eitaa logo
امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
1.4هزار دنبال‌کننده
548 عکس
153 ویدیو
27 فایل
حکمت قرآنی در اندیشه فیلسوفان انقلاب اسلامی: امام خمینی علامه طباطبایی شهیدان مطهری، بهشتی، صدر آیات علامه جعفری، مصباح یزدی، جوادی آملی و امام خامنه ای
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 حکمت و سلامت 🔹عرصه علم، عرصه مواجهه حکیمانه بر منهج اجتهاد است و این در بستر عقلانیت تعاملی و اتصال تمدنی شکل می گیرد نه آنگونه که متاسفانه برخی از گسست و تقابل سخن می گویند و با "غیریت سازی" های نابجا، سعی در قطبی سازی علم و جامعه دارند. 🔹ما باید به سمت حرکت کنیم. 🔸انقلاب اسلامی طرحی برای هدایت و مدیریت توحیدی جهان برپایه فطرت مشترک انسانی بود. در این طرح، بر اساس حکمت و بر منهج اجتهاد، عناصر مشترک اجتماع و سیاست شناخته شد و براساس آن مشترکات انسانی، راه برون رفت از افتراقات شرک آلود و تکثر گرا تبیین شد. شرک زدایی از جهان نه پایه نفی علم و مظاهر تمدن بلکه بر پایه تغییر نظام معنایی حاکم بر حیات انسانی بود نظامی که روح تازه ای به کالبد بشریت بخشید و افق حاکمیت توحید و صلح جهانی بر محور مشترکات فطری انسان نوید می داد. 🔹بر همین پایه باید با علوم و فنون انسانی از جمله پزشکی و نظام سلامت روبرو شد، بدون تردید نظام سلامت و پزشکی مدرن علی رغم نکات مثبت دارای ضعف های جدی در مبانی فکری و نظام اخلاقی است. بخصوص این مشکلات در جامعه ما به دلایل متعددی بسیار آشکار و واضح است. اما راه حل ایجاد تقابل میان پزشکی جدید و طب سنتی، حفظ یکی و نفی دیگری نیست. نه امکان آن وجود ندارد نه مطلوب است. بلکه حرکت به سمت طراحی مکتب جامع بهداشت و سلامت توحیدی است. 🔸 برای این مهم مقدمتا باید شاخصه ها و مؤلفه های فلسفی و بنیادین آن را استخراج کنیم. این وظیفه نه بر عهده اطبا و پزشکان بلکه رسالت حکیمان و فقیهان روشمند و نظام ساز است. 🔹 حکمت که خود مظهری از سلامت انسان و عنصر مهم در بهداشت فکری و روانی جامعه است نسبت به نظام سلامت و بهداشت نمی تواند و نبایست بی تفاوت باشد و می بایست به اين عرصه ورود کند و طرح کلان و اصول کلی نظام بهداشت و سلامت جامعه را در افق جهانی و تمدنی تبیین نمايد. 🔸بدون حکمت و فقاهت، این مسیر توسط انسانهای جزء نگر به انحراف کشیده می شود و بر پایه حب و بغض های مختلف، شیوه تقابل و ستیز را در پیش گرفته و به نفی بخش هایی از میراث بشری خواهند پرداخت. 🔹دعوا های امروزه در جامعه ایرانی و فضای مجازی نسبت به طب سنتی و پزشکی جدید، ناشی از غیبت حکیمان و فقیهان نظام ساز و نبود منطق حکمی و منهج اجتهادی در این عرصه است. ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
📌عقلانیت و سیاست 🔰 انقلابی بودن باید با عقلانیت همراه باشد/ برای بازسازی انقلابی و عقلانی همه عرصه‌های مدیریتی همت کنید 🔻 رهبر انقلاب صبح امروز در دیدار رئیس‌جمهور و هیئت دولت سیزدهم: در مدت خدمت و مسئولیت، همت‌تان را متمرکز کنید بر اینکه یک بازسازی انقلابی و البته عقلانی و فکورانه در همه‌ی عرصه‌های مدیریتی ان‌شاء‌اللّه بوجود بیاید. 🔹 انقلابی بودن حتماً بایستی همراه باشد با عقلانیت که این شیوه‌ی صحیح جمهوری اسلامی از اول کار تا امروز این بوده که حرکت انقلابی با حرکت اندیشه‌ورزانه و عقلانی همراه باشد. ۱۴۰۰/۶/۶ ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌عصاره نظریه سیاسی امام خمینی "اینکه انسان را معذَّب خواهد کرد این است که کمال را عوضی گرفته است. خیال می‌کند کمال رئیس شدن است، رئیس اداره شدن است. رئیس اداره که می‌شود، می‌بیند اینکه کم است این اداره چه است، رئیس یک کشور شدن است. وقتی رسید، می‌رود سراغ آن کشور دیگر. آن هم وقتی رسید، می‌رود سراغ دیگری. همه عالم را به او بدهند باز سیر نمی‌شود. برای این است که کمال مطلق آرزوی انسان است. فطرت انسان فِطْرَتَ اللهِ الَّتی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا . این فطرت توحید است. فطرت کمال مطلق است. تا آنجا نرسید، هِی می‌خواهید. دنبال یک گمشده‌ای شما هستید. عوضی می‌گیرید آن گمشده را. ماها همه عوضی می‌گیریم. هر کس خیال می‌کند اینکه آن چیزی که دیگری دارد کاش مال من بود، وقتی پیش دیگری می‌روی، می‌گوید آن چیزی که آن دارد کاش پیش من بود. هر دوشان هم برسند به آن مطلب، می‌بینند نه این آن نبود. دنبال چیزی شما هستید که آن کمال مطلق است؛ یعنی همه در فطرتشان خداست. و این اثبات می‌کند که یک همچو کمال مطلقی تحقق دارد." صحیفه امام خمینی، ج۱۴ ص ۲۰۵. ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
بازسازی انقلابی، عقلانی و حکمت بنیان ساختار فرهنگی کشور ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
📌تعامل انسانی و تقابل اجتماعی بخش اول: 🔹تعامل و تقابل، تعاون و تضاد دو مفهوم مهم در علوم انسانی و اجتماعی است. در یک تقسیم بندی کلی، علوم انسانی و اجتماعی به دو دسته، ۱. تعامل محور و ۲. تضاد بنیان تقسیم می شوند. 🔸علوم اجتماعی تعامل محور و تعاون بنیان، حقیقت نوع انسان را بر پایه عناصر ارتباطي مشترک و توحیدی (وحدت گرا) استوار می داند و بر این عقیده استوار است که انسان فطرتا و طبیعتا میل به خوبی ها و زیبایی ها و ارتباطات همدلانه دارد و همین اساس شخصیت و شاکله وجودی او را می سازد. حب و دوستی که منشعب از قلب انسانی است اصالت و تقدم دارد و تنفر و بغض امر تبعی و در حاشیه حب برای حفاظت و پاسداری از آن شکل می گیرد. 🔹اگر چه این انسان پس از آنکه وارد حیات اجتماعی می شود بواسطه فعلیت ابعاد حیوانی و تزاحم منافع و بهره گیری ها لاجرم به تقابل و تضاد رفتاری وادار می شود اما این تحمیل حیات اجتماعی است. در این نگرش، اساس انسان تعامل است و تقابل و تضاد(دیالکتیک) فرع بر زندگی اجتماعی و حیات این جهانی است. 🔹بر پایه این اصل مهم و بنیانی، می بایست پدیده های اجتماعی را تبیین و به تجویز هنجارها و برنامه ها پرداخت. در واقع رسالت علوم انسانی و علوم اجتماعی اولا شناختن اتواع ارتباطات و چرایی تحمیل تضادها و تقابلها است و ثانیا، بازگرداندن همه انسانها به فطرت و سرشت اولیه ی تعامل محور و تعاون گرا است. 🔸در این رویکرد، طرح تمدن بر پایه و معرفی عناصر مشترک برادری و اخوت انسانی استوار است. به تعبیر دیگر، طرحی ظرفیت و استعداد تمدن سازی را دارد که بر مفاهیم برادری و تعامل عناصر مشترک انسانی تاکید داشته باشد و بتواند برای همه بشریت احساس اعتماد و تعامل متقابل را ایجاد کند. 🔹در این طرح، غیریت سازی و تمایز نیز باید براساس مفهوم تعامل و تعاون باشد به این معنا که "غیر ما"، طرحی است که بر تقابل و تضاد اصرار دارد و به بهانه های مختلف انسان‌ها را از هم دور می کند و در برابر هم قرار می دهد. 🔹 تاکید بر و صورتبندی مفاهيم اجتماعی و شبکه روابط مختلف انسان بر پایه آن مفهوم مرکزی، ما را به نظریه می کشاند و برای تفاهم و گفتگوی اجتماعی در عرصه عمومی زیرساخت واقعی و محکم فراهم می کند. 🔹در این رویکرد، تفاهم و گفتگو یک اصل اساسی در حیات اجتماعی است اما تفاهم و گفتگو نه براساس منافع مادی مشترک و یا قرارداد اجتماعی بلکه بر پایه فطرت توحیدی و خوبی ها و زیبایی های انسانی امکان پذیر است. خوبی ها و زیبایی که حسن ذاتی دارد و همگان به راهنمایی انبیا و اولیای خدا و شاگردان مکتب انبیا و ره روان حکمت، توان راه یابی به آنها را دارد. 🔸تفاهم و گفتگو بر پایه فطرت و با بهره گیری از عقل و حکمت راهنمای انسان به سوی اتصال تمدنی، تعامل انسانی و همگرایی اجتماعی است و همین عامل رهایی از تضادهای اجتماعی و اسارتهای خودساخته و جبر طبیعت، جامعه و تاریخ است. 🔹رهایی بخشی اجتماعی و انقلاب و اصلاح در پرتو منطق تعامل انساني و همگرایی فکری و قلبی و امید بخشی حکیمانه ممکن است، نه در سایه منطق تضاد و دیالکتیک. اشتباه بزرگ جریان‌های چپ در همین نکته است که فکر می کنند با تکیه بر تضاد محض بدون ساخت اساس واقعی و فطری برای تعامل و همگرایی می توانند انسان را اسارتها و ظلم ها آزاد کنند در حالیکه دمیدن در آتش تقابل و تضاد محض بدون توجه به زیرساخت فطری و واقعی تعامل و تفاهم، در واقع کمک به حفظ وضع موجود و بهانه دادن به جریان هایی است که با قدرت رسانه ای و امپراتوری های خبری و هنری، خود را ناجی انسان و محور وحدت جهانی معرفی می کند. 🔹از این رو است که معتقدیم مطلق رویه دیگر سکه است که هم ریشه در بنیان‌های تقابلی و تضادگرای تمدن مدرن دارد و هم زمینه را برای مظلوم نمایی و منجی نمایی غربیان فراهم می کند. 🔸 سنت اسلامی و همه ادیان توحیدی بر ، عقلانیت عمومی و دعوت به همگرایی نوع بشر بر (کلمه واحدة) استوارند و همواره تقابل و تضاد را امری عارضی و محصول جهل و دلبستگی به امر محدود و ناپایدار تفسیر می کنند. ادامه دارد... ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
📌تفکر توحیدی؛ مرز بین طب قدیم و جدید ✔️دکتر علی اکبر ولایتی رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام، در همایش نظام سلامت از منظر اسلام با تاکید بر آموزه‌های رضوی که در تالار ابن سینا مشهد برگزار شد، گفت: 🔹در طب مدرن برای همه افراد داروی یکسانی در نظر گرفته می‌شود، در برخی اوقات عوارض زیادی را نیز با خود به همراه دارد، اما با احیای طب سنتی مبتنی بر تنوع مزاج، می‌توان بسیاری از امراض را درمان کرد. 🔹 در گذشته نزدیک، واژه طب سنتی مرسوم نبود؛ به گونه‌ای که گذاشتن عنوان سنتی در کنار واژه طب موجب تهجر این علم شده و از کاربرد این علم در عصر مدرن کاسته است.طب مشرقی جایگزین طب سنتیوی با اشاره به اینکه بهتر است طب مشرقی جایگزین واژه سنتی شود، عنوان کرد: 🔸غربی‌ها با تفاخر به دسترسی به علوم به ظاهر مدرن و با انکار سابقه و تمدن علمی مشرق زمین به ویژه تمدن ایران اسلامی، همواره به دنبال سرکوب و تضعیف ریشه‌های علمی و کم جلوه دادن این توانمندی ریشه‌دار تاریخی در مشرق زمین و میان مسلمانان بوده‌اند. 🔹ولایتی با اشاره به اینکه بر اساس تاریخ پزشکی موجود در زمان ستارخان پزشکی به نام نظام‌الحکما اولین عمل جراحی را انجام داد، ابراز کرد: این طبیعی است که هر علمی که زمان بر آن بگذرد، مورد بازنگری قرار می‌گیرد، به عنوان نمونه نظریه بطلمیوس در نجوم و نظریه جالینوس در علم پزشکی، هر دو به نوبه خود بازنگری شده‌اند، پس بازنگری در طب به معنای ناکارآمدی آن نیست. 🔸علما زینت دربار امراء بودند وی با تاکید بر اینکه تمدن اسلامی تلفیقی از تمدن برگرفته از آیات و روایات و تمدن دوره مسلمان‌ها است، اظهار کرد: در عصر ساسانی در ایران، تعلیم و تعلم ویژه افراد خاص و متمول بوده است و افراد فرودست حق تعلیم و علم‌آموزی نداشتند، در حالی که با ورود اسلام تعداد علم‌آموزان در ایران روز به روز افزایش یافت و علم‌آموزی جزو افتخارات گشته و علما زینت دربار امراء شدند. 🔸وی با بیان اینکه قرآن کتاب طب نیست، بنابراین نام‌گذاری همایشی با عنوان طب و قرآن صحیح نیست، ابراز کرد: قرآن کتاب طب و نجوم و ریاضی نیست، اما هرگاه به قرآن مراجعه کنید، می‌بینید با آخرین علوم روز در هر زمینه‌ای مطابقت دارد. کتابخانه‌های غنی در سراسر ملل اسلامی در حوزه‌های مختلف علموی با تاکید بر اینکه وجود کتابخانه‌های بسیار غنی در سرتاسر ملل اسلامی نشان‌دهنده توجه مسلمان به علم‌آموزی است، اظهار کرد: اسلام، مردم را تشویق به علم‌آموزی کرد و آن را از انحصار افراد خاص درآورد و به عموم جامعه تعمیم داد و پیامبر(ص) قرآنی آورد که قسمش به علم و قلم است. 🔹ولایتی با اشاره به اینکه غربی‌ها منکر ریشه و عقبه فاخر علمی اسلام شدند، تصریح کرد: این در حالی است که تا اوایل قرن بیستم کتاب قانون ابوعلی سینا در دانشگاه مون پلیه فرانسه تدریس می‌شد. 🔸 بسیاری از معضلات طب را علم جدید نمی‌تواند حل کند، زیرا انسان یک کل تفکیک‌ناپذیر به عنوان یک موجود زنده و دارای مزاج‌های اربعه و روح است. 🔹طب قدیم قائل به وحدت و استوی اضافه کرد: طب قدیم قائل به این وحدت و تفکر توحیدی در خالق و مخلوق در توصیف انسان و سایر موجودات زنده است که این نگاه در طب جدید وجود ندارد. 🔸استفاده از هر دارویی در طب جدید بیش از یک حدی عوارض جبران‌ناپذیر دارد، با این حال مدام از طب مشرق زمین ایراد می‌گیرند، مگر علم طب جدید کم اشکال دارد؟ تحقیقات و آمار نشان می‌دهند که تعداد موارد مداخلات مضر اطباء در درمان بیماری‌ها، بیش از موارد مداخلات مفید آنان است .وی توجه به طب اسلامی را حلال بسیاری از مشکلات درمانی توصیف و بیان کرد: احیاء طب اسلامی و سنتی مبتنی بر تنوع مزاجی و وحدت در طبیعت انسان، حیوان، گیاهان و جمادات است که می‌تواند در بسیاری از امراض کارگشا باشد. 🔹ولایتی با تاکید بر اینکه همه افراد به طب سنتی متمایل است، گفت: به همین دلیل طب سنتی در تمام نقاط دنیا وجود دارد و شمار زیادی از مردم به آن روی می‌آورند. 🔹وی به ایرادهای جدی طب جدید اشاره و بیان کرد: طب جدید اشکالات زیادی دارد و پزشکان نیز معتقدند بیش از 90 درصد مرض‌ها به خودی درمان می‌شوند و نیازی به دخالت پزشک ندارد، اما با این حال کسی نمی‌گوید که به دکتر نروید. 🔸وی با تاکید بر اینکه طب اسلامی در عین راحتی برای تجویزکنندگان آن نیاز به گذراندن دوره‌های آموزشی دارد. 🔹 هرکس نمی تواند مبادرت به انجام این طب کند و همین روش که بعد از پزشکی عمومی، تخصص طب سنتی را دریافت می‌کنند، بهترین راهکار است. ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
📌جایگاه هندسی علم طب و پزشکی ✔️دکتر جاوید حاج علی اکبری (پزشک عمومی، متخصص طب سنتی و مدرس فلسفه و عرفان اسلامی) بخش اول: 🔹اشاره 🔹نگاه عمیق و ژرف به انسان، به عنوان اشرف مخلوقات و توجه به وسعت روح و فراخنای وجود او از اصلی ترین امتیازات طب اسلامی بر طب جدید است. به همین جهت است که طب در نگاه حکمت قدیم، شاخه ای از حکمت و طبیب را حکیم می نامیدند. مطالعه و دقت در طب اسلامی ما را با جهانی جدید و ناشناخته و اتفاق هایی فراتر از آنچه به چشم می آید آشنا می سازد. 🔸حکمت 🔹علم طب را زیر مجموعه حکمت می دانستند و حکیم که یکی از اسماء و صفات الهی ست به کسی می گفتند که اشرافش به همه علوم باشد. خود کلمه حکمت از ریشه حَکَمَ به معنای محکم کردن است علمی که موجب استحکام و قوت روح انسان می شود، آنچه با برهان و دلیل همراه است  وشک و شبهات در آن راه ندارد اصلاحا حکمت می گویند. 🔹حکمت را تقسیم می کردند در حکمت الهی و طبیعی به دو قسم  یکی حکمت عملی آنچه در عمل ما با آن سر و کار داریم و دیگری حکمت نظری. 🔹حکمت عملی: 🔸اول) تدبیر منزل؛ تدبیر منزل که علم گسترده ایست و مقام معظم رهبری اخیرا  در بیاناتشان  تاکید فرمودند بر ترویج سبک زندگی اسلامی و ما هم بر اساس سخنان این ولی الهی این جلسات را برگزار نمودیم . 🔸دوم)تدبیر مدن؛ یعنی سیاست، سیاست گذاری کلان ، و اداره جامعه بر اساس حکمت ،همان چیزی که  امروز انشاء الله در کشور ما زیر پوشش ولایت امیر المومنین (علیه السلام) بر اساس نظریه ولایت فقیه و اجرای احکام شریعت الهی در همه مناسبات اجتماعی در حال اجراست. این می شود تدبیر مدن ( در بخش اقتصاد، در بخش امور قضایی، امور اجرایی و مقننه)  همه اینها بر اساس حکمت عملی. 🔸سوم) تدبیر اخلاق 🔹 حکمت نظری: 🔸 حکمتی است که با عمل و اجرا سر و کار ندارد بلکه در حوزه نظر و در ارتباط با فهم و اندیشه است. حکمت نظری خودش به دو قسم تقسیم می شود: اول) در رابطه با موجوداتی که مادی هستند (یعنی دارای بعد طول، عرض، عمق و زمان اند یا به عبارت دیگر دارای دو بعد هندسی و بعد زمانی می باشند) که اصطلاحا این علم را طبیعییات می گویند. حکمت نظری در رابطه با وجود و هستی اشیاء بحث می کند وکاری به چیستی اشیاء ندارد. دوم) بخش دوم حکمت نظری موضوعش موجوداتی است که بدون ماده هستند که اصطلاحا به آنها مجردات می گویند و در رابطه با حقایقی بحث می کند که معقول اند یعنی جسم ندارند ماده ندارند که به آنها ماوراء الطبیعه یا متافیزیک  نیز می گویند. 🔹حالا جایگاه هندسی علم طب در این اقسام حکمت کجاست؟ طبیعییات خودش تقسیم می شود به ریاضیات و امور طبیعیه:  اول ریاضیات:  ریاضیات در مورد جسم بحث می کند چرا؟ چون ریاضیات جسم را در حالتی که ثابت است مورد مطالعه قرار می دهد  یعنی به تغییراتی که در جسم صورت می گیرد کاری ندارد، ریاضیات بررسی ماده است از نظرگاه عددش که اصطلاحا به آن کم منفصل می گویند. اما خود ریاضیات تقسیم می شود به چند قسم: اول حساب است، حساب ماده را از نظر عددش مورد بررسی قرار می دهد. دوم هندسه است کلمه هندسه معرب اَندَزِه است که وجود مبارک صادق آل محمد (علیه السلام) در روایتی فرمودند: یکی از اسماء خداوند تعالی مهندس است یعنی هر چیزی را به اندازه و حد خاصی ایجاد فرموده است که نفع و خاصیت را تمام بکند به گونه ای که اگر آن اندازه نباشد آن خاصیت و آن کیفیت و آن اثر از آن شئ پدید نمی آید البته این اسم در روایت آمده است گرچه بنده تا به حال در دعا ندیده ام. علم هندسه جسم را از نظر شکل ظاهری بررسی می کند که اصطلاحا به آن کم متصل می گویند. هیئت و نجوم بخش سوم علم ریاضیات است که شئ و جسم را در کائنات مورد بررسی قرار می دهد مثلا رابطه کره زمین با کیهان با خورشید با سایر سیارات و تاثیرات اینها بر یکدیگر. وجود مبارک امام باقر (علیه السلام) فرمودند: به شرق عالم بروید یا به غرب عالم بروید هیچ علم صحیحی را نمی یابید مگر اینکه از خانه ما اهل بیت (علیهم السلام) خارج شده باشد. کما اینکه در بحث هیئت و نجوم نیز یک بخش عظیم( حدود ۷ جلد ) از روایات اهل البیت (علیهم السلام) در کتاب شریف بحار الانوار در باب السماء و العالم است. بخش چهارم ریاضیات، موسیقی است، موسیقی بررسی جسم مادی از نظر نظم، ترتیب و وزنش است. ادامه دارد .... ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
📌جایگاه هندسی علم طب و پزشکی ✔️دکتر جاوید حاج علی اکبری (پزشک عمومی، متخصص طب سنتی و مدرس فلسفه و عرفان اسلامی) بخش دوم: 🔹اما بخش دوم حکمت ، امور طبیعیه است: بررسی ماده از نظر تغییراتی که در آن صورت می گیرد مانند شیمی و فیزیک و … . مثلا اگر تغییرات رخ داده در جسم حیوان مورد بررسی قرار بگیرد اصطلاحا می گویند «علم الحیوان»که ما کتاب های فراوانی در علم الحیوان داریم. کتاب شفای جناب بو علی سینا یک بخش اعظمش در شناخت حیوانات است از جمله عجائب و غرائبی که در عالم حیوانات است. 🔹اگر تغییرات رخ داده در جسم نبات مورد بررسی قرار بگیرد اصطلاحا می گویند «علم النبات» که مشکات و منشاء اصلی این علوم از انبیاء عظام الهی و وحی ربانی بوده است. در محراب بیت المقدس گیاهانی رویش می یافت  که چون جناب سلیمان نبی (علیه السلام) زبان حیوانات را می دانستند این گیاهان با حضرت سخن می گفتند و تغییرات، تحولات و خواص خودشان را برای حضرت سلیمان (علیه السلام) بیان می کردند حضرت نیز ثبت می فرمودند و به حکماء عصر خودشان می آموختند از جمله اقلیدس و ارشمیدس که اینها حکما زمان سلیمان نبی (علیه السلام) هستند. 🔸یا وجود مبارک حضرت لقمان در روایت هست که ۴۰۰۰ گیاه در خواب با ایشان سخن گفتند و خواص و آثارشان را به ایشان بیان کردند. 🔹حال اگر تغییرات رخ داده در جسم انسان مورد بررسی قرار گیرد اینرا اصطلاحا علم طب می گویند. پس علم طب تغییرات و تحولات جسم را مورد بررسی قرار می دهد. 🔷 چند  قسم جسم داریم: ۱.جسم متکاثف ( جسم مادی یا بدن دنیایی) :  همین جسم مادی و عنصری است که داریم ، همین جسد مرئی مادی که قابل رویئت است و علمی که عهده دار بررسی تغییرات و تحولات و پاسداشت تعادل و در صورت برهم خوردن تعادل اعادت و بازگرداندن این تعادل به این جسم است علم طب می گویند. پس موضوع علم طب جسمانی (جسم متکاثف ؛ جسم مادی یا بدن دنیایی) است. ۲. جسم لطیف: جسم است ( یعنی دارای ابعاد است، دارای شکل است مقدار دارد، اندازه دارد) تمام صفات و خصوصیات ظاهری که در جسم شما هست در این جسم لطیف هم هست اما بدون ماده که اصطلاحا جسم لطیف برزخی می گویند. چون ماده ندارد در جایی هم نیست (مکان ندارد) همه جای بدن حضور دارد اما جایی را اشغال نمی کند ما معمولا در رویا  و خواب این جسم لطیف برزخی را مشاهده می کنیم.چراکه آن جسم دست دارد، پا دارد، می خورد، می چشد، لمس می کند، مقدار دارد، اندازه دارد، شکل دارد، ابعاد ثلاثه دارد اما ماده ندارد. 🔸انسان یک جسم دیگر هم دارد و آن جسم اخروی ست، جسم اخروی همان جسم برزخی ست که در لطافت شدید تر شده است آنقدر شدید و لطیف می شود که صفات انسان در آن جسم منعکس می شود مثلا اگر خدای نکرده فردی اهل اذیت و آزار و مکر و خدعه نسبت به بنده های خدا باشد این بدن آنقدر لطیف است که این صفات در آن متجسد و منعکس می شود و بدن در عالم آخرت به شکل مار و عقرب و … در می آید. 🔹 شما همین الان در همین عالم دنیا هم می بینید که بسیاری از حالات روحانی انسان مثلا ترس در جسم منعکس می شود و جسم این حالت را نشان می دهد. 🔸 آنقدر این بدن در عالم آخرت لطیف می شود که تمام صفات انسان در آن ظهور می کند در واقع این بدن اخروی به شکل صفات انسان است. 🔹 بنا براین جسد دنیوی مادی: هم صورت دارد هم ماده 🔸 جسد برزخی: که مقدار و اندازه و هندسه دارد بدون ماده جسد اخروی: همان جسد برزخی ست که در لطافت از آن شدید تر است. 🔸پس سه گونه جسم داریم: جسم کثیف، جسم لطیف، جسم الطف. ادامه دارد .... ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
📌جایگاه هندسی علم طب و پزشکی ✔️دکتر جاوید حاج علی اکبری (پزشک عمومی، متخصص طب سنتی و مدرس فلسفه و عرفان اسلامی) بخش سوم: 🔹حالا در طب یا پزشکی اسلامی در آینده خواهیم گفت که حتی آن حالات جسمانی مادی حتی غذاهایی که می خوریم بر بدن برزخی انسان اثر می گذارد در بدن اخروی انسان اثر می گذارد و اینطور نیست که اینها از هم متفارق و جدا  باشند بلکه اینها یک حقیقت ممتد در طول هم هستند. 🔸علمی که به جسم کثیف ( بدن دنیایی و مادی ) می پردازد و او را بررسی می کند از لحاظ عدالتش، کیفییاتش، تغییرات و تحولاتش، اصطلاحا می گویند. 🔸 علمی که جسم لطیف و جسم الطف ( لطیف تر ) را مورد بررسی قرار می دهد اصطلاحا می گویند. 🔹 آنچه طب غربی را از طب اسلامی ما جدا می کند همین نکاتی ست که عرض شد یعنی به انسان با همه ابعاد و اطراف و طیف ها و مراتب وجودی اش نظر می کند. 🔹 علماء ما حکیم بودند یعنی انسان را همانند یک ماشین پیچیده مثل طب جدید و سایر علوم جدید مدرن غربی نگاه نمی کردند بلکه انسان را یک (عالم ) می دیدند یک عالم گسترده ای که باید در تمام طبقاتش تعادل و توازن برقرار باشد تا به سعادت برسد. 🔸 به عنوان نمونه شخصیتی همچون شیخ الرئیس ابو علی سینا که بزرگترین کتاب را در طب سنتی و اسلامی در باب بدن کثیف دنیوی نگاشته، همین شخصیت رساله ای به نام رساله الطیر (رساله پرنده) در باب بدن لطیف برزخی تالیف نموده است. 🔹این جسم برزخی و جسم اخروی با جسم دنیوی یک رابطه ای دارد که انشاءالله در بحث طب به آن خواهیم رسید که هم حالات آن اجسام در این بدن ظهور دارد و هم حالات این بدن بر آن اجسام اثر می گذارد. ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
📌 چالش تمدن گرایی اسلامی 🔹باز تولید خارجی گری، اشعری گری و اخباری گری در حوزه علمیه شیعه مهمترین چالش تمدن گرایی اسلامی از صدر اسلام تا کنون بوده است. 🔸جریان‌هایی که بهانه های تقدس گرایی، باب عقل، اجتهاد، علم و تمدن را مسدود می کنند و ظاهری گرایی و جمود را با رنگ و لعاب های مختلف، تزیین و ترویج می کنند. 🔹خارجی گری یک روح است که در هر عصر و زمانی به صورت و شکل جدیدی ظاهر می شود ✔️روزی با تحمیل حکمیت امیر المومنین(ع) را در برابر معاویه شکست می دهد؛ ✔️روزی با غلو، برای ائمه معصومین (ع) زحمت ایجاد می کردند و زمینه زندان و شهادت ایشان را فراهم می کردند؛ ✔️گاهی با اخباری گری باب اجتهاد را مسدود کردند و عقلانیت شیعی را تعطیل کرند و حکومت صفویه را نابود کرند. ✔️روزی به بهانه تکفیر، جهان اسلام را از پیشرفت و ترقی باز داشته اند. ✔️گاه به بهانه مقابله با بهائیت مانع استعمار ستیزی و انقلاب اسلامی شده است. 🔸امروز نیز خارجی گری در لباس علم ستیزی و غرب ستیزی افراطی و مطلق سر برآورده است و به ستیز با علم، اجتهاد دینی، واکسینازیون، رعایت پروتکل های بهداشتی و درمانی روی آورده است. 🔹خارجی گری امروز نیز همانند اسلاف خود به توجیه و تفسیر های انحرافی کلمات و سیره بزرگان از علما و فقها و حکما می پردازند و اگر قیچی تحریف و توجیه آنها هم کارگر نشود خود ادعای اجتهاد و تخصص می کنند و به راحتی دستورات و احکام ولی فقیه، فقها و حکما کنار می گذارند. 🔸 خلاصه جهان اسلام و تشیع تا بخواهد یک کار بزرگی را در سطح بین المللی انجام دهد و زمینه را برای تشکیل تمدن نوین اسلامی فراهم کند، جریان های خارجی گری، اشعری گری و اخباری سر بر می آورند و موانع بزرگی برای حکمیت توحید و عدالت می تراشند و جامعه اسلامی را به خود مشغول می دانند و با گسترش واگرایی و تقابل داخلی، فرصت های طلایی حضور بین المللي را می سوزانند. ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
مرحوم حکیم بی ادعا اقای محسن بیدار فر از جمله مصححان و محققان کتب علوم عقلی و عرفانی بودند. بسیار گشاده رو، خوش صحبت و متواضع بودند. رفت و آمدشان در قم با یک دو چرخه قدیمی بود. تصحیح و تحقیق منازل السائرین، المراقبات، جوهر النضید، شرح فصوص ابن ترکه، و... از جمله آثار ایشان بود. انتشارات بیدار از خدمات ماندگار ایشان است. شادی روح ایشان فاتحه و صلواتی تقدیم کنید.
بنیان و اساس امتداد حکمت، بازشناسی عقل و بازتولید عقلانیت اجتماعی است. ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
بدایه الحکمه و نهایه الحکمه دو کتاب مهم و استاندارد فلسفه است که متن آموزشی حوزه علمیه است. اما نکته مهم این است که این دو کتاب آخرین نتایج فلسفه اسلامی است که توسط یک فیلسوف درجه یک نگاشته شده است. این دو کتاب علی رغم اهمیت، نتوانسته موجب جذابیت فلسفه اسلامی و گرایش بخش کثیری از طلاب و دانشجویان به فلسفه شود و در بسیاری از موارد دافعه نیز داشته است. بدایه و نهایه در مسیر امتداد اجتماعی حکمت نیازمند مکمل است که مهمترین آن سایر آثار علامه طباطبایی همچون رسائل توحیدی، اصول فلسفه و روش رئالیسم، رساله اعتباریات و مجموعه آثار شهید مطهری است. ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
⚫️لهفي على الحسن الزاكي وما فعلت به الأعادي وما لاقى من المحن⚫️ شهادت جانگداز دومین اختر هدایت و ولایت حضرت امام حسن مجتبی کریم اهلبیت علیهم السلام تسلیت باد🏴
فلسفه بیش از آنکه دانش باشد درد است دغدغه است تمنا است پیش از آنکه سیراب کند تشنه می کند تهی می سازد تخریب می کند به هم می ریزید و حیرت می آورد خواب و خوراک را به هم می ریزید و در درون آدمی "پرسش" را زنده می کند که با پرسش، بودن آدمی، تعين می یابد و معنا پیدا می کند نماد فلسفه، منطق و ریاضیات و نظم و حساب نیست میزان اطلاعات و حفظ قواعد نیست بلکه پرسش است سؤال داشتن اشت پرسش‌گری است زندگی را پرسیدن است و با پرسش و سؤال، زندگی کردن است سؤال یعنی درد، دغدغه و تمنای دانستن. "فلسفه دانش نیست، تمنای دانستن است" "فلسفه منطق و نظم محاسباتی نیست، دوست داشتن حقیقت و زندگی در افق متعالیه شدن است" ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
📌فکر، حیات قلب و کلید ابواب حکمت امام حسن مجتبی(ع) می فرمایند: 🔹عَلَیکم بِالفِکرِ، فَإنَّهُ حَیاةُ قَلبِ البَصیرِ و مَفاتیحُ أبوابِ الحِکمَة. 🔸بر شما باد به تفکّر، که تفکّر مایه حیات قلب شخص بصیر و کلید انواع درهای حکمت است. إعلام الدین، ص ۲۹۷ ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
📌ميرزاي شيرازي و نقش عقل در تأييد افراد ✔️فیلسوف انقلاب، استاد شهید مطهری: 🔹داستاني را من خيلي سابق از يکي از علماي قم شنيدم. در ميان علما و مراجع گذشته در اين صد سال اخير، مرحوم ميرزاي شيرازي (ميرزاي بزرگ، مرحوم حاج ميرزا محمدحسن، همان‌‌‌‌‌که تنباکو را تحريم کرد) از کساني است که در علم و در عقل و در تقوا تقريباً در طراز اول است، و مخصوصاً در صفا و معنويت شايد در طبقه مراجع کسي به حد او نرسيده يا کمتر رسيده است، و ظاهرش هم هيچ نشان نمي‌‌‌‌‌داد، خيلي مرد عجيبي بوده است. 🔸در يکي از شهرستانها يک ملايي بوده است، بعضي از دوستان ميرزا گفته بودند ما نامه‌‌‌‌‌اي خدمت ايشان نوشتيم و از ايشان تأييد خواستيم که اين آقا در اين شهرستان هست؛ مرتب نامه به ايشان نوشتيم که فلان شخص در اين شهر مردي است خيلي عالم، در اين حد عالم است، مجتهد است و خيلي هم باتقوا، شما ايشان را تأييد کنيد، مثلًا اجازه به ايشان بدهيد. مي‌‌‌‌‌گويد: ما نامه نوشتيم، ميرزا جواب نداد. بار ديگر نامه مي‌‌‌‌‌نويسد، باز تعريف مي‌‌‌‌‌کند که اين مردي است بسيار عالم و باتقوا، هم علمش را تأييد مي‌‌‌‌‌کند و هم تقوايش را. باز ميرزا جواب نداد. 🔹تا بالاخره آن کسي که اين‌‌‌‌‌همه او را تأييد مي‌‌‌‌‌کرده بلند مي‌‌‌‌‌شود مي‌‌‌‌‌رود سامره که چرا ميرزا جواب نداد، آيا به حرف ما اعتماد نکرد؟ رفت و گفت: آقا! چرا ما هر چه براي اين آقا تأييد خواستيم شما تأييد نکرديد، چرا نامه‌‌‌‌‌هاي ما را جواب نداديد، آيا حرف ما را قبول نداريد که او مرد عالم و باتقوايي است؟ فرمود: چرا، همه حرفهاي شما را قبول کردم. پس چرا شما تأييد نکرديد؟ 🔸فرمود: تو همواره در نامه‌‌‌‌‌هايت نوشتي که اين چقدر عالم است و چقدر باتقواست، در يک نامه‌‌‌‌‌ات ننوشتي که در چه حدي است؟ 🔹براي ملّا علم و تقوا کافي نيست، عقل و فکر و دورانديشي و هوشياري و ادراک شرايط زمانِ خودش و شناختن مردم، اينها خودش رکن اساسي است. خيلي هم عالم و باتقوا باشد اما يک آدم ساده‌‌‌‌‌دل، نتيجه چيست؟ ابزاردست شيادها مي‌‌‌‌‌شود، يعني ابزاري از اسلام در دست ضداسلامها، ابزاري از علم و تقوا در دست فاسق و فاجرها؛ فايده‌‌‌‌‌اش چيست؟ تو هيچ اسمي از آن مسأله عمده نبرده بودي. من نمي‌‌‌‌‌توانم کسي را فقط به دليل علم و تقوا تأييد کنم درصورتي‌‌‌‌‌که براي من محرز نيست که از نظر عقل و تدبير و هوشياري و درک شرايط زمان و درک و شناخت مردم در چه حدي است. 🔸بسيار خوب، آدم عالم و باتقوا براي خودش آدم خوبي است، اما من نمي‌‌‌‌‌توانم مقدّرات اسلامي مردم را در دست کسي بدهم که عقلش براي من محرز نيست. 🔹پيغمبر فرمود: «أحْسَنُ عَقْلًا»فهمشان، عقلشان [کاملتر باشد.] در حديثي هست که پيغمبر اکرم فرمود:  «إنّي ما أخافَ عَلي‌‌‌‌‌ امَّتِي الْفَقْرَ وَ لکنْ أَخافُ عَلَيهِمْ سوءَ التَّدْبيرِ» من از فقر بر امتم هراسان و نگران نيستم، يعني اگر امت من روزي دچار فقر اقتصادي شوند، اين امر خطر ايجاد نمي‌‌‌‌‌کند، ولي اگر دچار فقر تدبير و فکر و عقل بشوند، آن است که امت مرا به خطر خواهد انداخت. فرمود: يقولُ أَيکمْ أَحْسَنُ عَقْلًا. بعد فرمود: البته آن کسي که عقلش بيشتر باشد معرفتش بيشتر است. معرفتش که بيشتر شد خداترسي‌‌‌‌‌اش بيشتر است. خداترسي‌‌‌‌‌اش که بيشتر شد خلوص نيتش بيشتر است. پس همه اينها به همديگر مربوط است. بعد فرمود: «اتَمُّکمْ عَقْلًا وَ أَشَدُّکمْ للَّهِ خَوْفاً» أَحْسَنُ عَمَلًايعني کسي که عقلش کاملتر باشد، از خدا بيشتر بترسد «وَ أَحْسَنُکمْ في ما امَرَ اللَّهُ بِهِ وَ نَهي‌‌‌‌‌ عَنْهُ نَظَراً»در آنچه که خدا امر کرده و نهي کرده است، بهتر و نيکوتر دقت و فکر مي‌‌‌‌‌کند و شناسايي پيدا مي‌‌‌‌‌کند «وَ إنْ کانَ أَقَلُّکمْ تَطَوُّعاً»اگرچه کمتر عمل مي‌‌‌‌‌کند. ✔️آشنایی با قرآن ج۸ ص۱۴۸. ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
📌خطر نفاق در جريانهاي فکري و انقلابها ✔️فیلسوف انقلاب، استاد شهید مطهری: 🔸در جريانهاي فکري، اعتقادي، ايماني و در انقلابهاي الهي و غير الهي که در دنيا به وجود مي‌‌‌‌‌آيد خطر بزرگ آن خطري است که قرآن از آن به نام نفاق ياد کرده است. 🔹آن جرياني که پيغمبر به وجود آورده است قهراً روحي و حقيقتي دارد و در عين اينکه روحي و حقيقتي و باطني دارد، ظاهري و شعارهايي و پوسته‌‌‌‌‌اي هم دارد؛ هم هسته دارد و هم پوسته. 🔸تاريخ و طبيعت بشري و تجربه‌‌‌‌‌ها و آزمايشهاي تاريخي نشان مي‌‌‌‌‌دهد که هرگاه يک جريان صحيح و مفيد و خدمتگزارانه‌‌‌‌‌اي براي بشر به وجود مي‌‌‌‌‌آيد دشمن وقتي که مي‌‌‌‌‌بيند از مواجهه و رو در روي آن قرار گرفتن نتيجه‌‌‌‌‌اي نمي‌‌‌‌‌برد به فکر اين مي‌‌‌‌‌افتد که به آن ملحق بشود و خودش را در همان جريان قرار بدهد. ولي در اين جريان، پوسته را حفظ مي‌‌‌‌‌کند هسته را که درون هست خالي مي‌‌‌‌‌کند و مي‌‌‌‌‌خورد؛ ظاهر را نگه مي‌‌‌‌‌دارد باطن را تغيير مي‌‌‌‌‌دهد به طوري که اکثريت قريب به اتفاق مردم احساس نمي‌‌‌‌‌کنند که آن حقيقت از دستشان رفته، چون پوسته و حجم و هيکل محفوظ است روح وجود ندارد. 🔹 با رنگ‌‌‌‌‌آميزي، يک مرده‌‌‌‌‌اي را به صورت يک زنده نشان مي‌‌‌‌‌دهند. آنچنان آن را از درون خالي مي‌‌‌‌‌کنند و از باطن مي‌‌‌‌‌پوسانند و از بين مي‌‌‌‌‌برند که مدتي همين‌‌‌‌‌جور به ظاهر دوام پيدا مي‌‌‌‌‌کند ولي مانند يک گردوي پوچ و بي‌‌‌‌‌مغز. 🔹وقتي که باطن رفت- چون پوست را هسته نگه مي‌‌‌‌‌دارد، حيات پوست به هسته آن است و ظاهر را باطن نگه مي‌‌‌‌‌دارد- بعد از مدتي ظاهر خود به خود از ميان مي‌‌‌‌‌رود. 🔸امام يعني آن چشم بسيار بينايي که در عمق حوادث نفوذ مي‌‌‌‌‌کند، به اصطلاح آنچه را که ديگران در آينه نمي‌‌‌‌‌توانند ببينند او در خشت خام مي‌‌‌‌‌بيند. او مي‌‌‌‌‌بيند که باطن هست يا نيست، حقيقت هست يا نيست. چقدر تظاهر به جاي حقيقت آمده‌‌‌‌‌ است، چقدر جوفروشي و گندم‌‌‌‌‌نمايي است، گندم مي‌‌‌‌‌نمايانند ولي جو به مردم مي‌‌‌‌‌فروشند. 🔸اين امر اختصاص به جريان ديني و انقلابهاي ديني ندارد. همه انقلابهاي دنيا همين‌‌‌‌‌جور است. 🔹انقلابهاي آزاديخواهي که در دنياي اروپا پيدا شده، انقلابهاي مشروطيت که در کشور ما و کشورهاي ديگر دنيا پيدا شده، انقلابهاي سوسياليستي و کمونيستي که در دنيا پيدا شده است، تمام اينها مصداق اين جريان است. خودشان قبول دارند منتها مدعي هستند که ما نمي‌‌‌‌‌گذاريم [اين آفت رخ بدهد.] مثلًا يک جريان [نهفته‌‌‌‌‌اي‌‌‌‌‌] در آزادي و در دموکراسي به وجود مي‌‌‌‌‌آيد، مردم هم راضي مي‌‌‌‌‌شوند. بعد اين انقلاب شکل خودش را حفظ مي‌‌‌‌‌کند و عده‌‌‌‌‌اي خيال مي‌‌‌‌‌کنند واقعاً حقيقت را دارند ولي توجه ندارند که ممکن است اين انقلاب از درون از بين رفته باشد. لهذا به اين فکر مي‌‌‌‌‌افتند که چه بکنيم که حالا که ظاهر را داريم باطن را هم داشته باشيم؟ 🔹يا در همين جريانهاي کمونيستي و اشتراکي که لااقل براساس مساوات است آيا عملًا آن حقيقت هست يا نيست و بدون اينکه مردم بفهمند دومرتبه راهش را عوض مي‌‌‌‌‌کنند، باز مي‌‌‌‌‌شود همان استبداد؛ روحش همان روح است و شکل، شکل خودش. 🔹چيني‌‌‌‌‌ها که هر چند وقت يک بار مي‌‌‌‌‌گويند ما داريم انقلاب را تجديد مي‌‌‌‌‌کنيم و ادامه مي‌‌‌‌‌دهيم حرفشان اين است که ما اين آفت طبيعي که در هر انقلابي رخ مي‌‌‌‌‌دهد- و مدعي هستند که انقلاب کمونيستي شوروي خودش يک تجربه است- و به موجب آن انقلاب خود به خود مسيرش را عوض مي‌‌‌‌‌کند در حالي که ظاهرش محفوظ مانده و باطنش از بين رفته است، [اين آفت را از بين مي‌‌‌‌‌بريم.] مدعي هستند که ما مي‌‌‌‌‌خواهيم اين باطن را همين‌‌‌‌‌طور که هست نگاه داريم نه تنها پوسته و قشر را. منبع: پانزده گفتار ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
1_1102197059.apk
27.74M
نرم افزار حکیم مجموعه آثار آیت الله جوادی آملی @usul121
📌عدالت و عقلانیت 🔹عدالت هنگامی بستر ظهور می یابد که عقلانیت حاکم باشد و بر این اساس در جامعه ای که عقلانیت و حکمت حاکم باشد عدالت محقق خواهد شد. 🔸در جامعه احساسی که عقلانیت به خفا رفته و جای خود را به احساسات داده است نباید انتظار عدالت و نباید داعیه حق‌طلبی داشت. عدالت خواهی در این جامعه نیز یک امر احساسی و خارج از دایره منطق، عقلانیت و حکمت است. 🔹جامعه احساسی بستر ظهور نفاق و ظاهرسازی فریبکارانه است. در چنین جامعه ای، شعار انسان دوستی و مهمان نوازی هست اما در بحران اقتصادی به هم رحم نمی کنند. شعار عدالت هست اما ناعادلانه در کف خیابان و شبکه های اجتماعی حکم صادر می کنند و آبروی افراد را می برند. ظواهر فریبنده و تعارفات دروغین همچون نقل و نبات در مناسبات انسانی جاری است و به آن می بالند و آن را نماد انسان دوستی و مهمان نوازی و هنر بی بدلیل می شمارند و سایر جوامع را غیر انسانی و بی هنر می نامند. 🔸در چنین جامعه ای اگر از عدالت راستین سخن بگویی و یا حق خود را مطالبه کنی و یا به کم و کسری ها اعتراض کنی، محکوم هستی و چاره ای جز زندان اوهام و خیالات نداری. 🔹برخی از رفتارهای جامعه احساسی از این قرار است: ✔️ مغازه دار اجازه نمی دهد رمز عابربانک را خودت بزنی، اگر هم مطالبه کنی توهین می کند. ✔️ وقت در این جامعه بی ارزش است برای ویزیت پزشک گاه باید ۵ ساعت پشت در اتاق پزشک باشی. ✔️ اگر کالایی در بازار کم شد، مردم به بازار هجوم می آورند. ✔️ بازار قاچاق داغ است. ✔️ واژه "وظیفه" منفورترین واژه است. ✔️"مسولیت" یعنی ریاست و اربابی، هر طور که دلش بخواهد با مردم برخورد می کنند. ✔️اگر چراغ راهنما بزنی، ماشین ها نه تنها سرعتشان را کم نمی کنند بلکه بیشتر می کنند که مبادا از تقاطع یا دور برگردن رد شوی. ✔️ ده بیست سال رفاقت و دوستی را به یکباره برای یک دقیقه مشاجره قطع می کنند. ✔️نظارت و کنترل امر تزئینی و تشریفاتی است. ✔️ نق زدن جایگزین نقد است. ✔️انتقاد را تخریب معنا می کنند. و .... 🔸 در چنین جامعه ای نباید انتظار عدالت و قرار گرفتن امور در جای خود داشت بلکه احساسات جایگزین عدالت است. گاه آنقدر آتش محبت افراطی می شود که با ساده لوحی همه چیز گل و بلبل نشان داده می شود و گاه آنچنان بر طبل بی اعتمادی و نفرت می کوبند که به حذف و تخریب یک دیگر می انجامد. 🔹 اگر به دنبال عدالت هستیم، چاره نداریم جز اینکه حکمت و عقلانیت را در جامعه گسترش دهیم و قدر و اندازه هر چیز را بدانیم و هر چیز را سر جای خودش قرار دهیم. "گفتمان حکمت و عقلانیت ضرورت جامعه ایرانی ماست." ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
📌استعاره سرایت کرونا و الگوی انتقال تمدن 🔹بلای بزرگ کرونا علی رغم همه سختی ها و صعوبت های آن و از دست دادن عزیزان، همچون هر پدیده طبیعی دیگر درس آموز است و می تواند ای برای فهم حرکت انسانی باشد. در واقع کرونا نمونه ای از قدرت انتقال و سرایت طبیعی و انسانی را نشان می دهد. 🔷 اندر ویژگی های سرایت کرونایی 🔸 کرونا یک بیماری واگیردار است که در زمانی کوتاه توانست کل کره خاکی را در نوردد و جهان را با خود درگیر کند. ویژگی دیگر کرونا، جهش های متعدد بومی آن است که در کشورهای مختلف به وجود آمد و پس از مدتی نسخه های جدید آن با آثار و قدرت بیشتری انتشار جهانی یافت و جلوی کهنه شدن و تکراری شدن آن را گرفت. 🔹 کرونا خود بخود گسترش و انتقال نیافت بلکه گسترش کرونا و درگیری جهانیان با آن نتیجه هم جواری و رفت و آمد انسانها و تعاملات انسانی است. انسان حامل کرونا است و بواسطه سفر، مهاجرت، مهمانی و جلسه و هر رابطه فیزیکی انسان منتقل می شود و سرایت پیدا می کند. 🔷 اندر شباهت انتقال تمدنی با سرایت کرونایی 🔸 تمدن نیز محصول مجاورت و تعاملات انسانی و انتقال اجتماعی است و از مردمی به مردم دیگر و از جامعه ای به جامعه دیگر منتقل می شود. 🔹 تمدن خودبخود منتقل نمی شود بلکه توسط انسان انتقال می یابد و به سایرین سرایت می کند، اندیشه تمدنی از ذهنی به ذهن دیگر و از فرهنگی به فرهنگ دیگر از طریق ارتباطات انسانی و تعاملات اجتماعی منتقل می شود. بدون عامل انسانی و بدون ارتباطات و تعاملات فیزیکی و معنوی، نمی توان از شکل گیری اندیشه تمدنی و گسترش آن سخن گفت. 🔸 اندیشه تمدنی آن زمان گسترش می یابد که با جهش های نو به نو همراه باشد و نسخه های جدید بومی و جهانی نوینی عرضه کند تا جلوی تکراری شدن و کهنه شدن آن اندیشه را بگيرد و همواره ذهن و عمل مخاطبان جهانی را با خود درگیر کند. ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
امتداد سیاسی اجتماعی حکمت متعالیه جلسه اول.mp3
34.05M
✅امتداد سیاسی اجتماعی حکمت متعالیه ⬅️جلسه اول: روش فهم طرح حکمت متعالیه به مثابه یک طرح تمدنی 👤ارائه دهنده: استاد نجف لک زایی ⬅️مکان: مرکز تخصصی فلسفه 📅زمان:چهارشنبه ۳۱ شهریور ۱۴۰۰ ⬅️مخاطبان: طلاب و دانشجویان رشته فلسفه
📌ضرورت تحقیق در اصالت فرهنگ و حکمت اسلامی استاد شهید مطهری: 🔹 لازم است دانشجويان عزيز از هم اکنون يک نکته را بدانند و در پي جستجو و تحقيق بيشتر برآيند و خويشتن را کاملًا مجهز سازند، و آن اين که فرهنگ اسلامي خود يک فرهنگ ويژه و خاصي است در ميان فرهنگهاي جهان، با يک روح خاص و يک سلسله مشخصات مخصوص به خود. براي اين که يک فرهنگ را بشناسيم که آيا اصالت و شخصيت مستقل دارد و از روح و حيات ويژه‌‌‌‌‌اي برخوردار است و يا صرفاً التقاطي است از فرهنگهاي ديگر و احياناً ادامه و استمرار فرهنگهاي پيشين است، لازم است انگيزه‌‌‌‌‌هاي حاکم بر آن فرهنگ، جهت و حرکت، آهنگ رشد و همچنين عناصر برجسته آن را زير نظر بگيريم. 🔸 اگر فرهنگي از انگيزه‌‌‌‌‌هايي ويژه برخوردار باشد، جهت و حرکت مخصوص به خود داشته باشد، آهنگ حرکتش با آهنگ حرکت ساير فرهنگها متفاوت باشد، عناصر ويژه‌‌‌‌‌اي وارد کند و آن عناصر برجستگي خاصي داشته باشد، دليل بر اين است که آن فرهنگ اصالت و شخصيت دارد. 🔹بديهي است که براي اثبات اصالت يک فرهنگ و يک تمدن، ضرورتي ندارد که آن فرهنگ از فرهنگها و تمدنهاي ديگر بهره نگرفته باشد، بلکه چنين چيزي ممکن نيست. هيچ فرهنگي در جهان نداريم که از فرهنگها و تمدنهاي ديگر بهره نگرفته باشد، ولي سخن در کيفيت بهره‌‌‌‌‌گيري و استفاده است. 🔸يک نوع بهره‌‌‌‌‌گيري آن است که فرهنگ و تمدن ديگر را بدون هيچ تصرفي در قلمرو خودش قرار دهد. اما نوع ديگر اين است که از فرهنگ و تمدن ديگر تغذي کند؛ يعني مانند يک موجود زنده آنها را در خود جذب و هضم کند و موجودي تازه به وجود آورد. 🔹فرهنگ اسلامي از نوع دوم است، مانند يک سلّول زنده رشد کرد و فرهنگهاي ديگر را از يوناني و هندي و ايراني و غيره در خود جذب کرد و به صورت موجودي جديد با چهره و سيمايي مخصوص به خود ظهور و بروز کرد و به اعتراف محققان تاريخ فرهنگ و تمدن، تمدن اسلامي در رديف بزرگ‌‌‌‌‌ترين فرهنگها و تمدنهاي بشري است. 🔸اين سلّول حياتي فرهنگي در چه محلي و به دست چه کسي و از چه نقطه‌‌‌‌‌اي [رشد خود را] آغاز کرد؟ 🔹اين سلول مانند هر سلول ديگر که در آغاز کوچک و نامحسوس است، در شهر مدينه به وسيله شخص پيامبر گرامي پايه گذاري شد و از علوم اسلامي نوع اول آغاز به کار کرد. براي آگاهي بيشتر بايد به کتب مربوطه مراجعه کنيد  🔹(منابع برای مطالعه بیشتر). رجوع کنيد به ۱. کارنامه اسلام تأليف دکتر زرين کوب، ۲. تاريخ تمدن اسلام جرجي زيدان، جلد سوم، ۳. خدمات متقابل اسلام و ايران مرتضي مطهري، بخش سوم. منبع: آشنایی با علوم اسلامي(منطق)، مجموعه آثار ج۵ ص۳۸. ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121