📌 از فهم همدلانه تا شناخت تشکیکی چند لایه
بخش سوم:
چون ز حس بیرون نیامد آدمی
باشد از تصویر غیبی اعجمی
🔹وحی و عقل و طبیعت سه منیع مهم برای تفکرند که با روشهای مختلفی میتوان به آنها مراجعه کرد و از آنها بهره گرفت. به طور مثال میتوان به "وحی" با روش و منهج برهانی و رویکرد فلسفی و هستیشناسانه مواجه شد و میتوان با روش باطنی و رویکرد عرفانی بدان مراجعه کرد و میتوان از روش جدلی و رویکرد اشعری و یا معتزلی کمک گرفت و "وحی" را فهم کرد و به لایههای معنایی آن پی برد. البته رویکردهای تجربهگرایانهی پوزیتیویستی و تضادگرایانهی دیالکتیکی نیز از ظرفیتها و محدودیتهایی برخوردارند. اما نکته مهم این است که هر کدام از این روشها و رویکردها با یک حقیقت واحد یعنی "وحی" و قرآن مواجه میشوند و هر کدام به سطح و لایهای از معارف قرآن دست پیدا میکند که اگر درست تحلیل شود میتوانند مکمل یکدیگر باشند.
🔸 متاسفانه برخی از افراد تک ساحتی که از ذهن تکلایه برخوردارند و نمیتوانند فهم تشکیکی از واقعیتهای حقیقی و اجتماعی داشته باشند همواره بر تقابل میان وحی و عقل، ایمان و علم، فلسفه و فقه، عرفان و عقلانیت اصرار میورزند و چنین وانمود میکنند که مثلا اگر منابع وحیانی داریم از حکمت و عرفان بینیاز هستیم. یا اینکه اگر از اهمیت و نقش فلسفه وعرفان در ساخت جامعه سخن گفته شد به معنای نفی فقه و قرآن وحدیث است. لذا همواره با اثبات یکی به دنبال نفی ویا تضعیف طرف دیگری است. درحالی که اگرذهن چند ساحتی و فهم تشکیکی و همدلانه داشتند میفهمیدند که هیچ کدام از این منابع و دانشها نافی یکدیگر نیستند واثبات نقش سازندهی هر کدام مانع اثبات نقشآفرینی دیگری نیست. به طور نمونه #انقلاب_اسلامی_ایران در عین حال که یک انقلاب #قرآنی است #نبوی، #علوی، #حسنی، #حسینی و #مهدوی هم هست. اگریکی ازبنیانهای اصلی آن #فلسفه و #عرفان است قطعا یکی دیگر از بنیانهای آن #فقه و #اصول هم هست.همچنان که تلاش مصلحان و روشنفکران و انقلابیون هم رکن دیگر این انقلاب است. هنر امام خمینی (رضوانالله تعالی علیه) #جمع_سالم میان همهی این منابع، دانشها وکنشگران است و توانست از همه این میراث و سرمایهها به نحو صحیح وجامع بهره بگیرد و با ایجاد #تحول_باطنی درانسان ایرانی به بسیج ملت برای خلق جهان معنایی توحیدی بپردازد.
🔹 همچنین بایددانست که بسیاری از این لایههای وجودی و معانی نهفته، در بستر زمان کشف و یا ساخته شده است. بدین جهت، مطالعهی تاریخ وسیر تطور وجودی آنها درنسبت با انسان وهستی، لازمهی شناخت تشکیکی و فهم همدلانهی حقیقیت و اعتبار است. همچنان که امام خمینی، با فهم عمیق تاربخ انبیا الهی، فرهنگ شیعی و انسان ایرانی، بزرگترین شاهکار قرن ۲۰ را رقم زد.
جان نباشد جز خبر در آزمون
هر که را افزون خبر جانش فزون
جان ما از جان حیوان بیشتر
از چه زان رو که فزون دارد خبر
پس فزون از جان ما جان ملک
کو منزه شد ز حس مشترک
وز ملک جان خداوندان دل
باشد افزون تو تحیر را بهل
زان سبب آدم بود مسجودشان
جان او افزونترست از بودشان
ورنه بهتر را سجود دونتری
امر کردن هیچ نبود در خوری
کی پسندد عدل و لطف کردگار
که گلی سجده کند در پیش خار
جان چو افزون شد گذشت از انتها
شد مطیعش جان جمله چیزها
مرغ و ماهی و پری و آدمی
زانک او بیشست و ایشان در کمی
ماهیان سوزنگر دلقش شوند
سوزنان را رشتهها تابع بوند
#حکمت_متعالیه
#فهم_همدلانه
#ذهن_چند_ساحتی
#واقعگرایی_اجتهادی
✍ سیدمهدی موسوی
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
هدایت شده از امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
📌 نهضت فکری و فلسفی انقلاب اسلامی
(فیلسوفان و متفکران سه نسل انقلاب اسلامی)
✍ سید مهدی موسوی
🔹انقلاب اسلامی محصول #تحول_باطنی و انقلاب درونی ملت ایران بود که ریشه در ارتقای فکر و تعالی اگاهی ملت نسبت به اسلام، جهان، انسان بر محوریت #توحید داشت. این ارتقا و تعالی بسبب تلاش گستردهی فکری _ فلسفی و اجتماعی_اجتهادی متفکران انقلاب اسلامی بود.
🔸از ابتدای قرن ۱۴ هجری شمسی با تاسیس حوزه علمیه قم، با همت حاج شیخ عبدالکریم حائری علاوه بر نهضت فقهی و اصولی، یک نهضت فکری و فلسفی قدرتمندی با دعوت از فلاسفه تهران همچون حکیم متاله میرزا علی اکبر یزدی، آیت الله سید ابوالحسن رفیعی قزوینی و آیت الله العظمی شاهآبادی آغاز شد که بزرگترین دانشآموخته این مدرسه #امام_خمینی بود که به سرعت ریاست فلسفه و عرفان حوزه علمیه را عهدهدار شد.
🔹یکی از بزرگترین اقدامات امام خمینی (ره) در رهبری و مدیریت نهضت اسلامی و انقلاب بزرگ ملت ایران، تربیت و بسیج حکیمان و فقیهان متفکری بود که راهبری جریان فکری و فلسفی انقلاب اسلامی را در مقابل جریانهای چپ و راست برعهده گرفتند تا جامعه را از انحراف و التقاط به مکاتب لیبرالیستی و سوسیالیستی حفاظت کنند و #عقلانیت_توحیدی را در جامعه بگسترانند. عقلانیت توحیدی، صورتی از آگاهی و معرفت اجتماعی را به جامعه عرضه کرد که بواسطهی آن عموم جامعه به ابعاد زندگیساز دین و رستاخیزبخشی توحید ونظام آفرینی شریعت اسلامی پی بردند. بنابراین #نهضت_فکری و فلسفی امام خمینی مقدم بر نهضت اجتماعی و سیاسی ایشان بود.
🔹 البته نقش علامهی طباطبایی هم در همراهی با نهضت فکری و فرهنگی امام خمینی در حوزههای علمیه بسیار موثر بود و توانست حرکت امام خمینی را تقویت و عموم شاگردان ایشان را به داراییهای بیشتر فلسفی و قرآنی مجهز کند و مکتب اجتماعی و سیاسی اسلام را صورتبندی معرفتی نماید و از آن در برابر نسخه های وارداتی دفاع کند.
🔸با راهبری کلان امام خمینی و تلاشهای قرانی و فلسفی علامه طباطبایی، یک نهضت فکری و فلسفی بزرگ و با نشاط در جامعه اسلامی شکل گرفت. پیشقراول این نهضت فلسفی استاد شهید آیتالله مطهری (ره) بود که به تعبیر مقام معظم رهبری ایدئولوگ نظام اجتماعی و سیاسی اسلام در عصر ماست.
🔹 شخصیتهای ارزشمند و فیلسوفان فقیه همچون حضرات آیات شهید بهشتی، شهید مفتح، شهید باهنر، علامه جعفری، علامه حسن زاده آملی، علامه جوادیآملی، علامه مصباح یزدی، آیت الله العظمی سبحانی و جمع دیگر از استادان حکمت و فقاهت نقش بسیار مهمی در نهضت فکری و فلسفی انقلاب اسلامی داشتند و علاوه بر تبیین بنیانهای فلسفی و الهیاتی اسلام و جامعه اسلامی، در برابر تلقیهای ارادهگرا، دیالکتیکی و سوسیالیستی از اسلام و انقلاب اسلامی ایستادند.
🔸 پس از وفات رهبر حکیم و فقیه بینظیر حضرت ایتالله العظمی امام خمینی، زعامت انقلاب اسلامی به حکیم و فقیه نظامپرداز حضرت آیت الله العظمی خامنهای رسید که از شاگردان مبرز حضرت امام خمینی و علامه طباطبایی بودند و از همرزمان سایر حکیمان و متفکران در نهضت فکری و فلسفی انقلاب اسلامی بودند. آیت الله خامنه ای همچون امام خمینی این نهضت فکری و فلسفی را ارج نهاده و بر گسترش آن و امتداد حکمت متعالیه در عرصههای اجتماعی و سیاسی تاکید داشتند و علیرغم دشمنیها و مخالفتهای چهرههای معروف با فلسفه و عرفان اسلامی، به حمایت تمام قامت از آن پرداختند. از یک سو به تبیین ابعاد فکری و فلسفی مکتب امام خمینی و انقلاب اسلامی میپردازند و از عقلانیت توحیدی آن دفاع میکنند و برای آشنایی با مکتب فکری و فلسفی انقلاب اسلامی. همه ساله همه آحاد جامعه اسلامی و بخصوص نسل جوان را به مطالعهی همهی آثار فیلسوف انقلاب اسلامی استاد شهید آیتالله مطهری سفارش میکنند.
🔹 آیت الله العظمی خامنهای با پیشنهاد و پیگیری تاسیس مجمع عالی حکمت در حوزه علمیه قم سنگ بنای بقا و پویایی فلسفه و حکمت را گذاشتند و با معرفی آیت الله جوادی آملی و آیت الله مصباح یزدی به عنوان استوانههای فلسفی انقلاب اسلامی در دوران جدید، ادامه مسیر نهضت فکری وفلسفی انقلاب اسلامی راتثبیت کردند.
🔸 به همت متفکران وفیلسوفان انقلاب اسلامی نسل جدیدی ازفلاسفه ومتفکران انقلابی تربیت شدهاند که علاوه برتضلع در حکمت اسلامی درصدد گسترش فکر وفرهنگ انقلاب اسلامی هستند ودر خلأ فلاسفهی نسل قبل، امادهی راهبری نهضت فکری وفلسفی انقلاب اسلامی هستند.
برخی از معروفترین متفکران وفیلسوفان والاهیدانان نسل جدیدانقلاب اسلامی عبارتنداز:
حضرات آیات:
استاد غلامرضا فیاضی
استاد حمید پارسانیا
استاد سید یدالله یزدانپناه
استاد علی ربانیگلپایگانی
استاد محمدرضا عابدینی
استاد حسن رمضانی
استاد علیرضا اعرافی
استاد علیاکبر صادقی رشاد
🔹 ان شاءالله در سلسله یاداشتهایی معرفی خواهند شد.
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌انسان ایرانی و دریافت متعالی از هستی
🔹همهی انسانها فطرتا حقیقتجو هستند و به دنبال کشف واقعیت و بخصوص واقعیت مطلق، و برقراری نسبتی با هستیاند تا به وجود خود تعیّن و تشخّص بدهند. بدین علت، سراسر زندگی انسانها مبتنی بر درکی از واقعیت مطلق و نسبتی با هستی معنا و صیرورت مییابد. هر درکی از هستی و نسبتی با واقع، نحوهای از زندگی را رقم میزند. چرا که هستی بینهایت است و واقعیت لایهمند. هر انسانی به قدر وجودی و اندازهی ادراکی خود با ظهوری از ظهورات واقعیت و تجلیّات هستی ارتباط برقرار میکند و تشبّه به هستی مییابد.
🔸 علوم انسانی در هر مقطعی از تاریخ و حیات انسانی، ظهور این درک از هستی و نحوهی زندگی در توصیف و تبیین پدیدههای انسانی در جهت رسیدن به آن درک پیشنی از هستی و بر قراری نسبت وجودی با آن است.
🔹انسان ایرانی در عقیهی تاریخی و فرهنگی خود، نسبتهایی را با واقعیت و هستی برقرار کرده است که به او تعیّن وجودی، هویت اجتماعی و اعتبار تاریخی بخشیده است که در سنت علمی و فرهنگی او تجلی یافته است. بدون شناخت عمیق این تعیّن وجودی و هویت اجتماعی و اعتبار تاریخی نمیتوان درک درستی از ایران و انسان ایرانی داشت.
🔸 هستی در فرهنگ و تمدن ایرانی به وصف #تعالی متّصف شده است و لحظه به لحظه در حال تجلی و ظهور است فلسفه و دانش در نسبت با واقعیت را #حکمت_متعالیه و #حکمت_الهیه و #حکمت_مشرقی خواندهاند که حقیقت هستی را #نور جاری و ساری در همهی لایههای واقعیت دانستهاند و جوهرهی علم را نیز به نور و انکشاف حقیقت تعریف کردهاند. در این تلقی، ظهور تام هستی مطلق بیش و پیش از آنکه طبیعت باشد انسان است. به تعبیر دیگر فقط #انسان است که میتواند تجّلی و ظهور تام نور هستی باشد و طبیعت را هم نورانی و معنادار کند. لذا در مرکزیت حکمت و معرفت انسان ایرانی، #انسان_کامل قرار دارد. انسانی که اتصال غیب و شهود و پیوند آسمان و زمین است. لذا بر خلاف فلسفهی غربی که انسانمداری در گرو «طبیعی شدن انسان» است در حکمت الهی مشرقی، این طبیعت است که جوهرهی انسانی مییابد و بستر تعالی هستی انسان میشود.
🔹نسبت انسان ایرانی با هستی متعالی را میتوان در میراث علمی و تمدنی ایران مطالعه و شهود کرد. حکمت و شعر، قانون و سیاست، آداب و رسوم هر کدام طریقی به شناخت هستی انسان ایرانی است چرا که هر کدام از این آثار رهآورد اتصال وجودی انسان با واقعیت و نسبت با هستی متعالی و نورانی است که از جهان نفسالامر ابتدا وارد جهان ذهنی متفکر ایرانی شده است و از طریق تعلیم و تربیت، تالیف و تدریس وارد جهان بیناذهنیت انسان ایرانی شده است و به علم و صنعت، فقه و سیاست، ادب و هنر، آداب و رسوم تبدیل شده است. اما در عین حال محدودیتهای موجود در این ظهورات را هم باید توجه کرد. محدودیتهای ناشی از موقف تاریخی و اجتماعی انسان که امکان ظهور برخی دیگر از لایههای واقعیت را فراهم نکرده است.
🔸خلاصه با هر اثری از آثار جاودانهی فرهنگ و تمدن ایران اسلامی همچون شاهنامه و گلستان و مثنوی و دیوان حافظ و همچنین با آثار فقهی و اصولی و فلسفی میتوان به پستوهای هستی انسان ایرانی و ظهوراتی از واقعیت تعینیافته راه یافت و لایهای از لایههای وجودی انسان ایرانی و روح تاریخی ایران را کشف و مطالعه کرد تا چراغ راه آیندهی ما باشد.
🔹انقلاب اسلامی ایران نیز امتداد این هستی انسانی و رهآورد تحول در تعیّن وجودی انسان ایرانی و برقراری نسبتی جدید با هستی متعالی پس از گسستی است که در اثر ارتباط با عالم تجدد ایجاد شده بود. تحول و تجددی که نه در ستیز و گسست با گذشتهی هویتی و تمدنی خویش، بلکه در اتصال و امتداد آن، به همراه تلاشی برای آشکارسازی ظرفیتهای نهفتهی ادراکی و گرایشی انسان ایرانی در مواجههی با واقعیت و هستی و درکی از نیازهای زمانه است. در این میان نقش محبّت به اهلبیت (علیهم السلام) برای ارتباط وجودی با هستی متعالی و جاری در فرهنگ و تاریخ ایران اسلامی بیبدیل است.در انقلاب اسلامی بیش از هر چیزی انسان ایرانی با تجربهی وجودی حضرات معصومین ارتباط برقرار کرد و تلاش کرده زیست جهان خود را به آنها نزدیک کند و تا با اقتدا به آنها، زمانهی خود را آنگونه که میطلبد بسازد.
🔸محور مهم این تشبّه و بازسازی هویت و تعیّن تاریخی خود، #مسئولیت_اجتماعی بود. مردم تحولخواسته و تشبهیافته، بیش از هر چیزی تلاش داشتند تا خود را #انسان_مسئول تعریف کنند.
🔹 یکی از مهمترین ویژگیهای مهم که در انسان ایرانی نیاز به تقویت دارد #مسئولیت_اجتماعی است. ارزشی که در سالهای آغازین انقلاب بسیار پر رنگ و اثر گذار بود اما به تدریج تضعیف شد و #منفعت_طلبی_شخصی پنهان و روتوشدار جایگزین آن شد.
✍ سید مهدی موسوی
#انسان_ایرانی
#هستی_متعالی
#نور
#تاریخ
#اتصال_تمدنی
#مکتب_امام_خمینی
#تحول_باطنی
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 تشکیک انقلابیگری
(درآمدی بر منطق نقادی فکر و عملکرد کنشگران انقلابی)
🔹#انقلاب یک واقعیت اجتماعی است که از سطوح مختلفی برخوردار است. همچنین #انقلابیگری نیز حقیقتی مشکک و ذومراتب است و افراد با توجه به نسبتی که با سطوح مختلفِ واقعیت انقلاب برقرار میکنند به این وصف متصف میشوند. از اینرو، به راحتی نمیتوان کسی را از جرگهی انقلاب خارج دانست و به حذف آن پرداخت. اصلا متهم کردن ساده و سطحی افراد درون جامعهی انقلابی به ضد انقلاب، معلول نشناختن حقیقت ساری و جاری انقلاب و منطق تحول اجتماعی است.
🔸براساس عقلانیت انقلاب اسلامی، انقلاب اسلامی یک حقیقت متعالی است که محصول #تحول_باطنی و #انقلاب_درونی ملت ایران است و این تحول از سطوح مختلف معرفتی و عملی برخوردار است که مهمترین سطح آن، اعتقاد به حاکمیت اسلام و نفی سلطهی استکبار جهانی است. هر کس که به این اصل مهم معتقد باشد بدون تردید از سطح متعالی #انقلابی_بودن برخوردار است. حتی اگر کسی این سطح از ادراک و بینش را هم نداشته باشد اما با حضور و مشارکت صادقانهای خود در عرصههای اقتصادی، فکری و اجتماعی، موجبات اعتلا و پیشرفت جامعه را فراهم کند در جرگهی انقلابیون قرار دارد. لذا به راحتی نمیتوان عموم افراد ملت و مشارکتجویان اجتماعی را به غیرانقلابی و ضدانقلابی متهم نمود. بلکه اصل کلی این است: هرکسی که در جامعهای اسلامی حضور و مشارکت دارد و مشغول به کاری و انجام خدمتی است و آگاهانه ضربهی کاری به نظم اجتماعی نمیزند او در دایرهی حقیقت تشکیکی انقلاب قرار دارد و در درجاتی از انقلابیگری قرار میگیرد.
امام خمینی:
«هر مسلمانی که موازین و اصول اسلام را پذیرفته است و در اعمال و رفتار از انضباط دقیق شیعی برخوردار است یک عضو از اعضای حزب الله است؛ و تمامی دستورات این حزب و خط مشی آن را قرآن و اسلام بیان کرده است. این حزب غیر از حزبهای متداول امروز دنیاست. امروز تمام مردم ایران ـ در هر سِنی که هستند ـ از زن و مرد که با شعارهای اسلامی مبارزه می کنند جزء حزب الله هستند.» صحیفه امام ج۵ ص۴۰۸.
🔹 بر این اساس، آنانکه به بسط عقلانیت و معنویت و عدالت در جامعه اسلامی مشغولند و مردم را به آیندهی کشور امیدوار و به اسلام و مکتب اهلبیت (علیهمالسلام) مومن میکنند نقش مهمی در اعتلای انقلاب اسلامی و جامعهای اسلامی دارند حتی اگر نقدی هم به روندهای سیاسی و یا اندیشههای مستقر در نظام سیاسی ایران داشته باشند. این افراد به میزان گسترش عقلانیت، معنویت و عدالت، در جرگهی انقلابیون قرار دارند که لازم است جایگاه و نقش آنها مشخص شود.
🔸 به نظر میرسد که مهم این است، افراد در سطح و جایگاهی که هستند و با توجه به نقشی که بر عهده گرفتهاند در چارچوب انقلاب و انقلابیگری فهم شوند و براساس همان جایگاه تأیید یا نقد شوند. توضیح اینکه، انقلابی بودن سلسله مراتب و درجاتی دارد و نباید همه را در یک مرتبه و درجه قرار داد بلکه لازم است ابتدا طرحی نظری از جایگاهها و درجات کنشگری کنشگران فکری و فرهنگی و یا سیاسی و اجتماعی مشخص شود و سپس اندیشه و کنش افراد براساس آن درجات و جایگاهها تحلیل و بررسی شود.
🔹شاید مشکل امروز جامعهی ما این است که بدون داشتن چنین طرح و الگویی، افراد به صورت همعرض قرار میگیرند - به طور مثال هر صاحب فکر و کلامی و آدم سرشناسی را در یک رتبه قرار میدهند و یک انتظار از آن دارند و یک شأن و مرتبهی مساوی برای همه آنها قائلند- نتیجه این میشود که هرگونه نقد افکار و عملکرد افراد معروف و سرشناس، به معنای نفی و حذف آنها از انقلاب و انقلابیگری تلقی شود و اگر از تفاوت فکر و نظر آنها با مکتب انقلاب و اندیشههای رهبران انقلاب سخن به میان آید، شنونده لوازمی برای این سخن و نقد در ذهن خود میسازد میسازد که اصلا مقصود تحلیلگر و منتقد نبوده است لذا سریعا هر نقدی به معنای، برچسب زدن و متهم نمودن دیگران به غیر انقلابی و حتی ضدانقلاببودن و ضد رهبران انقلاب تفسیر میشود و در نتیجه یا گوینده و منتقد به بیانصافی و بدبینی و غرضورزی و ... متهم میشود و یا آن فرد سرشناس نقدشده، کاملا از عرشِ ذهنیتساخته شده، سقوط میکند و کنار گذاشته میشود.
🔸 با این رویهی حاکم بر ذهن کنشگران فکری و فرهنگی جامعه، باب هرگونه نقد و بررسی، تحلیل و آیندهپژوهی بسته میشود و باب ناراحتی و عصبانیت و بیاعتمادی و گله گذاری و احتمالا دشمنی باز میشود. در چنین فضایی باید با هرگونه تحلیل و بررسی جریانها و افراد وداع کرد و سکوت و تقیه پیشه کرد. و نهایتا به مخاطبین محترم صریحا اعلام کرد: خداحافظ
و آخر دعوانا ان الحمدللّه رب العالمین
#عقلانیت_انقلاب_اسلامی
#تحول_باطنی
#انتقاد
#نقد
#سکوت
#تقیه
https://eitaa.com/hekmat121/1612
📌 معجزه انقلاب اسلامی
امام خمینی:
«آن چیزی که در اینجا حاصل شد و باید آن را جزء معجزات حساب کنیم، همان انقلاب درونی این ملت بود. انقلاب درونی این ملت موجب شد که انقلاب پیدا شود و همان انقلاب درونی آنها و شناخت آنها از اسلام و توجه آنها به خدای تبارک و تعالی موجب شد که در تمام این دورهای که ما در آن هستیم، از اول که قیام شد و بعد به انقلاب مبدل شد و به پیروزی رسید، تا الآن، روز به روز میبینید که حضور ملت و تعبد ملت رو به افزایش است. این نه برای انقلاب است، بلکه برای انقلاب درونی است... این موجب شد که انقلاب پیروز شد. پیروزی را باید از انقلاب درونی مردم جستجو کنیم.»
✍صحیفه امام، ج 19، ص 478-481
#تحول_باطنی
#انقلاب_درونی
#انقلاب_اسلامی
#امام_خمینی
•┈┈••✾••┈┈•
❇️ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/1615
هدایت شده از امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
📌 تشکیک انقلابیگری
(درآمدی بر منطق نقادی فکر و عملکرد کنشگران انقلابی)
🔹#انقلاب یک واقعیت اجتماعی است که از سطوح مختلفی برخوردار است. همچنین #انقلابیگری نیز حقیقتی مشکک و ذومراتب است و افراد با توجه به نسبتی که با سطوح مختلفِ واقعیت انقلاب برقرار میکنند به این وصف متصف میشوند. از اینرو، به راحتی نمیتوان کسی را از جرگهی انقلاب خارج دانست و به حذف آن پرداخت. اصلا متهم کردن ساده و سطحی افراد درون جامعهی انقلابی به ضد انقلاب، معلول نشناختن حقیقت ساری و جاری انقلاب و منطق تحول اجتماعی است.
🔸براساس عقلانیت انقلاب اسلامی، انقلاب اسلامی یک حقیقت متعالی است که محصول #تحول_باطنی و #انقلاب_درونی ملت ایران است و این تحول از سطوح مختلف معرفتی و عملی برخوردار است که مهمترین سطح آن، اعتقاد به حاکمیت اسلام و نفی سلطهی استکبار جهانی است. هر کس که به این اصل مهم معتقد باشد بدون تردید از سطح متعالی #انقلابی_بودن برخوردار است. حتی اگر کسی این سطح از ادراک و بینش را هم نداشته باشد اما با حضور و مشارکت صادقانهای خود در عرصههای اقتصادی، فکری و اجتماعی، موجبات اعتلا و پیشرفت جامعه را فراهم کند در جرگهی انقلابیون قرار دارد. لذا به راحتی نمیتوان عموم افراد ملت و مشارکتجویان اجتماعی را به غیرانقلابی و ضدانقلابی متهم نمود. بلکه اصل کلی این است: هرکسی که در جامعهای اسلامی حضور و مشارکت دارد و مشغول به کاری و انجام خدمتی است و آگاهانه ضربهی کاری به نظم اجتماعی نمیزند او در دایرهی حقیقت تشکیکی انقلاب قرار دارد و در درجاتی از انقلابیگری قرار میگیرد.
امام خمینی:
«هر مسلمانی که موازین و اصول اسلام را پذیرفته است و در اعمال و رفتار از انضباط دقیق شیعی برخوردار است یک عضو از اعضای حزب الله است؛ و تمامی دستورات این حزب و خط مشی آن را قرآن و اسلام بیان کرده است. این حزب غیر از حزبهای متداول امروز دنیاست. امروز تمام مردم ایران ـ در هر سِنی که هستند ـ از زن و مرد که با شعارهای اسلامی مبارزه می کنند جزء حزب الله هستند.» صحیفه امام ج۵ ص۴۰۸.
🔹 بر این اساس، آنانکه به بسط عقلانیت و معنویت و عدالت در جامعه اسلامی مشغولند و مردم را به آیندهی کشور امیدوار و به اسلام و مکتب اهلبیت (علیهمالسلام) مومن میکنند نقش مهمی در اعتلای انقلاب اسلامی و جامعهای اسلامی دارند حتی اگر نقدی هم به روندهای سیاسی و یا اندیشههای مستقر در نظام سیاسی ایران داشته باشند. این افراد به میزان گسترش عقلانیت، معنویت و عدالت، در جرگهی انقلابیون قرار دارند که لازم است جایگاه و نقش آنها مشخص شود.
🔸 به نظر میرسد که مهم این است، افراد در سطح و جایگاهی که هستند و با توجه به نقشی که بر عهده گرفتهاند در چارچوب انقلاب و انقلابیگری فهم شوند و براساس همان جایگاه تأیید یا نقد شوند. توضیح اینکه، انقلابی بودن سلسله مراتب و درجاتی دارد و نباید همه را در یک مرتبه و درجه قرار داد بلکه لازم است ابتدا طرحی نظری از جایگاهها و درجات کنشگری کنشگران فکری و فرهنگی و یا سیاسی و اجتماعی مشخص شود و سپس اندیشه و کنش افراد براساس آن درجات و جایگاهها تحلیل و بررسی شود.
🔹شاید مشکل امروز جامعهی ما این است که بدون داشتن چنین طرح و الگویی، افراد به صورت همعرض قرار میگیرند - به طور مثال هر صاحب فکر و کلامی و آدم سرشناسی را در یک رتبه قرار میدهند و یک انتظار از آن دارند و یک شأن و مرتبهی مساوی برای همه آنها قائلند- نتیجه این میشود که هرگونه نقد افکار و عملکرد افراد معروف و سرشناس، به معنای نفی و حذف آنها از انقلاب و انقلابیگری تلقی شود و اگر از تفاوت فکر و نظر آنها با مکتب انقلاب و اندیشههای رهبران انقلاب سخن به میان آید، شنونده لوازمی برای این سخن و نقد در ذهن خود میسازد میسازد که اصلا مقصود تحلیلگر و منتقد نبوده است لذا سریعا هر نقدی به معنای، برچسب زدن و متهم نمودن دیگران به غیر انقلابی و حتی ضدانقلاببودن و ضد رهبران انقلاب تفسیر میشود و در نتیجه یا گوینده و منتقد به بیانصافی و بدبینی و غرضورزی و ... متهم میشود و یا آن فرد سرشناس نقدشده، کاملا از عرشِ ذهنیتساخته شده، سقوط میکند و کنار گذاشته میشود.
🔸 با این رویهی حاکم بر ذهن کنشگران فکری و فرهنگی جامعه، باب هرگونه نقد و بررسی، تحلیل و آیندهپژوهی بسته میشود و باب ناراحتی و عصبانیت و بیاعتمادی و گله گذاری و احتمالا دشمنی باز میشود. در چنین فضایی باید با هرگونه تحلیل و بررسی جریانها و افراد وداع کرد و سکوت و تقیه پیشه کرد. و نهایتا به مخاطبین محترم صریحا اعلام کرد: خداحافظ
و آخر دعوانا ان الحمدللّه رب العالمین
#عقلانیت_انقلاب_اسلامی
#تحول_باطنی
#انتقاد
#نقد
#سکوت
#تقیه
https://eitaa.com/hekmat121/1612
📌 الهیات متعالی انقلاب اسلامی
(مطهری همیشه زنده است و مطهریها ادامه دار هستند)
🔹در یکی از کانالها با استناد به کتابی از حمید دباشی (مدیر مطالعات کارشناسی ارشد در انستیتو ادبیات تطبیقی و جامعه در دانشگاه کلمبیا در شهر نیویورک) «الهیات نارضایتی» را «بنیاد ایدئولوژیک انقلاب اسلامی ایران» دانسته و استاد شهید مطهری را به ایدئولوژیپرداز نارضایتی تفسیر کرده است. در نهایت هم از نبود شهید مطهری در جامعه اسلامی برای گستراندن نارضایتی، تأسف خورده است و به نقد ائمه جمعه و جماعت پرداخته است.
🔸در پاسخ به این تفسیر چپگونه و ناصواب از انقلاب اسلامی چند مطلب به ذهن میرسد که عرض میشود:
۱. در تعریف یک پدیده باید اولا به فصل اخیر و عنصر اصلی اشاره کرد نه به برخی ویژگیهای میانی و مشترک با سایر جریانها و ثانیا باید از خود پدیده انتزاع شود و نه از ذهن مفسر.
انقلاب اسلامی خود دارای فلسفه و حکمت است و به تعریف دقیق خود پرداخته است و ذات خود را نمایان ساخته است. لذا باید به همه آثار امام و آقا و شهید مطهری مراجعه کرد و انقلاب را تعریف کرد.
با مطالعهی مفصل این آثار و بر بنیان تصریحات مکرر متفکران انقلاب اسلامی، ذات انقلاب اسلامی #کمالخواهی_فطری و #تحول_باطنی مردم و #قیام_برای_خدا بود که البته نارضایتی از نواقص و محدودیتهای اجتماعی را هم در درون خود داشت. اما صرف نارضایتی علت انقلابها نبوده و نخواهد بود. بلکه ذات و اساس یک انقلاب را باید در وجه ایجابی و در طرح آن از کمال و آرمان انسانی و الگوی زندگی، اجتماع و حکومت فهم کرد.
لذا فصل و عنصر تمایز دهنده انقلاب اسلامی از سایر انقلابها و تحولات اجتماعی را باید در وجه ایجابی، الهی، آرمانی و کمالخواهی آن جستجو کرد نه در عنصر مشترک و میانی آن که نارضایتی است.
از نارضایتی و اعتراض، نهایتا شورش و کودتا به وجود میآید نه انقلاب. بلکه انقلابها، محصول طرح ایجابی، افقگشایی، آرمانطلبی، کمالگرایی و تحولخواهی است. لذا الهیات انقلاب اسلامی نمیتوانست الهیات نارضایتی باشد بلکه یک الهیات متعالیِ آرمان بخش، تحولگرایانه، سازنده و امیدبخش نسبت به زندگی و آینده بود.
تقلیل انقلاب اسلامی و آثار حکیمان و فقیهان انقلاب به نارضایتی و جنبه سلبی یک ظلم بزرگ و احتمالا با مقاصد ناصواب همراه است که حتما باید به نقد آن پرداخت و جامعیت انقلاب و اندیشه ایجابی آن را تبیین کرد و جنبههای سلبی آن را ذیل کمال و آرمان متعالی و سازندهی آن فهم کرد.
شهید مطهری در کتاب «نگاهی به نهضتهای اسلامی در صد سال اخیر» به نحو عالی این مطلب را تبیین کرده است.
۲. بنابراین الهیات انقلاب اسلامی، الهیات رهایی بخشی و الهیات افق گشایی و الهیات کمال خواهی فطری بود نه نارضایتی. الهیات حکمت و فقاهت بود که جامعه را رشد داد و مسیرهای جدید را به روی انسان گشود و نوعی خاص از #تحول_باطنی را در انسان ایرانی به وجود آورد و او را الهی و آسمانی کند و برای دستیابی به کمال و تعالی وارد میدان انقلاب کند.
۳. استاد شهید آیت الله مطهری یکی از #فیلسوفان بزرگ در نهضت بزرگ الهی و اسلامی ملت ایران بود نه صرفا یک ایدئولوژیپرداز و ناراضی و مخالف وضع وجود. استاد شهید با آثار فلسفی و فقهی خود توانست ابعاد متعالی اسلام را استنباط و به پرسشهای بشر معاصر پاسخ عقلی و فلسفی دهد و افقهای متعالی زندگی و اجتماع را معرفی کند.
۳. اگر استاد شهید مطهری امروز بود حتما توسط برخی از افراد مدعی انقلابیگری و سیاست، به نئولیبرالیسم متهم میشد و مشکل او را اعتقادی میدانستند و او را خارج از دایره انقلاب تعریف میکنند و نقدهای او به جریانهای مذهبی و انقلابی را بر نمیتافتند و او را حذف میکردند. همچنان که جریان #چپ_اسلامی در چهرههای مختلف خود در زمان حیات استاد با ایشان بدرفتاری کردند و تلاش داشتند وی را از محوریت فکری انقلاب اسلامی حذف کنند و نهایتا ایشان را به شهادت رساندند. امروز هم برخی از مدعیان انقلابیگری و عدالت خواهی میکوشند تا آثار شهید مطهری را کنار بگذارند و اندیشههای دیگر را جایگزین کنند.
۴. اما بحمدلله، الان هم هستند کسانی که در امتداد راه و فکر استاد شهید مطهری، نورافکنی میکنند، ابعاد متعالی و اجتماعی اسلام را تبیین میکنند، مشکلات جامعه را میشناسند و جریانهای سیاسی و اجتماعی را به چالش میکشند و افقهای جدید را به روی نظام و ملت میگشایند، اما #مردهپرستی برخی اجازه دیدن و دیدهشدن آنها را نمیدهد. حکیمان متأله و عالمان پارسایی همچون استاد حمید پارسانیا، استاد سید یدالله یزدانپناه، استاد محمدرضا عابدینی و ... از این جمله هستند.
#تحول_باطنی
#عقلانیت_انقلاب_اسلامی
#شهید_مطهری
#نقد
•┈┈••✾••┈┈•
❇️ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/2194
📌یادداشتی که به مذاق برخی از دستاندرکاران فرهنگی و تبلیغی خوش نیامد.
بسمه تعالی
وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِن كُلِّ فِرْقَةٍ مِّنْهُمْ طَائِفَةٌ لِّيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ
ﻭ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ ﺭﺍ ﻧﺴﺰﺩ ﻛﻪ ﻫﻤﮕﻲ [ ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﺟﻬﺎﺩ] ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺭﻭﻧﺪ ; ﭼﺮﺍ ﺍﺯ ﻫﺮ ﺟﻤﻴﻌﺘﻲ ﮔﺮﻭﻫﻲ [ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ] ﻛﻮﭺ ﻧﻤﻰﻛﻨﻨﺪ ﺗﺎ ﺩﺭ ﺩﻳﻦ ﺁﮔﺎﻫﻲ ﻳﺎﺑﻨﺪ ﻭ ﻗﻮم ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﺎﺯﮔﺸﺘﻨﺪ، ﺑﻴﻢ ﺩﻫﻨﺪ، ﺑﺎﺷﺪ ﻛﻪ [ ﺍﺯ ﻣﺨﺎﻟﻔﺖ ﺑﺎ ﺧﺪﺍ ﻭ ﻋﺬﺍﺏ ﺍﻭ ] ﺑﭙﺮﻫﻴﺰﻧﺪ .(التوبة ١٢٢)
📌فقر مطلق فرهنگی در شهر ...
چند ساعتی است که در شهر ... وارد شدم و به خیابانهای مختلف آن سرکی کشیدم و وضعیت فرهنگی را با دقت جامعهشناختی و براساس مطالعات مفصل تاریخی و فرهنگی همان دیار ارزیابی اولیه کردم حقیقتا باید گفت که
محرومیت اقتصادی سابق به فقر مطلق فرهنگی و مذهبی تبدیل شده است.و مقصر اصلی این وضعیت تأسف برانگیز بدون تردید همهی دانشمندان، طلاب، روحانیت و هنرمندان و همه نهادهای مذهبی و فرهنگی این شهر هستند که از مردم واقعی و نسل نوجوان و جوانان کف خیابان و مردم حاشیه شهر غافل هستند و هر کدام در جای دیگری مشغولند و کمتر نقشی در شهر ... و حومه دارند. دلخوشی به یک جمعیت محدود فعال مذهبی در اطراف خودمان و آنها را معیار سنجش فرهنگ و دینداری قرار دادن، ناشی از محاسبات غیردقیق و نشناختن مدیریت فرهنگی و تبلیغی است. غفلت از مضمون متعالی آیه نفر و فلسفه تحصیل در حوزه و دانشگاه و عدم زمینهسازی های لازم جهت رشد فکری و فرهنگی مردم محروم و فقیر شهر ... ، گناهی است که در پرونده امثال بنده ثبت و ضبط است و روز قیامت در محضر خداوند متعال و شهدای اسلام باید پاسخگو باشیم. سه شنبه ۱۲ فروردین ۱۴۰۴ #فقر_فکری #فقر_فرهنگی #تغییر_فرهنگی #تحول_باطنی #مدیریت_فرهنگ #تبلیغ •┈┈••✾••┈┈• ❇️ #امتداد_حکمت_و_فلسفه https://eitaa.com/hekmat121/2454
📌 فقر فرهنگی، شهر فقیر
❇️ إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّىٰ يُغَيِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ وَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلَا مَرَدَّ لَهُ وَمَا لَهُم مِّن دُونِهِ مِن وَالٍ (رعد ١١)
🔸هر شهری که به لحاظ اجتماعی و اقتصادی فقیر است بدون تردید از #فقر_فکری و #فقر_فرهنگی رنج میبرد. خیلی خلاصه باید گفت همه مشکلات اجتماعی و اقتصادی ریشههای فرهنگی و تربیتی دارد. لذا مسئولان و دلسوزان بیش از آنکه باید کار اقتصادی کنند باید فکری به حال فقر فکری و فرهنگی آن جامعه کنند و مردم آن جامعه را رشد فکری و ارتقای فرهنگی دهند تا مقدمات تحولات اقتصادی و سرمایهگذاری مالی و بهروری در کار و تلاش فراهم شود.
🔹این مهم بدون مشارکت دادن همه دانشمندان، روحانیت، چهرههای مطرح آن شهر در سطح کشوری و منطقهای در امور فکری، فرهنگی و مدیریتی ممکن نیست. به همین جهت مسئولان مهمترین کاری که در راستای پیشرفت و توسعه شهری دارند، زمینهسازی برای حضور فعال و کرامتمندانه و تخصصی اندیشمندان و فرزانگان صاحب فکر و اندیشه در عرصه فرهنگسازی و میدان مهم و سرنوشتساز رشد فکری و فرهنگی عموم مردم و همهی مسئولان و مدیران اجرایی شهری و روستایی است.
پنجشنبه ۱۴ فروردین ۱۴۰۴
#تغییر_فرهنگی
#تحول_باطنی
#مدیریت_فرهنگ
#تبلیغ
#فقر_فکری
#فقر_فرهنگی
•┈┈••✾••┈┈•
❇️ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/2455
📌 بایسته های رشد فکری و فرهنگی شهر
❇️قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُم بِوَاحِدَةٍ أَن تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَىٰ وَفُرَادَىٰ ثُمَّ تَتَفَكَّرُوا مَا بِصَاحِبِكُم مِّن جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِيرٌ لَّكُم بَيْنَ يَدَيْ عَذَابٍ شَدِيدٍ
ﺑﮕﻮ: ﻣﻦ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﻳﻚ ﺣﻘﻴﻘﺖ ﺍﻧﺪﺭﺯ ﻣﻰﺩﻫﻢ [ﻭ ﺁﻥ] ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺩﻭ ﺩﻭ ﻭ ﻳﻚ ﻳﻚ ﺑﺮﺍﻱ ﺧﺪﺍ ﻗﻴﺎم ﻛﻨﻴﺪ، ﺳﭙﺲ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺭﻓﻴﻘﺘﺎﻥ [حضرت ﻣﺤﻤّﺪ ﻛﻪ ﻋﻤﺮﻱ ﺑﺎ ﭘﺎﻛﻲ، ﺍﻣﺎﻧﺖ، ﺻﺪﻕ ﻭ ﺩﺭﺳﺘﻲ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﺷﻤﺎ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ] ﺑﻴﻨﺪﻳﺸﻴﺪ ﻛﻪ ﻫﻴﭻﮔﻮﻧﻪ ﺟﻨﻮﻧﻲ ﻧﺪﺍﺭﺩ، ﺍﻭ ﺑﺮﺍﻱ ﺷﻤﺎ ﺍﺯ ﻋﺬﺍﺏ ﺳﺨﺘﻲ ﻛﻪ ﭘﻴﺶ ﺭﻭﺳﺖ، ﺟﺰ ﺑﻴﻢ ﺩﻫﻨﺪﻩﺍﻱ ﻧﻴﺴﺖ.(سبأ ٤٦)
رشد فکری و ارتقای فرهنگی هر شهری متوقف بر قیام لله و یک سلسله اقدامات مهم علمی، پژوهشی، تبلیغی و مدیریتی است.
مهمترین آنها به ترتیب عبارتند از:
۱. احیای هویت تاریخی و فرهنگی مردم
قوام هر شهری به اتصال و استمرار هویت تاریخی و فرهنگی اهالی آن شهر وابسته است. به این معنا که هر نسلی خود را ادامه نسل قبل بداند تا هر فردی از اهالی شهر از این طریق کسب شخصیت کنند و به شخصیت فردی و هویت تاریخی و اجتماعی خود افتخار کنند.
برای این مهم باید چند اقدام اساسی کرد:
۱ - ۱. معرفی صحیح و عالمانهی عالمان و دانشمندان و عارفان و هنرمندان و مجاهدان راستین به نسل جوان در قالب کتاب، شعر و فیلم؛
۲ - ۱. معرفی و تصحیح و انتشار کتابها، پژوهشها و آثار علمی و فرهنگی عالمان و دانشمندان و هنرمندان و مجاهدان عرصههای مختلف؛
۳ - ۱. معرفی جغرافیای تاریخی و سیاسی شهر و بیان تحولات و تطورات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی آن شهر؛
۴ - ۱. احیای مرقد و مزار عالمان و دانشمندان و هنرمندان؛
۵ - ۱. تجلیل از زحمات و خدمات ایشان در قالب همایشها، نشستها و جشنوارهها؛
۶ - ۱. نامگذاری اماکن عمومی براساس نام علما و دانشمندان و ...
۲. معرفی و شناسایی علما، دانشمندان و نخبگان در قید حیات و تجلیل از آنها در سطح شهرستان
در جهت الگو سازی از ایشان برای نسل جوان و همچنین زمینه سازی برای حضور فعال و سازنده آنها در سطح شهر و ارتباط گیری با مردم و مسئولان.
۳. برگزاری جلسات علمی و مذهبی مستقر و پایدار در طول هفته و تبدیل آن به پاتوق اهل فضل و علم
به طور مثال برگزاری یک درس تفسیر قرآن یا تفسیر نهجالبلاغه با کیفیت بالا در یک موعد مقرر هفتگی. با زمینهسازی صحیح جهت حضور مستمر طلاب و فرهنگیان و اهالی هنر و دانش.
۴. گسترش و تعمیق فرهنگ مطالعه
انس با کتاب و مطالعه به معنای واقعی کلمه باید جزئی از برنامه روزانه همه مردم باشد و لازم است که سرانه مطالعه روزانه مردم به بیش از ۲ ساعت برسد. برای رسیدن به این مهم باید برنامه ریزی دقیقی صورت گیرد و از همه ظرفیتهای فرهنگی شهری در جهت بالابردن عمق و سطح مطالعه استفاده کرد.
۵. لزوم تجدیدنظر اساسی در روند مراسمات و هیأتهای مذهبی
هیآت مذهبی، یکی از سرمایه های بزرگ فکری و معنوی تاریخ تشیع است و در انقلاب اسلامی بسیار خوب درخشید. اما متاسفانه اخیرا برخی از هیاتهای بزرگ و جدید از ریل اصلی خود خارج شده است و با برجسته سازی احساسات و هیجانات خارج از عرف و شرع، به تضعیف عقلانیت و معرفت دینی منتهی شده است و عموم شرکت کنندگان درکی از معارف ناب اهلبیت علیهم السلام ندارند بلکه در عوض، تفسیرهای سطحی و غلطی از آموزههای دینی و سیاسی دارند که موجب گسست اجتماعی و موصعگیریهای سطحی و کارهای افراطی و تفریطی شده است.
علما و روحانیت شهر باید با عقلانیت و تدبیر، راهبری فکری و فرهنگی هیآت و مراسمات مذهبی را به دست گیرند و با تعامل سازنده با جوانان هیأتی و مدیران مراسمات مذهبی، خط مشئ کلان و صحیح آن مراسمات و تشکلهای مذهبی را تعیین کنند و در عین حال پدرانه نقش معلم اخلاق را برای مخاطبان ایفا کنند.
۶. لزوم ارتباط مستقیم و مستمر بخشی از طلاب و فضلای شهرستان با همه قشرهای مردم و بخصوص با اقشار آسیبپذیر و حاشیهنشین در شهر
متاسفانه بسیاری از طلاب و فضلای شهری به مردم مذهبی و فعالین در مساجد و هیآت توجه دارند و از سایر اقشار جامعه غفلت دارند در حالیکه سایرین بیشتر نیازمند به محبت و ارتباط فکری و عاطفی هستند و آنها را باید دریافت.
🛑 ادامه دارد ...
#تغییر_فرهنگی
#تحول_باطنی
#مدیریت_فرهنگ
#تبلیغ
#فقر_فکری
#فقر_فرهنگی
•┈┈••✾••┈┈•
❇️ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/2457
📌 بایسته های رشد فکری و فرهنگی شهر
بخش دوم:
۷. خدمات اجتماعی
یکی از مهمترین عوامل در زمینه رشد فکری و فرهنگی اهالی شهر، انجام خدمات اجتماعی ملموس توسط عالمان و طلاب و اهل فکر و فرهنگ است. چرا که مردم به طور ملموس میتوانند حضور فعال و با نشاط عالمان و دانشمندان خود را در متن زندگی مشاهده کنند و نسبت به آنها محبت و دوستی پیدا کنند و این محبت و دوستی مقدمه همافقی و هم فکری با آنها میشود.
در گذشته، چون عالمان و دانشمندان به خدمترسانی اجتماعی و ارتباط صمیمی با مردم توجه داشتند و با کمک خود مردم و خیرین به ساخت مساجد، مدارس، آبانبارها، بیمارستانها و سایر مراکز عمومی و خدماتی میپرداختند، حضور آنها برای مردم آشکار بود و به همین جهت احساس قرابت و محبت دوسویه میان مردم و عالمان و روحانیت برقرار بود.
نکته مهم در خدمات اجتماعی عالمان و دانشمندان این بود که خدمترسانی اجتماعی همراه با رشد فکری و فرهنگی بود و به ارتقا سطح دینداری و اخلاق و ارزشهای والای انسانی میانجامید.
اما امروزه نه تنها حضور ملموس و آشکار روحانیت و علما در خدمات اجتماعی کمرنگ شده است بلکه در برخی از موارد، جریانها و افرادی به این مهم اشتغال دارند که چندان جنبههای فکری و فرهنگی را لحاظ نمیکنند و صرفا به جنبههای مادی و خدماتی توجه دارند و حتی رشد فکری و فرهنگی اهالی شهر مردم را متوقف میکنند.
🛑 ادامه دارد ...
#تغییر_فرهنگی
#تحول_باطنی
#مدیریت_فرهنگ
#تبلیغ
#فقر_فکری
#فقر_فرهنگی
•┈┈••✾••┈┈•
❇️ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/2458
📌 بایسته های رشد فکری و فرهنگی شهر
بخش سوم:
۸. کشف عاملیتهای مردمی و فعالسازی حلقههای میانی
براساس حکمت متعالیه «فلسفه بودن آدمی حرکت و تلاش برای تغییر و تحول مداوم و مستمر فردی و اجتماعی است» و حرکت اجتماعی و تحولات فرهنگی همواره بر دوش انسانهای دغدغهمند، بیادعا و عاملی است که وسط میدان هستند و با قصد قربت و اخلاص زیر بار مسئولیتهای اجتماعی میروند و مردم را به حرکت در میآورند.
این افراد را باید شناسایی کرد و با پشتیبانی فکری و معنوی، از آنها حمایت کرد تا عقل آنها شکوفا و اراده آنها فعال بشود و براساس عاملیت، خلاقیت و تواناییهای شخصی بتوانند بهتر از گذشته به مسئوایتهای خود واقف شوند و بخشی از مردم را هدایت و با ارزشهای اخلاقی و معارف دینی همراه سازند.
متاسفانه در بسیاری از اوقات، حمایتها و پشتیبانیهای نهادها و سازمانها، رنگ دیوانسالاری افراطی (بروکراسی) و بخشنامهای به خود میگیرد و به سرپرستی عاملیتها و محدود کردن ارادهی جوانان و فعالان فکری و فرهنگی میانجامد. در این صورت افراد فعّالِ خلّاقِ عامل دیروز، یا به مزدبگردان مدعی و تابع ساختارهای امروز تبدیل میشوند و آن کارایی و خلاقیت گذشته را از دست میدهند و نه تنها کمککار نخواهند بود بلکه خودشان به بخشی از مشکل تبدیل میشوند. یا اینکه سرخورده و دلزده میشوند و از آرمانها و ارزشهای انقلابی و دینی فاصله میگیرند و به جریانهای مخالف میپیوندند و مانع تراشی میکنند.
متاسفانه برخی از نهادهای انقلابی که با هدف کشف عاملیتهای مردمی و حمایت فکری و معنوی از آنها در جهت شکوفاسازی عاملیتها در قالب حلقههای میانی شکل گرفته بود به تدریج به سازمانهای دیوانسالاری تبدیل شدند که با ابلاغ بخشنامههای پیدرپی خلاقیت و تواناییهای افراد را محدود و آنها را به افراد تابع و طلبکار تبدیل کردند.
لازم است که در وضعیت رو به افول این نهادهای انقلابی بازنگری شود و دوباره عاملیتهای انسانی و خلاقیتها و ابتکارهای نسل نوجوان و بخصوص جوان به رسمیت شناخته شود تا هر کدام بتوانند در نقش راهبر «حلقههای میانی» واسطه حقیقی میان مردم و مسئولان باشند.
نقش طلاب و روحانیون و علمای بلاد در فعالسازی عاملیتهای افراد و شکوفاسازی عقلها نقش بیبدیلی است و لازم است تلاش کنند تا افراد مستعد شناخته شود و در تقویت و فعالسازی آنها بکوشند به نحوی که هر کدام بتوانند در سطح شهر و در میان بخشی از مردم هدایتگر و راهبر شوند.
🛑 پایان
#تغییر_فرهنگی
#تحول_باطنی
#مدیریت_فرهنگ
#تبلیغ
#فقر_فکری
#فقر_فرهنگی
•┈┈••✾••┈┈•
❇️ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/2459