🌹🍃🌹🍃🌹🍃
🍃🌸🍃
🌹🍃
🍃
🌹
🍃
❤️ توسل امروز ❤️
يَا أَبا مُحَمَّدٍ، يَا حَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ أَيُّهَا الزَّكِىُّ الْعَسْكَرِىُّ ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛
🍃
🌹
🍃
🌹🍃
🍃🌸🍃
🌹🍃🌹🍃🌹🍃
@hedye110
#کتابدا🪴
#قسمتششم🪴
🌿﷽🌿
بازار منطقه خودمان چنین زرق و برقی نداشت. مردم روستایی
محصوالتشان را توی سبد با گاری می گذاشتند و می فروختند
پدر و مادرم چند سال قبل از ازدواجشان اواخر دهه ۱۳۳۰ از
روستای کردنشین این آباد دهلران به بهره مهاجرت کرده بودند، به
همین خاطر، من و چهار تا از خواهر و
برادرهایم در بهره به دنیا آمدیم. سیدعلی متولد ۱۳۴۰ و بعد سید
محسن، من و لیلا که به ترتیب بین هر کدام مان یک سال فاصله
بود. آخری هم سید منصور که با لیلا سه سال تفاوت سنی داشت.
زندگی در بصره، شهری که مردمش عرب زبان بودند، باعث شده
بود با زبان عربی را خوب و روان صحبت کنیم. ولی با این حال
توی خانه و در برخورد با همشهری هایی که مثل ما مهاجر بودند،
کردی حرف میزدیم. لباس هایمان هم مثل مردم عرب متعلقه بود.
پیراهن های بلندی می پوشیدیم که به آن دشداشه میگفتند. مادرم که
ما به لهجه کردی، او را داه صدا می کردیم، از نوجوانی در
بصره زندگی کرده و با آداب و رسوم آنجا خو گرفته بود. جان
غربی را روان تکلم می کرد که کسی باور نمی کرد او کرد است.
حتی پوششی اش هم مثل زنان عرب بود. شله عربی که شال بلند و
ابریشمی است، مثل روسری دور سرش می پیچید و یا که همان
چادر عربی است به سر می کرد
بیشتر مردهای همسایه ما، یا مثل پدرم توی بازار گونی فروش ها
کار می کردند و با کارگر پدر بودند. همگی سطح زندگی نسبتا
پایینی داشتند. ما دو تا از اتاق های نزدیک در ورودی خانه را
اجاره داده بودیم و خودمان در اتاق بزرگی که در انتهای حیاط
فرار داشت می نشستیم
دا غذا را روی پریموس، زیر سایبانی که جلو در اتاق با تیر چوبی
و پوریا درست کرده بودند، می پخت غذاهایی که با درست می
کرد، از نوع غذاهای بومی آن منطقه مثل ماهی صور و خورش
بامیه و قلیه ماهی بود. گاهی وقتها هم با ترخینه و روغن حیوانی
که اقوام مان از ایران به عنوان سوغاتی می آوردند، غذاهای
مرسوم ایلام را می بخت
تابستان ها بیشتر زیر همان سایان - که به آن ساباط می کنند . غذا
می خوردیم. شبهاء ما بچه ها روی تخت چوبی بزرگی که پشه بند
داشت می خوابیدیم، غیر از منصور شیرخواره که پیش دا بود
بیشتر مخارجمان از اجاره خانه تأمین می شد، دا هم برای کمک
خرج، از بازار، الباف گوئی کی خرید و در حالی که با همه اش
می می درد دل می کرد، آن ها را می رسید و لیف می یافتند و
می فروختند. البته بابا هم موقع آمدنش، به دا پول می داد
زمانی که او بعد از مدت ها می آمد، خانه طور دیگری می شد، ما
را بغل می کرد و می بوسید می خندید. سر به سرمان می گذاشت
و خلاصه سعی می کرد تا جایی که ممکن است، به ما محبت کند.
شبها هم دور هم جمع می شدیم و او از گذشته ها و شیطنت های
دوران کودکی اش برایمان تعریف می کرد. جالب اینجا بود که در
بین ما چون بابا عربی را خوب نمی دانست به کردی حرف می
زد. روزهایی که او خانه بوده زبان ما هم کردی می شد بابا می
گفت: در دو سالگی پدر و مادرش را از دست داده و دایی اش او
را بزرگ کرده است و چون ته تغاری بوده، همه خصوصا دایی
خیلی خاطرش را می خواسته اند بابا خاطرات زیادی از دایی
داشت. می گفت: »دایی چون شکارچی بود، مرا همیشه همراه
خودش به کوهستان می برد. او که عادت داشت چین بكند مدام از
من می خواست تا آن را برایش آماده کنم. من از دست چپق چاق
کردن او ذله شده بودم. نمی دانستم چه کار کنم دست از سرم
بردارد. یک بار، مقداری باروت تفنگش را برداشتم و توی چپق
ریختم. کمی توتون هم رویش گذاشتم و به دست دایی بینوایم دادم،
دایی که با دوستانش گرد آتش نشسته بود، چینش را روشن کرد.
کمی بعد أتش به باروت که رسید، چپق ترکید و ریش و سبیل هایی
را سوزاند. خنده جمع به هوا رفت، من از ترس فرار کردم و
بالای درختی پنهان شدم. دایی از یک طرف خیلی عصبانی بود و
از طرف دیگر می ترسید حیوانات وحشی کوهستان مرا بدرند.
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🌸به نیت فرج امام زمانمون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸
☘
💖☘
💖💖☘
💖💖💖☘
💖💖💖💖☘
↷↷↷
#کانالکمالبندگی
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
برخیز که روشن دل خیر الناس است
میلاد حسین و علی و عباس است
از یمن قدوم این سه مه شیعه مصون
از شر بد وسوسه ی خناس است
#ولادت_سروران_کربلا_مبارک
#اعیاد_شعبانیه_مبارک_باد
#فقط_حیدرامیرالمومنین_است
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کمالبندگی
eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
□■□■□
مداحی آنلاین - پیشنایت عرش خدا - علی فانی.mp3
5.1M
🌸 #میلاد_امام_سجاد(ع)
امام دعا یا سجاد(ع)
نسیم صفا یا سجاد(ع)
🎤 #علی_فانی
#میلاد_امام_سجاد_ع_مبارک_باد ❤️
@hedye110
مداحی_آنلاین_برو_بالا_حجت_الاسلام_عالی.mp3
1.99M
🌸 #میلاد_امام_سجاد(ع)
♨️برو بالا
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎤حجت الاسلام #عالی
#میلاد_امام_سجاد_ع_مبارک_باد ❤️
@emame_mehraban
🕊🕊🕊🕊
مداحی آنلاین - ارباب پسر دار شد - طاهری.mp3
7.74M
🌸 #میلاد_امام_سجاد(ع)
ارباب پسردار شد
همه نوکرا به صف
🎤 #محمدرضا_طاهری
#میلاد_امام_سجاد_ع_مبارک_باد ❤️
@delneveshte_hadis110
mdhy_anlyn_slm_y_slm_khd_br_slmt_rswly6.mp3
3.91M
🌺 #میلاد_امام_سجاد(ع)
سلام ای سلام خدا بر سلامت
درود ای کلام الهی کلامت
🎙 #مهدی_رسولی
#میلاد_امام_سجاد_ع_مبارک_باد ❤️
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🌹🌻🌹
مداحی آنلاین - پیشنایت عرش خدا - علی فانی.mp3
5.1M
🌸 #میلاد_امام_سجاد(ع)
امام دعا یا سجاد(ع)
نسیم صفا یا سجاد(ع)
🎤 #علی_فانی
#میلاد_امام_سجاد_ع_مبارک_باد ❤️
@hedye110
مداحی_آنلاین_فرازی_از_صحیفه_و_شخصیت.mp3
4.24M
🌸 #میلاد_امام_سجاد(ع)
♨️فرازی از صحیفه و شخصیت امام سجاد(ع)
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎤حجت الاسلام #قرائتی
#میلاد_امام_سجاد_ع_مبارک_باد ❤️
@hedye110
هدایت شده از عاشقانِ امام رضا علیه السلام
دوستان عزيز سلام طبق قرارمون شب جمعه تا جمعه غروب ختم صلوات داریم 🌹
به نیت سلامتی و ظهور امام زمان عجل الله و پیروزی رزمندگان غزه نجات همه ي مظلومان عالم و شفای مریض ها هدایت و عاقبت بخیری همه جوان ها و همه ی اعضای کانال و حاجت روائی همه ي اعضای کانال و ثواب صلوات ها هدیه ب امام رضا علیهالسلام......۱۴ معصوم و حضرت ابوالفضل
عیدتون مبارک 🌹🌹🌹🌹
تعداد صلوات هاتون رو به آیدی زیر ارسال کنید بسم الله ⤵️⤵️
@Yare_mahdii313
خیلی از دوستان التماس دعا گفتن بیاید همه همدیگه رو دعا کنیم 🙏🙏عیدتون مبارک🌹🌹🌹🌹🌹
┄┅─✵💖✵─┅┄
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
اِلهی
یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمَد
یا عالی بِحَقِّ علی
یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطمه
یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن
یا قدیمَ الاِ حسان بِحَقِّ الحُسَیْن
عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجَ صاحبَ العصرِ والزَّمان
@hedye110