eitaa logo
هجرت | مامان دکتر 🇮🇷
32.8هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
448 ویدیو
23 فایل
مادرانگی هایم… (پزشکی، تربیتی) 🖊️هـجرتــــــــ / مادر-پزشک / مامانِ۵فرشته @movahed_8 تصرف درمتن‌ها و نشربدون منبع(لینک) فاقدرضایت شرعی و اخلاقی(درراستای رعایت سنت اسلامی امانت داری+حفظ حق‌الناس💕) محصولات مامان دکتر https://eitaa.com/mamandoctor_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽ -------- جنگ‌آوری و تنومندیِ او زبان‌زد است زینب که نگاهش می‌کند، دلش قُرص می‌شود *عباس یک‌تنه، لشکرِ حسین است* علمدار است سپهدار است . . اصحاب که یک به یک برزمین می‌افتند، نوبت به بنی هاشم می‌رسد عباس چشم دوخته به لبان مولا همه اذن می‌گیرند و می‌روند و بر...نمی‌گردند حسین می‌ماند و عباس و حمله‌ها و ولوله‌ها "اذنِ میدان بده پایان دهم این غائله را!" حسین نگاهی به برادر تنومندش می‌کند، نگاهی به خیمه‌ها *"العطش، العطش... "* . "برادرم! عطشِ زنان و کودکان را دریاب... مَشک را بردار و آب بیاور..." . . سی و پنج سال برای جنگاوری امروز آماده شده باشی! نزد حیدر کرّار فنون رزم آموخته باشی سال‌ها دوشادوش حسن و حسین علیهماالسلام تمرین جنگاوری کرده باشی همراه علی علیه‌السلام شمشیر زده باشی و درس پس داده باشی ناگهان امیر و امام‌ت بگوید نه، برو آب بیاور! جز عباس چه کسی می‌تواند این فرمان را بشنود و حتی لحظه‌ای در ذهن نیاورد: من با تمام توانمندی‌هایم و قدرت و جنگاوری ام، بروم دنبال آب؟! همانگونه که وقتی مولا فرمود یمین لشکر با تو، گفت چشم وقتی فرمود حفاظت از خیام با تو، گفت چشم حال گفته سقایت حرم با تو... بی‌درنگ می‌رود و در همین راه شهید می‌شود در راه ... طبق وظیفه... با أَشْهَدُ لَکَ بِالتَّسْلِیمِ نه فقط تسلیم ظاهری بلکه تسلیم قلبی یعنی لحظه ای "در دل" هم چون و چرا نکردن . برای من درس و است در مقابل و (درکنار ؛ که وه که چه مقامی‌ست...) . . سال‌ها درس خوانده‌ایم با چندی توانمندی و استعداد اما امروز در مشغول و هستیم و البته که در آینده ای نزدیک فعالیت‌های اجتماعی و تحصیلی خود را ادامه خواهیم داد ، امروز - بی ولی و امّا- برای من وظیفه است . پی‌نوشت: ۱- قمربنی هاشم علیه‌السلام این ادب، وظیفه گرایی، ولایت‌پذیری، تسلیم و اطاعت از امام را از که و کجا آموخت؟ در خانه، از مادرش! "هرکه بهشتی می‌شود، پایه‌ی بهشتی شدنش از مادر است " . ۲- ان‌شاءالله به جنگاوری هم می‌رسیم. در رشته‌های تخصصی خود پیش می‌رویم و صحنه‌های و اقتصادی را هم خالی نمی‌گذاریم. اگر هم قبل از آن رفتیم، خشنودیم که درراه وظیفه بوده... "والله ان قطعتموا یمیني انّي احامي ابداً عن ديني" 🖋هـجرٺــــ بله https://ble.im/hejrat_kon ایتا @hejrat_kon اینستاگرام @dr.mother8
﷽ -------- جنگ‌آوری و تنومندیِ او زبان‌زد است زینب که نگاهش می‌کند، دلش قُرص می‌شود عباس یک‌تنه، لشکرِ حسین است علمدار است سپهدار است . . اصحاب که یک به یک برزمین می‌افتند، نوبت به بنی هاشم می‌رسد عباس چشم دوخته به لبان مولا همه اذن می‌گیرند و می‌روند و بر...نمی‌گردند حسین می‌ماند و عباس و حمله‌ها و ولوله‌ها "اذنِ میدان بده پایان دهم این غائله را!" حسین نگاهی به برادر تنومندش می‌کند، نگاهی به خیمه‌ها "العطش، العطش... " . "برادرم! عطشِ زنان و کودکان را دریاب... مَشک را بردار و آب بیاور..." . . سی و پنج سال برای جنگاوری امروز آماده شده باشی! نزد حیدر کرّار فنون رزم آموخته باشی سال‌ها دوشادوش حسن و حسین علیهماالسلام تمرین جنگاوری کرده باشی همراه علی علیه‌السلام شمشیر زده باشی و درس پس داده باشی ناگهان امیر و امام‌ت بگوید برادرم، برو آب بیاور! جز عباس چه کسی می‌تواند این فرمان را بشنود و حتی لحظه‌ای در ذهن نیاورد: من با تمام توانمندی‌هایم و قدرت و جنگاوری ام، بروم دنبال آب؟! همانگونه که وقتی مولا فرمود یمین لشکر با تو، گفت چشم وقتی فرمود حفاظت از خیام با تو، گفت چشم حال گفته سِقایت حرم با تو... بی‌درنگ می‌رود! و در همین راه شهید می‌شود... در راه ... طبق ... با أَشْهَدُ لَکَ بِالتَّسْلِیمِ نه فقط تسلیم ظاهری بلکه تسلیم قلبی یعنی لحظه ای "در دل" هم، چون و چرا نکردن . برای من درس و است در مقابل و (درکنار ؛ که وه که چه مقامی‌ست...) . ، امروز - بی ولی و امّا- برای من پذیرفته و چشم گفتنی و محترم است؛ . ✍ هـجرتــــــ بله و ایتا @hejrat_kon روبیکا @dr_mother8_hejrat پی‌نوشت: ۱. قمربنی هاشم علیه‌السلام این ادب، وظیفه گرایی، ولایت‌پذیری، تسلیم و اطاعت از امام را در خانه، از آموخت... "هرکه بهشتی می‌شود، پایه‌ی بهشتی شدنش از مادر است " ۲. «والله ان قطعتموا یمیني انّي احامي ابداً عن ديني»
آن شب مهمان دخترش بود برای افطار. دخترها دوست دارند پدر را در پذیرایی تحویل بگیرند؛ دختر در کنار نان، هم شیر گذاشت هم نمک. امیرالمؤمنین بعد نماز مغرب برای افطار که بر سر سفره نشست، نگاهی کرد و سری تکان داد و فرمود: عزیزم، کی دیدی پدرت علی دو خورش همراه نان بخورد؟ یا شیر را بردار یا نمک را... آمد نمک را بردارد، پدر فرمود: بگذار باشد! دختر شیر را برداشت و علی در آخرین شب خلافت و حکومت! خود، با نان و نمک افطار کرد. علی نَدار بود؟ نه به خدا اگر میخواست ثروتمندترین مدینه و کوفه میشد مگر نه اینکه بسیاری از چاه‌ها، حفر شده دست علی، و بسیاری از باغات، آباد شده دست علی و بسیاری از نخلستان ها کاشته دست علی و بسیاری از املاک و مساجد ساخته دست علی بود؟! اما علی را با ذخایر دنیا چه کار؛ مولای ما اینگونه بود که هنوز عرق جبین خشک نشده، کاغذ و قلم طلب میکرد و دسترنجش را، انفاق... داستان؟ نه، اینها داستان نیست. نه داستان است نه برای فقط تکریم و توسل! امام برای شدن است، برای تأسی جستن... امشب و شب‌های باقیمانده تا ماه مبارک تأسی کنیم به ارکان الهدی، به مولای این شب‌ها. این شب‌ها یک نگاه به سفره افطارمان بیندازیم؛ بیشتر هم نه حتی، اندازه همان چیزی که خودمان برای افطار میخوریم، محاسبه کنیم و معادلش را انفاق بدهیم. اصلاً نذر کنیم؛ سر سلامتی پسر علی، حضرت صاحب، حجت بن الحسن.... امیرالمؤمنین آقای ما که فقط نیست، دل‌سوز و دل‌آشوب مردمان هم هست... رأفت و مهر و غیرت و تعصبش فقط شیعیانش را که فرانگرفته، هرجا مظلومی در عالم یافت شود، علی هوادار اوست! خصوصاً اگر این مظلوم، یک زن باشد، یک بچه باشد، یک شیرخو.... - نه! بگذار جلوی این خانواده حرفی از شیرخوار نیاوریم... - به عشق مولای مظلومان علی امیرالمؤمنین شویم با مردم مظلوم باشد که امیرالمؤمنین این همراهی را از ما بخرند. راه‌های معتبر جهت واریز وجه: ۱ - شماره کارت‌های زیر:
5892101259720833
ستاد پشتیبانی جبهه مقاومت
6104338676264019
مهدی صالح
6104338926896834
5022291329674046
بنیاد ام الیتامی خدیجه الکبری
5892107046373166
گروه جهادی شهیدالقدس ۲- سایت زیر https://www.leader.ir/fa/monies (انتخاب وجوهات >> کمک ها >> کمک به مردم غزه) ✍ هجرت @hejrat_kon 🙏💔
دری که در آتش میسوزد، به روی مادر میفتد؛ مادر میفتد😭 ناله «یا ابتاه»ِ صدیقه کبری به آسمان می‌رود قلب رسول خدا در عرش آتش میگیرد ملائک بر سر می‌زنند کائنات بر مصیبت ناموس خلقت مویه می‌کنند راه باز می‌شود لشکری قوی هیکل وارد میشوند فشارِ در مضاعف می‌شود مضاعف می‌شود شما بگویید اتفاقی که برای یک زن باردار در فشار در و دیوار میفتد چیست؟ چیست؟ آاااه روضه من همین است😭 مردها بروند بیرون😭 فشار، کار خودش را کرد، خطاب ناله مادر ما را عوض کرد😭 از یا ابتاه، از گلایه امت به رسول، ناله شد «یا فضةُ خُذیني» 😭😭😭😭 فضه خادمه حضرت بود. نه، فضه نماد همه خادمه‌هاست! مادرمان ما را صدا زد 😭 بروید کنار تاریخ را در هم بپیچید راهی از میان اعصار و روزگار باز کنید مادرمان ما را صدا زده 😭😭😭 بگذارید ما زن ها بر سر زنان گیسو پریشان دسته دسته دور مادرمان را بگیریم آی مردم فرزند مادرمان را کشتند 😭 یک زن سالم در بستری از آرامش و مراقبت وقتی بار شیشه اش در بطنش می‌شکند چه بر سرش می‌آید؟ چه دردی؟ چه شرایطی؟ حالا تو فکر کن که یک زن سوخته پهلو شکسته سینه سوراخ شده بازو از تازیانه ورم کرده بین در و دیوار زیر دری نیم سوخته فرزند از دست دهد😭😭😭 آااه ای مردها شما، دورتر، حلقه غیرت تشکیل دهید مردانه و سوخته از این جسارت، سینه بزنید بگذارید ما برویم کنار مادرمان 😭 یکی در را بردارد یکی آتش چادر را خاموش کند یکی راه خون زخم را ببندد یکی… فضه جان حتماً دویدی شاید گوشه خانه دست های زینب را گرفته بودی سرش را به دامن فشرده بودی که نبیند اما صدای بانو که بلند شد خوب فهمیدی اتفاقی که نباید، افتاد! جنایت قوم، کامل شد! دست های زینب را رها کردی و بر سر زدی و خودت را به مادر رساندی حالا ناله سوم زهرا را شنیدی این بار پسرش را صدا می‌زد: «مهدی» فضه جان چه کردی؟ نمی‌دانم چه میتوانستی بکنی؟ نمی‌دانم ولی به گمانم زهرای اطهر اصلا به شما فرصت نداد! آتش و در را که کنار زدی، چشمش به امام افتاد و نگاهش بر دستان امام خیره شد؛ دستان بسته سوخته؟ پهلویش شکسته؟ بازویش کبود شده؟ با هر نفس، خون از سینه اش می‌زند بیرون؟ فرزندش سقط شده؟ همه اینها را به می انگارد! عظمتِ جسارت به امام، تعرض به ولایت، هتک حرمت جانشین پیغمبر توان را برایش جمع میکند از انتهای همه رگ ها، عصب ها، سلول ها و تمام جسم مضروبش را یکسره نیرو میکند. بلند می‌شود و دنبال امام امامی که با دست بسته و ریسمان می‌برند می‌کند حرکت آن قدر به موقع است که میرسد. جانباز زخمی غرق در خون اما در همان ابتدای راه به خود میرسد دست می اندازد به دامن امام، مولا، ولی خدا تا نگذارد این تجاوز و تعرض به حق، بیش از این شود، ادامه پیدا کند. می‌خواهد حمایتش را در میدان تمام کند اما ناتمامش می‌گذارند با غلاف شمشیر با تازیانه با ضربه های مکرر😭 کجا؟ پیش چشم امام، پیش چشم امیر، پیش چشم حیدر 😭 علی علی علی بر شما چه گذشت قهرمان عرب، غیرت خدا 😭 علی را می‌برند و بانویی شکسته و رنجور فرزند از دست داده و غرق درد ملیکه ارض و سماء کوثر اولیاء ریحانه رسول خدا حبیبه خدا بر زمین میفتد... . . لَعنَ اللهُ قَاتلِیکِ و ضَارِبیِکِ و ظَالِمِیکِ و غَاصِبی حقِّکِ یا مولاتِی یا فاطمةُ الزهراء . ✍هـجرٺــــ بله و ایتا @hejrat_kon اینستاگرام @dr.mother8
یکی از واژه های کتاب عربی دانش آموزان دهمی‌ام "بُحَیرة" است؛ یعنی دریاچه. "دریاچه" خیلی کلمه‌ی معمولی‌ای است. قبول دارید؟! مثل بیست و چند کلمه دیگری که در واژه‌نامه آن درس آمده، می‌شود خواند و از کنارش رد شد... اما این "دریای کوچک" هر سال یک داستانی سرهم می‌کند تا ما را با خودش به خانه‌ی کسی ببرد. برای همین، یک جور دیگری دوستش دارم. اصلا احترام می‌گذارم به خودش، قصه‌اش و از همه بیشتر وزنش! می‌گویم بچه ها "بُحَیر" بر وزن چی است؟ مِنّ و مِن می کنند و کمی جواب‌های پرت می‌دهند تا یکی‌شان داد بزند: فُعَیل! - آفرین! "بحر" چی می‌شد؟ می‌گویند: دریا - سه حرف اصلی اش را می‌بری بر وزن فُعَیل می‌شود بُحیر یعنی دریاچه. جَبَل کوه است. تپه را می‌‌گویند؟؟ جُبَیل! نگاه کنید! وزن "فُعَیل"، کوچک می‌کند. به اصطلاح اسم مُصَغّر می‌سازد. رودخانه‌ی کوچک می‌شود نُهَیر، شکوفه‌ی کوچک می‌شود زُهَیر... حالا حسَن یعنی چی؟ می‌گویند: زیبایی، خوبی! ببریدش بر وزن فُعَیل! یکهو صدای واااااای‌شان در کلاس می‌پیچد. یعنی دوزاری شان افتاده و از فهم ریشه‌ی ، کیف کرده‌اند. - یعنی چون برادر کوچکتر بوده؟! - یعنی زیباییِ کوچکتر!! شروع می‌کنند به حدس زدن برای دلیل این کوچک شدن. می‌گویم برعکس! زیبایی را کوچک نکنید! عظمت "حسن" را تماشا کنید! "حسین" را تصور کنید؛ با آنهمه مهربانی و بزرگی‌اش که عالم همه دیوانه‌ی اوست! اگر آن همه شگفتی و دلبری که در وجود امام حسین است، تازه کوچک است در برابر برادرش، ببینید "حسن" چه می‌تواند باشد!! سریع می‌روم سراغ کلمه بعدی. می‌گذارم "کلمه" خودش کم کم توی مغزشان دم بکشد. می‌دانم این وزنِ ساده حتی با این سه حرف فوق‌العاده، نمی‌تواند معرفی جامعی از یک بسازد. اما شاید یک روزی اگر در هیئتی، مجلسی، دسته‌ای دلشان برای امام حسین رفت (که حتما می‌رود)، همین مهندسی معکوس از نامی مصغّر شده‌، کمی از مظلومیتِ برادر بزرگتر او کم کند... یک روزی... شاید... @vaghtikhanemabeheshtmishavad @hejrat_kon
❁ـ﷽ـ❁ آن شب مهمان دخترش بود؛ برای افطار. دخترها دوست دارند پدر را در پذیرایی تحویل بگیرند؛ دختر در کنار نان، هم شیر گذاشت هم نمک. امیرالمؤمنین بعد نماز مغرب برای افطار که بر سر سفره نشست، نگاهی کرد و سری تکان داد و فرمود: عزیزم، کی دیدی پدرت علی دو خورش همراه نان بخورد؟ یا شیر را بردار یا نمک را... آمد نمک را بردارد، پدر فرمود: بگذار باشد! دختر شیر را برداشت و علی در آخرین شب خلافت و حکومت! خود، با نان و نمک افطار کرد. علی نَدار بود؟ نه! به خدا اگر میخواست، ثروتمندترینِ مدینه و کوفه میشد! مگر نه اینکه بسیاری از چاه‌ها، حفر شده دست علی، و بسیاری از باغات، آباد شده دست علی و بسیاری از نخلستان ها کاشته دست علی و بسیاری از املاک و مساجد ساخته دست علی بود؟! اما علی را با ذخایر دنیا چه کار؟! مولای ما اینگونه بود که هنوز عرق جبین خشک نشده، کاغذ و قلم طلب میکرد و ش را، ... داستان؟! نه! اینها داستان نیست. نه داستان است، نه برای فقط تکریم و توسل! امام برای شدن است، برای تأسی جستن... امشب و شب‌های باقیمانده تا ماه مبارک تأسی کنیم به ارکان الهدی، به مولای این شب‌ها. این شب‌ها یک نگاه به سفره افطارمان بیندازیم؛ بیشتر هم نه حتی، اندازه همان چیزی که خودمان برای افطار میخوریم، محاسبه کنیم و معادلش را کنیم. اصلاً نذر کنیم؛ سر سلامتی پسر علی، حضرت صاحب، حجت بن الحسن... اما امیرالمؤمنین آقای ما که فقط نیست، دل‌سوز و دل‌آشوب مردمان هم هست...😭 رأفت و مهر و غیرت و تعصبش فقط شیعیانش را که فرانگرفته، هرجا مظلومی در عالم یافت شود، علی هوادار اوست! خصوصاً اگر این مظلوم، یک زن باشد، یک بچه باشد، یک شیرخو.... - نه، بگذار جلوی این خانواده حرفی از شیرخوار نزنیم... - حال به عشق مولای مظلومان علی امیرالمؤمنین یار و شویم با مردم مظلوم باشد که امیرالمؤمنین این همراهی را از ما بخرند. 🔹 راه‌های مشارکت در پویش «ایران همدل » و کمک نقدی به مردم مظلوم فلسطین و لبنان👇 ۱. شماره‌گیری * ۲. شماره کارت 6037998200000007  ۳. شماره شبا Ir320210000001000160000526  ۴. پرداخت مستقیم از درگاه بانکی 👇 https://irane-hamdel.khamenei.ir ۵. اهدای طلا و جواهرات: ارسال عدد ٢ به 3000222 ✍ هجرت @hejrat_kon 🙏💔
﷽ ---- اگر تو فرهنگ غربی، یه روز خاص وجود داشت به نام روزِ ، یا مثلاً تو بگو RAP Day مخففِ Revising & Planning Day 😎😌😅 شاید خیلیهامون از درایت و و قاعده‌مندی زندگی غربی، انگشت به دهان میشدیم و با نگاه خودتحقیر میزدیم بر سر خودمون، و میخواستیم به اون روز بپیوندیم و به تبعیت از خوش‌فکرهای غربی (😏)، اون روز رو هرطور شده، بشینیم به و و بررسی سالی که گذشت بعلاوه و قول و قرار برای سال آینده!… خب حالا این خودِ ماییم که چنین روز و شب خَفَن و حسابی ای داریم! 😎 تازه اونم با دو امکان (آپشن) اضافه‌ی ناب، ویژه‌ی دنیای نامحدود و شگرفِ و فرادنیا ! چی؟ ۱. استغفار ۲. دعا بابت اشتباهات سال قبل و عمری که گذشت، برای هرآنچه که برای آینده میخوایم و تنهایی زورمون نمیرسه! با دسته دسته مَلَک که در این شب از آسمان به زمین میان و برای و ی ما آمین میگن! و بالاتر از همه اینها، دعا و مدد و تأیید ، ولیّ امور تمام آسمان ها و زمین! "وُلاَةُ أَمْرِكَ ...لا فَرْقَ بَيْنَكَ وَ بَيْنَهَا إِلاَّ أَنَّهُمْ عِبَادُكَ وَ خَلْقُكَ فَتْقُهَا وَ رَتْقُهَا بِيَدِكَ بَدْؤُهَا مِنْكَ وَ عَوْدُهَا إِلَيْكَ‏" (دعای ماه رجب) رتق و فتق و آغاز و انجام همه امور عالم به دست امام است. بِكُمْ فَتَحَ اللّٰهُ وَ بِكُمْ يَخْتِمُ (زیارت جامعه) چه خوبی تو خدااا 😍 انقدر مشتاق و تسهیل‌گر کمال بنده‌هات... انقدر مهربان... انقدر پشتیبان... انقدر نزدیک... خدایی که گفتی "من اونم که اگر توبه کنی و عملت رو اصلاح کنی، نه تنها اشتباهات گذشته‌ت رو محو میکنم بلکه اونها رو به خوبی‌ها تبدیل میکنم" ! (يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاءُ / يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ) خدای مهربانی که اگر ما یه قدم برداریم به سمت خوبی‌ها، تو ده قدم برمیداری به سمت ما، و به کار و عملمون برکت میدی! خدایی که از خود ما بیشتر حواست به ماها هست و به هر شکلی شده، میخوای به ما بگی زندگی حقیقی یه جای دیگه‌ست و دنیا فقط یه محل گذر و ابتلا و امتحانه؛ توش خوب زندگی کنین اما دل نبندین. نه از رنج‌هاش خسته و دل‌مرده و ناامید بشین نه به خوشی‌هاش و زرق و برقش مفتون و مغرور. خلاصه که شب قدر، اول شب پاکسازی، و بعد شب ه. درواقع شب اولِ سال مؤمنینه؛ یه سال جدید برا ماها آغاز میشه. خدایا کمکمون کن بتونیم بر اساس مون، برای بودن و موندن در مسیر ارزش هامون، بریزیم و با همت و تعهد پاش واستیم، حتی اگر زمین بخوریم و اذیت بشیم. خدا کمک کن بفهمیم رنج‌های مسیر یک انتخاب ارزشمند به اندازه خود اون انتخاب، ارزشمند و رشددهنده است. بفهمیم دستاوردهای بزرگ، خب هزینه‌های بزرگ دارن و نباید به خاطر سختی‌هاشون کنار گذاشته بشن (مثل فرزند داشتن و مادری). بفهمیم هیچ چیزی نیست جز اینکه دیده و مکتوب میشه و به ما برمیگرده. ✍ هـجرتــــــ بله و ایتا @hejrat_kon اینستاگرام @dr.mother8 روبیکا @dr_mother8_hejrat
❁ـ﷽ـ❁ حسین، پیاده، در حالی که کودکانش اطرافش بودند، به خیمه آمد. چرا؟ چون پیش از این امام، حَجّاج بن مسروق را فرستاده بود که او، عُبِیدالله بن حر جُعفی، را دعوت کند تا با حسین و یارانش همراه شود. اما عبیدالله نپذیرفته بود! دست رد به فرستاده شخصی امام زده بود! نه تنها دست رد زده بود بلکه گفته بود: مایل نیستم که او مرا ببیند و من او را ببینم! با این حال حسین کشتی نجات رحمة للعالمین شخصاً خودش به خیمه عبیدالله رفت تا باز هم از او بخواهد که به لشکر حق بپوندد! (آاااه 😭 کدام گروه از مردمان جهان، چنین کریم وسیع مهربانی دارند؟😭) امام به او فرمود: تو را چه شده که مرا یاری نمیکنی؟ و عبیدالله آورد. و در آخر گفت: این یاران من و اسب سواری من که زین شده و آماده سواری است تقدیم به شما! به خدا قسم هر وقت سوار این اسب شده ام هر چه خواسته ام به آن رسیده ام، و هر کس در طلب من بود به من نرسید. امام فرمود: من به یاران تو و اسب تو احتیاجی ندارم! [من چیز دیگری از تو خواستم که آن را از امام خود دریغ کردی، هرچیز دیگری از تو به کار راه حق نمی‌آید] من هم نصیحتی به تو می کنم. یا ابنَ حر! برو جایی که صدای استغاثه ما را نشنوی! بدان که هر کس ناله و استغاثه ما را بشنود و ما را یاری نکند، قسم به خداوند که روز قیامت او را از رو بر آتش دوزخ می افکند. حسین این را فرمود و رفت. و عبیدالله از کربلا جا ماند؛ از امام، از از ولیّ خدا، از انجام کار درست در زمان درست، از پیوستن به بزرگترین سعادت عالم... ━━━━━━━ ⟡ ━━━━━━━ نایب‌الامام، ولی امر مسلمین جهان، فرمود: "ایران را و اسلام را، این مسئله [پیری جمعیت] تهدید میکند" "نگذاریم جمعیّت کاهش پیدا کند، موالید را افزایش بدهیم" "من اصرار میکنم که حتماً بایستی تکثیر نسل بشود، خانواده‌ها باید فرزنددار بشوند، فرزندهای بیشتری" و ما، را ردیف کردیم: بچه که... نه دست و پا گیر است اما عوضش دانشگاه/حوزه میروم و جهاد علمی میکنم! بچه که.... نه مردم چه می‌گويند اما عوضش کار اقتصادی میکنم! بچه که... نه از نظر مالی به ما فشار می‌آید اما عوضش کار فرهنگی میکنم! بچه که... نه تربیتش سخت است اما عوضش .... بچه که ... نه جسم و اندامم به هم میریزد اما عوضش... بچه که نه خانواده مخالف است اما عوضش... بچه که نه همین دو تا بس است اما عوضش... بچه که نه از ما گذشته اما عوضش... بچه که نه اما عوضش... عوضش؟! عبیدالله "عوضش" اسبش را به امام تعارف زد، امام نپذیرفت! و‌ خواسته امام مشخص و واضح بود... بعضی چیزها جایگزین ندارند! "فرزندآوری"، جایگزین دیگری ندارد! عوضش ندارد! به خودی خود حیاتی است! نه مدرک علمی ما، نه تلاش اقتصادی ما، نه کار فرهنگی ما، نه هیچ چیز دیگری، برای ایران، برای اسلام، برای شیعه جایگزین نیروی انسانی جوان نمی‌شود. نیروی انسانیِ جوانِ چند سالِ دیگرِ کشور، صرفاً و منحصراً وابسته به فرزندآوری امروز ماست؛ بی هیچ و بهانه‌ای! "یکی از خطراتی که وقتی انسان درست به عمق آن فکر می‌کند، تن او می‌لرزد، این مسئله‌ جمعیت است" نایب‌الامام فرمود! ✍ هـجرتــــــ بله و ایتا @hejrat_kon روبیکا @dr_mother8_hejrat