eitaa logo
🌷" ابراهیم هادی دیگر "🌷
219 دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
705 ویدیو
24 فایل
🍃بسم رب شهدا والصدیقین🍃 +إمروز فضاے مجازے میواند ابزارے باشد براے زدݩ در دهان دشمن..[• إمام خامنهـ اے•]😊 ↶ فضیلٺ زندهـ نگهـ داشتن یاد و خاطرهـ ے شہدا ڪمتر از شهادٺ نیسٺ.+حضرٺ آقـا 🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺من با کار دارم ! ابراهیم نداشت ، اما بی سیم که داشت ! 🚩ابـراهـیـم ! اگر صدای مرا میشنوی ، کمک ! من و بچه ها گیر افتادیم در تله ی ! تلفن همراه من کار نمیکند بدرد نمیخورد هرچه گشتم برنامه نداشت تا با تو تماس بگیرم ... گفتم میخواهم با بیسیم شما بگیرم.. گفتند اندرویدهای شما را چه به بیسیم ! اما من همچنان دارم تلاش میکنم تا با گوشی اندروید صدایم را به تو برسانم ... اگر میشنوی ما افتادیم بگو چطور آن روز وقتی به گوشَت رساندند که دخترهای محل از فرم هیکل تو خوششان آمده ، از فردایش با لباس های گشاد تمرین کشتی میرفتی ؟ تا چشم و دل دختری را آب نکنی ! اینجا میگیریم تا دیده شویم .. لاک میزنیم تا بخوریم تو حتما راهش را بلدی که به این پیچ ها خندیدی و دنیارا پیچاندی! و ما در پیچ دنیا سرگیجه گرفتیم ! 🚩ابـراهـیـم! اگر صدایم را میشنوی، دوباره بگو تا ماهم مثل بعضی ها که صدایت را شنیدند و راه را پیدا کردند راه را پیداکنیم .. راه را گم کرده ایم اگر از برگشتی کمی از ان های نـاب ها را برایمان سوغات بیاور؛ تا ماهم مثل شما حرف "اماممان" را زمین نگذاریم... تمام..... .... .... .. شهدا گاهی نگاهی.....👌 شادی روحشان 💐
قرار ِ هر پنجشنبه ی دلم؛ گوشه ای از شهر ، که آسمانش تو را در بر گرفته است . . . #پنجشنبه های دلتنگی🌺 مزار شهید #ابراهیم_هادی #صبحتون_شهدایی کانال شهید ابراهیم هادی @hekayate_deldadegi
✨﷽✨ ❣ پراسٺ ازحرف هاےناگفتہ.. پراسٺ ازمناجات هاے عاشقانہ.. ... پراسٺ ازپاهاےجامانده.. سرهاےپریده... پر اسٺ ازغیرٺ...مردانگے به یادشهیدوالامقام ❤️
🌷" ابراهیم هادی دیگر "🌷
🔰 و #۱۷شهریور ۵۷ 🌸صبح روز #۱۷شهریور با رفته بودیم جلسه مذهبی که ناگهان از اطراف سر و صدایی بلند شد. 🌺فرياد طنين انداز شده بود و ها از چهار طرف ميدان را محاصره کرده اند و... 🌼از همه طرف صدای تيراندازی می آمد. ابراهيم سريع يکي از مجروح ها را آورد و با موتور رفت سمت ، تا نزديک ظهر حدود هشت بار رفتيم بيمارستان. 🌸ابراهيم را گم کردم! عصر رفتم منزل ابراهيم. مادرش نگران بود. هيچكس خبری از او نداشت. خيلی ناراحت بوديم. 🌺آخر شب خبر دادند ابراهيم برگشته. خيلي خوشحال شدم. با آن بدن قوی توانسته بود از دست فرار کند. 🌼روز بعد رفتيم "بهشت_زهرا (سلام الله علیها)" و در مراسم تشييع و تدفين شهدا کمک کرديم.
دارند گوشه کنار شهر، تکیه می زنند من در غم بی تکیه گاهی زینب ام _اهل بیت علیک یا شیب الخضیب @hekayate_deldadegi
🔷بیا باهم بخوانیم دعای فرج به نیابت "انبیا(علیهم السّلام)وحضرت زهرا(سلام الله علیها)" راکه هست گشایش امور دنیا را 🔷بیا باهم بخوانیم به نیابت "شهدا و امام شهدا (ره)" برای آمدن "یوسف زهرا سلام الله علیها)" علمدارکمیل شهید @hekayate_deldadegi
🌼🍃سلام همراهان و یاران همیشگی که حضورسبز شما باعث قوت قلب ماست❤️ 🌷🍃بایاری خدا و عنایت شهدا به ویژه علمدار کمیل و کمکهای بی دریغ شما عزیزان قصد داریم هدایایی ناقابل اما باارزش رو تهیه کنیم تا روز تولدشهید در یک قرار شهدایی تقدیم عزیزانی بشه که به دیدار معشوق میان🌺🍃 💠هدایایی که قراره تهیه بشه شامل ۳۱۳ بسته جانماز هست💠 🌟که برای تهیه این جانماز احتیاج به بانی داریم🌟 ۲۰۰۰تومان ۱۰۰۰تومان ۲۰۰۰تومان 💥عزیزانی که قصد کمک دارند به شماره حساب ذیل واریز نمایند. 🌸🍃بعد از پرداخت واریزی خود به خادم گروه اعلام کنید @Hadidelha_313 اجرتان به امام زمان(عج) و شهید ابراهیم هادی @hekayate_deldadeghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹"او" با سپاهی از "شهیدان" خواهد آمد... فضیلت زنده نگه داشتن "یاد شهدا" کمتراز شهادت نیست(مقام معظم رهبری"مدظله العالی") 🌸🕊 جشن‌ "میلاد امام‌ زمان‌(عج)" و 🗓 زمان:یڪشنبه 1 اردیبهشت - از ساعت 16تا 18 ؛تهــــران_بهشت زهــرا(سلام الله علیها)_قطعــه۲۶_ردیف۵۲ 🕊🌸🕊ازمحضرگرانقدرشماعزیزان وخوبان دعوت میشودتاباقدم های سبز خود دراین مراسم عرشی وعرفانی حضور به هم رسانید... 🍒اینجا عطـر "یادشهــدا" همــه جا پیچیده،همــه یڪرنگندویڪدل،آمده اندازهــرقشری برای زنده نگه داشتن یاد شهــــدا... هوای اینجا هوائی دگر است….. ╔═ 🌸════⚘ ═╗ @ebrahimdelha ╚═ ⚘════🌸 ═╝
🔸جهان با خنده هایت صورت زیباتری دارد ... بخند این خنده های "ماه" ، کلی مشتـری دارد ...❤️ ؛ @Ebrahimhadi
هدایت شده از گلزار شهدا
منی که تمام گذشته ام را تباه کرده ام ؛ حالا به لشکر ابراهیم ملحق شده ام ... 🕪جوانان به گوش رفاقت با عالمی دارد...😍 @gomnamekomeil
هدایت شده از گلزار شهدا
🍃فکر کن که امروز ، شهیدی در مقابل تو ، ایستاده است ! . 🍃فکر کن که مثلا آن شهید، باشد ! . 🍃همـان شهیدی که لبــاس گشــاد می پوشد تا در خیابان ها ، با آن هیکل و تیپ ، دلبـــری نکند ! . 🍃همان شهیدی که کتاب هایش را خوانده ای ، و از آنها عکس های مختلف بـرای پست ، گرفته ای ! . 🍃همان شهیدی که می روی ، در کنار قبرِ گمنامش ، عکس به یادگار می اندازی و پخش می کنی ! . 🍃خلاصه ، فکر کن که تو ، در مقابل یک شهید ایستاده ای ! . 🍃و او می خواهد ، چون او زندگی کنی ... . 🍃گمنـام باشی ، دلبری نکنی ، دلی را نلرزانی ، برای دیده شدن دست به هرکاری نزنی ، از آرمان هایت به خاطر چند بَه بَه و چنــد آدم زود گـــذر ، عقـب نشینی نکنی ! @eitaa_007
به چهره خندانش نگاه کن...❤️ و به خودت افتخار کن که بین میلیارد ها انسان روی زمین، دست ‌تو را گرفته و تو را انتخاب کرده..☘ @Ebrahimhadi @hekayate_deldadegi
👌شنیدید میگن رفیق شهید شهیدت میکنه ؟🧐 آقا مهدی ذاکر حسینی ارادت ویژه ای به داشتن 😊🌷 طوری که بعد از مطالعه و آشنایی با به دوستشون احمد گودرزی (که ایشون هم به شهادت میرسند ) میگن میشه منم مثل این طوری شهید بشم ‌؟😭 و دقیقا هم همین طور شد 🌱🌷 شهیدی جاویدالاثر و با دستان پر از کرامات و حاجت روایی 🌷 🆔 @shahidmehdizakerhoseini
🕊تفحص اواخر دهه هفتاد، بار دیگر جستجو در منطقه فکه آغاز شد. باز هم پیکرهای شهدا از کانال ها پیدا شد، اما تقریبا اکثر آن ها گم نام بودند. در جریان همین جستجوها بود که "علی محمودوند" و مدتی بعد "مجید پازوکی" به خیل شهدا پیوستند. پیکرهای شهدای گمنام به ستاد تفحص رفت. قرار شد در "ایام فاطمیه(سلام الله علیها)" و پس از یک تشییع طولانی در سراسر کشور، هر پنج شهید را در یک منطقه از خاک ایران به خاک بسپارند. شبی که قرار بود پیکر شهدای گمنام در تهران تشییع شود را در خواب دیدم. با موتور جلوی درب خانه ایستاد. با شور و حال خاصی گفت: ما هم برگشتیم! و شروع کرد به دست تکان دادن. بار دیگر در خواب مراسم تشییع شهدا را دیدم. تابوت یکی از شهدا از روی کامیون تکانی خورد و از آن بیرون آمد. با همان چهره جذاب و همیشگی به ما لبخند می زد! فردای آن روز مردم قدرشناس، با شور و حال خاصی به استقبال شهدا رفتند. تشییع با شکوهی برگزار شد. بعد هم شهدا را برای تدفین به شهرهای مختلف فرستادند. من فکر می کنم با خیل شهدای گمنام، در روز شهادت "حضرت صدیقه طاهره(سلام الله علیها)" بازگشت تا غبار غفلت را از چهره های ما پاک کند. برای همین بر مزار هر شهید گمنام که می روم به یاد و این ملت فاتحه ای می خوانم.  راوی: خواهر شهید ابراهیم هادی
{ }🌹 " آنها را خوب می شناختم.از رزمندگان دفاع مقدس و از دوستان خوب بودند.تا کمر در آب بودند و می خواستند از یک باتلاق عبور کنند. هر کدام به سمتی رفتند.هر لحظه نزدیک بود که غرق شوند.یکبار را دیدم که با چهره ای نورانی بالای تپه بود و به آنها نهیب می زد: »»﷽«« "فَأَیْنَ تَذْهَبُونَ" " پس شما ای کافران از "خدا" به کجا می روید؟ (تڪویر/۲٦)" ❌ با ترس از خواب پریدم ایام عاشورا و فتنه ۸۸ بود.وقتی پیگیری کردم، فهمیدم که این سه نفر مشغول حمایت از سران فتنه هستند!" 🌺🍃 💚🌿
🌱 در ارتفاعات گیلان غرب بودیم با حسرت به گفتم، یعنۍ مۍشود مردم ما راحت از این جاده عبور و به شهر خودشان بروند؟ گفت: روزے مۍآید که از همین جاده مردم ما دسته‌دسته بہ ڪربلآ سفر مۍکنند. °•🌱|صلوات
•°• امریه •°• یکی از رفقا گفت : روزی که برای آخرین بار به جبهه آمد ، به من گفت: " این بار دیگه تمومه، نمیخوام دیگه حرفی از من باشه." بعد با صدای آرامی ادامه داد: " انگار نه انگار کسی به نام بوده. نمیخوام کسی از من حرفی بزنه. هیچی ... یه وجب از خاک زمین رو نمیخوام اشغال کنم. نمیخوام برام مراسم بگیرند. از من حرف بزنند و ... " ۲ 🌺🌿
⭕️روزهای اخر ڪانال حال همه نیروها منقلب بود. هر لحظه منتظر حضور نیروهای دشمن بالای سر خودمان بودیم. در این لحظات، خبر رسید ڪه دشمن از انتها وارد ڪانال شده. به سمت انتهای ڪانال دوید. یڪباره از همان سمتی ڪه رفت، چندین انفجار قوی رخ داد. لحظاتی بعد، یڪی از بچه ها از انتهای ڪانال به سمت ما دوید و فریاد زد: ابراهیم هم شهید شد.😭 رنگ ازچهره ام پرید. دیگر امیدم را از دست دادم. لحظه های اخر مقاومت بچه ها در ڪانال بود. یڪباره چندین لوله سلاح بعثی ها را بالای ڪانال دیدیم. افسر بعثی نگاهی به جمع ما انداخت. به هرڪسی ڪه می رسید با تیر خلاص، ملڪوتی اش می ڪرد. لحظاتی بعد افسر از ڪانال خارج شد. بعد به افرادی ڪه بالای ڪانال بودند دستور شلیڪ داد. ان ها بی رحمانه داخل ڪانال رابه رگبار بستند و بچه ها را به خاڪ و خون ڪشیدند. نزدیڪی های ظهر ڪار ڪانال را یڪسره ڪرد. من بابدنی غرق خون، درڪنار چند پیڪر شهید افتاده بودم، شاید برای همین به سمت من تیرخلاص شلیڪ نڪردند. سڪوت مطلق همه جا را فرا گرفته بود. حالا تعداد ڪسانیڪه زنده بودند حدود ده نفر بود. تا زمان تاریڪی هوا صبر ڪردیم. هرطوری شده بود از همان روشی ڪه گفته بود استفاده ڪردیم وبه عقب برگشتیم. برخی نیروها چهار دست و پا و برخی ڪشان ڪشان می امدند. اری قرار بود ما بمانیم تا ایندگان بدانند ڪه و رزمندگان در محاصره، چه حماسه ای راخلق ڪردند. " شادی روحشان صلوات " 📚ڪتاب سلام برابراهیم۲ 🌺🍃 پایان
‍ 🌺 "امام صادق(علیه‌السلام)" میفرمایند: "کسی که در راه برطرف ساختن نیاز برادر خود قدم بردار، مانند کسی است که سعی میان صفا و مروه به جای آرد." 📘 تحت العقول ص۳۰۳ اگر پولی دستش می رسید سعی می کرد به دیگران کمک کند. خودش به کمترین قانع بود، اما تا می توانست به دیگران کمک می کرد. در یکی از محله های اطراف ما پیرمردی مغازه داشت به نام عمو عزت، "او" از پهلوان های قدیم بود و هر بار به مغازه او می رفتیم، برای ما از زورخانه های قدیم تعریف می کرد. هر بار به بهانه ای به مغازه ی او می رفت و از او خرید می کرد. ما را هم با خودش می برد تا لااقل درآمدی نصیب این پیرمرد شود. 📚 سلام بر ابراهیم۲/ ص۳۲ 🌺🍃