دانشگاه حجاب
🔴به روز باشیم 🚨💥افشای پشت پرده واقعه قرهباغ #امام_جمعه_اردبیل سید حسن #عاملی 🔹این جنگ فقط و ف
🔴به روز باشیم
❌ متن شبهه
لیست کامل زنان حضرت محمد « ص »:
1 - خدیجه دختر خویلد ... 45 - سنی دختر صلت 46 - تکانه
✅ پاسخ
✍ حجتالاسلام دکتر قربانی مقدم
🔹 اولاً تعداد همسران پیامبر(ص) که ایشان با آنان همبستر شد، ۱۱ نفر بودند: خدیجه، سوده، عایشه، زینب دختر خزیمه، حفصه، ام سلمه، زینب دختر جحش، جویریه، ام حبیبه(رمله)، صفیه و میمونه. آنچه در برخی منابع به عنوان همسران ایشان یاد شده، یا تنها مورد خواستگاری واقع شده اند، یا اسم آنها مورد اختلاف بوده: مثلا در تاریخ طبری در مورد زنی از قبیله بنی کلاب آمده است که در مورد اسم او اختلاف است، برخی نام او را فاطمه بنت الضحاك ذکر کرده و برخی عمره بنت يزيد، برخی عاليه بنت ظبيان و برخی سنا بنت سفيان گفته اند (تاریخ طبری ج 11 ص 611)
🔹در این خصوص باید به چند نکته توجه کرد:
۱. تعدد همسر یکی از رسوم رایج در زمانهای گذشته (و هنوز هم در برخی مناطق) بوده و رفتار ناپسندی شمرده نمی شد.
۲. ازدواجهای ایشان از سر هوی و هوس نبوده است، زیرا:
🔹پیامبر عزیز اسلام تا بیش از 50 سالگی یعنی تا اوایل سنین پیری، تنها با یک همسر (یعنی حضرت خدیجه سلام الله علیها) زندگی کرد و نام هیچ زن دیگری در زندگی ایشان ثبت نشده است.
🔹پس از آغاز پیامبری ایشان، از جمله پیشنهادی قریش برای متوقف کردن دعوت ایشان ازدواج با زیباترین زنان قریش بود، اما ایشان این امر را نپذیرفتند. (: فروغ ابدیت، ج 1، ص 269.)
🔹تمام همسران پیامبر به جز عایشه (و احتمالاً حضرت خدیجه) بیوه بوده و بعضا پیر بوده اند، به صورتی برخی از آنها پس از سه یا چهار ماه از ازدواج با پیامبر از دنیا رفته اند!
۳. ازدواجهای پیامبر دلایل فرهنگی، اجتماعی و سیاسی داشته است:
با توجه به اینکه این ازدواجها غالبا پس از هجرت پیامبر به مدینه بود و پیامبر در این دوره مشغول گسترش دعوت اسلامی و پایهگذاری حکومت اسلامی بود و افزون بر آن، جنگهای متعددی برای او پیش آمد و شخصیتی در این جایگاه فرصت برای سرگرم شدن به زنان نخواهد داشت، دلایلی فرهنگی و اجتماعی و سیاسی داشته که برخی از آن را می توان در ذیل اشاره کرد:
🔹 مبارزه عملی با خرافات جاهلی (جریان ازدواج با زینب بنت جحش)
🔹جلب پشتیبانی قبایل و تقویت نفوذ سیاسی (مانند ازدواج با عایشه)
🔹حمایت عملی از بیوه زنانی که به دلیل اسلام متحمل آسیبهایی شده بودند (مانند ام حبیبه)
🔹نشان دادن عظمت، شکوه و قدرتمندی اسلام و مسلمین؛ (مانند ازدواج با صفیه)
🔹آزادسازی اسیران و بردگان؛ (مانند ازدواج با جویریه)
از کانال
👈پاسخبهشبهاتفــجازی
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
#گزارش
#بینالملل
💢گرفتن فرصت شغلی از زنان محجبه
🔻"غزاله احمد" دختر مسلمان هندی فارغ التحصیل کارشناسی ارشد رشته خبرنگاری و ارتباطات برای گویندگی خبر مصاحبه داد ولی بهش گفتن بخاطر حجابش نمی تونن استخدامش کنن
🔻غزاله میگه مصاحبه من ویدیویی بود و من گفتم بهشون که من محجبه هستم و سرکار هم حجابم رو حفظ می کنم.به من گفتن اینجا هندوستان و نمی تونی با حجاب مجری خبر بشی
🔻من گفتم من قبلا در خبرگزاری های دیگه بودم و کسی بخاطر حجاب من رو محروم نکرد.درد اینجا ست که شخص مصاحبه گر خودش مسلمون بود
😞وقتی با دوستانم این قضیه رو درمیون گذاشتم گفتن خب راست می گفته اینجا هندوستان نه پاکستان
🔻از پروپاگاندایی که علیه حجاب زنان مسلمان وجود داره متنفرم.چجوری ادعای حمایت از حقوق شهروندی می کنن ولی اجازه نمیدن زن مسلمان هویتش رو حفظ کنه
🌐منبع:
https://indiatomorrow.net/2020/09/04/muslim-girl-in-hijab-denied-the-job-of-an-anchor-in-a-hindi-news-channel/
#تولیدی
🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
دانشگاه حجاب
تجربه پس از مرگ 🎵جلسه پنجم #شرح_و_بررسی_کتاب_سه دقیقه_درقیامت #براساس واقعیت 🔺تجربه نزدیک ب
سه دقيقه در قيامت 06.mp3
15.48M
تجربه پس از مرگ
🎵جلسه ششم
#شرح_و_بررسی_کتاب_سه دقیقه_درقیامت
#براساس واقعیت
🔺تجربه نزدیک به مرگ یک جانباز #مدافع_حرم
👤استاد امینی خواه
🏴@hejabuni|دانشگاه حجاب🎓
بانو🍃
هنگامه ی چادر به سر کردنت ،لبخند امامت را هم ببین
که ان شاالله از سرباز حریمش راضی است✨
اما نه فقط بخاطر چادر زیبای سرت
که یادگار مادرش زهراست
بلکه بخاطر قدم های بدون صدایت و
چشمان کنترل شده
و سخن گفتن با متانتت...
او میداند که همه اش از مهربانی تو است
تا اگر کسی قلبش چون قلب آینه ای تو صاف نبود
گرد و غبارش را ناخواسته اضافه نکنی
آری
در میان این شهر رنگارنگ
یک رنگ بودن چه سخت است
و تو چه زیبا بخاطرش ،قربه الی الله یک رنگی❣...
#تولیدی_کامل
#چادر
🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🤖خانههای شیرین، زندگیهای تلخ
🔴 تبلیغات دروغین ،انگیزه زندگی را کم میکند
💆♂💆♀ سوء استفاده از کودکان
🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
#هیئت_مجازی_دانشگاه_حجاب
سه روز پایانی ماه صفر
🗓۲۴,۲۳و ۲۵ مهر ماه
🕗از ساعت ۲۰ الی ۲۱
🔹سخنرانان:
▪️جناب آقای پهلوان
▪️حجت الاسلام والمسلمین میرشمسی
▪️حجت الاسلام والمسلمین شمسایی
🔹 و با روضه خوانی:
▪️حجت الاسلام والمسلمین شمسایی
❤️ از امشب تا سه شب ساعت ۲۰
منتظر قدوم سبزتان هستیم.
🏴 @hejabuni 🏴
دانشگاه حجاب
#هیئت_مجازی_دانشگاه_حجاب سه روز پایانی ماه صفر 🗓۲۴,۲۳و ۲۵ مهر ماه 🕗از ساعت ۲۰ الی ۲۱ 🔹سخنرانان:
بسم الله الرحمن الرحیم
در سوگ حسن جهان سیه می پوشد
در سینه، دل از داغ حسن می جوشد
از سوز و ماتم دومین امام معصوم
هر شیعه ز درد، جام غم می نوشد
🏴شروع هیئت مجازی دانشگاه حجاب
با وضو حاضر شوید.
#هیئت_مجازی_دانشگاه_حجاب
🏴 @hejabuni 🏴
12.mp3
13.86M
#سخنرانی
سخنران: استاد پهلوان
موضوع: ۱) ازدواج ۲) امر به معروف
#تولیدی
#هیئت_مجازی_دانشگاه_حجاب
🏴 @hejabuni 🏴
نامه به مجموعه های بزرگ مثل بیمارستان و ....docx
13K
نامه هایی برای ترویج فرهنگ عفاف و حجاب
#هیئت_مجازی_دانشگاه_حجاب
🏴 @hejabuni 🏴
نامه به مغازه های کوچک.docx
13K
نامه هایی برای ترویج فرهنگ عفاف و حجاب
#هیئت_مجازی_دانشگاه_حجاب
🏴 @hejabuni 🏴
گرد ملال بر رخ اسلام و مسلمین
اشک عزا به دیده زهرای اطهر است
گفتم چه روی داده که زهرا زند به سر
دیدم که روز ، روز عزای پیمبر است
😭😭
#هیئت_مجازی_دانشگاه_حجاب
🏴 @hejabuni 🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شب اشک و آه است ...
جهان بی پناه است...
😭
#هیئت_مجازی_دانشگاه_حجاب
🏴 @hejabuni 🏴
باور کنید قامت حیدر خمیده است
رنگ از عذار حضرت زهرا پریده است
باور کنید بغض حسن مانده در گلو
خونِ دل حسین به صورت چکیده است
#هیئت_مجازی_دانشگاه_حجاب
🏴 @hejabuni 🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپ زیبای پیامبر اعظم
#هیئت_مجازی_دانشگاه_حجاب
🏴 @hejabuni 🏴
جگر صبر کباب بود از صبر حسن
گریه ممنوع بود بر سر قبر حسن
نه فقط شعله داغش زده آتش به دلم
قبر بی شمع و چراغش زده آتش به دلم
#هیئت_مجازی_دانشگاه_حجاب
🏴 @hejabuni 🏴
مداحی آنلاین - یک عمره به سلطان صبر و کرم مینازیم - سید رضا نریمانی.mp3
3.45M
🔳 #شهادت_امام_حسن_مجتبی(ع)
🌴یک عمره به سلطان صبر و کرم مینازیم
🌴ایشاالله تو هرشهری،بیتالحسن میسازیم
🎤 #سید_رضا_نریمانی
⏯ #شور
👌بسیار دلنشین
#هیئت_مجازی_دانشگاه_حجاب
🏴 @hejabuni 🏴
امام رضا (ع) فرمودند:
هر کس در مجلسى بنشیند که در آن ، امر ما احیا مى شود، دلش در روزى که دلها مى میرند، نمى میرد.
الهمَ عَجّل لِوَلیِکَ الفَرَج
🔸در ظهور ولی نعمت ما تعجیل بفرما
🔸خداوندا به چهارده معصوم ، گناهان ما ببخش
🔸خداوندا آنی و کمتر از آنی ما را به خود وا مگذار
🔸تمام بیماران رو شفای عاجل عنایت فرما
🔸خداوندا زیارت اهل بیت در دنیا و شفاعتشان در آخرت نصیب ما بگردان
🔸رهبرمون در سایه ی آقا امام زمان حفظ فرما
🔸به مردان ما غیرت علوی ، به زنان ما عفت زینبی عطا فرما
عاقبت ما را ختم به خیر گردان
حال دلتون عوض شد مجموعه دانشگاه حجاب رو از دعای خیرتون محروم نکنید.
التماس دعا
#هیئت_مجازی_دانشگاه_حجاب
🏴 @hejabuni 🏴
دانشگاه حجاب
#خوابهای_پریشان 🎭🔪🚬🎲 قسمت نوزدهم مثل برق گرفته ها ساکت شد. گره روسری ام را باز کردم و گفتم: هان پس
#خوابهای_پریشان 🎭🔪🚬🎲
قسمت بیستم
بشکنی زد و گفت: چی بالاتر از اینکه من خبر دارم جواب آزمایشت اومده و...جوابش مثبته...چقدر بد میشه همه بفهمن خانوم ایدز داره!🦀
قدرت ایستادن نداشتم. افتادم روی زمین. مشتم را به زمین کوبیدم و پرسیدم: چرا جاسوسیمو کردی؟😭
قهقه ای زد و گفت: برا همراه کردنت با گروهم باید ازت آتو میگرفتم.
به سختی بلند شدم و با گریه گفتم: لعنت به هرچی تیم و گروهک و گروهه...
در را باز کرد و همانطور که با نوچه هایش در تاریکی رهایم میکردند، گفت: آخر هفته کاری که باید برام انجام بدی رو بهت میگم.😏
وقتی تنها شدم آهسته گفتم: پس اینطوریه؟ هان؟ راه فراری از گذشته نیست. نمیشه آدم باشم...باشه پس حالا که ...😖
با خشم از جایم بلند شدم و رفتم داخل محوطه که فاطمه را دیدم زیرلب غر زدم: اه همه جا باید ریختش جلو چشم باشه؟! 😠
آمد طرفم. راه کج کردم ولی پابه پایم قدم هایش را تند کرد تا به من رسید و گفت:
از خانم مدیر خواستم اجازه بده جمعه دخترایی که میان نماز رو ببرم زیارت...اونم شرط گذاشت علاوه بر خودش و چند نفر از کادر اینجا...گفت
که یه نفر از بچه های اینجا رو کمکم ببرم. من تو رو پیشنهاد دادم اونم فقط گفت با پلیس برا ازهم پاشیدن یه تیم قاچاق چی، همکاری کردی. من از گذشته ات چیزی نپرسیدم. تا خودت نخوای هیچی...❤️
ایستادم و گفتم: من ...نباید اون حرفارو بهت میزدم.
لبخندی زد و گفت: دیگه بهش فکر نکن. پس میای؟
با تعجب پرسیدم: بعد از چیزایی که بهت گفتم بازم میخوای...😔
آمد جلو دستم را گرفت و همانطور که در چشم هایم زل زده بود، گفت: وقتی عصبانی هستیم چیزایی میگیم که خیلیاشو خودمونم باور نداریم. گذشته دیگه گذشته...☺️
بازهم حرفهایش ذهنیتم را به چالش کشید. درست شنیده بودم؟ خودش را با من جمع بست؟ همین رفتارش همینکه مثل خیلی ها خودش را از بقیه بالاترنمی دانست و از من فاصله نمیگرفت، باعث میشد در قلبم تحسینش کنم. 🔆
صدایم را صاف کردم و گفتم: شاید برات فرقی نداشته باشه ولی...من...اونی نیستم که بقیه میگن. من گناههایی که بهم نسبت میدنو انجام ندادم. نمیگم پاکم ولی...
دستهایم را در دستانش فشرد. دستان ظریفش برعکسِ چشم هایش، سردِ سرد بودند. گفت: باور میکنم که راست میگی چون چنین جایی دلیلی برای دروغ گفتن نداری.
انگار قدرت صداقتش به من شهامت میداد کنارش قرار بگیرم. گفتم: میام.
انتظار نداشتم ولی بغلم کرد و گفت: ان شاالله.🌹
برای اولین بار در سالهایی که به سختی جان کندن گذرانده بودم، احساس آرامش کردم. غافل از نقشه شومی که سردسته لات های کانون، برای من و فاطمه کشیده بود.🤯
ادامه دارد.... "#رمان را هر شب در کانال دنبال کنید"
به قلم ✍️: سین. کاف. غفاری
@hejabuni