eitaa logo
هجرت | مامان دکتر 🇮🇷
32.7هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
448 ویدیو
23 فایل
مادرانگی‌هایم… (پزشکی،تربیتی) 🖊️هـجرتــــــــ / مامانِ۵فرشته، پزشک @movahed_8 ن.پ: ۱۵۲۳۲۸ تصرف درمتن‌ها و نشربدون منبع(لینک) فاقدرضایت شرعی و اخلاقی(درراستای رعایت سنت اسلامی امانتداری+حفظ حق‌الناس💕) محصولات مامان دکتر https://eitaa.com/mamandoctor_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽ --------- درد شکفتن امروز دچار انتظار شدیم! از همان انتظارهای مضطرب شیرین😊👶 برای یکی از نزدیکان عزیز که وقتش رسیده بود بارش را زمین بگذارد... دردها از وسط صبح و ظهر شروع شد رفتند بیمارستان، ما در خانه منتظر. قرآن ها را برداشتم دادم دست همه گفتم انشقاق بخوانیم خودم شروع کردم بار اول خواندم بار دوم اما.... انگار تازه این سوره را کشف کرده ام! انگار اولین بار بود که این آیه ها را میبینم!! احساس کردم این سوره برای ما زنان مادر نازل شده! انگار دقیقاً دارد، با استعاره، درباره رویداد باعظمت زایمان حرف میزند! و رنج تولد نوزاد را تشریح میکند: وَ إِذَا الْأَرْضُ مُدَّتْ وَأَلْقَتْ مَا فِيهَا و تَخَلَّتْ وَأَذِنَتْ لِرَبِّهَا وَ حُقَّتْ . هنگامی که زمین کشیده میشود، و آنچه در درونش است را بیرون می اندازد و خالی میشود! و در این امر، اطاعت پروردگار خود را کرده و این است که کند! و آنگاه… این آیه عجیب این آیه عظیم، شیرین ترین و دلپذیرترین نتیجه این رنج : يَآ أَيُّهَا الْإِنْسَانُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَىٰ رَبِّكَ كَدْحًا فَمُلَاقِيهِ مخلوق من ای زن! رنج میبری و من از رنج تو آگاهم! رنج هایت در راه رسیدن به من است و بدان که در انتها، به ملاقات من خواهی رسید! 😭😭😭 با چشمهای تار از اشک، نفسم حبس شد! انگار که برای اولین بار خون به قلب من رسیده باشد، قلبم تپیدن گرفت! لحظاتی انگار بین من و خدا خلوتی شده باشد؛ منِ زن و خدای ربّ ! بی هیچ پرده ای... و گویی لحظه ای به جای خون، نور در وجودم گسترده شد . سپس آیه معطر بعد، نیلوفرانه به شاهرگ های قلبم پیچید: فَسَوْفَ يُحَاسَبُ حِسَابًا يَسِيراً انگار خدا در گوشم گفت: بانو زائو! بلند شو و زندگی از سر بگیر که حساب‌ت سبُک شد! آمرزیدم تو را به سبب دردهایی که برای تولد خلیفه من در زمین متحمل شدی به سبب رنجی که آگاهانه انتخابش کردی و عاشقانه در آغوشش گرفتی! به خاطر آسایشی که از خود گرفتی تا بار دیگر انسانی از بهشت به زمین کند برای ادای پیمانی که با من در اَلَست ازلی بست… . . . سوره که تمام شد و قلبم که کمی آرام گرفت، به مادرم گفتم: یقین دارم بچه بدنیاآمده!😊 زنگ بزنیم و احوال بپرسیم. زنگ زدیم و بچه درست در همان دقایق به دنیا آمده بود! گویی تشعشع لحظه ملکوتی زایمان ، مرا از راه دور فراگرفته بود و همان بود که دلم این چنین صدای خدا را میشنید… . . 🖋هـجرتــــــــــــ بله https://ble.im/hejrat_kon ایتا @hejrat_kon اینستاگرام @dr.mother8
﷽ ---- و تویی *مُخرِجُ الحیَّ مِنَ المیّت؛* آنکه زنده‌ای را از مرده خارج می‌کند! نوزادی که در نهایت حیات است به واسطه پیوندش به عالم بالا از انسانی که مرده شده در عالم غفلت و دوری... حتی تویی خارج کننده مادرِ حَیّ از خود میت‌ش! خروجِ زنده‌ای پاک از مرده‌ای عصیانگر... خروج انسانی نورانی از کالبدی کدر… . اصلاً تویی زنده کننده همه ما مردگان در لحظه لحظه زندگی، به واسطه رحمت و مهربانیت . 🌱🌿🌱🌿🌱🌿 تولدت مبارک پسرم😊 به دنیای ما خوش آمدی! در این دنیا چه سپیدی و امیدی دیدی که انقدر عجله کردی😊 قرار ما برای ۹اسفند بود، اما امروز در آغوش منی😍😘 چه عجیب هم آمدی! با زایمان طبیعی بعد از سه بار سزارین! با آنهمه تمهیدی که من اندیشیده بودم که تو -تا میشود- دیرتر بیایی (کاهش فعالیت ها، رژیم غذایی، …)، آن هم با روش سزارین (نمیخواستم بعد سه بار سزارین، ریسک کنم. چون دوبار دیگر هم تلاش کرده بودم و نشده بود) و با دکتر و بیمارستانی که خودم میخواستم اما خداوند نقشه دیگری داشت برای ما! تاریخ کاملاً خارج از فکر من(۲۲/۱۱/۹۹)، سن پایین بارداری(بدون سابقه در قبلی‌ها)، بیمارستانی که تا پریشب اسمش را هم نشنیده بودم، با دکتری که فقط دوست بودیم و قصد نداشتم پیش او بروم، آن هم زایمان طبیعی بدون هیییچگونه آمادگی جسمی! و شبی که اتفاقی پدرت خانه بود (در طول هفته شهرستان هستند)… بگذریم داستان جالب آمدنت را اینجا مینویسم تا بماند به یادگار فعلاً فقط غرق لذتم از آمدنت، از بوییدنت، از بوسیدن گونه‌های نرم‌ت… از اینکه با وجود ۳۶ و نیم هفته بودن و وزن ۲۷۰۰ گرمی، سالمی و هیچ نیازی به بستری پیدانکردی؛ و خودم هم مشکلی ندارم الحمدلله؛ با اینکه خیلییی سخت گذشت… و در تعجبم از تقدیر عجیب خدا! *عَرَفتُ الله بِفَسخ العزائم!* تو که میدانی، از قبل از اینکه در وجودم کاشته شوی و من در نهایتِ تردید بودم که تو را داشته باشم یا نه، ذکرم این بود: "أستَخیرُ الله برحمته"، "خدایا، همه چیز کامل با خودت" و این روزها مدام میگفتم "اللهم اغننی بتدبیرک عن تدبیری" و خدا اینگونه تدبیر کرده بود؛ خلاف فکر و خیال های من بشرِ… که هنوز هم حکمت کار او در این زمان و نحوه آمدن تو را نفهمیده ام😊 *یقیناً کُلّه خَیر* ❤️ خوش آمدی عزیزکم برایت خیر و عافیت و رشد طلب میکنم و این لذت را -چندباره- برای همه زنان دنیا (و مجدداً برای خودم) آرزومندم… 😊 🖋هـجرٺــــ بله https://ble.im/hejrat_kon ایتا @hejrat_kon اینستاگرام @dr.mother8
﷽ --- (تلاشم اینه سربسته بگم اما مزید امتنان هست که آقایان محترم این چند پست رو نخونن) ۲۱ بهمن بود. پسر جاری‌م به‌دنیااومد. تو گروه خانوادگی به شوخی نوشتم بچه جان یک روز دیگه صبر میکردی تو تاریخ لاکچری ۲۲/۱۱/۹۹ میومدی!😉 ۳۶هفته و ۴ روز بودم. بااینکه سابقه زایمان زودرس نداشتم، خیلی احتیاط میکردم؛ که تا ۳۹هفته تمام، بمونه. زیاد کار زیاد نمیکردم، سرپا نمی‌ایستادم (گاهی کمک‌کار داشتم)، پاندمی هم که عامل بی‌تحرکی همگانی بود. آب انار هم تا میشد میخوردم برا کاهش احتمال و شدت زردی بچه (قابض هست و به سزارينی ها پیشنهاد میشه نه طبیعی ها) بالعکس، در بارداری اولم بسیار پرتحرک بودم. ساعت‌ها فعالیت شدید در بیمارستان پیاده روی. با اعتماد به نفس بالا برای زایمان طبیعی راحت. اما نشد! دردها رو کشیدم اما سزارين شدم(دفع مکونیوم اون موقع اندیکاسیون سزارین بود. استیشن هم تغییر خوبی نداشت) در بارداری دوم هم زندگی‌م بسیار فراز و نشیب داشت. هرماه از تهران با دخترم میرفتم شهرستانی در جنوب کشور. و ساعت‌ها تنها پزشک اورژانس بودم؛ کار و کار و کار. بااینکه اصلا انقدر متداول نبود، تصمیم گرفته بودم (زایمان طبیعی بعد از سزارین)کنم. خیلی تلاش کردم برای ویبک. ورزش ها و ماساژ ها و... هفته۳۸ دردهام شروع شد و تا شوهرم از تهران برسه(قم بودم) و تا بیمارستان، خیلییی درد کشیدم. گفتم تو معاینه اگر دیلاتاسیون بیشتر از ۵سانت بود، ادامه میدم؛ وگرنه اصلا! رفتم و نبود و فروریختم! پزشک و مامای همراه نداشتم. حمایت و پشتوانه و مشوقی نداشتم. لذا گفتم بریم سزارین. فکرکنم تا رسیدم اتاق عمل، رسیدم به۷-۸سانت! سزارین فوق‌العاده بدی داشتم و دردهایی که هنوز با منه…یک ماه کامل بسترخواب. نماز با قد خمیده و ناامید از بهبود... که نهایتاً قربانی گوسفند و تربت اباعبدالله من رو شفا داد (گفتند درمانی نداره جز گذر یکی دوسال زمان) قبل اقدام به بارداری سوم با اساتید بزرگ تهران مشورت کردم. گفتن این فاصله زمانی خوبه و نشدنی هم نیست طبیعی بعددوتا سزارین، انجام میشه تو ایران و دنیا. اماخودم هرچی فکرکردم دیدم نمیخوام ریسکش رو بپذیرم. تشنه مدال قهرمانی زایمان طبیعی هم نبودم. اساتیدم هم گفته بودن سابقه ۵-۶ تا سزارين رو داشتن و ناممکن نیست! لذا سزارين شدم. سر عمل از استادم پرسیدم اوضاع چطوره؟ گفتن خوبه، یه ذره چسبندگی هست اما منعی نیست برای بارداری بعدی. در بارداری چهارم هرگز به ویبک فکرنکردم. هیچ پزشکی توصیه و حمایت نمیکرد و ریسکش بالا بود(توصیه من هم نیست و این صرفاً یک خاطره‌نویسی ست) ادامه دارد!🤗 🖋هـجرٺــــ بله https://ble.im/hejrat_kon ایتا @hejrat_kon اینستاگرام @dr.mother8
فایل صوتیِ «آگاهی و آرامش (۲)؛ مراقبت های دوران بارداری» دکتر موحدی‌نیا - اگر شکر خدا آزمایش بارداری‌ت مثبت شده 😍 و حالا کلی سؤال تو ذهنت هست - اگر دلت میخواد یه نفر برات از مراقبت های بگه؛ از آزمایش ها، سونوگرافی ها، مکمل ها،… - اگر دوست داری برای یک بارداری سالم و خوب، مطالبی مثل بارداری، ، برخی تدابیر ، مناسب مادر و جنین و… رو از یه پزشک که خودش مادره و طب سنتی و طب نوین رو به صورت تلفیقی بلده، بشنوی 👇 این فایل صوتی برای شما تهیه شده👌 اطلاع از شرایط دریافت فایل صوتی «مراقبت های دوران بارداری» 👇 @movahed_8 حق هر بانو هست برای مادر شدن... @hejrat_kon
گلابی تو بازار هست درسته که کمی گرونه اما خانمهایی که در ماه‌های پیش رو، در پیش دارن، چندتایی بخرن و کنن. برای روزهای بعد زایمان (دستگاه گوارش) خیلی خوبه👌 البته گلابی تو هم عالیه برای ✍ د.موحدی‌نیا @hejrat_kon