فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
الهی
از تو تمنا دارم امشب
قلبهای دوستان و عزیزانم را
ازعشق بِ خود و مخلوقاتت
لبریز فرمایی وبه
آنها اندیشهای پاک،دلی نورانی
و تنی سالم عطا فرمایی
آمیـــن یا رَبَّالعالَمین
شبتون غرق در آرامش خــدایی.
بِ امـیـد فردایی بهتر،
وطلـوع آرزوهـاتـون.
شبتون_بخیر.....🍃
#گیف 🎬
✨🌟🌙🦋
شب جمعه است شادی همه ی اموات مخصوصا پدرم که امشب به قمری سالگردشون هست صلوات🌹🌹🌹
اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹🌹🌹
#سلام_امام_زمانم
یا این دل شکسته ما را صبور کن / یا لا أقل به خاطر زینب ظهور کن
دیگر بتاب از افق مکه ، ماه من! / این جاده های شب زده را غرق نور کن . . .
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹🎁🔶🎁🔹🔶🔸
#رمان💌
#عشقمقدساست💗
#پارتنهم🌼
گل خریدن تقریبا کار هر روزش بود ... گاهی شکلات هم کنارش می گرفت ... بدون بهانه و مناسبت، هر چند کوچیک، برام چیزی می خرید ... زیاد دور و ورم نمیومد ... اما کم کم چشم هام توی محوطه دانشگاه دنبالش می دوید ... .
رفتارها و توجه کردن هاش به من، توجه همه رو به ما جلب کرده بود ... من تنها کسی بودم که بهم نگاه می کرد ... پسری که به خنثی بودن مشهور شده بود حالا همه به شوخی رومئو صداش می کردن ... .
اون روز کلاس نداشتیم ... بچه ها پیشنهاد دادن بریم استخر، سالن زیبایی و ... .
همه رفتن توی رختکن اما پاهای من خشک شده بود .. برای اولین بار حس می کردم در برابر یه نفر تعهد دارم ... کیفم رو برداشتم و اومدم بیرون ... هر چقدر هم بچه ها صدام کردن، انگار کر شده بودم ... .
چند ساعت توی خیابون ها بی هدف پرسه زدم ... رفتم برای خودم چند دست بلوز و شلوار نو خریدم ... عین همیشه، فقط مارکدار ... یکیش رو همون جا پوشیدم و رفتم دانشگاه ... .
همون جای همیشگی نشسته بود ... تنها ... بی هوا رفتم سمتش و بلند گفتم: هنوز که نهار نخوردی؟ ...
امتحانات تموم شده بود ... قرار بود بعد از تموم شدن امتحاناتم برگردم ... حلقه توی جعبه جلوی چشمم بود ... .
دو ماه پیش قصد داشتم توی چنین روزی رهاش کنم و زیر قولم بزنم ... اما الان، داشتم به امیرحسین فکر می کردم ... اصلا شبیه معیارهای من نبود ... .
وسایلم رو جمع کردم ... بی خبر رفتم در خونه اش و زنگ زدم ... در رو که باز کرد حسابی جا خورد ... بدون سلام و معطلی، چمدونم رو هل دادم تو و گفتم: من میگم ماه عسل کجا میریم ... .
آغاز زندگی ما، با آغاز حسادت ها همراه شد ... اونهایی که حسرت رومئوی من رو داشتند ... و اونهایی که واقعا چشم شون دنبالش افتاده بود ... .
مسخره کردن ها ... تیکه انداختن ها ... کم کم بین من و دوست هام فاصله می افتاد ... هر چقدر به امیرحسین نزدیک تر می شدم فاصله ام از بقیه بیشتر می شد ... .
🎁
🎁🎁
🎁🎁🎁
#رمان
#عشقمقدساست
#کانال_کمال_بندگی
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شهادت_امام_حسن_عسکری علیه السلام
من فدای شال مشکی عزات 🏴
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹🎁🔶🎁🔹🔶🔸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سامرا، از غم تو، جامه دران است هنوز
چشم «نرگس» به جمالت، نگران است هنوز
پسر حضرت هادی! به فدایت پدرم
پدر حضرت مهدی! به فدایت پسرم
ماه زیبا! حسنِ دوم زهرا! برخیز
مهدی ات دل نگرانت شده، بابا! برخیز
باز هم جانِ جهان را، تو در آغوش بگیر
صاحب عصر و زمان را، تو در آغوش بگیر
غم پرپر شدنِ چون تو کریمی، سخت است
به رقیه قسم! آقا! که یتیمی سخت است
(شاعر: قاسم صرافان)
◼️ سالروز #شهادت امام #حسن_عسکری علیه السلام را خدمت حضرت امام زمان(عج) و شما تسلیت عرض می نماییم
#اللهم_ارزقنا_کربلا_به_حق_الحسین_
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹🎁🔶🎁🔹🔶🔸
43.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مداحی حماسی۵
🎙حاج مهدی رسولی با عنوان " آذربایجان اویاخدی"
#اللهم_ارزقنا_کربلا_به_حق_الحسین_ع
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹🎁🔶🎁🔹🔶🔸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آغازامامتصاحبالزمان(عج)
آقامبارکاستردایامامتت…
#امام_زمان
༺⃟
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹🎁🔶🎁🔹🔶🔸
#حدیث_روز
امام على عليه السلام:
قُلوبُ العِبادِ الطّاهِرَةُ مَواضِعُ نَظَرِ اللّهِ سبحانَهُ، فمَن طَهَّرَ قَلبَهُ نَظَرَ إلَيهِ
دل هاى پاكِ بندگان، نظرگاه خداى سبحان است. پس هر كه دل خويش را پاك گرداند خداوند به آن نظر افكند
غررالحكم حدیث6777
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹🎁🔶🎁🔹🔶🔸
#سلام_امام_زمانم
جهان محیط وسیع عنایت است امروز
وجود، مرکز نور هدایت است امروز
عطا و جود و کرم بی نهایت است امروز
دهید مژده که عید ولایت است امروز
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹🎁🔶🎁🔹🔶🔸
🌺✨🌺 ﷽ 🌺✨🌺
✅ خواب در قرآن (2⃣)
✅💐 رؤیای صادقانه حضرت ابراهیم (ع)
💐✨ خواب و رؤیا بر چند قسم است:
1⃣ خوابهایی که مربوط به زندگانی گذشته و امیال آرزوها است.
2⃣ خوابهای پریشان و نامفهوم که عرب آن را «أضْغاثُ أَحلام» میگوید و نتیجه فعالیت قوه توهّم و خیال است.
3⃣ خوابهایی که مربوط به آینده میباشد و پرده از روی اسراری برمیدارد، و یا به تعبیر دیگر شهودی است که در حالت خواب صورت میگیرد.
💐✨ خواب حضرت ابراهیم (ع) در مورد فرمان ذبح فرزندش اسماعیل (ع)، یکی از رؤیاهای صادقانه در قرآن است. او که در یک میدان آزمایش بزرگ به منظور رسیدن به مقام والای امامت و رهبری خلق گام نهاده بود، مأمور ذبح فرزند بسیار عزیزش اسماعیل شد. عجیب این که این مأموریت بزرگ و عجیب در عالم خواب به او داده شد، خوابی که همچون وحی برای او واقعیّت داشت و مسؤلیت آفرین بود:
💐💫 فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قَالَ يَا بُنَيَّ إِنِّي أَرَىٰ فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانْظُرْ مَاذَا تَرَىٰ ۚ قَالَ يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ ۖ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ (آیه 102 سوره صافات)
هنگامی که با او به [مقام] سعی رسید، گفت: «پسرم! من در خواب دیدم که تو را ذبح میکنم، نظر تو چیست؟» گفت «پدرم! هر چه دستور داری اجرا کن، به خواست خدا مرا از صابران خواهی یافت!»
#خواب
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹🎁🔶🎁🔹🔶🔸
🌺✨🌺 ﷽ 🌺✨🌺
✅ خواب در قرآن (3⃣)
✅💐 رؤیای صادقانه حضرت یوسف (ع)
💐✨ یکی دیگر از رؤیاهای صادقانه در قرآن، خواب حضرت یوسف(ع) است.
💐✨ براساس تفاسیر، حضرت یوسف(ع) این خواب را در دوازده سالگی دید، و چهل سال بعد تعبیر آن تحقّق یافت! آن زمان که بر اریکه حکومت مصر تکیه زده بود، و یازده برادر به اتفاق پدر و مادر از کنعان نزد او آمدند، و برای او خضوع کردند، یا به شکرانه این نعمت برای خدا سجده نمودند:
💐💫 إِذْ قَالَ يُوسُفُ لِأَبِيهِ يَا أَبَتِ إِنِّي رَأَيْتُ أَحَدَ عَشَرَ كَوْكَبًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ رَأَيْتُهُمْ لِي سَاجِدِينَ (آیه 4 سوره یوسف)
(به خاطر بیاور) هنگامی را که یوسف به پدرش گفت: «پدرم! من در خواب دیدم که یازده ستاره، و خورشید و ماه در برابرم سجده میکنند!»
✅💐 خواب اولياى الهى، متفاوت است؛ گاهى نيازمند تعبير است، مثل خوابِ حضرت يوسف و گاهى به تعبير نياز ندارد، بلكه عين واقع است، مانند خواب حضرت ابراهيم (ع) كه مأمور مىشود تا اسماعيل (ع) را ذبح كند.
#خواب
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹🎁🔶🎁🔹🔶🔸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تو ذوق دیگران نزن....
#پیشنهاد_دانلود
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹🎁🔶🎁🔹🔶🔸
#رمان💌
#عشقمقدساست💗
#پارتدهم🌼
از ایرانی های توی دانشگاه یا از قول شون زیاد شنیده بودم که امیرحسین رو مسخره می کردن و می گفتن: ماشین جنگیه ... بوی باروت میده ... توی عصر تحجر و شتر گیر کرده و ... .
ولی هیچ وقت حرف هاشون واسم مهم نبود ... امیرحسین اونقدر خوب بود که می تونستم قسم بخورم فرشته ای با تجسم مردانه است ... .
اما یه چیز آزارم می داد ... تنش پر از زخم بود ... بالاخره یه روز تصمیم گرفتم و ازش سوال کردم ... باورم نمی شد چند ماه با چنین مردی زندگی کرده بودم ... .
توی شانزده سالگی در جنگ، اسیر میشه ... به خاطر سرسختی، خیلی جلوی بعثی ها ایستاده بود و تمام اون زخم ها جای شلاق هایی بود که با کابل زده بودنش ... جای سوختگی ... و از همه عجیب تر زمانی بود که گفت؛ به خاطر سیلی های زیاد، از یه گوش هم ناشنواست ... و من اصلا متوجه نشده بودم ... .
باورم نمی شد امیرحسین آرام و مهربان من، جنگجوی سرسختی بوده که در نوجوانی این همه شکنجه شده باشه ... و تنها دردش و لحظه سخت زندگیش، آزادیش باشه ... .
زمانی که بعد از حدود ده سال اسارت، برمی گرده و می بینه رهبرش دیگه زنده نیست ... دردی که تحملش از اون همه شکنجه براش سخت تر بود ...
وقتی این جملات رو می گفت، آرام آرام اشک می ریخت ... و این جلوه جدیدی بود که می دیدم ... جوان محکم، آرام، با محبت و سرسختی که بی پروا با اندوه سنگینی گریه می کرد ... .
اگر معنای تحجر، مردی مثل امیرحسین بود؛ من عاشق تحجر شده بودم ... عاشق بوی باروت ...
🎁
🎁🎁
🎁🎁🎁
#رمان
#عشقمقدساست
#کانال_کمال_بندگی
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
4_5924567760293070371.mp3
15.94M
💐آغاز امامتت مبارک
💐آقای زمین و آسمونا
🎤 # حاج_مهدی_رسولی
👏 #سرود #پیشنهاد_ویژه
🌸#آغاز_ولایت_امام_زمان
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹🎁🔶🎁🔹🔶🔸