eitaa logo
『 حضرت‌عشق 』🇵🇸
288 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
1.1هزار ویدیو
31 فایل
بسم‌رب‌المهدے🌿•• سربازان‌امام‌زمان (عج‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشـریف) ازهیچ‌چیزجزگناهان‌خویش‌نمی‌هراسند ッ♥️ -شهید‌آوینی🕊 بخون‌از‌ما🗒 『 @sharayet_hazraateeshgh313https://daigo.ir/secret/991098283 گَـــر سخـنی باشــد‌👆🏼…
مشاهده در ایتا
دانلود
☀️امیرالمومنیݩ (ع) می‌فرمایند: 🌥 عیب تو تا آنگاه 🌥 که روزگار با تو هماهنگ باشد 🌥 پنهان است. [نهج‌البلاغه-حکمت۵۱] ☁️☀️☁️ [@hazraate_eshgh]
🌿🙃 اگر پیام شهیدان را 📝 به گوش جان بشنویم، ✨ دچار ترس و اندوه نخواهیم شد✨ و پیام شجاعت✨ و اقدام برای ما به ارمغان خواهد آمد.✨ [۱۳۹۷/۷/۴ – رهبر انقلاب] ______________ خۅش بہ حال دِل مَن مِثلِ تۅ آقا دارد 🌿🙃 @hazraate_eshgh
@bikalamm ڪانال خوب👆😉
°|🖇♥️|° °•| ؛ اما پر از حࢪف ناگفتہ...|•° 🎶پلے لیست بے‌ڪلام و ... 🎆مجموعہ تصاویࢪ و... اینجا همہ چے ...♡ ...♡ @bikalamm
|• ♥️↓ در یادداشتے بہ دوستان بسیجے خود مینویسـد 🖇 : چہ‌ مےشود روزے امن‌ و امان شود و ڪاروان راهیـان نور مثل شلمچـہ و فڪہ بہ سمت حلب و دمشـق راه بیفتـد ...😍❤️ فڪرش را بڪن !🙃 راه میروے و راوے میگویـد :😭 اینجا قتلگاه است ؛💔 یا بالاے همین صخره نیروها را رصد میڪرد و ڪمین خورد✨ . آخرین لحظات زندگی‌اش را اینجا در خون خودش غلتیـده بود ... !😭 یا اینجا عباس وار پر ڪشید :)💚☺️ را ... همین‌جا سرش بالاے نیزه رفت !❤️😭 در این دشت با یارانش پر ڪشید :)😔🕊 عجب‌حـال‌وهـوایے می‌شود ڪاروان‌راهیان‌نور‌ مدافعین حـرم عجـب حـال و هـوایـے ... ✨ :) ! ______________ اے دݪ اگـڔ عـاشقے دڔ پے دݪداڔ بـاش 👇🍃🌸 @hazraate_eshgh
امیرالمؤمنین (ع) در توصیف مظلومیت حضرت مهدی (عج) می فرمایند: [صاحب این امر رانده شده و رها شده و یگانه و تنهاست.]💔 (بحارالانوار، جلد۵۱) مهم ترین علت غیبت امام زمان (عج) این است که کسی خواهان ظهور ایشان نیست 😔 و همان طور که مردم زمان سایر اهل بیت امامان خود را تنها گذاشتند ما نیز امام زمان مان را به دست فراموشی سپرده ایم.🥀 #به_وقت_امام_زمان 🖤 🌿✨💚🌸 https://eitaa.com/hazraate_eshgh
میگن آدمے ڪه دلتنگه هر چقدر هم راه بره خسته نمے شه...!💛 اون وقت شما میپرسید چه جوری هشتاد کیلومتر رو پیاده میریم؟!🙃 ما دلتنگ اربابیم...♥️ #دلتنگ‌ارباب #شب_جمعه❤ __________________ اے دݪ اگـڔ عـاشقے دڔ پے دݪداڔ بـاش 👇🍃🌸 @hazraate_eshgh
💙 و‌ای کسی که در برابر قدر و منزلتت تمام منزلت‌ها کوچک است، بر محمد و آلش درود فرست و ما را در پیشگاهت گرامی دار [قسمتی از دعای پنجم صحیفه سجادیه] __________________ اے دݪ اگـڔ عـاشقے دڔ پے دݪداڔ بـاش 👇🍃🌸 @hazraate_eshgh
بِــسْـمِـ الـرَّبِ الزّینَــب.س. قسمت مى توانى ببینى که اکنون حسین چه مى کند.... را به سمت ! دشمن پیش مى راند، یا شمشیر را دور سرش مى گرداند... و به سپاه دشمن مى برد یا و نیزه را از اطراف خویش دفع مى کند،.. یا سپر به دشمن مى ساید، یا در محاصره نامردانه سیاهدلان چرخ مى خورد، یا به ضربات نابهنگام اما هماهنگ عده اى ، از اسب ... آرى ، لحن این لاحول ، آهنگ فرو افتادن خورشید بر زمین است. تو ناگهان از زمین کنده مى شوى... و به سمت پر مى کشى و از فاصله اى نه چندان دور، را مى بینى که بر گرد سوار فرو افتاده خویش مى چرخد،... و با هجمه هاى خویش ، دشمن را بازتر مى کند. چه باید بکنى ؟ حسین به در خیمه داده است... اما دل ، تاب و قرار ماندن ندارد... و دل مگر حسین است و فرمان مگر غیر از فرمان ؟ اگر پیش بروى فرمان پیشین حسین را نبرده اى و اگر بازپس بنشینى ، تمکین به این دل حسینى نکرده اى. کاش حسین چیزى بگوید.. و به کلام و را روشنى ببخشد. این صداى اوست که خطاب به تو فریاد مى زند: _✨دریاب این کودك را! و تو چشم مى گردانى... و را مى بینى که بى واهمه از هر چه سپاه و لشکر و دشمن به سوى حسین مى دود... و پیوسته را صدا مى زند. تو جان گرفته از فرمان حسین ، تمام توانت را در پاهایت مى ریزى و به سوى کودك خیز بر مى دارى.... صداى تو را مى شنود... و حضور و تعقیب را در مى یابد اما بنا ندارد که گوش جز به دلش و سر جز به حسینش بسپارد.... وقتى تو از پشت ، پیراهنش را مى گیرى و او را بغل مى زنى ، گمان مى کنى که به چنگش آورده اى و از رفتن و گریختن بازش داشته اى . اما هنوز این گمان را در ذهن مضمضه نکرده اى... که او چون ماهى چابکى از تور دستهاى تو مى گریزد.. و خود را به امام مى رساند. در میان ، نیست... این را و هر دو مى گویند.... پس ناگزیرى که در چند قدمى بایستى و ببینى که شمشیرش را به قصد حسین فرا مى برد و ببینى که نیز دستش را به از امام بلند مى کند... و بشنوى این کلام کودکانه عبداالله را که: _✨تو را به عموى من چه کار اى خبیث زاده ناپاك! و ببینى که ، سبعانه فرود مى آید و از دست نازك عبور مى کند،... آنچنانکه دست و بازو به پوست ، مى ماند. و بشنوى نواى (وا اماه ) عبداالله را که از اعماق جگر فریاد مى کشد... و را به مى طلبد. و ببینى که چگونه حسین او را در آغوش مى کشد... و با کلام و نگاه و نوازش تسلایش مى دهد: _✨صبور باش عزیز دلم! پاره جگرم ! زاده برادرم ! به زودى با پدرت دیدار خواهى کرد و آغوش پیامبر را به رویت گشاده خواهى یافت و... و ببینى ... نه ... دستت را به روى چشمهایت بگذارى تا نبینى که چگونه دو پیکر و به هم دوخته مى شود.... حسین تو اما با اینهمه زخم ، هنوز ایستاده مانده است... ناى دوباره برنشستن بر اسب را ندارد اما اسب را تکیه گاه کرده است تا همچنان برپا بماند. آنچه اکنون براى تو مانده ، غرق به خون عبداالله است و خون آلوده حسین. تلاش مى کند که از تو و خیمه ها بگیرد... و جنگ را به میانه میدان بکشاند. اما کدام جنگ ؟ جسته و گریخته مى شنوى که او همچنان به دشمن خود پند مى دهد، نصیحت مى کند... و از عواقب کار، برحذرشان مى دارد. و به روشنى مى بینى که ضارب و مضروب خویش را انتخاب مى کند. از سر تنى چند مى گذرد و به سر و جان عده اى دیگر مى پردازد. اگر در جبین نسلهاى آینده کسى ، نور مى بیند، از او ... اثری از ✍سیدمهدی شجاعی __________________ اے دݪ اگـڔ عـاشقے دڔ پے دݪداڔ بـاش 👇🍃🌸 @hazraate_eshgh