فـرق روز خوب و روز بد را
حال ما تعیین میکند،
و فـرق حال خوب تا حال بد را
ذهنمان...
اگر ذهن مثبت اندیش بـاشد،
حال خوب و روز خوش است...
امـا امان از ذهن منفی که حال را خراب و
روز را تباه میکند.!
مراقب ذهنتان باشید شاید امروز روز ترقی و رشد شما باشد،اما با ذهن منفی نمیتوانید درکش کنید و به راحتی از آن بگذرید..!
𝚃𝚑𝚘𝚜𝚎 𝚠𝚑𝚘 𝚕𝚘𝚜𝚎 "𝚝𝚘𝚍𝚊𝚢" 𝚠𝚒𝚕𝚕 𝚗𝚎𝚟𝚎𝚛 𝚏𝚒𝚗𝚍 "𝚝𝚘𝚖𝚘𝚛𝚛𝚘𝚠"!
آنان که "امروز" را از دست میدهند، هرگز "فردا" را نخواهند یافت!
#انگیزشی
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحـــــــــــــــــمن الرحیم
🔹چرا تجارت عزت می آورد؟
🌷امیرالمومنین صلوات الله علیه فرمودند : دسـت به انـواع بـازرگانى بزنيـد كه تجارتها عامل بى نيازى شما از اموال مردم است، وخداوند شخص صاحب حرفه درستكار را دوست دارد🌱
📚ميزان الحكمه، جلد 1/520
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحـــــــــــــــــمن الرحیم
🔹ده عاملِ آلزایمر و فراموشی که نمی دونستی
🌷حضرت رسول الله صلی الله علیه و آله فرمودند:ده چيز باعث فراموشى مىشود:خوردن پنير،خوردن بازمانده موش و خوردن سيب ترش، گشنيز ، حجامتِ پشتِ سر،راه رفتن از ميان دو زن نامحرم ،نگاه كردن به كسى كه بر دار زده شده و شب نشینی و خواندن سنگ قبرها.🌱
📚طب النبی ص۲۵
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
•
🔻آنچه امام زمان (عج) در مورد اوضاع ایران به میرزا نایینی فرمود: ❗️
در جنگ جهانی اول، دو میهمان ناخوانده، از چپ و راست، به ایران ریختند. اوضاع ایران در آن تاریخ، خیلی متشنج بود. اصلا کشوری شده بود بیصاحب. از یک طرف روسها ریختند، تصاحب کردند؛ از یک طرف، دیگران. یک وضع عجیبی و مردم ایران، مضطرب، منقلب وهیچ تکیهگاهی نداشتند.
مرحوم میرزای نائینی، رحمه الله، از این پیشامد ناهنجار، به ساحت مقدس امیرالمؤمنین، و سایر ائمهی طاهرین شکایت زیادی میکرد مخصوصا، به پیشگاه مبارک امام زمان، علیه السلام،
یکروز، همین طوری که متوسل شده بود، بر او مکاشفهای شد. حضرت را زیارت کرد
دید، حضرت ایستادهاند. یک دیوار مرتفعی، سر به آسمان کشیده است. حضرت به میرزا اشاره کرد که نگاه کن
نگاه کردند، دیدند یک دیواری است [مرتفع] و این دیوار کج شده… و عنقریب است که میافتد! به یک مویی بند است… در قاعده، دیوار نیم متر کج است؛ در رأس، دیوار، سه متر کج است… و با انگشتشان به میرزا اشاره میکردند که: نگاه کن!
نگاه کردند، دیدند انگشت حضرت به طرف دیوار است
فرمودند:
این دیوار، ایران است. کج میشود؛ اما ما با انگشتمان نگهاش داشتهایم و نمیگذاریم خراب بشود. اینجا، شیعهخانهی ماست. کج میشود؛ اما نمیگذاریم خراب شود
اللهم_عجل_لولیک_الفرج
سلامتی وتعجیل در فرجش ۱صلوات
📙_برگرفته از کتاب احیاگر حوزه خراسان (ص ۱۷۴-۱۷۵) و آن هم از گفتار آیت الله حاج شیخ محمود حلبی، سخنرانی مسجد جامع اصفهان، ۱۳۹۲ق، گفتار ۱۰.
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
🖤مرحوم استاد فاطمی نیا :
از صبح که پا میشه؛ فلان کس چی گفت، فلان کس چیکار کرد، فلان روزنامه چی نوشت..
ول کن!
روایت داریم که اغلب جهنمی ها، جهنمی زبان هستند...
فکر نکنید همه شراب می خورند و از در و دیوار مردم بالا می روند. نه!
یک مشت مومن مقدس را می آورند جهنم...
▩ امیرالمومنین به حارث همدانی فرمودند :
اگر هر چه را که می شنوی بگویی، دروغگو هستی!
▣ سیدی در قم مشهور بود به سید سکوت، با اشاره مریض شفا میداد...
از آیت الله بهاءالدینی راز سید سکوت را پرسیدم!
با دست به لبانش اشاره کردند و فرمودند :
"درِ آتش را بسته بودند..."
▩ علامه حسن زاده آملی :
تا دهان بسته نشود، دل باز نمیشود
و تا عبدالله نشوی، عندالله نشوی
آنگاه از انسان اگر سَر برود،
سِر نرود...!
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 صحبت هایی از #دانشمند_یهودی که در دانشگاه بن گوریون، یهودیان را شوکه کرد!
دین درست و صحیح، اسلام است و هرکس آنرا پذیرفت، خوشبخت است چرا که اسلام، حق است.
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مرسی که هستی🫀
اِنِّی اَنَا رَبُّک
انگار خدا تویِ گوشت داره میگه:
خدات منم بیخیالِ بقیه ....
🤍┄•●❥
With or without problems, talk to God.
چه زمانیکه مشکلاتی داری و چه نداشته باشی، با خدا نیایش کن. ♥️
🤍┄•●❥
🍃🌸JOiN👇🏼
•••❥ @haal_e_khoob🦋
.
📚عابد روزه دار و زن بهشتى
در ميان بنى اسرائيل (قبل از سلام) عابدى يك عمر طولانى به عبادت خدا اشتغال داشت، در عالم خواب به او گفته شد فلان زن از دوستان تو در بهشت است.
وقتى بيدار شد، سراغ آن زن را گرفت تا او را پيدا كرد، سه روز او را مهمان خود نمود، تا ببيند او چه عملى انجام مى دهد كه اهل بهشت شده است، وى در اين سه روز ديد، او يك زن عادى است، شبها كه عابد شب زنده دارى مى كند، او مى خوابد، روزها كه عابد روزه مى گيرد، او روزه نمى گيرد ...
تا اينكه: به او گفت: "آيا غير از آنچه از تو ديدم عمل ديگرى ندارى؟" او گفت "نه به خدا سوگند، اعمالم همين است كه ديدى"، عابد اصرار كرد كه فكر كن و بياد بياور كه چه عمل نيكى دارى ...
سرانجام زن گفت: من يك خصلت دارم (كه همواره راضى به رضاى خدا مى باشم) اگر در سختى باشم، آرزوى آسانى نمى كنم، اگر بيمار باشم، آرزوى سلامتى نمى كنم و اگر در گرفتارى باشم آرزوى آسايش نمى كنم (بلكه پسندم آنچه را جانان پسندد).
عابد جريان را دريافت، دستش را بر سرش زد و گفت: "سوگند به خدا اين خصلت (رضا به رضاى الهى) خصلت بزرگى است كه عابدها از داشتن آن عاجزند.
📚 مجموعه ورّام، ص ۲۳۰
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
📚#داستان
علی بن خالد گفت : من در پادگان محمدبن عبدالمک بودم که شنیدم شخصی ادعای نبوت کرده و در اینجا زندانی می باشد . به دیدن او رفتم ، پولی به نگهبانان دادم تا اجازه ملاقات به من دادند . وقتی نزد او رفته و مقداری صحبت کردم او را مردی عاقل و با فهم یافتم . از او پرسیدم : جریان تو چیست ؟
گفت : من عابدی هستم که در مقام راءس الحسین (ع ) در شام عبادت می کنم . شبی در آنجا مشغول عبادت بودم که شخصی نزد من آمد و گفت : برخیز ، من برخاستم و با او حرکت کردم . چند قدمی بیشتر نرفته بودیم که به مسجد کوفه رسیدیم ، او نماز خواند و من هم نماز خواندم و بعد حرکت کردیم و پس از پیمودن چند قدم به مسجد رسول خدا(ص ) در مدینه رسیدیم . سلام بر پیامبر کرده ، نمازی خواندیم و حرکت نمودیم . پس از مدت کوتاهی به مکه رسیدیم ، طواف کردیم و از آنجا خارج شدیم . بلافاصله به شام در محل عبادت خودم رسیدم آن شخص ناپدید شد . من در حال تعجب باقی ماندم .
یکسال گذشت . باز آن شخص ظاهر شد و مانند سال قبل مرا به کوفه و مدینه و مکه برد و باز گردانید . چون خواست برود ، او را قسم دادم که خود را معرفی کند ، فرمود : من محمدبن علی بن موسی بن جعفر (امام نهم ) هستم ! من این جریان را برای دیگران نقل کردم . خبر دهان به دهان گشت تا به گوش محمد بن عبدالملک رسید . ماءموران او آمدند و مرا دستگیر کرده و به زندان انداختند و تهمت ادعای پیامبری بر من بستند .
علی بن خالد گفت : من به او گفتم : حال و جریان خودت را بنویس تا من نزد محمد بن عبدالملک ببرم ، شاید مفید باشد . او قصه خود را نوشت و من آن را به وسیله شخصی نزد محمد بن عبدالملک فرستادم . پسر عبدالملک در پشت نامه او نوشت : آن کسی که در یک شب او را به کوفه و مدینه و مکه برده بیاید و او را از زندان آزاد کند ! من خیلی ناراحت شدم . فردای آن روز برای دادن خبر به او و توصیه او به صبر و بردباری به زندان رفتم . دیدم مردم اجتماع کرده اند و نگهبانان این طرف و آن طرف می روند و مضطرب هستند ، علت را پرسیدم ، گفتند : زندانی که ادعای پیامبری می کرد دیشب ناپدید شده ، درها بسته بود ، نگهبانان کاملا مواظب بوده اند ولی نمی دانیم او پرنده ای شده و پرواز کرده یا به زمین فرو رفته است .
من با دیدن این جریان از مذهب خود که زیدی بودم دست کشیدم و مذهب حقه شیعه اثنی عشریه را برای خود انتخاب کردم .
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
📚ماجرای ملاقات ابوعلی سینا و ابوسعید ابوالخیر !
اورده اند که ابوعلی سینا از نیشابور می گذشت و قصد دیدار ابوسعید ابوالخیر را کرد و راهی خانقاه ایشان شد...
چون برسید شیخ را سرگرم مجلس دید و در میان جمع بنشست. پس از پایان مجلس شیخ و بوعلی با هم وارد خانه شدند و سرگرم صحبت بودند چنانکه سه شبانه روز در خلوت کسی از سخن انها اگاه نشد و کس بدون اجازه به داخل راه نیافت و جز برای نماز جماعت بیرون نیامدند...
پس از سه شبانه روز بوعلی برفت؛
در راه شاگردان بوعلی از او پرسیدند که شیخ ابوسعید را چگونه یافتی؟ گفت : هرچه ما می دانیم او می بیند...
در ان سو نیز مریدان شیخ ابوسعید از وی سؤال کردند که ابوعلی سینا را چگونه یافتی؟ گفت : هرچه ما می بینیم او می داند....
برگرفته از تاریخ عرفان و عارفان
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
✅ فضیلت اعمال خیر در روز جمعه
هشام بن الحکم از حضرت #امام_صادق صلواتاللهعليه درباره (بهترین زمان برای) شخصى كه میخواهد عمل خيری مانند #صدقه و #روزه و امثال آن را بجای آورد، سؤال کرد؛ حضرت فرمودند:
🍃 «مستحب است آن عمل در روز جمعه باشد؛ چرا كه (ثواب و اثر) عمل در روز جمعه مضاعف مىشود.»
خصال (شیخصدوق)، ج۲، ص۳۹۲، ح۹۳
وسائل الشیعة (شیخحرعاملی)، ج۵، ص۶۶
🌿 «اللّهمّ صلّ علی محمّد وآل محمّد وعجّل فرجهم والعن أعدائهم أجمعین.»
#حدیث #اخلاقی #عمل_صالح #جمعه
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❄️خدایا با امید به رحمت تو
💫شب میخوابیم و امید داریم
❄️که بهترینها را برایمان رقم بزنی
💫چون به لطف و مهربانیت یقین داریم
❄️بارالها تو را سوگند
💫به رحمت بی منتهایت
❄️نور امید را در قلبمان
💫همیشه روشن نگهدار
شبتـ🌙ـون پراز مهر الهی🌟
التماس دعااااا
┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
هیچگاه اجازه ندهید احساس ناامیدی باعث شود در نهایت به کمتر از آنچه که لیاقتتان است رضایت دهید ،هنگامی که احساس ناامیدی کردید ،کوتاه نیایید با انگیزه ی بیشتری حرکت کنید.
مهمترین حرکت برای انجام هر کاری
ایمان داشتن به خودتونه 🧡🍁
✧ ✧
خورشيد هر روز صبح به خاطر زنده بودن من و تو طلوع مي كند هرگز منتظر فرداي خيالي نباش سهمت را از زندگی همین امروز بگیر...
سلام صبحتون لبریز از نشاط☕️
▣
#انگیزشی
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
علت ورود شیاطین به درون انسان
عاشق شدن شیاطین و دوست داشتن شخص
طبق فرموده خداوند آنها ما را میبینند ولی ما آنها را نمیبینیم اما اگر کسی در موقع لباس پوشیدن و یا رفتن به حمام رفتن و یا دستشویی بسم الله بگوید آنها نمیتوانند او را ببینند! برگرفته از حدیث پیامبر
آزار دادن آنها مثل ریختن آب داغ بدون گفتن بسم الله و یا ادرار کردن در سوراخها و یا از بلندی روی آنها افتادن
توسط ساحر با آنها امر شده باشد
تمام گفتههای بالا مستند به قرآن و سنت صحیح و یا تجربه میباشند با اشتراک گذاری دوستان خود را آگاه کنید!
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحـــــــــــــــــمن الرحیم
🔹چرا باید هر هفته ناخن هامون رو بگیریم؟
🌷امام صادق صلوات الله علیه فرمودند:
به انسان امر شده است که هر هفته نوره بکشد و موهای سر را کوتاه کند و ناخن بگیرد تا موها و ناخن ها زود به زود رشد کنند و دردها و بیماریهای بدن را بیرون بریزند، اما اگر این کارها دیر به دیر انجام شوند، درد و بیماری در بدن انسان میمانند و مرضهای سخت و ماندگار را سبب میگردد. 🌱
📚شگفتيهاى آفرينش (ترجمه توحيد مفضل)، صفحه ۶۶
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
👹وحشت جن از کندور
🌷 امام صادق علیه السلام فرمودند:
در هیچ خانهای کندور دود نمیشود مگر اینکه دود آن جنیان موزی و شروررا طرد می کند.
📚مکارم الاخلاق صفحه ۱۹۴
همچنین ایشان می فرمایند :
کندور مورد استفاده انبیا بوده و مریم علیه السلام از آن کمک می جست و هیچ دودی از دود کندر زودتر به آسمان بالا نرود و دودش شیطان را میراند و بلا را دفع می کند پس از آن محروم نمانید.
📚مکارم الاخلاق
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
🌷امام رضا علیه السلام میفرمایند:
سوره انعام یکجا نازل شد و ۷۰ هزار فرشته آن را بدرقه کردند که صدایشان به تسبیح تحلیل گفتن لا اله الا الله و تکبیر بلند بود.
هر کس آن را بخواند آن فرشتگان تا روز قیامت برای او تسبیح میکنند!
📕تفسیر اهل بیت علیه السلام جلد ۴ صفحه ۳۱۴
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
🔴 وای به حال عاقلان بی عمل
امام باقر (ع) فرمودند
خدا در روز قیامت به اندازه عقلی که در دنیا به بندگانش داده است در حسابرسی آنها دقت میکند.
📚 معانی الاخبار
این روایت نشان میده که خدا به بعضی از بندگان بیشتر از بعضی دیگر عقل و علم و دانش عنایت کرده و به همون اندازه هم در حسابشون سختگیری میکنه، چون توقعی که از انسان عاقل میرود بیشتر از انسان کم عقل است.
شاید به همین خاطر هست که در روایت آمده:
هفتاد گناه جاهل بخشیده میشود، قبل از آن كه یك گناه عالم بخشیده شود.
📚كافی
و وای به حال کسانی که عقل و علم داشته باشند و از آن برای کسب دنیای حرام استفاده کنند.
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴من که به تو گفته بودم...
یکی از بدترین، اشتباهترین و آسیبزنندهترین حرفها در ارتباط با همسر یا فرزندتون اینه که بگید «من که بهت گفته بودم» ، این حرف رو به هیچ کسی نگی.
وقتی به کسی میگید من که گفته بودم یعنی: تو احمقی نمیفهمی و این منم که از تو بیشتر میفهمم! از این به بعد اگه به حرف من گوش کنی، اشتباه نداری، حالا هم خوشحالم به حرف من رسیدی و حقت هست که این بلا به سرت اومد و به دردسر افتادی! این برخورد به مرور زمان فرد رو دچار احساس گناه و سرخوردگی و خشم فرو خورده و تنفر از شما میکنه!
در حالی که پیام ما باید این باشه: همه اشتباه میکنن! هر اتفاقی بیفته من در کنار توام، کمکت میکنم نگران نباش ، همه آدما شکست میخورن و اشتباه میکنن و این معنیش این نیست که تو نمی فهمی یا انسان بدی هستی !
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
📚 قضاوت
مجلس میهمانی بود:
پیرمرد از جایش برخاست تا به بیرون برود……
اما وقتیکه بلند شد، عصای خویش را برعکس بر زمین نهاد…..
و چون دسته عصا بر زمین بود،تعادل کامل نداشت……
دیگران فکر کردند که او چون پیر شده،دیگر حواس خویش را از دست داده و متوجه نیست که عصایش را بر عکس بر زمین نهاده….به همین خاطر صاحب خانه با حالتی که خالی از تمسخر نبود به وی گفت:پس چرا عصایت را بر عکس گرفته ای؟؟؟
پیرمرد آرام و متین پاسخ داد: زیرا انتهایش خاکی است نمیخواهم فرش خانه تان خاکی شود….
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
📚داستان کوتاه (دهن_بینی)
مردی در کنار جاده، دکه ای درست کرد و در آن ساندویچ می فروخت.
چون گوشش سنگین بود، رادیو نداشت، چشمش هم ضعیف بود، بنابراین روزنامه هم نمی خواند.
او تابلویی بالای سر خود گذاشته بود و محاسن ساندویچ های خود را شرح داده بود.
خودش هم کنار دکه اش می ایستاد و مردم را به خریدن ساندویچ تشویق می کرد و مردم هم می خریدند.
کارش بالا گرفت لذا او ابزار کارش را زیادتر کرد.
وقتی پسرش از مدرسه نزد او آمد ... به کمک او پرداخت.
سپس کم کم وضع عوض شد.
پسرش گفت: پدر جان، مگر به اخبار رادیو گوش نداده ای؟ اگر وضع پولی کشور به همین منوال ادامه پیدا کند کار همه خراب خواهد شد و شاید یک کسادی عمومی به وجود بیاد.
باید خودت را برای این کسادی آماده کنی.
پدر با خود فکر کرد هر چه باشد پسرش به مدرسه رفته به اخبار رادیو گوش می دهد و روزنامه هم می خواند پس حتماً آنچه می گوید صحیح است.
بنابراین کمتر از گذشته نان و گوشت سفارش داده و تابلوی خود را هم پایین آورد و دیگر در کنار دکه خود نمی ایستاد و مردم را به خرید ساندویچ دعوت نمی کرد.
فروش او ناگهان شدیداً کاهش یافت.
او سپس رو به فرزند خود کرد و گفت: پسرجان حق با توست.
کسادی عمومی شروع شده است.
آنتونی رابینز یک حرف بسیار خوب در این باره زده که جالبه بدونید: اندیشه های خود را شکل ببخشید در غیر اینصورت دیگران اندیشه های شما را شکل می دهند. خواسته های خود را عملی سازید وگرنه دیگران برای شما برنامه ریزی می کنند.
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
📚داستانک (صاحب رستوران)
یک مرد آمریکایی در اطراف رستورانی در لندن قدم میزد. به محض اینکه وارد شد، توجهش به مرد آفریقایی جلب شد که در گوشه ای نشسته بود. سپس او به طرف پیشخوان رفت، کیف پولش رو برداشت و داد زد، «پیشخدمت! من برای هرکسی که تو این رستورانِ غذا سفارش میدم، بجز اون مرد سیاه آفریقایی که اونجاس». بنابراین پیشخدمت پول را از مرد گرفت و شروع کرد به سرو کردن غذا برای همه افرادی که در رستوران بودند، بجز مرد آفریقایی.اما مرد آفریقایی در ازای اینکه ناراحت شود، به سادگی به مرد آمریکایی نگاه کرد و فریاد زد، «سپاسگذارم»! آن (واکنش) مرد (آمریکایی) رو خشمگین کرد.
سپس یکبار دیگر مرد آمریکایی کیف پولش را (از جیبش) بیرون آورد و فریاد زد، «پیشخدمت! الان من چند نوشیدنی و غذای اضافه برای هر کسی که توو این کافه هست سفارش میدم، بجز اون آفریقایی که اون گوشه نشسته.» بنابراین پیشخدمت پول را از مرد گرفت و شروع کرد به سرو کردن غذا و شراب برای هر کسی که در کافه بود بجز آن آفریقایی. وقتی که خدمتکار سرو کردن غذا و نوشیدنی ها را تمام کرد، یکبار دیگر، مرد آفریقایی در ازای اینکه عصبانی شود، به راحتی به مرد آمریکایی لبخندی زد و فریاد زد، «متشکرم»!
این کار مرد آمریکایی رو خشمگین کرد. بنابراین او به طرف پیشخوان خم شد و به پیشخدمت گفت، «مرد آفریقایی چه مشکلی داره؟ من برای هرکسی که توی این کافه هست غذا و نوشیدنی رایگان سفارش دادم بجز اون، اما بجای اینکه عصبانی بشه، فقط اونجا نشسته و به من لبخند میزنه و داد میزنه مچکرم! اون دیوونه اس؟» پیشخدمت به مرد آمریکایی لبخند زد و گفت، «نه، اون دیوونه نیست. اون صاحب این رستورانه.»
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭐ای روشنی بخش شب های تاریک
⭐ای همدم و مونس تنهایی من
⭐ای آگاه و بینای احوال من
⭐ای درمان تمام دردهایم
⭐تنها همین کافیست که بدانم،
⭐همیشه به من نزدیکی
⭐همین کافیست که بدانم،
⭐با تو و در کنار تو ،تا رسیدن به آرامش
⭐و تمام خیر و نیکی ها فاصله ای نیست
⭐خدایا هوای دلمون رو داشته باش
⭐شبتون بخیر و در پناه خداوند مهربانی ها
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
با ارزش ترین آدم زندگیت
خودت هستی
قدر خودت را بدان
برای وجودت ارزش قائل باش
💡 سه نکتهی ساده برای موفقیت:
۱. بیشتر از بقیه بدون
۲. بیشتر از بقیه کار کن
۳. کمتر از بقیه انتظار داشته باش
Every storm in your ,
Life followed by a rain bow ...
هر طوفان در زندگیتان ،
یک رنگین کمان به دنبال دارد ...
سلام صبح بخیر🌤
▣
#انگیزشی
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔شهید ۱۶ ساله ای که با چشمان باز سوخته شدن خود را دید ...
کوله پشتی پر از آرپیچی علی اصابت میکند آتش و سوختن شروع میشود و علی فرصت جدا کردن کوله از خودش را ندارد
روی زمین میخوابد و دستانش را
جلوی دهانش میگیرد و زنده زنده میسوزد ...
برای لو نرفتن عملیات و همرزمانش و ترس از اینکه دشمن به عملیات
پی ببرد بدون گفتن حتی یک آخ
زنده زنده میسوزد ...
روحش شاد ویادش گرامی ❤️
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
❤️ ماجرای جالب چگونگی ساخته شدن پل آهنچی قم
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
مسجد جای خالی نداشت. مالامال از جمعیت شده بود. واعظ از ثواب و اجر وقف در جهان آخرت تعریف می کرد. از مسجد که بیرون آمد، فکر وقف کردن رهایش نمی کرد، از طرفی چیزی نداشت.
تمام زندگی اش را بدهی و بیچارگی پر کرده بود.
مگر یک کارگر ساده چه می توانست داشته باشد! نگاهش که به گنبد طلایی حضرت معصومه سلام الله علیها افتاد دلش فرو ریخت. زمزمه ای در جانش شکل گرفت: بی بی جان، من هم آرزو دارم مالی داشته باشم و آن را وقف کنم تا بعد از مرگم باقی بماند و از آن بهره آخرتی ببرم، اما خودت می دانی که جز بدهی چیزی ندارم. برایم دعا کن و از خدا بخواه مالی برایم فراهم کند تا آن را وقف کنم.
اشک هایش را با گوشه آستین پاک کرد و مثل هر روز جلوی میدان شهر به امید پیدا شدن کار ایستاد. وضعیت اقتصادی روز به روز خراب تر می شد. از طرفی خبر آمدن قحطی همه جا را پر کرده بود. با این وضعیت اگر کسی کاری هم داشت، آن را خودش انجام می داد تا مجبور نباشد پولی به کارگر بپردازد.
چاره ای جز هجرت از شهر برایش نمانده بود. شنیده بود در بنادر جنوبی می تواند کار پیدا کند. هوا کم کم تاریک می شد. باز هم بدون هیچ درآمدی راهی خانه شد.
عزمش را جزم کرد و بار سفر بست. به خانواده قول داد اگر از وضعیت کاری آنجا راضی باشد، خیلی زود آنها را نیز نزد خودش ببرد.
ده، دوازده روزی می شد که در یکی از بنادر جنوبی کارگری می کرد، اما باز هم اوضاع، رضایت بخش نبود. کار در بندر هم آن چیزی نبود که شنیده بود. سردرگم و گیج مانده بود. دلش می خواست سختی این روزها را از ته دل فریاد بکشد. درمانده و ناامید، کنار دیواری چمباتمه زد که دستی بر شانه اش سنگینی کرد و یکی گفت:
آقا، کار می کنی؟ بله، چرا که نه! اصلا برای همین اینجا هستم. حالا چه کاری هست؟
من می خواستم بار آن کشتی بزرگی را که در کنار اسکله لنگر انداخته بخرم، اما احتیاج به یک شریک دارم. شنیده ام کارگران این منطقه روزانه پول خوبی به دست می آورند. می خواهی با من شریک شویی تا هم تو به سودی برسی، هم من به مقصودم؟
دلش فرو ریخت. خرید بار کشتی؟! بدنش یخ کرده بود. با دلهره پرسید: حالا وقتی بار را خریدیم، مشتری هست که آن را بفروشیم؟ اگر خدا بخواهد، همین امروز می توانیم مشتری پیدا کنیم. من در این کار مهارت دارم.
پولی در بساط نداشت. نمی خواست بگوید که چیزی برای شراکت ندارد، اما از طرفی شاید این تنها موفقیت زندگی اش بود. امیدش را به خدا داد و گفت: باشه، من هم شریک!
ادامه دارد....
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
خوک پرندگان!!!!
راوی میگوید: نظر امام علی(ع) را در مورد مقایسه دو گوشت با یکدیگر خواستم. خلیفه دوم عمر نیز حضور داشت و گفت: بهترین گوشت، گوشت مرغ است! علی(ع) فرمود: نه هرگز! آن خوک پرندهها است، بهترین گوشت از جوجه کبوتری است که پرواز را یاد گرفته و یا نزدیک است یاد بگیرد!
این روایت در مقام مقایسه گوشت پرندگان با یکدیگر است که امام علی(ع) گوشت جوجه کبوتر را بر گوشت مرغ ترجیح داده است؛ زیرا مرغی که در طبیعت رها میشود و قدرت پرواز نیز ندارد؛ در بسیاری از موارد مانند خوک از فضله و مدفوع حیوانات دیگر استفاده میکند، بر خلاف جوجه کبوتری که توسط انسان پرورش مییابد و یا توسط مادرش که قدرت پریدن دارد از غذاهای بهتری بهرهمند میشود. و این به معنای حرمت - و یا حتی کراهت - گوشت مرغ نیست.
( برقی، ابو جعفر احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، محقق، مصحح، محدث، جلال الدین، ج 2، ص 475، )
در كافي و ديگر كتب حديث با سند زير آمده است:
راوي (سياري) گويد:
نزد خليفه دوم بوديم و بحث در مورد گوشت پرندگان بود كه او گفت بهترين گوشت ها گوشت "دجاج" است. امام علي در ردّ او فرمود: نه چنين است ، بلكه دجاج به منزله خوك پرندگان است.
در همين باب حديث ديگري هم آمده كه دجاج را خوك پرندگان خوانده كه سندش صحيح و معتبر است. ۲
غالب روايات بر كراهت گوشت "دجاج" دلالت دارد .
كليني، كافي، تهران، اسلاميه، 1363 ش، ج 6، ص 312.
۲مجلسي، مرآه العقول، تهران، دار الكتب الاسلاميه، 1363 ش، ج 22،، ص 133 حديث اول.
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هفت گروهند که در روزي که هيچ سايهاي به جز سايه خداوند وجود ندارد خداوند آنها را زير سايه خودش
ميگيرد.
رهبر عدالتپيشه، جواني که در عبادت خدا رشد کرده باشد، و مردي که قلبش به مسجد معلق است،
و دو نفري که در راه خدا با يکديگر دوست شده و نشست و برخاستشان به خاطر خدا باشد،
و مردي که وقتي زني با شخصيت و زيبا از او تقاضاي فعل حرامي را کند بگويد: من از خدا ميترسم،
و کسي که آنقدر مخفيانه صدقه ميدهد که دست چپش از صدقه دست راستش بيخبر ميماند،
و کسي که در خلوت با ياد خدا اشک بريزد.
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi