برداشتی آزاد از ابوحمزه 4
.
گم شدهام خدایا... در این جنگل گمم اما ناامید نیستم... با تو راحتم میروم تا برسم... مولای من توی هستی، با نعمتها و خوبیهات مرا بزرگ کردی. بزرگ هم که شدم سربلندم کردی، تویی که توی این دنیا با خوبیها و نعمتهات بزرگم کردی و برای آن دنیا وعدۀ عفو و کرمت را بهم دادی... آخر هرچه ازت میدانم هدایتکنندۀ من به درگاهت شده و محبتم به تو واسطۀ آمدن به درگاهت شده...
.
آخر خدا من به راهنمایِ خودم اطمینان دارم، چونکه راهنمایِ راهنمای من تویی، من به وساطت محبتم به تو اطمینان دارم، چونکه تو خودت محبتم را راه انداختی... حالا آمدهام در خانهات اما زبانی ندارم که باهات حرف بزنم... ببین گناه لالم کرده، ببین قلبم را! خطاها تیره و تارش کرده...
.
از نفس افتادهام اما باز تو را میخوانم... میخوانمت اما هم میترسم، هم بهت رغبت دارم، هم بهت امید دارم، هم میلرزم... معبودم بهتر بگویم وقتی که خطاهام را میبینم صدای ضجهام درمیآید، وقتی کرم و بخششت را میبینم، طمعکار میشوم..
.
پس اگر ببخشی بهترین بخشندههایی
و اگر عذابم کنی اصلاً بهم ظلم نکردی...
.
#چهل_روز_چهل_پست #رمضان #رحمت #عذاب #ابوحمزه #امام_سجاد #سیدالساجدین #امام_چهارم #غروروتعصب #بخشش_ورحمت
برداشتی آزاد از ابوحمزه 5
ساحلِ دریا آرام است و زندگی مواج.... آبیِ دریا توی چشم میزند...
پس اگر ببخشیام بهترین بخشندههایی و اگر عذابم کنی اصلاً بهم ظلم نکردی.. خیلی بدکارم ولی بازهم جرئت خواهش کردن از تو را دارم بهخاطر مهربانیات و کرمت و میدانم عزیزم در سختیها مهربانی و لطفت به دادم میرسد، خوب میدانم
خیلی امید دارم که من را به آرزوم برسانی... پس آرزوم را برآورده کن، دعایم را بشنو... میشنوی؟ میرسانیم به آرزویم؟ موج موج...
ای خدا تو بهترین کسی هستی که میشود ازش درخواست کرد و برترین کسی هستی که میشود بهش امید داشت..
خوب ببینم، آرزویم بزرگ است اما کارهایم سیاه و بد است... ببین ازت چه میخواهم؟ میخواهم به من بهاندازۀ آرزوم بدهی و مرا بهخاطر گناه مجازات نکنی، آخر مهربانیت خیلی عظیمتر از این است که گناهکاران را مجازات کنی و هم حلمت دریاتر از این است که خطاکارها را عذاب کنی
مرا ببین که به فضلت پناه آوردم... ترسان و گریزان از تو به خود توام...
خدا ازت میخواهم به وعدههایت عمل کنی، همان وعدههایی که کردی که از کسی که بهت حسنظن دارد، بگذری... و اصلاً من کیام و چه اهمیتی دارم...
.
ببین دریا را... قطرهای در میان دریا...
#ابوحمزه
#رمضان #ابوحمزه_ثمالی #رمضانیات #دریا #قطره #مناجات #امام_سجاد #سیدالساجدین #چهل_روز_چهل_پست
برداشتی آزاد از ابوحمزه 6
.
نمِ آب و نوازش آب. .
و اصلاً من کیام و چه اهمیتی دارم! ... به فضل خودت بهم ببخش... با همین بخشیدنها بهم بر من منت بگذار... با پردهپوشیت مرا بزرگ کن، با کرمت از مجازاتم درگذر...
.
صدای دریا و هوهوی مرغابیها...
... خودم هم میدانم... میدانم اگر غیر از تو یک نفر دیگر هم از گناهی که میخواستم بکنم آگاه میشد، اصلاً انجامش نمیدادم... یا حتی اگر ذرهای از زود عذاب شدن میترسیدم بازهم آن گناه را نمیکردم... نه عزیزم بهخاطر اینکه تو سبکترین شاهدهایی، نه! نه به این خاطر که بیمقدارترین داناها به کار من هستی، نه مولای من... همهاش به این خاطر است که تو بهترین پردهپوشهایی، به این دلیل که کاردرستترین حاکمانی، به این دلیل که کریمترین کریمانی...
حالا میبخشیام؟
پردهپوش عیبها، بخشندۀ گناهها، آگاه آگاه از غیبها..
آخر تویی که گناه را به مهربانیات میپوشانی، بهخاطر صبرت عذاب گناه را میاندازی عقب...
پس سپاس از آن توست که حلم داری با اینکه خوب از همه چیزم خبر داری
پس سپاس از آن توست که میبخشی با اینکه قدرت داری سزایم را بدهی...
خب! ببین خب همین حلم تو جرئت گناه کردن بهم میدهد، خب همین پردهپوشیهات من را به بیحیایی دعوت میکند، تقصیر من چیست؟
همین که میدانم خیلی کریمی و خیلی مهربانی باعث میشود برای کار حرام عجله کنم...
یا حلیم، یا کریم
یا حی، یا قیوم
ای بخشندۀ گناهها
ای قبولکنندۀ توبه...
ای بزرگ نعمت، ای از قدیمها احسانکننده...
.
راه رفتن در کنار ساحل... رد پا... زیبای افق!
.
خورشید پایینرونده... و جاپاهای من روی شنها...
.
آب جای پاها را میبرد.
#رمضان #رمضانیات #ابوحمزه #سیدالساجدین #امام_سجاد #یاحلیم #یاکریم #نعمت #عظیم #عفو #مجازات
برداشتی آزاد از ابوحمزه 4
.
گم شدهام خدایا... در این جنگل گمم اما ناامید نیستم... با تو راحتم میروم تا برسم... مولای من توی هستی، با نعمتها و خوبیهات مرا بزرگ کردی. بزرگ هم که شدم سربلندم کردی، تویی که توی این دنیا با خوبیها و نعمتهات بزرگم کردی و برای آن دنیا وعدۀ عفو و کرمت را بهم دادی... آخر هرچه ازت میدانم هدایتکنندۀ من به درگاهت شده و محبتم به تو واسطۀ آمدن به درگاهت شده...
.
آخر خدا من به راهنمایِ خودم اطمینان دارم، چونکه راهنمایِ راهنمای من تویی، من به وساطت محبتم به تو اطمینان دارم، چونکه تو خودت محبتم را راه انداختی... حالا آمدهام در خانهات اما زبانی ندارم که باهات حرف بزنم... ببین گناه لالم کرده، ببین قلبم را! خطاها تیره و تارش کرده...
.
از نفس افتادهام اما باز تو را میخوانم... میخوانمت اما هم میترسم، هم بهت رغبت دارم، هم بهت امید دارم، هم میلرزم... معبودم بهتر بگویم وقتی که خطاهام را میبینم صدای ضجهام درمیآید، وقتی کرم و بخششت را میبینم، طمعکار میشوم..
.
پس اگر ببخشی بهترین بخشندههایی
و اگر عذابم کنی اصلاً بهم ظلم نکردی...
.
#چهل_روز_چهل_پست #رمضان #رحمت #عذاب #ابوحمزه #امام_سجاد #سیدالساجدین #امام_چهارم #غروروتعصب #بخشش_ورحمت
برداشتی آزاد از ابوحمزه 5
ساحلِ دریا آرام است و زندگی مواج.... آبیِ دریا توی چشم میزند...
پس اگر ببخشیام بهترین بخشندههایی و اگر عذابم کنی اصلاً بهم ظلم نکردی.. خیلی بدکارم ولی بازهم جرئت خواهش کردن از تو را دارم بهخاطر مهربانیات و کرمت و میدانم عزیزم در سختیها مهربانی و لطفت به دادم میرسد، خوب میدانم
خیلی امید دارم که من را به آرزوم برسانی... پس آرزوم را برآورده کن، دعایم را بشنو... میشنوی؟ میرسانیم به آرزویم؟ موج موج...
ای خدا تو بهترین کسی هستی که میشود ازش درخواست کرد و برترین کسی هستی که میشود بهش امید داشت..
خوب ببینم، آرزویم بزرگ است اما کارهایم سیاه و بد است... ببین ازت چه میخواهم؟ میخواهم به من بهاندازۀ آرزوم بدهی و مرا بهخاطر گناه مجازات نکنی، آخر مهربانیت خیلی عظیمتر از این است که گناهکاران را مجازات کنی و هم حلمت دریاتر از این است که خطاکارها را عذاب کنی
مرا ببین که به فضلت پناه آوردم... ترسان و گریزان از تو به خود توام...
خدا ازت میخواهم به وعدههایت عمل کنی، همان وعدههایی که کردی که از کسی که بهت حسنظن دارد، بگذری... و اصلاً من کیام و چه اهمیتی دارم...
.
ببین دریا را... قطرهای در میان دریا...
#ابوحمزه
#رمضان #ابوحمزه_ثمالی #رمضانیات #دریا #قطره #مناجات #امام_سجاد #سیدالساجدین #چهل_روز_چهل_پست
برداشتی آزاد از ابوحمزه 6
.
نمِ آب و نوازش آب. .
و اصلاً من کیام و چه اهمیتی دارم! ... به فضل خودت بهم ببخش... با همین بخشیدنها بهم بر من منت بگذار... با پردهپوشیت مرا بزرگ کن، با کرمت از مجازاتم درگذر...
.
صدای دریا و هوهوی مرغابیها...
... خودم هم میدانم... میدانم اگر غیر از تو یک نفر دیگر هم از گناهی که میخواستم بکنم آگاه میشد، اصلاً انجامش نمیدادم... یا حتی اگر ذرهای از زود عذاب شدن میترسیدم بازهم آن گناه را نمیکردم... نه عزیزم بهخاطر اینکه تو سبکترین شاهدهایی، نه! نه به این خاطر که بیمقدارترین داناها به کار من هستی، نه مولای من... همهاش به این خاطر است که تو بهترین پردهپوشهایی، به این دلیل که کاردرستترین حاکمانی، به این دلیل که کریمترین کریمانی...
حالا میبخشیام؟
پردهپوش عیبها، بخشندۀ گناهها، آگاه آگاه از غیبها..
آخر تویی که گناه را به مهربانیات میپوشانی، بهخاطر صبرت عذاب گناه را میاندازی عقب...
پس سپاس از آن توست که حلم داری با اینکه خوب از همه چیزم خبر داری
پس سپاس از آن توست که میبخشی با اینکه قدرت داری سزایم را بدهی...
خب! ببین خب همین حلم تو جرئت گناه کردن بهم میدهد، خب همین پردهپوشیهات من را به بیحیایی دعوت میکند، تقصیر من چیست؟
همین که میدانم خیلی کریمی و خیلی مهربانی باعث میشود برای کار حرام عجله کنم...
یا حلیم، یا کریم
یا حی، یا قیوم
ای بخشندۀ گناهها
ای قبولکنندۀ توبه...
ای بزرگ نعمت، ای از قدیمها احسانکننده...
.
راه رفتن در کنار ساحل... رد پا... زیبای افق!
.
خورشید پایینرونده... و جاپاهای من روی شنها...
.
آب جای پاها را میبرد.
#رمضان #رمضانیات #ابوحمزه #سیدالساجدین #امام_سجاد #یاحلیم #یاکریم #نعمت #عظیم #عفو #مجازات