eitaa logo
حرکت در مه
194 دنبال‌کننده
442 عکس
75 ویدیو
58 فایل
دربارۀ داستان و زندگی
مشاهده در ایتا
دانلود
برداشتی آزاد از ابوحمزه 6 . نمِ آب و نوازش آب. . و اصلاً من کی‎ام و چه اهمیتی دارم! ... به فضل خودت بهم ببخش... با همین بخشیدن‎ها بهم بر من منت بگذار... با پرده‎پوشیت مرا بزرگ کن، با کرمت از مجازاتم درگذر... . صدای دریا و هوهوی مرغابی‎ها... ... خودم هم می‌دانم... می‌دانم اگر غیر از تو یک نفر دیگر هم از گناهی که می‌خواستم بکنم آگاه می‌شد، اصلاً انجامش نمی‌دادم... یا حتی اگر ذره‌ای از زود عذاب شدن می‌ترسیدم بازهم آن گناه را نمی‌کردم..‌. نه عزیزم به‌خاطر این‌که تو سبک‌ترین شاهدهایی، نه! نه به این خاطر که بی‌مقدارترین داناها به کار من هستی، نه مولای من... همه‌اش به این خاطر است که تو به‌ترین پرده‌پوش‌هایی، به این دلیل که کاردرست‌ترین حاکمانی، به این دلیل که کریم‌ترین کریمانی... حالا می‌بخشی‌ام؟ پرده‌پوش عیب‌ها، بخشندۀ گناه‌ها، آگاه آگاه از غیب‌ها.. آخر تویی که گناه را به مهربانی‌ات می‌پوشانی، به‌خاطر صبرت عذاب گناه را می‌اندازی عقب... پس سپاس از آن توست که حلم داری با این‌که خوب از همه چیزم خبر داری پس سپاس از آن توست که می‌بخشی با این‌که قدرت داری سزایم را بدهی... خب! ببین خب همین‌ حلم تو جرئت گناه کردن بهم می‌دهد، خب همین پرده‌پوشی‌هات من را به بی‌حیایی دعوت می‌کند، تقصیر من چیست؟ همین که می‌دانم خیلی کریمی و خیلی مهربانی باعث می‌شود برای کار حرام عجله کنم... یا حلیم، یا کریم یا حی، یا قیوم ای بخشندۀ گناه‌ها ای قبول‌کنندۀ توبه... ای بزرگ نعمت، ای از قدیم‌ها احسان‌کننده... . راه رفتن در کنار ساحل... رد پا... زیبای افق! . خورشید پایین‎رونده... و جاپاهای من روی شن‎ها... . آب جای پاها را می‎برد.
برداشتی آزاد از ابوحمزه 6 . نمِ آب و نوازش آب. . و اصلاً من کی‎ام و چه اهمیتی دارم! ... به فضل خودت بهم ببخش... با همین بخشیدن‎ها بهم بر من منت بگذار... با پرده‎پوشیت مرا بزرگ کن، با کرمت از مجازاتم درگذر... . صدای دریا و هوهوی مرغابی‎ها... ... خودم هم می‌دانم... می‌دانم اگر غیر از تو یک نفر دیگر هم از گناهی که می‌خواستم بکنم آگاه می‌شد، اصلاً انجامش نمی‌دادم... یا حتی اگر ذره‌ای از زود عذاب شدن می‌ترسیدم بازهم آن گناه را نمی‌کردم..‌. نه عزیزم به‌خاطر این‌که تو سبک‌ترین شاهدهایی، نه! نه به این خاطر که بی‌مقدارترین داناها به کار من هستی، نه مولای من... همه‌اش به این خاطر است که تو به‌ترین پرده‌پوش‌هایی، به این دلیل که کاردرست‌ترین حاکمانی، به این دلیل که کریم‌ترین کریمانی... حالا می‌بخشی‌ام؟ پرده‌پوش عیب‌ها، بخشندۀ گناه‌ها، آگاه آگاه از غیب‌ها.. آخر تویی که گناه را به مهربانی‌ات می‌پوشانی، به‌خاطر صبرت عذاب گناه را می‌اندازی عقب... پس سپاس از آن توست که حلم داری با این‌که خوب از همه چیزم خبر داری پس سپاس از آن توست که می‌بخشی با این‌که قدرت داری سزایم را بدهی... خب! ببین خب همین‌ حلم تو جرئت گناه کردن بهم می‌دهد، خب همین پرده‌پوشی‌هات من را به بی‌حیایی دعوت می‌کند، تقصیر من چیست؟ همین که می‌دانم خیلی کریمی و خیلی مهربانی باعث می‌شود برای کار حرام عجله کنم... یا حلیم، یا کریم یا حی، یا قیوم ای بخشندۀ گناه‌ها ای قبول‌کنندۀ توبه... ای بزرگ نعمت، ای از قدیم‌ها احسان‌کننده... . راه رفتن در کنار ساحل... رد پا... زیبای افق! . خورشید پایین‎رونده... و جاپاهای من روی شن‎ها... . آب جای پاها را می‎برد.