🌷" ابراهیم هادی دیگر "🌷
🍃🌸 علمدار 🌸🍃 #قسمت_چهل_و_سوم
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
#اخلاص
#راوی :مادر و دوستان شهید
روزهایی که ميخواست به جبهه برود حتمًا غسل شهادت ميکرد. خانواده
هم آینه و قرآن و آب مي آوردند تا از زیر آن رد شود. در همان حیاط از ما
ميخواست که دیگر جلوی در خانه نرویم. ميگفت: »روبه روی خانه نانوایی است. نميخواهم مردم متوجه شوند که جبهه ميروم و اجر ما از بین برود.« مادر او را ميبوسید. در همان حیاط خانه از زیر قرآن رد ميشد و خداحافظی ميکرد.
مادر، قسم ميداد که خدايا به جوانی حضرت علی اکبر ع پسرم را به تو
سپردم. هرچه خودت ميدانی. سرنوشت فرزندم هرچه هست، من راضی ام به رضای خودت.
٭٭٭
سید دوست داشت اگر کاری را انجام ميدهیم با خلوص نیت و فقط برای
خداوند انجام شود، نه برای دلایل دیگر. سید، چه در هیئت و چه در کارهای دیگر، هرگز به دنبال مقامهای دنیایی نبود.در لباس سپاه آخرین درجه ای که داشت، سروان بود. روزی به سید گفتم:
»همة همدوره های شما سرگرد و سرهنگ هستند. چه جوریه که شما بعد از این همه سال، این همه خدمت و جنگ و ... هنوز سروانی!؟«
گفت: »ولش کن! زیاد مهم نیست. آدم باید اون دنیا درجة بالایی داشته باشه.«
پس از شهادتش به خوابم آمد. گفت: »برو به فلانی بگو اینقدر دنبال دنیا
نباش. من هم فراموش کردم. به سراغ آن بنده خدا نرفتم.«
دوباره به خوابم آمد و همان را تکرار کرد. وقتی آن شخص را دیدم سفارش سید را به او گفتم. آن آقا سخت ناراحت شد و همان جا روی زمین نشست! نميدانستم چرا.
بعد از مدتی شنیدم که خیلی به دنبال پست و مقام بوده. بعد از کلی تلاش
توانسته بود به مقام مدیرکلی برسد.
برای عرض تبریک با دوستان هیئتی به محل کارش رفتیم.
موقع خداحافظی وقتی اتاق خالی شد، دوباره سفارش سید مجتبی را
تکرارکردم تا فراموش نکند.
٭٭٭
با اینکه خیلی تأکید کرده بودیم که اطلاع بدهد تا مراسم بگیریم اما بدون آنکه اطلاع دهد از مکه برگشت. وقتی به شهرستان قائمشهر رسید تازه به خانه زنگ زد که من ازحج برگشته ام!
ما هم چون از قبل آمادگی نداشتیم فقط به اندازه یک ماشین به استقبال او رفتیم. وقتی به او اعتراض کردیم که چرا به ما نگفتی و ...
گفت: »ميخواستم ریا نشود. معنویتش به همین است که کسی نفهمد.«
صبح روز تاسوعا بود. جهت برگزاری مراسم زیارت عاشورا همراه سید
مجتبی و بچه های هیئت، به نیروی دریايی ارتش واقع در شهرستان نوشهر رفتیم.
مراسم عجیبی بود. در آن روز من کنار سید نشسته بودم. سید هم طبق معمول شال سبزی را روی سرش انداخته بود. با سوز و گداز خاصي مشغول خواندن
زیارت عاشورا و مداحی بود.
بعد از پايان مراسم، شال سبز خودش را گردن من انداخت! با تعجب پرسیدم: »این چه کاریه!؟«
گفت: »بگذار گردن شما باشه!«
هنوز صحبتم تمام نشده بود که دیدم جمعیت حاضر که بيشترشان نظامی
بودند به سمت من آمدند و شروع کردند به دست دادن و التماس دعا گفتن! هرچه ميگفتم اشتباه گرفته اید، مداح من نیستم و ... کسی به حرفم گوش نميداد. نگاهم به سید افتاد. تنها در گوشهای ایستاده بود. کسی هم در اطرافش نبود.
اصلًا علاقهای به مشهور شدن و ... نداشت. با این کار ميخواست اخلاص خود را حفظ کند.
مراسم نوشهر فوقالعاده بود؛ آنقدر تاثیرگذار بود که مسئول یگان چندین بار دیگر از سید دعوت کرد تا در آنجا حضور یابد.
٭٭٭
سال 1369 در خوزستان که بودیم مسئول طرح و عملیات بود. يك روز اعلام شد كه باید نقشه دقیق و رنگی از منطقه تهیه كند. روز بعد قرار بود مسئولان جهت بازدید به مقر ما بیایند.
سید تا نیمهشب مشغول کار بود. تا اینکه نقشة خوبی تهیه شد. بعد از نماز شب و نماز صبح رفت برای استراحت. قرار بود یکی دیگر از دوستان در تهیه نقشه کمک کند. اما او شب تا صبح خوابید!
فردا وقتی مسئولان مراجعه کردند همان آقا نقشه های سید را نشان داد و برای مسئولان توضیح داد. بعد هم به دليل دقت بالای نقشهها هدیهای گرفت.سید اصلًا به روی خودش نیاورد. در مقابل اعتراض ما فقط یک جمله گفت:
»اجر ما پیش خدا محفوظه.«
👈صلوات
🍃کانال شهید ابراهیم هادی🍃
✨@hekayate_deldadegi✨
🌷" ابراهیم هادی دیگر "🌷
🌷" بسم الله الرحمن الرحیم "🌷
رفتن به اولین پیام کانال ☝️☝️☝️
به درخواست کاربر محترممون
البته چون قبلا کانالمون تو تلگرام بود اولین پیام تلگرام تفاوت داره با اینجا.
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
#پست_سیاسی
🔸۱۴ مهر ۹۷ |از مصادره اموال سردار سلیمانی و فرماندهان تا جمعآوری صندوقهای داوطلبانه کمک به یمن وفلسطین در نمازجمعه
#رای_مردم_بی_بصیرت
#پیشنهاد_دانلود
#نه_به_FATF
@hekayate_deldadegi
🌷" ابراهیم هادی دیگر "🌷
#پست_سیاسی 🔸۱۴ مهر ۹۷ |از مصادره اموال سردار سلیمانی و فرماندهان تا جمعآوری صندوقهای داوطلبانه ک
#پست_سیاسی
🚩"آیتالله اراکی" : منطق کسانی که به CFT رأی دادند در این سه عبارت خلاصه میشود: نمیتوانیم، میترسیم، تنها میمانیم
دبیرکل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی:
🔹 کسانی که به CFT رأی دادند 3 بهانه میآورند: اولا میگویند نمیتوانیم لا طاقة لنا؛ دوم اینکه میگویند میترسیم و سوم اینکه میگویند ما تنها هستیم و عده دشمن خیلی زیاد است، اقتصاد ما، ارز ما همه دست اوست؛مگر شما ایمان ندارید که "خدا" پشتوانه شماست چرا از تنهایی میترسید
🔹چرا به حرف بزرگان حوزه گوش نکردید و نمیکنید؟ حال که گوش نکردید پای حرفتان بایستید.
🔹 من پیشنهادم این است آنها که رأی به FATF ندادند، اسمشان را اعلام کنند، از هیچ چیز هم نترسند، یقین هم داشته باشند که آینده از آن آنهاست و ملت ما از آنها قدردانی و تشکر خواهد کرد
🔹اینکه گفته شود ما با دفتر مقام معظم رهبری تماس گرفتیم و پیام آمد که مقام معظم رهبری مخالف "بررسی" نیستند، این یعنی مقام معظم رهبری آنچه را شما تحمل آن را ندارید نمیخواهد به شما تحمیل کند ولی شما وظیفه دارید برمبنای "ما میتوانیم" عمل کنید. شما وظیفه دارید بر مبنای اقتصاد مقاومتی عمل کنید.
@hekayate_deldadegi
🍃 کانال شهید ابراهیم هادی 🍃
🌷" ابراهیم هادی دیگر "🌷
#پست_سیاسی 🔸۱۴ مهر ۹۷ |از مصادره اموال سردار سلیمانی و فرماندهان تا جمعآوری صندوقهای داوطلبانه ک
یه سری همکه رای ممتنع دادن، اونارو اذیت نکنید آدمای بی آزاری هستن
😐😐🙄🙄
🌷" ابراهیم هادی دیگر "🌷
🍃 شهید بزرگوار احمدعلی نَیِّری 🍃 #قسمت_ششم #ادامه_نمازهای_معراجی @shahid_AhmadAli @hekayate_deldad
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
🍃🌹🍃🌹🍃🌹
🌹🍃🌹🍃🌹
🍃🌹🍃🌹
🌹🍃🌹
🍃🌹
🌹
#رمان_عارفانه❣
💫شهید احمد علی نیری💫
#قسمت_دوازدهم
💠در سر رسید به جا مانده از احمد آقا جملات عجیبی به چشم می خورد.
او در این سر رسید کارهای روزانه خود را در سال۱۳۶۳نگاشته است.دربرخی صفحات آمده:
« امروز نماز بسیار بسیار عالی بود.»
« در نماز صبح حال بسیار خوشی ایجاد شد» و....
🔹فراموش نمی کنم، یک بار آیت الله حق شناس نماز خواندن ایشان را دید.آن موقع احمد آقا در سنین نوجوانی بود.بعد به
حجت الاسلام حاج حسین نیری( برادر احمد اقا) گفت: من به حال و روز این جوان غبطه می خورم!
و من شک ندارم که همهی این ها از توجه فوق العاده احمد آقا به نماز نشئت می گرفت..
🔶 #ادامه_دارد...↪️
🌹هدیه به روح پاکش صلوات🌹
🌼 کتاب عارفانه ها 🌼
@shahid_AhmadAli در ایتا
@hekayate_deldadegi
🍃 کانال شهیدان ابراهیم هادی و محسن حججی 🍃
🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷