنید..![✊] نشر پیام جاریہ است💖 اینجـا خـانہ شهداستـــ👇🏻 ♻️ @harame_bigarar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃💚 کلیپ زیبایی از علی فانی با عنوان؛ « خونین جگر» امام مجتبی ع 💚 نشر پیام جاریہ است💖 اینجـا خـانہ شهداستـــ👇🏻 ♻️ @harame_bigarar
💠رتبہ والاے #انسان را 😇 #شهادتــ لازم استــ 🙁 💠رونق بازار #ایمان را شهادتــ لازم استــ 🙁 #قسمتـ_لایقان_شهادت❤️ نشر پیام #صدقہ جاریہ است💖 اینجـا خـانہ شهداستـــ👇 ♻️ @harame_bigarar
حرم بی‌قرار
#درمسیرعشق #به_قلم_ازتبار_زبنب۵۹ #پارت_۷۴ آقا از علیرضا شنیده بودم شما روی مادرتون حساسید ، اگر ک
۵۹ ۷۵ رفتم پیش آرش باید بهش میگفتم ،‌ از خدا خواستم کمکم کنه . شاید نشونه ای باشه برای پیدا کردن علیرضا ... فکری به سرم زد ، یاد آرش افتادم . از سربازی که نزدیک بود ، آدرس اتاق آرش رو گرفتم . در زدم وارد شدم . آرش سرش روی میز بود . وقتی سرش رو از روی میز برداشت ، اخم ریزی داشت و صورتش خیس گریه بود . با انگشتاش اشکاش رو پاک کرد . با لحن خشداری گفت : _ببخشید ، بفرمایید؟ +اقا آرش ، من‌ یه چیزی میدونم که به دردتون میخوره و میتونیم علیرضا رو پیدا کنیم . _چیه؟ +باور کن من دروغ نمیگم ، من خواب علیرضا رو دیدم بهم گفت به سرگرد بگو شماره ۵۹ ...سرگرد باور نمیکنه . _شماره ۵۹ ..... کمی فکر کرد و گفت : ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘ http://eitaa.com/joinchat/3701473293C579cea51ee