eitaa logo
❣کمال بندگی❣
1.7هزار دنبال‌کننده
14.3هزار عکس
6.4هزار ویدیو
38 فایل
اگــر یـکــ نــفـر را بـه او وصـل کــردی برای سپاهش تــــــو ســــــــردار یـــاری 💫یا صاحب الزمان💫 🌹کپی با ذکر صلوات آزاد است🌷🌼 @kamali220 🌹ارتباط با مدیر↖️↖️ ادمین تبادل↙️↙️ @Yare_mahdii313
مشاهده در ایتا
دانلود
✨﷽✨ 🌼ملاقات یکی از پیامبران با دو مُرده مختلف ✍امام باقر (علیه السلام) فرمود: یکی از پیامبران بنی اسرائیل عبور می کرد، دید مرد مؤمنی در حال جان دادن است، ولی نصف بدنش در زیر دیواری قرار گرفته، و نیمی در بیرون دیوار است، و پرندگان و سگها بدن او را متلاشی کرده اند و می درند، از آنجا گذشت، در مسیر راه خود دید یکی از امیران ستمکار آن شهر مرده است، جنازه او را بر روی تخت نهاده اند و با پارچه ابریشم کفن نموده اند، و در اطراف تخت، منقل هائی نهاده اند که بوی خوش عودهای خوشبو از آنها برخاسته است. آن پیامبر به خدا متوجه شد و عرض کرد: خدایا من گواهی می دهم که تو حاکم و عادل هستی و به کسی ظلم نمی کنی، این مرد (مرد اولی) بنده تو است و به اندازه یک چشم به هم زدن، برای تو شریک نگرفته، مرگ او را آن گونه (با آن وضع رقبت بار) قرار دادی و این (امیر) نیز یکی از بنده های تو است که به اندازه یک چشم به هم زدن به تو ایمان نیاورده است؟ (آن چیست و این چیست؟) خداوند به او وحی کرد: ای بنده من! همان گونه که گفتی حاکم و عادل هستم و به کسی ظلم نمی کنم. آن (مرد اولی) بنده من، نزد من گناهی داشت، مرگ او را با آن موضوع قرار دادم تا مجازات گناه او این گونه انجام گیرد، و وقتی که مرد، هیچ گونه گناهی در او بجای نماند، ولی این بنده من (امیر) که کار نیکی در نزد من داشت، مرگ او را با چنین وعضی قرار دارم، تا پاداش کار نیک او را داده باشم و هنگام مرگ نزد من هیچگونه نیکی (و طلب) نداشته باشد. 📚اصول کافی، ج ۲، ص۴۴۶، باب عقوبه الذنب، حدیث۱۱ @hedye110 🎁🎁🎁🎁🍃
💌 با تکانِ پرچمت تسخیر کردی باد را دلنشین کردی هوای نیمهٔ مرداد را حالِ شیرینِ زیارت‌نامه خواندن در حرم می‎کشاند سمتِ مشهد عاقبت فرهاد را با نگاهِ مهربانت ضامن آهو شدی بعد از آن کردی اسیرِ خود دلِ صیاد را حوضِ سقاخانه‎ات دارالشفایِ عالم است کرده بینا یک نگاهت ، کورِ مادرزاد را باز می‎خواهم که مهمانِ تو باشم مهربان باز می‎خواهم ببوسم پنجره فولاد را پادشاهِ کشورِ عشقی و من از این به بعد می‎گذارم رویِ مشهد نامِ عشق‌آباد را السلام علیک یا علی بن موسی الرضا .. التماس دعا .. @hedye110 🎁🎁🎁🍃
🌸 اینم یک نوع (شهادت) هست‼️ 🔹روزی که جوادی آملی خاک بر سر ریخت! 🔹هنگام دفاع مقدس آیت‌الله جوادی آملی مشرف شده بودند تا ملاقاتی با بسیجیان داشته باشند؛ در میان رزمندگان، نوجوان باصفایی بود که ۱۴ سال داشت. 🔹پایین ارتفاع چشمه‌ای بود و باران گلوله از سوی عراقی‌ها می‌بارید؛ لذا فرماندهان گفتند برای هم به آنجا نروید. بالا بنشینید و همانجا تیمم کنید. 🔹هنگامی که آیت‌الله جوادی تشریف آوردند، دیدند که آن نوجوان ۱۴ ساله داشت به سمت می‌رفت برای وضو. بسیجیان هر چه فریاد زدند نرو خطرناک است، آن گوش نکرد. 🔹آخر متوسل شدند به این عالم وارسته، حضرت آیت‌الله جوادی آملی که آقا! شما کاری بکنید. آقا نوجوان را صدا کردند که کجا می‌روی؟ گفت میروم پایین وضو بگیرم. گفتند پسر عزیزم! پایین خطرناک است. فرماندهان گفتند می‌توانی کنی. شما تکلیفی ندارید. همان نماز با تیمم کافی است. 🔹نوجوان نگاهی بسیار زیبا به چشمان مبارک این بزرگوار کرد و لبخند زیبایی زد و گفت بگذارید حاج آقا نماز آخرمان را با حال و رفت وضو گرفت و یک نماز باحالی خواند و برگشت. 🔹دقایقی بعد قرار بود عده‌ای از بسیجیان بروند جلو و با درگیر شوند. اتفاقا یکی از آنها همین نوجوان ۱۴ ساله بود. یکی دو ساعت بعد آیت‌الله را صدا کردند و گفتند حاج آقا بیاید پایین ارتفاع. دیدند جنازه‌ای آوردند. آیت‌الله جوادی آملی نشستند و دیدند همان نوجوان با همان لبخند زیبا و رفته. 🔹آیت‌الله جوادی آملی کنار روی خاک نشستند، از سر برداشتند و خاک بر سر مبارکشان ریختند و گفتند: جوادی! فلسفه بخوان؛ جوادی! عرفان بخوان. امام به اینها چه یاد داد که به ما یاد نداد؟! 🔹من به او می گویم نرو و او می گوید بگذار نماز را با حال بخوانم. تو از کجا می دانستی که این نماز، نماز آخر توست؟! ‎‌‌‌ 👈 کانال طریق السلوک @hedye110 🌹🌹🌹🌹🍃🌹🍃
🔹امام علی علیه السلام فرمـودند: 🔴قلب ها و قسی نمی‌شود،مگر به خاطر کثرت گناه😔 📚بحارالانوار،جلد60،صفحه73 @hedye110 🎁🎁🎁🍃
💌 قدرت ناشناخته انسان @hedye110 🎁🎁🎁🍃🍃
عبّاس بر اسب سوار مى شود و همراه بيست نفر از ياران به سوى سپاه كوفه حركت مى كند. او پسر على(ع) است، شير بيشه ايمان است، مى غرّد و مى تازد. او مى داند چگونه اين سپاه بزرگ را متوقّف كند، او از دشمن نمى هراسد، عشقى بزرگ در قلب اوست، او به راه خود ايمان دارد، با اراده اى راسخ و شجاعتى عجيب به قلب سپاه مى تازد. او مستقيم به سوى عمرسعد مى رود. صداى عبّاس در صحراى كربلا مى پيچد. بيش از سى هزار نفر، يك مرتبه، در جاى خود متوقّف مى شوند: "شما را چه شده است؟ از اين آشوب و هجوم چه مى خواهيد؟". سپاه كوفه وقتى مى بينند عبّاس اين گونه پيش مى آيد، مى ترسند، سپاهى كه به عشق پول و جايزه به ميدان آمده است زود رنگ مى بازد و زود ترس بر دلشان مى نشيند، عمرسعد دستور مى دهد سپاه متوقّف شود. عمرسعد در پاسخ مى گويد: "سخن ما اين است كه يا با يزيد بيعت كنيد و ولايت او را بپذيريد يا آماده جنگ باشيد". عبّاس جواب مى دهد: "صبر كنيد تا پيام شما را به حسين(ع) برسانم و جواب بياورم". اكنون عبّاس به سوى حسين(ع) برمى گردد و يارانش در مقابل لشكر مى ايستند. عبّاس به سوى خيمه ها مى رود. من به اين نكته فكر مى كنم، عبّاس(ع) جوابى به عمرسعد نمى دهد، او مى داند حسين(ع) هرگز بيعت با يزيد را نمى پذيرد، امّا از پيش خود جوابى نمى دهد، او نزد حسين(ع) باز مى گردد تا جواب را از او بگيرد، اين نهايت ادب و احترام است. عبّاس نزد حسين(ع) مى آيد و سخن عمرسعد را بازگو مى كند، حسين(ع)مى گويد: "عبّاسم! به سوى اين سپاه برو و از آن ها بخواه تا يك شب به ما فرصت بدهند. ما مى خواهيم شبى ديگر با خداى خويش راز و نياز كنيم و نماز بخوانيم. خدا خودش مى داند كه من چقدر نماز و سخن گفتن با او را دوست دارم". عبّاس به سرعت باز مى گردد. همه نگاه ها به سوى اوست. به راستى، او چه پيامى آورده است؟ او در مقابل سپاه كوفه مى ايستد و مى گويد: "مولايم حسين از شما مى خواهد كه امشب را به ما فرصت دهيد". سكوت همه جا را فرا مى گيرد. پسر پيامبر يك شب از آنان فرصت مى خواهد! عمرسعد با فرماندهان خود مشورت مى كند و سپس دستور عقب نشينى مى دهد. آنان قرار مى گذارند كه فردا صبح زود، جنگ را آغاز كنند. فردا روز عاشوراست، با طلوع آفتاب جنگ آغاز خواهد شد. وقتى سپاه كوفه به اردوگاه خود بازمى گردند، عبّاس و همراهانش نيز به سوى خيمه ها باز مى گردند. 🌹 eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
👌 نکته ی امروز 👌♥️ فقط ۲ چیز تو دنیا هست که باید نگرانش باشی: این که ببینی سالمی یا مریضی! اگه سالمی که نگرانی نداره... اگه مریضی ۲ چیز هست که باید نگرانش باشی: این که میمیری یا زنده میمونی! اگه زنده میمونی که نگرانی نداره... اگه میمیری ۲ چیز هست که باید نگرانش باشی: این که میری بهشت یا جهنم! اگه میری بهشت که نگرانی نداره! اگه میری جهنم.... اونجا اونقدر آشنا میبینی که اصلاً جای نگرانی نیست!😐 پس هیچ چیز ارزش نگرانی نداره😁 شاد باش...!😑 @hedye110 🎁🎁🎁🎁🍃
وَيُزْهِقُ الْباطِلَ وَيَنْهي عَنْهُ، وَلاتَأْخُذُهُ فِي الله لَوْمَةُ لائِمٍ. أَوَّلُ مَنْ آمَنَ بِالله وَ رَسُولِهِ (لَمْ يَسْبِقْهُ إِلَي الْايمانِ بي أَحَدٌ)، وَالَّذي فَدي رَسُولَ الله بِنَفْسِهِ، وَالَّذي كانَ مَعَ رَسُولِ الله او نادرستي را نابود كند و از آن بازدارد. در راه خدا نكوهش نكوهش گران او را از كار باز ندارد. او نخستين مؤمن به خدا و رسول اوست و كسي در ايمان، به او سبقت نجسته. و همو جان خود را فداي رسول الله نموده و با او همراه بوده است تنها اوست كه همراه رسول خدا عبادت خداوند مي كرد منابع: 1. مصباح المتهجد وسلاح المتعبد، شيخ طوسي، به تصحيح اسماعيل انصاري زنجاني، ص694 2.اقبال الاعمال: رضي الدين ابوالقاسم علي بن موسي بن طاووس ص461 3. مصباح كفعمي ص695 4.بحارالانوار علامه ملا محمّد باقر مجلسي ج97،ص112 🍀🍀🍀🍀 وَلا أَحَدَ يَعْبُدُالله مَعَ رَسُولِهِ مِنَ الرِّجالِ غَيْرُهُ.أَوَّلُ النّاسِ صَلاةً وَ أَوَّلُ مَنْ عَبَدَالله مَعي. أَمَرْتُهُ عَنِ الله أَنْ يَنامَ في مَضْجَعي، فَفَعَلَ فادِياً لي بِنَفْسِهِ. و جز او كسي چنين نبود. اولين نمازگزار و پرستشگر خدا به همراه من است. از سوي خداوند به او فرمان دادم تا [در شب هجرت] در بستر من بيارامد و او نيز فرمان برده، پذيرفت كه جان خود را فداي من كند. منابع: 1. مصباح المتهجد وسلاح المتعبد، شيخ طوسي، به تصحيح اسماعيل انصاري زنجاني، ص694 2.اقبال الاعمال: رضي الدين ابوالقاسم علي بن موسي بن طاووس ص461 3. مصباح كفعمي ص695 4.بحارالانوار علامه ملا محمّد باقر مجلسي ج97،ص112 ❤️❤️❤️❤️🌹🌹🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🎁 🎁🎁🎁🎁 @hedye110
چندتا کانال داریم همشون نابِ نابِ نابن ❤️❤️❤️❤️🍃🍃🍃🍃 همه رو باهم داشته باشی مابقی کانالهات رو حذف میکنی🌹🌹🌹🌹 @aksneveshtehEitaa بهترین عکس نوشته ها👆👆 @hedye110 اگه میخوای به کمال بندگی برسی👆👆 @shohada_vamahdawiat اُنس با شهدا و امام زمان(عج)👆👆 @delneveshte_hadis110 پُرِ دلنوشته و حدیث 👆👆 @khandeh_kadeh کمی هم خنده لازمه👆👆👆 @mosbat_andishi کمی هم مثبت اندیشی باش👆👆 همه دعوتید 🌹🌹🌹🌹🌹
🔺نصب کتیبه «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَهِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ» در حرم مطهر رضوی به مناسبت @hedye110 🍃🍃🌹🌹
‌‌   🌷مهدی شناسی ۲۶🌷 ◀️"ﺷﻨﺎﺧﺖ ﺍﺻﻮﻟﯽ ﺍﻣﺎﻡ،ﯾﻌﻨﯽ ﭼﺸﯿﺪﻥ ﻭ ﺑﺎﻭﺭ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺍﯾﺸﺎﻥ." ◀️ﺩﺭﺳﺖ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺁﻥ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻭ ﺷﻤﺎ ﺑﮕﻮﯾﻨﺪ ﺷﻤﺎ ﺑﺪﻭﻥ ﻭﺟﻮﺩ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭ ﺑﻪ ﺩﻧﯿﺎ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﯾﺪ،ﻫﺮﮔﺰ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﯿﻢ ﺑﭙﺬﯾﺮﯾﻢ؛ﭼﻮﻥ ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭ ﺑﺎ ﻭﺟﻮﺩ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ،ﺑﻪ ﺑﺎﻭﺭ ﺟﺎﻧﻤﺎﻥ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ. ◀️ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺑﺎﯾﺪ ﻫﻤﯿﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﺑﺸﻨﺎﺳﯿﻢ؛ﯾﻌﻨﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺪﺍﻧﯿﻢ:"ﻟﻮ ﺑَﻘﯿَﺖِ ﺍﻷ‌ﺭﺽُ ﯾَﻮﻣﺎً ﺑِﻼ‌ ﺇﻣﺎﻡٍ ﻣِﻨَّﺎ  ﻟَﺴَﺎﺧَﺖ ﺑِﺄﻫﻠِﻬَﺂ".    ◀️ﺁﯾﺎ ﺷﻨﺎﺧﺖ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭ،ﺩﺭ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﮐﻮﺩﮐﯽ ﺩﺭ ﺩﺍﻣﻦ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺑﺰﺭﮒ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ،ﺑﺎ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺑﺪﻭﻥ ﺁﻥ ﻫﺎ ﺑﺰﺭﮒ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺳﺎﻝ ﻫﺎ ﯾﮑﯽ ﺭﺍ ﺟﻠﻮﯾﺶ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻭ ﮔﻔﺘﻪ ﺍﻧﺪ ﺍﯾﻦ،ﭘﺪﺭ ﯾﺎ ﻣﺎﺩﺭ ﺗﻮﺳﺖ،ﯾﮑﯽ ﺍﺳﺖ؟! ◀️ﺁﯾﺎ ﺷﻨﺎﺧﺖ ﻭ ﻋﻼ‌ﻗﻪ ﯼ ﺁﻥ ﺩﻭ ﻧﻔﺮ ﻣﺜﻞ ﻫﻢ ﺍﺳﺖ؟!ﺁﯾﺎ ﻓﺪﺍﮐﺎﺭﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺁﻥ ﻫﺎ ﺩﺭ ﻫﺮ ﺩﻭ ﯾﮑﺴﺎﻥ ﺍﺳﺖ؟! ◀️ ﻧﻔﺮ ﺍﻭﻝ ﺣﺎﺿﺮ ﺍﺳﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﻫﺮ ﮔﻮﻧﻪ ﻓﺪﺍﮐﺎﺭﯼ ﺑﮑﻨﺪ،ﭼﻮﻥ ﻭﺟﻮﺩ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﻣﺪﯾﻮﻧﺸﺎﻥ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺪ؛ﻭﻟﯽ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﻓﻘﻂ ﺩﺭ ﺣﺪِّ ﺳﻼ‌ﻡ ﺻﻮﺭﯼ ﻭ ﭼﻨﺪ ﮐﻠﻤﻪ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﺑﺎ ﺁﻥ ﻫﺎ ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﺑﺮﻗﺮﺍﺭ ﮐﻨﺪ.ﭘﺲ ﺗﻔﺎﻭﺕ ﺩﺭ ﺷﻨﺎﺧﺖ،ﺳﺒﺐ ﺗﻔﺎﻭﺕ ﺩﺭ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﺍﺳﺖ. ◀️ﻓﻘﻂ ﺩﺍﻧﺴﺘﻦ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺍمام مهدی ﺍﻣﺎﻡ ﻣﺎﺳﺖ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎ ﺑﻪ ﺩﻧﯿﺎ ﺁﻣﺪﻩ-ﺍﮔﺮ ﭼﻪ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩﯼ ﺻﺤﯿﺢ ﺍﺳﺖ-ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﻔﻬﻤﯿﻢ ﻫﺮ ﺑﺨﺶ ﺍﺯ ﮐﻤﺎﻝ ﺩﺭ ﻭﺟﻮﺩ ﻣﺎ،ﺩﺭ ﺍﯾﺠﺎﺩ،ﺁﺛﺎﺭ ﻭ ﺍﺑﻘﺎﯼ ﺁﻥ،ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎ،ﺑﺮﺯﺥ ﻭ ﻗﯿﺎﻣﺖ،ﻫﻤﻪ ﻃﻔﯿﻞ ﻭﺟﻮﺩ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ ﺍﺳﺖ،ﺍﺛﺮﺍﺕ ﻭﺟﻮﺩﯾﺸﺎﻥ ﻫﺮﮔﺰ ﯾﮑﺴﺎﻥ ﻧﯿﺴﺖ. ◀️ﺍﮔﺮ ﺍﯾﻦ ﻧﮑﺎﺕ ﺭﺍ ﺧﻮﺏ ﺑﻔﻬﻤﯿﻢ،ﻣﺤﺎﻝ ﺍﺳﺖ ﺑﺎ ﺍﻣﺎﻡ ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﻢ. ◀️ﺩﻟﺒﺴﺘﮕﯽ ﻭ ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﺑﺎ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭ ﭼﻨﺎﻥ ﺩﺭ ﻭﺟﻮﺩ ﻣﺎ ﺣﮑﻮﻣﺖ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﺣﺘﯽ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯽ ﻣﯿﺮﻧﺪ،ﻣﺤﺎﻝ ﺍﺳﺖ ﺳﺎﻝ ﺑﮕﺬﺭﺩ ﻭ ﺧﻮﺍﺑﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﻧﺒﯿﻨﯿﻢ ﯾﺎ ﺩﻝ ﺗﻨﮕﺸﺎﻥ ﻧﺸﻮﯾﻢ؛ﻭﻟﯽ ﺩﺭ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺑﺎ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻧﻤﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﻃﻮﺭ ﻧﯿﺴﺘﯿﻢ!ﺳﺎﻝ ﻫﺎ ﻣﯽ ﮔﺬﺭﺩ ﻭ ﯾﺎﺩﯼ ﺍﺯ ﺍﻣﺎﻣﻤﺎﻥ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﯿﻢ،ﺍﺻﻼ‌ ﻫﻢ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻧﯿﺴﺘﯿﻢ! ◀️ﺑﻪ ﺭﺍﺳﺘﯽ ﭼﻄﻮﺭ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺍﯾﻦ ﻗﺪﺭ ﺑﺎ ﻭﺍﺳﻄﻪ ﯼ ﺣﯿﺎﺗﻤﺎﻥ ﺑﯿﮕﺎﻧﻪ ﺑﺎﺷﯿﻢ؟!ﭼﻄﻮﺭ ﻣﻤﮑﻦ ﺍﺳﺖ ﺳﺎﻝ ﺑﮕﺬﺭﺩ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻧﮑﻨﯿﻢ ﻭ ﺩﻟﻤﺎﻥ ﻫﻢ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﺗﻨﮓ ﻧﺸﻮﺩ؟!ﭼﻄﻮﺭ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ،ﺳﺎﻝ ﺑﮕﺬﺭﺩ،ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺑﺮ ﺳﺮﻣﺎﻥ ﻧﺰﻧﯿﻢ ﻭ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﮔﺮﯾﻪ ﻧﮑﻨﯿﻢ؟! ◀️ﻫﻔﺘﻪ ﻫﺎ ﻣﯽ ﮔﺬﺭﺩ،ﺟﻤﻌﻪ ﻫﺎ  ﻣﯽ ﺁﯾﺪ،ﻧﺪﺑﻪ ﻫﺎ ﺧﻮﺍﻧﺪﻩ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﻭﻟﯽ ﻣﺎ ﺩﺭ ﻭﺟﻮﺩ ﺧﻮﺩ ﺍﺛﺮﯼ ﺍﺯ ﻧﺪﺑﻪ ﯼ ﺣﻘﯿﻘﯽ ﯾﻌﻨﯽ ﻧﺎﻟﻪ،ﺩﺭﺩ ﻭ ﻓﺮﯾﺎﺩ برای دوری اماممان نداریم!... 🌹🌹🌹🌹🍃🍃🍃🍃 eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
سلام دوست عزیز.... ممنونم از مطالب مفیدی که در کانال کمال بندگی و دل نوشته و حدیث قرار میدهید من با دوستی که فرمودند کانال کمال بندگی یک بانک کتاب هست موافقم ♦️♦️♦️♦️♦️ ابراهیمی از یزد
✨﷽✨ 💢چگونه بدانیم خدا از ما راضی است؟ اگر می‌خواهی بدانی خدا از تو راضی است یا نه، به دلت مراجعه كن! ببین در زندگی از خدا راضی هستی؟ اگر راضی هستی؛ بدان كه خدا هم از تو راضی است و اگر در گوشه دلت از خدا ناراضی هستی. متوجه باش كه خدا هم از تو نا‌راضی است. 💠خداوند از سه گروہ تعجب می‌كند. ۱. كسی كه نماز می‌خواند و می‌داند مقابل چه خدایی ایستادہ است، ولی در نماز حضور قلب ندارد و حواسش به نماز نیست. ۲. كسی كه عمری است روزب خدا را می‌خورد و غصه روزی فردا را دارد. ۳. كسی که می‌خندد در حالی كه نمی‌داند خدا از او راضی هست یا نه! @hedye110 🎁🎁🎁🎁🍃
آدمی حتی اگر پیامبر هم باشد از زبان مردم آسوده نیست، زیرا: اگر کسی بسیار کار کند، میگویند احمق است ! اگر کم کار کند، میگویند تنبل است ! اگر بخشش کند، میگویند افراط میکند ! اگر جمع گرا باشد، میگویند بخیل است ! اگر ساکت و خاموش باشد، میگویند لال است ! اگر زبان آوری کند، میگویند وراج و پر گوست ! اگر روزه برآرد و شبها نماز بخواند، میگویند ریا کار است ! و اگر نکند، میگویند کافر است و بی دین ! لذا نباید بر حمد و ثنای مردم اعتنا کرد و جز از خداوند نباید از کسی ترسید. پس آنچه باشید که دوست دارید. شاد باشید، مهم نیست این شادی چگونه قضاوت شود. @hedye110 🌺🌺🌺🌺🍀🍀
💚یاامام رضا مددی آقا...💚 مادرم میگفت:سجاده نمی خواهد حرم سنگهای خاکی اش بالاتر از سجاده اند یا ولی الله ضامن شو گنهکار آمده تاهمین جا هم به لطف توست راهم داده اند @hedye110 🎁🎁🎁🎁🎁
الهی به امید تو @hedye110 🎁🎁🎁🎁🎁
سلام امام زمانم... آقا برای تو نه ! برای خودم بد است هر هفته در گناه، تماشا کنی مرا😔 من گم شدم ؛ تو آینه‌ای گم نمی‌شوی وقتش شده بیائی و پیدا کنی مرا این بار با نگاه کریمانه‌ات ببین شاید غلام خانه زهرا کنی مرا @hedye110 🎁🎁🎁🎁🎁
شب است، هوا تاريك شده است، حسين(ع)امشب به نماز ايستاده است، ياران او هم قرآن مى خوانند و سر به خاك مى سايند و با خداى خويش، خلوت مى كنند. عبّاس امشب نگهبانى مى دهد. او سوار بر اسب در اطراف خيمه ها مى چرخد و مواظب همه چيز است. صدايى سكوت صحرا را مى شكند: "كجايند خواهر زادگان من؟". اين صداى كيست و چه كسى را صدا مى زند؟ اين شمر است كه سوار بر اسب و كمى دورتر، رو به خيمه ها ايستاده است و فرياد مى زند: "خواهر زادگانم! كجاييد؟ عبّاس كجاست؟ جعفر، عبدالله و عثمان، فرزندان اُمُّ البَنين كجا هستند؟" شمر يكى از فرماندهان سپاه كوفه است، او چند ساعت قبل ديد كه چگونه عبّاس در مقابل سپاه عمرسعد ايستاد و آن ها را مجبور به عقب نشينى كرد، او مى خواهد عبّاس را از حسين(ع) جدا كند. او مى داند عبّاس به تنهايى نيمى از لشكر حسين(ع) است. همه دل ها به او خوش است و آرامش اين جمع به وجود اوست. به راستى چرا شمر، عبّاس را خواهرزاده خود خطاب مى كند؟ اُم ّالبَنين، مادر عبّاس است، اُمّ البَنين همسر على(ع) و از قبيله بنى كِلاب است. شمر نيز، از همان قبيله است. براى همين، عبّاس را خواهر زاده خود خطاب مى كند. بار ديگر صدا در صحرا مى پيچد: "من مى خواهم عبّاس را ببينم"، امّا عبّاس جواب او را نمى دهد. عبّاس نمى خواهد بدون اجازه حسين(ع) با شمر هم كلام شود. شمر فرياد برمى آورد: "آمده ام تا خواهرزاده خود را ببينم". حسين(ع) عبّاس را به حضور مى طلبد و به او مى گويد: "عبّاسم! درست است كه شمر انسان فاسقى است، امّا او تو را صدا مى زند. برو ببين از تو چه مى خواهد؟". 🌹🌹🌹🌹🍃🍃🍃🍃🍃 🌹 eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
✨﷽✨ ✍با این زبون میشه مسخره کرد 💥با همین زبون میشه روحیه داد با این زبون میشه ایراد گرفت 💥با همین زبون میشه تعریف کرد با این زبون میشه دل شکست 💥با همین زبون میشه دلداری داد با این زبون میشه آبرو برد 💥با همین زبون میشه آبرو خرید با این زبون میشه جدایی انداخت 💥با همین زبون میشه وصل کرد با این زبون میشه آتش زد 💥با همین زبون میشه آرامش داد با این زبون میشه غیبت‌و تهمت زد 💥با همین زبون میشه ذکر خدا گفت با این زبون میشه ناشکری کرد 💥با همین زبون میشه شکرگزاری کرد و... اگر اختیار هیچ چیزو نداشته باشیم، اختیار زبونمونوُ که داریم ... زبون استخون نداره ولی استخوان شکنه! حواسمون لطفا به اختیار زبونمون باشه. @hedye110 🎁🎁🎁🍃🍃🌹
سلام دوستان عزیزم امشب و فردا شب تبادل نخواهیم داشت لطفا درخواست تبادل نفرمائید🌹🌹