🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
🌷حضور
🌷راوی:سيد احمد ميرحسينی، جواد مجلسي راد
يكي از مهمترين كارهايي كه درمحل انجام شد ترسيم چهره ابراهيم در سال76 زير پل اتوبان "شهيد محلاتي" بود روزهاي آخر جمعآوري مجموعه سراغ سيد رفتم و گفتم: "آقا سيد من شنيدم تصوير "شهيد هادي" رو شما ترسيم كردين درسته؟"
سيد گفت: "بله! چطورمگه؟" گفتم: "هيچي، فقط ميخواستم از شما تشكر كنم چون با اين عكس انگار "ابراهيم" هنوز توي محل هست و حضور داره".
سيد گفت: "من ابراهيم رو نميشناختم و براي کشیدن چهره "ابراهيم" چيزي نخواستم. اما بعد از انجام اين كار به قدري "خدا" به زندگي من بركت داد كه نميتونم برات حساب كنم و خيلي چيزها هم از اين تصوير ديدم". با تعجب پرسيدم: "مثلا چي؟"
گفت: "همون زماني كه اين عكس را كشيدم و نمايشگاه جلوهگاه شهدا راه افتاد يك شب جمعه خانمي پيش من آمد و گفت:"آقا، اين شيرينيها براي اين شهيدِ، همين جا پخش كنين." فكر كردم كه از فامیلهای "ابراهيم"ِ، براي همين پرسيدم: "شما "شهيد هادي" رو ميشناسين."گفت: نه، تعجب من رو كه ديد ادامه داد: "خونه ما همين اطرافِ ، من تو زندگي مشكل سختي داشتم. چند روز پيش وقتي شما داشتيد اين عكس رو میکشیدین از اينجا رد شدم. با خودم گفتم: "خدايا" اگه اين "شهدا" پيش تو مقامی دارن به حق اين "شهيد" مشكل من رو حل كن. من هم قول ميدم نمازهام رو اول وقت بخونم. بعد هم براي اين "شهيد" كه اسمش رو نميدونستم "فاتحه" خوندم. باور كنيد خيلي سريع مشكل من برطرف شد و حالا اومدم كه از ايشون تشكر كنم".
"سيد" ادامه داد: "پارسال دوباره اوضاع كاري من به هم خورده بود و مشكلات زيادي داشتم. يه بار كه از جلوي تصوير "آقا ابراهيم" رد ميشدم ديدم به خاطر گذشت زمان تصوير زرد و خراب شده. من هم رفتم داربست تهيه كردم و رنگها رو برداشتم و شروع كردم به درست كردن "تصويرِ شهيد". باوركردني نبود. درست زماني كه كار تصوير تموم شد يك پروژه بزرگ به من پيشنهاد شد و خيلي از گرفتاريهاي مالي من برطرف شد". بعد ادامه داد: "آقا اينها پيش "خدا" خيلي مقام دارند. حالا حالاها مونده كه اونها رو بشناسيم. كوچكترين كاري كه براي اونها انجام بدي، "خداوند" سريع چند برابرش رو به تو برميگردونه".
#ادامه_دارد...
#قسمت_اول
@hekayate_deldadegi
9.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#پست_سیاسی
♥️ کربلا می رویم!
⚠️ به ذهنت خطور نکند بهخاطر مشکلات مالی ...
#اربعین
@hekayate_deldadegi
🌷" ابراهیم هادی دیگر "🌷
🍃🌸 علمدار 🌸🍃 #قسمت_چهل_و_هفتم
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
#عاشقان ولایت
#راوی :جمعی از دوستان شهید
"ولایت فقیه را نایب امام زمان(عج)" ميدانست. اطاعت از ایشان را هم واجب.
ميگفت: »تا زنده ایم باید پیرو راه ولایت باشیم.«
در این خصوص به شخص "امام خمینی(ره)' علاقه ویژهای داشت. امام را
ولی فقیه مطلق زمان خود ميدانست. تا زمان حیات "امام(ره)" نیز مقلد ایشان
بود. بارزترین اطاعت محض از ولایت را در جبهه رفتن به فرمان ولی فقیه به نمایش گذاشت. علاقه به امام; باعث شده بود تا هر کس که امام; را دوست داشت، سید هم او را دوست داشته باشد. نمونهاش "آیت الله شهید بهشتی(ره)" و آیتالله خامنهای(مدظله العالی)" بود. و کسانی که برایشان امام مهم نبود برای سید هم اهمیتی نداشتند.از بعد دیگر "امام(ره)" را احیاگر تمامی جوانان معاصر خود ميدانست. کسانی که تاقبل ازانقلاب درگیر فساد و ... بودند و با انقلاب اسلامی مسیر زندگی آنها تغییر کرد. باکاروان پیاده وقتی به نزدیکی "حرم امام(ره)" ميرسیدیم، سید پابرهنه شد.انگار حرارت وداغی آسفالت را حس نميکرد. اوجلوتر از مابا چشمی گریان خود را به حرم محبوب ميرساند.سید بعد از رحلت "حضرت امام(ره)" ارادت خاصی به "امام خامنه ای(حفظه الله)" پیدا کرد.
فراموش نميکنم. آن ایام هیئت رهروان "امام";، مراسم دعا را در منازل شهدا برگزار ميکرد. شبی من به همراه سید بعد ازاقامه نماز مغرب وعشا ازمسجد جامع راهی منزل یکی از شهدا شدیم. درطی مسیر خاطرات دوران جنگ و دوستان رامرور ميکردیم.
ناگهان سید سؤالی پرسید که انتظارش را نداشتم! پرسید: »نظر شما دربارة "مقام معظم رهبری(مدظله العالی)" چیست!؟« ابتدا کمی تعجب کردم؛ چون بعد ازذکر خاطره از یاران سفرکرده، یکباره چنین سؤالی را مطرح کرد. وقتی متوجه اهمیت سؤال شدم نظر شخصی خودم را بیان کردم. بعد از آن سید باحالتی بغض آلود گفت:»عشق به آقا چنان در وجودم نفوذ کرده که چهرة "امام خمینی(ره)" ; را در ایشان ميبینم.از "خدا(متعال)" ميخواهم این علاقه و رابطه رااز من نگیرد. بارها دیده بودیم. در زمانی که سخنرانیهای "مقام معظم رهبری(مدظله العالی)" پخش ميشد سعی ميکرد کاغذ و قلمی بردارد ومطالب مهم را بنویسد. عشق و ارادت "سید به امام خامنهای(مدظله العالی)" روز به روز بیشتر ميشد. تا اینکه ... "حضرت آقا(مدظله العالی)" در سال 1374 مردم مازندران را مورد تفقد قرار دادند. استقبال مردمی از ایشان به قدری با شکوه بود که زبان نميتواند توصیف كند. سپس "معظم له(مدظله العالی)" در مصلای شهر ساری با اقشار مختلف مردم دیدار داشتند. "سید مجتبی"برای دیدار ایشان سر از پا نميشناخت. خودش آن روز به یاد ماندنی را اینگونه توصیف ميکند:وقتی به مصلی رسیدم جمعیت زیادی را دیدم. همه منتظر بودند تا نوبتشان شود و به زیارت آقا نائل شوند. در نزدیکی ورودی مصلی چند نفر از دوستانم را دیدم.برای احوالپرسی
پیش آنها رفتم و همان جا ماندم! انتظار برایم سخت بود؛ زيرا مقصود را ميدیدم اما عدم توفیق زیارت برایم قابل تحمل نبود. بعد از لحظاتی آرامآرام صف کمی تکان خورد و من به همراه چند نفر دیگر وارد مصلی شدیم. حالا دیگر چند متری بیشتر با محبوبم فاصله نداشتم. اصلًا باورم نميشدکه به این راحتی بتوانم خدمتشان برسم. آهسته آهسته جلو رفتیم. تا اینکه نوبت به من رسید. با ایشان چهره به چهره شدم. لحظات شورانگیزی بود.
مناسب دیدم در این فرصت اندک فقط از هیئت برایشان بگویم وبرای ادامه فعالیت آن رهنمود بطلبم. عرض کردم: »حضرت آقا، ما در این شهر به همراه جوانان دیگربه منظور
کارهای مذهبی وفرهنگی هیئتی را تشکیل داده ایم و نام آن راهم مزین به نام "حضرت امام(ره)" ; کردهایم.لطفًا در صورت امکان برای بچههای هیئت پیامی بفرمایید تا به عنوان هدیة این دیدار برای آنها بازگو کنم.« "مقام معظم رهبری(مدظله العالی)" تبسمی کردند و فرمودند: »به بچههای هیئت از قول من بگویید سعی شان این باشد که "حزب اللّهی" بودن خود را در همه عرصه ها حفظ کنند.« سید در بخشی از وصیتنامهاش نیز چنین آورده است: به دوستان و برادران عزیزم وصیت ميکنم؛ کاری نکنندکه صدای غربت "فرزند فاطمه(سلام الله علیها)"مقام معظم رهبری(مدظله العالی)" ، که همان نالة غریبانه "فاطمه (سلام الله علیها)" خواهدبود به گوش برسد. همان طور که زمان "امام خمینی(ره)" گوش به فرمان بودید و درصحنه های انقلاب حاضر و آماده ایثار جان و زندگی بودید (همان گونه باشید) "مسلمانها،حزب اللّهی ها، بسیجیها"... نگذارید تاریخ مظلومیت شیعه تکرار شود. بر همه واجب است مطیع محض فرمایشات "مقام معظم رهبری(مدظله العالی)" که همان ولی فقیه است باشند؛ چون دشمنان اسلام کمر همت بسته اند تا ولایت را از ما بگیرند و شما همت کنید، متحد و یکدل باشید
تا کمر دشمنان بشکند و ولایت باقی بماند.
@hekayate_deldadegi