eitaa logo
حیات قلم
1.4هزار دنبال‌کننده
793 عکس
350 ویدیو
39 فایل
🌿🌿 اینجا محلی است برای نشر آثار داستانی اساتید و فارغ التحصیلان «انجمن هنری باغ انار» 🌹نشانی گروه: https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741 🔸نمایشگاه انجمن: @ANARSTORY http://www.6w9.ir/msg/8113423 :ناشناس
مشاهده در ایتا
دانلود
به قلم بانو طوبی✍ تازه یاد گلی افتاد که گوشه موهایش بود. نگاهی به مینو انداخت. مینو چشمکی به معنای تأیید، تحویلش داد. رز سفید را از میان موهایش بیرون کشید. گلبرگ‌هایش را با شستش نوازش کرد. -ببخشید بدون اجازه صاحبش بود. جلوتر رفت، آن‌قدر نزدیک که دستش به لبه کت کیان برسد. رز سفید را سر جیبش گذاشت، کنار همان دستمال قرمز. -خب دیگه! برگشت به صاحبش، حلال شد. درحالی‌که می‌خندید، عقب‌ عقب فاصله گرفت. کیان ای جانم گویان، گل را برداشت و بو کرد. آرش قهقهه زد. از شدت خنده ،دستش را روی ران پایش کوبید. - ستاره رو نکرده بودی‌ها! دل این کیان بیچاره رو شیش‌دونگ به نام خودت زدی. کیان رز سفید را بین انگشتانش چرخاند. سرش را به معنای تایید تکان داد. -آی گفتی! آی گفتی! از شش‌دونگ هم یه چیزی اون‌ور تره... خوش به حال دل من امشب... جمله‌ی آخرش را به سبک ترانه‌ و بلند خواند. به‌طوری‌که چندنفری برگشتند و به آن‌ها خیره شدند. ستاره نخودی خندید. مینو بادی به غبغب انداخت. کیان که از حس خوانندگی‌اش بیرون آمد،گردنش را کج کرد. -پری خانم، نمی‌گن ما کی دوباره می‌تونیم ببینیمشون؟ آرش دستش را روی شانه‌ی کیان گذاشت. -اگه فکر کردی این‌طوری می‌تونی ازش شماره بگیری، کور خوندی داداش... تا هفت خوان رستمو رد نکنی، خبری نیست. کیان خودش را مظلوم نشان داد و چشمکی به آرش زد. -ای بابا! نمیشه حالا براما تخفیف قائل بشن؟ مینو وسط حرفشان پرید: «ستاره داره دیر میشه‌. من می‌رم ماشینو بیارم جلو. زودتر بیا...» ستاره دستش را به بند کیفش آویزان کرد. «ممنون بابت امشب. خیلی باغ باصفاییه... همه چی جور بود.» آرش احساس کرد باید جمع سه‌نفره را ترک کند. خیلی کوتاه خداحافظی کرد و رفت. ستاره معذب بود. -خب دیگه من برم. کیان بدون مقدمه گفت: «اگه دلم برات تنگ شد، چه‌کار کنم؟» هول شد. «شما... خیلی لطف دارین... اگه مهمونی بود و من تونستم بیام... خوشحال می‌شم ببینمت.» کیان تسلیم شد. -باشه.. هرچی تو بگی. به چشمان قهوه‌ای ستاره زل زد. -آرش راست می‌گه برا خودت ملکه‌ای! همه دخترای امشب یه طرف،تو هم یه طرف. رز سفید را بوسید و دوباره سرجیبش گذاشت.