eitaa logo
دانشگاه حجاب
13.4هزار دنبال‌کننده
8.9هزار عکس
3.9هزار ویدیو
188 فایل
نظرات 🍒 @t_haghgoo پاسخ به شبهات 🍒 @abdeelah تبلیغ کانال شما (تبادل نداریم) 🍒 eitaa.com/joinchat/3166830978C8ce4b3ce18 فروشگاه کانال 🍒 @hejabuni_forooshgah کمک به ترویج حجاب 6037997750001183
مشاهده در ایتا
دانلود
‌‌‌‌💚⃢|🍀•°•‌↯ ســـ🍀ــبزماندن‌درویرانے‌ریشه‌مے‌خواهد... ریشہ‌توچــــــــــادرت‌است... پس‌ریشہ‌ات‌را‌محکم‌کن ♡⇦چادر‌‌‌‌+حیا⇨♡ ‌‌‌ | | ‌‌‌‌‌‌‌ 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
میشه برامون تعریف کنید چی شد چادری شدید؟ 😍 👉🏻 @f_v_7951 منتظر خاطرات جذابتون هستیم 🤩 🔅 @hejabuni♢دانشگاه حجاب🔅
؟ خاطره چادری شدنم سال دوم دبیرستان با مدرسه رفتیم راهیان نور اونجا متوسل به شهدا شدم اگه یه نشونه بهم بدن تغییر کنم چون از قبلم علاقه پیدا کرده بودم محجبه شم بخاطر علاقه ای که نسبت به ائمه خصوصا امام حسین علیه السلام برام ایجاد شده بود ولی نه در عمل تو مسیر برگشت تصادف کردیم؛ دوتا از دوستام فوت کردن و من سالم موندم... نه که بگم مرگ اون ها بخاطر اون نشونه اس ولی اون لحظه حس کردم از مرگ نشونه‌ی بهتری نمی‌تونه باشه بعدش یمدت محجبه شدم از خدا کمک خواستم بمونم جالبه حتی از چیزی که می ترسیدم ینی تمسخر دیگران اصلا اتفاق نیوفتاد و همه برعکس تشویقم کردن حتی دوستای بدحجابم البته الان متوجهم ک با تمسخر دیگران نباید عقیدمو عوض کنم اونموقع کم سن و سال بودم اینو گفتم تا اگه کسی می‌خواد تغییر کنه از هیچی نترسه خدا خودش همه چیو درست میکنه ان شاءالله باخدا زندگی کردن خیلی لذت بخشه اگه یک قدم بسمتش برداری صد قدم برمی‌داره برات ۲۰ساله از استان البرز ــــــــــــــــــــــــــ 📝ارسال خاطرات: @f_v_7951 🌸 @hejabuni |دانشگاه‌حجاب🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از جهنم تا بهشت 🌺👇
دانشگاه حجاب
#رمان_مذهبی_ازجهنم_تابهشت #قسمت_شصت_و_نهم به روایت امیرحسین ……………………………………………………… وای خدایا آبروم
به روايت حانيه اميرحسين:سلام. _ سلام. خوبيد؟ اميرحسين: الحمدالله. شما خوبي؟ _ ممنون. اميرحسين: راستش، ان شاءالله دو هفته ديگه اردو راهيان نور از طرف مسجد هستش، ميخواستم ببينم اگه موافقيد با خانواده صحبت كنيم اگه اجازه دادن بريم. واقعا ميمونم كه چي بگم ، سفري كه حسرتش از عيد به دلم مونده بود، سفري كه از وقتي با شهدا انس گرفته بودم شده بود آرزوي هر روز و شبم، با مردي كه شده بود همه دنيام، همه زندگيم. اميرحسين: الو؟ _ جانم؟ بعد از چند ثانيه سكوت ادامه ميده: جونتون سلامت.فكر كردم قطع شده. _ من از خدامه بيام. فقط اگه مامان ، بابا اجازه بدن. اميرحسين:اجازه ميدين من باهاشون هماهنگ كنم؟ _ ممنون ميشم. اميرحسين: پس فعلا بااجازتون.ياعلي _ ياعلي. گوشي رو قطع ميكنم ، سريع وضو ميگيرم، دو ركعت نماز شكر و بعد سجده ي شكري طولاني كه خدارو شكر ميكنم بابت مهربوني هاش، بابت همه نعمتاش . بابت حضور اميرحسين، بابت اين آرامش ، غافل از طوفاني كه منتظرم ايستاده دو هفته بعد . توي آينه نگاهي به خودم ميندازم، روسري آبي رنگي كه صورتم رو قاب كرده و سياهي كه روش نشسته، زيبايي خاصي داشت، كيف كوچيك مشكيم و ساک نسبتا کوچیکی که با کمک فاطمه آماده کردم رو از روي تخت برميدارم و از اتاق بيرون ميرم. امیرحسین کنار بابا روی کاناپه نشسته و به سفارشات بابا درمورد اینکه حواسش به من باشه گوش میده. مامان بابا هنوزهم فکر میکنن من بچم، خندم میگیره اما به لبخندی اکتفا میکنم و با صدای نسبتا بلندی خطاب به امیر حسین میگم: بریم؟ بابا و امیرحسین هردو به سمت من برمیگردن ، برق تحسين رو تو نگاه هردو به وضوح ميشه ديد. بابا: بريد به سلامت بابا جان. اميرحسين با اجازه اي ميگه و به سمت من مياد، ساك رو از دستم ميگيره و به طرف در ميره. از مامان ، بابا خداحافظي ميكنيم به مسجد ميرسيم، فاطمه و اميرعلي هم همزمان با ما ميرسن. _ عليك سلام.كجا غيبتون زد؟ فاطمه:چفيه ها دست من بود خونه جا گذاشته بودم. _ خسته نباشي. فاطمه: سلامت باشي سه هفته بعد روي تخت غلتي ميزنم و خاطرات رو مرور ميكنم. چشمم به تپه نسبتا خلوتي ميخوره. بي توجه اميرحسين كه مدام صدام ميكنه به سمت تپه ميرم، چيزي رو احساس نميكنم، صدا گنگ و بي معني به نظرم ميرسن، حتي ديگه اشكي هم نمونده كه بخوام بريزم. روی خاک ها میشینم ، مرور میکنم هرچیزی رو که این چند روزه شنیدم و دیدم ، اشک هام بی اجازه روانه صورتم میشن. گریه نمیکنم ضجه میزنم. شهدا به خاطر حفظ حجاب از همه چی گذشتن ، رفتن که کسی چادر از سر بانوان این سرزمین نکشن ، اما من چی؟ من حتی حاضر نیستم چادری رو سرم باشه که یادگار مادرم حضرت زهراست. با احساس کشیده شدن چادرم ،سرم رو بالا میارم. امیرحسین کنارم زانو میزنه و بوسه ای روی چادرم میشینه. من از این به بعد یه بانوی چادریم. از روی تخت بلند میشم و به پذیرایی میرم . _ مامان کمک نمیخوای ؟ حوصلم سر رفته. مامان: الان که نه، کاری ندارم. میگم میخوای چند روز دیگه امیرحسین اینا رو دعوت کنیم که قرار عقد رو هم بزاریم؟ یک ماه دیگه سالگرد ازدواج حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه(س) هستش. _ اره مامان: خب حالا. پس بزار بابا بیاد ببینم کی خونست. راستی خب عقدتون رو با فاطمه و امیرعلی هم میتونید بگیرید دیگه. _ حالا بذار هماهنگ میکنیم. به اتاق برمیگردم و سریع شماره فاطمه رو از تو مخاطبین پیدا میکنم. بعد از دوتا بوق صداش تو گوشی میپیچه. فاطمه: جونم؟ _ ببین میگم شما که میخواید سالگرد ازدواج حضرت فاطمه عقد کنید ، ماهم همون روزیم دیگه. موافقی باهم عقد کنیم یا مشهد یا گلزار شهدا. فاطمه: نفس بکش. سلام _ سلام. یه دفعه با یه لحن ذوق زده تر از من گفت: وای اره اخ جون. عالیه. _ خجالت بکش. دختر انقدر برای ازدواج ذوق میکنه؟ فاطمه: نه اینکه خودت ذوق نکردی _ خب حالا. فعلا... فاطمه_ ياعلي _ یاحق. گفته بودم دلبرم بهتر که چادر سر کنی کعبه ی احرام من! با چادرت بانو تری 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Part35_جان شیعه اهل سنت.mp3
5.06M
📚رمان " جان شیعه، اهل سنت"(35) ♥️" عاشقانه هاای برای مسلمانان" رویکرد این اثر وحدت شیعه و سنی است. “جان شیعه، اهل سنت” رمانی بلندی است که حکایت از ازدواجی خاص و زندگی مشترکی متفاوت از چیزی که تا به حال در رمان های عاشقانه خوانده ایم، می کند. این کتاب فراتر از تصور مخاطبانش به مفهوم واقعی اتحاد و برادری بین شیعه و سنی پرداخته است. ✍ اثر فاطمه ولی نژاد 🌸@hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
7.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دلالان حجاب‼️ اینا حجابه؟😏 انــــقـــــدر ســــــاده‌لـــــوح نباشـــــیـــــــــد!!!!!!!!!!!!!!!!!! هر کاری میخواید بکنید؛ ولی نه با حجاب، که فردا روز خجالت بکشیم تو روی حضرت مهدی نگاه کنیم‼️ انــدکـــی تـــامــــل 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
✨ -آرامش‌ورستـگارۍدنیاࢪا ...😍 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
🌱سال نو برای اینکه به سال فرج تبدیل شود به اعمال من و تو مربوط می‌شود..... 🌱شرط ظهور به انتظار نشستن نیست ! شرط، در انتظار تلاش کردن است! 🌱دعا ؛ مقدمه ی ظهور است... و معنی ساده‌ی دعا یعنی خواستن ! 🌱شرط خواستن، انجام واجبات ترک محرمات ! 🔸دوست عزیزم حواسمون به نگاهمون پوششمون و رفتارمون باشه بخصوص تو این دیدوبازدید های عید ... نکنه تبرج ، ریا و خدای ناکرده بیحیایی عجین رفتارمون بشه! 🌸@hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓