eitaa logo
خاطرات هاشمی رفسنجانی😑
90 دنبال‌کننده
13هزار عکس
7.5هزار ویدیو
170 فایل
خاطرات روزانه علی اکبر هاشمی رفسنجانی . همراه با #تقویم_علماء و اخبار سیاسی تحلیلی و مطالب اخلاقی @Soukhtee
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 سیره عملی علما در شب های 🔹حضرت آیت الله : 🌀مى شنیدیم و باور نمى کردیم؛ لذا به یکى از معاصرین ما گفته بودند در زمان ما در یک شب، هفتاد نفر در قنوت نماز وتر دعاى ابوحمزه می خواندند. ایشان بلند شده بود و خود در یکى از شب هاى ماه رمضان احصا (شمارش) کرده بود و دیده بود در حرم حضرت امیر علیه السلام و رواق و اطراف حرم، پنجاه نفر در قنوت وتر مشغول هستند. 🔺بسیارى از بزرگان شبهاى ماه رمضان را بیدار می ماندند و نمى خوابیدند. مرحوم آقاى طباطبایى () هم همینطور بود و شب هاى ماه رمضان بیدار بود و مى فرمود: «یک وقت در روز اینقدر خوابیده بودیم، کار به اینجا رسید که وقتى بیدار شدیم، با استعجال وضویى براى ظهر و عصر گرفتیم و ظهرین (نماز ظهر و عصر) را با وضو در آخر وقتش اداءً خواندیم!» 🔻در کربلا هم بوده اند کسانى که شبهاى رمضان نمى خوابیدند، حتى از بعضى ها نقل مى کردند که گعده (جلسه گفت وگو و شب نشینى) مى گرفتند و صحبت مى کردند تا خوابشان نبرد». 🌱مرحوم شیخ در مدرسه، شبها بیدار می شد، و شب های ماه رمضان چند ساعت مشغول خواندن قرآن می شد و دور مدرسه راه می رفت و با صدای خوش، قرآن و اشعار مثنوی و بابا طاهر را با گریه و زاری می خواند، و روز که می شد، گوشه ای مشغول تدریس می شد و هنگامی که درس نمی گفت، ساکت می نشست؛ به گونه ای که گویا آن شخص دیشبی نیست.
🌸🌸🌸 مهر خوبان 🌸🌸🌸 مهرخوبان دل و دین از همه بی پَـــروا برد رُخ شَــطرنج نبُرد آنــچه رخ زیبـــا برد تو مپندار که مجنون سر خود مجنون گشت از سَمَک تا به سُهایش کشش لیلی برد من به سرچشمه خورشید نه خود بردم راه ذرٌه یی بودم و مِهــــر تو مــرا بالا برد من خَس بی سر و پایم که به سیل افتادم او که می رفت مرا هـــم به دل دریا برد جام صَهبا ز کجا بود مگر دست که بود که درین بزم بگردید و دل شیـــدا برد؟ خَمِ ابروی تو بود و کف مینوی تو بود که به یک جلوه زمن نام و نشان یکجا برد خودت آموختِیَم مِهر و خودتِ سوختِیَم با برافروختــه رویی که قــرار از ما بــرد همه یاران به سر راه تو بودیم ولی خـــم ابروت مــرا دید و زمن یغمـا برد همه دل باخته بودیم وهراسان که غمت همه را پشت سـر انداخت مرا تنـها برد 🌸🌸🌸🥺
آیت الله : 🔹این‌گونه مهیای مرگ بودند! 🔸مرحوم از استاد ما مرحوم حاج شیخ [محمدحسین غروی اصفهانی] نقل می‌فرمود که ایشان می‌فرمود: از خدا خواسته‌ام که از اینجا بروم عالم برزخ و از آنجا دیگر برنگردم. 🔅ایشان می‌فرمود: ما نمی‌فهمیدیم مقصود ایشان چیست، تا اینکه ایشان تا پنج ساعت از اول شب گذشته، بیدار بوده، بعد می‌خوابد و دیگر بیدار نمی‌شود. 💠ما این مطلب را از استاد نشنیده بودیم، بلکه آقای طباطبایی رحمه‌الله از ایشان شنیده بود. غرض اینکه خیلی مهیّای مرگ بود و مثل اینکه خیلی به دعاهای خود معتقد بوده، حتی کم و زیاد قیود را هرگونه که می‌خواسته همان‌طور می‌شده است. 🌱یک بار خانه، ولو اجاره‌ای و با قیود ذکر شده ـ مثلاً اینکه سرداب و زیرزمین نداشته باشد ـ از خدا خواسته بود و همان گونه که خواسته بود، خانه بی‌سرداب خدا برای ایشان مهیا کرده بود. 🔺ما هم باید ملتفت باشیم که در وقت دعا با تمام قیود، حاجت بخواهیم. 📚در محضر بهجت، ج۲، ص۳۷۵. 😶گویا او به چنان مقام سنگین معنوی رسیده بود که شده بود و لذا خواسته هایش که کم هم بود، دقیق برآورده میشد بوسیله ی خدای متعال و مهربان... طوبی له ...🥺🌷
🔹روزی در محضر مرحوم بودیم که یکی از دوستان حاضر در آن جلسه این بیت عارف شیراز را زمزمه کرد: کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش کی روی؟ ره ز که پرسی؟ چه کنی؟ چون باشی؟ یک‌باره مرحوم علّامه، دست در مقابل صورت گرفت و سخت گریست و در حالی که شانه‌هایش به شدت تکان می‌خورد، با خود زمزمه فرمود: «کی روی؟ ره ز که پرسی؟ چه کنی؟ چون باشی؟» گویا آن کس که در بیابان از کاروان بازمانده و راه نمی‌داند، خود او است. آن گریه قلب حضار را چنان به آتش کشید که هرگز شعله آن در جانشان به سردی نمی‌گراید. 🔸رَحِمَهُ اللّهُ وَاَنْزَلَه فِی جِوارِ قُرْبِهِ. 📚شهود و شناخت، آیت اللّه ، ج۱، ص۱۰۶ 🌸🥺
🔰دکتر دینانی 🔺فرق و 🌀چون من هم درس مرحوم علامه طباطبایی و هم درس مرحوم رفیعی قزوینی را درک کرده‌ام، در مقام مقایسه باید بگویم که تقریر و احاطه مرحوم قزوینی بر کتاب اسفار واقعاً بیشتر و بهتر از علامه طباطبایی بود، اما حریت و آزادی اندیشه‌ای را که من در مرحوم طباطبایی دیدم، هرگز در شخص دیگری سراع ندارم. مرحوم طباطبایی خودشان می‌فلسفیدند، اما مرحوم رفیعی به کتاب اسفار و شفا احاطه داشتند و مطالب را به نحو احسن تدریس می‌کردند. 🔹مرحوم رفیعی قزوینی در ارائه فقه و فلسفه قدرت بیان کم نظیری داشتند و تسلط ایشان بر کتاب اسفار چشمگیر بود. حافظه ایشان هم بسیار قوی بود و این خصوصیات باعث می‌شد که درس ایشان بسیار لذت بخش و مفید باشد. برعکس مرحوم علامه طباطبایی چندان حافظه قوی نداشتند و مثل آقای رفیعی قزوینی خوش بیان هم نبودند. البته مطلب را خوب ادا می‌کردند اما قدرت بیان آقای رفیعی بسیار بالا بود. 🔸مرحوم آقای رفیعی علی رغم تسلط بر مسائل مطرح شده در اسفار، نه مایل بودند و نه آمادگی داشتند که از حوزه حکمت مشا و حکمت اسلامی خارج شوند. در حالی که علامه طباطبایی در هر حوزه فلسفی که وارد می‌شدیم برای بحث کردن و گوش دادن آماده بودند و با احاطه‌ای که بر مبانی فلسفه اسلامی داشتند اظهارنظر می‌کردند و هیچ مسأله‌ای برای ایشان سنگین نبود.
💥به روحانیتِ این دو تن خیلی ایمان داشتم! ✍علامه (ره): چون بدن مرحوم به خاك سپرده شد، هنوز لحد نچيده بودند که جناب استاد تشريف آوردند و در كنار قبر ایشان نشستند و دستمال در دست گرفتند و بسيار گريستند. 🥹😭 در شب پنجشنبه ۲۷ ارديبهشت ۱۳۵۲ كه دو شب از وفات آن بزرگوار گذشته بود در محضر پر فيضِ جناب استاد علامه طباطبايى بوديم كه فرمودند: در اين سال دو فرد روحانى، كه خيلى به روحانيتِ آن ها ايمان داشتم از دست ايران بدر رفت: يكى مرحوم آية الله حاج شيخ - رضوان الله عليه- و ديگر مرحوم آقاى الهی قمشه‌اى! 📚هزار و یک کلمه، ج۲، ص ۸۵. 🌸🌸🌸🌸🌸
⁉️سوال چالش برانگیز از حوزه نجف! 🎤آیت الله سید (ره): سالها پیش به مناسبت فوت مرحوم آقا ميرزا عبدالهادی شيرازي، به عتبات مشرف شدم. خدمت حضرت آيت‌الله رسيدم. در اين باره با ايشان، صحبت مفصّلي كردم. از جمله: از ايشان سوال كردم: فايده حوزه چيست؟ ايشان با تعجب پرسيد: «اين چه سوالي است؟!» اشاره كرد به آقا سيد علاءالدين بحر‌العلوم، كه در آن جلسه حضور داشت و گفت: «فايده‌اش، تربيت دهها نفر مانند ايشان و نوشتن كتابها وتقريرها و ...» گفتم: پاسخ سوال من داده نشده. با اين همه كه فرموديد، ما چند نفر داريم كه بتواند اسلام را در دنيا، به صورت منطقي و درست تبليغ كند؟ فرمود: «زياد هستند.» گفتم: «ممكن است نام ببريد.» فرمود : «آقا سيد محمدباقر صدر، شيخ محمدرضا .» ايشان، ديگر اسم كسي را نبردند. گفتم: آيا اين افراد را برنامة‌ حوزه تربيت كرده است، يا خودشان انگيزه داشته‌اند؟ فرمود: «خودشان برنامه داشته‌اند.» گفتم: كار خوبي كرده‌اند؟ فرمود: «بله» گفتم: پس چرا شما آن را تعقيب نمي‌كنيد؟ فرمود: «نمي‌شود» گفتم: شما آقاي را مي‌شناسيد؟ فرمود: «بله، از رفقاست.» گفتم: ايشان در قم همين روش را دارند. ايشان افرادي را كه پاسخگوي نياز زمان باشند، تربيت مي‌كند، به جای [صرفا] متخصص شدن در فقه و اصول گفت: « ايشان تك است و خود را تضحيه كرده است.» گفتم: پس ما از نجف مأيوس باشيم. فرمود: «نه. من به سهم خود، حاضرم هرچه را شما بگوييد، انجام دهم؛ ولي، مانعي وجود دارد و آن، متقدسين هستند. يك وقتي ما خواستيم يكي از همين افرادي را كه اهل تحقيق و نوشتن مقاله دربارة مسائل روز بود، [منظور ايشان آقاي محمدتقي بود] كمك كنيم و مورد تشویق قرار بدهيم، مورد اعتراض برخي از اين متقدّسين واقع شديم، به طوري كه گفتند: سهم امام را در ترويج غير فقه و اصول به كار مي‌برد!» برگرفته از چهار توصیه مرحوم آیت الله سید رضی شیرازی به طلاب 😵‍💫🥴
حق، حق است هرجا که می خواهد باشد!
💠 سیره عملی علما در شب های 🔹حضرت آیت الله : 🌀مى شنیدیم و باور نمى کردیم؛ لذا به یکى از معاصرین ما گفته بودند در زمان ما در یک شب، هفتاد نفر در قنوت نماز وتر دعاى ابوحمزه می خواندند. ایشان بلند شده بود و خود در یکى از شب هاى ماه رمضان احصا (شمارش) کرده بود و دیده بود در حرم حضرت امیر علیه السلام و رواق و اطراف حرم، پنجاه نفر در قنوت وتر مشغول هستند. 🔺بسیارى از بزرگان شبهاى ماه رمضان را بیدار می ماندند و نمى خوابیدند. مرحوم آقاى طباطبایى () هم همینطور بود و شب هاى ماه رمضان بیدار بود و مى فرمود: «یک وقت در روز اینقدر خوابیده بودیم، کار به اینجا رسید که وقتى بیدار شدیم، با استعجال وضویى براى ظهر و عصر گرفتیم و ظهرین (نماز ظهر و عصر) را با وضو در آخر وقتش اداءً خواندیم!» 🔻در کربلا هم بوده اند کسانى که شبهاى رمضان نمى خوابیدند، حتى از بعضى ها نقل مى کردند که گعده (جلسه گفت وگو و شب نشینى) مى گرفتند و صحبت مى کردند تا خوابشان نبرد». 🌱مرحوم شیخ در مدرسه، شبها بیدار می شد، و شب های ماه رمضان چند ساعت مشغول خواندن قرآن می شد و دور مدرسه راه می رفت و با صدای خوش، قرآن و اشعار مثنوی و بابا طاهر را با گریه و زاری می خواند، و روز که می شد، گوشه ای مشغول تدریس می شد و هنگامی که درس نمی گفت، ساکت می نشست؛ به گونه ای که گویا آن شخص دیشبی نیست. 🥺
آيت اللّه عارف بزرگ و عالم دینی برجسته 💢آیت الله سید محمدحسن الهى طباطبایى (۱۲۸۶ - ۱۳۴۷ ش)، عالم ربانى و عارف متشرع شیعه، برادر کوچکتر علامه طباطبایى بود. 🔺سید محمدحسن الهى از طریق تهجد و توسل و تزکیه نفس، صاحب کرامات و کمالات معنوى بود و به مراتب بلند عرفان عملى رسید. علامه حسن‌زاده آملى از شاگردان بزرگ اوست. 🔻وی در سال ۱۳۲۶ هـ.ق (مطابق با ۱۲۸۶ هـ.ش) پنج سال بعد از برادرش در تبریز دیده به جهان گشود و والدینش را در کودکی از دست داد. او از همان سنین کودکی دروس ادبیات عربی و فارسی و همچنین خوشنویسی را از میرزا علی نقی خطاط و سطوح عالی فقه و اصول را از اساتید مدرسه طالبیه تبریز آموخت. 🌀وی در سال ۱۳۰۴ ش به همراه برادرش عازم نجف اشرف شد و به مدت ۱۱ سال در رشته های فلسفه، عرفان، فقه، اصول، ریاضیات و طب از محضر اساتیدی چون سید علی قاضی، سیدحسین بادکوبه ای، محمدحسین غروی و محمدحسین نائینی و سیدابوالحسن اصفهانی بهره برد. 🔹ایشان در سال ۱۳۱۴ ش به دلیل مشکلات معیشتی به تبریز بازگشت و به تربیت شاگردان در حوزه علمیه طالبیه تبریز مشغول شد. ❇️ آیت الله الهى طباطبایى در سال ۱۳۴۵ به شهر مقدس قم مشرف گردید و قریب یک سال در این دیار بابرکت اقامت گزید اما به علت عدم سازگاری مزاج به تبریز بازگشت. ▪️ ایشان سرانجام در 20 خرداد 1347 ش ( 13 ربیع الاول 1388 ق) در تبریز رحلت نموده و بنا به وصیتش در مقبره ابوالحسین در قبرستان نو در نزدیکی حرم حضرت معصومه دفن شد. طوبی له و حسن مآب... 🌹🌹🌹
💠 سیره عملی علما در شب های 🔹حضرت آیت الله : 🌀مى شنیدیم و باور نمى کردیم؛ لذا به یکى از معاصرین ما گفته بودند در زمان ما در یک شب، هفتاد نفر در قنوت نماز وتر دعاى ابوحمزه می خواندند. ایشان بلند شده بود و خود در یکى از شب هاى ماه رمضان احصا (شمارش) کرده بود و دیده بود در حرم حضرت امیر علیه السلام و رواق و اطراف حرم، پنجاه نفر در قنوت وتر مشغول هستند. 🔺بسیارى از بزرگان شبهاى ماه رمضان را بیدار می ماندند و نمى خوابیدند. مرحوم آقاى طباطبایى () هم همینطور بود و شب هاى ماه رمضان بیدار بود و مى فرمود: «یک وقت در روز اینقدر خوابیده بودیم، کار به اینجا رسید که وقتى بیدار شدیم، با استعجال وضویى براى ظهر و عصر گرفتیم و ظهرین (نماز ظهر و عصر) را با وضو در آخر وقتش اداءً خواندیم!» 🔻در کربلا هم بوده اند کسانى که شبهاى رمضان نمى خوابیدند، حتى از بعضى ها نقل مى کردند که گعده (جلسه گفت وگو و شب نشینى) مى گرفتند و صحبت مى کردند تا خوابشان نبرد». 🌱مرحوم شیخ در مدرسه، شبها بیدار می شد، و شب های ماه رمضان چند ساعت مشغول خواندن قرآن می شد و دور مدرسه راه می رفت و با صدای خوش، قرآن و اشعار مثنوی و بابا طاهر را با گریه و زاری می خواند، و روز که می شد، گوشه ای مشغول تدریس می شد و هنگامی که درس نمی گفت، ساکت می نشست؛ به گونه ای که گویا آن شخص دیشبی نیست. 🥺