#تفسیر_موضوعی #نهجالبلاغه در کلام #امام_خامنهای 5⃣
📜نامه: ۳۱
👌 موضوع: #عدالت_اجتماعی و #آزادی از مفاهیم اصیل #اسلامی است نه #غربی
یک بخش دیگر از این حقایق [حقایقی که بعثت و وحی الهی برای مردم روشن کرد]، منظومهی ارزشیِ اسلام است، ارزشهایی که اسلام آنها را تثبیت کرده است، یعنی به عنوان ارزش آنها را شناخته است؛ که آحاد مردم و جوامع مردمی موظّفند خودشان را به این ارزشها نزدیک کنند [و به سمت آنها] پیش ببرند؛ سعادتشان در این است. از مثل خلقیّات فردی که انسان دارای صبر باشد، دارای حلم باشد، دارای گذشت باشد و امثال اینها که صفات فردی انسانها است، تا مفاهیم عمومی و زندگیساز مثل آزادی، مثل عدالت اجتماعی، مثل کرامت انسانی، مثل سبک زندگی؛ اینها جزو آن سلسلهی ارزشهای اسلامی است که در اسلام بیان شده و تفهیم شده به ما. یک عدّهای بخطا تصوّر میکنند که این مفاهیم رایج مثل عدالت اجتماعی و آزادی و مانند اینها از غرب به عالَم اسلام آمده است، یا متفکّرین اسلامی اینها را از غربیها یاد گرفتهاند؛ این کاملاً اشتباه است. غرب سه چهار قرن بیشتر نیست که با این مفاهیم آشنا شده؛ از بعد از رنسانس با این مفاهیم آشنا شده است؛ در حالی که اسلام ۱۴۰۰ سال قبل از این، این مفاهیم را به طور روشن در قرآن بیان کرده است؛ با این تفاوت که غربیها که اینها را مطرح کردهاند، هیچ وقت صادقانه به آن عمل نکردهاند -نه به آزادی عمل کردند، نه به عدالت اجتماعی عمل کردند- [آنها] گفتند و عمل نکردند؛ [این مفاهیم] در اسلام بود و در زمان پیغمبر عمل شد. این عبارت «اُمِرتُ لِاَعدِلَ بَینَکُم»،(۱) مال قرآن است دیگر؛ دستور پیغمبر این است که اجرای عدالت بکند؛ این همان عدالت اجتماعی و عدالت همهجانبه است؛ یا [میفرماید]: لَقَد اَرسَلنا رُسُلَنا بِالبَیِّنٰتِ وَ اَنزَلنا مَعَهُمُ الکـِتٰبَ وَ المیزانَ لِیَقومَ النّاسُ بِالقِسط؛(۲) یعنی اصل بعثت همهی انبیا و ارسال رسل و کتب برای این بوده است که قسط -یعنی همین عدل اجتماعی، عدل اقتصادی- در بین مردم برقرار باشد؛ بنابراین اینها مفاهیم قدیمیِ اسلامی است.
یا در مورد آزادی؛ این بیان امیرالمؤمنین (علیه السّلام) در نهجالبلاغه، هزار سال قبل از طرح مسئلهی آزادی در کشورهای غربی مثل فرانسه یا جاهای دیگر است که میفرماید: لا تَکُن عَبدَ غَیرِکَ وَ قَد جَعَلَکَ اللهُ حُرّا؛(۳) از این روشنتر دیگر چه میشود؟ یعنی انسانها حُرّند، آزادند؛ آزادی شامل همهی انواع آزادی میشود. یا آن جملهی دیگری که معروف است: استعبدتم النّاس و قد خلقهم الله احرارا؛ این خطاب به بعضی از فرمانداران آن دوره است که «استعبدتم النّاس»؛ شماها میخواهید با مردم مثل برده رفتار بکنید در حالی که خداوند متعال آنها را آزاد آفریده؟ اینها معارف اسلامی است. از این قبیل، در معارف اسلامی زیاد است؛ در نهجالبلاغه کلمات متعدّدی در این زمینه وجود دارد و در بقیّهی [منابع اسلامی]. بنابراین این سلسلهی ارزشها و سلسلهی معارف و منظومهی معرفتی و منظومهی ارزشی به این صورت است. پشت سر اینها احکام است؛ یعنی «باید» و «نباید»ها، «بکن» و «نکن»ها؛ این احکام اسلامی -چه فردی و چه اجتماعی- همه برخاستهی از آن معارف است و منطبق بر آن ارزشها است؛ یعنی همهی این تکالیفی که خدای متعال برای فرد مسلِم قرار داده است، نشئتگرفتهی از همان مفاهیم اصلی و معرفتی است و منطبق با مفاهیم ارزشی است و کمککنندهی به صعود در این راه است. خب، این مجموعهای است که در بعثت در واقع به مردم هدیه شد.۱۳۹۹/۰۱/۰۳
سخنرانی نوروزی خطاب به ملت ایران
#تفسیر_رهبری #رهبری #تفسیر
کانال #دین
@hashtagden
#تفسیر_موضوعی #نهجالبلاغه در کلام #امام_خامنهای 6⃣
📜نامه ۳۱
👌موضوع: بنده غیرخودت مباش؛ خدا تو را آزاد آفریده است
آقای «جورج جرداق» نویسنده کتاب نامدار «صوت العداله» - که درباره #امیر_المؤمنین علیهالصّلاةوالسّلام است - بین دو جمله که یکی از امیرالمؤمنین علیهالصّلاة والسّلام صادر شده است و یکی هم از جناب #عمر - خلیفه دوم - مقایسهای میکند. یک وقت چند نفر از استانداران یا ولات زمان جناب عمر پیش ایشان آمده بودند، و چون گزارشی علیه آنها آمده بود، خلیفه را خشمگین کرده بود. خلیفه خطاب به آنها جمله ماندگاری را گفته است: «استعبدتم النّاس و قد خلقهم اللَّه احرارا؟»؛ مردم را به بردگی گرفتهاید؛ در حالی که خدا مردم را آزاد آفریده است؟ جمله دیگری امیرالمؤمنین علیهالصّلاة والسّلام فرموده است که در نهجالبلاغه آمده است و آن این است: «لاتکن عبد غیرک وقد خلقک اللَّه حراً»(۱)؛ بنده غیرخودت مباش؛ خدا تو را آزاد آفریدهاست. «جورج جرداق» بین این دو جمله مقایسه میکند و میگوید جمله امیرالمؤمنین به مراتب برتر از جمله عمر است؛ زیرا عمر به کسانی این خطاب را میکرد که آزادی و حریّت، در دست آنها هیچ تضمینی نداشت؛ چون خود آنها کسانی بودند که عمر میگفت: «استعبدتم النّاس»؛ مردم را به بردگی گرفتهاید. مردم را به بردگی گرفتهاید؛ حالا به آنها آزادی بدهید. این یک طور حرف زدن است؛ یک طور دیگر آن است که امیرالمؤمنین به خود آن مردم خطاب میکند و در حقیقت ضمانت اجرا را در خود کلام میآورد: «لاتکن عبد غیرک و قد خلقک اللَّه حراً»؛ بنده غیر خودت مباش، خدا تو را آزاد آفریده است.
در این هر دو کلام، دو خصوصیت برای «#آزادی» هست که البته کلام امیرالمؤمنین این برجستگی و امتیاز را داراست که ضمانت اجرایی هم دارد. یکی از آن دو خصوصیت، همین است که حریّت جزو فطرت انسانی است - «وقد خلقک اللَّه حراً» - که من حالا درمقایسه بین تفکّر اسلامی و تفکّر غربی، اشارهای به آن میکنم.۱۳۷۷/۰۶/۱۲
بیانات در دانشگاه تربیت مدرّس
#رهبری #تفسیر #تفسیر_رهبری #قرآن
کانال #دین 🌷
@hashtagden 🦋
#تفسیر_موضوعی #نهجالبلاغه در کلام #امام_خامنهای 7⃣
🎤خطبه ۲
👌آزادی بشر؛ پیام همیشگی اسلام برای دنیا
🖋اسلام برای آزادی بشر آمد، هم آزادی از قید و بند فشار دستگاههای مستبد و ظالم بر طبقات گوناگون انسان و ایجاد حكومت عادلانه برای بشر، و هم آزادی از اندیشهها و تصوّرات و اوهام حاكم بر زندگی انسان؛ كه مسیر زندگی انسان را در جهت خلاف مصلحت او باز كرده بود و پیش میبرد. امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) زندگی مردم در محیط ظهور اسلام را، محیط فتنه توصیف كرده است: فی فِتَنٍ داسَتهُم بِاَخفافِها وَ وَطِئَتهُم بِاَظلافِها؛(۱) فتنه یعنی آن فضای غبارآلودی كه چشمهای انسان قادر بر دیدن در آن فضای غبارآلود نیست؛ راه را نمیبیند، صلاح را تشخیص نمیدهد؛ این وضعیّت مردمی بود كه در آن منطقهی پرمحنت و پرملال زندگی میكردند. در كشورهای بزرگ، در تمدّنهای موجود آن زمان هم كه حكومتهایی داشتند، ملّتهایی داشتند، همین وضع به شكل دیگری حاكم بود. اینجور نیست كه فرض كنیم زمان ظهور اسلام جزیرةالعرب مردم بدبختی داشت و دیگران خوشبخت بودند؛ نه، غلبهی حكومتهای جائر و ظالم، نادیده گرفتن شأن انسان و انسانیّت، جنگهای خانمانبراندازی كه میان قدرتها و برای قدرتطلبی به راه انداخته میشد، زندگی مردم را تباه كرده بود. ملاحظهی تاریخ نشان میدهد كه دو تمدّن معروف آن روز، یعنی تمدّن ایران ساسانی و تمدّن امپراتوری رُم وضعیّتی داشتند كه دل انسان به حال تودهی مردم و قشرهای مختلف انسانها كه در آن جوامع زندگی میكردند، میسوزد؛ وضع زندگی آنها زندگی رقّتباری بود، در اسارت بودند. اسلام آمد، انسانها را آزاد كرد؛ این آزادی، نخست در دل انسان و در روح انسان بهوجود میآید؛ و وقتی انسان احساس كرد آزادی را، احساس كرد نیاز به گسستن بندها را، نیروهای او تحت تأثیر این احساس قرار میگیرد و اگر همّت كند و حركت كند، تحقّق عینی آزادی برای او بهوجود میآید؛ اسلام این كار را برای انسانها كرد؛ امروز هم همان پیام هست در همهی دنیا و در دنیای اسلام.۱۳۹۲/۱۰/۲۹
بیانات در دیدار مسئولان نظام و میهمانان کنفرانس وحدت اسلامی
#رهبری
#آیت_الله_خامنه ای
#تفسیر
#آزادی
#غربی
#اسلامی
کانال #دین
@hashtagden
#تفسیر_موضوعی #نهجالبلاغه در کلام #امام_خامنهای 8⃣
✏️قصار ۴۵۶
👌اعتقاد به خدا و کفر به طاغوت؛ معنای آزادی در قرآن
🎤در اسلام مبنای اصلی آزادی انسان، توحید است. البته دوستان بعضی از موارد دیگر را هم ذکر کردند - آنها هم درست است - اما آن نقطهی کانونی، توحید است. توحید فقط عبارت نیست از اعتقاد به خدا؛ توحید عبارت است از اعتقاد به خدا، و کفر به طاغوت؛ عبودیت خدا، و عدم عبودیت غیر خدا؛ «تعالوا الی کلمة سواء بیننا و بینکم الّا نعبد الّا اللّه و لا نشرک به شیئا».(۱) نمیگوید «لا نشرک به احدا» - البته یک جائی هم «احداً» دارد، اما اینجا اعم از آن است - میفرماید: «و لا نشرک به شیئا»؛ هیچ چیزی را شریک خدا قرار ندهید. یعنی شما اگر از عاداتِ بیدلیل پیروی کنید، این برخلاف توحید است؛ از انسانها پیروی کنید، همین جور است؛ از نظامهای اجتماعی پیروی کنید، همین جور است - آنجائی که به ارادهی الهی منتهی نشود - همهی اینها شرک به خداست، و توحید عبارت است از اعراض از این شرک. «فمن یکفر بالطّاغوت و یؤمن باللّه فقد استمسک بالعروة الوثقی»؛(۲) کفر به طاغوت وجود دارد، بعدش هم ایمان به خدا. خب، این معنایش همان آزادی است. یعنی شما از همهی قیود، غیر از عبودیت خدا، آزادید.
بنده سالها پیش در نماز جمعهی تهران، ده پانزده جلسه راجع به همین بحث آزادی صحبت کردم؛ آنجا به یک مطلبی اشاره کردم و گفتم ما در اسلام، خودمان را بندهی خدا میدانیم؛ اما بعضی از ادیان، مردم و خودشان را فرزند خدا میدانند. گفتم این یک تعارف است؛ فرزند خدا هستند و غلام هزاران انسان، غلام هزاران شیء و شخص! اسلام این را نمیگوید؛ میگوید فرزند هر کس میخواهی، باش؛ فقط باید غلام خدا باشی، غلام غیر خدا نباید باشی. عمدهی معارف اسلامی که در باب آزادی وجود دارد، ناظر به همین نکته است.
این حدیث معروفی که هم از امیرالمؤمنین نقل شده، هم ظاهراً از امام سجاد نقل شده، من در ذهنم هست که از امام هادی (علیهالسّلام) هم نقل شده، میفرماید: «أ و لا حرّ یدع هذه اللّماظة لأهلها» - این آزادی است - آیا آزادهای نیست که این متاع پست را - لماظه را، آب بینی یا دهان حیوان پستی را - جلوی اهلش بیندازد؟ خب، تا اینجا چیزی فهمیده نمیشود. معلوم میشود که حُر کسی است که این را جلوی اهلش بیندازد، خودش دنبال این نرود. بعد میگوید: «فلیس لأنفسکم ثمن الّا الجنّة فلا تبیعوها بغیرها»؛(۳) قیمت شما فقط بهشت است. معلوم میشود که برای آن لماظه میخواستند قیمت بپردازند؛ یعنی آن لماظه را میدادند که نفْسِ این را ببَرند، هستی این را ببَرند، هویت و شخصیت این را ببَرند؛ بحث معامله در کار بوده، از آن معامله نهی میکند. اگر بناست معامله کنید، چرا نفستان را در مقابل این لماظه میدهید؟ فقط در مقابل بهشت و عبودیت خدا بدهید. بنابراین نقطهی کانونی، این است. البته یک نقطهی کانونی دیگر هم وجود دارد که عبارت است از همان کرامت انسانی، که همین «فلیس لأنفسکم ثمن الّا الجنّة» آن را نشان میدهد؛ که دیگر حالا وارد این قضیه نشویم.۱۳۹۱/۰۸/۲۳
بیانات در چهارمین نشست اندیشههای راهبردی
#اسلامی
#غربی #آزادی
#تفسیر
#رهبری
کانال #دین 🌷
@hashtagden 🎀
#تفسیر_موضوعی #نهجالبلاغه در کلام #امام_خامنهای 9⃣
🎤خطبه: 27
👌تحمل عقاید غیر اسلامی در جامعه اسلامی
🖋اسلام کفار را و کسانی را که به اعتقاد او معتقد نیستند و از دایرهی عقاید اسلامی بیرونند، در جامعهی اسلامی تحمل میکند، برای آنها حق قائل است، از آنها دفاع میکند، اگر دزدی خانهی آنها را بزند هم، مجازاتش میکند و امنیت و سلامت و بقیهی حقوق اجتماعی را برای آنها هم در صورتی که آنها به شرایط زندگی در این جامعه عمل کنند - که اشاره خواهم کرد - مجرا میداند. در یکی از خطبهها دربارهی هجوم سپاهیان اموی به شهر انبار امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) میفرماید: «بلغنی انّ الرّجل منهم کان یدخل علی المراة المسلمة و الاخری المعاهدة»؛(۱) شنیدم که این غارتگران، این مهاجمین وارد خانهی زن مسلمان یا زن اهل کتاب میشدند که مسلمان نیست و زیور آلات او را از او میگرفتند و دستبند و پا بند او را که طلا بوده، از پایش خارج میکردند. و بعد در آخر همین بیان، امیرالمؤمنین میفرماید که جا دارد اگر انسان مسلمان از این غم بمیرد؛ غمِ تهاجم دشمنان و متجاوزین به خانهی زن مسلمان یا زن یهودی و نصرانی که در زیر سایهی اسلام و در جامعهی اسلامی زندگی میکند. این یک مطلب.
و در کنار این، چند مطلب دیگر را هم باید دانست. اولاً آنچه که اسلام روی او حساسیت به خرج نمیدهد، خود عقیده است، اما آثاری که در عمل آن شخص مترتب بر عقیده بشود و مخالف مصالح نظام اسلامی باشد، چرا، در مقابل آنها حساسیت زیادی را اسلام نشان میدهد. یعنی اگر این شخصی که عقاید حق را قبول ندارد، بر طبق عقاید خود عمل بکند، اما آن عمل به حیثیت جامعهی اسلامی، به امنیت جامعه، به سلامت جامعه، به یکپارچگی جامعه و به دیگر مصالحی که در این جامعه مورد نظر هست، ضربهای نزند، اشکالی ندارد.
۱۳۶۵/۱۲/۰۱
خطبههای نماز جمعه تهران
#رهبری
#تفسیر
#آزادی
#غربی
#اسلامی
#آیت_الله_خامنه ای
کانال #دین 🌷
@hashtagden 🎀