eitaa logo
باشگاه هواداران کتاب
177 دنبال‌کننده
383 عکس
82 ویدیو
0 فایل
ما دور هم جمع شده‌ایم تا خوب بخوانیم😊 باید زیاد مطالعه کنیم تا بدانیم که هیچ نمی‌دانیم📚 ‌zil.ink/havadaranketab ‌ارتباط با ادمین👇 @mohammadmemarbashi
مشاهده در ایتا
دانلود
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
معرفی_کتاب 👌🏻📚‌‌‌‌‌ ‌ ‌ کتاب به قلم انتشارات ‌‌ ‌ 👇🏻‌‌ تا به دامن ننشیند ز نسیمت گردی دائما دل نگرانم نکند برگردی "چیز عجیبی نیست در زندگی هر آدمی هستند آدم‌هایی که وقتی بر می‌گردند، آدم کمی نگران می‌شود " در بیابان گر به شوق خواهی زد قدم چند کفش خوب حتما با خودت به آنجا ببر "چیز خاصی نیست چون بین راه فراوان است کفش لازم می شود " کردم روانه هر چه داشتم به شهر شاید کز آن میانه یکی شود " معلوم است بحران از زمان حافظ و بلکه قبل‌تر بحران بوده است " *** " فیضاََ لَه " مجموعه تک‌بیتی‌های طنز آلودی از ناصر فیض معاصر است که توسط کتاب قاف به بازار عرضه شده است. ناصر فیض شاعر خوش‌آوازه و محبوب در کتاب فیضاََ لَه ابیات مشهوری از شاعران ایرانی از جمله را نقیضه‌گویی کرده است. یک مصرع از حافظ ، یک مصرع از شاعر امروزی... این شوخی را خیلی از شاعران انجام داده‌اند، اما واقعیت این قضیه این است که شوخی‌های "ناصر فیض" یا همان جنابِ حافیض رنگ و بوی دیگری دارد... این کتاب شامل صد تک‌بیت مشترک حافظ و ناصر فیض به همراه توضیحات شاعرِ طنازِ ما در باره هر بیت است. وی در همین زمینه سروده است: این سخن باور کنید از حُبّ -فرضا- جاه نیست زین معما هیچ دانا در جهان آگاه نیست جز " کتاب "فاضل و " ایضاََ لَه " این کمترین بیش از این هم گر بگردی در نمایشگاه نیست! لطف این اشعار شکی نیست در آن دائم است گرچه لطف دیگران هم گاه هست و گاه نیست! اهالیِ و علاقه‌مندانِ این شاعر را با کتابِ وی می‌شناسند. فیض بوکی که توانست در دوره‌ای که هیچ کتاب‌ادبی موفق به دریافت نشده بود، جایزه کتابِ شایسته فصل را از بیست‌و‌ششمین انتخاب بهترین کتاب فصل از آن خود کند. ، از دیگر آثار جذاب و دلنشین ناصر فیض است. از می‌توان به عنوان کتاب روان و دلچسب در دورهمی‌هایی چون استفاده کرد تا لذت و طنازی که باید را در کنار خانواده تجربه کرد.‌👌🏻 @havadaran_ketab https://ble.im/havadaran_ketab https://eitaa.com/havadaran_ketab
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
👌🏻📚‌‌‌‌‌ ‌ ‌ کتاب به قلم نشر ‌ ‌‌ ‌ 👇🏻 ‌ ‌ ‌تو چراغ آفتابی، گل آفتابگردان نکند به ما نتابی، گل آفتابگردان گل آفتاب ما را، لب کوه سر بریدند نکند هنوز خوابی، گل آفتابگردان؟ نه گلی فقط که نوری، نه که نور بوی باران تو صدای پای آبی، گل آفتابگردان نفس بهار دستت، من و روزگار مستت قدح پر از شرابی، گل آفتابگردان نه گلی نه آفتابی، من و این هوای ابری نکند به ما نتابی، گل آفتابگردان؟ تو بتاب و گل بیفشان، سر آن ندارد امشب که بر آید آفتابی، گل آفتابگردان ‌ *** ‌ سعید بیابانکی از آن شاعران ناب ودرخشان است؛ شاعری با شعرهایی دلنشین در قالب‌های گوناگون؛ از گرفته تا نیمایی، از طنز گرفته تا شعر آئینی؛ همه فن حریف است! ولی آنچه بیشتر دلها و ذهن‌ها را به خود درگیر می‌کند غزل‌های بی نظیر اوست. غزل‌هایی که به عمق جان تو می‌نشیند. ‌ حالا فکر کنید در"چقدر پنجره" چقدر غزل کنار هم ردیف شده است! ۶۰ غزل بی‌نظیر این را محمدحسین نعمتی و علی داودی از میان شعرهای آقا سعید بیابانکی ما انتخاب کرده‌اند. ‌ ما کتابش را با شکایت از زخم زبان‌های دوستان شروع می‌کند: «بيا كه آينه روزگار، زنگاری‌ست بيا كه زخم‌زبان‌های دوستان، كاری‌ست» و در غزل پایانی از ندیدن محبوبش گله دارد: «چندی‌ست خو گرفته دلم با ندیدنت عمری نمانده است، الهی ببینمت!» خواندنی است! در اولویت قرار گرفتنی است! هدیه دادنی است! و مهم‌تر از همه، داشتنی است... ‌ سروده‌های این شاعر عزیز را میشود مشتی از خرمن غزل‌های این روزها دانست که به شما می‌گوید حال امروز این قالب قدیمی بهتر از قصیده‌ها و مثنوی‌ها است. ‌ حال امروز شعر ما، به لطف این غزل ها خوب است👌🏻 ‌ ‌https://t.me/havadaran_ketab https://ble.im/havadaran_ketab https://eitaa.com/havadaran_ketab https://www.instagram.com/havadaran_ketab/
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
👌🏻📚‌‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌کتاب انتشارات به قلم ‌ دل به دلِ که بدَهی، می‌شوی، شاعرِ عاشق، دستت را می‌گیرد و تو را با خود می‌برد به همان‌جا که آمده، همان‌جا که شروع کرده زندگی را: "به دنیا آمدم با گریه‌ای،گویا چنین روزی... به من لبخند زد، لبخند زد چنین روزی اذان صبح بود آری... اذان گفتند در گوشم دل از من برد آن زیبا چنین روزی" بزرگ می‌شود، می‌کند و از همسرش، از عاشقانه‌هایش برایت می‌گوید: "خنده‌هایش کودکانه،گریه‌هایش مادرانه همسر من یک فرشته، از بهشت جاودانه عطر هِل گم می‌شود در عطرِ نابِ دست‌هایش این شرابِ خانگی را دوست دارم ..." شاعر هم دل دارد دیگر.... گاهی می‌شود: ‌ "عمر، آیینه‌ی عذاب شد بعد از تو دلتنگیِ ما شد بعد از تو ای گرم‌ترین سلامِ دنیا! برگرد سرما، سرِ ما خراب شد بعد از تو" کتاب اثر جدید خوش‌ذوق و جوان شیرازی‌تبار، # میلاد_عرفان‌پور است ‌که اشعارش را در سه دفتر گنجانده: دفتر نخست: ‌دفتر دوم: و دفتر سوم: که می‌توان گفت اشعار رباعی ایشان به مراتب قوی‌تر و جذاب‌تر از اشعار دیگر و همچنین باعث شهرت‌شان شده است. خلاصه دل به دل شاعر که بدهی می‌شوی... https://t.me/havadaran_ketab https://ble.im/havadaran_ketab https://eitaa.com/havadaran_ketab https://www.instagram.com/havadaran_ketab/
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
👌🏻📚‌‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌کتاب به قلم انتشارات ‌ ‌ ‌ 👇🏻 ‌‌‌ مصرع ناقص من کاش که کامل می‌شد شعر در وصف تو از سوی تو نازل می‌شد شعر در شأن تو شرمنده به همراهم نیست واژه در دست من آنگونه که می‌خواهم نیست من که حیران تو حیران توام می‌دانم نه فقط من که در این دایره سرگردانم همه ی عالم و آدم به تو می‌اندیشد شک ندارم که هم به تو می‌اندیشد ‌ .... ‌ *** ‌ ‌ ‌آدمی بلد است حال دلش را چطور خوب کند، حتما! هرکسی رگ خواب دلش را بلد است هرچند سرسخت باشد یا در تلاطم روزمرگی‌های سردرگم... حالِ دل که خوب نباشد چاره‌اش می‌شود خوردن! حال دل هر کس با خوردن یک چیز خوب می‌شود. یکی خودش را به خوردن یک فنجان چای/قهوه در فلان دعوت می‌کند. یکی با خوردن تکه‌‌ای حتی بی‌کلام به آرامش می‌رسد. یکی می‌خورد، یکی بستنی و و دیگری.... یکی هم است و می‌خورد!... ‌ ‌مهم این است که مراقب خوردنی‌هایمان باشیم و چیزِ بد به خورد روحمان ندهیم! حتی کتابِ بد! آمده است اساتید قَدَر (!) برای کتاب‌خوان‌های دچار دل‌گرفتگی خفیف تا حاد «شعر» تجویز می‌کنند! بسته به وخامت اوضاع، نوشدارو تا و هم پیش می‌رود! ‌ در این روزهایی که حال دلمان با خوردن هیچ چیز حتی با رعایت پروتکل‌های‌بهداشتی و استفاده از هم خوب نمی‌شود! برای بهبود حال دلمان «شعر» تجویز کنیم! ‌ ، آدمی را رقیق می‌کند و دقتِ در کلمات و گم‌گشتگی لابه‌لای سطرهای آن، گوش و چشم آدم را نسبت به دنیای‌واقعی باز می‌کند. ‌ ‌شعر، «رِقَّتِ قلب» می‌آوَرَد... چیزی که شاید گم‌گشته‌ی دنیای بدْحالِ این روزهایمان باشد... برای رقیق شدن حال دلمان، « » تجویز کنیم! ‌ ‌قبله‌ دلمان را مایل کنیم به سمت «او»یی که عجیب کَم داریمَشْ... ‌ قبله مایل به تو، دومین شامل حدود 25 قطعه است که بیشتر با رویکرد مذهبی و آئینی و در قالب‌های کلاسیک چون ، مثنوی، چهارپاره، و.... سروده شده است. مقدمه کتاب به قلم به رشته تحریر درآمده است. ‌ قبله مایل به تو را بخورید و بخورانید که رقیق می‌کند روح آدمی را... پرسه‌زدن در لابه‌لای کلمات خوش‌ذوقی که همسایه است و اشعارش را مدیون لطف این خانواده می‌داند. https://t.me/havadaran_ketab https://ble.im/havadaran_ketab https://eitaa.com/havadaran_ketab https://www.instagram.com/havadaran_ketab/
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
👌🏻📚‌‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌کتاب به قلم انتشارات ‌ ‌ ‌ 👇🏻 ‌ ‌‌گم کرده ام در غربتی انبوه، انسان را در جنگل پاییز، مفهوم درختان را تقویم های ناگزیرم را بهاری نیست حس می‌کنم هرصبح فروردین زمستان را هفتاد گاو لاغر و هفتاد سال اندوه تعبیر کن ای ! این خواب پریشان را... ‌ *** ‌ در حقیقت ابداع و نوآوری در و آزاد تنها به و و دیگر شعرای این سبک شعری و ادبی مختصر نماند و ما هر روز شاهد رشد و نمایان شدن استعدادهایی درخشان و مستعد در این حوزه هستیم. ‌ در حقیقت شعر نیمایی یا آزاد توانست در مدت زمانی کوتاه مخاطبین خود را پیدا کند و این امر جرأت شاعران این سبک را برای سرودن لوحه‌های ادبی خود با این سبک زیبا دوچندان کرد و این امر به وضوح در دیوان شعر نو "مرور پنجره‌ها" واضح و آشکار است. کما اینکه این نوع سبک مورد ملامت و گاها مذمت شعرای شعر عمودی و سبک قدیم قرار گرفته شده است. ‌ در این کتاب تمام زوایا و موارد تخصصی شعر نو مراعات شده است به گونه‌ای که برخی از صاحب نظران "سید وحید سمنانی" را پدیده‌ای در شعر نو یا نیمایی پنداشتند. ‌ انتخاب لوحه‌های ادبی زیبا و سهل و آسان، فهم آن‌ها را برای هر و و دوستار نو آسان نموده است و این امر، تخصص عزیز در زمینه سرودن را می‌رساند. ‌ را که تصفح نمایید و به غزل های سروده شده آن توجه کنید *عرفان، عشق، وصف زیبایی‌ها و وفاداری* در آن‌ها موج می‌زند و این امر باعث شده که تعداد کثیری از دوستداران و ادب نو این کتاب را مورد مطالعه قرار دهند. ‌ در حقیقت این کتاب و این نوع شعر را می‌توان یک جدید در نو قلمداد کرد چرا که سعی بر آن داشته است که تلفیقی از ادبیات‌نو و آیینی را در ‌سروده‌های خود بکار برد که این امر به نوبه خود باید مورد توجه مخاطبان این عرصه قرار گیرد. ‌ https://t.me/havadaran_ketab https://ble.im/havadaran_ketab https://eitaa.com/havadaran_ketab https://www.instagram.com/havadaran_ketab/
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
👌🏻📚‌‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌کتاب به قلم ترجمه انتشارات ‌ ‌ ‌ 👇🏻 ‌‌ اگر دنیای غرب، شخصیتی مثل داشت، امروز در سراسر دنیا با برگزاری همایش‌ها و تأسیس آکادمی‌ها و پژوهشکده‌ها، به ارزیابی اندیشه‌های او می‌پرداخت و برای بشریت راه نو، نشان می‌داد و همه مراکز و خود را با نصب مجسمه‌ی وی زینت می‌بخشیدند، اما مردم عرب و ، با داشتن این گوهر گرانبهای ناشناخته در میان خود -و از هزار و چهارصدسال پیش تا کنون- متأسفانه نه توانسته‌اند او را بشناسند و نه از اندیشه‌های او در پیشبرد اهداف خود بهره‌مند شوند. «علی یک انسان مافوق بشر است» و کتاب من در واقع قطره‌ای است از دریای عمیق. چه کسی می‌تواند ژرفای را بشکافد و به عمق و حقیقت آن برسد؟ ... ما فقط قطره‌ای از آن را می‌چشیم و یا جرعه‌ای از آب شیرین چشمه‌های آن را می‌نوشیم... همین و بس! ‌ *** ‌ وقتی در آن سال نوشته شد، سر و صدای زیادی در به‌راه انداخت و مورد توجه جمع کثیری از مسلمانان قرار گرفت. ‌ ‌《جورج سمعان جرداق》نویسنده، و متفکر مسیحی لبنانی در مدح، ثنا و تاریخ زندگانی اولین امام شیعیان یک کتاب 5 جلدی را به رشته تحریر درآورده است. این کتاب در سال 1335 توسط انتشارات دارلفکرالاسلامیه در لبنان منتشر شد و میخائیل نعیمه، اندیشمند و شاعر لبنانی مقدمه‌ای بر آن نوشت که جهان اسلام را با شور و شعفی کم نظیر همراه کرد. ‌ این پس از انتشار با استقبال بالا و دور از انتظاری مواجه شد و در مدت زمان کوتاهی به زبان‌های فارسی، هندی و انگلیسی ترجمه شد. مرحوم سید هادی خسروشاهی در سال ۱۳۴۲ این کتاب را به فارسی ترجمه کرد و در ایران به چاپ رسید‌. ‌ او در این کتاب از عدالت امام علی(ع) شروع کرده و آموزه‌های او را با مبانی انقلاب فرانسه قیاس کرده است. در ادامه به بررسی و مقایسۀ دو حکیم تاریخی، یعنی به عنوان حکیم یونان و به عنوان حکیم کوفه پرداخته است. سپس از تاریخِ زندگانی او ‌شروع کرده و دشمنی‌هایی که با شده است را تحلیل می‌کند. و در پایان، اعتباری که ایشان به قومیت عرب بخشیده و هویتی که توسظ او زنده شده است را تک به تک معرفی می‌کند. کتاب، ۵۰ سال پس از انتشار کتاب می‌گوید: در این روزگار نیاز به امام علی(ع) و باورها و مواضع و نقش انسانی و بزرگ و عظیم او و امثال او، از بزرگان حقیقت و توجه به انسان بیش از نیاز هر زمان و دوران دیگری به علی(ع) و امثال اوست. این موضوع را هر انسانی که وجدان بیدار و درک درستی داشته باشد و به امور خواص و عوام به نیکی نظر کند درمی‌یابد، فرق نمی‌کند که این فرد به جهت عقاید و عاداتش از کدام گروه از انسان‌ها باشد و از کدام ملیت باشد و در کجا زندگی کند. ‌https://t.me/havadaran_ketab https://ble.im/havadaran_ketab https://eitaa.com/havadaran_ketab https://www.instagram.com/havadaran_ketab/
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
👌🏻📚‌‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌کتاب گزیده شعر انتشارات گردآورنده کتاب و ‌‌‌ پناهگاهِ جوانی‌های بود. وقتی از برایمان می‌خواند قطره اشکی میهمانِ مرواریدهای چشمانش می‌شد. گاهی برای یاری می‌گریست و در زلف او پیچ و تاب می‌خورد و گاهی خود را لب ایوان می‌دید و از مغازه‌ی «دهین المصطفی» سر در می‌آورد. می‌گفت: شهریار بود و با سروده‌هایش برای معشوقه‌اش می‌بافت. ، متخلص به شهریار اهل استان آذربایجان‌شرقی بود که به زبان‌های فارسی و آذری سروده است. مهم‌ترین اثر او منظومه می‌باشد که در آن از اصالت و زیبایی‌های روستا یاد کرده است. به چشمک این همه مژگان به‌هم مزن یارا/سنین عمر به هفتاد می‌رسد ما را... ‌ ترکی: ایل کئچدی، باهار اولدو،خبر یوخ گولوموزدن سال‌ها گذشت، بهار هم آمد، اما خبری از گل ما نیست. شبیه مرد عاشق‌پیشه‌ای بودم که از شهرش، به دنبال طبابت رفت امّا شهریار آمد... ‌ به مناسبت https://t.me/havadaran_ketab https://ble.im/havadaran_ketab https://eitaa.com/havadaran_ketab https://www.instagram.com/havadaran_ketab/
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
👌🏻📚‌‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌کتاب به قلم انتشارات ‌‌ ‌‌‌ «آنجا که نامی نیست»، با طرح جلدی متفاوت و خلاقانه، آخرین کتاب استاد یوسفعلی میرشکاک است که توسط انتشارات شهرستان ادب چندی پیش روانۀ بازار شده است؛ «آنجا که نامی نیست»، مجموعه‌ای از پنجاه‌ودو عشق‌نوشته است که سرشار از ذوق، سلوک و شهود شخصی میرشکاک است. ‌ را شاید بتوان متفاوت‌ترین بعد از نامید، از تفاوت در نوع نگاه به مقوله‌هایی چون ، عرفان، جامعه تا تفاوت در بیان، سلوک و کاربرد قالب‌های شعری برای بیان عقیده و جهان‌بینی‌اش. ‌ میرشکاک در مقدمۀ «آنجا که نامی نیست» می‌گوید: مقدمه را من باید بنویسم. مانده‌ام متحیر که چه بنویسم؟ در آستان زمستان عمر، در میان مجاز و حقیقت، متردد ماندن و ناخواسته دل‌بستن و به ناگزیر دل‌بریدن، تقدیر فردی من بوده است؛ که تا به یاد می‌آورم خود را، جنونمند به یاد می‌آورم. و آنجا که جنون و فقر همتافت می‌شوند، از کاری بر نمی‌آید؛ مگر غزلی چند گفتن و زندگی را برآشفتن و او را سرگردان‌تر و خسته‌تر از همیشه به انزوا راندن. ‌ دو خورشیدیم هر یک در شبی تاریک زندانی طلوعی توأمان را آرزومندان پنهانی حضوری گرمدر سرمای شرم و تلخ ناممکن غیابی سرد با درد دریغ و داغ حیرانی تنی پا تا به سر خواهش، دلی فرجام فرسایش سری افتاده پیش تیغ تقدیر مسلمانی چواخگرپای تا سر التهاب لحظۀ آخر که از ما می‌کند گل جامۀ خاکسترافشانی علاج عشق ممنوعی که ما داریم، خاموشی در آوار فراموشی‌ست زیر با ویرانی چه دست‌آورد هنگفتی‌ست آهی برنیاوردن مبادا سربرآرد تهمت آلوده‌دامانی هرازگاهی نگاهی، ترجمان دوری راهی که طی خواهیم کرد آن را به پای نابه‌سامانی سراپا انتظار وصل بی‌فصلیم در سالی که تا گردن فرومانده‌ست در برف زمستانی رها در باد همچون قاصدک دل‌خوش به پیغامی که پایان می‌پذیرد بی‌گمان روز پریشانی من و امید سقفی گرچه بی‌روزن، ولی با تو چمان تا مرگ در آیینه‌های باغ عریانی چه کردی با دلم ای عشق! ای رسوایی روشن! که شد سیمرغ من تاریکی سردرگریبانی ‌ https://t.me/havadaran_ketab https://ble.im/havadaran_ketab https://eitaa.com/havadaran_ketab https://www.instagram.com/havadaran_ketab/