eitaa logo
اینجا با هم باشیم⚘️
484 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
621 ویدیو
28 فایل
سعی دارم در این صفحه ، مطالبی که مینویسم ، عکسهائی که میگیرم و ... را درج کنم تا بماند به یادگار⚘️ #سید_رضا_متولی
مشاهده در ایتا
دانلود
27.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. ، من بود. گاهی وقت ها می شد ساعت ها با هم بودیم و درددل می کردیم. او کسی نبود که دیگر دلش بخواهد  در این بماند ولی ماند و تا زمانی که ماند ، مثمربه ثمر بود. در بودیم، بیرون از نشسته بودیم ،من پشت عراقی ها بودم و مسلم رو به خاکریز عراقی ها روبروی من نشسته بود ،یکدفعه پشت سرهم ، پشت خاکریز ما به نشست. من دیدم مسلم، از زمین بال بال می زند و فریاد می زند ، .... تا گفت ،یا حسین... شانه سمت چپ من از پشت کتف ، ضربه ای بهش خورد که چرخیدم و از پشت سر به زمین افتادم. با این یاحسینی که گفت، من گفتم که حتما دیگر شدم!! صدا زد بلند شدم نگاهش کردم و گفتم چی شده آقامسلم؟! از پشت کتفم ،به اندازه یک کف دست چسبیده بود، را سوزانده و لباس را هم سوراخ کرده و چسبیده بود به کتفم. مسلم این ترکش را دیده بود که به من میخورد‌. خیلی و بود برای نیرو هایش... چقدر این بودند و هنوز هم این محبت هست ، جاری و ساریست... * سی و یکمین
... چقدر این حقیر است همیشه این جمله مرا میداد : #🥺 چند صباح بسیار ناچیزی ، لطف خدا شامل شد و در حاضر شدم و چندین بار از رفتن حتمی جا ماندم!! که نباشد 😓 آماده که نباشی😢 دلت با تو همراه نشود😭 راه و آن پنجره عاشقی به رویت بسته میشود و میبینی که رفیقانت میروند و تو جا میمانی... و حسابی هم ای میشوی که به سر میکنی در این ... حال چندین سال است که تورا میبرند تا سرخط رفتن که فقط مردن است و بس!!! از همان ۹۱ که ناقص تر از قبل شدم ، مسیر برایم باز شد که تمام امیدم به اربعین قوت گرفت و همه چیزهای سخت و درد و... از یاد رفت و تنها ره را ، رفتنی از جنس آنهم در ، مرا امیدوار نمود... حال دستم از هم جداشده! هم که قوز بالا قوز شده این وسط! و رفتن با کرونا که دیگر هیچ...!!! و عجیب این روزها دوباره این شکسته ، ناله اش درآمده و سربه سرم میگذارد.. مسیرم به افتاده و انواع ... نمیخواهم اینجور بروم ، در این اوضاع ، اینجا و.. مرا بکربلا ببر و ببر 🤲 همین! ۱۷ #۱۴۰۰، منتظر ✌️ *** این متن را آنموقع نوشتم... بلطف خدا اربعین ۱۴۰۱ هم مشرف شدم و این قلب هم همراهی کرد🙏 خداقادر است و باز فهمیدم: کو توکلت سید؟ کو توسلت مرد؟ خدایا آنچه که خود مقدر فرمایی ، همان عشق است.. حضرت ارباب، تو خود میدانی که چه میخواهم و کجا.. بحق یاران شهید برایم مقدر فرما🤲 ۳ آذر۱۴۰۱
27.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. ، من بود. گاهی وقت ها می شد ساعت ها با هم بودیم و درددل می کردیم. او کسی نبود که دیگر دلش بخواهد  در این بماند ولی ماند و تا زمانی که ماند ، مثمربه ثمر بود. در بودیم، بیرون از نشسته بودیم ،من پشت عراقی ها بودم و مسلم رو به خاکریز عراقی ها روبروی من نشسته بود ،یکدفعه پشت سرهم ، پشت خاکریز ما به نشست. من دیدم مسلم، از زمین بال بال می زند و فریاد می زند ، .... تا گفت ،یا حسین... شانه سمت چپ من از پشت کتف ، ضربه ای بهش خورد که چرخیدم و از پشت سر به زمین افتادم. با این یاحسینی که گفت، من گفتم که حتما دیگر شدم!! صدا زد بلند شدم نگاهش کردم و گفتم چی شده آقامسلم؟! از پشت کتفم ،به اندازه یک کف دست چسبیده بود، را سوزانده و لباس را هم سوراخ کرده و چسبیده بود به کتفم. مسلم این ترکش را دیده بود که به من میخورد‌. خیلی و بود برای نیرو هایش... چقدر این بودند و هنوز هم این محبت هست ، جاری و ساریست... * سی و دومین @hatef10012
اینجا با هم باشیم⚘️
مختصری از ۶۷/۰۴/۰۴ : مشخص بود که عراق بعد از تصرف فاو و شلمچه در گام بعدی به سراغ جزایر مجنون خواهد
... جواب سلام ، واجب است! و میدانم که قطعا جوابم را دادی که آرام شدم❤️ امروز، است ، همان روزی، که سال ۶۷ تو و همه یارانت ، جانانه با دستانی خالی از این ، ولی پر از ، و مردانگی در مقابل جنایتکاری که همه دنیای شرق و غرب پشت سرش بودند و ناجوانمردانه ترین نبرد را با   آنهم گاز ، برای رزمندگان صادق و پاک رقم زد. چه ایستادانه ، ایستادین و شهادتی برایتان رقم خورد بسان علیه السلام ، آخ بمیرم ... ، و از ... وقتی دیدمت ، در ع بال گشوده بودی... چراکه سیانور در سه نفس ، شوق پروازی مظلومانه میداد و‌ اینکه جسم مطهرت را به رسانیده بودی ، که مصداق این شوی: ، هم حسنی و هم حسینی شدی... امروز ۳۵ سال است که میگذرد که ، ، شده است.. و تو همچنان در حوالی جاده آرمیده ای و زنده تر از زندگانی و گشتی... نمیدانم از چه تعجب کردی که انگشت اشاره را به دندان گرفته ای؟!؟ متعجب شدی از چه؟؟؟ * و....