فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میشود نیمه شبی
گوشه بین الحرمین
من فقط اشک بریزم
تو تماشا بکنی
#شب_جمعه✨
#یا_حسین_علیهالسلام #صلوات 🌺🍃
"خدایا" عشق بھ انقلاباسلامی
و "رهبر کبیر انقلاب" ، چنان در
وجودم شعلھور است کھ اگر
تکهتکهام کنند و یا زیر سخت
ترین شکنجهها قرار گیرم ،
او را تنها نخواهم گذاشت ..!💚
| #شھیدابراهیمهادی . #دهه_فجر |
#علمدارکمیل #صلوات🌺🍃
🥀شب آخر است...
"ابراهیم جان"؟
داداش
سلام ما را به "ارباب بی کفن(علیهالسلام)"
و "مادرش حضرت زهرا(سلاماللهعلیها)" برسان..
شهادتت مبارک عزیز برادرم💔
#یک_روز_تا_سالروز_شهادتتان
#صلوات🌺🍃
⭕️روزهای اخر ڪانال
#قسمت_دوم
تنها صدایی ڪه سڪوت مرموز ڪانال رامی شڪست، نوای نوحه های ابراهیم بود. او با صدای زیبای خود، به یاران بی رمق ڪانال جان تازه ای می بخشید. زمزمه های ابراهیم، درمیان خون و جراحت و تشنگی و گرسنگی، ارامش بخش بود.
هنگام اذان ابراهیم، آن هایی ڪه هنوز اندڪی توان در بدن داشتند، خود را به دیوار ڪانال می رساندند تا با مدد دیوار از جا برخیزند و نماز را اقامه ڪنند. مجروحین اما با حالتی ملڪوتی تر، به سختی خود را به سمت قبله میچرخاندند و پیشانی خونین و زردشان را بر خاڪ ڪانال می گذاشتند.
در ڪانال بعد از اقامه ی نماز، شهید طاهری قران میخواند و حتی تفسیر میڪرد. هرڪس در گوشه ای دعایی را زمزمه می ڪرد و با خدای خود نجوامی ڪرد. زخمی ها مدام از فرط تشنگی ناله می زدند و اب طلب می ڪردند.
داخل ڪانال مرتب با خمپاره مورد هدف قرار میگرفت. پس از ڪاسته شدن اتش بعثی ها، ابراهیم همه بچه ها راجمع ڪرد و گفت: دیگر ڪانال، جای ماندن نیست. باید هر جور شده امشب به سمت تپه های دوقلو عقب نشینی ڪنیم.
آن روز حدود هفتاد مجروح بد حال داخل ڪانال بودند. هنگامی ڪه نیروها درحال پخش شدن بودند، نوجوانی ڪم سن و سال از ابراهیم سوال عجیبی پرسید: سرنوشت مجروحین چه میشود؟
همه بهت زده به اطرافیانشان نگاه میڪردند. ابراهیم به آن نوجوان گفت: شما نگران مجروحین نباشید،خودم پیش ان ها هستم. آن نوجوان باصلابت خاصی گفت: پس من هم می مانم و از مجروحین تا اخرین قطره خونم مراقبت می ڪنم.
تصمیم گیری سختی برای دیگران بود.
چهار روز تشنگی، گرسنگی، خستگی و محاصره، توان همه را بریده بود.
یڪی دیگر نیز در گوشه ای ازڪانال گفت: من هم می مانم. یڪباره تمام افراد، یڪ صدا فریاد #ماندن سردادند.
📚ڪتاب سلام برابراهیم ۲ #۲_صلوات🌺🍃
♻️ادامه دارد...
هدایت شده از 🌷" ابراهیم هادی دیگر "🌷
🌱چهل سال گمنامی🌱
🌷"شهید ابراهیم هادی" می خواست گمنام زندگی کند، اما امروز در تمام آفاق فرهنگی مجموعه انقلابی کشور اسمش پیچیده است. (مقام معظم رهبری(مدظلهالعالی))
❤️"ابراهیم جان"، چهل سال است که خواستی گمنام بمانی و حتی یک وجب از خاک زمین را اشغال نکنی، دعایت مستجاب شد، اما ...
🍃"خدای" تو تقدیر دیگری برایت نوشت
بعد از سالها نام و یاد تو بر سر زبان ها افتاد و هزاران نفر با خواندن سرگذشت تو، عاشق زندگی و "خدای" تو شدند. تو گمنامی خواستی اما "خدا" برایت خوش نامی را انتخاب کرد...
#صلوات 🌺🍃
همهےجهانتوࢪارهامیڪنند،
وشهیدواسطه میشود وتورایارےمیکند❤️!
#صلوات🌺🍃
🤍🌱﷽
سلام شبتون بخیر
یه چند خط درد و داشتم اگر حوصلتون گرفت بخونین حتما
"الحمدلله" چندین ساله توفیق اینو دارم تو کانال های مختلف شهدایی ادمین باشم
یا کانال های مختلف رو طبیعتا داشته باشم و داخلشون به عنوان مهمان یا همون کاربر باشم
یه پستهایی هستن با عکس و متن یا شعر با موضوع "مهدویت(عج)" که همشون "الحمدلله" خوب عالی هستن ولی اغلب میخونم و اکثرا رد میشم از کنارشون اما بعضی پستها هستن واسطه هستن و خیلی حال آدم رو عوض میکنن شاید سالها تو خاطرت بمونن و همون لحظه باعث بشن ثانیه ها باهاش اشک بریزی
امروز جمعه بود
یه پستی برام فرستاده شد
که خیلی بزنگاه بود و به موقع
و حتم دارم از طرف "خود آقاجان(عج)" برای دل من که خیلی تنگ بود و گرفته ...
خلاصه "الحمدلله" خیلی دلمو باهاش هوایی کردن و به جمعه ام رنگ سبز "مهدوی(عج)" زدن
و شاکرم بارها بخاطرش
و جالبه دیدم امشب بعد مدتها تعدادمون بیشتر شد و شدیم ۳۱۳ نفر "الحمدلله رب العالمین، الحمدلله کماهواهله"
میدونم کم هستیم اما "الحمدلله" پر برکت 😊😊
اون پست این بود 👇👇👇👇
🤍🌱﷽
مادر شش فرزند
این تجربه رو بخونید به کارتون میاد:
زمانی که مثل خانما خیلی خسته و کوفته از کارای خونه بودم و بدتر از همه این که کارای خونه رو بیهوده و آب در هاون کوبیدن می دیدم و تکراری و .....
از طرفی احساس عقب افتادن از دوستام می کردم که اکثرا استاد شدن و محقق و .....
ی شبی خواب دیدم رفتم منزل دوستم و دیدم فرش های قرمز رنگ منزلشونو عوض کرده و سبز ی دست انداخته، برام اهمیتی نداشت و خیلی معمولی از کنارش گذشتم، شب قسمت شدم رفتم جمکران قسمت بالا پر شده بود و درب مسجد پایین رو تازه باز کرده بودن نفرات اول بودیم وارد مسجد شدیم به محض دیدن فرش های سبز مسجد به یاد خوابم افتادم و گفتم: خونه ای که دیدم همین بود! همین فرش ها بود!
همین باعث شد که خوابم رو برا دوستم تعریف کنم
اول ازم قول گرفت برای دوستانی که می شناسنش تعریف نکنم
بعد گفت من خیلی اهل درس و بحث و مطالعه و کلاس و ..... بودم دو تا بچه پشت سر هم باعث شد که از همه چی فاصله بگیرم فقط دستشویی بودم و آشپزخونه
ی روز با خودم حرف زدم که:
تو موکب ها چکار می کنن؟ مگه غیر از اینه که فقط پخت و پز می کنن و تمیزکاری و مردم میان می خورن و می خوابن و می رن و دوباره اینا از اول تمیز می کنن و می پرن و .....
اصلا هم نم یگن کی هستی که میای داخل و حتی جوراب هاشونم می شورن و نه تنها خم به ابرو نمیارن بلکه لذت می برن و همیشه به این کار افتخار می کنن و با همین کارها شادِ شادن
منم همون موقع تصمیم گرفتم موکب "حضرت مهدی(عج)" بزنم و فرزندانم رو سربازای "حضرت(عج)" بدونم و از جون و دل خدمت کنم بعد از اون الان شما هشتمین نفر هستی که برام پیام اوردی!
یکی گفته دیدم رفتی ساکن مسجد جمکران شدی
یکی گفته خونه تون مسجد جمکران شده بود
و.....
اما روشم این جوری بوده که؛
به هیچ کدوم از افراد خانواده هیچی نگفتم و فقط در دلم چنین نیتی کردم
ثانیا پیش خودم مرتبا نیتم رو برای هر کاری تکرار می کردم مثلا زیر کتری رو که می خواستم روشن کنم، می گفتم: برای موکب "حضرت مهدی(عج)" روشن می کنم و ......
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌹
#ا.bano_sadeghy #صلوات🌺🍃
شاید بگین ما آقا هستیم و این پیام ماله یه خانم خونه داره یا بگین من یه دانش آموزم
فرقی نداره تو هر سمت و هرکار و موقعیتی هستین بالاخره یه سری مشکلات و سختی ها داره کارتون تو همون صبر بر رنج هاتون و خوشی هاتون این نیت رو بکنین "ان شاءالله"
#قهرمان_شھیدِمٰا🌹
#شهید_آوینی:
پنـدار مـا ایـن اسـت کھ مـا مـانـده ایم وشـهدا رفـتھ اند اما حـقیقت آن اسـت کھ زمـان ،ما را باخـود بـرده اسـت وشـھدا ماندھ اند...✨🌿
#شَھادتتمبارڪبࢪادر♥️✨
- شبِ شهادت
#صلوات 🌺🍃
"ان شاءالله" فردا همه می آییم
هرنفر به نیابت از یک شهید
هر قدم به نیابت از یک شهید ...
#به_نیابت_از_شهدا
#به_نیابت_از_شهید_ابراهیم_هادی
#برای_دوست_شهیدم #صلوات🌺🍃
@hekayate_deldadegi
"ان شاءالله" فردا همه می آییم
هرنفر به نیابت از یک شهید
هر قدم به نیابت از یک شهید ...
#به_نیابت_از_شهدا
#به_نیابت_از_شهید_محسن_حججی
#صلوات🌺🍃
@hekayate_deldadegi