🟢 احتیاطی بیجا در هنگام انتقاد کردن
🔹 ما از کلمه «برخورد» بدمان میآید. همیشه میگوییم باید جوری گفت و کرد که به شخصی و یا به طبقهای بر نخورد، یعنی باید چنان در اجتماع راه رفت که تنهات به تنه دیگری اصطکاک پیدا نکند و تصادم پیدا نشود.
🔸 لهذا همیشه ما از گذشته بحث میکنیم و نمودها و پدیدههای حاضر اجتماع خود را مورد توجه و تفتیش و انتقاد قرار نمیدهیم، در صورتی که قطعاً همان طوری که پول رایج ما که ارزش اقتصادی دارد باید نقد و انتقاد بشود، حوادث اجتماعی نیز که خواه ناخواه ارزش معنوی و اجتماعی دارد باید مورد انتقاد و نقادی قرار گیرد.
📗 یادداشتهای استاد مطهری، جلد ۱۳، ص ۲۱۱
https://eitaa.com/hekmat121/2018
📌 ماهیت قرآنی فلسفه اسلامی از منظر امام خمینی
«وقتی شما فلسفه ارسطو که شاید بهترین فلسفه ها قبل از اسلام باشد، ملاحظه کنید می بینید که فلسفه ارسطو با فلسفه ای که بعد از اسلام پیدا شده است فاصله اش زمین تا آسمان است، در عین حالی که بسیار ارزشمند است، در عین حالی که شیخ الرئیس راجع به منطق ارسطو می گوید که تاکنون کسی نتوانسته در او خدشه ای بکند یا اضافه ای بکند، در عین حال فلسفه را وقتی که ملاحظه می کنیم فلسفه اسلامی با آن فلسفه قبل از اسلام زمین تا آسمان فرق دارد.» (صحیفه امام، ج 18، ص 263.)
«سخنی که زبان زد بعضی است که این فلسفه از یونان اخذ شده، غلط است، کی فلاسفۀ یونان از این حرفها سر در آورده و چه کسی سراغی از این حرف ها در کتب آنها دارد؟ این حرفها در کتب آنها نبوده و نخواهد بود. بهترین کتاب فلسفی آنها اثولوجیا است که دارای مختصری از معارف بوده و بقیه اش طبیعیات است، بلی شفای شیخ، فلسفۀ یونانی است و در آن هم از این حرف ها نیست.»( تقریرات فلسفه امام خمینی، ج1، ص 88-87)
«باز گمان نشود که حاجی و یا حکمای اسلامی این حرف ها را از خود در آورده باشند، بلکه این حرف ها در ادعیه بیشتر از منظومه است و صحیفه سجادیه و نهج البلاغه و قرآن، منبع و سرچشمه و مادر این حرف هاست.»(همان)
•┈┈••✾••┈┈•
❇️ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/2019
📌 تکامل فلسفه به کدام روایت؟
❇️ روایت فلاسفه
یکی از مسائل مهم در دوران اخیر و بخصوص بعد از آشنایی ایرانیان با اندیشههای فلسفی غرب، مسئله تکامل فلسفه و امتداد اجتماعی آن است. مسئلهای که اول بار توسط فیلسوف بزرگ اسلام سید جمال الدین اسدآبادی (ره) مطرح شد و بعد از آن فیلسوفان بزرگی همچون امام خمینی، علامه طباطبایی، شهید مطهری و آیت الله العظمی خامنهای برای آن یک بنیاد فلسفی و متعالی فراهم آوردند که به تولید آثار بسیار ارزشمندی منتهی شده است.
بر این اساس و در این روایت، فلسفه اسلامی بواسطه بهرهمندی از معارف قرآن و روایات معصومین (علیهم السلام) از غنای درونی و اساس منطقی صحیحی برخوردار است و بر پایه معارف عمیق اسلامی دارای یک سامان متعالی و وحیانی است که قابل مقایسه با فلسفه یونان نیست.
https://eitaa.com/hekmat121/2019
لذا میبایست به طور عمیق و دقیق، عمق معارف آن را شناخت و با استفاده از همه ظرفیتهای منطقی و محتوایی آن، الگوهای کلان معرفتی و نظامات اجتماعی را استنباط کرد. از اینرو هیچ نیازی به تغییر منطق فلسفه اسلامی و رنسانس مبنایی و محتوایی در آن نیست. هرگونه ادعای رنسانس فلسفی و تغییر منطق و روش در آن ناشی از عدم شناخت و تعلیم درست فلسفی است و موجب انحراف از مسیر تکاملی حکمت و فلسفه خواهد شد.
آیت الله العظمی خامنهای در این زمینه میفرماید:
«ما به #رنسانس_فلسفی یا #واژگون_کردن اساس فلسفهمان احتیاج نداریم. ... میتوان در مبانی موجود فلسفىِ ما #نقاط_مهمّی را پیدا کرد که اگر گسترش داده شود و تعمیق گردد، جریانهای #بسیار_فیّاضی را در خارج از محیط ذهنیّت بهوجود میآورد و تکلیف جامعه و حکومت و اقتصاد را معیّن میکند. دنبال اینها بگردید، این نقاط را مشخّص و رویشان کار کنید؛ آنگاه یک #دستگاه_فلسفی درست کنید. از #وحدت_وجود، از « #بسیط_الحقیقة_کلّ_الاشیاء»، از #مبانی_ملاّصدرا. (بیانات در دیدار جمعی از نخبگان حوزوی 29/10/1382)
در این روایت، تکامل فلسفه به معنای «لبس بعد از لبس» براساس حرکت جوهری است که همان جوهرهی پیشین تکامل وجودی پیدا میکند و بر عمق و دقت آن افزوده میشود.
🛑 روایت دگر اندیشان فلسفی
در مقابل رویکرد اول، یک روایت دیگری وجود دارد که معتقد به باز اندیشی در منطق فلسفه اسلامی و ناتوانی فلسفه موجود در نظامسازی اجتماعی است. در این رویکرد، طیفهای مختلفی وجود دارد که از جمله آنها جریان احمد #فردید و سید #منیرالدین_شیرازی و اتباع آنها است. بر اساس این اندیشهها، فلسفه اسلامی یک پدیدهی تاریخی متاثر از فلسفه یونانی است که در تاریخ اسلام تغییرات قابل توجهی داشته است و در برخی مسائل جهت دینی پیدا کرده است اما جوهره یونانی آن حفظ شده است و به همین جهت فلسفه موجود در جامعه اسلامی باید بسط و تکامل پیدا کند و از حیثهای مختلفی باید تغییر کند.
برخی به منطق هرمنوتیک و روش پدیدارشناسی روی آوردهاند و از این منظر به بازخوانی فلسفه اسلامی پرداختهاند و برخی براساس منطق دیالکتیک و فلسفهی شدن، به تاسیس منطق و فلسفه جدید میاندیشند. البته این جریانات، ممکن است به تعریف و تمجید از فلسفه اسلامی هم بپردازند و آن را به عنوان یک امر تاریخی در #دوران_گذار محترم همضض بشمارند اما باید توجه کرد که این یا از باب اضطرار است و یا تفاهم و تقیه. و الا باید در بسیاری از بنیانهای منطقی و اصول معرفتشناختی و هستیشناسی آن تجدیدنظر کرد.
یکی از مروجان این روایت میگوید:
«فلسفه موجود باید بسط و تکامل پیدا کند؛ هم از لحاظ "استناد منطقی به وحی" و هم از لحاظ "امتداد عینی پیدا کردن و معطوف شدن به عمل اجتماعی".»
این اظهارات به خوبی نشان میدهد که مدعیان آن معتقدند که باید یک رنسانس فلسفی صورت پذیرد تا فلسفه جدیدی تأسیس شود و بنیان جدیدی برای عینیت و عمل اجتماعی فراهم شود.
در این روایت، تکامل فلسفه به معنای «کون و فساد» در فلسفه مشایی و منطق دیالکتیک (تغییر و تغایر) است که باید جوهری نابود شود و جوهری دیگر متولد شد.
#فردید
#منیرالدین_شیرازی
#دفتر_فرهنگستان
•┈┈••✾••┈┈•
❇️ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/2020
📌نفی کاشفیت علم و نفی اسلامیت فلسفه در کلام آقای سید محمد مهدی میرباقری
📍بدون هرگونه تحلیل و حاشیه
🔹«اگر ماهيت علم را انکشاف بدانيم و اکتشاف را نيز تطابقی تعريف کنيم (نظريه رايج روزگاران قديم و اکنون حتی در ميان فيلسوفان اسلامی) سخن گفتن از علم دينی بی پايه خواهد بود. اگر علم، کشف واقع باشد و در حوزه علوم تجربی روش تجربی و در حوزه علوم فلسفی روش برهانی، ثابت و برقرار باشد سخن گفتن از اتصاف علم به وصف دينی و غير دينی سخنی نابجا است»
🖌منبع: علم دینی، دیدگاه ها و تحلیل ها، ص297.
🔸«ما وجود تطابق محض در رئاليست را به شدت رد می کنيم. کسی نمی تواند تطابق را برهانی کند. به بيانی ديگر تطابق محض مطلقا معقول نيست. اگر ذهن من و خارج دو چيز هستند تطابق اين دو يا برابری محض اين دو ممکن نيست. اگر فهم واقعيت را به برابری و تطابق با واقعيت تعريف کرديم اولا نه تنها قابل اثبات نيست بلکه حتما باطل است؛ و ثانيا قيد دينی و غير دينی آن از ميان می رود زيرا فهم يا برابر با واقعيت هست يا نيست. تفاوتی نمی کند که پيش فرض های آن را از دين بگيريد يا نه. بنابراين اگر بگوييم علم يعنی کشف واقعيت به معنای برابری با واقعيت، علم در ذات خود قابليت دينی و غير دينی شدن را از دست می دهد. راه حل ما اين است که فهم را به تناسب برگردانيم و اختيار را نيز در کيفيت فهم موثر بدانيم و بگوييم فهم خنثی نيست يا مومنانه است يا کافرانه»
🖌منبع: مناظره هایی در باب علم دینی، ص220 و 223.
🔹«عده ای می گويند علم پيش فرض فلسفی دارد، بايد فلسفه علم تغيير پيدا کند، فلسفه های مضاف غرب غير دينی است، پس در مقابل بايد فلسفه های مضاف دينی ساخته شود و به اين ترتيب دانش ها بر اساس فلسفه های دينی شکل می گيرند و در نتيجه علوم دينی می شوند. حاصل اين ديدگاه حاکميت فلسفه بر تمدن است نه دين. بنا بود دين حاکم شود نه فلسفه؛ بر اساس اين ديدگاه فيلسوفان مسلمان حاکم بر عقلانيت تخصصی بشر می شوند. البته حاصلش بهتر از علم کنونی برای زندگی است ولی دين حاکم نشد»
🖌منبع: مناظره هایی در باب علم دینی، ص199.
🔸«انکار نمی کنیم که فلسفه از معصوم (ع) تاثیراتی گرفته است ولی آیا اثر پذیرفتن به معنای امضا و تایید است؟ تاثیر پذیرفتن به معنای استناد منطقی به وجود نورانی ائمه (ع) نیست. ما باید ابتدا منطق استناد به اسلام را تمام کنیم تا بتوانیم این علوم را اسلامی نماییم. عرفان ما نیز به همین مشکل مبتلا است. همین طور کلام و حتی تفسیر که خویشاوندی نزدیکی با متن اسلام دارد و اساسا از متن اسلام سر برآورده است. آیا این اختلافاتی که میان مفسران است همه ناشی از اسلام است؟ آیا اسلام در باره یک موضوع نظریات مختلف و متعددی دارد؟ مگر این که یک منطق معرف شناسی خاصی را تولید و بر تحلیل خودمان حاکم کنیم و گرنه استناد آرای مختلف به اسلام کار مشکلی است. این علوم را نمی توان از طریق منطقی به اسلام استناد دارد، باید راهی برای ایجاد یک نظام منطقی باز کنیم که بتواند معارف بشری را به منبع لایزال وحی استناد دهد»
🖌منبع: علم دینی، دیدگاه ها و تحلیل ها، ص193، ط: مجمع عالی حکمت.
#منیرالدین_شیرازی
#میرباقری
#دفتر_فرهنگستان
#تفکر_خطرناک
•┈┈••✾••┈┈•
❇️ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/2021
🔴 همه علوم در تمدن اسلامی و حتی معارف شیعی ذیل دستگاه شیطان شکل گرفته است
سید محمد مهدی میرباقری رئيس فرهنگستان علوم اسلامي قم در جمع نخبگان استان البرز به تاريخ 20 اسفندماه 95 در دوره تبيين مباني گفتمان «تمدن نوين اسلامي» ، بيان مي کنند:
آن چه من تاکنون محضرتان تقديم کردم براساس يک نکته اساسي بود. و آن اين که ما توحيد را در بستر ولايت فهم کنيم. يعني ما همه جا و هر وقت بحث مي کرديم به شدت بحث از ولايت الله و ولايت اولياء الهي پر رنگ بود. و اين يک نگاه قرآني و به نظر من معارفي است و بر همين اساس آرا و تکوين و تشريع را بايد توضيح بدهيم؛ دين و عرصه هاي حيات انساني، جامعه و تاريخ اجتماعي و تکامل تاريخ اجتماعي و يک سلسله معاني ديگري که معاني اساسي هستند؛ مثل مفهوم حق و باطل و مفهوم اخلاق و حسن و قبح اخلاقي و مفهوم عدالت را تماماً ما تلاش کرديم براساس ولايت تعريف کنيم.
کاري که #دستگاه_شياطين بعد از وجود مقدس نبي اکرم حجاب آن شده، به طوري که الان شما ببينيد در معارف شيعي هم، با اين که ما وقتي بحث از امام مي آيد، امام را قطب عالم تعريف مي کنيم، در #عرفان مان مي گوييم انسان کامل، و در #فلسفه مان هم به گونه ديگري است؛ ولي مفاهيم را مستقل از امام تعريف مي کنيم. فهم و صحت بطلانش را مستقل از امام تعريف مي کنيم؛ يعني در حوزه معرفت شناسي نمي گوييم فهم صحيح به تبعيت از امام بر مي گردد. در حوزه #اخلاق نمي گوييم اخلاق به تبعيت از امام تعريف مي شود. در حوزه #حقوق، حق را بر محور امام تعريف نمي کنيم. حوزه #دينداري و #دين را بر محور امام تعريف نمي کنيم. جايگاه امام در انديشه توحيدي ما مغفول است.
#منیرالدین_شیرازی
#میرباقری
#دفتر_فرهنگستان
#تفکر_خطرناک
•┈┈••✾••┈┈•
❇️ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/2022
📌 ریاضیات و فلسفه شیطانی
سید محمد مهدی میرباقری:
فلسفه، رياضيات، طبيعيات مي توانند ظلماني باشد؛ چه کسي گفته اينها صدق و حقند و معيار صحت شان هم به درون خودشان برمي گردد؟ ضرورت تجربي و رياضي و... از کجا آمده است؟ چنانکه انسان در حوزه فردي و اجتماعي، در حالات روحي اش، مي تواند طغيان يا بندگي کند، در رفتارش مي تواند طغيان يا بندگي کند، صفاتش مي تواند رذيله يا حميده باشد، أعمالش حلال يا حرام باشد، در فکر و دانش اندوزي و تفکر و توليد دانشش هم همين طور است و مي تواند شيطنت يا بندگي باشد؛ انسان حتي در حوزه فکر کردن و دانش ورزي و توليد دانش و تفکر هم بايد تحت ولايت الله قرار بگيرد؛ اينگونه نيست که شروع از بديهيات و رفتن به سمت نظريات، مامون از صحت بوده و حق باشد، اصلا اين حرفها نيست، بلکه چه بسا انسان از بديهيات شروع مي کند فکر کردن، و همين که وارد فکر مي شود، شيطان مي آيد و يک دستگاه فلسفي شيطاني توليد مي شود.
21 ارديبهشت سال 95 سخنرانی در مدرسه علميه حضرت آمنه سلام الله عليها
#منیرالدین_شیرازی
#میرباقری
#دفتر_فرهنگستان
#تفکر_خطرناک
•┈┈••✾••┈┈•
❇️ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/2023
📌اجتهاد در فلسفه اسلامی یا انحراف در عقلانیت جامعه اسلامی
⏹ بخش اول:
🔹یکی از ویژگیهای مهم و اساسی حکمت و فلسفه اسلامی، پایبندی به کامل به عقل و اجتهاد در کشف واقعیت و تلاش برای انکشاف حقیقت است و هرگونه تقلید و تعصب موجب خروج از دایره حکمت و فلسفه میشود.
🔸فیلسوف کسی است که متناسب با نیازهای انسان و در جهت تعالی انسان، با عقل و اجتهاد به کشف واقعیتهایی میپردازد تا از این طریق افقهای متعالی و قلههای حیات شناخته و در پرتو آن زندگی انسان معنا یابد. از اینرو، سیر حکمت در اسلام، سیر تکامل عقل و اجتهاد در پرتو وحی و حقیقت بوده است. این سیر اجتهادی و تکاملی از تحول کلام به حکمت و در گذار حکمت مشا به حکمت اشراق و باریابی به مقام «حکمت متعالیه» و تجلی آن در مکتب امام خمینی(ره) و شاگردان و جستهی ایشان، کاملا قابل رصد و مشاهده است.
🔹 فیلسوفان و بزرگان معاصر حکمت و فلسفه به مقوله اجتهاد در فلسفه و تکامل و تعالی فلسفه اسلامی توجه جدی داشتهاند امام خمینی، علامه طباطبایی، علامه شهید مطهری، آیت الله جوادی آملی، آیت الله مصباح و آیت الله العظمی خامنهای از جمله این افراد هستند و هر کدام نوآوریهای اجتهادی قابل توجهی در حکمت و فلسفه اسلامی داشتهاند که زمینه ساز تحولات اجتماعی دوران معاصر ما بوده است.
✔️ نظریه «فطرت» و تبیین «نسبت عقل و عمل»، «رابطه فلسفه و زندگی» از جمله نوآوریهای اجتهادی امام خمینی در فلسفه است.
✔️نظریه «اعتباریات» و «تبیین فلسفی حکومت و سیاست» نمونهای از اجتهادات فلسفی علامه طباطبایی است.
✔️ نظریه «کلام جدید»، «فلسفه تطبیقی»، «معرفتشناسی اسلامی»، «فلسفه تاریخ متعالیه»، «تکامل فطری در حیات اجتماعی انسان»، «نقد فلسفی تمدن غرب و افکار فلاسفه غربی» و «افشای ماهیت التقاط و نفاق جریانهای مدعی اسلامی گری و انقلابیگری» از جمله اجتهادات شهید مطهری در فلسفه و حکمت اسلامی است.
✔️ نظریه «امتداد حکمت و فلسفه در ساختارسازیهای اجتماعی» و «تبیین امتداد توحید در جامعه سازی و تمدن سازی» از مباحث مهم آیت الله العظمی خامنهای در حوزه حکمت و فلسفه اسلامی است.
🔸 بنابراین اجتهاد و نوآوری در ذات حکمت و فلسفه اسلامی و ذهنیت اهل حکمت و فلسفه حضور جدی داشته است و حکیمان و فلاسفهی مسلمان دوران معاصر ما نیز به آن توجه داشتهاند و ضمن حفظ جوهره و ذات فلسفه اسلامی تلاش داشتهاند که متناسب با نیازهای انسان معاصر، ظرفیتها و استعداد های نهفته در حکمت و فلسفه اسلامی را شناختهاند و به تبیین ابعاد کمتر شناخته شده آنها پرداخته اند و از این طریق به امتداد حکمت و فلسفه در عرصهی اجتماع ، سیاست و انقلاب توجه داشتهاند.
🛑 ادامه دارد ...
•┈┈••✾••┈┈•
❇️ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/2024
📌 اجتهاد در فلسفه اسلامی یا انحراف در عقلانیت جامعه اسلامی
⏹ بخش دوم:
🔸 تکامل و اجتهاد در فلسفه مانند هر دانش و مکتب دیگری متوقف بر اصول اساسی است که رعایت آن بسیار ضروری و پایهای آیت و بدون توجه به آنها، نه تنها تکامل و اجتهاد نیست بلکه ارتجاع و انحراف است و به ناکجا آباد میانجامد همچنان که در تمدن غرب از رنسانس به بعد این اتفاق افتاد و به بهانه تکامل و اجتهاد در فلسفه، به نفی فلسفه موجود و ایجاد فلسفههای شدن برای سلطه بر طبیعت و کسب قدرت روی آوردند که در نتیجه موجب فساد و تباهی در زمین شدند.
🔹 اصول تکامل و اجتهاد در یک مکتب فلسفی
۱. تکامل و اجتهاد پر فلسفه مانند هر دانش دیگری نیازمند تعلیم و تعلّم طولانی مدت و واقعی نزد «فنان فن»، حکیمان و فلاسفهی معتقد و مسلط است به نحوی که در این فرایند تحصیل و تعلیم به جزییات و دقتهای موجود در مباحث فلسفی تسلط پیدا شود و باید این تسلط توسط کارشناسان فلسفه و از طریق نوشتن آثار علمی و پژوهشی تأیید شود. بنابراین کسی که هیچ تحصیل درست درمانی در حکمت و فلسفه نداشته است و هیچ اثر مکتوب همدلانه و مستدل در آن ننوشته است نمیتواند ادعای اجتهاد و تکامل کند و به طور قطع، سخنان او هیچ ارزش و اعتبار علمی ندارد؛
۲. ایمان واقعی به آن مکتب حکمی و فلسفی و باور به درستی و ارزشمند بودن مسیر گذشتهی آن به نحوی که هماهنگ با بنیانهای فکری و نظری مدعی تکامل و اجتهاد باشد، یعنی حقیقتا براساس مبانی فکری و نظری خود، مکتب فلسفی را درست بداند و در جهت ارتقا و تکامل آن در ادامه مسیر بزرگان گذشته کوشش کند. نه اینکه از باب نفاق، تقیه و #تفاهم در جهت نفوذ و فسادانگیزی منافقانه، برای خوشایند اهالی فلسفه، حرفهایی را بزند تا آنها را گمراه سازد. بنابراین جریانهایی که براساس مبانی خود به تخریب تاریخ فلسفه معتقدند و در برخی مواقع به صراحت اعلام میکنند که انقلاب اسلامی، عقلانیت، فلسفه و فیلسوف نداشته است و فلسفه و حکمت هیچ نقش مثبتی در انقلاب و جامعه نداشته است و به عقیم بودن فلسفه اسلامی نظر میدهند و خود را یک جریان تأسیس و منحصر به فرد در فلسفه شدن و فلسفه انقلاب معرفی میکنند. نه تنها به دنبال تکامل و اجتهاد در فلسفه نیستند بلکه به اسم تکامل و فلسفه در جهت نفی حکمت و عقلانیت انقلاب اسلامی هستند.
۳. اعتقاد به بنیانهای معرفتشناسی و منطقی آن و پرهیز از هرگونه دستکاری بیضابطه در مبانی و اصول بنیادین آن؛ مهمترین مبنا و بنیان فلسفه ورزی، باور به حجیت و توانایی #عقل در کشف وقایع و به دست آوردن حقیقت و حکایتگری از واقعیت و اقامه برهان برپایه بدیهیات و گزارشهای پایهی عقلانی است.
۴. تکامل و اجتهاد با حفظ جوهره و ارتقای وجودی آن معنا دارد لذا هر تحول و تغییر جدیدی باید کاملا مبتنی بر دستگاه فکری و نظری همان مکتب حکمی و فلسفی باشد و در ادامه همان خط سیر فکری و در جهت حفاظت از بنیانها و شاکلهی حکمت و فلسفه باشد. بنابراین هرگونه، نفی ساختارهای بنیادین و کنار گذاشتن روح و جوهره یک مکتب فلسفی، نه تنها تکامل و اجتهاد نیست بلکه انحراف است و تخریب (کون و فساد).
۵. جوشش درونی و فعال سازی استعدادها و ظرفیتهای درونی حکمت و فلسفه اسلامی از دیگر اصول مهم اجتهاد و تکامل در فلسفه و حکمت اسلامی است.
۶. نتایج تکامل و اجتهاد در فلسفه مانند هر دانش دیگری، باید در یک محیط تخصصی و علمی به خبرگان و کارشناسان حکمت و فلسفه در قالب مقاله، کتاب علمی، کرسی نظریهپردازی عرضه شود تا درستی و نادرستی آن شناخته و نسبت آن با مبانی و اصول فلسفه آن ارزیابی و نتایج آن در عرصههای عینی و اجتماعی سنجیده شود. لذا تولید و نظریهپردازی یک فرایند کاملا علمی، تخصصی، تدریجی و طولانی مدت است.
🔸 بر این اساس، حرفهای کلی مبتنی بر ترجمههای ناقص از منطق دیالکتیک و فلسفه شدن، رؤیاپردازیهای طلبگی و سخنرانیهای خطابی در منبرهای عمومی را نمیتوان کار علمی و فلسفی تلقی کرد. در حالی که متاسفانه برخی از افراد بدون اعتقاد به اصول اولیه حکمت و فلسفه به جای عرضهی مباحث تخصصی در مجامع علمی و نگارش کتابها و مقالات علمی - پژوهشی، به منبر، خطابه و جلسات عمومی و سیاسی پناه بردهاند و از این طریق در صدد گسترش و ترویج اندیشههای خود در جامعه به اسم فلسفه، انقلاب هستند و نام کار خود را «اجتهاد در فلسفه» مینامند بدون آنکه به هیچ یک از اصول معرفتشناسی فلسفه اسلامی بخصوص «حجیت عقل» و «توانمندی عقل در کشف واقعیت» معتقدند باشند و بر «تقدم اراده بر معرفت» و «نفی حسن و قبح افعال» تأکید دارند.
🔹بر همین اساس بسیاری از بزرگان حوزه و انقلاب کار اینگونه جریانها را خطرناک معرفی میکنند:
https://eitaa.com/hekmat121/2004
#دفتر_فرهنگستان
•┈┈••✾••┈┈•
❇️ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/2025
بسمالله الرحمن الرحیم
إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعونَ
وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ
شهادت مجاهد بزرگ حاج اسماعیل هنیه بر همه جبهه مقاومت اسلامی تسلیت باد.
#شهادت
#اسماعیل_هنیه
#حماس
#فلسطین
هدایت شده از عقلانیت انقلاب اسلامی
📌 بدرقه میهمان و تشییع حداکثری
بدرقه میهمان یک سنت حسنه و رسم ما ایرانیان است.
تشییع پیکر مطهر شهید مجاهد قائد بزرگ حاج اسماعیل هنیه (رحمة الله علیه) در تهران، یک رزمایش بزرگ جهانی در حمایت از اخلاق و عرفان و مقاومت است.
از خداوند متعال توفیق حضور در این تشییع را طلب میکنیم.
#انتصارا_للقدس
#انتصارا_لفلسطین
#میهمان
#شهادت
#اسماعیل_هنیه
#حماس
#فلسطین
https://eitaa.com/usul121/1517