eitaa logo
حرف حساب
7.3هزار دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
46 ویدیو
16 فایل
برش‌هایی از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم | گروه مطالعاتی هیئت امام جعفر صادق علیه السلام ارتباط با مدیر: @Einizadeh
مشاهده در ایتا
دانلود
حرف حساب
✳ ماشین سپاه جلوی خانه پارک بود اما... 🔻 پسرم از روی پله‌ها افتاد. دستش شکست. بیشتر از من، عبدالحسی
✳️ دیگه به اون خونه برنمی‌گردم! 🔻 استوار مقابل یکی از خانه‌ها پیاده شد و زنگ خانه را زد. به من گفت: «تو از حالا در خدمت صاحب این خانه‌ای. هر چی هم گفتند بی‌چون‌وچرا اطاعت می‌کنی». پیرزنِ خدمتکار راهنمایی‌ام کرد به سمت اتاقی. چند بار «یا الله» گفتم. زن جوانی صدا زد: «یا الله سرت را بخورد! بیا تو دیگه». قدم که جلو گذاشتم تمام تنم خیس عرق شد. مقابلم زن جوان بی‌حجابی با آرایش غلیظ نشسته بود و پاهایش را روی هم انداخته بود. سرم رو انداختم پایین و سریع برگشتم بیرون و هرچی هم پیرزن خدمتکار اصرار کرد که: «برگرد پسر، اگر بری می‌کشنت» توجهی نکردم. بیرون اومدم و پرسان‌پرسان پادگان رو پیدا کردم. تو پادگان هرچی اصرار و تهدید کردند نتونستند خامم کنند که برگردم و گماشته زن بی‌حجاب یک سرهنگ بی‌غیرت بشم. 🔺 پادگان هجده سرویس بهداشتی داشت که در هر نوبت چهار نفر تمیزش می‌کردند. یک هفته تمام، یک نفره شدم مسئول نظافت همه سرویس‌ها. روز هشتم سرگرد آمد. فکر می‌کرد این تنبیه نظرم رو عوض کرده. گفت: «حالا آدم شدی؟» گفتم: «جناب سرگرد! اگر بگی تا آخر خدمت، همه نجاست‌ها را با سطل، خالی کنم توی بشکه و ببرم بیابون، با افتخار انجام میدم، اما دیگه به اون خونه برنمی‌گردم؛ حتی اگه منو بکشید». بیست روزی همونجا بودم. آخر کار دیدند حریفم نمی‌شوند، منتقلم کردند گردان خدمات. 📚 از کتاب «خاک‌های نرم کوشک» | زندگینامه سردار 👤 ❤️ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳️ دلم برای دعای کمیل تنگ شده! 🔻 غروب پنجشنبه‌ای مرا دید که لباس پوشیده‌ام تا به کانون بروم. گفت: «به‌سلامتی کجا؟» گفتم: «دعای کمیل.» گفت: «دعای کمیل چیه؟ منم می‌تونم بیام؟» گفتم: «برا رفتن به مراسم دعا از کسی اجازه نمی‌گیرن.» او آن شب با ما آمد. عربی را به واسطهٔ پدری که مراکشی بود و عرب‌زبان، به‌خوبی می‌دانست. تا آخر مجلس نشست. حال خوشی پیدا کرد. توسل آن شب و اشک و انابهٔ او برای ما که مسلمان آبا و اجدادی بودیم، دیدنی بود و جان‌فزا. 🔸 هفتهٔ بعد، ظهر پنجشنبه از راه رسید؛ با لباس مرتب و معطر. گفتم: «خیره ان‌شاءالله! عزم سفر داری؟» گفت: «نه، اومدم بریم دعای کمیل!» من متحیر و مبهوت نگاهش کردم و گفتم: «الان؟ هنوز تا شب، فرصت زیاده.» گفت: «می‌دونم، اما دلم برای دعای کمیل تنگ شده.» بی‌تاب بود. این را همهٔ ما فهمیده بودیم. 🔺 هر کس از او می‌پرسید: «چه چیز تو را شیعه کرد؟» با صراحت پاسخ می‌داد: «دعای کمیلِ علی.» 📚 از کتاب 📖 ص ۳۶ 👤 ❤️ 📌 پ.ن: ژروم ایمانوئل کورسل، تنها شهید اروپایی دفاع مقدس متولد فرانسه است که پس از تشرف به دین مبین اسلام به «کمال کورسل» تغییر نام داد. ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
حرف حساب
✳️ أین الطالب بدم المقتول بکربلا 💠 «وَمَنْ قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِيِّهِ سُلْطَانً
✳️ خون شهدای كربلا؛ منشأ ظهور حضرت مهدی (عج) 🔻 نگاه كن به واقعی‌ترين صحنهٔ تاريخ يعنی به مهدی موعود (عج) و بگو: «اَيْنَ الطّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتولِ بِكَرْبَلا» يعنی؛ كجاست آن كس كه انتقام خون‌های ريخته شده در كربلا را خواهد گرفت. اين يك اعتقاد بزرگ توحيدی است كه خون شهدای كربلا منشأ ظهور حضرت مهدی (عج) می‌شود و آن حضرت انتقام آن خون‌ها را از فرهنگی كه به قتل حسين و اصحاب او مبادرت ورزيد می‌گيرد. اگر نتوانيم اين نكته را به‌خوبی در عقيدهٔ خود جای دهيم، يا خدا را نمی‌شناسيم يا امام حسين (ع) را، يا حضرت حجت (عج) را. 🔸 امام حسين (ع) خوب می‌داند اين خونی كه در كربلا بر زمين ريخت، در ثمرهٔ نهايی تاريخی خود غوغا می‌كند؛ حسين (ع) قدر خودش را می‌داند و به همين جهت خون‌ها را به آسمان می‌پاشيد و راوی می‌گويد: به خدا قسم يك قطره از آن خون‌هايی كه به آسمان پاشيد به زمين برنگشت، يعنی اين خون‌ها، زمينی نيست كه پس از مدتی فراموش شود، بلكه منشأ تحولی بزرگ خواهد شد و زمينهٔ ظهور حجت خدا را فراهم می‌كند و لذا بر اساس همين عقيده می‌گويی: كجاست آن گوهر نتيجهٔ كار همهٔ انبيا و اوليا كه عملاً خون‌های شهدای كربلا را به ثمر خواهد رسانيد؟ 👤 📚 از کتاب «فلسفهٔ حضور تاریخی حضرت حجت (عج)» 🙏 ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
حرف حساب
✳️ مراقبه حرف اول را می‌زند 🔻 در ابتدا که به خدمتش رسیدم، از او طلب دستور #کیمیا کردم اما در پاسخ ف
مراقبت، بذر سعادت است 🔻 در توحید، باید را تقویت کرد. مراقبت، بذر است که در مزرع دل کاشته می‌شود و سایر آداب و اعمال، پروراندن آن است. مراقبت، کشیکِ نفسْ کشیدن و همواره در حضور بودن است. 👤 📚 از کتاب 📖 ص ۲۵ #⃣ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
چلوکباب تو خط، ساچمه‌پلو تو شهرک! 🔻 به‌شدت عصبانی شد. لب هم به غذا نزد. گفت: «دلیلی نداره برای ما که فرمانده‌ایم چلوکباب بیارند، برای نیروها غذای دیگر.» و بعد هم دستور داد غذاها را برگردانند عقب. خیلی به فکر نیروهایش بود. اگر هم بعضی وقت‌ها دو نوع غذا درست می‌کردند، بهترینش را می‌داد برای آن‌ها که خط‌اند. بین بچه‌ها هم معروف بود «چلو کباب تو خط، ساچمه‌پلو تو شهرک.» 📚 برگرفته از کتاب ؛ خاطراتی از سردار مجموعه‌ی ۱ 📖 ص ۵۶ ❤ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
از همهٔ عزیزان التماس دعای خیر دارم 🙏
هدایت شده از حرف حساب
سالی یک یا دو امتحان سنگین داریم 🔻 ما این چند سالی که هستیم، مرتب داریم «امتحان» می‌دهیم؛ یا امتحان «شُکر» است، یا امتحان «صبر»؛ یا در کلاس شکر نشسته‌ایم، یا در کلاس صبر. 🔸 خدا «دنيا» را برای «آزمون» خلق كرد. اصلاً دنيا كلاس امتحان است، منتها امتحان‌ها دو قسم است؛ گاهی امتحان، هر روز است ولی گاهی امتحان‌های سنگين، سالی يك بار يا دو بار است. «يُفْتَنُونَ في‏ كُلِّ عامٍ مَرَّةً أَوْ مَرَّتَيْنِ» (توبه، ۱۲۶) 🔹 گاهی يك بار يا دو بار انسان يا «بيمار» می‌شود يا «مال» فراوانی به او پيشنهاد می‌دهند يا «مقامی» به او پيشنهاد می‌دهند و در بوتهٔ آزمايش قرار می‌گيرد، وگرنه امتحانات جزئی هر روز و هر لحظه است. 👤 💠 | ۱۳۹۵/۱۱/۲۸ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
هیچ‌وقت دعای شخصی نکردم! 🔻 رساله‌ای در امامت نوشتم و آن را به حضور شریف استادم «علامه طباطبایی» رضوان الله تعالی علیه ارائه دادم. مدتی در نزد او بود و لطف فرمودند و یک دورهٔ تمام، آن را مطالعه فرمودند. در یک جای آن رساله، دربارهٔ خودم دعای شخصی کرده بودم که: بار خدایا مرا به فهم خطاب محمّدی صلی الله علیه و آله اعتلا ده. در هنگام ردّ رساله به اینجانب فرمود: «آقا! تا من خود را شناختم دعای شخصی در حق خودم نکردم، بلکه دعایم عام است.» این تأدیب اخلاقی بسیار در من اثر گذاشت. 👤 📚 از کتاب «هزار و یک نکته» 📖 ص ۶۲۱ #⃣ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
هدایت شده از حرف حساب (بانوانه)
🔆 تو رو خدا حلالم کن! 🔻یک روز حسین از مأموریت آمده بود که دید بسته‌های پلاستیکی میوه را سر پله‌ها چیده‌ام و چندتا چندتا بالا می‌برم. سرخ شد، خجالت کشید و گفت: آخه چرا شما؟ اگه این طفل معصوم تو شکمت خدای ناکرده مثل دختر اولمون زینب آسیب ببینه چی؟ گفتم تمام هم و غم من اینه که شما فکرت درگیر مسائل خونه و بچه‌ها نباشه تا بهتر به مردم خدمت کنی. خدای این بچه هم ارحم الراحمینه. این را که گفتم، سرش را انداخت پایین و با التماس گفت: پروانه جان، من خیلی به تو ! تو رو خدا کن. 📕 از کتاب | خاطرات همسر سرلشکر پاسدار ) 📖 ص۲۶۳ ❤️ ❤ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌های مربوط به حوزه خانواده و تربیت فرزند) https://eitaa.com/joinchat/1740308544Cd389dd4353
کمک نمی‌کنیم که کسی از پیش ما برود 🔻 اهل‌بیت علیهم‌السلام کریم مطلق هستند و با کرامت خویش به استقبال مؤمنانی می‌آیند که به آن‌ها رجوع کرده‌اند. 🔸 جمعی به محضر امام صادق علیه‌السلام آمدند. حضرت با کمال گرمی از ایشان استقبال کردند و دستور دادند بارهای آن‌ها را بر زمین بگذارند و در آن چند روزی که در بیت امام بودند، به احسن ضیافت‌ها از آن‌ها پذیرایی کامل کردند. وقتی عزم بازگشت کردند، امام به خدمتکاران فرمودند: «بگذارید خودشان بارشان را بردارند و به آن‌ها در رفتن کمک نکنید.» مهمانان احساس کردند که شاید امام از آنان ناخشنود شده‌اند و ناراضی هستند که در هنگام ورود و در طول این چند روز به‌گرمی از آنان پذیرایی کردند اما اکنون بستن زاد رحیل را به‌عهدهٔ خودشان گذاشتند و با آن‌ها همراهی نکردند! هنگام حرکت، علت را از امام جویا شدند. ایشان فرمودند: «دأب ما اهل‌بیت علیهم‌السلام این است که از محبان و مشتاقانمان استقبال می‌کنیم ولی کمک نمی‌کنیم که کسی از پیش ما برود.» خیلی تعبیر لطیفی است! حضرت فرمودند: از شما ناراحت نیستیم اما بنای ما بر این نیست که کمک کنیم برای رفتن از پیش ما، و دور شدن را تسهیل نمی‌کنیم. 👤 📚 از کتاب 📖 صفحات ۷۳ و ۷۴ #⃣ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
حرف حساب
✳ هیچ‌وقت دعای شخصی نکردم! 🔻 رساله‌ای در امامت نوشتم و آن را به حضور شریف استادم «علامه طباطبایی» ر
✳️ برای همه دعا کنیم! 🔻 پیامبر اکرم (ص) فرمودند هرکس می‌خواهد دعایش «مستجاب» شود، «فَلْيَعُمَّ»، یعنی دعایش «عمومی» باشد؛ «اِذا دَعا اَحَدُكُم فَلْيَعُمَّ...» (هر گاه يكى از شما دعا كرد، براى همه دعا كند...) مثل دعای امام سجاد علیه السلام «اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِحَيِّنَا وَ مَيِّتِنَا وَ صَغِيْرِنَا و َكَبِيْرِنَا ...» که همه را با هم می‌گوید. این نشان بلوغ انسان است. 👤 📺 | ۱۴۰۰/۰۴/۱۷ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
هدایت شده از حرف حساب (بانوانه)
🔆 هم هدایتش کن، هم آزادش بگذار! 🔻 یکی دیگر از مسائلی که بشر باید در آن آزاد باشد، نه از نظر این که اصلاً قابل اجبار نیست بلکه از جنبه‌های دیگری، «رشد بشر» است. بشر اگر بخواهد رشد پیدا کند باید در کار خودش آزاد باشد، در انتخاب خودش آزاد باشد. ‼️ شما بچه‏‌تان را تربیت می‌کنید، خیلی هم علاقه‌مند هستید که او آن طوری که دلتان می‌خواهد از آب دربیاید. ولی اگر همیشه از روی کمال علاقه‌‏ای که به او دارید در تمام کارها از او سرپرستی کنید، یعنی مرتب به او یاد بدهید، فرمان بدهید که این کار را بکن، از اینجا برو؛ اگر می‌خواهد چیزی بخرد همراهش بروید، همواره به او دستور بدهید که این را بخر، آن را نخر؛ محال است که این بچهٔ شما یک آدم با شخصیت از آب دربیاید. ⚠️ در حدودی برای شما لازم است بچه‏‌تان را هدایت کنید و در حدودی هم لازم است او را آزاد بگذارید، یعنی هم هدایت و هم آزاد گذاشتن. وقتی این دو با یکدیگر توأم شد، آن وقت بچهٔ شما اگر یک استعدادی هم داشته باشد، ممکن است که یک بچهٔ با تربیت کاملی از آب درآید. 👤 📚 از کتاب «آیندهٔ انقلاب اسلامی ایران» 📖 ص ۳۱۵ #⃣ ❤ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌های مربوط به حوزه خانواده و تربیت فرزند) https://eitaa.com/joinchat/1740308544Cd389dd4353